Do You Know These ESSENTIAL English Collocations with SAY, TELL, & ASK? Take This Quiz & Lesson!

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

- Hello, this is Jack from tofluency.com,

- سلام، این جک از سایت tofluency.com است،

and welcome to this lesson

و به این درس خوش آمدید،

where I'm going to test your knowledge on collocations

جایی که می خواهم دانش شما را در مورد ترکیب ها

and idioms using say, ask, and tell.

و اصطلاحات با استفاده از بگویید، بپرسید و بگویید آزمایش کنم.

Now, collocations are simply two or more words

اکنون، collocations به سادگی دو یا چند کلمه هستند

that go together naturally,

که به طور طبیعی با هم ترکیب می شوند،

and they just sound right to English speakers.

و آنها فقط برای انگلیسی زبانان درست به نظر می رسند.

So for example, here is a little test

بنابراین، برای مثال، در اینجا یک تست کوچک وجود

just so that you can understand what a collocation is.

دارد تا بتوانید درک کنید که یک collocation چیست.

Do you tell a joke, or do you say a joke?

جوک می گویید یا جوک می گویید؟

Do you tell a joke, or do you say a joke?

جوک می گویید یا جوک می گویید؟

I'm gonna give you the answer in three, two, one.

من جواب را در سه، دو، یک به شما خواهم داد.

It's tell a joke, to tell a joke.

جوک گفتن، جوک گفتن است.

Again, this just sounds right to native speakers

باز هم، این فقط برای افراد بومی به نظر می رسد

and the bad news maybe is that there aren't any rules.

و خبر بد شاید این باشد که هیچ قانونی وجود ندارد.

Instead, you just have to learn collocations,

در عوض، شما فقط باید ترکیب‌بندی‌ها را یاد بگیرید،

but if you follow my channel

اما اگر کانال من را دنبال

then you'll know that we are all about

کنید، می‌دانید که همه ما به دنبال

learning in a natural way through repetition

یادگیری به روشی طبیعی از طریق تکرار

and through sentences.

و از طریق جملات هستیم.

And in fact, if you want to know more

و در واقع، اگر می خواهید

about how I recommend you learn English,

در مورد نحوه یادگیری زبان انگلیسی بیشتر بدانید،

then click the link in the description.

سپس روی لینک در توضیحات کلیک کنید.

So again, we're gonna have fun with this lesson.

بنابراین دوباره، ما با این درس سرگرم خواهیم شد.

I'm going to go through 10 of these collocations and idioms.

من قصد دارم 10 مورد از این ترکیب ها و اصطلاحات را مرور کنم.

And what you're going to do is you're going to guess

و کاری که می‌خواهید انجام دهید این است که حدس می‌زنید

or answer which one you think is correct.

یا پاسخ می‌دهید که کدام یک درست است.

So I'm gonna put the questions on the screen,

بنابراین من سؤالات را روی صفحه می گذارم

the options on the screen,

، گزینه ها را روی صفحه نمایش می

and then I'll give you the answer

دهم، و سپس به شما پاسخ می دهم

and also give you some more examples.

و همچنین چند مثال دیگر را به شما می دهم.

Are you ready?

اماده ای؟

Oh, and stay to the end,

اوه و تا آخر بمون

because I have a question for you.

چون یه سوال ازت دارم.

Again, are you ready?

باز هم آماده ای؟

Here is number one.

اینجا شماره یک است.

Okay, number one is this, something a lie?

خوب، شماره یک این است، چیزی دروغ است؟

Is it tell, say, or ask?

گفتن، گفتن یا پرسیدن است؟

The answer is, tell a lie.

جواب این است که دروغ بگو.

And this simply means to lie to someone.

و این به معنای دروغ گفتن به کسی است.

For example, he's always telling lies.

مثلاً همیشه دروغ می گوید.

He's always telling lies.

همیشه داره دروغ میگه

And another example is,

و مثال دیگر این است

he told a lie to get away with it.

که دروغ گفت تا از پس آن بربیاید.

