How NOT to Fail in English

Hey, what's up, it's Hadar and this is the Accent's Way.

هی، چه خبر، این هادار است و این راه لهجه است.

Today we are going to talk about 'Why English Learners Fail'.

امروز می خواهیم در مورد "چرا زبان آموزان انگلیسی شکست می خورند" صحبت کنیم.

Okay, well, I don't mean fail like

خوب، خوب، منظورم این نیست که مثل «

'can't learn English at all'

اصلاً نمی توانم انگلیسی یاد بگیرم» «

'can't read and write'

نمی توانم بخوانم و بنویسم» شکست بخورم

All that.

But by fail, I mean they fail to reach the next level.

.

اما منظور من از شکست، این است که آنها در رسیدن به سطح بعدی شکست می خورند.

They fail to get off the hamster wheel of learning, and studying and speaking, yet not seeing satisfying results.

آنها نمی توانند از چرخ همستر یادگیری، مطالعه و صحبت کردن خارج شوند، اما نتایج رضایت بخشی را مشاهده نمی کنند.

The reason why English learners fail is because of their beliefs.

دلیل شکست زبان آموزان انگلیسی به خاطر باورهای آنهاست.

Their beliefs that lead them to either take the right action or not take action at all.

باورهایشان که باعث می شود یا اقدام درستی انجام دهند یا اصلاً اقدامی نکنند.

A belief is a thought that is rooted in your brain so deeply until it becomes a reality.

باور فکری است که تا زمانی که به واقعیت تبدیل شود در مغز شما ریشه دوانده است.

You can have empowering belief, for example

شما می توانید باور قدرتمندی داشته باشید، برای مثال

'No matter what happens I will succeed.'

"مهم نیست چه اتفاقی بیفتد من موفق خواهم شد."

Or you can have a limiting belief

یا می توانید یک باور محدود کننده داشته باشید

'I'm a failure, I'll never be able to do anything'.

"من یک شکست خورده هستم، هرگز نمی توانم کاری انجام دهم".

Whatever that belief is, it is what leads us to either move forward or stay stuck in life.

این باور هر چه که باشد، همان چیزی است که ما را به سمت جلو حرکت می‌کند یا در زندگی گیر می‌کند.

And today I'm going to talk about the five limiting beliefs that prevent my students from mastering spoken English

و امروز قصد دارم در مورد پنج باور محدود کننده صحبت کنم که دانش آموزانم را از تسلط بر زبان انگلیسی

and speaking English with clarity and confidence.

و صحبت کردن انگلیسی با وضوح و اطمینان باز می دارد.

Belief number one:

باور شماره یک:

In order to master spoken English I have to practice hours on end

برای تسلط بر گفتار انگلیسی باید ساعت ها تمرین کنم

and spend a lot of money and I just can't afford it.

و پول زیادی خرج کنم و نمی توانم آن را بپردازم.

Well, is that really true?

خوب، آیا این واقعا درست است؟

Think of all the hours that you've put in during your studies in high school...

به تمام ساعاتی که در دوران تحصیل در دبیرستان...

or afterwards.

یا بعد از آن وقت گذاشته اید فکر کنید.

Has that led you to where you want to be?

آیا این شما را به جایی که می خواهید باشید رسانده است؟

When you did invest a lot of hours learning something

وقتی ساعت های زیادی را برای یادگیری چیزی سرمایه گذاری کردید،

is the time investment that you've put in equaled your success?

سرمایه گذاری زمانی که صرف کرده اید با موفقیت شما برابری می کند؟

Or has it been like this, you're investing more, and more, and more, and more time, but your success or your

یا اینطور بوده است، شما بیشتر، و بیشتر، و بیشتر و زمان بیشتری سرمایه گذاری می کنید، اما موفقیت یا

achievements are still pretty low and mediocre.

دستاوردهای شما هنوز بسیار کم و متوسط ​​هستند.

And what about this?

و در مورد این چطور؟

Has that ever happened to you, where you watched a YouTube video, whether it was about English

آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است، جایی که یک ویدیوی YouTube را تماشا کرده باشید، چه در مورد انگلیسی

or about something else that interests you, and it completely blew your mind.

