Learn English: Basketball Vocabulary

Hi, everybody. Welcome to www.engvid.com. I'm Adam. In today's

سلام به همه. به www.engvid.com خوش آمدید . من آدام هستم. در

lesson, I'm going to look at the sport of basketball; professional basketball.

درس امروز قصد دارم به ورزش بسکتبال بپردازم. بسکتبال حرفه ای

Now, I know that some of you might not be very interested in basketball, but

اکنون، می دانم که ممکن است برخی از شما علاقه زیادی به بسکتبال نداشته باشید، اما

this is a good lesson to listen to for listening practice. But also, you will

این درس خوبی برای گوش دادن برای تمرین شنیداری است. اما همچنین،

pick up some words here from sport... from this sport that are actually used

در اینجا کلماتی را از ورزش ... از این ورزش انتخاب خواهید کرد که در واقع

in everyday conversations. People, especially Americans, like to take

در مکالمات روزمره استفاده می شود. مردم، به ویژه آمریکایی ها، دوست دارند

expressions and terms from sports, and use them in everyday situations. And

عبارات و اصطلاحات را از ورزش بگیرند و در موقعیت های روزمره استفاده کنند. و

you'll see a couple of examples of this. So, you should watch this. And then, you

چند نمونه از این را خواهید دید. بنابراین، شما باید این را تماشا کنید. و سپس،

never know, you may decide that you actually like the game of basketball and

هرگز نمی دانید، ممکن است تصمیم بگیرید که واقعاً بازی بسکتبال را دوست دارید و

want to learn a bit more. So, let's start with the "court". Right? So, this

می خواهید کمی بیشتر یاد بگیرید. بنابراین، اجازه دهید با "دادگاه" شروع کنیم. درست؟ بنابراین، به

is called a "court". The playing area is called a "court". The building is

این می گویند "دادگاه". منطقه بازی را "زمین" می نامند. این ساختمان

usually called an "arena"; sometimes it's called a "stadium". And the "court"

معمولاً "عرصه" نامیده می شود. گاهی اوقات به آن "استادیوم" می گویند. و "دادگاه"

is split into two halves; you have the "defensive half" and the "offensive

به دو نیم تقسیم می شود. شما "نیمه دفاعی" و "

half". And at the middle of the game, the teams switch sides. So, for half the

نیمه تهاجمی" را دارید. و در اواسط بازی ، تیم ها طرف مقابل را عوض می کنند. بنابراین، در نیمی از

game, one team is shooting against this net; the second half, they're shooting

بازی، یک تیم به این تور شلیک می کند . نیمه دوم، آنها به

against the other net. And the players sit on the "sidelines" of the court, and

سمت دروازه دیگر شوت می کنند. و بازیکنان در "حاشیه" زمین می نشینند و

they can do all kinds of things; they can cheer their teammates on, etcetera.

می توانند انواع کارها را انجام دهند. آنها می توانند هم تیمی های خود را تشویق کنند و غیره.

Now, this court is not drawn to scale, so it might seem a little bit funny. And

اکنون، این دادگاه به مقیاس کشیده نشده است، بنابراین ممکن است کمی خنده دار به نظر برسد. و

this is basically what it looks like, but not exactly. So, this is the "half

اساساً این چیزی است که به نظر می رسد، اما نه دقیقاً. بنابراین، این "نیم

court". This is "half court" — means halfway between the two ends.

دادگاه" است. این "نیم زمین" است - به معنای نیمه راه بین دو انتها.

