22 Advanced English Vocabulary Phrases

(energetic music)

(موسیقی پرانرژی)

- Hello, this is Jack from tofluency.com,

- سلام، این جک از سایت tofluency.com است

and welcome to this lesson where you're going to learn

و به این درس خوش آمدید که در آن می

some advanced English phrases based on a conversation

خواهید عبارات پیشرفته انگلیسی را بر اساس مکالمه ای

that my wife and I had about fall.

که من و همسرم درباره پاییز داشتیم یاد بگیرید.

Now, if you want to watch that conversation,

اکنون، اگر می‌خواهید آن مکالمه را تماشا کنید

then there's a link in the description to do that.

، پیوندی در توضیحات برای انجام این کار وجود دارد.

You can also watch or listen to this

شما همچنین می توانید این را

as a podcast episode, too.

به عنوان قسمت پادکست تماشا یا گوش دهید.

Just search for To Fluency Podcast on iTunes,

فقط پادکست To Fluency را در iTunes،

Spotify or wherever you use.

Spotify یا هر جایی که استفاده می کنید جستجو کنید.

So, yeah, we're going to show various clips today

بنابراین، بله، ما امروز کلیپ های مختلفی

from the conversation, and then I'm going to explain

از مکالمه را نشان خواهیم داد، و سپس توضیح می دهم

what these phrases mean, give you more examples,

که این عبارات به چه معنا هستند، مثال های بیشتری برای شما

and I'm gonna leave all the examples

می زنم، و تمام مثال ها را

in the description for you.

در توضیحات برای شما می گذارم.

Now be sure to stay until the end

حالا حتما تا آخرش بمون

because I have a question for you, as well.

چون از شما هم سوال دارم.

Okay, let's get started with the first clip.

خوب، بیایید با اولین کلیپ شروع کنیم.

(screen whooshes)

This is your favorite season.

این فصل مورد علاقه شماست.

- That's right, well, one of my favorite seasons.

- درست است، خوب، یکی از فصل های مورد علاقه من است.

I actually really like the transition from summer to fall.

من واقعاً انتقال از تابستان به پاییز را دوست دارم.

- Kate said, "I really like this transition

- کیت گفت: "من واقعاً این انتقال

"from summer to fall."

"از تابستان به پاییز" را

So I thought that fall was her favorite season,

دوست دارم، بنابراین فکر کردم که پاییز فصل مورد علاقه اوست،

but she said, "Well, nearly,

اما او گفت: "خب، تقریباً،

"but it's that transition from summer to fall."

"اما این انتقال از تابستان به پاییز است."

Because that's the sweet spot here,

زیرا این نقطه شیرین اینجاست،

which means the temperature is just right

به این معنی که دما دقیقاً

where you can go outside and being comfortable.

جایی است که می توانید بیرون بروید و راحت باشید.

It's not too hot and it's not too cold.

نه خیلی گرم است و نه خیلی سرد.

And I think I agree with Kate here.

و فکر می کنم با کیت در اینجا موافقم.

So the word transition means to change

بنابراین کلمه گذار به معنای تغییر

from one thing to something else.

از یک چیز به چیز دیگر است.

Another example is, I know a lot of people

مثال دیگر این است که من افراد زیادی را می

who become online teachers, and at first,

شناسم که معلم آنلاین می شوند و در

they find this transition from traditional,

ابتدا این انتقال از

in-person lessons to online lessons difficult.

درس های سنتی و حضوری به درس های آنلاین برایشان دشوار است.

So they find this change difficult.

بنابراین آنها این تغییر را دشوار می دانند.

They find this transition difficult.

آنها این انتقال را دشوار می دانند.

(screen whooshes)

(صفحات صفحه نمایش)

- So a few of the warmer beverages and soups

- بنابراین تعدادی از نوشیدنی‌ها و سوپ‌های گرم‌تر

and things that are more hearty and comforting.

