DO vs MAKE: Top 17 English Vocabulary Phrases

Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.

سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.

Make exercise, do exercise, which one's correct?

ورزش کنید، ورزش کنید، کدام یک درست است؟

Let's talk about it.

بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

Do and make are two commonly confused verbs in English, so today I'd like to help you

Do و make دو فعل رایج در زبان انگلیسی هستند که اشتباه گرفته می شوند ، بنابراین امروز می خواهم به شما کمک کنم

learn the top seven expressions with do and the top 10 expressions with make.

که هفت عبارت برتر را با do و 10 عبارت برتر را با make یاد بگیرید.

If you have ever made any of these mistakes I hope you won't do it again after this lesson.

اگر تا به حال هر یک از این اشتباهات را مرتکب شده اید، امیدوارم بعد از این درس دیگر آن را تکرار نکنید.

Let's get started with some general principles.

بیایید با چند اصل کلی شروع کنیم.

We use do for specific tasks, some obligations, or repetitive activities.

ما از do برای وظایف خاص، برخی تعهدات یا فعالیت های تکراری استفاده می کنیم.

I need to do some housework.

من باید کارهای خانه را انجام دهم.

This is an obligation, a duty, to do some housework.

این یک وظیفه است، یک وظیفه، انجام برخی کارهای خانه.

We use make for creating or producing something.

ما از make برای ایجاد یا تولید چیزی استفاده می کنیم.

I need to make some soup.

باید سوپ درست کنم

I'm creating the soup.

من دارم سوپ درست میکنم

Today we're going to be in two different locations, one in the woods and one by the stream so

امروز قرار است در دو مکان مختلف، یکی در جنگل و دیگری در کنار رودخانه باشیم

that you can visually remember the difference between these two words.

تا بتوانید تفاوت بین این دو کلمه را به صورت بصری به خاطر بسپارید .

I hope that it will just add to this experience so that you can enjoy the lesson and also

امیدوارم فقط به این تجربه بیفزاید تا بتوانید از درس لذت ببرید و

remember these words.

همچنین این کلمات را به خاطر بسپارید.

But this can be tricky because cooking meals is kind of an obligation or a duty, right?

اما این می تواند مشکل باشد، زیرا پختن غذا به نوعی یک وظیفه یا یک وظیفه است، درست است؟

I hope that by talking about some specific expressions with both of these words it'll

امیدوارم با صحبت کردن در مورد برخی عبارات خاص با هر دوی این کلمات،

help you to remember them, but also it'll help you to keep those words together.

به شما کمک کند تا آنها را به خاطر بسپارید، اما همچنین به شما کمک کند که آن کلمات را کنار هم نگه دارید.

If you hear make soup, make soup, make soup a lot your brain will keep these two words

اگر بشنوی سوپ درست کن، سوپ درست کن، خیلی سوپ درست کن مغزت این دو کلمه رو

together.

کنار هم نگه میداره.

It's kind of like when you were first starting to learn English you never heard I were happy.

مثل زمانی که برای اولین بار شروع به یادگیری زبان انگلیسی کردید، هرگز نشنیدید که من خوشحال بودم.

You always heard I was happy.

همیشه شنیدی که خوشحال بودم

Because you never heard I were happy you probably didn't create that wrong sentence structure,

از آنجایی که هرگز نشنیده‌اید خوشحال بودم که احتمالاً ساختار جمله‌ای اشتباه ایجاد نکرده‌اید،

so I hope that by hearing this correct sentence structure again and again you're going to

بنابراین امیدوارم با شنیدن دوباره و دوباره این ساختار جمله درست

be able to remember if it's do or if it's make.

بتوانید به یاد بیاورید که آیا درست است یا ساخته شده است.

Let's start by talking about seven expressions using do.

بیایید با صحبت در مورد هفت عبارت با استفاده از do شروع کنیم.

Everyone loves doing chores.

همه عاشق انجام کارهای خانه هستند.