یا در مورد چیز دیگری که به شما علاقه مند است، و کاملاً ذهن شما را منفجر کند.

And you learned so much about English, or about anything else, in those 3-4 minutes.

و شما در این 3-4 دقیقه چیزهای زیادی در مورد انگلیسی یا هر چیز دیگری یاد گرفتید.

Right, so maybe it is possible to learn something in just a few minutes that may change

درست است، پس شاید بتوان چیزی را در عرض چند دقیقه یاد گرفت که ممکن است

how you speak, how you hear things, how you sound?

نحوه صحبت کردن، شنیدن چیزها، صدای شما را تغییر دهد؟

So maybe it's not about time equals progress.

بنابراین شاید زمان مساوی با پیشرفت نباشد.

Maybe it's all about how committed you are to learning what you need to learn

شاید همه چیز به این بستگی دارد که چقدر متعهد به یادگیری آنچه باید یاد بگیرید

and how good the content that you're consuming is.

و محتوایی که مصرف می کنید چقدر خوب است.

The next thing that might be preventing you from improving is the belief that

نکته بعدی که ممکن است مانع پیشرفت شما شود، این باور است که

if you don't live in an English-speaking country you will never be able to really master spoken English.

اگر در یک کشور انگلیسی زبان زندگی نکنید، هرگز نمی توانید واقعاً به زبان انگلیسی صحبت کنید.

But do you really know that to be true?

اما آیا واقعا می دانید که این حقیقت دارد؟

I mean, how many people do you know that have lived in the US for example, for many, many years

منظورم این است که چند نفر را می شناسید که برای مثال، سال ها در ایالات متحده زندگی کرده اند

and still struggle with their spoken English.

و هنوز با زبان انگلیسی صحبت می کنند.

They're still unclear. They still make mistakes. They haven't mastered spoken English.

آنها هنوز نامشخص هستند آنها هنوز هم اشتباه می کنند. آنها به انگلیسی گفتاری تسلط ندارند.

Or on the contrary, do you know of anyone, even one person, that has never

یا برعکس، آیا کسی را می شناسید، حتی یک نفر، که هرگز

lived in an English-speaking country yet was able to master his or her English?

در یک کشور انگلیسی زبان زندگی نکرده باشد و بتواند به زبان انگلیسی خود مسلط باشد؟

Like Anna, for example.

مثلاً مثل آنا.

Anna is a student of mine and she's also a youtuber with a successful YouTube channel called

آنا دانشجوی من است و او همچنین یک یوتیوب با یک کانال موفق یوتیوب به نام

'English Fluency Journey'

"سفر تسلط به زبان انگلیسی" است

Anna has always lived in Ukraine and has never left Ukraine, and yet she was able to master

آنا همیشه در اوکراین زندگی کرده است و هرگز اوکراین را ترک نکرده است و با این حال توانسته

her spoken English, to a degree where she is now influencing thousands of people

تا حدی به انگلیسی گفتاری خود تسلط پیدا کند. اکنون هزاران نفر را تحت تأثیر قرار می دهد

and she teaches English, how incredible is that?

و انگلیسی تدریس می کند، چقدر باورنکردنی است؟

And that is without ever living in an English-speaking country.

و این بدون زندگی در یک کشور انگلیسی زبان است.

So here's a proof why this belief is not a fact, it's not reality.

بنابراین در اینجا دلیلی وجود دارد که چرا این باور یک واقعیت نیست، واقعیت نیست.

And if it doesn't apply to her it doesn't apply to you too.

و اگر در مورد او صدق نمی کند در مورد شما هم صدق نمی کند.

There are ways to immerse yourself in English

راه هایی برای غوطه ور شدن در زبان انگلیسی وجود دارد،

even if you don't live in an English-speaking country, as long as you have access to technology.

حتی اگر در یک کشور انگلیسی زبان زندگی نمی کنید، تا زمانی که به فناوری دسترسی دارید.

Which if you're watching me right now, you do!

که اگر در حال حاضر به من نگاه می کنی، این کار را می کنی!

So, all you need to do is: do the work and commit to it.

بنابراین، تنها کاری که باید انجام دهید این است: کار را انجام دهید و به آن متعهد شوید.

