How babies learn to talk ⏲️ 6 Minute English

Hello, this is 6 Minute English from BBC Learning English.

سلام، این 6 دقیقه انگلیسی از BBC Learning English است.

I'm Phil, and I'm Georgie.

من فیل هستم و جورجی هستم.

For most parents, their baby's first word is a special moment.

برای اکثر والدین، اولین کلمه کودکشان یک لحظه خاص است.

This happens after an early stage of language development called 'babble',

این اتفاق پس از مرحله اولیه رشد زبان به نام "بابل" رخ می دهد،

when babies start making simple sounds like 'ga' or 'ma'.

زمانی که نوزادان شروع به تولید صداهای ساده مانند "گا" یا "ما" می کنند.

Babies have to learn to use their mouth muscles to make specific sounds.

نوزادان باید یاد بگیرند که از عضلات دهان خود برای تولید صداهای خاص استفاده کنند.

They experiment with different sounds and mouth shapes.

آنها با صداها و اشکال مختلف دهان آزمایش می کنند .

So, what exactly is happening when babies start learning to speak?

بنابراین، وقتی نوزادان شروع به یادگیری صحبت کردن می کنند دقیقا چه اتفاقی می افتد؟

What do you think, Georgie?

نظرت چیه جورجی؟

Well, Phil, I'm no expert,

خوب، فیل، من متخصص نیستم،

but I imagine they watch the adults around them and kind of copy

اما تصور می‌کنم که آن‌ها بزرگ‌ترهای اطرافشان را تماشا می‌کنند و به نوعی کپی

and imitate what they do.

و تقلید می‌کنند.

What do you think?

نظر شما چیست؟

I definitely think

مطمئناً فکر می‌کنم

that's what my children did when they were learning to speak.

این همان کاری است که فرزندانم هنگام یادگیری صحبت کردن انجام دادند.

Um, well, let's compare our ideas with those of an expert,

اوم، خوب، بیایید ایده‌های خود را با ایده‌های یک متخصص،

Professor Julian Pine from Liverpool University,

پروفسور جولیان پاین از دانشگاه لیورپول، که

speaking here on BBC Radio 4,

در اینجا در رادیو بی‌بی‌سی 4 صحبت می‌کرد، مقایسه کنیم،

and he lists the skills that babies develop in order to speak.

و او مهارت‌هایی را که نوزادان برای صحبت کردن ایجاد می‌کنند، فهرست می‌کند.

Well, one of the first things the child's got to do

خوب، یکی از اولین کارهایی که کودک باید انجام دهد

is they've got to break down the speech stream into words,

این است که باید جریان گفتار را به کلمات تقسیم کند،

then they've got to link the words

سپس باید کلمات را

to the things that they refer to in the environment.

به چیزهایی که در محیط به آنها اشاره می کند پیوند دهد .

So, they've got to learn what the words mean. Right.

بنابراین، آنها باید معنی کلمات را یاد بگیرند. درسته

In this programme, we'll discover how babies learn to speak.

در این برنامه، نحوه صحبت کردن نوزادان را کشف خواهیم کرد.

And as usual, we'll learn some useful new vocabulary.

و طبق معمول، چند واژگان مفید جدید را یاد خواهیم گرفت.

And on the subject of words, remember you can find a list

و در مورد کلمات، به یاد داشته باشید که می توانید لیستی

of this programme's vocabulary on our website bbclearningenglish.com

از واژگان این برنامه را در وب سایت ما بیابید bbclearningenglish.com

Some people find it helpful to study the vocabulary before listening,

برخی افراد مطالعه واژگان را قبل از گوش دادن مفید می دانند،

And another thing to do before listening is ask my question. Georgie,

و کار دیگری که قبل از گوش دادن انجام می شود این است که سوال من را بپرسید. جورجی،

We've mentioned the babbling noises that babies make when learning to speak,

ما به صداهای غوغایی که نوزادان هنگام یادگیری صحبت کردن تولید می کنند، اشاره کردیم،

but at what age does this usually start?

اما معمولاً از چه سنی شروع می شود؟

Is it: a) around six months old?

آیا این: الف) حدود شش ماهگی است؟

b) around nine months old? or c) around one year old?

ب) حدود نه ماهگی؟ یا ج) حدود یک سالگی؟

OK, I think my best guess would be a) around six months old.

خوب، فکر می کنم بهترین حدس من الف) حدود شش ماهگی است.