I dream about doing the laundry.

من رویای شستن لباس را دارم.

Doing the dishes is my favorite activity.

شستن ظرف ها فعالیت مورد علاقه من است.

Okay, maybe that's not true for you.

خوب، شاید این برای شما صادق نباشد.

But here we're using do to talk about this duty, this obligation, this repetitive task.

اما در اینجا ما از do برای صحبت در مورد این وظیفه، این تعهد، این وظیفه تکراری استفاده می کنیم.

We use do to talk about almost every household chore.

ما از do برای صحبت در مورد تقریباً همه کارهای خانه استفاده می کنیم .

Do the laundry, do the dishes, except make the bed.

لباس‌ها را بشویید، ظرف‌ها را بشویید، جز اینکه رختخواب را مرتب کنید.

This is an exception, but we often use do to talk about those household repetitive chores.

این یک استثنا است، اما ما اغلب از do برای صحبت در مورد کارهای تکراری خانه استفاده می کنیم.

For more household chores check out my video, 70 Cleaning Expressions In English, up here.

برای کارهای خانه بیشتر، ویدیوی من، 70 عبارت تمیز کردن به زبان انگلیسی را در اینجا ببینید.

Number two, I can't go play a game because I have to do some work, or maybe because I

شماره دو، من نمی توانم به بازی بروم زیرا باید برخی کارها را انجام دهم یا شاید به این دلیل

have to do some homework.

که باید برخی از تکالیف را انجام دهم.

To do work is a common expression.

انجام کار یک عبارت رایج است.

Actually I said this to Dan when I was writing this lesson.

در واقع وقتی داشتم این درس را می نوشتم این را به دن گفتم.

He wanted me to play a game, and I said, "I'm sorry, I can't play the game because I have

او از من خواست که یک بازی انجام دهم و من گفتم: " ببخشید، من نمی توانم بازی را انجام دهم، زیرا باید

to do some work," which was writing this lesson.

یک کار انجام دهم" که نوشتن این درس بود.

Number three, Dan, my husband, plays hockey, and after his game he often says the goalie

شماره سه، دان، شوهر من، هاکی بازی می کند، و بعد از بازی او اغلب می گوید که دروازه بان

did a good job, but we still lost, or maybe he could've said the goalie did a bad job.

کار خوبی انجام داده است، اما ما باز هم شکست خوردیم، یا شاید او می توانست بگوید دروازه بان کار بدی انجام داده است.

The goalie did a poor job.

دروازه بان کار ضعیفی انجام داد.

Here we're talking about doing a good job, doing a bad job, doing a poor job.

در اینجا ما در مورد انجام یک کار خوب، انجام یک کار بد، انجام یک کار ضعیف صحبت می کنیم.

We're using the word do in the past to say did.

ما از کلمه do در گذشته برای گفتن انجام دادیم استفاده می کنیم.

He did a good job.

او کار خوبی کرد.

What do you think about this lesson?

نظر شما در مورد این درس چیست؟

Am I doing a good job explaining these expressions?

آیا در توضیح این عبارات کار خوبی انجام می دهم؟

Number four, have you done any exercises recently?

شماره چهار، آیا اخیراً تمرینی انجام داده اید؟

Maybe you might say, "Well, I did some Yoga yesterday, and I'm going to do some Pilates

شاید بگویید: "خب، من دیروز کمی یوگا انجام دادم و امروز هم پیلاتس انجام می دهم

today."

."

This question uses do in another verb tense.

این سوال در زمان فعل دیگری از do استفاده می کند.

Have you done any exercises recently?

آیا اخیراً تمرینی انجام داده اید؟

This can be a little bit tricky to talk about do plus exercise because we often just take

صحبت کردن در مورد انجام ورزش به علاوه ممکن است کمی مشکل باشد زیرا ما اغلب فقط

out do completely and say, "Have you exercised recently?"