And you'll find a way to immerse yourself in English and improve tremendously.

و راهی برای غوطه ور شدن در زبان انگلیسی و پیشرفت فوق العاده پیدا خواهید کرد.

Another limiting belief that might be holding you back from really getting to the next level is

یکی دیگر از باورهای محدود کننده که ممکن است شما را از رسیدن به سطح بعدی باز دارد،

the belief that your spoken English will improve only when you perfect your grammar.

این باور است که زبان انگلیسی شما تنها زمانی بهبود می یابد که گرامر خود را کامل کنید.

Really?

واقعا؟

How many people do you know that have perfect grammar?

چند نفر را می شناسید که گرامر کامل دارند؟

Maybe they are teachers or translators or just people who know how to read and write really, really well

شاید آنها معلمان یا مترجمان یا فقط افرادی باشند که خواندن و نوشتن را واقعاً خوب بلدند،

but they still struggle with speaking English with clarity and with confidence.

اما هنوز با وضوح و اعتماد به نفس انگلیسی صحبت می کنند.

Maybe they're afraid to speak because they're afraid of feeling like a fraud.

شاید آنها از صحبت کردن می ترسند زیرا می ترسند احساس تقلب کنند.

So perfect grammar is not the secret to mastering spoken English

بنابراین گرامر کامل راز تسلط بر زبان انگلیسی گفتاری

to feeling the ultimate confidence in speaking.

برای احساس اطمینان نهایی در صحبت کردن نیست.

Do you know of good speakers, people who have good spoken English, yet they still make grammar mistakes?

آیا سخنرانان خوبی را می شناسید، افرادی که به زبان انگلیسی خوب صحبت می کنند، اما هنوز اشتباهات گرامری دارند؟

I know one.

من یکی را می شناسم.

I make mistakes. Sometimes I make grammar mistakes as I'm making my videos.

اشتباه میکنم. گاهی اوقات هنگام ساخت ویدیوهایم اشتباهات گرامری می کنم.

Sometimes when I'm teaching people, high-level, executives, and I make mistakes, and you know what?

گاهی اوقات که من به افراد، سطوح بالا، مدیران اجرایی آموزش می دهم و اشتباه می کنم، و می دانید چیست؟

That doesn't bother me, because I'm still able to convey my message and usually they don't even notice.

این من را آزار نمی دهد، زیرا هنوز می توانم پیامم را منتقل کنم و معمولاً آنها حتی متوجه نمی شوند.

Even native speakers make mistakes.

حتی افراد بومی نیز اشتباه می کنند.

So imperfect grammar is not a good enough reason to prevent you from being the speaker that you want to be.

بنابراین گرامر ناقص دلیل کافی نیست تا شما را از گوینده ای که می خواهید باشید باز دارد.

And that perfectionism is just an excuse to not invest the work that you really need to invest

و این کمال گرایی فقط بهانه ای است برای اینکه کاری را که واقعاً باید سرمایه گذاری کنید سرمایه گذاری نکنید

in order to speak the way you want to speak.

تا آنطور که می خواهید صحبت کنید.

And what about this? I can't improve my accent or spoken English because I can't hear it.

و در مورد این چطور؟ من نمی توانم لهجه یا زبان انگلیسی خود را بهبود ببخشم زیرا نمی توانم آن را بشنوم.

I don't notice the different sounds, therefore I will never be able to make it.

من متوجه صداهای مختلف نمی شوم، بنابراین هرگز نمی توانم آن را بسازم.

If someone were to sing your favorite song, and they would go off-key, you'd immediately pick it up.

اگر قرار بود کسی آهنگ مورد علاقه شما را بخواند، و او با صدای بلند پخش شود، بلافاصله آن را برمی داشتید.

Or if you were to sit in a busy restaurant and everyone would be like talking, and yelling, and laughing

یا اگر قرار بود در یک رستوران شلوغ بنشینید و همه مثل صحبت کردن، و داد و فریاد کردن، و خندیدن باشند

and then someone would call your name from the end of the restaurant, the back of the restaurant...

و بعد یکی از انتهای رستوران، پشت رستوران، نام شما را صدا بزند...

Would you notice it?

آیا متوجه می شوید؟

Because your brain puts the focus or your brain processes the familiar things.