OK, well, we'll find out a little bit later on in the programme.

خوب، خوب، کمی بعد در برنامه متوجه خواهیم شد.

Let's return to Professor Pine's list.

بیایید به لیست پروفسور پاین برگردیم.

The first thing babies do is recognise where individual words start and end.

اولین کاری که نوزادان انجام می دهند این است که تشخیص دهند کلمات تک تک از کجا شروع و به کجا ختم می شوند.

For this, it helps to know that in English at least, words often begin

برای این کار، دانستن این نکته مفید است که حداقل در زبان انگلیسی، کلمات اغلب

with a stressed syllable, the sound in a word

با یک هجای تاکیدی شروع می‌شوند، صدایی که در یک کلمه

which is emphasised by being spoken longer or louder.

با بلندتر یا بلندتر صحبت کردن تاکید می‌شود.

Learning this takes time.

یادگیری این امر زمان می برد.

And here, Professor Pine

و در اینجا، پروفسور پاین

and Michael Rosen, presenter of BBC Radio 4's programme 'Word of Mouth',

و مایکل روزن، مجری برنامه "حرف دهان" رادیو بی بی سی، درباره

discuss children who haven't quite discovered it yet.

کودکانی که هنوز آن را کاملاً کشف نکرده اند، بحث می کنند.

And we can see this in the kind of errors that children make,

و ما می‌توانیم این را در نوع خطاهایی که کودکان مرتکب می‌شوند ببینیم،

because little kids will often call a giraffe a 'raffe',

زیرا بچه‌های کوچک اغلب زرافه را «راف» می‌خوانند،

by leaving off the unstressed syllable because that's not typical English.

با کنار گذاشتن هجای بدون تأکید، زیرا این هجای معمولی انگلیسی نیست.

Oh, and I've got an example of this.

اوه، و من یک نمونه از این را دارم.

Um, my son used to call a machine a 'sminge' you just hit the stress.

اوم، پسرم به ماشینی می گفت که شما فقط استرس دارید.

He didn't bother with the 'ma' bit.

او با بیت "ما" زحمتی نداشت.

Yeah. Yeah, Exactly.

آره آره دقیقا

Or he may have thought it was my 'sminge',

یا ممکن است فکر کرده باشد که این "مزه کردن" من است،

of course. That's the other thing. Yes.

البته. آن چیز دیگر است. بله

And the classic example, of course, is 'nana' instead of 'banana'.

و مثال کلاسیک، البته، «نانا» به جای «موز» است.

Yes, I think I call them that!

بله، من فکر می کنم آنها را به این نام!

One error, or mistake, infants make is calling a giraffe a 'raffe'

یک اشتباه یا اشتباهی که نوزادان مرتکب می شوند این است که زرافه را "راف" می نامند،

because they cut off the first syllable 'gi' because it's not stressed.

زیرا هجای اول "گی" را قطع می کنند زیرا تاکیدی بر آن نیست.

The classic example of this is when children say 'nana' instead of 'banana'.

مثال کلاسیک آن زمانی است که کودکان به جای «موز» «نانا» می گویند.

A 'classic example' of something means the best example of it,

«نمونه کلاسیک» چیزی به معنای بهترین نمونه آن است،

one containing all the features you expect such a thing to have.

نمونه‌ای که شامل تمام ویژگی‌هایی است که شما انتظار دارید چنین چیزی داشته باشد.

For example, ants are a classic example of animals working together.

به عنوان مثال، مورچه ها نمونه کلاسیک حیواناتی هستند که با هم کار می کنند.

The second skill babies develop as they learn to speak

دومین مهارتی که نوزادان با یادگیری صحبت کردن ایجاد می کنند،

is correctly linking a word to the object it refers to.

پیوند صحیح یک کلمه به شیئی است که به آن اشاره دارد.

In other words, knowing what the word means.

به عبارت دیگر، دانستن معنای کلمه.

As adults, we do this without thinking,

به عنوان بزرگسال، ما این کار را بدون فکر انجام می دهیم،

but it's actually much harder than it sounds.

اما در واقع بسیار سخت تر از آن چیزی است که به نظر می رسد.

As Professor Julian Pine explains to BBC Radio 4 programme 'Word of Mouth'.

همانطور که پروفسور جولیان پاین به برنامه رادیو بی بی سی 4 "Word of Mouth" توضیح می دهد.

