English Lesson: The Power of Learning Adjective & Preposition Combinations (Common Examples)

(upbeat music)

(موسیقی خوش‌بینانه)

(logo whooshing)

(لوگوی آواز)

- Hello, this is Jack from ToFluency.com.

- سلام، این جک از ToFluency.com است.

Now today we are going to talk about adjective

حالا امروز می خواهیم در مورد

and preposition combinations.

ترکیب های صفت و حرف اضافه صحبت کنیم.

Now before I give you an example,

حالا قبل از اینکه مثالی بزنم،

these are important because when we use

اینها مهم هستند زیرا وقتی از

an adjective, we often want to use

یک صفت استفاده می کنیم، اغلب می خواهیم

a preposition as well.

از حرف اضافه نیز استفاده کنیم.

And there are certain prepositions

و حروف اضافه خاصی وجود دارد

that go with certain adjectives.

که با صفت های خاصی همراه هستند.

And you can think about these in terms of collocations.

و شما می توانید در مورد اینها از نظر collocations فکر کنید.

And I've talked about the importance of collocations before

و من قبلاً در مورد اهمیت collocations صحبت کرده ام

and this is just going to show you why it's so important

و این فقط به شما نشان می دهد

that you learn English through sentences.

که چرا یادگیری زبان انگلیسی از طریق جملات بسیار مهم است.

Now to learn more about that, go to the description

اکنون برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد آن، به توضیحات بروید

because I have a video on that.

زیرا من یک ویدیو در مورد آن دارم.

But enough about that, let's talk about an example now.

اما در مورد آن کافی است، اکنون در مورد یک مثال صحبت می کنیم.

Listen to this, I'm afraid, I'm afraid.

به این گوش کن، می ترسم، می ترسم.

Now that's just an adjective, to be afraid.

حالا این فقط یک صفت است، ترسیدن.

And you obviously know what this means, to be scared.

و واضح است که می دانید این یعنی چه، ترسیدن.

But if you want to talk

اما اگر می خواهید در

about what you are afraid of,

مورد چیزی که از آن می ترسید

then you're going to need a preposition.

صحبت کنید، به یک حرف اضافه نیاز خواهید داشت.

And I've already given you the preposition.

و من قبلاً حرف اضافه را به شما داده ام.

I'm afraid of the dark, I'm afraid of the dark.

من از تاریکی می ترسم، از تاریکی می ترسم.

Okay, so when we use afraid,

خوب، پس وقتی از ترس

we use the preposition of.

استفاده می کنیم، از حرف اضافه of استفاده می کنیم.

Now we can often use

حالا ما اغلب می توانیم

a verb after this, too.

بعد از این نیز از یک فعل استفاده کنیم.

Are you ready for this?

آیا برای این آماده اید؟

I'm afraid of going outside when it's dark.

وقتی هوا تاریک است از بیرون رفتن می ترسم.

I'm afraid of going outside when it's dark.

وقتی هوا تاریک است از بیرون رفتن می ترسم.

In this example, we're using afraid,

در این مثال، ما از ترس،

plus the preposition of, then the gerund.

به اضافه حرف اضافه of و سپس جیروند استفاده می کنیم.

The gerund, the I-N-G, going, being, seeing, et cetera.

جروند، I-N-G، رفتن، بودن، دیدن، و غیره.

The good news is in English, after you use a preposition,

خبر خوب در زبان انگلیسی است، پس از استفاده از حرف اضافه

you always use a gerund.

، همیشه از یک جیروند استفاده می کنید.

This is a rule without any exceptions,

این یک قانون بدون هیچ استثنایی

which is very rare in the English language.

است که در زبان انگلیسی بسیار نادر است.

So today we're going to learn all about this,

بنابراین امروز ما همه چیز را در مورد این موضوع یاد خواهیم گرفت،

things like interested in,

چیزهایی مانند علاقه به،

okay, succeed in.

خوب، موفق باشید.

We're going to learn adjective and preposition pairs.

