Advanced English 🇺🇸 🇬🇧 - Jack & Kate Ask Each Other Questions in the 2nd, 3rd, Mixed Conditional

- If you could have one superpower, which would you choose?

- اگر می توانستید یک ابرقدرت داشته باشید، کدام یک را انتخاب می کردید؟

And what would you do with this power?

و با این قدرت چه می کنید؟

- I am going to give you an answer that might surprise you.

- من می خواهم به شما پاسخی بدهم که ممکن است شما را شگفت زده کند.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

- Hello everybody, this is Jack from ToFlunecy.com

- سلام به همه، این جک از ToFlunecy.com است

and welcome to this special lesson

و به این درس ویژه خوش آمدید

where my wife and I ask each other questions

که من و همسرم

using the second, third, and mixed conditionals.

با استفاده از شرط های دوم، سوم و مختلط از یکدیگر سؤال می کنیم.

It's going to give you fantastic listening practice,

این تمرین گوش دادن فوق العاده ای به شما می دهد

and by the end of the lesson,

و تا پایان درس

you should have a better understanding

، باید درک بهتری

of how we use these conditionals.

از نحوه استفاده ما از این شرط ها داشته باشید.

Be sure to watch until the end

حتما تا آخر ببینید

because I have a question for you, let's get started.

چون سوالی از شما دارم، شروع کنیم.

Okay, question one.

باشه سوال اول

- Yes.

- If you had $10,000.

- آره.

- اگر 10000 دلار داشتید.

- Ooh.

- اوه

- And you had to

- و مجبور بودی

(laughs)

(می خندد)

and you had to spend it within 24 hours,

و باید ظرف 24 ساعت خرج

what would you buy?

می کردی، چه چیزی می خرید؟

- Oh, that's a great question.

- اوه، این یک سوال عالی است.

And I have to spend it all?

و من باید همه آن را خرج کنم؟

- You have to spend it within 24 hours.

- باید ظرف 24 ساعت آن را خرج کنید.

- Okay, so I would have to spend it today.

- باشه، پس باید امروز خرجش کنم.

- Mmm-hmm.

- مممممم

- Let me think.

- اجازه بدین فکر کنم.

- Or tomorrow morning.

- یا فردا صبح.

- Or tomorrow morning.

- یا فردا صبح.

- I think that I would buy a car.

- فکر می کنم ماشین بخرم.

- A car?

- یک ماشین؟

- Yes.

- Okay.

- آره.

- باشه.

- So I think I could probably get

- پس فکر می‌کنم احتمالاً می‌توانم

a really nice used car for $10,000.

یک ماشین دست دوم بسیار زیبا با قیمت 10000 دلار تهیه کنم.

Right now I'm driving a minivan.

در حال حاضر من در حال رانندگی یک مینی ون هستم.

- Mmm-hmm.

- مممممم

- Which is lovely, I really like it.

- که دوست داشتنی است، من آن را خیلی دوست دارم.

Our son loves it.

پسر ما آن را دوست دارد.

- Yeah.

- آره

- He thinks it's a spaceship.

- او فکر می کند این یک سفینه فضایی است.

But I think that I would spend that $10,000 to get

اما من فکر می کنم که من آن 10000 دلار را خرج کنم تا

just something a little bit newer.

چیزی کمی جدیدتر به دست بیاورم.

- Mmm-hmm.

- مممممم

- Maybe a little bit smaller.

- شاید کمی کوچکتر.

And maybe I would buy something

و شاید چیزی بخرم

that would be like red or fun.

که شبیه قرمز یا سرگرم کننده باشد.

- Cool.

- سرد.

- Still a family car, but this is maybe my midlife crisis.

- هنوز یک ماشین خانوادگی است، اما این شاید بحران میانسالی من باشد.

- And I like the restriction.

- و من محدودیت را دوست دارم.

- Yeah.

- آره

- Because you only have 24 hours,

- از آنجایی که شما فقط 24 ساعت فرصت دارید،

so you can't maximize that decision, you have to

بنابراین نمی توانید این تصمیم را به حداکثر برسانید، باید

just straightaway think about what you would get.

