IELTS VOCABULARY – Task 1

Hi. Welcome back to www.engvid.com. I'm Adam, and today's lesson is for those of you who

سلام. به www.engvid.com بازگردید. من آدام هستم و درس امروز برای شماست که

will be taking the IELTS test. Now, as usual, when I do an IELTS class, I will speak a little

در آزمون آیلتس شرکت خواهید کرد. اکنون، طبق معمول، وقتی کلاس آیلتس را انجام می‌دهم،

bit faster, a little bit closer to natural speed for those of you who need the extra

برای کسانی از شما که به تمرین گوش دادن اضافی نیاز دارند، کمی سریع‌تر صحبت می‌کنم، کمی نزدیک‌تر به سرعت طبیعی

listening practice. But this is for everybody; there's always something to learn,

. اما این برای همه است. همیشه چیزی برای یادگیری وجود دارد،

it's all English.

همه آن انگلیسی است.

So today we're going to specifically look at IELTS Task 1, and I'm going to give you

بنابراین امروز به طور خاص به تسک 1 آیلتس می پردازیم و

a few vocabulary that are essential to success in IELTS Task 1. You won't necessarily use

چند واژگان ضروری برای موفقیت در تسک 1 آیلتس را به شما ارائه می کنم. لزوماً از

all of them every time, but you need to know these nine words that I'm going to show you-or

همه آنها هر بار استفاده نخواهید کرد، اما به دانستن این نه کلمه ای که قرار است به شما نشان دهم - یا

10 words, depends how you look at it-you need to know these words so you're ready for pretty

10 کلمه، بستگی به نحوه نگاه شما به آن دارد - باید این کلمات را بدانید تا تقریباً برای

much any kind of infographic that comes your way.

هر نوع اینفوگرافیکی که در راه شما قرار می گیرد آماده باشید.

Now, most of the time and most of your practice, I'm sure, is graphs. Okay? So we're going

در حال حاضر، بیشتر اوقات و بیشتر تمرین شما، مطمئنم، نمودار است. باشه؟ بنابراین، ما

to start with looking at graphs, and we're going to look at these two words: "fluctuate",

با نگاه کردن به نمودارها شروع می کنیم، و به این دو کلمه نگاه می کنیم: "نوسان"،

a verb, okay? And: "fluctuation", a noun. Now, from my experience, checking students'

یک فعل، خوب است؟ و: «نوسان» اسم. اکنون، با توجه به تجربه من، بررسی مقالات دانش آموزان

or test takers' essays, this word is quite often misused. Okay? I think sometimes people

یا آزمون دهندگان، این کلمه اغلب به اشتباه استفاده می شود. باشه؟ من فکر می کنم گاهی اوقات مردم

are not exactly sure what this word means. So, to show you, I'm going to show you a graph, here.

دقیقاً مطمئن نیستند که این کلمه چیست. بنابراین، برای نشان دادن شما، می خواهم یک نمودار را در اینجا به شما نشان دهم.

This is a fluctuation. Let's say we're looking at a span of 2000 to 2014, so we're

این یک نوسان است. فرض کنید به بازه 2000 تا 2014 نگاه می کنیم، پس فرض کنید

looking 15 years of sales, let's say. Sales and whatever the number is in hundred of millions.

15 سال فروش داشته باشیم. فروش و هر تعداد که صد میلیون باشد.

Okay? "Fluctuate" means to go up and down quite rapidly. Okay? It doesn't have to be

باشه؟ "نوسان" به معنای بالا و پایین رفتن بسیار سریع است. باشه؟ لازم نیست

rapid; it could be steady,

سریع باشد. می تواند ثابت باشد،

but there's an up, there's a down, there's an up, there's a down.

اما یک بالا، یک پایین ، یک بالا، یک پایین وجود دارد.