ما می خواهیم جفت صفت و حرف اضافه را یاد بگیریم.

Now if you really want to internalize this,

حالا اگر واقعاً می‌خواهید این را درونی کنید،

then it's important that you learn sentences

پس مهم است که جملات را یاد بگیرید،

because it's all about getting to the stage

زیرا همه چیز برای رسیدن به مرحله‌ای است

where you can use adjective and preposition combinations

که بتوانید از ترکیب‌های صفت و حرف اضافه

without thinking about rules.

بدون فکر کردن به قوانین استفاده کنید.

Because there aren't rules about which preposition you use

از آنجا که قوانینی وجود ندارد که بعد از کدام صفت از کدام حرف اضافه استفاده کنید

after which adjective, so it's important

، بنابراین مهم است

that you just learn them from heart.

که آنها را از صمیم قلب یاد بگیرید.

And you can do this by learning sentences.

و با یادگیری جملات می توانید این کار را انجام دهید.

Now I'm going to include these sentences

حالا قصد دارم این جملات را

in the To Fluency Program

در برنامه To Fluency

so that you can download the audio phrases

قرار دهم تا بتوانید عبارات صوتی

and the memory cards.

و کارت حافظه را دانلود کنید.

If you want to learn more about that,

اگر می خواهید در مورد آن بیشتر بدانید

there is a link in the description.

، یک لینک در توضیحات وجود دارد.

And if you don't want to join the program,

و اگر به هر دلیلی نمی خواهید به برنامه ملحق شوید

for whatever reason, do this instead.

، این کار را انجام دهید.

Get a notebook and write down the sentences

یک دفترچه تهیه کنید و

from this lesson and then think about ways

جملات این درس را یادداشت کنید و سپس به روش هایی فکر کنید

that you can repeat these sentences over the next few weeks

که می توانید این جملات را در چند هفته آینده تکرار کنید

so that you can just internalize them.

تا بتوانید آنها را درونی کنید.

The first one is interested in.

اولی

To be interested in something.

علاقه دارد به چیزی علاقه مند شدن.

Now here's an example.

حالا این یک مثال است.

I'm really interested in photography at the moment.

من در حال حاضر واقعاً به عکاسی علاقه دارم.

So I'm really interested in photography at the moment.

بنابراین من در حال حاضر واقعاً به عکاسی علاقه مند هستم .

This is a topic that interests me.

این موضوعی است که برای من جالب است.

I'm interested in photography at the moment.

من در حال حاضر به عکاسی علاقه دارم.

And I've got a new camera for this lesson.

و من یک دوربین جدید برای این درس دارم.

(tone chimes)

(صدا می کند)

Here's an example using the gerund.

در اینجا مثالی با استفاده از جیروند آورده شده است.

I'm not really interested in watching any more of that show.

من واقعاً علاقه ای به تماشای بیشتر آن نمایش ندارم.

I'm not really interested in watching any more of that show.

من واقعاً علاقه ای به تماشای بیشتر آن نمایش ندارم.

So we're talking about a TV show here.

بنابراین ما در اینجا در مورد یک برنامه تلویزیونی صحبت می کنیم.

I'm saying that TV show doesn't interest me.

من می گویم آن برنامه تلویزیونی به من علاقه ای ندارد.

I'm not interested in watching any more of that show.

من دیگر علاقه ای به تماشای آن نمایش ندارم.

And a business example, he didn't seem that interested

و یک مثال تجاری، به نظر می‌رسید که او چندان علاقه‌ای

in what we proposed.

به پیشنهاد ما نداشت.

He didn't seem very interested in what we proposed.

به نظر می رسید او چندان علاقه ای به پیشنهاد ما نداشت.

Number two is angry about, to be angry about something.

شماره دو عصبانی بودن در مورد چیزی است.

Now again, you can just say "I'm angry"

حالا دوباره، می‌توانید فقط بگویید «عصبانی هستم»

to describe your emotion, that you're

تا احساسات خود را توصیف کنید، اینکه در حال

not feeling very good at the moment, that you're upset.

