9 Must-Know Phrasal Verbs for Business English Situations

- Hello, this is Jack from ToFluency.com

- سلام، این جک از سایت ToFluency.com است

and welcome to this lesson where you are going to learn

و به این درس خوش آمدید که در آن

phrasal verbs that are often used in business situations.

افعال عبارتی را که اغلب در موقعیت های تجاری استفاده می شود، یاد بگیرید.

So these English phrasal verbs are often used

بنابراین این افعال عبارتی انگلیسی اغلب

at the workplace and any type of business English situation.

در محل کار و هر نوع موقعیت انگلیسی تجاری استفاده می شود.

Now I am also going to give you some examples

اکنون همچنین قصد دارم چند نمونه

of how to use these in everyday English.

از نحوه استفاده از اینها در زبان انگلیسی روزمره را به شما ارائه دهم.

But again, the focus here is business English.

اما باز هم، تمرکز اینجا انگلیسی تجاری است.

Now if you are new here, then subscribe to this channel.

حالا اگر تازه وارد هستید، عضو این کانال شوید.

And also, turn on the notification bell

و همچنین زنگ اطلاع رسانی را روشن

so that you get notified when I make a new lesson.

کنید تا وقتی درس جدیدی می سازم به شما اطلاع داده شود.

And also know that I'm going to leave all the examples

و همچنین بدانید که من تمام مثال ها را

in the description below so that you can learn these phrases

در توضیحات زیر می گذارم تا بتوانید این عبارات را یاد بگیرید

and really internalize them.

و آنها را واقعا درونی کنید.

And I'll also leave a link to a method that you can use

و همچنین پیوندی به روشی می‌گذارم که می‌توانید از آن

in order to do this more efficiently.

برای انجام کارآمدتر این کار استفاده کنید.

Okay, let's get started with number one.

خوب، بیایید با شماره یک شروع کنیم.

Number one is hurry up.

شماره یک عجله کنید

Now to hurry up means to do something more quickly

اکنون عجله کردن به معنای انجام سریع‌تر کاری است

and this is often used by managers

و این اغلب توسط مدیرانی استفاده می‌شود

who want their workers to work more quickly

که می‌خواهند کارگرانشان سریع‌تر کار کنند

and to finish something on time.

و کاری را به موقع تمام کنند.

And it can be quite direct and a little bit rude,

و می تواند کاملا مستقیم و کمی بی ادبانه باشد،

but a lot of situations in business can be direct.

اما بسیاری از موقعیت ها در تجارت می توانند مستقیم باشند.

So here is an example.

بنابراین در اینجا یک مثال است.

Can you hurry up with that new contract?

آیا می توانید با آن قرارداد جدید عجله کنید؟

Can you hurry up with that new contract?

آیا می توانید با آن قرارداد جدید عجله کنید؟

I understand that your car won't start,

می فهمم که ماشین شما روشن نمی شود،

but hurry up and get here.

اما عجله کنید و به اینجا برسید.

I understand that your car won't start,

می فهمم که ماشین شما روشن نمی شود،

but hurry up and get here.

اما عجله کنید و به اینجا برسید.

Like I said, this can be quite direct

همانطور که گفتم، این می تواند کاملاً مستقیم باشد

and if you want to be a little bit more polite

و اگر می خواهید

when you say it, then you can say things like,

هنگام گفتن آن کمی مودب تر باشید، می توانید مواردی مانند

"I need that report by Monday.

"من به آن گزارش تا دوشنبه نیاز دارم.

"Do you think you can get it done on time?"

" آیا فکر می کنید می توانید آن را در روز انجام دهید. زمان؟

It's basically saying, "Come on, hurry up.

» اساساً می گوید: «بیا، عجله کن.

"I need that report on Monday."

"من به آن گزارش روز دوشنبه نیاز دارم."

But it's asking the question in a more polite way.

اما این سوال را مودبانه تر می پرسد.

Now the next one is to work something out.

حالا مورد بعدی این است که کاری را حل کنیم.