If you're going something like this, this you don't call a fluctuation. Even though

اگر قصد دارید چیزی شبیه به این را داشته باشید، این را نوسان نمی‌دانید. اگرچه

it's not a straight line, it's still not a fluctuation, because overall, the sales are

این یک خط مستقیم نیست، اما هنوز نوسان نیست، زیرا در کل، فروش

still going upwards, they're still increasing. Fluctuation, there must be some downward movement

همچنان رو به بالا است، آنها همچنان در حال افزایش هستند. نوسان، باید مقداری حرکت رو به پایین نیز وجود داشته باشد

as well. It goes up and there's down from... Let's say from the starting point. So here

. از نقطه شروع بالا می رود و پایین می آید. بنابراین در اینجا

we go up, down, up, down, up, down. Here, it's mostly up. You very rarely go down below

ما به بالا، پایین، بالا، پایین، بالا، پایین می رویم. اینجا ، بیشتر بالاست. شما به ندرت از

where you started. So overall, you have an upward motion. This is to fluctuate. So, you

جایی که شروع کرده اید پایین می آیید. بنابراین به طور کلی، شما یک حرکت رو به بالا دارید. این برای نوسان است. بنابراین، می

can use it as a verb: Over the span of the recording, of the record, of the 15 years,

توانید آن را به عنوان یک فعل استفاده کنید: در طول مدت ضبط، از رکورد، از 15 سال،

sales fluctuated from let's say 100 million to as little... And ended up here, let's say,

فروش از فرض کنید 100 میلیون به همین مقدار نوسان داشت... و به اینجا ختم شد، فرض کنید،

it's a little bit lower to 110. So, overall, there was a slight increase, but sales fluctuated

کمی است. کمی پایین تر به 110. بنابراین، به طور کلی، افزایش جزئی وجود داشت، اما فروش در

throughout the period. Okay?

طول دوره نوسان داشت. باشه؟

You can use "fluctuation". If you want to talk about the graph as a whole, you can say:

می توانید از "نوسان" استفاده کنید. اگر می خواهید در مورد نمودار به طور کلی صحبت کنید، می توانید بگویید:

"The graph shows fluctuations in the sales numbers." Okay? The graph shows fluctuations.

"گراف نوسانات اعداد فروش را نشان می دهد ." باشه؟ نمودار نوسانات را نشان می دهد.

Sales fluctuated. So you can talk about the... Whatever is on the x-axis itself, or you can

فروش نوسان داشت. بنابراین شما می توانید در مورد ... هر چیزی که در خود محور x است صحبت کنید، یا می توانید

talk about the graph as a whole. Use "fluctuate" for whatever item is here; use "fluctuation"

در مورد نمودار به عنوان یک کل صحبت کنید. از "نوسان" برای هر موردی که در اینجا است استفاده کنید. از "نوسان"

for the graph as a whole.

برای نمودار به عنوان یک کل استفاده کنید.

Next: "plateau". Now, I know most of you probably know this word. If you're doing IELTS, you've

بعدی: "فلات". حالا، می دانم که احتمالاً اکثر شما این کلمه را می دانید. اگر در حال انجام آیلتس هستید، قبلاً

heard this word before and you've used it before, but a lot of you don't seem to understand

این کلمه را شنیده اید و قبلاً از آن استفاده کرده اید، اما به نظر می رسد بسیاری از شما درک نمی کنید

that "plateau" can be both a noun and a verb. Just like: "peak", the highest point can be

که "plateau" می تواند هم اسم و هم فعل باشد. درست مانند: "اوج"، بالاترین نقطه می تواند

both a noun and a verb. Okay? So, just to make sure we understand: something is going

هم اسم و هم فعل باشد. باشه؟ بنابراین، فقط برای اینکه مطمئن شویم متوجه شده ایم: چیزی در حال بالا رفتن است

up, it stops for a while, it goes steady, it goes up again, it goes steady. This area

، برای مدتی می ایستد، ثابت می رود، دوباره بالا می رود، ثابت می رود. این

is a plateau. This area is a plateau. So, I'm going to use the same information, sales

منطقه یک فلات است. این منطقه یک فلات است. بنابراین، من قصد دارم از همان اطلاعات، فروش

and time. So, sales increased for the first five years, then they plateaued for the next

و زمان استفاده کنم. بنابراین، فروش برای پنج سال اول افزایش یافت ، سپس آنها برای

seven years, after which, they started to rise again until they reached their next plateau.

هفت سال بعد افزایش یافتند، پس از آن، دوباره شروع به افزایش کردند تا اینکه به فلات بعدی خود رسیدند.