He told a lie to get away with it.

دروغ گفت تا از پسش بربیاید.

Number two, something somebody out.

شماره دو، چیزی که کسی بیرون است.

Something, somebody out.

چیزی، کسی بیرون.

The answer is, ask somebody out,

پاسخ این است که از کسی بخواهید بیرون بیاید

or ask someone out.

یا از کسی بخواهید بیرون بیاید.

And this means to ask someone

و این به این معنی است که از کسی بخواهید که

to go on a date with you in a romantic way.

به شکلی عاشقانه با شما قرار بگذارد.

Now, I've made a lesson on key phrases

اکنون، من یک درس در مورد عبارات کلیدی

that look at the topic of romance.

که به موضوع عاشقانه نگاه می کند ساخته ام.

So definitely watch that video after this one,

پس حتماً آن ویدیو را بعد از این ویدیو تماشا کنید،

but here are some more examples of ask somebody out.

اما در اینجا چند نمونه دیگر از درخواست از کسی وجود دارد.

Should I ask her out?

آیا باید از او درخواست کنم؟

Should I ask her out?

آیا باید از او درخواست کنم؟

I asked her out,

از او خواستم بیرون برود،

but she said, no.

اما او گفت: نه.

I asked her out,

از او خواستم بیرون برود،

but she said no, which is really sad.

اما او گفت نه، که واقعاً ناراحت کننده است.

Number three, something a story.

شماره سه، چیزی یک داستان.

Something a story.

یه چیزی یه داستان

The answer is, tell a story, to tell a story.

پاسخ این است، داستان بگویید، داستان بگویید.

Now, here's an example.

حال، در اینجا یک مثال است.

He tells a good story.

او داستان خوبی تعریف می کند.

He tells a good story,

او یک داستان خوب تعریف می کند،

which means that this person is good at telling stories.

یعنی این شخص در قصه گفتن مهارت دارد.

Their stories are captivating and interesting.

داستان های آنها گیرا و جالب است.

Another example is,

مثال دیگر این است که

did I tell you the story about the time I found a wallet?

آیا من داستان زمانی را که کیف پول پیدا کردم برای شما تعریف کردم؟

Did I tell you the story about the time I found a wallet?

آیا من داستان زمانی را که یک کیف پول پیدا کردم به شما گفتم؟

And this is true, actually.

و این درست است، در واقع.

I found a wallet when I was about 10 years old

من حدود 10 ساله بودم که یک کیف پول پیدا کردم

and it had a lot of money in it.

و پول زیادی در آن بود.

If you wanna find out what I did with that wallet

اگر می‌خواهید بدانید من با آن کیف پول چه کار کردم،

then go to the description,

به توضیحات بروید

'cause I'll explain that.

، زیرا آن را توضیح می‌دهم.

Number four, something sorry.

شماره چهار، چیزی متاسفم.

Something sorry.

یه چیزی متاسفم

The answer is to say sorry, to say sorry.

پاسخ این است که ببخشید، ببخشید.

And this means to apologize, to apologize.

و این یعنی عذرخواهی کردن، عذرخواهی کردن.

Here's an example that you'll hear parents say all the time,

این مثالی است که می شنوید والدین همیشه می گویند،

say sorry to your sister.

از خواهرت متاسفم.

Say sorry to your sister for doing that.

از خواهرت برای این کار متاسفم.

And here's another example,

و این هم یک مثال دیگر،

did you say sorry for getting in late?

آیا از اینکه دیر وارد شدم ببخشید؟

Did you say sorry for getting in late?

گفتی متاسفم که دیر اومدم؟

So to get in late means to arrive late.

پس دیر رسیدن به معنای دیر رسیدن است.

Number five, something around.

شماره پنج، چیزی در اطراف.

Something around.

چیزی در اطراف.

The answer is to ask around.

پاسخ این است که از اطراف بپرسید.

And this means to talk to various people

و این به معنای صحبت با افراد مختلف

to find something out.

برای یافتن چیزی است.