انجام را به طور کامل بیرون می آوریم و می گوییم: "آیا اخیراً ورزش کرده اید؟"

This is using exercise as the verb.

این استفاده از تمرین به عنوان فعل است.

Have you exercised?

آیا ورزش کرده اید؟

Notice the "ed."

به "اد" توجه کنید.

That tells us that this is a verb.

این به ما می گوید که این یک فعل است.

Have you exercised recently?

آیا اخیرا ورزش کرده اید؟

But in my original sentence, have you done any exercises, this is using exercise as a

اما در جمله اصلی من، آیا تمرینی انجام داده اید ، این استفاده از تمرین به عنوان

noun, and then do is our verb.

اسم است، و سپس do فعل ماست.

So make sure that you use this correctly.

بنابراین مطمئن شوید که از این به درستی استفاده می کنید.

We don't want to have do plus exercise as a verb.

ما نمی‌خواهیم do plus exercise را به عنوان فعل داشته باشیم.

We need to only have one verb here.

در اینجا فقط باید یک فعل داشته باشیم.

Have you done any exercises?

آیا تمرینی انجام داده اید؟

Have you exercised?

آیا ورزش کرده اید؟

Number five, how are you doing?

شماره پنج، حال شما چطور است؟

I'm doing pretty well.

من خیلی خوب هستم.

I'm not doing that hot.

من این کار را داغ انجام نمی دهم.

This is a common greeting.

این یک سلام مشترک است.

You might hear this all the time.

شما ممکن است همیشه این را بشنوید.

Maybe you say this a lot.

شاید شما این را زیاد بگویید.

To learn some other common greetings and other ways to start sentences you can check out

برای یادگیری برخی از احوالپرسی های رایج و دیگر راه های شروع جملات، می توانید

this link up here.

این پیوند را در اینجا بررسی کنید.

How are you doing?

حال شما چطور است؟

I'm doing great.

من اوضاع ام خوبه.

I'm not doing that hot, wonderful.

من این کار را نمی کنم، فوق العاده است.

Number six, I always try to do my best.

شماره شش، من همیشه سعی می کنم بهترین کار را انجام دهم.

To do my best is a beautiful expression.

انجام تمام تلاشم بیان زیبایی است.

It means you're not perfect, but you try to do your best.

این بدان معناست که شما کامل نیستید، اما سعی می کنید بهترین کار را انجام دهید.

If you said this in a job interview, "I always try to do my best every day at work," wow,

اگر این را در یک مصاحبه شغلی گفتید، "من همیشه سعی می کنم هر روز در محل کار بهترین کار را انجام دهم"، وای،

great.

عالی است.

You're hired.

تو استخدام شدی

This is a wonderful way to express that you are a diligent worker, you're a hard worker,

این یک راه فوق‌العاده برای بیان این است که شما یک کارگر سخت‌کوش هستید، شما یک کارگر سخت‌کوش هستید،

and even though you're not perfect you're going to always do your best.

و حتی اگر کامل نیستید، همیشه بهترین کار را انجام خواهید داد.

Number seven, please do something, do anything.

شماره هفت، لطفاً کاری انجام دهید، هر کاری انجام دهید.

Maybe if you have a friend who is single and is always complaining about not going on a

شاید اگر دوستی دارید که مجرد است و همیشه از قرار ملاقات نرفتن شاکی

date you might say, "Well, maybe it would be a good idea if you got out of your house

است، ممکن است بگویید: "خب، شاید اگر یک روز از خانه خود بیرون بیایید ایده خوبی باشد

one day.

.

Maybe you should go to a Yoga class.

شاید باید به یوگا بروید. کلاس.

Maybe you should go for a walk in the park and talk to someone while you're walking your

شاید باید در پارک قدم بزنی و در حالی که سگت را پیاده روی می کنی با کسی صحبت کنی

dog.

.

Just do something, do anything."

فقط کاری انجام بده، هر کاری انجام بده."

We often use do with these words, something, anything.