فوراً به این فکر کنید که چه چیزی به دست می آورید.

- I would get, mmm-hmm.

- می گیرم، ممم-هوم.

- So, a red car?

- پس ماشین قرمز؟

- A red car.

- یه ماشین قرمز

- A red car.

- یه ماشین قرمز

- Yeah.

- آره

- Cool.

- سرد.

- And then my second conditional question

- و بعد سوال مشروط دوم من

is kind of going to piggyback on that.

این است که به نوعی در مورد آن صحبت کنم.

- Cool. - So to follow it.

- سرد. - پس دنبالش کن.

So if you had $10,000,

بنابراین، اگر 10000 دلار داشتید،

cause that's the amount we're working with,

زیرا این مبلغی است که ما با آن کار می کنیم،

to give to any cause,

تا به هر

what would you give it to?

هدفی بدهیم، آن را به چه می دهید؟

- So, I have been thinking about this recently.

- پس من اخیراً به این موضوع فکر می کنم.

- Uh-huh.

- آهان.

- And I would give some to a local charity.

- و من مقداری را به یک موسسه خیریه محلی می دادم.

- Okay, do you have any kind of local charity in mind?

- باشه، هیچ نوع خیریه محلی مد نظرت هست؟

- I think MANNA FoodBank.

- فکر کنم MANNA FoodBank.

- Okay.

- باشه.

- Or any kind of charity that helps children

- یا هر نوع خیریه ای که به کودکانی

who don't have enough to eat.

که غذای کافی ندارند کمک کند.

- Mmm-hmm.

- مممممم

- I think that's what I would spend half of it on that.

- فکر می کنم این چیزی است که من نیمی از آن را صرف آن می کنم.

- Mmm-hmm.

- مممممم

- And then the other half, maybe for international children.

- و بعد نصف دیگر، شاید برای بچه های بین المللی.

Refugees, mainly children though.

گرچه پناهندگان، عمدتاً کودکان.

- Yeah, you wanna help children

- آره، می خواهی به بچه ها کمک کنی

- Yeah. - get food.

- آره. - غذا گرفتن.

- Definitely. - Cause they're hungry.

- حتما. - چون گرسنه اند

- Yeah.

- آره

- That's what you would spend it on?

- Yeah.

- برای همین خرجش می کنی؟

- آره

- Aw.

- اوه

- Yeah.

- آره

- That's a great one.

- خیلی عالیه

- Yeah, thank you.

- آره ممنون

Question two, and be careful how you answer this.

سوال دوم، و مراقب باشید که چگونه به این پاسخ می دهید.

- Okay.

- If you hadn't met me in Ecuador,

- باشه.

- اگر من را در اکوادور ملاقات نکرده

what do you think you would be doing now?

بودید، فکر می کنید الان چه کار می کردید؟

(laughs)

(می خندد)

- Okay, alright.

- باشه، باشه.

Can I ask a follow up question?

آیا می توانم یک سوال بعدی بپرسم؟

- Yeah.

- آره

- If I hadn't met you in Ecuador,

- اگر من شما را در اکوادور ملاقات نکرده بودم،

could I have met you later, in my answer?

می توانستم بعداً در پاسخم با شما ملاقات کنم؟

- Let's just say if you hadn't met me.

- بیایید بگوییم اگر من را ملاقات نکرده بودید.

- At all?

- اصلا؟

- At all.

- اصلا

- I think if I hadn't met you,

- فکر می کنم اگر تو را ندیده

I would just be wandering the earth sad and lost,

بودم، فقط غمگین و گمشده در زمین سرگردان بودم و

looking for my soulmate, no pressure.

به دنبال همزادم می گشتم، بدون فشار.

(laughs)

(می خندد)

- Let's end it there.

- بیا همینجا تمامش کنیم.

- I think so, I think I can't win that question.

- فکر می کنم اینطور است، فکر می کنم نمی توانم آن سوال را برنده شوم.

(laughs)

(می خندد)

- No.

- نه.

