11 English Expressions for Starting a New Job or Business

Hi, everybody.

Welcome to www.engvid.com.

سلام به همه.

به www.engvid.com خوش آمدید.

I'm Adam.

من آدام هستم.

In today's video, I want to give you some

در ویدیوی امروز، می‌خواهم عباراتی را به شما ارائه دهم

expressions that you will probably come across

که احتمالاً هنگام شروع دنیای تجارت، با آنها مواجه می‌شوید

or hear or even use when you're starting in

یا می‌شنوید یا حتی استفاده می‌کنید،

the business world, like when you're starting

مانند زمانی که

a new job or you're starting your own business, hiring employees, and so on.

یک کار جدید را شروع می‌کنید یا کسب‌وکار خود را راه‌اندازی می‌کنید. استخدام کارمندان و غیره

So most of these expressions come from that situation, from that context, okay?

بنابراین بیشتر این عبارات از آن موقعیت، از آن زمینه می آیند، خوب؟

So we're going to start with "get up to speed".

بنابراین ما می خواهیم با "به سرعت بالا بروید" شروع کنیم.

So when you join a new company or a new office

بنابراین وقتی به یک شرکت جدید یا یک دفتر جدید

or whatever, you need to get up to speed.

یا هر چیز دیگری می‌پیوندید، باید سرعت خود را بالا ببرید.

You need to find out what everybody's doing,

شما باید بدانید که همه در حال انجام چه کاری هستند،

find out all the newest projects, all the

همه جدیدترین پروژه‌ها، همه

newest developments, and make sure you're at the same place as all your co-workers.

جدیدترین پیشرفت‌ها را بیابید، و مطمئن شوید که در همان مکان همه همکارانتان هستید.

So here, "speed" doesn't necessarily mean like movement speed.

بنابراین در اینجا، "سرعت" لزوماً به معنای سرعت حرکت نیست.

It means like understanding what's going on, basically, the pace of the work.

این به معنای درک آنچه در جریان است، اساساً، سرعت کار است.

So on the first day, obviously, you don't know

بنابراین در روز اول، بدیهی است که شما نمی دانید

what everybody's doing, so you're a little

همه چه کار می کنند، بنابراین

bit behind.

کمی عقب هستید.

Once you talk to everybody, have a few meetings,

هنگامی که با همه صحبت کردید، چند جلسه برگزار کردید،

find out all the projects, then you're up

همه پروژه ها را پیدا کردید، آنگاه

to speed.

به سرعت عمل می کنید.

So you want to get up to speed.

بنابراین شما می خواهید به سرعت بالا بروید.

But it helps if you're ready to "hit the ground running".

اما اگر آماده باشید "به زمین بخورید" کمک می کند.

So "hit the ground running" means start working right away from day one.

بنابراین «به زمین بزنید» یعنی از همان روز اول کار را شروع کنید.

It doesn't mean like, okay, spend a few days

این به این معنا نیست که، خوب، چند روز وقت بگذارید تا

figuring out where the washroom is, where

بفهمید دستشویی کجاست،

the coffee maker is.

قهوه ساز کجاست.

No.

نه.

First day, start working on the project, start

روز اول، کار روی پروژه را شروع کنید، با

meeting clients, start having business meetings,

مشتریان ملاقات کنید، جلسات کاری را شروع کنید، کارهایی را که

start doing what everybody else is doing right from the start.

دیگران درست از همان ابتدا انجام می دهند را شروع کنید.

But most companies will understand that you will probably go through a learning curve.

اما بیشتر شرکت‌ها متوجه خواهند شد که احتمالاً از یک منحنی یادگیری عبور خواهید کرد.

So even though you're ready to work and you're

بنابراین حتی اگر آماده کار هستید و

qualified, you have the training, you have

واجد شرایط هستید، آموزش دارید،

the experience, there are things you're not going to know about the new place.

تجربه دارید، چیزهایی وجود دارد که در مورد مکان جدید نمی دانید.

And so, like, you're on a curve.

و بنابراین، شما در یک منحنی هستید.

This is how much you can do at the beginning,

این همان مقداری است که در ابتدا می توانید انجام دهید،

and as you go, you learn faster and you do...

و هر چه پیش می روید، سریعتر یاد می گیرید و انجام می دهید...

You adjust quicker, you do the work much more quickly, right?

سریعتر تنظیم می کنید، کار را خیلی سریعتر انجام می دهید، درست است؟

And that's the learning curve.

و این منحنی یادگیری است.

That's basically the adjustment time.

این اساساً زمان تنظیم است.

And it helps if you can learn on the fly.

و اگر بتوانید در پرواز یاد بگیرید کمک می کند.