ما اغلب با این کلمات، چیزی، هر چیزی استفاده می کنیم.

And it's not specific.

و مشخص نیست.

Something and anything is not telling a specific activity, but we often use those together.

چیزی و هر چیزی بیانگر یک فعالیت خاص نیست، اما ما اغلب آنها را با هم استفاده می کنیم.

You can also use this in a less intense situation.

شما همچنین می توانید از این در شرایطی با شدت کمتر استفاده کنید.

Maybe if your friend's inviting you to go to a Yoga class you might say, "Oh, I can't

شاید اگر دوستتان شما را برای رفتن به کلاس یوگا دعوت می کند، ممکن است بگویید: "اوه، من نمی

go to Yoga class because I have to do something else."

توانم به کلاس یوگا بروم زیرا باید کار دیگری انجام دهم ."

You're not saying what you have to do.

شما نمی گویید چه کاری باید انجام دهید.

It's kind of mysterious.

این یک جور مرموز است.

You're not saying that other activity that you need to do, but you're just saying, "Oh,

شما آن فعالیت دیگری را که باید انجام دهید نمی گویید، بلکه فقط می گویید: "اوه،

I need to do something else, to do something, do something else."

من باید کار دیگری انجام دهم، برای انجام کاری، کار دیگری انجام دهم."

Now let's go on to make.

حالا بریم ساختن

These are the top 10 expressions using make, at least according to me.

اینها 10 عبارت برتر در استفاده از make هستند، حداقل به گفته من.

Number one, Dan makes oatmeal for us every morning.

شماره یک، دن هر روز صبح برای ما جو دوسر درست می کند .

I like to make green tea in the afternoon.

من دوست دارم بعد از ظهر چای سبز درست کنم.

We often use make with food or drinks, and it's a good way to use this naturally.

ما اغلب از درست کردن با غذا یا نوشیدنی استفاده می کنیم، و این یک راه خوب برای استفاده طبیعی است.

Number two, if you watch the ad at the beginning of this video I make some money.

شماره دو، اگر تبلیغ ابتدای این ویدیو را تماشا کنید، مقداری پول در می‌آورم.

Thanks.

با تشکر.

Here I'm not creating or producing.

در اینجا من خلق یا تولید نمی کنم.

I'm not printing the money myself, but here I'm still acquiring the money.

من خودم پول چاپ نمی کنم، اما اینجا هنوز دارم پول می گیرم.

So I want to know when you were in high school what did you do to make money?

بنابراین می خواهم بدانم زمانی که دبیرستان بودید برای پول درآوردن چه کار می کردید؟

Did you babysit?

بچه داری کردی؟

Did you walk your neighbor's dog?

سگ همسایه ات را پیاده کردی؟

Did you do your neighbor's homework?

تکالیف همسایه ات را انجام دادی؟

What did you do to make money.

برای پول درآوردن چیکار کردی

Sentence number three, it can be tough to make new friends when you move to a new city.

جمله شماره سه، وقتی به شهر جدیدی نقل مکان می کنید، پیدا کردن دوستان جدید می تواند سخت باشد.

Here we're using the expression make friends.

در اینجا ما از عبارت make friend استفاده می کنیم.

You're not actually creating your friends like Frankenstein, at least I hope not.

شما واقعاً دوستان خود را مانند فرانکنشتاین خلق نمی کنید، حداقل امیدوارم اینطور نباشد.

But you're acquiring new friends.

اما شما در حال به دست آوردن دوستان جدید هستید.

When I think about the friends that I have now, I made one friend at the grocery store.

وقتی به دوستانی که الان دارم فکر می کنم، یکی از دوستانم را در خواربارفروشی پیدا کردم.

I made another friend at Yoga class, and I made another friend 10 years ago in college.

در کلاس یوگا دوست دیگری پیدا کردم و 10 سال پیش در دانشگاه دوست دیگری پیدا کردم.

As an adult we make friends in a lot of different ways.

