13 Phrasal Verbs with STAND: stand by, stand out, stand down...

Hi, everybody. Welcome to www.engvid.com. I'm Adam. In today's

سلام به همه. به www.engvid.com خوش آمدید . من آدام هستم. در

video, I'm going to give you a few more phrasal verbs that begin with the verb:

ویدیوی امروز، من قصد دارم چند فعل عبارتی دیگر را به شما ارائه دهم که با فعل

"stand". Now, again, a "phrasal verb" is a combination of a verb and a

"ایستادن" شروع می شود. حالا دوباره «فعل عبارتی» ترکیبی از فعل و

preposition. And sometimes the meaning is exactly what the two words mean, but

حرف اضافه است. و گاه معنا دقیقاً به معنای آن دو کلمه است،

put together; but a lot of these phrasal verbs also... also have secondary

اما در کنار هم; اما بسیاری از این افعال عبارتی نیز ... معانی ثانویه نیز

meanings; meanings that are completely unrelated to the words that are

دارند. معانی کاملاً بی ارتباط با کلماتی که

combined. And it's very difficult to understand these, unless someone tells

ترکیب می شوند. و درک اینها بسیار دشوار است ، مگر اینکه کسی به

you what they are, or unless you look them up in a dictionary. So, let's start

شما بگوید آنها چیست، یا مگر اینکه آنها را در فرهنگ لغت جستجو کنید. بنابراین، بیایید

with: "stand up". Now, of course, everybody probably understands: "stand

با "ایستادن" شروع کنیم. حالا، البته، احتمالاً همه فهمیده اند: "

up" means, like: don't sit or don't lie down. If you're sitting or... or lying

ایستادن" یعنی: ننشین یا دراز نکش . اگر نشسته‌اید یا... یا

down — you "stand up" on your feet. But "stand up" can also mean to take

دراز کشیده‌اید، روی پاهایتان «ایستاده‌اید». اما "ایستادن" می تواند به معنای

responsibility. Right? So, if the... if the... something bad happens in a class,

مسئولیت پذیری نیز باشد. درست؟ بنابراین، اگر... اگر اتفاق بدی در کلاس بیفتد،

maybe somebody broke the chair in a classroom, and the teacher says: "Okay,

شاید کسی صندلی کلاس را شکسته و معلم می گوید: "خوب،

who did this?" somebody should "stand up" — means somebody should take

کی این کار را کرده است؟" کسی باید " ایستاد" - یعنی کسی باید مسئولیت را بر

responsibility; take the blame. If nobody "stands up", the teacher will get

عهده بگیرد. تقصیر را بپذیر اگر کسی "ایستاد نکند" معلم

more upset. Now, we can also use this as a... as a compound: "stand-up" as a...

بیشتر ناراحت می شود. حال می‌توانیم این را به‌عنوان یک... به‌عنوان ترکیب استفاده کنیم: «ایستاده» به‌عنوان یک...

well, actually two meanings. You can have a "stand-up comic", which is a

خوب، در واقع دو معنا. شما می توانید یک "کمیک استندآپ" داشته باشید که یک

comedian who stands on a stage and delivers jokes. But you can also say a

کمدین است که روی صحنه می ایستد و جوک ارائه می دهد. اما می توان گفت

"stand-up person". A "stand-up guy" or a "stand-up girl" is a person who's very

"فرد ایستاده". "مرد ایستاده" یا "دختر ایستاده" فردی است که بسیار

good; very honest, somebody you can trust. We would say: "He's a stand-up

خوب است. بسیار صادقانه، کسی که می توانید به او اعتماد کنید. می گفتیم: «او یک آدم ایستاده

person." Okay?