Okay, your second question.

- Okay, Jack,

باشه، سوال دوم شما.

- باشه، جک،

- Mmm-hmm.

- ممممم.

- If you had to have any career

- اگر بخواهید

besides teaching English online, what would it be?

علاوه بر آموزش آنلاین انگلیسی، شغلی داشته باشید، چه شغلی دارید؟

- A football manager.

- یک مدیر فوتبال

I would choose to be a football manager.

من انتخاب می کنم که یک مدیر فوتبال باشم.

- Mmm-hmm.

- مممممم

- And that's because I'm a little bit too old now

- و این به این دلیل است که من الان کمی پیرتر از آن هستم که

to even think about playing.

حتی به بازی کردن فکر نکنم.

- This is a hypothetical question.

- این یک سوال فرضی است.

- Right.

- درست.

- You could be anyone you wanted to be,

- شما می توانید هرکسی باشید که

would you be the player or the manager?

می خواهید باشید، بازیکن یا مدیر؟

- Right now, I would prefer to be the manager.

- در حال حاضر ترجیح می دهم مدیر باشم.

- Okay.

- باشه.

- Yeah, cause I just, I love football.

- آره، چون من عاشق فوتبال هستم.

- Mmm-hmm.

- مممممم

- And I feel like I would be a really good manager.

- و احساس می کنم مدیر واقعا خوبی خواهم بود.

- I think you would be too. - Yeah.

- فکر کنم تو هم همینطوری - آره

- And not just because I love you.

- و نه فقط به این دلیل که دوستت دارم.

- Yeah.

(chuckles)

- آره

(می خندد)

Although, I'm not doing very well

اگرچه، امسال در فوتبال فانتزی خیلی خوب عمل نمی کنم

at fantasy football this year.

.

- Uh-oh.

- I think I'm second bottom in the table.

- اوه اوه

- فکر می کنم در رده دوم جدول هستم.

- Whoa.

- اوه

- But that's completely different

- اما این

to managing a football team.

با مدیریت یک تیم فوتبال کاملاً متفاوت است.

- Mmm-hmm.

- مممممم

- You know I used to play football manager games

- می دانی که من

for hours and hours and hours.

ساعت ها و ساعت ها و ساعت ها بازی های مدیر فوتبال بازی می کردم.

- I do know that.

- من این را می دانم.

- Yeah. - Mmm-hmm.

- آره - مممممم

- And I nearly started again.

- و من تقریباً دوباره شروع کردم.

Actually I played it while we've been together.

در واقع من آن را زمانی که با هم بودیم بازی کردم.

- Mmm-hmm.

- مممممم

- A few years ago.

- چند سال پیش.

- Mmm-hmm.

- مممممم

- I love, being a football manager is just fantastic.

- دوست دارم، مدیر فوتبال بودن فوق العاده است.

- Yeah.

- آره

- So I would definitely say a football manager.

- پس حتما می گویم یک مدیر فوتبال.

- Can I ask you another question?

-میشه یه سوال دیگه ازت بپرسم؟

- Yeah.

- آره

- I thought of some silly ones.

If your name wasn't Jack, what would you want it to be?

- به چند مورد احمقانه فکر کردم.

اگه اسمت جک نبود دوست داشتی چی باشه؟

(laughs)

(می خندد)

- I always, Max I used to

- من همیشه، مکس عادت داشتم

- Max? - want to be called Max.

- مکس؟ - می خواهم به نام مکس.

- Okay.

- باشه.

- And then strangely, Butch for a while.

- و بعد به طرز عجیبی، مدتی بوچ.

(laughs)

(می خندد)

It was a bit of a joke that I was gonna call my son Butch.

این که قرار بود پسرم را بوچ صدا کنم کمی شوخی بود.

- Uh-huh.

- آهان.

But it wasn't a joke.

اما شوخی نبود

- Well it was, it was one of those jokes

- خوب بود، از آن شوخی

that kind of becomes reality.

هایی بود که به واقعیت تبدیل می شد.

If you could have one superpower, which would you choose?