ما در بزرگسالی به روش های مختلف دوست می شویم .

Have you ever made a phone call in English?

آیا تا به حال به زبان انگلیسی تماس تلفنی برقرار کرده اید؟

This can be a little bit scary when you do it, but with practice it gets easier.

وقتی این کار را انجام می دهید می تواند کمی ترسناک باشد، اما با تمرین آسان تر می شود.

We have a couple expressions we use when we talk about using the phone, but when you're

ما چند عبارت داریم که وقتی در مورد استفاده از تلفن صحبت می‌کنیم، استفاده می‌کنیم، اما وقتی شما

the one dialing the numbers you're the one who's making a phone call.

شماره‌ها را می‌گیرید، شما هستید که تماس تلفنی برقرار می‌کنید.

If you want to use some common expressions for phone conversations make sure to check

اگر می‌خواهید از عبارات رایج برای مکالمات تلفنی استفاده کنید،

out this video up here.

حتماً این ویدیو را در اینجا ببینید.

Number five, make a suggestion about what kind of lesson you'd like me to make here

شماره پنج، پیشنهادی در مورد نوع درسی بدهید که می‌خواهید

on YouTube in the future.

در آینده اینجا در YouTube ارائه کنم.

I'm asking you to make a suggestion.

من از شما می خواهم یک پیشنهاد بدهید.

Give me some ideas.

چند ایده به من بدهید

Number six, when you make a mistake don't make an excuse, just tell the truth.

شماره شش، وقتی اشتباه می کنید بهانه نیاورید، فقط حقیقت را بگویید.

Here are two for the price of one, make a mistake and make an excuse.

اینجا دو تا به قیمت یکی هست، اشتباه کن و بهانه بیاور.

I often hear English learners say I did a mistake, and to them I would say, "Yup, you

من اغلب از زبان آموزان انگلیسی می شنوم که می گویند من اشتباه کردم، و به آنها می گفتم: "بله،

did.

You made a mistake."

شما اشتباه کردید."

If you want to use did, you could say, "I did something wrong."

اگر می خواهید از do استفاده کنید، می توانید بگویید: "من کار اشتباهی انجام دادم."

But here this is a beautiful expression you can use instead with make.

اما در اینجا این یک عبارت زیبا است که می توانید به جای آن با make استفاده کنید.

I made a mistake.

من اشتباه کردم

And if you make a mistake don't make an excuse.

و اگر اشتباه کردید بهانه نیاورید.

No one likes someone who makes excuses.

هیچ کس کسی را که بهانه می آورد دوست ندارد.

Oh, I was tired.

اه خسته بودم

I was hungry.

من گرسنه بودم.

There was a lot of traffic.

رفت و آمد زیاد بود.

Don't make an excuse.

بهانه نیاورید

Just tell the truth and say you're sorry and move on.

فقط حقیقت را بگویید و بگویید متاسفید و ادامه دهید .

Number seven, I often read reviews to help me make a decision before I buy something.

شماره هفت، من اغلب نظرات را می خوانم تا به من کمک کنند قبل از خرید چیزی تصمیم بگیرم.

Do you do that?

آیا شما این کار را انجام می دهید؟

Do you read reviews before you buy something?

آیا قبل از خرید چیزی نظرات را می خوانید؟

What helps you to make a decision?

چه چیزی به شما در تصمیم گیری کمک می کند؟

Have you ever made a decision that you have regretted.

آیا تا به حال تصمیمی گرفته اید که پشیمان شده باشید.

I hope you don't regret making the decision to watch this lesson.

امیدوارم از تصمیم گیری برای تماشای این درس پشیمان نشوید.

Study these words so that you can make sure that you use them correctly.

این کلمات را مطالعه کنید تا مطمئن شوید که آنها را به درستی به کار می برید.

We often say make sure to mean make certain, be certain.

ما اغلب می گوییم حتماً به معنای مطمئن شدن ، مطمئن بودن است.