For example, I'm hosting a party tonight

به عنوان مثال، من امشب میزبان یک مهمانی

and I need a canopy in case it rains,

هستم و در صورت بارندگی به یک سایبان احتیاج دارم،

so I'm asking around to find a canopy.

بنابراین از اطراف می پرسم تا یک سایبان پیدا کنم.

I'm talking to various people to see if they have a canopy.

من با افراد مختلف صحبت می کنم تا ببینم آیا سایبان دارند یا خیر.

So I'm asking around to find a canopy.

بنابراین من از اطراف می پرسم تا یک سایبان پیدا کنم.

And another example, we asked around,

و مثال دیگر، ما از اطراف پرسیدیم،

but nobody knew who the new manager is gonna be.

اما هیچ کس نمی دانست که مدیر جدید چه کسی خواهد بود.

We asked around,

ما از اطراف پرسیدیم،

but nobody knew who the new manager is gonna be.

اما هیچ کس نمی دانست که مدیر جدید چه کسی خواهد بود.

How are you doing so far?

تا الان چطوری؟

I hope you're finding this good.

امیدوارم این خوب را پیدا کرده باشید

We have five more ago.

پنج تا پیش داریم.

So let's keep going.

پس بیایید ادامه دهیم.

Number six is, something a secret.

شماره شش چیزی محرمانه است.

Something a secret.

یه چیز محرمانه

The answer is to tell a secret.

پاسخ گفتن یک راز است.

And to tell a secret is to let something become known

و راز گفتن این است که چیزی معلوم شود

and in this case, a secret.

و در این صورت راز.

An example is, did you tell them my secret?

یک مثال این است که آیا راز مرا به آنها گفتی؟

Did you tell them my secret?

راز من را به آنها گفتی؟

And you can tell from my intonation,

و از لحن من می توان فهمید که از

I'm surprised and upset about this.

این موضوع متعجب و ناراحت هستم.

Did you tell them my secret?

راز من را به آنها گفتی؟

Go on, tell me your secret.

برو، رازت را به من بگو

Go on, tell me your secret.

برو، رازت را به من بگو

And the opposite to tell a secret is to keep a secret.

و برعکس راز گفتن راز نگه داشتن است.

For example, he can't keep a secret.

مثلا نمی تواند رازی را حفظ کند.

He can't keep a secret.

او نمی تواند رازی را حفظ کند.

Number seven, something the time.

شماره هفت، چیزی در زمان.

Something the time.

چیزی در زمان.

The answer is to tell the time, to tell the time.

پاسخ این است که بگوییم زمان، بگویم زمان.

This means to be able to look at a clock or a watch

یعنی بتوانید به ساعت یا ساعت نگاه کنید

and know what time it is.

و بدانید ساعت چند است.

For example, you might ask a child,

به عنوان مثال، ممکن است از یک کودک بپرسید،

can you tell the time yet?

آیا هنوز زمان را می توانید بگویید؟

Can you tell the time yet?

آیا هنوز زمان را می توانید بگویید؟

And another example,

و مثال دیگر،

I couldn't tell the time until I was 15.

من نمی‌توانستم زمان را تا ۱۵ سالگی تشخیص دهم. تا ۱۵ سالگی

I couldn't tell the time until I was 15.

نمی‌توانستم زمان

Number eight is an idiom.

را بگویم.

I can't something for sure.

من نمی توانم چیزی را به طور قطع.

I can't something for sure.

من نمی توانم چیزی را به طور قطع.

The answer is, I can't say for sure.

پاسخ این است که نمی توانم با اطمینان بگویم.

And this means to not know something with certainty.

و این به معنای ندانستن چیزی با قطعیت است.

So when you're not certain about what you know.

بنابراین وقتی در مورد آنچه می دانید مطمئن نیستید.

For example, I can't say for sure,

مثلا نمی توانم با اطمینان بگویم،

but I think around 15 people are coming to the party.

اما فکر می کنم حدود 15 نفر به مهمانی می آیند.