So, you see, I've used "plateau" as a verb: "They increase until they plateaued. Then

بنابراین، می بینید، من از "plateau" به عنوان یک فعل استفاده کرده ام: "افزایش می دهند تا زمانی که پلاتو می شوند. سپس

they continued to increase until they reached their next plateau." Verb, noun. Both of them

افزایش می دهند تا به فلات بعدی خود می رسند." فعل اسم.

are okay. Try to use both of them, and make sure that you're referring to something. Now,

هر دوتاشون خوبن سعی کنید از هر دوی آنها استفاده کنید و مطمئن شوید که به چیزی اشاره می کنید. حالا،

if you have something like this, this could be a plateau. But if you're going like this,

اگر چیزی شبیه به این دارید، این می تواند یک فلات باشد. اما اگر اینگونه پیش می روید،

this is not a plateau. A plateau, usually, is not very short. It has to be somewhat extended.

اینجا فلات نیست. یک فلات، معمولاً خیلی کوتاه نیست. باید تا حدودی تمدید شود.

If it's too short, then it's just a little pause, it's just a little steady pause. If

اگر خیلی کوتاه است، پس فقط یک مکث کوچک است ، فقط کمی مکث ثابت است.

it's extended, then you have a plateau. And then, let's say it increased again... Actually,

اگر تمدید شود، پس شما یک فلات دارید. و بعد، فرض کنید دوباره افزایش یافته است... در واقع،

I'll use a different colour now so we're not confused. And then started declining. So,

من اکنون از رنگ دیگری استفاده می کنم تا گیج نشویم. و سپس شروع به کاهش کرد. پس

sales increased, increased, it plateaued for a while, then they increased again, then they

فروش زیاد شد، زیاد شد، مدتی فلات شد ، بعد دوباره زیاد شد،

plateaued again, and then they increased again until they reached their peak. Let's say this

دوباره فلات شد و دوباره زیاد شد تا به اوج رسید. فرض کنید

is 250. Okay? So, sales continuously increased until they reached their peak of 250,000."

این 250 است. باشه؟ بنابراین، فروش به طور مداوم افزایش می یابد تا زمانی که به اوج خود یعنی 250000 رسید."

Now, again, "peak" can be a noun or a verb. Sales increased until they peaked at 250.

حالا، دوباره، "پیک" می تواند یک اسم یا فعل باشد. فروش افزایش یافت تا زمانی که به 250 رسید.

After which, there was a sharp decline over the next three years. Okay? So sharp decline

پس از آن، طی سه سال آینده کاهش شدیدی داشت. خیلی خوبه

over the next three years.

؟ طی سه سال

Now, if you have the opposite way, you have sales going down... Excuse me. Sales are going

آینده کاهش

down, down, down. Now, technically, you could say they "bottom out". "Bottom out" means

شدید پایین به بیرون". "پایین به بیرون" یعنی

they reach their lowest level. But a safer way, because a lot of people also misuse this

به پایین ترین سطح خود می رسند. اما راه ایمن تر ، زیرا بسیاری از مردم نیز از این عبارت سوء استفاده می

expression, the safest way: "Until they reached their lowest point." Simple is best. But "peak"

کنند، امن ترین راه: "تا زمانی که به پایین ترین نقطه خود برسند." ساده بهترین است. اما "اوج"

you pretty much have to use, because you can't say: "There's going to be a lot of highest

تقریباً باید از آن استفاده کنید، زیرا نمی‌توانید بگویید: «بالاترین

points, highest point, highest point." You have to have sentence and vocabulary variety

نقطه، بالاترین نقطه، بالاترین نقطه وجود خواهد داشت.» شما باید در نوشتار خود تنوع جمله و واژگانی داشته

in your writing, so use "peak" as a noun, use "peak" as a verb, use "plateau" as a noun,

باشید، بنابراین از «پیک» استفاده کنید. به عنوان اسم، از "peak" به عنوان فعل استفاده کنید، از "plateau" به عنوان اسم

use "plateau" as a verb.

استفاده کنید، از "plateau" به عنوان فعل استفاده کنید.