But we don't use that one as much, so forget about that one and just remember make sure.

اما ما آنقدر از آن استفاده نمی کنیم، بنابراین آن یکی را فراموش کنید و فقط به یاد داشته باشید که مطمئن شوید.

We often use this as kind of a reminder.

ما اغلب از این به عنوان یک یادآوری استفاده می کنیم.

Make sure that you finish your homework.

مطمئن شوید که تکالیف خود را تمام کرده اید.

Make sure that you clean your room.

مطمئن شوید که اتاق خود را تمیز می کنید.

Make sure, make sure, make sure.

مطمئن شوید، مطمئن شوید، مطمئن شوید.

If you use make sure as a reminder to someone else make sure you say it with a smile because

اگر از مطمئن شوید که به عنوان یادآوری برای شخص دیگری استفاده می کنید، مطمئن شوید که آن را با لبخند می گویید

it can be kind of annoying if someone says make sure you do this, make sure you do this,

زیرا می تواند آزاردهنده باشد اگر کسی بگوید حتما این کار را انجام دهید، مطمئن شوید که این کار را انجام می دهید،

make sure you do this.

مطمئن شوید که این کار را انجام می دهید.

So make sure you say it with a smile.

پس حتما آن را با لبخند بگویید.

Number nine, it really makes me happy that you're still watching this video and didn't

شماره نه، واقعاً خوشحالم می کند که هنوز این ویدیو را تماشا می کنید و

click away.

کلیک نکردید.

Your actions have an effect on me.

اعمال شما روی من تأثیر می گذارد.

It makes me happy.

باعث خوشحالی من می شود.

Or we could use this in a negative way.

یا می توانیم از این به روشی منفی استفاده کنیم.

Talking with her about her problems makes me feel drained, or maybe watching these lessons

صحبت کردن با او در مورد مشکلاتش باعث می شود احساس خستگی کنم، یا شاید تماشای این درس ها

makes you feel excited about English.

باعث شود که شما در مورد انگلیسی هیجان زده شوید.

It makes you react in a certain way.

این باعث می شود شما واکنش خاصی نشان دهید.

It makes me feel happy.

به من احساس خوشبختی می دهد.

It makes me feel drained.

این باعث می شود احساس تخلیه کنم.

It makes me feel excited.

به من احساس هیجان می کند.

I hope this lesson makes you feel excited because I am sitting on a log suspected over

امیدوارم این درس شما را هیجان زده کند زیرا من روی یک کنده مشکوک بر

the creek, and it's not very comfortable, so it makes me happy that you're still watching

فراز نهر نشسته ام و خیلی راحت نیست، بنابراین خوشحالم می کنم که هنوز

this, and that this experience is worth it.

این را تماشا می کنید و این تجربه ارزشش را دارد.

Number 10, try to use English every day.

شماره 10، سعی کنید هر روز از انگلیسی استفاده کنید.

This advice just makes sense.

این توصیه فقط منطقی است.

If someone told you study English for six hours every Saturday, and you can forget about

اگر کسی به شما گفت هر شنبه شش ساعت انگلیسی بخوانید و می توانید

English the other six days of the week, this advice doesn't really make sense.

شش روز دیگر هفته را فراموش کنید، این توصیه واقعاً منطقی نیست.

It feels really stressful to me.

واقعا برای من استرس زا است.

So when you use this expression it makes sense.

بنابراین وقتی از این عبارت استفاده می کنید، منطقی است.

It doesn't make sense.

معنی ندارد.

We're using this in the sense of sensible.

ما از این به معنای معقول استفاده می کنیم.

This is the root word here.

این ریشه کلمه اینجاست.

It is sensible advice to study English a little bit every day.

توصیه معقول این است که هر روز کمی زبان انگلیسی را مطالعه کنید.

It is not sensible advice to study English just one day for a long period of time.