Here, you have what is called a "three-point line". So, any shots that

در اینجا، شما چیزی دارید که "خط سه نقطه" نامیده می شود. بنابراین، هر شوتی که

are taken behind this line that go in the basket are worth three points,

در پشت این خط گرفته می شود و در سبد قرار می گیرد، سه امتیاز

anything inside is worth two points, and any shot taken from this line — the

ارزش دارد، هر ضربه ای که در داخل آن قرار می گیرد دو امتیاز است، و هر شوتی که از این خط گرفته می شود -

"free-throw line" — is worth one point. So, that's how you get your score. The

"خط پرتاب آزاد" - یک امتیاز ارزش دارد. بنابراین، به این ترتیب نمره خود را می گیرید. نکته این

point is to get... to win, to get more points than your opponent. Now, the

است که به ... برنده شوید، امتیاز بیشتری نسبت به حریف خود بگیرید. حالا

interesting thing about this game: This is the highest-scoring game of any

نکته جالب در مورد این بازی: این بازی پر امتیاز ترین بازی در بین هر رشته

sport. Sometimes the scores go over 100, 120, 130 points. Most other sport...

ورزشی است. گاهی اوقات امتیازات از 100، 120، 130 بالاتر می رود. بیشتر ورزش های دیگر...

sports are a little bit lower scores. So, who plays? Who is involved in this

ورزش ها کمی امتیاز کمتری دارند. خب، چه کسی بازی می کند؟ چه کسانی در این

sport? Each team has five "players"; there are two "guards". Now, you can

ورزش فعالیت دارند؟ هر تیم پنج "بازیکن" دارد. دو "نگهبان" وجود دارد. اکنون می توانید

talk about specialty guards, like "shooting guard" and "dribbling guard".

در مورد گاردهای تخصصی صحبت کنید، مانند "شوتینگ گارد" و "گارد دریبلینگ".

I'm not sure what the other one's called. There are two guards that are

من مطمئن نیستم که آن دیگری چه نام دارد. دو گارد هستند

supposed to, like, control the play and play better defense. There are two

که قرار است بازی را کنترل کنند و دفاع بهتری بازی کنند. دو

"forwards" and there's one "center". He's the one who generally jumps for the

"فروارد" و یک "مرکز" وجود دارد. او کسی است که معمولاً

ball at the beginning of the game. Generally speaking, the centers are also

در ابتدای بازی به دنبال توپ می پرد. به طور کلی، مراکز

the tallest guys. Some of these guys are very, very tall, like, six-six,

نیز قدبلندترین افراد هستند. بعضی از این بچه ها خیلی خیلی بلند هستند، مثلاً شش و شش،

six-seven, even seven-feet tall. And, of course, the... each team has a coach and

شش و هفت و حتی هفت فوت. و البته... هر تیم یک مربی دارد

the... the rules are observed by the "referees". Okay?

و قوانین توسط "داوران" رعایت می شود. باشه؟

In terms of the actual mechanics of the game: On each side there is a

از نظر مکانیک واقعی بازی: در هر طرف یک

"backboard". This is a big piece of board. These days is actually made of

"تخت پشتی" وجود دارد. این یک تکه تخته بزرگ است . این روزها در واقع از پلکسی گلاس ساخته شده است

plexiglass. There's a... on the backboard, there is a "basket". The

. یک ... روی تخته پشتی، یک "سبد" وجود دارد.

"basket" is made of a "hoop" — that's the ring. And attached to the ring is a

"سبد" از "حلقه" ساخته شده است - این حلقه است. و چسبیده به حلقه یک

ba-... is a "net", which makes... The whole thing together makes the "basket".

با-... یک «تور» است که باعث می شود... همه چیز با هم «سبد» را می سازد.

And the ball has to go in, and you get your points that way. So, how is the

و توپ باید وارد شود و شما امتیازات خود را از این طریق به دست می آورید. بنابراین، چگونه