حاضر احساس خوبی ندارید، ناراحت هستید.

I'm angry, I'm angry.

من عصبانی هستم، من عصبانی هستم.

And then someone might ask you, "What are you angry about?"

و سپس ممکن است کسی از شما بپرسد: "از چه چیزی عصبانی هستید؟"

What are you angry about?

از چی عصبانی هستی؟

So we're using the preposition about

بنابراین ما از حرف اضافه about

with the adjective angry.

با صفت angry استفاده می کنیم.

Here are some more examples.

اینجا مثال های بیشتری است.

I'm angry about what you did.

من از کاری که انجام دادی عصبانی هستم.

I'm angry about what you did.

من از کاری که انجام دادی عصبانی هستم.

And he's angry about not being able to see his friends.

و از اینکه نمی تواند دوستانش را ببیند عصبانی است.

He's angry about not being able to see his friends.

او از اینکه نمی تواند دوستانش را ببیند عصبانی است.

Now what we're doing here is we're using

حالا کاری که ما اینجا انجام می دهیم این است که از

the word can and using then

کلمه can استفاده می کنیم و از آن

to be able, okay.

به بعد برای قادر بودن استفاده می کنیم، بسیار خوب.

Now we're using the gerund again.

اکنون ما دوباره از جیروند استفاده می کنیم.

He's angry about not being able to see his friends.

او از اینکه نمی تواند دوستانش را ببیند عصبانی است.

Not being able to see his friends.

نمی تواند دوستانش را ببیند.

That one is more of an advanced sentence.

آن یکی بیشتر یک جمله پیشرفته است.

The next one is ashamed of.

بعدی شرمنده است.

I'm ashamed of what I did.

من از کاری که کردم خجالت می کشم.

I'm ashamed of what I did.

من از کاری که کردم خجالت می کشم.

Or I'm ashamed of what the company is doing at the moment.

یا من از کاری که شرکت در حال حاضر انجام می دهد خجالت می کشم.

I'm ashamed of what the company is doing at the moment.

من از کاری که شرکت در حال حاضر انجام می دهد شرمنده هستم.

The next one is aware of, to be aware of something.

بعدی آگاه از چیزی است.

Now here's a good example.

حالا این یک مثال خوب است.

If somebody asks you a question like,

اگر کسی از شما سوالی بپرسد،

"Are there any shows going on this weekend?"

"آیا نمایش هایی در این آخر هفته اجرا می شود؟"

You can say, "Not that I'm aware of."

شما می توانید بگویید: "نه اینکه من از آن مطلع هستم."

Not that I'm aware of.

تا جایی که من می دانم نه.

So this not that I'm aware of is like an expression

بنابراین این چیزی که من از آن آگاه نیستم مانند عبارتی است

that we use a lot, not that I'm aware of.

که ما زیاد استفاده می کنیم، نه اینکه من از آن آگاهم.

Can also use this when we're talking about danger.

وقتی در مورد خطر صحبت می کنیم نیز می توان از آن استفاده کرد .

So if you go downtown at night,

بنابراین اگر شب ها به مرکز شهر می روید،

be aware of your surroundings.

مراقب محیط اطراف خود باشید.

When you go downtown at night,

وقتی شب ها به مرکز شهر می روید،

be aware of your surroundings.

مراقب محیط اطراف خود باشید.

So be aware of what is happening around you

پس حواستان به اتفاقات اطرافتان باشد

because it might be dangerous.

زیرا ممکن است خطرناک باشد.

Or a doctor might say, "Are you aware of the side effects

یا ممکن است یک پزشک بگوید: " آیا از عوارض جانبی

"if you take this medication?"

"اگر این دارو را مصرف کنید"

Are you aware of the side effects

آگاه

if you take this medication?

هستید؟

The next one is good or bad at.

Or fantastic at or terrible at or amazing at something.

یا در چیزی شگفت‌انگیز است.

Here's a sentence that I think is a great one to know.

در اینجا یک جمله است که فکر می‌کنم دانستن آن عالی است.