Now you might know the phrasal verb work out

اکنون ممکن است فعل عبارت work out را

for things like to work out at the gym,

برای مواردی مانند ورزش کردن در باشگاه،

which means to exercise at the gym.

که به معنای ورزش در باشگاه است، بدانید.

But in this case, to work something out

اما در این مورد، حل کردن چیزی

means to agree on something.

به معنای توافق بر سر چیزی است.

So let's say that you are negotiating with a firm

بنابراین فرض کنید که شما در حال مذاکره با یک شرکت

about the price of their paper.

در مورد قیمت کاغذ آنها هستید.

They supply you with paper

آنها به شما کاغذ می دهند

and you are negotiating with them

و شما در حال مذاکره با آنها هستید

and negotiations aren't really going anywhere,

و مذاکرات واقعاً به جایی نمی رسد،

so you can't really agree on something.

بنابراین نمی توانید واقعاً در مورد چیزی به توافق برسید.

But you say, "I'm sure we can work something out.

اما شما می گویید، "مطمئنم که می توانیم کاری را حل کنیم.

"Maybe if we meet in the middle.

" شاید اگر در وسط یکدیگر را ملاقات کنیم.

"I'm sure we can work something out."

"من مطمئن هستم که ما می توانیم کاری انجام دهیم."

So I'm sure we can do something

بنابراین مطمئن هستم که می‌توانیم کاری انجام

in order to agree on the price, to work something out.

دهیم تا بر سر قیمت به توافق برسیم، تا کاری انجام دهیم.

Number three is close down.

شماره سه بسته است.

Now in this case, it means to cease operating.

حال در این مورد، به معنای توقف فعالیت است.

To close down, for example, do you think

مثلاً برای تعطیل کردن، آیا فکر

we'll close down our London office?

می کنید دفتر لندن خود را تعطیل کنیم؟

Do you think we'll close down our London office?

آیا فکر می کنید ما دفتر لندن خود را تعطیل می کنیم؟

So the company has an office in London,

بنابراین این شرکت یک دفتر در لندن دارد،

but maybe it isn't doing very well.

اما شاید خیلی خوب کار نمی کند.

So you ask one of your work colleagues,

بنابراین از یکی از همکاران خود می‌پرسید:

"Do you think we're going to close down this office?"

"آیا فکر می‌کنید ما این دفتر را تعطیل می‌کنیم؟"

And an example from everyday English

و یک مثال از زبان انگلیسی روزمره

but related to business, have you heard

اما مربوط به تجارت، شنیده اید

that the neighborhood bar has closed down?

که بار محله تعطیل شده است؟

Have you heard that the neighborhood bar has closed down?

آیا شنیده اید که بار محله تعطیل شده است؟

Number four is call back, and this means

شماره چهار تماس برگشتی است و این به معنای پاسخ دادن

to return a phone call.

به تماس تلفنی است.

So if you try to call somebody

بنابراین اگر بخواهید با کسی تماس بگیرید

and they are busy or in a meeting,

و آنها مشغول یا در یک جلسه هستند

then the receptionist might say,

، مسئول پذیرش ممکن است بگوید:

"Can I have him call you back once he is done?"

"آیا می توانم از او بخواهم بعد از اتمام کار با شما تماس بگیرد؟"

Can I have him call you back once he is done?

آیا می توانم از او بخواهم پس از اتمام کار با شما تماس بگیرد؟

That's more of a complex sentence structure,

این ساختار جملاتی پیچیده تر است،

but you're going to hear this a lot

اما اگر

in the UK and in America if you are calling businesses.

با کسب و کارها تماس بگیرید، این را در بریتانیا و آمریکا زیاد خواهید شنید.

Another example is that you're on the phone to somebody

مثال دیگر این است که شما در حال صحبت با

but somebody walks into your office.

کسی هستید اما شخصی وارد دفتر شما می شود.

So you can say, "Oh, hi Janet, can I call you back?

بنابراین می‌توانید بگویید، "اوه، سلام جانت، می‌توانم دوباره با شما تماس بگیرم؟

"David just walked in.

" "دیوید وارد شد

"Okay, I'll call you back."

."

(phone clatters) So that's

(تلفن به صدا در می آید) پس

an example of call back.