game split up? So, there are "four quarters"; each "quarter" is twelve

بازی تقسیم شده است؟ بنابراین، "چهار ربع" وجود دارد; هر "ربع" دوازده

minutes. So, the total length of the game is 48 minutes. But of course there

دقیقه است. بنابراین، طول کل بازی 48 دقیقه است. اما

are whistles, there are stops, there are breaks — there's a break at halftime, a

مطمئناً سوت‌ها، توقف‌ها، استراحت‌ها وجود دارد - یک استراحت در نیمه، یک

little break between the quarters — so the game usually takes about two hours

استراحت کوچک بین یک چهارم - بنابراین بازی معمولاً حدود دو ساعت طول می‌کشد

to play completely. If, at the end of the game, the score is tied — like 120

تا به طور کامل بازی شود. اگر در پایان بازی، نتیجه مساوی شود - مانند 120

to 120 — then the teams will play "overtime" for five minutes. If, after

به 120 - آنگاه تیم ها به مدت پنج دقیقه در وقت اضافه بازی خواهند کرد. اگر بعد از

five minutes, the score is still tied, they will play another overtime, and

پنج دقیقه باز هم نتیجه مساوی باشد، آنها یک وقت اضافه دیگر بازی خواهند کرد و

they will continue until the clock runs down and there is one clear winner. Now,

تا زمانی که ساعت به پایان برسد و یک برنده مشخص وجود داشته باشد، ادامه خواهند داد. اکنون،

along all the... the whole court has a "boundary", so every time the ball goes

در طول تمام... کل زمین یک "مرز" دارد، بنابراین هر بار که توپ به

outside of the line anywhere, this is called: "out of bounds". So, the play is

خارج از خط در هر جایی می رود، به این می گویند: "خارج از محدوده". بنابراین، بازی

whistled, whistled dead — the referee blows the whistle, the clock stops,

سوت می زند، سوت مرده است - داور سوت می زند، ساعت می ایستد،

everybody stops and they start again, and the other team gets the ball. The

همه می ایستند و دوباره شروع می کنند، و تیم دیگر توپ را می گیرد.

team that didn't lose the ball. "Out of bounds" is also a very common expression

تیمی که توپ را از دست نداد. «خارج از محدوده» نیز

in everyday conversations. "Out of bounds" means you went past a certain

در مکالمات روزمره بسیار رایج است. "خارج از محدوده" به این معنی است که شما از یک حد معین عبور کرده اید

limit. You went where you shouldn't have gone. So, if you're having a

. رفتی جایی که نباید می رفتی بنابراین، اگر

conversation with someone and you say something inappropriate, that person

با کسی صحبت می‌کنید و حرف نامناسبی می‌زنید، آن شخص

say: "Okay, that's a little bit out of bounds. Let's stop there and continue

می‌گوید: "خوب، کمی خارج از محدوده است. بیایید همین‌جا توقف کنیم و

the conversation", or just separate; go our separate ways. So, very common

گفتگو را ادامه دهیم"، یا فقط جدا شویم. راه های جداگانه خود را برویم بنابراین، عبارت بسیار رایج

expression.

است.

So, I already mentioned the "three-point line" where you get extra points. The

بنابراین، من قبلاً به "خط سه نقطه " اشاره کردم که در آن امتیاز اضافی دریافت می کنید.

"free-throw line". Now, the reason you would shoot the ball from here, the

"خط پرتاب آزاد". حالا، دلیل اینکه شما توپ را از اینجا شلیک می کنید،

basketball from the "free-throw" line is because you were awarded a free throw

بسکتبال از روی خط "پرتاب آزاد" این است که به شما یک پرتاب آزاد داده شد

because the other team had a "foul"; the other team did something that they are

زیرا تیم مقابل "خطا" داشت. تیم دیگر کاری کردند

not allowed to do. Either the player touched you in the wrong way, like, got

که اجازه انجام آن را ندارند. یا بازیکن به روش اشتباهی شما را لمس کرده است، مثلاً

in your way or hit you, or anything like that that they're not allowed to do.

به شما برخورد کرده یا به شما ضربه زده است، یا هر چیزی شبیه به آن که آنها مجاز به انجام آن نیستند.