و چیزهایی که دلچسب‌تر و آرامش‌بخش‌تر هستند.

- Number two, hearty and comforting.

- شماره دو، دلچسب و آرامش بخش.

So Kate was talking about food here,

بنابراین کیت در اینجا در مورد غذا صحبت می کرد،

and she's talking about hearty food,

و او در مورد غذای مقوی صحبت می کند،

which basically means, in my mind, it's when food is warm,

که اساساً به این معنی است که در ذهن من، زمانی است که غذا گرم است

and it's very filling and satisfying.

و بسیار سیر کننده و سیر کننده است.

So think of things like lasagna, chilis and stews.

پس به چیزهایی مثل لازانیا، فلفل قرمز و خورش فکر کنید.

And to get a better idea of what a hearty meal is,

و برای اینکه ایده بهتری در مورد اینکه یک وعده غذایی مقوی چیست

then just Google search hearty meals

، فقط غذاهای مقوی را در گوگل جستجو کنید

and see which recipes come up.

و ببینید کدام دستور غذاها به دست می آید.

A similar word from the UK is stodgy.

کلمه مشابهی از بریتانیا خشن است.

It's not exactly the same, but it's very similar.

دقیقا شبیه هم نیست، اما خیلی شبیه است.

And to have a stodgy meal in the UK means to have lots

و برای خوردن یک وعده غذایی کثیف در بریتانیا به معنای داشتن مقدار

of carbohydrates, and it's warm and it's filling,

زیادی کربوهیدرات است، و گرم است و سیر کننده است،

things like pies or bangers and mash.

چیزهایی مانند کیک ها یا بنگر و پوره.

(screen whooshes)

(صفحه نمایش صدا می کند)

- But it started to get a little bit cooler at night.

- اما در شب کمی خنک تر شد.

But it started to get a little bit cooler at night.

اما در شب کمی سردتر شد.

- It started to get a little bit cooler at night.

- شب کمی خنک تر شد.

So start to get, this is a verb pattern.

بنابراین شروع به دریافت کنید، این یک الگوی فعل است.

Now what's interesting about this verb pattern

حال آنچه در مورد این الگوی فعل جالب است این

is that you have the infinitive and the gerund

است که شما بعد از کلمه مصدر و جیروند دارید

after the word, and they both mean the same thing.

و هر دو به یک معنی هستند.

So you can say, "It started to get a little bit cooler

بنابراین می‌توانید بگویید: « در شب کمی خنک‌تر

"at night," or, "It started getting

شد» یا

"a little bit cooler at night."

«در شب کمی خنک‌تر شد».

Another example is, I've started working out again,

مثال دیگر این است که من دوباره ورزش را شروع کردم

which is true.

که درست است.

Well, I didn't actually stop, but let's say I stopped.

خوب، من در واقع متوقف نشدم، اما بگذارید بگوییم متوقف شدم.

I've started working out again,

دوباره شروع کردم به ورزش

or, I've started to work out again.

کردن، یا دوباره شروع کردم به ورزش کردن.

Now Kate also used the word get there,

حالا کیت هم از کلمه get there استفاده کرد

and get means become,

و get به معنای تبدیل شدن است

and again, it's talking about a transition, a change.

و باز هم از یک انتقال صحبت می کند، یک تغییر.

Another example is, he started to get a bit angry,

مثال دیگر این است که او شروع به عصبانی شدن کرد،

he started to get a bit angry.

کمی عصبانی شد.

I don't know why. (screen whooshes)

نمی دانم چرا. (صفحه نمایش صدا می کند)

For example, the th sound is going away in London.

به عنوان مثال، صدای هفتم در لندن از بین می رود.

- Yeah?

- آره؟

- Because - that's right.

- چون - درست است.

- Yeah, nothin'

- آره، هیچی

- Nothing. - instead of nothing.

- هیچی. - به جای هیچ چیز

- Oh.