Okay, let's continue. You've already heard me use this word: "overall". Again, "overall"

بسیار خب، اجازه دهید ادامه دهیم. قبلاً شنیده اید که من از این کلمه استفاده می کنم: "over همه". باز هم، "کلی"

does not mean in conclusion. A lot of people use this word to introduce a conclusion. "Overall"

به معنای نتیجه گیری نیست. بسیاری از مردم از این کلمه برای معرفی نتیجه گیری استفاده می کنند. "به طور کلی"

basically means you're looking at the whole graph, so you're looking at the entire span

اساساً به این معنی است که شما به کل نمودار نگاه می کنید، بنابراین به کل

of something. Here, we're looking at 2000 to 2014. This is your span. Okay? This is

گستره چیزی نگاه می کنید. در اینجا، ما به سال های 2000 تا 2014 نگاه می کنیم. این دوره شماست. باشه؟

the duration of the information, how long this information is being recorded on the

این مدت زمان اطلاعات است، مدت زمانی که این اطلاعات در

graph. Okay? So, you could say that: "Although sales started very low and they fluctuated,

نمودار ثبت می شود. باشه؟ بنابراین، می توان گفت: "اگرچه فروش بسیار کم شروع شد و نوسان داشت

and they reached a peak and then dropped again, overall, there is an increase." What does

و به اوج رسید و دوباره افت کرد، اما در مجموع افزایشی وجود دارد."

that mean? It means: from this point to this point, there is an increase. So don't say:

معنی آن چیست؟ یعنی: از این نقطه تا اینجا افزایش می یابد. پس نگویید:

"It went up, it went down, it went up. It went up for this year, then down for this

«بالا شد، پایین رفت، بالا رفت، برای امسال بالا رفت، برای امسال پایین

year." Just say: "There were fluctuations, but overall, sales went up over the span of

آمد». فقط بگویید: "نوساناتی وجود داشت، اما در مجموع، فروش در

the report... Of the reported information." Okay?

بازه گزارش ... از اطلاعات گزارش شده افزایش یافت." باشه؟

Now, of course, we're speaking about "span". You must use this word. A lot of people do

در حال حاضر، البته، ما در مورد "span" صحبت می کنیم. شما باید از این کلمه استفاده کنید. بسیاری از

not use this word enough when they're talking about time, a graph with time. Okay? So, again:

مردم وقتی در مورد زمان صحبت می کنند، از این کلمه به اندازه کافی استفاده نمی کنند ، نموداری با زمان. باشه؟ بنابراین، باز هم:

"span" is the duration from the beginning to the end. And again, "span" is both a noun

"span" مدت زمان از ابتدا تا انتها است. و باز هم «اسپن» هم اسم است

and a verb. The graph shows an overall increase over the span of a decade. This word is crucial.

و هم فعل. نمودار افزایش کلی را در طول یک دهه نشان می دهد. این کلمه بسیار مهم است.

Whenever you're talking about movement over time, you always talk about "over": over the

هر زمان که در مورد حرکت در طول زمان صحبت می کنید، همیشه در مورد "بیشتر" صحبت می کنید: بیش از

span of. Okay? Now, you don't say: "In the span of a decade". If you say: "In the span

بازه زمانی. باشه؟ حالا شما نگویید: «در یک دهه». اگر بگویید: «در

of a decade", it means between 10 years, something happened. "Over the span of the decade" means

یک دهه» یعنی بین 10 سال اتفاقی افتاده است. "در طول دهه" به این معنی است

you're talking about beginning to end. So it's very important to use this preposition

که شما در مورد شروع تا پایان صحبت می کنید. بنابراین استفاده از این حرف اضافه

with "span", with motion. As a verb: "The info, the information spans 15 years." It

با "span"، با حرکت بسیار مهم است. به عنوان یک فعل: " اطلاعات، اطلاعات 15 سال است."

means it goes from let's say 2000 to 2014. It covers 15 years of recorded information.

یعنی از سال 2000 تا 2014 می رود. 15 سال اطلاعات ثبت شده را پوشش می دهد.

"Span" is a verb, "span" is a noun. Try to use both. Now, again, remember you don't want

"Span" یک فعل است، "Span" یک اسم است. سعی کنید از هر دو استفاده کنید. حالا، دوباره، به یاد داشته باشید که نمی

to use the same word more than twice in an essay, unless you're using it once as a noun,

خواهید یک کلمه را بیش از دو بار در یک مقاله استفاده کنید، مگر اینکه یک بار آن را به عنوان اسم و

another time as a verb, you demonstrate command of this word, which will get you a little

بار دیگر به عنوان فعل استفاده کنید، دستور این کلمه را نشان دهید، که به شما کمک می کند.

bit extra points if you use them correctly. Okay, let's look at some other words.