زیرا مغز شما تمرکز می کند یا مغز شما چیزهای آشنا را پردازش می کند.

Your name.

اسم شما.

The song.

آهنگ.

You're aware of those things, you are able to hear those things because your brain processes them.

شما از آن چیزها آگاه هستید، می توانید آن چیزها را بشنوید زیرا مغز شما آنها را پردازش می کند.

These are familiar things.

اینها چیزهای آشنا هستند.

When you're saying to yourself

وقتی به خود می گویید

'I can't hear it.'

"من نمی توانم آن را بشنوم."

then your brain shuts down and you really cannot hear it.

سپس مغز شما خاموش می شود و شما واقعا نمی توانید آن را بشنوید.

Your brain will not register anything, because that's it. You close that door.

مغز شما چیزی را ثبت نمی کند، زیرا همین است. تو آن در را ببند

However, if you're open to listening, to understanding, to paying attention to things that don't exist

با این حال، اگر برای گوش دادن، درک کردن، توجه به چیزهایی که

in your language, that's when you start hearing it.

در زبان شما وجود ندارد آماده هستید، در آن زمان شروع به شنیدن آن می کنید. به

This is why in my programs, in my online course working with students I always coach them

همین دلیل است که در برنامه‌هایم، در دوره آنلاینم که با دانش‌آموزان کار می‌کنم، همیشه آنها را آموزش می‌دهم که

to hear those sounds first.

ابتدا آن صداها را بشنوند.

They need to be able to perceive them before they can make them and will learn how to hear them

آنها باید قبل از اینکه بتوانند آنها را بسازند آنها را درک کنند و یاد بگیرند که چگونه آنها را

through listening exercises and physical exercises of pronouncing these sounds until it registers.

از طریق تمرینات گوش دادن و تمرینات فیزیکی تلفظ این صداها تا زمانی که ثبت شوند بشنوند.

And you know it takes time to change all those habits, but it's possible.

و می دانید که تغییر همه آن عادات به زمان نیاز دارد، اما ممکن است.

The most important thing is that you're open to it and that you are really working at hearing those differences.

مهم‌ترین چیز این است که شما برای آن باز هستید و واقعاً روی شنیدن این تفاوت‌ها کار می‌کنید.

So don't use this excuse of

بنابراین از این بهانه

'I just can't hear it'

"من فقط نمی توانم آن را بشنوم" استفاده نکنید

to get you off the hook from doing the work in order to improve your spoken English.

تا شما را از انجام کار دور کند تا زبان انگلیسی گفتاری خود را بهبود بخشد.

And in order to master your spoken English, it has to go through pronunciation.

و برای تسلط بر زبان انگلیسی گفتاری خود، باید تلفظ را طی کنید.

You have to know the sounds, you have to hear them, you have to know how to use them...

شما باید صداها را بشناسید، باید آنها را بشنوید، باید بدانید که چگونه از آنها استفاده کنید...

You have to know where to put the stress, cause then you have the power of speech.

باید بدانید که استرس را کجا قرار دهید، زیرا آن وقت قدرت گفتار دارید.

And I think for me that was an essential step in mastering my spoken English, my confidence

و فکر می کنم برای من این یک گام اساسی در تسلط بر زبان انگلیسی، اعتماد به نفس

and my fluency.

و تسلط من بود.

The last thing is saying to yourself the phrase 'English is so hard'.

آخرین چیز این است که به خودتان بگویید «انگلیسی خیلی سخت است».

Nod your head if you've ever said that.

اگر تا به حال این را گفته اید، سرتان را تکان دهید.

Well...

خب...

Yes, maybe English is tricky, and funny, and strange, and so many irregular verbs

بله، شاید انگلیسی حیله گر، خنده دار، و عجیب باشد، و افعال نامنظم زیاد

and the pronunciation doesn't match the spelling, but...

و تلفظ آن با املای آن مطابقت ندارد، اما...

If you keep thinking of it as hard, your brain will not be willing to learn.

اگر به سختی به آن فکر کنید، مغزتان دچار مشکل نمی شود. مایل به یادگیری.

You would always give it the excuse for not working hard to really figure it out.