اگر می توانستید یک ابرقدرت داشته باشید، کدام یک را انتخاب می کردید؟

And what would you do with this power?

و با این قدرت چه می کنید؟

- I am going to give you an answer that might surprise you.

- من می خواهم به شما پاسخی بدهم که ممکن است شما را شگفت زده کند.

- Mmm-hmm.

- مممممم

- And that has no practical application in my life today.

- و این هیچ کاربرد عملی در زندگی امروز من ندارد.

If I could have any superpower,

اگر می توانستم ابرقدرتی داشته

I would like to be able to breathe underwater.

باشم، دوست دارم بتوانم زیر آب نفس بکشم.

- And why?

- و چرا؟

- That's a really good question.

- واقعاً سؤال خوبی است.

Because when I was little,

چون وقتی کوچک بودم،

I really believed that becoming a mermaid

واقعاً معتقد بودم که پری دریایی شدن

was a career option, you know?

یک گزینه شغلی است، می دانید؟

- A career option, it is a career option.

- یک گزینه شغلی، یک گزینه شغلی است.

- I was like, "Oh mom,"

- من می گفتم "اوه مامان"

yeah I know, I know.

آره می دانم، می دانم.

But a real mermaid.

اما یک پری دریایی واقعی.

- Oh.

- اوه

- A real mermaid. - Right.

- یک پری دریایی واقعی - درست.

- You know that I could actually like live under the water

- می دانی که من واقعاً می توانستم زندگی در زیر آب را

and I don't know, be a fish veterinarian,

دوست داشته باشم و نمی دانم، یک دامپزشک ماهی باشم،

like a marine biologist that also lived in the ocean.

مانند یک زیست شناس دریایی که در اقیانوس هم زندگی می کرد.

I feel really silly right now.

من الان واقعا احمقانه هستم

But I would want to breathe underwater

اما من می‌خواهم زیر آب نفس بکشم

and I think I would just use it to like chill out.

و فکر می‌کنم فقط از آن برای آرامش استفاده کنم.

I couldn't imagine anything more relaxing

نمی‌توانستم چیزی آرامش‌بخش‌تر

than just being able to hang out underwater.

از اینکه بتوانم زیر آب بنشینم، تصور کنم.

- Yeah.

- آره

- Yeah.

- آره

- But would you be a mermaid

- اما اگر می توانستی زیر آب نفس بکشی، یک پری دریایی

if you could breathe underwater?

می شدی؟

- You know,

- Does that make you a mermaid?

- می دانی،

- آیا این از تو یک پری دریایی می سازد؟

- I think that's a little bit,

-

I think that's a little bit too far,

فکر می‌کنم کمی دور است،

I don't think I wanna be a mermaid anymore,

فکر نمی‌کنم دیگر یک پری دریایی باشم،

I just want to be able like,

فقط می‌خواهم بتوانم مثل

you know just subtle gills, just to breathe underwater.

آبشش‌های ظریف، فقط برای نفس کشیدن زیر آب.

- Right.

- درست.

- You know, casually.

- میدونی، اتفاقی.

- Okay.

- باشه.

- I wouldn't want it to be my profession.

- من نمی خواهم این حرفه من باشد.

- Not anymore. - Not anymore.

- دیگر نه. - دیگر نه.

- But maybe it would be once you start this whole process.

- اما شاید زمانی باشد که کل این فرآیند را شروع کنید.

- No, no, I see,

- نه، نه، می بینم،

I just want to keep business and pleasure separate.

فقط می خواهم تجارت و لذت را از هم جدا کنم.

- Mmm-hmm.

- مممممم

- So I would want it just for like weekend relaxation.

- پس من آن را فقط برای استراحت آخر هفته می خواهم.

(laughs)

(می خندد)

- Okay.

- باشه.

- Just, you know.

- فقط میدونی

- Yeah.

- آره

- It'd be quiet and peaceful.

- ساکت و آرام خواهد بود.