اگر به درستی از آنها استفاده کنید، کمی امتیاز اضافی خواهید داشت. خوب، بیایید به چند کلمه دیگر نگاه کنیم.

Okay, so now we have a few more words we're going to look at. Now, the reason I chose

خوب، پس اکنون چند کلمه دیگر داریم که می خواهیم بررسی کنیم. در حال حاضر، دلیلی که من اینها را انتخاب کردم

these is because these are very, very commonly misused. Okay? People send me their samples,

این است که از آنها بسیار بسیار رایج سوء استفاده می شود. باشه؟ مردم نمونه هایشان را برای من می فرستند،

they want me to check them. I fix these words all the time. People always make mistakes

می خواهند آنها را بررسی کنم. من همیشه این کلمات را اصلاح می کنم . مردم همیشه

with these words. Ages. If you're going to talk about age groups within your charts,

با این کلمات اشتباه می کنند. سنین اگر می خواهید در مورد گروه های سنی در نمودارها،

or tables, or graphs, or whatever, then you're going to use these words. Now, let's say there

جداول، نمودارها یا هر چیز دیگری صحبت کنید، پس از این کلمات استفاده خواهید کرد. حالا فرض کنید

are groups, there are four age groups: 18-25, 26-35, etc. If you want to talk about this

گروه ها وجود دارد، چهار گروه سنی وجود دارد: 18-25، 26-35 و غیره. اگر می خواهید در مورد این گروه صحبت کنید

group... Now, there's two ways you can do it. You can mention the young group, the middle

... حالا دو راه وجود دارد که می توانید این کار را انجام دهید. می توانید به گروه جوان، گروه میانی

group, the old group, or if you want to talk about specific ages, you can say: "Those aged..."

، گروه قدیمی اشاره کنید و یا اگر بخواهید در مورد سنین خاص صحبت کنید، می توانید بگویید: «سالمندان...»

It basically means "who are aged 18-25". So this is a participle, now, a reduced adjective

در اصل به معنای «کسانی که 18 تا 25 سال دارند» است. بنابراین این یک جزء، اکنون، یک بند صفت کاهش یافته است

clause. Okay? "Those aged 18-25 were asked to do this. Those 18-25 years of age were

. باشه؟ از 18 تا 25 سال

asked to do this." Okay? This is the exact same meaning. "Those aged 18-25", "those who

خواسته شد که این کار را انجام دهند. باشه؟ این دقیقاً همان معنی است. «آنهایی که 18-25 سال دارند»، «آنهایی که

are". Although, technically, "who were" because I used "were" here, but you get the idea.

هستند». اگرچه از نظر فنی، "چه کسانی بودند"، زیرا من در اینجا از "wee" استفاده کردم، اما شما این ایده را دریافت کردید.

"Those who were 18-25 years of age were asked..." "Years of age". Or: "Those 18-25 years old".

از آنهایی که 18-25 سال داشتند پرسیده شد...» «سال سن». یا: "اون 18-25 ساله".

Do not mix the two. If you use the word "aged", do not use the word "old". If you use the

این دو را با هم مخلوط نکنید. اگر از کلمه "سالخورده" استفاده می کنید، از کلمه "پیر" استفاده نکنید. اگر از

word "old", do not use the word "aged". They don't go together; it's one or the other.

کلمه "پیر" استفاده می کنید، از کلمه "پیر" استفاده نکنید. آنها با هم نمی روند؛ این یکی یا دیگری است.

Then you have this one: "18-25-year-olds". Now you're making this whole thing into one

سپس شما این یکی را دارید: "18-25 ساله". حالا شما دارید کل این موضوع را به یک

noun. Notice here is the "s", no "s" here. Notice you have the hyphen and the hyphen.

اسم تبدیل می کنید. توجه داشته باشید که اینجا "s" است، نه "s" در اینجا. توجه داشته باشید که خط فاصله و خط فاصله دارید.

This extra hyphen is because of the range. If you have only 25-year-olds, that's fine,

این خط فاصله اضافی به دلیل محدوده است. اگر فقط 25 ساله دارید، خوب است،

you still have this hyphen, you still have this hyphen, no "s", "s", and the whole thing

شما هنوز این خط فاصله را دارید، هنوز این خط فاصله را دارید، بدون "s"، "s"، و همه

is now a noun. So three ways to talk about ages, but do not mix them up. And this is

چیز اکنون یک اسم است. بنابراین سه راه برای صحبت در مورد سن، اما آنها را با هم مخلوط نکنید. و این

a very common mistake people make on IELTS 1, and this is something that the graders

یک اشتباه بسیار رایج است که مردم در آیلتس 1 مرتکب می شوند ، و این چیزی است که دانش آموزان

are looking for, because this is somewhat basic knowledge, basic grasp of the language.