I can't say for sure,

نمی توانم با اطمینان بگویم،

but I think around 15 people are coming to the party.

اما فکر می کنم حدود 15 نفر به مهمانی می آیند.

And I'm new to this,

و من در این زمینه تازه کار هستم،

so I can't say for sure.

بنابراین نمی توانم با اطمینان بگویم.

I'm new to this,

من در این زمینه تازه کار هستم،

so I can't say for sure.

بنابراین نمی توانم با اطمینان بگویم.

We have two more to go.

دو تا دیگه داریم

Here is number nine.

اینجا شماره نه است.

Number nine, don't make me something it again.

شماره نه، دیگر چیزی از من نساز.

Don't make me something it again.

دوباره چیزی از من نساز

Don't make me say it again.

مجبورم نکن دوباره بگم

Don't make me say it again.

مجبورم نکن دوباره بگم

And we use this when we're frustrated or angry

و زمانی که ناامید یا عصبانی هستیم

and people aren't listening.

و مردم گوش نمی دهند از این استفاده می کنیم.

For example, here's your homework, listen carefully,

مثلاً اینم تکلیف، با دقت گوش کن

because I won't say it again.

چون دیگه نمیگم.

Here's your homework, listen carefully,

اینم تکلیف، با دقت گوش کن

because I won't say it again.

چون دیگه نمیگم.

Number 10, he's something for trouble.

شماره 10، او چیزی برای دردسر است.

He's something for trouble.

او چیزی برای دردسر است.

The answer is, he's asking for trouble.

پاسخ این است که او دردسر می خواهد.

He's asking for trouble.

داره دردسر میخواد

And this is to act in a way

و این عمل به گونه

that is likely to incur problems or difficulties.

ای است که احتمالاً مشکلات یا مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.

For example, behaving like that at school

مثلاً چنین رفتاری در

is asking for trouble.

مدرسه، درخواست مشکل است.

Behaving like that at school is asking for trouble.

این گونه رفتار کردن در مدرسه ، مشکل خواهی است.

And if you're watching a soccer game

و اگر در حال تماشای یک بازی فوتبال هستید

and a player is being dirty and fouling a lot,

و بازیکنی زیاد کثیف می‌شود و خطا می‌کند،

you can say that player is asking for trouble.

می‌توانید بگویید که آن بازیکن دردسر می‌خواهد.

That player is asking for trouble.

آن بازیکن دردسر می خواهد.

Okay, I hope you found that useful

بسیار خوب، امیدوارم برای شما مفید

and that you did well in this quiz.

بوده باشد و در این مسابقه به خوبی عمل کرده باشید.

In fact, what I want you to do is two things.

در واقع، کاری که من از شما می خواهم انجام دهید دو چیز است.

Firstly, leave your score below in the comment section

ابتدا امتیاز خود را در زیر در بخش نظرات

underneath my pinned comment,

زیر نظر سنجاق شده من بگذارید

and then also tell me a joke.

و سپس یک جوک نیز به من بگویید.

So tell me a joke in English, keep it clean,

بنابراین یک جوک به زبان انگلیسی به من بگویید ، آن را تمیز

keep it so that children can read these jokes

نگه دارید، آن را نگه دارید تا بچه ها بتوانند این جوک ها را بخوانند

and try your best.

و تمام تلاش خود را بکنند.

So tell me a joke in English.

پس یک جوک به انگلیسی بگو.

Leave your comments below.

نظرات خود را در زیر بنویسید

If you're new here,

اگر تازه وارد هستید

then please like this video and subscribe to the channel.

، لطفا این ویدیو را لایک کنید و در کانال عضو شوید.

And then also check the description for more resources

و سپس توضیحات را برای منابع بیشتر بررسی کنید

so that you can learn English with me.

تا بتوانید انگلیسی را با من یاد بگیرید.

Okay, thank you for watching.

باشه، ممنون که تماشا کردی

Bye bye.

(upbeat music)

خداحافظ.

(موسیقی شاد)