- So we'd go to the beach at the weekend

- پس آخر هفته به ساحل می‌رفتیم

and you could just,

و شما فقط می‌توانید،

- Yeah and I'll say, "Yeah, I'll see you in a few hours,

- بله و من می‌گویم، "آره، چند ساعت دیگر می‌بینمت،

"I'm just gonna hang out."

"فقط می‌خواهم وقت بگذارم."

- So you could have any superpower,

- پس شما می توانید هر ابرقدرتی

and you choose to breathe underwater for no apparent reason.

داشته باشید و بدون هیچ دلیل مشخصی زیر آب نفس بکشید

(laughs)

(می خندد)

- Yep.

-

That's right.

بله درست است

- Question three.

- سوال سوم

- I kind of want to know what your answer to that would be.

- من می خواهم بدانم پاسخ شما به آن

- Superpower? - Briefly.

چیست - ابرقدرت؟ - به طور خلاصه

But then I have another question.

اما بعد من یک سوال دیگر دارم

- Oh, it would be to fly.

- اوه، این می تواند پرواز باشد

- Oh, and what would you do with your special superpower?

- اوه، و شما با ابرقدرت خاص خود چه کار می کنید؟

- Fly everywhere.

- همه جا پرواز کنید

- Okay.

- باشه.

- But that's very practical.

- اما این خیلی عملی است

- Alright, how is that practical?

- خوب، چگونه عملی است.

- Because I can fly to the office.

- چون من می توانم به دفتر پرواز کنم

- Okay.

- باشه

- I can be the coolest dad at school

- من می توانم باحال ترین پدر در مدرسه

by flying my son home on my back.

باشم که پسرم را بر پشتم به خانه

- Yeah that would be pretty cool.

بفرستم - آره این خیلی باحال است

- I could fly back home to see my friends.

- می توانم برای دیدن دوستانم به خانه برگردم.

- Uh-huh, oh yeah?

- اوه، اوه، آره؟

- Yeah, I wouldn't need to--

- آره، من نیازی به این کار ندارم

- So you'd be like a long distance flyer?

- - پس شما مثل یک مسافربر مسافت طولانی هستید؟

- As well, yeah.

- همینطور، بله.

- International, okay.

- بین المللی، باشه.

- I wouldn't need to get a drone.

یک پهپاد

- Mmm-hmm.

- مممم

- Just hold a camera.

- فقط یک دوربین نگه دارید

- Yeah.

- And fly.

- آره

- و پرواز کنید

(laughs)

(می خندد)

- Yeah. - Yeah.

- Well we can always sell your car and I can get my car,

- آره - آره

- خوب ما همیشه می توانیم ماشین شما را بفروشیم و من می توانم ماشینم را بگیرم،

if it comes to that.

اگر به آن برسد.

- Okay.

- باشه.

(laughs)

(می خندد)

Last question.

سوال آخر.

- And then my last question is,

- و سپس آخرین سوال من این است که

if you could change anything about society,

اگر بتوانید چیزی را در مورد جامعه تغییر دهید،

what would you change?

چه چیزی را تغییر می دهید؟

- Oh that's such a, why would you,

- آه این چنین است، چرا

that's such a tough question.

این چنین سوال سختی است.

- I know.

- میدانم.

- Anything about society?

- چیزی در مورد جامعه؟

- Anything at all.

- اصلاً هر چیزی.

- Can I make it fun?

- آیا می توانم آن را سرگرم کننده کنم؟

Because I feel like

چون احساس می کنم

- I guess yes.

- حدس می زنم بله.

- That's a lot of responsibility to say,

- این مسئولیت زیادی است که بگویم،

you know no poverty, no war.

شما نه فقر می شناسید، نه جنگ.

- You know, solve poverty, racism.

- می دانی، فقر، نژادپرستی را حل کن.

- Yeah.

- آره

- I get that.

- گرفتم.

- But if I could make it fun, society, I'd say

- اما اگر می توانستم آن را سرگرم کنم، جامعه، می گفتم

(laughs)

(می خندد)

so hard, why'd you ask me these hard questions?

اینقدر سخت، چرا این سوالات سخت را از من می پرسید؟

(laughs)

(می خندد)

Wednesday afternoons.