Try and get good at speaking to strangers

سعی کنید در صحبت کردن با غریبه‌ها مهارت داشته باشید

to help you improve your English.

تا به شما کمک کند زبان انگلیسی خود را بهبود ببخشید.

Try and get good at speaking to strangers

سعی کنید در صحبت کردن با غریبه‌ها خوب صحبت کنید تا

to help you improve your English.

به شما کمک کند انگلیسی خود را بهتر کنید.

So try and get, this is another type of collocation

پس سعی کنید و دریافت کنید، این نوع دیگری از هم‌زبانی است

that we use in English all the time.

که ما همیشه در انگلیسی از آن استفاده می‌کنیم.

Try and get, try and get good at.

سعی کنید و بدست بیاورید، تلاش کنید و در آن خوب شوید.

So try to become good at speaking to strangers.

بنابراین سعی کنید در صحبت کردن با غریبه‌ها مهارت داشته باشید.

Here's a quick question.

این یک سؤال سریع است.

Do you feel comfortable

آیا

when you speak to strangers in English?

وقتی صحبت می‌کنید احساس راحتی می‌کنید. به غریبه ها به انگلیسی؟

Is this something you're comfortable with?

آیا این چیزی است که شما با آن راحت هستید؟

Leave your comment below.

نظر خود را در زیر بنویسید.

Another example is I'm bad

مثال دیگر این است که من

at keeping in touch with people at the moment.

در حال حاضر در ارتباط

So again, we're using the gerund.

با مردم

I'm bad at keeping in touch with people at the moment.

بد هستم. در برقراری ارتباط با مردم در حال حاضر

And to keep in touch with somebody

و حفظ ارتباط با کسی

means to stay in contact with them.

به معنای در تماس ماندن است با آنها

So I'm bad at keeping in touch with people at the moment.

بنابراین من در حال حاضر در ارتباط با مردم بد هستم.

Another example is he's really good

مثال دیگر این است که او واقعاً

at listening to people when they speak.

در گوش دادن به صحبت های مردم هنگام صحبت کردن خوب است.

He's really good at listening to people when they speak,

او واقعاً در گوش دادن به صحبت‌های مردم هنگام صحبت

which is a good skill to have.

کردن خوب است، که داشتن مهارت خوبی است.

And if you come across a good teacher, you can say,

و اگر با یک معلم خوب برخورد کردید، می توانید بگویید:

"She's amazing at explaining things in a simple way."

"او در توضیح مسائل به روشی ساده شگفت انگیز است."

She's amazing at explaining things in a simple way.

او در توضیح مسائل به روشی ساده شگفت انگیز است.

The next one is certain about, certain about.

مورد بعدی قطعی است ، در مورد آن مطمئن است.

When you're completely sure about something.

وقتی در مورد چیزی کاملا مطمئن هستید.

For example, I've never been

به عنوان مثال، من هرگز

so certain about something in my entire life.

در تمام عمرم در مورد چیزی آنقدر مطمئن نبودم.

This is when you're really confident about your position.

این زمانی است که شما واقعاً در مورد موقعیت خود مطمئن هستید.

I've never been so certain about something

در تمام عمرم هرگز در مورد چیزی آنقدر مطمئن

in my entire life.

نبودم.

But somebody might ask you, "Are you certain about that?"

اما ممکن است کسی از شما بپرسد: "آیا در این مورد مطمئن هستید؟"

Are you certain about that?

آیا در مورد آن مطمئن هستید؟

Are you sure this is true, are you certain about that?

آیا مطمئن هستید که این درست است ، آیا در مورد آن مطمئن هستید؟

And you could say, "I'm not completely certain about it,

و می توانید بگویید، "من کاملاً در مورد آن مطمئن نیستم،

"but let's just do it anyway."

"اما به هر حال بیایید آن را انجام دهیم."

I'm not completely certain about it,

من کاملاً در مورد آن مطمئن نیستم،

but let's just do it anyway.

اما اجازه دهید به هر حال آن را انجام دهیم

The next one is content with.