شما همیشه آن را بهانه می کنید که سخت کار نکنید تا واقعا آن را بفهمید.

Okay.

باشه.

When you say to yourself

وقتی به خود می گویید

'I can't do it'

"من نمی توانم این کار را انجام دهم" "

'It's too hard'

خیلی سخت است"

then your brain will not be receptive.

مغز شما پذیرا نخواهد بود.

You will not have that exciting feeling that gives you the motivation to learn and to take action.

شما آن احساس هیجان انگیزی را که به شما انگیزه یادگیری و اقدام را بدهد، نخواهید داشت.

When you feel depressed about the language, when you feel that it's impossible

وقتی در مورد زبان احساس افسردگی می‌کنید، وقتی احساس می‌کنید غیرممکن است «

'Because it's so hard'

چون خیلی سخت است»

it generates negative emotions, it generates this frustration and stress

احساسات منفی ایجاد می‌کند، این ناامیدی و استرس را ایجاد می‌کند

and from that state, who wants to take action? Who wants to open books?

و از آن حالت، چه کسی می‌خواهد اقدامی انجام دهد؟ چه کسی می خواهد کتاب باز کند؟

Or open YouTube and start learning and speaking out loud. Who wants to start recording themselves?

یا YouTube را باز کنید و شروع به یادگیری و صحبت کردن با صدای بلند کنید. چه کسی می خواهد شروع به ضبط خود کند؟

Not me... not from a place of depression, but when I reframe it and I say

نه من... نه از جایی که افسردگی دارم، اما وقتی آن را دوباره قالب بندی می کنم و می گویم

'English is exciting'

"انگلیسی هیجان انگیز است" "

'English will get me places'

انگلیسی برای من جاهایی خواهد داشت"

'If I change my English, I change my circumstances.'

"اگر انگلیسی خود را تغییر دهم، شرایطم را تغییر می دهم." آن

That's when it becomes exciting, and from that place, being excited, and happy, and motivated...

وقت است که هیجان انگیز می شود و از آن مکان هیجان زده بودن و شاد بودن و انگیزه گرفتن... آنجاست

That's the place where you take action and you take the right action.

که شما اقدام می کنید و عمل درست را انجام می دهید.

And again, this is why in my programs the mindset and the understanding of your state of being

و باز هم، به همین دلیل است که در برنامه های من طرز فکر و درک وضعیت شما

is crucial for learning effectively.

برای یادگیری مؤثر بسیار مهم است.

And not wasting hours and hours learning things that won't get you results.

و ساعت ها و ساعت ها را برای یادگیری چیزهایی که به شما نتیجه نمی دهند تلف نکنید.

So to wrap it up let's go over all the five beliefs that we talked about.

بنابراین برای جمع بندی آن، اجازه دهید تمام پنج باوری را که در مورد آنها صحبت کردیم مرور کنیم.

One, 'I don't live in an English-speaking country. Therefore, I can't improve.'

یکی، «من در یک کشور انگلیسی زبان زندگی نمی کنم. بنابراین، من نمی توانم پیشرفت کنم.

Two, 'In order to improve my English I will need to invest many, many hours and lots of money.'

دوم، "برای اینکه زبان انگلیسی خود را بهبود بخشم، باید ساعت های بسیار زیادی و پول زیادی سرمایه گذاری کنم."

Three, 'I can't hear it therefore, I can't say it.'

سه، "من نمی توانم آن را بشنوم، بنابراین نمی توانم آن را بگویم."

Four, 'In order to improve my spoken English I first need to perfect my grammar.'

چهار، "برای اینکه زبان انگلیسی خود را بهبود بخشم، ابتدا باید گرامر خود را کامل کنم."

And five, 'English is so hard.'

و پنج، "انگلیسی خیلی سخت است."

Which one of those are you guilty of?

شما مقصر کدام یک از اینها هستید؟

What thoughts have crossed your mind in the past few years trying to learn and to improve?

در چند سال گذشته چه افکاری در تلاش برای یادگیری و پیشرفت به ذهن شما خطور کرده است؟

And what is the one thing you are going to take from this video?

و تنها چیزی که می خواهید از این ویدیو بگیرید چیست؟

Let me know in the comments below. Also, I wanted to invite you to my online program Accent Makeover.