این توصیه معقول نیست که فقط یک روز انگلیسی را برای مدت طولانی مطالعه کنید.

You feel stressed.

شما احساس استرس می کنید.

You don't remember things easily.

چیزها را به راحتی به یاد نمی آورید.

So it makes sense to study English little by little every day.

بنابراین منطقی است که هر روز کم کم زبان انگلیسی را مطالعه کنید .

I think it makes sense to have a review now, don't you think?

من فکر می کنم منطقی است که اکنون یک بررسی داشته باشیم، فکر نمی کنی؟

Let's go back and review all of the expressions that we talked about with do and all of the

بیایید به عقب برگردیم و تمام عباراتی را که با do و همه

expressions we talked about with make.

عباراتی که با make در مورد آنها صحبت کردیم را مرور کنیم.

Let's review the seven expressions with do.

بیایید هفت عبارت را با do مرور کنیم.

Number one, everyone loves doing chores.

شماره یک، همه عاشق انجام کارهای خانه هستند.

I have to do some work.

من باید یه کاری انجام بدم

The goalie did a good job.

دروازه بان خوب کار کرد.

I did some exercises yesterday.

دیروز چند تمرین انجام دادم.

How are you doing?

حال شما چطور است؟

I'm doing pretty well.

من خیلی خوب هستم.

I always try to do my best.

من همیشه سعی می کنم بهترین کار را انجام دهم.

I have to do something else.

من باید کار دیگری انجام دهم.

And now the 10 expressions with make.

و اکنون 10 عبارت با make.

Number one, Dan makes us oatmeal.

شماره یک، دن برای ما بلغور جو دوسر درست می کند.

Number two, I make some money.

شماره دو، من مقداری پول در می‌آورم.

It can be tough to make friends.

دوست یابی می تواند سخت باشد.

I need to make a phone call.

باید یه تماس تلفنی بگیرم

Make a suggestion in the comments.

در نظرات پیشنهاد دهید.

When you make a mistake don't make an excuse.

وقتی اشتباه می کنی بهانه نیاور.

The reviews often help me to make a decision.

بررسی ها اغلب به من در تصمیم گیری کمک می کنند.

Make sure you clean your room before you go to bed.

حتما قبل از رفتن به رختخواب اتاق خود را تمیز کنید .

It makes me happy that you watched this lesson.

من را خوشحال می کند که این درس را تماشا کردید.

This advice just makes sense.

این توصیه فقط منطقی است.

And now I have a question for you.

و حالا من یک سوال از شما دارم.

What is something that makes you happy?

چه چیزی شما را خوشحال می کند؟

For me it's nice to be outside, but it really makes me happy to be off of that log, and

برای من بیرون بودن خوب است، اما واقعاً خوشحالم می‌کند که از آن چوب جدا شده‌ام، و

here I'm sitting on a rock with my toes in the water.

اینجا روی سنگی نشسته‌ام و انگشتان پاهایم در آب است.

That makes me really happy.

این واقعاً من را خوشحال می کند.

Thanks so much for learning English with me, and I'll see you again next Friday for a new

از اینکه انگلیسی را با من یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم، و جمعه آینده دوباره شما را برای یک

lesson here on my YouTube channel.

درس جدید در کانال YouTube من می بینم.

Bye.

خدا حافظ.

The next step is to download my free e-book, Five Steps to Becoming a confident English

گام بعدی دانلود کتاب الکترونیکی رایگان من، پنج قدم برای تبدیل شدن به یک انگلیسی زبان با اعتماد به نفس است

speaker.

.

You'll learn what you need to do to speak confidently and fluently.

شما یاد خواهید گرفت که برای صحبت کردن با اعتماد به نفس و روان باید چه کاری انجام دهید .

Don't forget to subscribe to my YouTube channel for more free lessons.

فراموش نکنید که برای دروس رایگان بیشتر در کانال یوتیوب من مشترک شوید .

Thanks so much, bye.

خیلی ممنون، خداحافظ