For example, I'm not content with the state

. من از وضعیت

of our house at the moment.

خونه خودمون راضی نیستم فعلا از وضعیت خونه خودمون

I'm not content with the state of our house at the moment.

راضی

It's too messy for my liking.

نیستم خیلی بهم ریخته که بپسندم

Another example is it's Friday night,

مثال دیگه شب جمعه هست

you're a little bit tired and you say to your housemate

تو یه ذره خسته شده ای و به هم خانه

or your wife or your husband,

یا همسرت یا شوهرت می گویی:

"I'm content with staying in tonight."

«من به ماندن امشب در خانه

I'm content with staying in tonight.

راضی هستم.» من به ماندن امشب

We don't need to go out.

راضی هستم، نیازی به بیرون رفتن نداریم، نفر

The next one is busy with.

بعدی مشغول است.

And I find these days a lot of people say,

و من این روزها می بینم که بسیاری از مردم می گویند:

"I'm so busy at the moment, I'm so busy at the moment."

«در حال حاضر خیلی سرم شلوغ است.»

But if you want to be more specific

اما اگر می خواهید

about what you are busy with, then use with.

در مورد آنچه مشغول هستید دقیق تر باشید ، از آن استفاده کنید.

For example, I'm so busy with work right now.

به عنوان مثال، من در حال حاضر

I'm so busy with work right now.

بسیار مشغول کار هستم. من در حال حاضر بسیار مشغول کار هستم.

Or they seem really busy

یا به نظر می رسد

with their new restaurant at the moment.

آنها در حال حاضر با رستوران جدید خود

They seem really busy

بسیار مشغول هستند. به نظر می رسد در حال

with their new restaurant at the moment.

حاضر واقعاً مشغول رستوران جدید خود هستند

This is a good one, smart or stupid of.

. خوب یکی، باهوش یا احمق.

Smart or stupid of.

باهوش یا احمق

For example, that's not very smart of you.

به عنوان مثال، شما خیلی باهوش نیستید.

That's not very smart of you.

این خیلی باهوش نیستی

Now often in British English we will say not very,

اکنون اغلب در انگلیسی بریتانیایی می گوییم نه خیلی،

we use the negative to say

از منفی استفاده می کنیم تا بگوییم

that's stupid of you.

که شما احمقانه هستید.

That is so stupid of you.

این از شما خیلی احمقانه است.

But we often say, "That's not very smart of you" instead.

اما ما اغلب می گوییم: "این شما خیلی باهوش نیستید".

Another example, it was stupid of him to say that.

مثال دیگر، احمقانه بود که او این را گفت.

It was stupid of him to say that.

گفتنش احمقانه بود

And how stupid of you, what were you thinking?

و چقدر احمق بودی، به چه فکر می کردی؟

How stupid of you, what were you thinking?

چقدر احمق بودی به چی فکر میکردی

The next one is addicted to.

بعدی معتاد است.

Now listen to this, I think I am addicted to coffee.

حالا اینو گوش کن فکر کنم به قهوه معتاد شدم.

I think I'm addicted to coffee

فکر می‌کنم به قهوه معتاد

because I need two cups of coffee

شده‌ام، زیرا فقط برای شروع صبح به دو فنجان قهوه نیاز دارم

just to get going in the morning.

.

So I think I'm addicted to coffee.

بنابراین فکر می کنم به قهوه معتاد شده ام.

Another example is kids are addicted to screens these days.

مثال دیگر این است که این روزها بچه ها به نمایشگرها معتاد شده اند.

They're always on iPads and phones.

آنها همیشه در iPad و تلفن هستند.

Kids are addicted to screens these days.

این روزها بچه ها به نمایشگرها معتاد شده اند.

Excited about, this is one of my favorites

با هیجان، این یکی از موارد مورد علاقه من است

and I've been using this as an example

و من از آن به عنوان مثال

to show the importance

برای نشان دادن

of learning English through sentences.