They... there would be a "penalty", basically; a punishment — that's a "free

آنها... اساساً یک "مجازات" وجود خواهد داشت . یک مجازات - این یک "

throw". So, this whole little box and the two lines, and the circle — this is

پرتاب آزاد" است. بنابراین، کل این جعبه کوچک و دو خط و دایره - این

called a "key". So, when a player is shooting a free throw, all the other

یک "کلید" نامیده می شود. بنابراین، هنگامی که یک بازیکن در حال شلیک یک پرتاب آزاد است، همه

players stand along the sides of the "key" and wait. If the person gets the

بازیکنان دیگر در کناره های "کلید" می ایستند و منتظر می مانند. اگر شخص

ball in the basket, that's a point. If he... if he misses, then the other

توپ را در سبد دریافت کند، این یک امتیاز است. اگر او... اگر از دست داد، سایر

players can jump, try to catch the ball, and get the rebound and continue

بازیکنان می توانند بپرند، سعی کنند توپ را بگیرند و ریباند را بگیرند و به بازی ادامه دهند

playing. The main actions in basketball are "passing". They "pass" to each

. اقدامات اصلی در بسکتبال "پاس دادن" است. آنها به یکدیگر «عبور» می کنند

other; they "shoot" the ball into the basket, hopefully; and "dribbling".

. امیدواریم که آنها توپ را به درون سبد شلیک کنند . و "دریبل زدن".

"Dribbling" is that bouncing action where you bounce the ball. You're not

"دریبل" آن عمل جهشی است که در آن توپ را پرتاب می کنید. شما

allowed to walk with the ball in your hand. If you take more than two steps

مجاز نیستید با توپ در دست راه بروید. اگر

with the ball in your hands, that's called "traveling" and the play stops,

توپ را در دستان خود بیش از دو قدم بردارید، به آن «سفر کردن» می گویند و بازی متوقف می شود

and you give the ball to the other team. Every time you give the ball to the

و توپ را به تیم دیگر می دهید. هر بار که توپ را به

other team, either you lost it or you made a mistake and they get it — that is

تیم دیگر می‌دهید، یا آن را از دست داده‌اید یا اشتباه کرده‌اید و آن‌ها آن را می‌گیرند - به این می‌گویند

called a "turnover". So, too many "turnovers" is a bad thing. Now, "foul".

"گردش". بنابراین، "گردش" زیاد چیز بدی است. حالا "خطا"

So, if you do something, if you hit a player or if you get in a player's way,

بنابراین، اگر کاری انجام دهید، اگر به بازیکنی ضربه بزنید یا در مسیر بازیکن قرار

you get a "foul". If a team... there are two different types of "fouls"; there is

بگیرید، "خطا" دریافت می کنید. اگر یک تیم ... دو نوع مختلف "خطا" وجود دارد.

"team foul" and "personal foul". Every time a player gets a foul, it's a

"خطا تیمی" و "خطای شخصی" وجود دارد. هر بار که بازیکنی خطا می کند، این یک

personal foul. If you get too many fouls — I think it's six — you are kicked out

خطای شخصی است. اگر خطاهای زیادی دریافت می کنید - فکر می کنم شش تا است - از بازی اخراج می شوید

of the game; you are ejected, in which case we say you... "The player fouled

. شما اخراج می شوید، در این صورت می گوییم شما... "بازیکن خطا

out". He got too many penalties and he was kicked out of the game; he's not

کرد". او پنالتی های زیادی گرفت و از بازی اخراج شد. او

allowed to play anymore in that game. In the "team foul", you're allowed four

دیگر اجازه بازی در آن بازی را ندارد. در "خطای تیمی"، شما مجاز به چهار

team fouls each quarter. Once you get to the fifth, it's an automatic free throw

خطای تیمی در هر کوارتر هستید. هنگامی که به پنجمین می رسید،

for the other team every time there's a... there's a foul. Okay.

هر بار که یک خطا وجود دارد، یک پرتاب آزاد خودکار برای تیم دیگر است. باشه.