است». باشه؟

On the other hand, "stand up for" or "stand up to" has a very different

از سوی دیگر، "ایستادن برای" یا "ایستادن برای" معنای بسیار متفاوتی دارد

meaning. If you "stand up for" something or someone, it means that you support

. اگر برای چیزی یا کسی "ایستادگی کنید" به این معنی است که از

that thing or that someone. So, let's say my co-worker is being insulted or

آن چیز یا کسی حمایت می کنید. بنابراین، فرض کنید همکار من توسط رئیس مورد توهین یا

attacked by the boss. And she's very nervous and very sad, and maybe she's

حمله قرار گرفته است. و او بسیار عصبی و بسیار غمگین است و شاید

crying and she can't say anything. I will "stand up" for her. I will say to

گریه می کند و نمی تواند چیزی بگوید. من برای او "ایستادم". من به رئیس می گویم

the boss: "Stop insulting her. Don't say any more. Like, leave her alone", and

: "توهین را به او بسپار، دیگر نگو. لایک بگذار، او را تنها بگذار" و این

stuff like that. I am "standing up for" her because she can't defend herself. I

جور چیزها. من برای او "می ایستم" زیرا او نمی تواند از خود دفاع کند.

am defending her because she doesn't have the power to do it. "Stand up to"

من از او دفاع می کنم زیرا او قدرت انجام این کار را ندارد. "Stand up to

is very similar — means... it's face an enemy or face a bad situation. So, if

" بسیار شبیه است - به این معنی است که ... روبرو شدن با یک دشمن یا مواجهه با یک موقعیت بد است. بنابراین،

the boss is telling everybody: "Okay, everybody has to work overtime, but I'm

اگر رئیس به همه بگوید: "خوب، همه باید اضافه کار کنند، اما من

not paying you more money." Everybody's getting the same salary, but more hours

به شما پول بیشتری نمی دهم." همه حقوق یکسانی دریافت می‌کنند، اما ساعات بیشتری را دریافت می‌کنند

— I will "stand up to" my boss and say: "No. I'm not going to do it." Right? I

- من در مقابل رئیسم می‌ایستم و می‌گویم: «نه. این کار را نمی‌کنم». درست؟

will basically take a firm position, and fight for what's right for myself or for

من اساساً موضع محکمی خواهم گرفت و برای آنچه که برای خودم یا برای همکارانم مناسب است مبارزه می

my co-workers as well. "Stand for" has two meanings. So, one of them I sort of

کنم. «ایستادن» دو معنا دارد. بنابراین، یکی از آنها را

mentioned already. If you "stand for" something — means you... you believe it

قبلاً ذکر کردم. اگر برای چیزی "ایستادید" - یعنی شما... خیلی به آن اعتقاد دارید

very much. It's a principle. It's something that you believe and something

. این یک اصل است. این چیزی است که شما به آن اعتقاد دارید

that you will fight for, if you have to. Somebody that... something that other

و اگر مجبور باشید برای آن مبارزه خواهید کرد. کسی که... چیزی که دیگران

people can't change about you. Right? So, I "stand for" integrity, I "stand

نمی توانند در مورد شما تغییر دهند. درست؟ بنابراین، من طرفدار صداقت هستم، من

for" honesty means I believe these are very important things, and nobody will

طرفدار صداقت هستم یعنی معتقدم اینها چیزهای بسیار مهمی هستند و هیچکس

change my mind about that. You can also... "stand for" can also mean to

نظر من را در مورد آن تغییر نخواهد داد. شما همچنین می توانید ... "ایستادن برای" همچنین می تواند به معنای

tolerate. If you "won't stand for" something — means you won't tolerate it.

تحمل باشد. اگر چیزی را "نخواهی ایستاد " - به این معنی است که آن را تحمل نخواهی کرد.

So, for example, let's say in... again, let's go to a business situation because

پس مثلاً بگوییم در... دوباره به یک موقعیت تجاری برویم چون

it's easy. Some people like to say racist jokes at the office, or at

آسان است. برخی افراد دوست دارند در اداره

school, or anywhere social. Some people like to say racial jokes; I "don't stand

، مدرسه یا هر جای اجتماعی جوک های نژادپرستانه بگویند. برخی از مردم دوست دارند جوک های نژادی بگویند. من طرفدار

for" that kind of behavior. I "don't stand for" those kinds of jokes — means

چنین رفتاری نیستم. من طرفدار این نوع شوخی ها نیستم - یعنی

I don't tolerate them. I don't accept them. I will tell somebody to shut up if

آنها را تحمل نمی کنم. من آنها را قبول ندارم به کسی می گویم

they make one of these types of jokes. Okay? So, it's good to "stand for"

اگر یکی از این جوک ها را انجام داد، ساکت شود. باشه؟ بنابراین، خوب است که برای برخی چیزها "ایستاده باشید"

certain things.

.

