“WHO’S YOUR DADDY?” 13 English Expressions of Superiority

Hi everybody, welcome to www.engvid.com, I'm Adam.

سلام به همه، به www.engvid.com خوش آمدید، من آدام هستم.

Today's video is meant to show you how to be tough, how to be the number one person

ویدیوی امروز به شما نشان می‌دهد که چگونه سخت‌گیر باشید، چگونه در هر موقعیتی نفر شماره یک باشید

in any situation, or to recognize when somebody else is trying to be that.

، یا تشخیص دهید که چه زمانی شخص دیگری تلاش می‌کند این باشد.

So, we're going to look at some expressions about people trying to show their superiority,

بنابراین، ما قصد داریم به برخی از عبارات در مورد افرادی که تلاش می کنند برتری خود را نشان دهند،

their being better than other people around them.

بهتر بودن آنها نسبت به سایر افراد اطرافشان نگاه کنیم.

Somebody who's trying to show you who's boss, and that's one of the expressions we'll get

کسی که سعی دارد به شما نشان دهد که چه کسی رئیس است، و این یکی از عباراتی است که ما به آن خواهیم پرداخت

into.

.

So, all of these expressions can be a little bit, you have to be a little bit careful with

بنابراین، همه این عبارات می توانند کمی باشند ، شما باید کمی مراقب

them, because if you say them to somebody, they may take it as a bit of an attack and

آنها باشید، زیرا اگر آنها را به کسی بگویید، ممکن است آن را به عنوان یک حمله تلقی کنند و

want to show you that they're actually bigger or stronger than you.

بخواهند به شما نشان دهند که آنها هستند. در واقع بزرگتر یا قوی تر از شما

So, if you want to, if you take someone to school, or school someone, to school someone,

بنابراین، اگر می خواهید، اگر کسی را به مدرسه می برید، یا کسی را به مدرسه می برید،

that means you're teaching them something.

به این معنی است که چیزی به او یاد می دهید.

You've done something way better than they have, and they are like little students in

شما کاری را بسیار بهتر از آنها انجام داده اید ، و آنها مانند دانش آموزان کوچک

a school, and you're the teacher, because you've done it so much better, so you're way

یک مدرسه هستند، و شما معلم هستید، زیرا آن را بسیار بهتر انجام داده اید، بنابراین بسیار

above them, right?

بالاتر از آنها هستید، درست است؟

So, if you school someone, you a little bit embarrass them.

بنابراین، اگر به کسی مدرسه بروید، کمی او را شرمنده می کنید.

And if you take someone to school, same idea, you've embarrassed them.

و اگر کسی را به مدرسه ببرید، با همین ایده، او را خجالت زده کرده اید.

And it doesn't have to be like fighting, there's nothing to do with violence.

و لازم نیست مثل دعوا باشد، هیچ ربطی به خشونت ندارد.

Even at your workplace, you had a sales presentation, your colleague had a sales presentation, yours

حتی در محل کارتان، شما یک ارائه فروش داشتید، همکارتان یک ارائه فروش داشت، مال شما

was so good that the clients signed a huge deal.

آنقدر خوب بود که مشتریان قرارداد بزرگی را امضا کردند. مال

Yours was so not good that the clients came to the other person's meeting and did it with

شما آنقدر خوب نبود که مشتری ها به جلسه طرف مقابل می آمدند و

them later, so you schooled them.

بعداً با آنها این کار را می کردند، بنابراین شما آنها را آموزش دادید.

In a similar context about school, to take someone's lunch.

در زمینه ای مشابه در مورد مدرسه، برای خوردن ناهار کسی.

If you take someone's lunch, you're the bully, and like in a school, like the big bullies

اگر ناهار کسی را می گیرید، شما قلدر هستید، و مانند یک مدرسه، مانند قلدرهای بزرگ،

take the little kids' lunch money to do whatever they want with.

پول ناهار بچه های کوچک را می گیرند تا هر کاری که می خواهند انجام دهند.