- اوه

- So that th sound's going away,

- به طوری که آن صدا از بین می رود،

and you can see on a map how...

و شما می توانید روی نقشه ببینید که چگونه...

Now this one isn't an expression or a word to learn.

حالا این یک عبارت یا کلمه ای برای یادگیری نیست.

Instead, it's just something interesting

در عوض، این فقط یک چیز جالب است

where, in the UK, people are predicting

، جایی که در بریتانیا، مردم

that the th sound might disappear within 50 years.

پیش‌بینی می‌کنند که صدای سوم ممکن است طی 50 سال آینده ناپدید شود.

Because a few years ago, or a long time ago,

چون چند سال پیش یا خیلی وقت پیش

only a certain amount of people

فقط تعداد معینی از

made the f sound instead of the th sound.

مردم به جای صدای th صدای f را تولید می کردند.

For example, saying "free" instead of "three".

مثلاً به جای «سه» گفتن «رایگان».

Now sometimes I do this, especially when I speak quickly,

اکنون گاهی اوقات من این کار را انجام می دهم، به خصوص زمانی که سریع صحبت می کنم،

and the map that I'm gonna leave a link to

و نقشه ای که می خواهم پیوندی به آن

in the description shows that this is spreading

در توضیحات بگذارم نشان می دهد که این موضوع در

throughout the UK.

سراسر بریتانیا در حال گسترش است.

Froughout or throughout?

سرتاسر یا سرتاسر؟

But yeah, definitely check out that link

اما بله، حتماً آن پیوند را بررسی کنید

because it's interesting and it shows the evolutions

زیرا جالب است و

of the English language in the UK.

تحولات زبان انگلیسی در بریتانیا را نشان می دهد.

(screen whooshes)

(صفحه نمایش فریاد می زند

Do an impression. - No, I can't do an impression

) تاثیری را انجام دهید. - نه، من نمی توانم

of you, you know it.

از شما تصوری داشته باشم، شما این را می دانید.

I want to be able to do a good impression of you,

من می‌خواهم بتوانم برداشت خوبی از شما داشته

and I think, in general, I do do decent impressions,

باشم و به طور کلی فکر می‌کنم برداشت‌های خوبی انجام

but your accent is very hard for me.

می‌دهم، اما لهجه شما برایم خیلی سخت است.

- Yeah.

- آره

So Kate can't do an impression of me.

بنابراین کیت نمی تواند تاثیری از من داشته باشد.

She tries. It's not always that accurate.

او تلاش میکند. همیشه آنقدر دقیق نیست.

She really wants to be able to do an impression of me,

او واقعاً می خواهد بتواند از من تأثیر بگذارد،

and to do an impression of someone

و تأثیر گذاشتن بر کسی

means to imitate the way that someone speaks.

به معنای تقلید از شیوه صحبت کردن است.

We can also say "to do an accent, to do an accent",

همچنین می توانیم بگوییم لهجه انجام دادن،

which means to imitate an accent.

به معنای تقلید لهجه است.

Now some people say that I can do a good New York accent.

حالا بعضی ها می گویند که من می توانم یک لهجه نیویورکی خوب انجام دهم.

I live in New York, I've got my dog, I've got my car.

من در نیویورک زندگی می کنم، سگم را دارم، ماشینم را دارم.

I go to the park. I like coffee.

من به پارک میروم. من قهوه دوست دارم.

I need to work on this a little bit,

من باید کمی روی این موضوع کار کنم،

and the way I'm doing this actually is using my method

و روشی که من این کار را انجام می‌دهم این است که از روش خود

to listen, repeat, record, compare method,

برای گوش دادن، تکرار، ضبط، روش مقایسه استفاده

where you listen to a phrase,

می‌کنم، جایی که شما به یک عبارت گوش

you record yourself repeating it,

می‌دهید، خودتان را با تکرار آن ضبط می‌کنید

and then you compare it to the original and make changes.