Well, we take for granted the fact

خوب، ما این واقعیت را بدیهی می دانیم

that it's kind of obvious what words refer to in the environment.

که به نوعی واضح است که کلمات در محیط به چه چیزی اشاره دارند.

But actually, if you if you look at it from the child's point of view,

اما در واقع، اگر از دیدگاه کودک به آن نگاه کنید،

it's really difficult to work out what a word refers to

تشخیص اینکه یک کلمه به چه چیزی اشاره دارد، واقعا دشوار است،

because there's so many things it could refer to.

زیرا موارد زیادی وجود دارد که می تواند به آن اشاره کند.

So, you know, the speech signal is very ambiguous.

بنابراین، می دانید، سیگنال گفتار بسیار مبهم است.

Uh, how does the child know that you're talking about the cup in front of you,

اوه، کودک از کجا می داند که شما در مورد فنجان جلوی خود صحبت می کنید،

or the... or the pen in front of you?

یا ... یا خودکاری که جلوی شماست؟

When... when you say pen or cup?

وقتی ... وقتی می گویید قلم یا فنجان؟

As adults, we take it for granted that

به عنوان بزرگسال، ما این را بدیهی می دانیم که

when a friend says 'apple', they mean that round, red thing on the table.

وقتی دوستی می گوید «سیب»، منظور آن چیز گرد و قرمز روی میز است.

To 'take it for granted' means to assume something without question.

"بدیهی گرفتن" به معنای فرض کردن چیزی بدون سوال است.

But for a baby,

اما برای یک نوزاد،

the link between the word 'apple' and the object is not obvious.

ارتباط بین کلمه "سیب" و شیء آشکار نیست.

It's ambiguous, meaning it has more than one possible meaning.

مبهم است، به این معنی که بیش از یک معنی ممکن دارد.

Wow, who knew so much was going on inside

وای، چه کسی می‌دانست که در

Babies' sponge-like brains as they soak up the sounds they hear?

مغز اسفنج‌مانند بچه‌ها که صداهایی را که می‌شنوند جذب می‌کنند، چیزهای زیادی در جریان است؟

Right, Phil, isn't it time to reveal the answer to your question?

درست است، فیل، آیا زمان آن نرسیده که پاسخ سوال خود را فاش کنید؟

Um, it is indeed.

اوم، واقعاً همینطور است.

The question was, at what age do babies start to make babbling noises?

سوال این بود که نوزادان از چه سنی شروع به ایجاد صدای غرغر می کنند؟

And I said it was around six months.

و من گفتم حدود شش ماه است.

And that is the correct answer. Yay!

و این پاسخ صحیح است. آری

Babies start to do this when they're about six months old.

نوزادان از شش ماهگی شروع به انجام این کار می کنند .

OK, let's recap the vocabulary that we've learnt, starting with 'babble',

خوب، بیایید واژگانی را که یاد گرفته‌ایم مرور کنیم، با «حرف زدن» شروع کنیم،

the meaningless noises babies make as they're learning to speak.

صداهای بی‌معنی که نوزادان در حال یادگیری صحبت کردن ایجاد می‌کنند.

The stressed syllable in a word is the sound,

هجای تاکید شده در یک کلمه صدایی است

which is emphasised by being longer, louder, or higher.

که با بلندتر، بلندتر یا بلندتر بودن بر آن تاکید می شود.

An error is a mistake.

خطا یک اشتباه است.

The classic example of something is the most typical example of it,

نمونه کلاسیک چیزی، معمولی ترین نمونه آن است که

containing its most important features.

مهم ترین ویژگی های آن را در بر می گیرد.

If you take something for granted, you accept or assume it without question.

اگر چیزی را بدیهی فرض کنید، آن را بدون سوال می پذیرید یا فرض می کنید.

And finally, the adjective ambiguous means having

و بالاخره صفت مبهم به معنای داشتن

more than one possible meaning.

بیش از یک معنی ممکن است.

Once again, our six minutes are up,

یک بار دیگر، شش دقیقه ما به پایان رسید،

but if you're ready for more, you'll find the worksheet with a quiz

اما اگر برای کارهای بیشتر آماده هستید، کاربرگ را با یک مسابقه

and a transcript for this program on our website.

و یک متن برای این برنامه در وب سایت ما پیدا خواهید کرد. به

See you there soon. Bye! Bye!

زودی می بینمت. خداحافظ خداحافظ