So, if you take someone's lunch, you've again, embarrassed them and shown them that you are

بنابراین، اگر ناهار کسی را بخورید، دوباره او را شرمنده کرده اید و به او نشان داده اید که

much better than they are.

خیلی بهتر از او هستید.

Now, when you do stuff like that, then you're basically showing everybody, you're showing

حالا، وقتی چنین کارهایی را انجام می‌دهید، اساساً به همه نشان می‌دهید،

the person, but you're also showing everybody else who's boss, who's the top, who's the

آن شخص را نشان می‌دهید، اما همچنین به دیگران نشان می‌دهید که چه کسی رئیس است، چه کسی بالاتر است، چه کسی

number one, who's in charge.

شماره یک است، چه کسی مسئول است.

Or you're showing them who's top dog, right?

یا به آنها نشان می دهید که چه کسی سگ برتر است، درست است؟

So, all the little dogs and there's one top dog that everybody has to look up to and that's

بنابراین، همه سگ های کوچک و یک سگ برتر وجود دارد که همه باید به او نگاه کنند و آن

you.

شما هستید.

Now, to have an air of superiority, so some people, they walk around, you know, they're

حالا برای اینکه هوای برتری داشته باشند، بنابراین بعضی از مردم دور و بر می‌روند، می‌دانید، آنها

very confident and they're looking a little bit down on everybody, they have an air of

خیلی اعتماد به نفس دارند و کمی به همه نگاه می‌کنند، هوای

superiority.

برتری دارند.

They think they are better than all the people around them and they look down on everybody.

آنها فکر می کنند از همه افراد اطرافشان بهتر هستند و به همه نگاه می کنند.

So, if you're looking down on everybody, that means you're way higher than them, right?

بنابراین، اگر به همه نگاه می کنید، به این معنی است که از آنها بالاتر هستید، درست است؟

So, this is a phrasal verb, a very good expression.

بنابراین، این یک فعل عبارتی است، یک بیان بسیار خوب. تحقیر

To look down on somebody means to make them feel inferior.

نگاه کردن به کسی به معنای ایجاد احساس حقارت در اوست.

And this is a good word here, there's superior, better, higher, etc., inferior, lower, less

و این یک کلمه خوب است در اینجا، برتر، بهتر، بالاتر، و غیره، پایین تر، پایین تر، کمتر

than.

از وجود دارد.

So, if you're looking down on somebody, you're making them feel inferior.

بنابراین، اگر به کسی از بالا نگاه می کنید، باعث می شوید که او احساس حقارت کند.

To own someone, very similar to school someone or to take someone to school.

داشتن کسی، بسیار شبیه به کسی مدرسه یا بردن کسی به مدرسه.

If I own you, that means like you do what I tell you to do.

اگر من صاحب شما هستم، به این معنی است که شما همان کاری را که من به شما می گویم انجام دهید.

I'm the boss, I'm in charge, I'm the strong one here.

من رئیس هستم، من مسئول هستم، من قوی اینجا هستم.

Everybody does what I say, I own you, you're mine, you're not your own, basically.

همه کاری را که من می گویم انجام می دهند، من مالک تو هستم، تو مال منی، تو مال خودت نیستی، اساسا.

This is the best one, everybody loves to say this one and it's a very common one, you'll

این بهترین است، همه دوست دارند این یکی را بگویند و بسیار رایج است،

hear it in movies and music and TV, etc.

آن را در فیلم و موسیقی و تلویزیون و غیره خواهید شنید.

Who's your daddy?

بابای شما کیست؟

So, if I come up to someone and I say "I'm going to show you who your daddy is" or "Who's

بنابراین، اگر به سراغ کسی بیایم و بگویم "من به شما نشان خواهم داد که بابای شما کیست" یا "

your daddy?"

بابا شما کیست؟"

It means I'm your daddy, I'm in charge of your life.

یعنی من پدرت هستم، من مسئول زندگی تو هستم.