اهمیت یادگیری زبان انگلیسی از طریق جملات استفاده کرده ام.

So I often say things like,

بنابراین من اغلب جملاتی از این قبیل می گویم:

"She's so excited about going to the party later."

"او برای رفتن به مهمانی بعداً هیجان زده است."

And that sentence can give you so much information

و این جمله می تواند اطلاعات زیادی

about English grammar.

در مورد دستور زبان انگلیسی به شما بدهد.

Again, learn English through sentences.

باز هم، انگلیسی را از طریق جملات یاد بگیرید.

She's so excited about going to the party later.

او برای رفتن به مهمانی بعداً هیجان زده است.

Another example is he's not that excited about it.

مثال دیگر این است که او چندان هیجان زده نیست.

He's not that excited about it.

او در مورد آن هیجان زده نیست.

Or he doesn't seem that excited about it.

یا به نظر نمی رسد که در مورد آن هیجان زده باشد.

He doesn't seem that excited about it.

به نظر می رسد که او چندان هیجان زده نیست.

And to use this in the past, imagine that

و برای استفاده از این در گذشته، تصور کنید که

we had plans to go to the pool,

ما برنامه هایی برای رفتن به استخر داشتیم،

but there's a thunderstorm. (thunder rumbling)

اما یک رعد و برق وجود دارد. (رعد و برق غرش)

I could say, "Uh, I was really excited

می توانم بگویم: "اوه، من واقعا

"about going to the pool."

"در مورد رفتن به استخر"

I was really excited about going to the pool.

هیجان زده بودم. من واقعاً از رفتن به استخر هیجان زده بودم

The next one is sad or happy about something.

. نفر بعدی از چیزی ناراحت یا خوشحال است.

For example, I'm so happy about reaching

برای مثال، من خیلی هیجان زده بودم. از رسیدن به

300,000 subscribers here on YouTube.

300000 مشترک در اینجا در یوتیوب

I'm so happy about reaching 300 subscribers here on YouTube.

خوشحالم. من از رسیدن به 300 مشترک در اینجا در YouTube خوشحالم.

And on the other end of the emotional spectrum,

و از طرف دیگر طیف احساسی،

I can say, "We're so sad about what happened."

می توانم بگویم، "ما از اتفاقی که افتاده بسیار ناراحت هستیم."

We're so sad about what happened.

خیلی ناراحتم از اتفاقی که افتاده است.

And if you're asking someone a question, you can ask them,

و اگر از کسی سوالی می‌پرسید ، می‌توانید از او بپرسید:

"Are you happy about your new job?"

"آیا از شغل جدید خود راضی هستید؟"

Are you happy about your new job?

The next one, teachers and parents

often use with their children.

بچه ها

Disappointed with or pleased with.

ناامید یا راضی

For example, I'm really disappointed

هستم مثلاً من واقعاً از

with how you are acting at the moment.

نحوه عملکرد شما در حال حاضر

I'm really disappointed with how

ناامید هستم. من واقعاً از نحوه عملکرد

you are acting at the moment.

شما در حال حاضر ناامید

Now acting in this case means something like your behavior,

هستم.

how you are behaving at the moment.

در حال حاضر چگونه رفتار می کنید.

On the other hand, you might say, "I'm so pleased with you."

از طرف دیگر، ممکن است بگویید: "من از شما خیلی راضی هستم."

I'm so pleased with you.

من از شما بسیار راضی هستم

And I often ask English learners, like yourself,

. من اغلب از زبان آموزان انگلیسی مانند خودتان می پرسم:

"Are you pleased with your progress?"

«آیا از پیشرفت خود راضی هستید؟»

Are you pleased with your progress this year?

آیا از پیشرفت امسال خود راضی هستید؟

And the last one is overwhelmed with or by.

و آخرین مورد غرق در یا توسط.

So you can use both here.

بنابراین در اینجا می توانید از هر دو استفاده کنید.

For example, I'm overwhelmed with all the work

به عنوان مثال، من در حال حاضر غرق در تمام کارهایی

I have to do right now.