Other verbs that occur are "assist". So, the player who passes the ball to the

افعال دیگری که رخ می دهند «کمک» هستند. بنابراین ، بازیکنی که توپ

other player who then gets a basket gets an "assist". So, the shooter gets the

را به بازیکن دیگری که سبد می‌گیرد پاس می‌دهد، یک "پشت" دریافت می‌کند. بنابراین، تیرانداز

basket; the player who passed it to him gets the "assist". You can "steal a

سبد را می گیرد. بازیکنی که آن را به او پاس داده است "پست" می گیرد. شما می توانید "یک

ball"; you can get the ball away from the other team. Every time you do that,

توپ را بدزدید"؛ می توانید توپ را از تیم دیگر دور کنید. هر بار که این کار را می کنید،

you get a "steal". "Rebound" — when the ball goes up, everybody jumps to try to

یک "دزدی" دریافت می کنید. "ریباند" - وقتی توپ بالا می رود، همه می پرند تا

catch it, if it doesn't go in the basket. So, you get that. That's called

آن را بگیرند، اگر در سبد نرود. بنابراین، شما آن را دریافت می کنید. به

a "rebound". Now, there are all kinds of names for plays in basketball; there's

آن "بازگشت" می گویند. در حال حاضر، همه نوع نام برای بازی در بسکتبال وجود دارد.

"give-and-go" and there's all these other things. "Hook shot", "jump shot",

"بده و برو" و همه این چیزهای دیگر وجود دارد. «شات هوک»، «پرش شوت»،

"field goal shot". The main... main ones I want to mention now are: "slam dunk",

«شات به گل میدان». اصلی‌هایی که اکنون می‌خواهم به آنها اشاره کنم عبارتند از: «اسلم دانک»

and "layup". And the reason I want to mention these two is because they are

و «لای‌آپ». و دلیل اینکه می خواهم به این دو اشاره کنم این است

used in everyday situations as well. A "slam dunk" is when a player holds the

که در موقعیت های روزمره نیز استفاده می شوند. "اسلم دانک" زمانی است که بازیکن توپ را نگه می دارد

ball and jumps high, and stuffs the ball right into the net. It's not a shot; he

و بالا می پرد و توپ را مستقیماً در تور فرو می کند. این یک شات نیست. او

doesn't let it fly. He just takes it and pushes it into the net. So, it's

نمی گذارد پرواز کند. او فقط آن را می گیرد و به تور هل می دهد. بنابراین،

basically a guaranteed two points, because you don't... nobody misses a

اساساً دو امتیاز تضمین شده است، زیرا شما ... هیچ کس یک اسلم دانک را از دست نمی دهد

slam dunk. They're not shooting it; they're stuffing it into the net. So,

. آنها به آن شلیک نمی کنند. آنها آن را در شبکه پر می کنند. بنابراین،

when we use "slam dunk" in everyday situations, we mean something that is

وقتی از «اسلم دانک» در موقعیت‌های روزمره استفاده می‌کنیم، منظورمان چیزی است

for sure going to happen. It's almost guaranteed to happen, right? So, if I go

که مطمئناً اتفاق خواهد افتاد. تقریباً تضمین شده است، درست است؟ بنابراین، اگر

for a job interview, and I do... I think I did a very good job, and then I leave

برای مصاحبه شغلی بروم، و ... فکر می کنم کارم خیلی خوب بود، و بعد می روم

and my friend asked me: "How did it go?" And I say: "Oh, it was a slam dunk."

و دوستم از من پرسید: "چطور شد؟" و من می گویم: اوه، این یک اسلم دانک بود.