You're the little kid, I'm the daddy, I'm going to tell you what to do and you're going

تو بچه کوچولویی، من بابام، بهت میگم چیکار کنی و تو

to do it and you're going to say thank you for it after.

انجامش میدی و بعد ازش تشکر میکنی.

It's very, very insulting to say this to somebody, so if you're going to say it to somebody,

گفتن این موضوع به کسی بسیار بسیار توهین آمیز است، بنابراین اگر می خواهید آن را به کسی بگویید،

make sure that you can back it up.

مطمئن شوید که می توانید از آن حمایت کنید.

Make sure you can back up your words, because if you go to somebody and say "Who's your

مطمئن شوید که می توانید از کلمات خود پشتیبانی کنید، زیرا اگر به سراغ کسی بروید و بگویید "پدرت کیست

daddy?" and they want to show you who the daddy is, it might not be you, so be careful.

؟" و آنها می خواهند به شما نشان دهند که بابا کیست، ممکن است شما نباشید، پس مراقب باشید.

Now, to put someone in their place, so let's say you go up to like this guy, he's maybe

حالا، برای اینکه یک نفر را به جای او بگذاریم، بنابراین فرض کنید برای دوست داشتن این پسر بالا رفتید، او شاید

like 6'5", 250 pounds, huge, muscles, and you go up to him and say "Who's your daddy?"

6.5، 250 پوندی، بزرگ، ماهیچه ای باشد، و شما به سمت او می روید و می گویید "پدرت کیست؟"

and he knocks you out and puts you on the floor, he's going to put you in your place.

او شما را ناک اوت می کند و شما را روی زمین می گذارد، او شما را به جای شما می گذارد.

Your place is on the floor.

جای شما روی زمین است.

Your place is beneath him.

جای شما زیر اوست.

So, if you can't back up your words, don't use these words, because somebody will put

کلمات، چون یک نفر

you in their place.

شما را به جای خودش می گذارد، به

In your place, I should say.

جای شما، باید بگویم،

Now, I don't necessarily want to teach you this one, but it's such a common expression

حالا، من لزوماً نمی خواهم این یکی را به شما یاد بدهم ، اما این یک عبارت رایج است

that you have probably already heard it, and if you haven't, eventually you will.

که احتمالاً قبلاً آن را شنیده اید، و اگر شما نکرده ای، در نهایت می کنی. این که عوضی

To be someone's bitch, or to make someone your bitch.

کسی باشی، یا

A bitch is a female dog, so if you're someone's bitch, then you're their dog.

اینکه کسی را

They're in charge of you, they can tell you what to do, and they can push you around and

عوضی خود کنی. آنها می توانند به شما بگویند که چه کاری انجام دهید و می توانند شما را تحت فشار قرار دهند و

treat you any way they want, because they have no respect for you.

هر طور که می خواهند با شما رفتار کنند، زیرا آنها برای شما احترامی قائل نیستند.

Not a good expression.

تعبیر خوبی نیست.

I do not recommend you use this expression, and if you do, make sure you can back it up,

من به شما توصیه نمی کنم از این عبارت استفاده کنید و اگر انجام دادید، درست کنید مطمئناً می‌توانید از آن نسخه پشتیبان تهیه کنید،

but you will likely hear it, you'll hear it in movies for sure, in TV for sure, in some

اما احتمالاً آن را خواهید شنید، مطمئناً آن را در فیلم‌ها، مطمئناً در تلویزیون، مطمئناً در برخی

music for sure.

موسیقی‌ها خواهید شنید.

If you walk on the streets and you have a bunch of friends who are native English speakers

اگر در خیابان‌ها راه می‌روید و دوستانی دارید که در هر کشوری که به زبان مادری انگلیسی هستند

in whatever country, they're probably going to use this at some point.

، احتمالاً در مقطعی از آن استفاده خواهند کرد.

Just understand what it means.

فقط معنیش رو بفهم

Now, last couple of ones, a power trip.

حالا، یکی دو مورد آخر، یک سفر برق.