و سپس مقایسه می‌کنید. آن را به نسخه اصلی و ایجاد تغییرات.

Now, this is a method you can use to learn English, as well,

حالا این روشی است که می توانید برای یادگیری زبان انگلیسی نیز از

and there is a link to the method,

آن استفاده کنید و لینک روش،

a video, in the description.

یک ویدیو، در توضیحات وجود دارد.

(screen whooshes) - Okay.

(صفحه نمایش صدا می کند) - باشه.

- But let's start with Halloween.

- اما بیایید با هالووین شروع کنیم.

- Yes.

- Halloween is huge in the U.S.

- آره.

- هالووین در ایالات متحده بسیار بزرگ است،

I am always shocked every year just by how big it is

من همیشه از اینکه چقدر بزرگ است

and how early people have to get prepared for.

و مردم چقدر باید برای آن آماده شوند شوکه می شوم.

Halloween is huge in the U.S.

هالووین در ایالات متحده

It's huge, which means it's very popular.

بسیار بزرگ است، به این معنی که بسیار محبوب است.

Now, big, huge. Huge normally means very big.

حالا، بزرگ، بزرگ. Huge معمولاً به معنای بسیار بزرگ است.

And you can say, "Halloween is big. Halloween is huge."

و می توانید بگویید: " هالووین بزرگ است. هالووین بزرگ است."

Both of these words mean popular in this case.

هر دوی این کلمات در این مورد به معنای محبوب هستند.

Another example is, he's huge on Instagram,

مثال دیگر این است که او در اینستاگرام بزرگ است، به

which means he's very popular on Instagram.

این معنی که در اینستاگرام بسیار محبوب است.

He has a lot of followers on Instagram.

او در اینستاگرام فالوورهای زیادی دارد.

And another one is, although Oasis were huge in the UK,

و یکی دیگر این است که، اگرچه Oasis در بریتانیا بسیار بزرگ بودند، اما

they weren't very popular or well-known in the U.S.

در ایالات متحده چندان محبوب یا شناخته شده نبودند

Here's a question. Were Oasis popular where you are?

. این یک سوال است. در جایی که شما هستید Oasis محبوب بود؟

Are they still popular? Leave a comment below.

آیا هنوز هم محبوب هستند؟ در زیر نظر بدهید

(screen whooshes) No.

(صفحه نمایش صدا می کند) نه.

- You said people will come back and egg your house,

- گفتی مردم برمی گردند و خانه ات را تخم می زنند

- Oh. - if you don't

- اوه. - اگر

leave candy for people.

آب نبات را برای مردم نگذارید.

- Yeah.

- آره

- Now to egg a house means to throw eggs at a house,

- حالا به خانه تخم مرغ انداختن به معنای تخم مرغ انداختن در خانه است

and this is very naughty.

و این خیلی شیطنت است.

You can get in trouble if you egg people's houses.

اگر خانه های مردم را تخم مرغ کنید ممکن است دچار مشکل شوید.

But it does happen. Some kids do do this.

اما این اتفاق می افتد. بعضی از بچه ها این کار را می کنند.

People will egg a house or egg a car.

مردم یک خانه یا ماشین را تخم می زنند.

And again, this just means to throw eggs

و دوباره، این فقط به معنای پرتاب تخم مرغ

at a house or a car.

به خانه یا ماشین است.

And I was worried that people would egg our house,

و من نگران بودم که مردم خانه ما را تخم مرغ کنند،

or Kate said, "People are going to egg our house

یا کیت گفت: "اگر به جای آب نبات هویج را کنار بگذارید، مردم خانه ما را تخم

"if you leave out carrots instead of candy."

می زنند ."

I was never going to leave out carrots instead of candy,

من هرگز قرار نبود هویج را به جای آب نبات کنار بگذارم،

but yeah, I still don't like kids

اما بله، من هنوز دوست ندارید بچه ها

getting so much candy at Halloween.