"Stand by". So, again, there's the literal meaning means by... Can mean...

"ایستاده باش". بنابراین، دوباره، معنای تحت اللفظی به معنای ... می تواند به معنای ...

can... can mean next to or beside. So, if you "stand by" someone, you're just

می تواند ... می تواند به معنای کنار یا کنار باشد. بنابراین، اگر در کنار کسی بایستید، فقط

standing next to them. In a more, like, an abstract meaning, you can "stand by"

در کنار او ایستاده اید. در معنایی بیشتر، مانند ، انتزاعی، می توانید در کنار کسی بایستید

someone. It doesn't mean you're physically standing by them; it means

. این بدان معنا نیست که شما از نظر فیزیکی در کنار آنها ایستاده اید. به این معنی است

you're supporting them. So, let's say in politics — you sometimes see this — a

که شما از آنها حمایت می کنید. بنابراین، بیایید بگوییم در سیاست - شما گاهی اوقات این را می بینید - یک

politician gets accused of having an affair, like an extramarital affair.

سیاستمدار متهم می شود که رابطه دارد، مانند یک رابطه خارج از ازدواج.

Like, he cheated on his wife, for example, or she cheated on her husband.

مثلاً به همسرش خیانت کرده یا زن به شوهرش خیانت کرده است.

If the spouse doesn't believe the accusations and she... or she trusts her

اگر همسر اتهامات را باور نکند و ... یا به شوهرش اعتماد کند

husband — let's say it's a woman — she will "stand by" him; she will support

- فرض کنید زن است - در کنار او می ایستد. او از او حمایت خواهد

him and stay with him through all the scandal, and not leave him. So, she's

کرد و در تمام رسوایی ها با او خواهد ماند و او را ترک نخواهد کرد. بنابراین، او

very loyal to him. "Stand by" can also mean wait. Okay? So: "Okay. Don't start

بسیار به او وفادار است. "Stand by" همچنین می تواند به معنای صبر باشد. باشه؟ بنابراین: "بسیار خوب.

the project yet. Let's just stand by until we get more information" or "stand

هنوز پروژه را شروع نکنید. بیایید تا زمانی که اطلاعات بیشتری دریافت کنیم منتظر بمانیم" یا

by to get the boss's permission", or "stand by for" whatever else you need

"برای گرفتن اجازه رئیس" یا "برای هر چیزی که نیاز دارید"

before you can begin something. So, essentially, it means wait. And in terms

قبل از شروع کاری، منتظر بمانید. بنابراین ، اساساً به معنای صبر است. و

of some jobs, some people are "on standby". Or if you're traveling and you

از نظر برخی مشاغل، برخی افراد در حالت آماده باش هستند. یا اگر در سفر هستید و

bought a ticket, but there's no seats — the... the airline may put you "on

بلیت خریده‌اید، اما صندلی ندارید - ممکن است شرکت هواپیمایی شما را در

standby". It means you wait until an opportunity presents itself. So, in...

حالت آماده باش قرار دهد. یعنی منتظر می مانید تا فرصتی پیش آید. بنابراین، در ...

in some professions, let's say nursing: Many nurses, when they're just starting

در برخی از مشاغل، پرستاری: بسیاری از پرستاران، زمانی که

their careers, are put "on standby", which means just be ready and wait. We

شغل خود را شروع می کنند، در حالت آماده به کار قرار می گیرند، یعنی فقط آماده باشید و منتظر بمانید.

may call you to come to the hospital to work; we may not. Another expression is

ممکن است با شما تماس بگیریم تا برای کار به بیمارستان بیایید . ما ممکن است. عبارت دیگر

"on call". It's the same meaning on... like: "standby" or "on call". Wait. We

"در حال تماس" است. به همین معنی در ... مانند: "آماده" یا "در تماس". صبر کن.

might call; you we might not. So, that's "standby". "Stand in for", we don't

ممکن است تماس بگیریم؛ شما ممکن است ما نه بنابراین، این "آماده به کار" است. "ایستادن برای"، ما

really have anything "stand in". We have a "stand-in" means a substitute. The

واقعاً چیزی "ایستادن در" نداریم. ما یک "استند در" به معنای جایگزین داریم.