با گذاشتن کامنت در ادامه به من اطلاع دهید. همچنین، می‌خواستم شما را به برنامه آنلاین Accent Makeover دعوت کنم.

I open doors to this program twice a year, and we are about to start in just a few days.

من سالی دو بار درهای این برنامه را باز می کنم و قرار است تا چند روز دیگر شروع کنیم.

Accent Makeover is a transformational program that is aimed at taking you from point A, where you are now

Accent Makeover یک برنامه تحول آفرین است که هدف آن این است که شما را از نقطه A، جایی که اکنون هستید،

to point B, where you want to be.

به نقطه B، جایی که می خواهید باشید، برساند.

With a step by step guide, with support, and feedback, and guidance.

با راهنمای گام به گام، با پشتیبانی، و بازخورد، و راهنمایی. به

Telling you what exactly you need to do every single day...

شما می گوید که دقیقاً باید هر روز چه کاری انجام دهید...

And what to focus on, so you don't waste your time learning things that are unnecessary for you.

و روی چه چیزی تمرکز کنید، تا وقت خود را برای یادگیری چیزهایی که برای شما غیر ضروری هستند تلف نکنید.

In this program, I will teach you how to coach yourself, how to start detecting your mistakes

در این برنامه به شما یاد می دهم که چگونه خودتان را مربیگری کنید، چگونه اشتباهات خود را شناسایی کنید

and how to change that, because we believe that instead of giving you fish, in that feedback

و چگونه آن را تغییر دهید، زیرا ما معتقدیم که به جای اینکه به شما ماهی بدهیم، در آن بازخوردی

that you're looking for, we will teach you how to fish.

که به دنبال آن هستید، به شما یاد خواهیم داد که چگونه ماهیگیری

How to know whether or not you're pronouncing something correctly and then...

چگونه بفهمیم که آیا چیزی را به درستی تلفظ می‌کنید یا نه و سپس...

You will always have it, even when you're not in the program.

همیشه آن را خواهید داشت، حتی زمانی که در برنامه نیستید.

My students say it's a transformational program, and the best part about it is that once you join

شاگردان من می‌گویند که این یک برنامه تحول‌آفرین است، و بهترین بخش در مورد آن این است که وقتی به آن ملحق می‌شوید،

you get lifetime access, so you are always my student, you're always a part of the family.

مادام‌العمر دسترسی پیدا می‌کنید، بنابراین همیشه شاگرد من هستید، شما همیشه بخشی از خانواده هستید.

So if you like my videos I think you should definitely come and check out.

بنابراین اگر ویدیوهای من را دوست دارید، فکر می کنم حتماً باید بیایید و ببینید.

And I will help you how to get from the speaker that you are today, stuck on that hamster wheel

و من به شما کمک خواهم کرد که چگونه از گوینده ای که امروز هستید، گیر کرده روی چرخ همستر

to the speaker that you want to be, that speaks English, with confidence, with clarity...

به گوینده ای که می خواهید باشید، که انگلیسی صحبت می کند، با اعتماد به نفس، با وضوح ...

And without the self-doubt that you might be experiencing now every time you speak English.

و بدون شک به خود برسید. ممکن است در حال حاضر هر بار که انگلیسی صحبت می کنید تجربه کنید.

So if you're serious about seeing results this year still in 2019, then come check out

بنابراین اگر در مورد دیدن نتایج امسال هنوز در سال 2019 جدی هستید، پس بیایید به theaccentsway.com/course مراجعه کنید،

theaccentsway.com/course

I'm gonna put a link below and I'm inviting you to join and if you're watching it after the course has started

من لینکی را در زیر قرار می دهم و از شما دعوت می کنم که بپیوندید و اگر بعد از دوره آن را تماشا می کنید شروع شده است،

get yourself on the wait list and I will notify you when the next round starts.

خود را در لیست انتظار قرار دهید و زمانی که دور بعدی شروع شود به شما اطلاع خواهم داد.

In the meantime have a beautiful, beautiful day and I will see you next week in the next video.

در ضمن یک روز زیبا و زیبا داشته باشید و هفته آینده در ویدیوی بعدی شما را خواهم دید.