به دنبال آن هستند، زیرا این تا حدودی دانش اولیه و درک اولیه زبان است.

Now: "percent" and "percentage". People always mix these two words up. What do you need to

حال: «درصد» و «درصد». مردم همیشه این دو کلمه را با هم مخلوط می کنند.

know about "percent"? "Percent" is an adverb. "Percentage" is a noun. They are used differently.

در مورد "درصد" چه چیزی باید بدانید؟ "درصد" یک قید است. "درصد" یک اسم است. آنها متفاوت استفاده می شوند.

When we talk about percent, we always use it... Sorry, this (%) is "percent" by the

وقتی در مورد درصد صحبت می کنیم، همیشه از آن استفاده می کنیم... ببخشید، اتفاقاً این (%) "درصد"

way. You can use the symbol, or you can use the word, but don't use both. Always use a

است. می توانید از نماد استفاده کنید یا می توانید از کلمه استفاده کنید ، اما از هر دو استفاده نکنید. همیشه از یک

number with this word. If you have the word "percent" in your writing, there must be a

عدد با این کلمه استفاده کنید. اگر کلمه "درصد" را در نوشته خود دارید، باید یک

number before it, otherwise, you're not using it correctly. "10% of the men surveyed said

عدد قبل از آن وجود داشته باشد، در غیر این صورت، شما آن را به درستی استفاده نمی کنید. "10٪ از مردان مورد بررسی گفتند

that..." Percentage, on the other hand, means a small chunk of the whole. Right? You have

که ..." از طرف دیگر، درصد به معنای بخش کوچکی از کل است. درست؟ شما

5%, you have a very small percentage of the whole. You have 95%, you have a very large

5 درصد دارید، درصد بسیار کمی از کل دارید. شما 95 درصد دارید، درصد بسیار زیادی

percentage of the whole. So, let's say 10% is small. "A small percentage of the men surveyed

از کل دارید. بنابراین، فرض کنید 10٪ کم است. "درصد کمی از مردان مورد بررسی

said that..." One thing you have to remember: you're almost always going to use an adjective

گفتند که..." یک نکته را باید به خاطر بسپارید : تقریباً همیشه از یک صفت

with this word, because if you don't, if you just say: "A percentage", well 5% is a percentage,

با این کلمه استفاده می کنید، زیرا اگر این کار را نکنید، اگر فقط بگویید: "درصد "، خوب 5٪ یک درصد است،

50% is a percentage, 95% is a percentage, so just saying "percentage" alone doesn't

50٪ یک درصد، 95٪ یک درصد است، بنابراین فقط گفتن "درصد" به تنهایی

really give me much information. You have to say: "A small percentage, a large percentage,"

واقعاً اطلاعات زیادی به من نمی دهد. شما باید بگویید: "یک درصد کوچک، یک درصد زیاد"

etc. But remember: always a number, never a number with this one.

و غیره. اما به یاد داشته باشید: همیشه یک عدد، هرگز یک عدد با این یکی.

Now, "respectively", this is a very good word to use. Again, people often misuse it. One

حالا "به ترتیب" این کلمه بسیار خوبی برای استفاده است. باز هم، مردم اغلب از آن سوء استفاده می کنند.

thing to remember when you use the word "respectively"... First of all, you must have two lists. Okay?

هنگام استفاده از کلمه "به ترتیب" باید یک نکته را به خاطر بسپارید... اول از همه، باید دو لیست داشته باشید. باشه؟

You have two lists with equal numbers of items and equal number of items in each list. That

شما دو لیست با تعداد موارد مساوی و تعداد موارد مساوی در هر لیست دارید. این

means you have to have a minimum two things in the list. You could have many items in

بدان معناست که شما باید حداقل دو چیز را در لیست داشته باشید. شما می توانید موارد زیادی را

the list, but as far as IELTS Task 1 is concerned, I recommend no more than three. Okay? Now,