verb: "to stand in for me" is to take someone's place in a situation. So,

فعل: «ایستادن برای من» این است که در موقعیتی جای کسی را بگیری. بنابراین،

let's say in a movie, the actors might have some action scenes that are stunts

فرض کنید در یک فیلم، بازیگران ممکن است صحنه‌های اکشنی داشته باشند که بدلکاری

that are very dangerous. So, they have a stunt person "stand in" for them in that

هستند که بسیار خطرناک هستند. بنابراین، آنها یک بدلکار دارند که در آن موقعیت برای آنها "ایستاده" می

situation. So, some actors will not do the dangerous scenes; the stunt person

کند. بنابراین، برخی از بازیگران صحنه های خطرناک را انجام نمی دهند.

will "stand in" for them while the camera shoots, and it looks like them.

در حالی که دوربین عکاسی می کند، بدلکار برای آنها "ایستاده" می کند و شبیه آنها است.

Like they... like the actor, but it's not them; it's a stunt person. Some...

مثل آنها ... بازیگر را دوست دارند، اما آنها نیستند. این یک بدلکار است برخی...

some actors actually do their own stunts, but that's not common. So,

برخی از بازیگران در واقع بدلکاری های خود را انجام می دهند ، اما این معمول نیست. بنابراین،

"stand in for" — again, if I'm a teacher, and I'm sick today; I can't

"بایستید برای" - دوباره، اگر من معلم هستم، و امروز مریض هستم. من نمی توانم

come to school — someone will "stand in for" me and take over the class until I

به مدرسه بیایم - یک نفر به جای من می ایستد و تا زمانی که من برگردم، کلاس را به عهده می

come back.

گیرد.

"Stand out". So, "stand out" doesn't mean outside. You could stand outside;

"متفاوت شدن". بنابراین، «متفاوت شدن» به معنای بیرون بودن نیست. می توانستی بیرون بایستی.

that's outside. "Stand out" means be very different; usually in a good way.

آن بیرون است "متفاوت" به معنای بسیار متفاوت است. معمولا به روشی خوب

Some people can "stand out" in a bad way. But we mostly use this expression

برخی از افراد می توانند به شکل بدی "متفاوت" شوند. اما ما بیشتر از این عبارت برای گفتن این جمله استفاده

to say: "Oh, wow. He really stands out from the crowd. He's different." And,

می کنیم: "اوه، وای. او واقعاً از بین جمعیت متمایز است. او متفاوت است." و،

again, he's probably a little bit better than most of his... most of his or her

باز هم، او احتمالاً کمی بهتر از بسیاری از

peers, as the case may be. Okay, I'll leave it at that. "Stand out". A

همسالان خود است. خوب، من آن را به همین جا می گذارم. "متفاوت شدن".

"standout" as a noun, if you make the two... if you squeeze the two words

«متفاوت» به عنوان اسم، اگر این دو را بسازید ... اگر دو کلمه را به

together, and make it a compound — a "standout" means a very good thing. It's

هم فشار دهید، و آن را مرکب کنید - «متفاوت» به معنای چیز بسیار خوبی است. این

something that's better than the most. It is noticeable, because it's very

چیزی است که از همه بهتر است. قابل توجه است، زیرا بسیار

good. And that's only for positive things. To "stand out" can be negative,

خوب است. و این فقط برای چیزهای مثبت است. "متفاوت شدن" می تواند منفی باشد،

but mostly used for positive. Okay, so: "stand around". If you're "standing

اما بیشتر برای مثبت استفاده می شود. خوب، پس: "در اطراف بایستید". اگر "در

around", basically, you're doing nothing. Right? Just "standing around",

اطراف ایستاده اید"، اساساً هیچ کاری انجام نمی دهید. درست؟ فقط "ایستاده در اطراف"،

you know, doing nothing. So, if somebody says: "Don't just stand around. No. Do

می دانید، هیچ کاری انجام نمی دهید. بنابراین، اگر کسی بگوید: "فقط در اطراف بایستید. نه

the work. Get involved. You're part of the team", etcetera. "Stand by" can

. کار را انجام دهید. درگیر شوید. شما بخشی از تیم هستید" و غیره. "Stand by"

actually also mean that. "Standing by" means you're doing nothing also, but

در واقع می تواند به این معنی نیز باشد. "ایستادن کنار" به این معنی است که شما نیز هیچ کاری انجام نمی دهید، اما

more common is just: "standing around". "Stand aside". So, one meaning could be

رایج تر این است: "ایستادن در اطراف". "کنار بایست". بنابراین، یک معنی می تواند تحت

literal; you just "stand aside" — move to the side. In some situations, you

اللفظی باشد. شما فقط "کنار بایستید" - به کنار بروید. در برخی موقعیت‌ها،

"stand aside" means you make way for somebody else. So, for example, in...