That means I think that for sure I'm getting the job because I did such a

این بدان معناست که فکر می‌کنم مطمئناً کار را می‌گیرم، زیرا کار بسیار خوبی انجام داده‌ام

good job. Right? "It was a slam dunk" means very, very good. A "layup" is when

. درست؟ «اسلم دانک بود» یعنی خیلی خیلی خوب. "لای آپ" زمانی است که

a player doesn't really have any defenseman around him, and he can just

یک بازیکن واقعاً هیچ مدافعی در اطراف خود نداشته باشد و فقط می تواند

run and take a couple of steps, and just basically throw the ball very lightly

بدود و چند قدم بردارد و اساساً توپ را خیلی آرام

into the basket. So, it's a very easy basket. So, a "layup" — we also talk in

به داخل سبد بیندازد. بنابراین، این یک سبد بسیار آسان است . بنابراین، یک "لایه‌آپ" - ما همچنین در

everyday situations where something is just a little bit easy. You don't need

موقعیت‌های روزمره صحبت می‌کنیم که چیزی کمی آسان است. نیازی

to try very hard. You don't need too much skill. You just "lay it up" — it

نیست خیلی تلاش کنید. شما به مهارت زیادی نیاز ندارید . شما فقط "آن را بگذارید" -

was a very easy thing to do.

این کار بسیار آسانی بود.

So, now obviously all this stuff I'm talking about the NBA. Although, in the

بنابراین، اکنون بدیهی است که همه این چیزها را در مورد NBA صحبت می کنم. اگرچه، در

US, college basketball is actually even more popular than professional

ایالات متحده، بسکتبال کالج در واقع حتی از بسکتبال حرفه ای محبوب تر

basketball; but both are very, very popular in the US. In Canada, there's

است. اما هر دو در ایالات متحده بسیار بسیار محبوب هستند. در کانادا

only one professional basketball team, and that's in Toronto. And all the

فقط یک تیم بسکتبال حرفه ای وجود دارد و آن هم در تورنتو. و همه

players are trying to get... all the teams are trying to get into the

بازیکنان در تلاش برای رسیدن به ... همه تیم ها در تلاش برای ورود به

"playoffs". And once they are in the "playoffs", they are competing for the

"پلی آف". و هنگامی که آنها در "پلی آف" قرار می گیرند، برای

"Larry O'Brien Trophy". That's the championship trophy in the NBA. Okay?

"جایزه لری اوبراین" رقابت می کنند. این جام قهرمانی در NBA است. باشه؟

And that's it. Of course, there's a lot more to know about the game. If you want

و بس. البته چیزهای بیشتری برای دانستن در مورد بازی وجود دارد. اگر

to get into it, you can study all the details of the game; learn the rules,

می خواهید وارد آن شوید، می توانید تمام جزئیات بازی را مطالعه کنید. قوانین را

learn the players, etcetera. But this is a good introduction to the sport. Plus,

بیاموزید، بازیکنان را یاد بگیرید و غیره. اما این مقدمه خوبی برای این ورزش است. به‌علاوه،

you get a few expressions that you can use in other situations in everyday

چند عبارت دریافت می‌کنید که می‌توانید در موقعیت‌های دیگر در زندگی روزمره از

life. Okay? So, I hope you like this. If you have any questions about this,

آنها استفاده کنید. باشه؟ بنابراین، امیدوارم که شما این را دوست داشته باشید. اگر در این مورد سؤالی دارید،

please go to www.engvid.com. You can ask me there, and I'll be happy to help you

لطفاً به www.engvid.com مراجعه کنید. می توانید در آنجا از من بپرسید، و من خوشحال خواهم شد که به شما کمک

out. There's also a little quiz to test your comprehension of this lesson. And

کنم. همچنین یک مسابقه کوچک برای آزمایش درک شما از این درس وجود دارد. و بس

that's it. If you like the video, give me a like please. Don't forget to

. اگه از ویدیو خوشتون اومد لطفا لایک کنید فراموش نکنید که

subscribe to my channel, and ring the bell for notifications of future videos.

در کانال من عضو شوید و زنگ را برای اطلاع رسانی ویدیوهای بعدی به صدا درآورید.

And come back; I'll give you some more useful vocabulary and lessons to help

و برگرد؛ من به شما چند واژگان مفید و درس می دهم تا به

you improve your English. Okay? Until then, bye-bye.

شما در بهبود زبان انگلیسی خود کمک کند. باشه؟ تا اون موقع خداحافظ