در لیست داشته باشید، اما در مورد آیلتس Task 1، من بیش از سه مورد را توصیه نمی کنم. باشه؟ حال

the thing about "respectively", what this word means that the other of the first list

، موضوع "به ترتیب" این است که این کلمه به چه معناست که دیگری از لیست

matches the order of the second list. So let's look at an example. "I have three kids: Tommy,

اول با ترتیب لیست دوم مطابقت دارد. پس بیایید به یک مثال نگاه کنیم. من سه بچه دارم: تامی

Jake, and Katy. They are 5, 10, and 7 years old, respectively." Put a comma before the

، جیک و کیتی. آنها به ترتیب 5، 10 و 7 ساله هستند. قبل از

word "respectively". Now, I don't need the "years old", I just put it there to show you.

کلمه "به ترتیب" کاما قرار دهید. حالا من به «سال‌ها» نیازی ندارم، فقط آن را گذاشتم تا به شما نشان دهم.

You can take it out, you can leave it in; both okay. This is the first thing in the

می توانید آن را بیرون بیاورید، می توانید آن را داخل بگذارید. هر دو خوبه این اولین چیز در

list, this is the second, this is the third. What "respectively" tells me is that these

لیست است، این دومین است، این سوم است. آنچه "به ترتیب" به من می گوید این است که این

numbers match the order. So, Tommy is 5, Jake is 10, Katy is 7, respectively. Right? The

اعداد با ترتیب مطابقت دارند. بنابراین، تامی به ترتیب 5، جیک 10، کتی 7 است. درست؟

order matches the order. That's what this word is used to do, to show you that.

ترتیب با ترتیب مطابقت دارد. این همان چیزی است که از این کلمه استفاده می شود تا آن را به شما نشان دهد.

Lastly, the word "latter" and "former". People sometimes mix these two up. Again, you're

در نهایت، کلمه "متأخر" و "سابق". مردم گاهی این دو را با هم مخلوط می کنند. باز

going to have two... You're going to mention two things, or two people, or two places,

هم دو تا... شما دو چیز یا دو نفر یا دو مکان

or two anything in one sentence. Now you want to discuss each of these things individually

یا دو چیز را در یک جمله ذکر خواهید کرد. حال می خواهید در جمله بعدی هر یک از این موارد را به صورت جداگانه مورد بحث قرار دهید

in the next sentence. Okay? So, "latter" means you're referring to the second thing mentioned

. باشه؟ بنابراین، "آخر" به این معنی است که شما به دومین موردی که قبلا ذکر شد اشاره می کنید

earlier; "former" means the first thing. So if I take Katy out and I have... I have three

. «سابق» به معنای اول است. پس اگر کتی را بیرون بیاورم و داشته باشم... من سه

kids, Tommy and Jake, the latter... Who is the latter? The latter is 10 years old. The

بچه دارم، تامی و جیک، دومی... این دومی کیست؟ دومی 10 ساله است.

latter is Jake because I mentioned him second. The former, Tommy, is 5. Former - first; latter

دومی جیک است زیرا من او را در درجه دوم ذکر کردم. سابق، تامی، 5 ساله است. دومی

- second. Okay?

- دوم. باشه؟

These are the words that you must fully grasp to use for the IELTS Task 1. At some point

اینها کلماتی هستند که برای استفاده در تسک 1 آیلتس باید به طور کامل آنها را درک کنید. در مرحله

in your practice or official test, you will use half or maybe even all of these words

ای از تمرین یا آزمون رسمی خود، از نیمی یا حتی شاید همه این کلمات

in your task. Okay? Make sure you know how to use them correctly.

در کار خود استفاده خواهید کرد. باشه؟ مطمئن شوید که نحوه استفاده صحیح از آنها را می دانید.

Also, if you need any more information about IELTS, some more writing tips,

همچنین، اگر به اطلاعات بیشتری در مورد آیلتس نیاز دارید، به برخی نکات رایتینگ بیشتر

check out my site: www.writetotop.com.

، به سایت من مراجعه کنید: www.writetotop.com.

Of course, go to www.engvid.com, do the quiz on the quiz section of that site.

البته به www.engvid.com مراجعه کنید، آزمون را در قسمت آزمون آن سایت انجام دهید.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel, and come back again. Bye.

فراموش نکنید که در کانال یوتیوب من مشترک شوید و دوباره برگردید. خدا حافظ.