«کنار ایستادن» به این معناست که راه را برای دیگری باز می‌کنید. بنابراین، برای مثال، در ...

again, this is very common in business situations. I'm a senior employee. I've

دوباره، این در موقعیت های تجاری بسیار رایج است. من یک کارمند ارشد هستم. من

been in this company for 40 years, and there needs a new... there needs to be a

40 سال است که در این شرکت هستم و نیاز به یک مدیر جدید وجود دارد ... باید یک مدیر جدید وجود داشته باشد

new manager. Now, realistically, it should be my promotion, because I've

. اکنون، واقع بینانه، باید ارتقاء من باشد، زیرا من

been there the longest. But the company doesn't really want me; they want

طولانی ترین مدت را در آنجا بوده ام. اما شرکت واقعاً من را نمی‌خواهد. آنها یک

somebody young who will be with a company a long time. So, they asked me

جوان را می خواهند که مدت طولانی در یک شرکت باشد. بنابراین، آنها از من

to "stand aside" — not to interfere in the promotion process; not to complain.

خواستند که "کنار بایستم" - در روند ارتقاء دخالت نکنم. شکایت نکردن

"Stand aside. Let the young guy come up and take over because he will be there

"کنار بایست. اجازه دهید جوان بیاید و مسئولیت را بر عهده بگیرد، زیرا او

for many years." I will retire in two or three years anyway, so no point. So,

سالهای زیادی آنجا خواهد بود." به هر حال دو یا سه سال دیگر بازنشسته خواهم شد ، پس فایده ای ندارد. بنابراین،

make space for; make room for.

فضا را برای؛ جا برای

"Stand back" is... is actually very direct, like: "stand back; move away".

"ایستادن به عقب" است ... در واقع بسیار مستقیم است، مانند: "ایستادن، دور شدن".

So, we especially use this when there's, like, a situation that's a problem or a

بنابراین، ما مخصوصاً زمانی از این استفاده می‌کنیم که مثلاً موقعیتی وجود داشته باشد که مشکل یا

dangerous situation. Let's say somebody... somebody... a car hit a

موقعیت خطرناکی باشد. بیایید بگوییم فلانی... فلانی... ماشینی به

bicyclist and the bicyclist is on the ground. He's injured, and the ambulance

دوچرخه سوار برخورد کرده و دوچرخه سوار روی زمین است. او مجروح است و آمبولانس

comes. And, of course, there's going to be a big crowd. Everybody wants to see

می آید. و، البته، جمعیت زیادی وجود خواهد داشت. همه می خواهند ببینند

what's going on; what happened. So, the ambulance, the paramedics — the guys who

چه خبر است. چی شد. بنابراین، آمبولانس، امدادگران - بچه‌هایی که

work on the ambulance — they say: "Okay. Everybody stand back." Make space so

روی آمبولانس کار می‌کنند - می‌گویند: "خوب. همه عقب بایستند." فضایی ایجاد کنید تا

that they can go in and work, and take care of this bicyclist. But that's

بتوانند وارد شوند و کار کنند و از این دوچرخه سوار مراقبت کنید. اما این در

really the only use of this. "Stand off". Now, "stand off" is generally not

واقع تنها استفاده از این است. " بایستید". در حال حاضر، "ایستادن" به طور کلی

used by itself; we would say, like: "stand off to the side", for example —

به خودی خود استفاده نمی شود. مثلاً می‌گوییم: «یک طرف بایستید»،

means be a little bit separated; a little bit different area. So, you

یعنی کمی جدا باشید. منطقه کمی متفاوت بنابراین،

"stand off to the side" means you're in a little bit separated. More commonly,

"در کنار ایستادن" به این معنی است که کمی از هم جدا شده اید.