در هالووین اینقدر آب نبات

(screen whooshes)

بخورند. (صفحه نمایش صدا می کند)

Everyone dresses up, right? Parents, children?

همه لباس می پوشند، درست است؟ والدین، بچه ها؟

- Yeah.

- آره

- Most parents. - Yeah.

- بیشتر والدین - آره

- And it's hard to get an outfit in the week

- و تهیه لباس در هفته

running up to Halloween because everything's sold out,

پیش رو سخت است به هالووین چون همه چیز فروخته شده است،

which is why you often do it six weeks before.

به همین دلیل است که شما اغلب آن را شش هفته قبل انجام می دهید.

Everyone dresses up.

To dress up means to wear a costume.

Now the phrase of a dress-up is specific to the UK

and probably Australia and Ireland,

but it's not used in the U.S. because in the U.S.

اما در ایالات متحده از آن استفاده نمی شود زیرا در ایالات متحده

you say "to wear a costume, to wear a costume".

می گویید "پوشیدن لباس، لباس پوشیدن"

But I remember people in the UK saying,

اما من به یاد دارم که مردم در بریتانیا می گفتند:

"What are you going to dress as for Halloween?"

" برای هالووین چه لباسی بپوشی؟"

What are you going to dress up as for Halloween?

برای هالووین لباس بپوشم؟

And this is true. Some of my friends hate dressing up.

و این درست است. برخی از دوستان من از لباس پوشیدن متنفرند.

They hate dressing up.

آنها از لباس پوشیدن متنفرند.

(screen whooshes)

- And every year, I just run out of time a little bit,

هر سال، کمی وقتم کم می‌شود،

but I think that you can get so creative

اما فکر می‌کنم می‌توانی خلاقیت به

and do something really special, but-

خرج بدهی و کاری واقعاً خاص انجام دهی، اما

- Every year, I just run out of time.

- هر سال، فقط وقتم تمام می‌شود.

Every year, I just run out of time.

هر سال فقط وقتم تمام می شود.

So to run out of time means that you have no time left

بنابراین تمام شدن زمان به این معنی است که دیگر زمانی برای شما باقی نمانده است،

because we normally leave it to the last minute,

زیرا ما معمولاً آن را به آخرین لحظه واگذار می کنیم، به

which means we do things just before a deadline,

این معنی که در مورد ساخت لباس هالووین، کارها را درست قبل از یک ضرب الاجل انجام

when it comes to making costumes for Halloween.

می دهیم .

So we always run out of time.

بنابراین ما همیشه وقت کم داریم.

We don't have enough time to make a costume.

وقت کافی برای ساختن لباس نداریم.

Now listen to these two examples.

حالا به این دو مثال گوش کنید.

We're running out of sugar, and we've run out of sugar.

شکر داریم تمام می شود و شکر هم تمام می شود.

We're running out of sugar, and we've run out of sugar.

شکر داریم تمام می شود و شکر هم تمام می شود.

So if we're running out of sugar,

بنابراین اگر شکرمان تمام شود، به

it means we still have a little bit of sugar left,

این معنی است که هنوز مقدار کمی شکر باقی مانده است،

but soon we won't have any left.

اما به زودی شکری باقی نمی‌ماند.

And if we say we've run out of sugar,

و اگر بگوییم قندمان تمام شده

it means we have no sugar.

است یعنی شکر نداریم.

(screen whooshes)

(صفحه نمایش صداها)

- I had a whole design,

- من یک طرح کامل داشتم،

with like a headpiece and a cape and my tentacles.

با سر و شنل و شاخک هایم.

And in the end, all I ended up wearing were like some tights

و در نهایت، تمام چیزی که در نهایت پوشیدم مانند جوراب شلواری بود

that I never had time to stuff.

که هیچ وقت فرصت پوشیدن آنها را نداشتم.