بعدازظهرهای چهارشنبه.

- Uh-huh.

- آهان.

- Would be dedicated to sport.

- به ورزش اختصاص داده خواهد شد.

Not just for school, but for work and business too.

نه فقط برای مدرسه، بلکه برای کار و تجارت نیز.

So every business would either you know,

بنابراین هر کسب و کاری یا شما می دانید،

arrange a football soccer game,

یک بازی فوتبال را ترتیب می دهند

and they would play every Wednesday.

و هر چهارشنبه بازی می کنند.

Table tennis.

تنیس روی میز.

It could be computer games as well

این می تواند بازی های رایانه ای نیز

for people who prefer that.

برای افرادی باشد که آن را ترجیح می دهند.

- Computer games.

- بازی های کامپیوتری.

- Yeah. - Okay.

- آره - باشه.

- Cause that's now a sport, isn't it?

- چون الان یک ورزش است، اینطور نیست؟

- Yeah, mmm-hmm.

- آره، ممم-هوم.

- It's very competitive.

- خیلی رقابتی است.

- Mmm-hmm.

- مممممم

- So I'd have to say Wednesday afternoons around the world,

- پس باید بگویم چهارشنبه‌های بعدازظهر در سراسر جهان،

everyone would just play sport in a very fun way.

همه فقط به شیوه‌ای بسیار سرگرم‌کننده ورزش می‌کنند.

- Mmm-hmm.

- مممممم

- So people can be more active

- بنابراین مردم می توانند فعال تر باشند

and also people can watch this too.

و همچنین مردم می توانند این را نیز تماشا کنند.

- Is this--

- آیا این

- Wednesday afternoons everywhere.

-- - بعد از ظهر چهارشنبه در همه جا.

- Your subtle way of trying to get all your friends

- روش ظریف شما در تلاش برای وادار کردن همه دوستانتان

to play on your soccer team?

به بازی در تیم فوتبال شما؟

- No, but we do need players.

- نه، اما ما به بازیکنان نیاز داریم.

- Yeah. - Yeah.

- آره - آره

But no, Wednesday afternoons, perfect thing to do.

اما نه، بعدازظهرهای چهارشنبه، کاری عالی برای انجام دادن است.

We used to have this when I was at school in college.

زمانی که من در دانشکده بودم، این را داشتیم.

Wednesday afternoons, sports time.

چهارشنبه بعدازظهر، زمان ورزش.

- Did you look forward to Wednesday?

- منتظر چهارشنبه بودی؟

- Oh yeah.

- اوه بله.

- See that's so funny because Wednesday

- ببینید خیلی خنده دار است زیرا چهارشنبه

can be the hardest day of the week.

می تواند سخت ترین روز هفته باشد.

- Exactly.

- دقیقا.

- Everyone, it's called sometimes like hump day

- همه، گاهی اوقات آن را مانند روز قوز می نامند،

because you get to Wednesday

زیرا به چهارشنبه می رسید

and it's just so hard to get there.

و رسیدن به آنجا بسیار سخت است.

- Exactly.

- دقیقا.

- And then the rest of the week is basically the weekend.

- و سپس بقیه هفته اساساً آخر هفته است.

- So it's the perfect day to do it.

- پس روز عالی برای انجام آن است.

- Yeah, alright. - Yeah.

-آره باشه - آره

Good?

- Mmm-hmm.

خوبه؟

- مممممم

- I hope you found that lesson useful,

- امیدوارم آن درس برای شما مفید بوده باشد، اگر مفید بوده،

if you did, then please share it with your friends.

لطفاً آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

Here is a question for this lesson:

در اینجا یک سوال برای این درس وجود دارد:

if you could have any superpower,

اگر می توانستید هر ابرقدرتی داشته باشید،

which one would you choose and what would you do with it?

کدام یک را انتخاب می کردید و با آن چه می کردید؟

Leave your answers below, thank you so much for watching.

پاسخ های خود را در زیر بگذارید، از تماشای شما بسیار سپاسگزارم.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)