Now, a power trip describes somebody who has a lot of authority, and likes to make sure

اکنون، یک سفر قدرت، کسی را توصیف می‌کند که دارای اختیارات زیادی است، و دوست دارد مطمئن شود

that everybody knows that they have this authority.

که همه می‌دانند که این اختیار را دارند.

So, they have the power to tell people what to do, etc., and this power goes to their

بنابراین، آنها این قدرت را دارند که به مردم بگویند چه کاری انجام دهند و غیره، و این قدرت به

head, goes to their ego, and suddenly they think they are amazing, or strong, or powerful,

سر آنها می رود، به نفس آنها می رود و ناگهان فکر می کنند شگفت انگیز یا قوی یا قدرتمند هستند

and they think they can do whatever they want.

و فکر می کنند که می توانند هر کاری انجام دهند. آنها می خواهند.

This feeling is the trip.

این احساس همان سفر است.

It's kind of like a drug.

یه جورایی مثل مواد مخدره

When you take acid, you go on an acid trip.

وقتی اسید می خورید به سفر اسیدی می روید.

When you have too much power, you go on a power trip, and it's not very good for you,

وقتی قدرت شما زیاد است، به یک سفر برقی می روید و این برای شما خیلی خوب نیست

and it's not very realistic either.

و خیلی هم واقع بینانه نیست.

And then there's the alpha male or the alpha female.

و سپس نر آلفا یا ماده آلفا وجود دارد.

The alpha is the top.

آلفا بالاست.

Everybody else is below.

بقیه همه پایین هستند.

So, when you talk about a group, let's say you have a group of lions, one of the male

بنابراین، وقتی در مورد یک گروه صحبت می کنید، فرض کنید یک گروه شیر دارید، یکی از

lions will be in charge of the herd of lions, that is the alpha male lion.

شیرهای نر مسئول گله شیرها خواهد بود ، یعنی شیر نر آلفا.

But with people, whenever there's a group, one person tries to make sure they're on top

اما در مورد افراد، هر زمان که گروهی وجود داشته باشد، یک نفر سعی می کند مطمئن شود که در صدر هستند

and make sure everybody understands this, this is the alpha, and it can be alpha male

و مطمئن شود که همه این را می فهمند، این آلفا است، و می تواند آلفا مرد

or female.

یا زن باشد.

And if someone is described that way, generally this person is very strong, very confident,

و اگر کسی اینطور توصیف شود، عموماً این شخص بسیار قوی است، بسیار با اعتماد به نفس است،

is very extroverted, like not shy, very open to talk to people and say whatever he or she

بسیار برونگرا است، مانند خجالتی نیست، بسیار باز است تا با مردم صحبت کند و هر چه می

wants to say.

خواهد بگوید.

So, a lot of good expressions here just to show you the power balance between people

بنابراین، بسیاری از عبارات خوب در اینجا فقط برای نشان دادن تعادل قدرت بین افراد

and in different situations, just so you understand.

و در موقعیت های مختلف، فقط برای اینکه متوجه شوید.

Again, be very careful using some of these expressions unless you can back it up and

باز هم، در استفاده از برخی از این عبارات بسیار مراقب باشید، مگر اینکه بتوانید از آن نسخه پشتیبان تهیه کنید و

you are the alpha male or female.

مرد یا زن آلفا باشید.

Okay?

باشه؟

If you have any questions about this, go to www.engvid.com and ask there.

اگر در این مورد سوالی دارید، به www.engvid.com بروید و در آنجا بپرسید.

There's also a quiz you can take to make sure you understand these words.

همچنین یک مسابقه امتحانی وجود دارد که می توانید برای اطمینان از درک این کلمات انجام دهید.

If you like the video, give me a like, don't forget to subscribe, and come back next time,

اگر ویدیو را دوست داشتید، لایک کنید، فراموش نکنید که سابسکرایب کنید و دفعه بعد برگردید،

I'll have some more useful expressions for you.

چند عبارت مفید دیگر برای شما خواهم داشت.

See you then.

بعدا می بینمت.

Bye-bye.

خداحافظ.