هستم که باید انجام دهم.

I'm overwhelmed with all the work I have to do right now.

من در حال حاضر غرق در تمام کارهایی هستم که باید انجام دهم.

And using this in the past, I was overwhelmed

و با استفاده از این در گذشته، من

by all the cleaning I had to do, but I did it.

از تمام تمیزکاری هایی که باید انجام می دادم غرق شدم، اما این کار را انجام دادم.

So those are all the examples I have for you

بنابراین، اینها همه نمونه هایی هستند که من برای شما

on adjectives plus prepositions

در مورد صفت ها به اضافه حروف اضافه

plus gerunds, okay.

به اضافه حروف جیروند دارم، بسیار خوب.

And this type of structure is important to learn

و این نوع ساختار برای یادگیری

bed it's going to allow you to talk freely

تخت بسیار مهم است و به شما امکان می دهد

when speaking with others.

هنگام صحبت با دیگران آزادانه صحبت کنید.

Now speaking with is actually a verb

اکنون صحبت کردن با در واقع یک فعل

plus prepositional phrase.

به اضافه عبارت اضافه است.

And we might have a lesson on that soon.

و ممکن است به زودی در مورد آن درسی داشته باشیم.

But for now, definitely go to the description.

اما در حال حاضر، قطعا به توضیحات بروید.

If you don't have my book yet,

اگر هنوز کتاب من،

"The 5-Step Plan for English Fluency,"

"طرح 5 مرحله ای برای تسلط به زبان انگلیسی"

it's free to download,

را ندارید، دانلود رایگان است،

just click the link and enter your details.

فقط روی لینک کلیک کنید و مشخصات خود را وارد کنید.

While you're down there, check out

وقتی آنجا هستید

the phrases from this lesson.

، عبارات این درس را بررسی کنید.

I'll leave some of them in the YouTube description.

من برخی از آنها را در توضیحات YouTube می گذارم.

And go to my website to see all the phrases.

و برای دیدن تمام عبارات به وب سایت من بروید.

If you want to get the audio and the memory cards,

اگر می‌خواهید صدا و کارت‌های حافظه را دریافت کنید،

then join the To Fluency Program.

به برنامه To Fluency بپیوندید.

And either way, I just recommend

و در هر صورت، فقط توصیه

that you write down these sentences and learn them.

می کنم این جملات را یادداشت کنید و یاد بگیرید.

So take some time to repeat these sentences

پس کمی وقت بگذارید و این جملات

so that you commit them to your memory

را تکرار کنید تا آنها را به حافظه خود بسپارید

and then you're going to find

و سپس متوجه شوید

that you can use them in a flexible way.

که می توانید به روشی انعطاف پذیر از آنها استفاده کنید.

So when you learn things like

بنابراین وقتی چیزهایی یاد می گیرید مانند

I was excited about seeing her,

اینکه من از دیدن او هیجان زده بودم،

then you'll be able to say, "I'm excited about seeing her,"

می توانید بگویید: "من از دیدن او هیجان زده هستم"

or, "I'm excited about going there."

یا "من از رفتن به آنجا هیجان زده هستم."

Once you see these patterns over and over again,

هنگامی که این الگوها را بارها و بارها مشاهده

you'll be able to use them flexibly,

کردید، می‌توانید از آنها به طور انعطاف‌پذیر استفاده کنید،

which is where you want to be.

جایی که می‌خواهید باشید.

Okay, if you've enjoyed this,

بسیار خوب، اگر از این کار لذت بردید،

then please like and share it.

لطفاً آن را لایک و به اشتراک بگذارید.

And again, check out the description.

و دوباره، توضیحات را بررسی کنید.

Or click on your screen now

یا اکنون روی صفحه نمایش خود کلیک کنید

to watch another one of my lessons.

تا یکی دیگر از درس های من را تماشا کنید.

Okay, thank you for being here, bye-bye.

باشه، ممنون که اینجا هستی، خداحافظ.

(gentle upbeat music)

(موسیقی آرام آرام)