- Kate's still talking about a costume here

- کیت هنوز در مورد لباسی در اینجا صحبت می کند که می

saying, "All I ended up wearing was tights."

گوید: "تمام چیزی که در نهایت پوشیدم جوراب شلواری بود."

Now to end up doing something means to conclude something

اکنون پایان دادن به انجام کاری به معنای نتیجه گیری چیزی

with a particular action.

با یک عمل خاص است.

And it's kind of hard to explain how to use this,

و توضیح نحوه استفاده از آن به نوعی سخت است ،

but I think this example is really gonna help you.

اما فکر می کنم این مثال واقعاً به شما کمک خواهد کرد.

Imagine that you haven't seen somebody in a while,

تصور کنید که مدتی است کسی را ندیده اید،

but the last time you saw them, let's say two months ago,

اما آخرین باری که او را دیدید، مثلاً دو ماه پیش،

they were telling you about their vacation

آنها در مورد تعطیلات خود به شما می گفتند

and that they wanted to go on a vacation,

و می خواستند به تعطیلات بروند،

but they weren't sure about where they wanted to go.

اما مطمئن نبودند. جایی که می خواستند بروند

And then, you see this friend again today, and you say,

و بعد، امروز دوباره این دوست را می بینی، و می گویی:

"Oh, where did you end up going on vacation?"

"اوه، آخر کجا به تعطیلات رفتی؟"

Where did you end up going on vacation?

بالاخره کجا رفتی تعطیلات؟

Where did you finally decide to go on vacation?

بالاخره تصمیم گرفتی برای تعطیلات به کجا بروی؟

And they say, "We ended up going to Preston."

و آنها می گویند: "ما در نهایت به پرستون رفتیم."

Another example is, "We were going to go out last night,

مثال دیگر این است که "ما دیشب قرار بود بیرون برویم،

"but we ended up staying home

"اما در نهایت در خانه ماندیم

"and watching a terrible TV show."

" و یک برنامه تلویزیونی وحشتناک تماشا کردیم."

(screen whooshes)

(صفحه نمایش صدا می کند)

And sometimes it's been rainy and cold,

و گاهی اوقات هوا بارانی و سرد بوده است،

and they just want to eat the candy,

و آنها فقط می خواهند آب نبات را بخورند،

and then they get the sugar rush.

و سپس آنها راش قند می گیرند.

And then, the next day at school,

و سپس، روز بعد در مدرسه،

you know as a former teacher, - Yeah.

شما به عنوان یک معلم سابق، - بله.

- the day after Halloween was the worst to teach.

- روز بعد از هالووین بدترین روز برای تدریس بود.

To get a sugar rush.

برای گرفتن قند راش.

This means to get that uncontrollable energy

این بدان معناست که

after eating too much sugar.

پس از خوردن قند زیاد، آن انرژی غیرقابل کنترل را دریافت کنید.

It's where kids, especially, get hyperactive,

اینجاست که بچه ها به خصوص بیش فعال

and they can't sit still and they shake

می شوند و نمی توانند آرام بنشینند و می لرزند

and they're constantly moving.

و مدام در حال حرکت هستند.

But then, after a sugar rush, normally you got a crash,

اما بعد از هجوم قند، معمولاً دچار تصادف می‌شوید،

and this is where you just feel tired, sometimes cranky.

و اینجاست که فقط احساس خستگی می‌کنید، گاهی اوقات بدحال.

Sometimes children get cranky after a sugar rush.

گاهی اوقات بچه ها بعد از هجوم شکر بداخلاق می شوند.

(screen whooshes)

The person who used to live in the house

کسی که قبلاً در خانه ای

that we live in now, it was known

که ما الان در آن زندگی می کنیم زندگی می کرد، به

as the best house in the neighborhood

عنوان بهترین خانه محله

'cause they had all these decorations,

شناخته می شد، زیرا این همه تزئینات را داشتند،

but they didn't leave them for us.

اما برای ما نگذاشتند.