you might hear "standoff" as a compound noun. So, if there's a "standoff", that

معمولاً ممکن است "standoff" را به عنوان یک اسم مرکب بشنوید . بنابراین، اگر یک "مقابله" وجود داشته باشد، به این

means there's two rivals or two enemies are facing each other, and they're about

معنی است که دو رقیب یا دو دشمن در برابر یکدیگر قرار دارند و آنها

ready to start a fight or a battle. So, a "standoff" means rivals, or

آماده شروع یک مبارزه یا نبرد هستند. بنابراین ، "مستند" به معنای رقبا یا

competitors. "Stand down". Now, this you will hear very commonly in military

رقبا است. "بایستید". اکنون، این را در موقعیت های نظامی بسیار رایج خواهید شنید

situations. When soldiers are getting ready to fight, they're getting into

. هنگامی که سربازان آماده جنگ می شوند، در حال قرار گرفتن در

their offensive posture; offensive positions, and then the... a senior

وضعیت تهاجمی خود هستند. مواضع تهاجمی، و سپس... یک

officer will say... will come and say: "Stand down". "Stand down" means go

افسر ارشد می گوید... می آید و می گوید: "بایستید". «ایستادن» به معنای

into, like, a normal position; put your guns away; don't get ready to fight. So:

وارد شدن به حالت عادی است. اسلحه هایت را کنار بگذار برای جنگیدن آماده نشو پس:

"stand down". "Stand down" can also mean in terms of position. You can "stand

«بایستید». "ایستادن" از نظر موقعیت نیز می تواند معنی داشته باشد. شما می توانید "

down" means you... it's like similar to "stand aside" — you back off and let

پایان" یعنی شما... این مانند "کنار ایستادن" است - شما عقب نشینی می کنید و اجازه می دهید

somebody else take it. If you "stand down" from your position, you give it up

شخص دیگری آن را بگیرد. اگر از سمت خود "پایان" می خورید، آن را رها می کنید

and you take a lower position, or you retire or whatever you do. If you "stand

و موقعیت پایین تری می گیرید، یا بازنشسته می شوید یا هر کاری که می کنید. اگر

with" someone, you support them. Right? So, you... There was a meme not too long

با کسی "بایستید" از او حمایت می کنید. درست؟ بنابراین، شما... چندی پیش یک میم وجود داشت

ago, like: "I stand with her". So, it was for the feminist movement, like the

، مانند: "من با او می ایستم". بنابراین ، برای جنبش فمینیستی، مانند

"MeToo" movement and all that. If you "stand with" someone, you support them;

جنبش "MeToo" و همه اینها بود. اگر در کنار کسی بایستید، از او حمایت می کنید.

you are loyal to them. It's similar to: "stand by". "Stand by your man", "stand

شما به آنها وفادار هستید شبیه به: «ایستاده» است. «کنار مردت بایست»، «

with your man", "stand with your friends", "stand with" whatever people

با مردت بایست» ، «با دوستانت بایست»، از هر کسی

you are supporting. Right? So, that's the expression.

که حمایت می‌کنی، «بایست». درست؟ بنابراین، این بیان است.

Okay, so that's basically it. I hope everybody understood all these

خوب، پس اساساً همین است. امیدوارم همه این عبارات را درک کرده باشند

expressions. If you're not sure, go to www.engvid.com. There's a quiz. You can

. اگر مطمئن نیستید، به www.engvid.com بروید. یک مسابقه وجود دارد. می توانید

test your understanding. You can also ask me questions there in the comment

درک خود را آزمایش کنید. همچنین می توانید در قسمت نظرات از من سؤال بپرسید

section. I'll be happy to help you out. And that's it. I hope you like this

. من خوشحال خواهم شد که به شما کمک کنم. و بس. امیدوارم از این

video. If you did, give me a like. Don't forget to subscribe to my channel, and

ویدو خوشت بیاید. اگه کردی بهم لایک کن فراموش نکنید که در کانال من عضو شوید و

ring the bell for notifications of future videos. And come back again;

زنگ را برای اطلاع رسانی ویدیوهای بعدی به صدا درآورید . و دوباره برگرد؛

we'll do this... we'll do this again soon. See ya. Bye-bye.

ما این کار را انجام خواهیم داد... به زودی دوباره این کار را انجام خواهیم داد . می بینمت. خداحافظ.