این نمونه ای از تماس است.

The next one is to take on.

مورد بعدی به عهده گرفتن است.

And this can be used in three main ways.

و این را می توان به سه روش اصلی استفاده کرد.

So for example, I can say,

به عنوان مثال، می توانم بگویم:

"He's not taking on any new clients at the moment."

"او در حال حاضر مشتری جدیدی نمی پذیرد."

He's not taking on any new clients at the moment.

او در حال حاضر هیچ مشتری جدیدی نمی پذیرد.

Which means he's not accepting any new clients.

یعنی او هیچ مشتری جدیدی را نمی پذیرد.

So his schedule is full.

بنابراین برنامه او پر است.

You might also hear in a business meeting the manager say,

همچنین ممکن است در یک جلسه کاری بشنوید که مدیر می گوید:

"Who wants to take this project on?"

"چه کسی می خواهد این پروژه را به عهده بگیرد؟"

Who wants to take this new project on?

چه کسی می خواهد این پروژه جدید را به عهده بگیرد؟

Which means who wants to be in charge of this new project.

یعنی چه کسی می خواهد مسئول این پروژه جدید باشد.

Who wants to work on this new project?

چه کسی می خواهد روی این پروژه جدید کار کند؟

And finally, it can also mean to hire.

و در نهایت، می تواند به معنای استخدام نیز باشد.

So somebody might say, "We're not taking

بنابراین ممکن است کسی بگوید: "ما در حال حاضر

"anyone on at the moment,

کسی را قبول نمی کنیم،

"but feel free to drop off your CV."

"اما با خیال راحت رزومه خود را رها کنید."

Which means we're not hiring anyone at the moment,

این بدان معناست که ما در حال حاضر کسی را استخدام نمی‌کنیم،

but give me your resume, your CV,

اما رزومه، رزومه خود را به من بدهید

and we'll keep it for a later date.

و ما آن را برای تاریخ بعدی نگه می‌داریم.

Number six is fall through,

شماره شش سقوط است، به

which means something has failed or it has stopped suddenly.

این معنی که چیزی شکست خورده یا ناگهان متوقف شده است.

So for example, the merger fell through.

بنابراین برای مثال، ادغام شکست خورد.

The merger fell through.

ادغام شکست خورد.

And a merger is when two companies come together

و ادغام زمانی است که دو شرکت گرد هم می آیند و

to form one company.

یک شرکت را تشکیل می دهند.

So if the merger fell through,

بنابراین اگر ادغام شکست خورد، به

it means it didn't happen, it failed.

این معنی است که اتفاق نیفتاد، شکست خورد.

And another example, I don't want this to fall through.

و مثال دیگر، من نمی‌خواهم این موضوع از بین برود.

We need to work something out, okay.

ما باید کاری کنیم، باشه

I don't want this to fall through.

من نمی خواهم این از بین برود.

We need to work something out.

باید کاری کنیم

And that's another example of work out.

و این نمونه دیگری از تمرین است.

The next one is take off.

مورد بعدی برخاستن است.

Now you might know this in terms of a plane

اکنون ممکن است شما این را در شرایطی که یک

going off the ground, taking off.

هواپیما از زمین بلند می شود، بدانید.

So for example, John's just taking off

به عنوان مثال، جان در

for New York right now.

حال حاضر به نیویورک می رود.

Can I get him to call you back?

آیا می توانم او را وادار کنم که با شما تماس بگیرد؟

But it can also mean to become successful or popular.

اما می تواند به معنای موفقیت یا محبوب شدن نیز باشد.

So for example, that new restaurant has really taken off.

به عنوان مثال، آن رستوران جدید واقعاً شروع به کار کرده است.

It was so busy last night.

دیشب خیلی شلوغ بود

So it's becoming popular.

بنابراین در حال محبوب شدن است.

Another example is this new app just isn't taking off.

مثال دیگر این است که این برنامه جدید در حال اجرا نیست.

I don't know why, but this new app just isn't taking off.

نمی‌دانم چرا، اما این برنامه جدید در حال اجرا نیست.