- No. - A neighbor got them.

- نه - همسایه آنها را گرفت.

- Uh huh.

- آهان.

- So then, they put up all these new decorations and...

- پس اون همه تزیینات جدید رو گذاشتن و...

- Yeah.

- آره.

- Yeah, the person who used to live in the house

- آره، اونی که قبلا تو خونه ای

where we live now.

که الان زندگی می کنیم زندگی می کرد.

So the person who used to live in our house

بنابراین شخصی که در خانه ما زندگی می کرد

means the person that lived in our house in the past,

به معنای شخصی است که در گذشته در خانه ما زندگی می کرد

and people often get confused between used to,

و مردم اغلب بین عادت کردن

be used to and get used to.

، عادت کردن و عادت کردن گیج می شوند.

For example, I used to live in Spain.

مثلاً من قبلاً در اسپانیا زندگی می کردم.

So in the past, I lived in Spain.

بنابراین در گذشته من در اسپانیا زندگی می کردم.

I am used to living in America because I've been here

من به زندگی در آمریکا عادت دارم

for 10 years and I'm accustomed to living here.

زیرا 10 سال است که اینجا هستم و به زندگی در اینجا عادت کرده ام.

I'm used to living here, but I'll never get used

من به زندگی در اینجا عادت کرده ام، اما هرگز عادت نمی کنم که

to people saying "yo-gurt" instead of "yogg-urt".

مردم به جای «یوگ اورت» «یوگورت» بگویند.

I'm not gonna make that transition.

من آن انتقال را انجام نمی دهم.

(screen whooshes)

(صفحه نمایش صدا می کند)

What happens when the leaves fall?

وقتی برگ ها می ریزند چه اتفاقی می افتد؟

We'll say it on three. One, two, three.

ما آن را در سه می گوییم. یک دو سه.

One, one, two, three.

یک، یک، دو، سه.

Bag them up. - Oh.

آنها را کیف کنید. - اوه

- We'll put them in compost (laughs lightly).

- آنها را در کمپوست قرار می دهیم (آرام می خندد).

To bag something up means to put something in a bag.

کیسه کردن چیزی به معنای گذاشتن چیزی در کیسه است.

Next. (screen whooshes)

بعد. (صفحه نمایش صدا می کند)

- It's a little bit crisper, it's more crisp,

- کمی ترد تر است، ترد تر است،

and there's a little bit of a chill in the air at night.

و در شب کمی خنک در هوا وجود دارد.

- Yeah, chill in the air.

- آره، در هوا خنک کن.

What do I say when I come outside,

وقتی میام بیرون

and there's a chill in the air and it's not humid?

و هوا سرده و مرطوب نیست چی بگم؟

Kate talked about the weather saying,

کیت در مورد آب و هوا صحبت کرد و گفت:

"It was crisp and there was a chill in the air."

"هوا ترد بود و سرما در هوا بود."

Now if something is crisp or if the weather is crisp,

حالا اگر چیزی ترد است یا هوا ترد است، به

it means that it is cold, but also clear.

این معنی است که هوا سرد است، اما صاف است.

So you can imagine those winter days

بنابراین می توانید آن روزهای زمستانی را تصور کنید

when it's cold but clear.

که هوا سرد اما صاف است.

So the sun is shining.

بنابراین خورشید می درخشد.

And if there's a chill in the air,

و اگر سرما در هوا وجود دارد، به

it means it's not too cold,

این معنی است که هوا خیلی سرد

but you're uncomfortable due to the cold

نیست، اما به دلیل سرما ناراحت

and you need to put some more layers on.

هستید و باید چند لایه دیگر روی آن قرار دهید.

You need to put some more clothes on.

شما باید چند لباس دیگر بپوشید.

(screen whooshes)

(صفحه نمایش صدا می کند)

Yeah, I remember celebrating my birthday here,

بله، یادم می آید که تولدم را اینجا جشن گرفتم،

and it was really warm.