So basically, "hit the ground running" means

بنابراین، اساساً «به زمین بزنید» به این معنی است که

start working right away, but there's a lot

فوراً کار را شروع کنید ، اما

of new things for you to learn, so you learn them on the fly.

چیزهای جدید زیادی برای یادگیری وجود دارد، بنابراین آنها را در همان لحظه یاد می‌گیرید.

Learn them as you go.

همانطور که می روید آنها را یاد بگیرید.

Like, nobody's going to sit with you and train you.

مثل اینکه، هیچ کس قرار نیست با شما بنشیند و شما را آموزش دهد.

You start working, and then you're learning something as you're working it.

شما شروع به کار می کنید، و سپس در حین کار چیزی را یاد می گیرید.

Then you're learning something new as you're working it.

سپس در حین کار کردن، چیز جدیدی یاد می گیرید.

And we use this a lot, not only in business

و ما از این بسیار استفاده می‌کنیم ، نه تنها در

context, even in other situations where you're

زمینه کسب‌وکار، حتی در موقعیت‌های دیگری که در آن

learning something new, learn by doing it, not by being trained to do it.

چیز جدیدی یاد می‌گیرید، با انجام آن یاد بگیرید، نه با آموزش انجام دادن آن.

"Learn the ropes" basically means learn everything

"طناب ها را بیاموز" اساساً به این معنی است که همه چیز را

there is to know about the company, right?

در مورد شرکت یاد بگیرید، درست است؟

So learn the way they do things, the

بنابراین نحوه انجام کارها،

systems, the protocols, the dress code, even.

سیستم‌ها، پروتکل‌ها، کد لباس و حتی نحوه انجام کارها را بیاموزید.

Everything that you need to know about working in a place is called "the ropes".

هر چیزی که باید در مورد کار در یک مکان بدانید "طناب" نامیده می شود.

So you're learning the ropes, you're learning

بنابراین شما در حال یادگیری طناب ها هستید، به ویژه در حال یادگیری

how to be a member of this team, in particular.

نحوه عضویت در این تیم هستید.

Then hopefully, when you come to a new office

سپس امیدوارم، وقتی به یک دفتر جدید

or a new job, someone will be there to "catch

یا یک شغل جدید می‌آیید، کسی آنجا باشد تا

you up".

شما را بگیرد.

So, you need to catch up to everybody else,

بنابراین، شما باید به دیگران برسید،

but if somebody catches you up, it means they

اما اگر کسی به شما برسد، به این معنی است که به

help you understand what's going on, right?

شما کمک می‌کند بفهمید چه اتفاقی دارد می‌افتد، درست است؟

So, "they", that person, gets you up to speed.

بنابراین، "آنها"، آن شخص، شما را به سرعت بالا می برد.

Get up...

برخیز...

Get someone up to speed, catch someone up, same idea.

یکی را سریع کن، یکی را بگیر، همین ایده.

"From the ground up", so basically, not only

"از پایه"، بنابراین اساساً، نه تنها

do you need to learn your position and your

باید موقعیت و

job and what's going forward, you need to learn everything.

شغل خود و آنچه در پیش است را یاد بگیرید، بلکه باید همه چیز را یاد بگیرید.

So, "from the ground up" basically means everything

بنابراین، "از زمین به بالا" اساساً به معنای همه چیز

from the beginning, from the basics, to where

از ابتدا است، از پایه، تا جایی که

you are, to where you're going, everything, like the base is the ground up.

هستید، تا جایی که می روید، همه چیز، مانند پایه، پایه است.

Get on the same page.

در همین صفحه قرار بگیرید.

So, right now, during your first few days

بنابراین، در حال حاضر، در چند روز اول

working somewhere, there's going to be a lot

کاری شما در جایی،

of misunderstandings because, you know, you don't really know what everybody's doing,

سوء تفاهم‌های زیادی پیش خواهد آمد، زیرا، می‌دانید، شما واقعاً نمی‌دانید که همه دارند چه می‌کنند،

what everybody's thinking, what problems they've had and fixed, etc.

همه به چه فکر می‌کنند، چه مشکلاتی داشته‌اند و چه مشکلاتی را برطرف کرده‌اند و غیره.

So, if you're on the same page, it means you're at the point where you understand...

بنابراین، اگر شما در یک صفحه باشید، به این معنی است که در نقطه ای هستید که می فهمید...

Everybody understands the exact same thing, right?

همه دقیقاً یک چیز را می فهمند، درست است؟

You're on the same page, everything they know, you know, and so on.

شما در یک صفحه هستید، همه چیزهایی که آنها می دانند، شما می دانید و غیره.

We also use this to mean to agree with someone, right?

ما همچنین از این به معنای موافقت با کسی استفاده می کنیم، درست است؟

In a different context.

در زمینه ای متفاوت.