The next one is to think something over.

مورد بعدی این است که به چیزی فکر کنید.

And this means to consider something

و این به معنای در نظر گرفتن چیزی

and to really think about something

و واقعاً فکر کردن به چیزی

before giving an answer.

قبل از پاسخ دادن است.

So for example, that building design looks great.

بنابراین برای مثال، طراحی ساختمان عالی به نظر می رسد.

I just need to think it over before fully committing to it.

من فقط باید قبل از اینکه کاملاً به آن متعهد شوم در مورد آن فکر کنم.

So I just need to think it over

بنابراین من فقط باید

before fully committing to it.

قبل از تعهد کامل به آن فکر کنم.

And during negotiations, you can say,

و در حین مذاکره، می توانید بگویید:

"You don't need to decide now.

"لازم نیست الان تصمیم بگیری.

"Think it over and get back to us tomorrow."

"درباره آن فکر کن و فردا به ما بازگرد."

So consider this position and our offer

and then get back to us tomorrow, think it over.

And the last one is to run something by someone.

آخرین مورد این است که چیزی را توسط کسی اداره کنیم. کاری را

To run something by someone.

توسط کسی اداره کنیم.

And it means to get somebody's opinion

و این به معنای جلب نظر کسی

or to get their decision on something.

یا گرفتن تصمیم او در مورد چیزی است.

For example, I've got everything that I need.

برای مثال، من هر چیزی را که نیاز

I just need to run it by my boss.

دارم را دارم. فقط باید آن را اجرا کنم رئیس من.

I just need to run it by my boss.

من فقط باید آن را توسط رئیسم اداره کنم.

Which means I need to show my boss,

یعنی باید به رئیسم نشان دهم

get his or her approval,

، تأیید او را جلب کنم

and maybe just get their opinion.

و شاید فقط نظر آنها را جلب کنم.

If you made a decision about something

اگر در مورد چیزی تصمیم

and you should have got your boss's opinion first,

گرفتید و باید نظر رئیس خود را می گرفتید. اول،

they might say, "Why didn't you run it by me first?"

آنها ممکن است بگویند، "چرا ابتدا آن را اجرا نکردی؟"

Why didn't you run it by me first?

چرا ابتدا آن را توسط من اجرا نکردی؟

So those are the business English phrasal verbs.

پس اینها افعال عبارت انگلیسی تجاری هستند.

What I want you to do now is to go to the description

کاری که می خواهم اکنون انجام دهید این است که به توضیحات

and have a look at all the phrases that we used.

و نگاهی به تمام عباراتی که استفاده کردیم

And again, look at the method that I recommend

و باز هم به روشی که توصیه

so that you can internalize these phrases and phrasal verbs

می کنم نگاه کنید تا بتوانید این عبارات و عبارت v را درونی کنید. erbs

and be able to use them when speaking English.

و بتوانید در هنگام صحبت کردن به زبان انگلیسی از آنها استفاده کنید.

So go do that first.

پس برو اول این کار را بکن

And then also, I would love for you to leave a comment

و سپس، من دوست دارم نظر خود را بنویسید

giving me some more examples

و چند نمونه دیگر

of business English phrasal verbs.

از افعال عبارتی انگلیسی تجاری را به من بدهید.

So more phrasal verbs that are used

بنابراین افعال عبارتی بیشتری که

in business English settings.

در تنظیمات انگلیسی تجاری استفاده می شود.

And then again, if you're new here, subscribe.

و دوباره، اگر اینجا تازه کار هستید، مشترک شوید.

Get my book, "The Five-Step Plan for English Fluency"

کتاب «طرح پنج مرحله‌ای برای تسلط به زبان انگلیسی» را دریافت کنید

and then stick around to watch another one of my videos.

و سپس یکی دیگر از ویدیوهای من را تماشا کنید.

I'll leave them on your screen now.

اکنون آنها را روی صفحه شما می گذارم.

Okay, thanks again for being here

بسیار خوب، باز هم از حضورتان متشکرم

and I'll speak to you soon, bye-bye.

و به زودی با شما صحبت خواهم کرد، خداحافظ.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)