و واقعاً گرم بود.

So I've never had a warm sunny day

بنابراین من هرگز در روز تولدم یک روز آفتابی گرم

on my birthday in my life.

در زندگی ام نداشتم.

But it can be hit or miss.

اما می توان آن را ضربه زد یا از دست داد.

It could be, it could be cold

ممکن است سرد باشد

- Yeah. - near the end of October.

- بله. - نزدیک پایان ماه اکتبر

I was talking about my birthday here, and how sometimes,

داشتم در مورد تولدم اینجا صحبت می‌کردم و اینکه چطور گاهی اوقات

at the end of October where we live, it's warm and sunny,

در اواخر اکتبر جایی که ما زندگی می‌کنیم هوا گرم و آفتابی است

but sometimes it's cold.

اما گاهی سرد.

So the weather can be hit or miss,

بنابراین آب و هوا می تواند ضربه بخورد یا از دست برود،

meaning it's inconsistent.

یعنی ناسازگار است.

It can be good or bad.

می تواند خوب یا بد باشد.

Another example is, that restaurant is hit or miss.

مثال دیگر این است که آن رستوران ضربه خورده یا از دست رفته است.

Sometimes you get something great.

گاهی اوقات شما یک چیز عالی دریافت می کنید.

Sometimes the food is terrible.

گاهی اوقات غذا وحشتناک است.

Usually, it depends on what you order.

معمولاً بستگی به سفارش شما دارد.

(energetic music)

(موسیقی پرانرژی)

Okay, so those are the advanced phrases for you.

بسیار خوب، پس این عبارات پیشرفته برای شما هستند.

Again, be sure to watch the conversation

مجدداً، حتماً مکالمه را تماشا کنید

or listen to the conversation on your favorite podcast app.

یا در برنامه پادکست مورد علاقه خود به مکالمه گوش دهید.

And then, also go to the description to have a look

و سپس، همچنین به توضیحات بروید تا

at the phrases that we've talked about

عباراتی را که در مورد آنها صحبت کرده‌ایم نگاهی بیندازید

and just to read the examples that I've given you.

و فقط نمونه‌هایی را که برایتان آورده‌ام بخوانید.

And while you're down there in the description,

و در حالی که در توضیحات اینجا هستید،

check out the other videos, as well,

ویدیوهای دیگر را نیز بررسی کنید،

and be sure to get my book,

و مطمئن شوید که کتاب من،

"The 5 Step Plan for English Fluency".

"طرح 5 مرحله ای برای تسلط به زبان انگلیسی" را دریافت کنید.

And before I share the question,

و قبل از اینکه سوال را به اشتراک بگذارم،

I just want to say, if you're new here

فقط می خواهم بگویم، اگر اینجا تازه کار هستید

or if you're old here, like the video.

یا اگر قدیمی هستید، ویدیو را لایک کنید.

And if you're new here, subscribe

و اگر در اینجا تازه کار هستید، مشترک شوید

and turn on the notification bell.

و زنگ اعلان را روشن کنید.

Now my question for you is, what is a typical Halloween like

حالا سوال من از شما این است که یک هالووین معمولی

where you live, and do you dress up for this event?

در جایی که زندگی می کنید چگونه است و آیا برای این مراسم لباس می پوشید؟

Do you dress up for Halloween?

آیا برای هالووین لباس می پوشید؟

So leave those comments below.

پس آن نظرات را در زیر بگذارید.

I look forward to reading them.

من مشتاقانه منتظر خواندن آنها هستم.

Again, thank you for being here,

باز هم از حضور شما متشکرم

and I will speak to you soon.

و به زودی با شما صحبت خواهم کرد.

Bye-bye. (lively music)

خداحافظ. (موسیقی زنده)

♪ Oh oh ♪

♪ اوه اوه ♪

♪ Oh oh ♪

♪ اوه اوه ♪