So, if we have a disagreement, then we're going to have a little bit of a discussion

بنابراین، اگر اختلاف نظر داریم، کمی بحث خواهیم کرد

so we can get on the same page, we can be in agreement.

تا بتوانیم در همان صفحه قرار بگیریم ، بتوانیم با هم موافق باشیم.

That's a different context, but the same expression.

این یک زمینه متفاوت است، اما همان بیان است.

Get one's foot in the door.

پای خود را از در بگیر.

Now, right now, maybe you don't have a job

در حال حاضر، در حال حاضر، شاید شما شغل ندارید

and you're trying to get into a new company.

و در حال تلاش برای ورود به یک شرکت جدید هستید.

So, it's very difficult to get into a new position because nobody knows you.

بنابراین، رسیدن به یک موقعیت جدید بسیار دشوار است زیرا هیچ کس شما را نمی شناسد.

So, you send your resume, a cover letter, maybe you make some phone calls.

بنابراین، شما رزومه خود را ارسال می کنید، یک نامه پوششی، شاید چند تماس تلفنی برقرار کنید.

All you need is just a little bit of an opportunity

تنها چیزی که نیاز دارید کمی فرصت است

and from there, you'll be able to go and convince

و از آنجا، می توانید بروید و

someone that they should hire you or they should have you in their company.

کسی را متقاعد کنید که باید شما را استخدام کند یا باید شما را در شرکت خود داشته باشد.

But that little opportunity means you got your foot in the door.

اما همین فرصت اندک به این معنی است که شما پای خود را به در بردید.

The door wasn't closed on you.

در به روی تو بسته نشده بود

Your foot is there, the door is open, now you can walk in and do what you need to do.

پای شما آنجاست، در باز است، اکنون می توانید وارد شوید و کاری را که باید انجام دهید انجام دهید.

And get the ball rolling.

و توپ را به چرخش درآورید.

That's basically what it means, to start.

این اساساً به معنای شروع است.

So, get the ball rolling, start the process.

بنابراین، توپ را به چرخش درآورید، روند را شروع کنید.

Now, if you're coming to a new company, they

حالا، اگر به یک شرکت جدید می‌آیید، آنها از

will want you to start working on a new project,

شما می‌خواهند که کار روی یک پروژه جدید را شروع کنید،

so they'll give you all the information, they'll

بنابراین تمام اطلاعات را در اختیار شما قرار می‌دهند، آنها به

give you a support team so they can get the

شما یک تیم پشتیبانی می‌دهند تا بتوانند

ball rolling, get this project started.

توپ را به دست بیاورند. این پروژه را شروع کنید

So, these are the main expressions, and I put this one, it doesn't necessarily mean

بنابراین، اینها عبارات اصلی هستند، و من این را قرار دادم، لزوماً به معنای

for beginning.

This could be beginning, middle, or end, any

شروع نیست.

این می تواند در هر زمان شروع، وسط یا پایان باشد

time, but you should try to go the extra mile.

، اما باید سعی کنید مایل بیشتری را طی کنید.

Do a little bit more than is asked of you, right?

کمی بیشتر از آنچه از شما خواسته می شود انجام دهید، درست است؟

So, by learning all these expressions and doing all these things, you're showing your

بنابراین، با یادگیری همه این عبارات و انجام همه این کارها، به

new employer that you are willing to go the

کارفرمای جدید خود نشان می‌دهید که مایلید

extra mile, means you're willing to work harder

راه بیشتری را طی کنید، به این معنی که مایلید سخت‌تر کار کنید

and do more than what is actually necessary,

و بیش از آنچه واقعاً لازم است انجام دهید،

and then you'll be in a very good position

و سپس شما در آینده در موقعیت بسیار خوبی خواهم بود

going forward, and so on.

و غیره.

Okay?

باشه؟

Some good expressions, make sure you understand them.

برخی از عبارات خوب، مطمئن شوید که آنها را درک می کنید.

Take the quiz at www.engvid.com, so you can see that you understand all of these.

در آزمون www.engvid.com شرکت کنید، بنابراین می توانید ببینید که همه اینها را درک می کنید.

And of course, don't be shy about asking questions.

و البته از پرسیدن سوال خجالت نکشید.

I'll be happy to answer these for you as well.

خوشحال میشم به اینها هم جواب بدم

If you like the video, give me a thumbs up.

اگر از ویدیو خوشتان آمد، به من کمک کنید.

Don't forget to subscribe to the channel, and come back next time, I'll give you some

فراموش نکنید که در کانال مشترک شوید و دفعه بعد برگردید، من چند

more very useful expressions.

عبارات بسیار مفید دیگر به شما خواهم داد.

See you then.

بعدا می بینمت.

Bye-bye.

خداحافظ.