20 Important Business English Phrases

Hey, I'd love to pick your brains on some best  practices. Do you have a minute to hop on a  

سلام، من دوست دارم ذهن شما را در مورد بهترین روش‌ها انتخاب کنم . آیا یک دقیقه برای

call? What in the world, pick your brains?  Am I some kind of Frankenstein monster? No,  

برقراری تماس دارید؟ چه اتفاقی می افتد، مغز خود را انتخاب کنید؟ آیا من نوعی هیولای فرانکشتاین هستم؟ نه،

absolutely not. These are some common business  English expressions that if you work in English,  

کاملاً خیر. اینها برخی از عبارات رایج انگلیسی تجاری هستند که اگر به زبان انگلیسی کار می کنید،

if you speak with clients in English, if you  speak with coworkers or colleagues in English,  

اگر با مشتریان به زبان انگلیسی صحبت می کنید، اگر با همکاران یا همکارانتان به زبان انگلیسی صحبت می کنید

you need to know these phrases so that you can  accurately convey what you want to say so you  

، باید این عبارات را بدانید تا بتوانید به طور دقیق آنچه را که می خواهید بگویید. شما

can understand what other people are saying, and  so you're simply not embarrassed in the workplace. 

می‌توانید بفهمید که دیگران چه می‌گویند، و بنابراین در محل کار خجالت نمی‌کشید.

Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.  And today I have some good news, you are going  

سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com. و امروز یک خبر خوب دارم،

to learn 20 Essential Business English  phrases, plus five bonus acronyms that  

شما 20 عبارت Essential Business English به اضافه پنج علامت اختصاری جایزه را یاد

you are likely to see in the workplace, and  you need to know what they mean. Like always,  

خواهید گرفت که احتمالاً در محل کار خواهید دید، و باید معنی آنها را بدانید. مثل همیشه،

I've created a free PDF worksheet for you with  all 20 of these essential phrases plus the five  

من یک کاربرگ PDF رایگان با همه 20 عبارت ضروری به اضافه پنج

acronyms. And at the bottom of the free worksheet,  you can answer Vanessa's Challenge Question. 

مخفف برای شما ایجاد کرده ام. و در پایین کاربرگ رایگان، می‌توانید به سؤال چالش ونسا پاسخ دهید.

You can click on the link in the description  to download that free PDF worksheet today and  

امروز می‌توانید روی پیوند موجود در توضیحات کلیک کنید تا کاربرگ PDF رایگان را دانلود کنید و

never forget what you are about to learn.  Let's get started with the first Essential  

هرگز فراموش نکنید که چه چیزی می‌خواهید یاد بگیرید. بیایید با اولین

Business English phrase. It's kind of a  two for one. It is a case of the Mondays,  

عبارت Essential   Business English شروع کنیم. این یک جور دو به یک است. این مورد مربوط به دوشنبه‌ها است،

or you might hear some people say, "Mondays, am  I right?" I got a question for you. Do you love  

یا ممکن است بشنوید که برخی می‌گویند، "دوشنبه‌ها، درست می‌گویم؟" من یک سوال از شما داشتم آیا دوست دارید

waking up early on Monday morning and going to  work? If you said no, well, you're not alone. 

صبح دوشنبه زود از خواب بیدار شوید و به سر کار بروید؟ اگر گفتی نه، خب، تو تنها نیستی.

A lot of people really do not look forward to  starting a new work week. They had a great time  

بسیاری از مردم واقعاً مشتاق شروع یک هفته کاری جدید نیستند. آنها

relaxing over the weekend and ugh, here comes  Monday again. So sometimes we just simply blame  

در تعطیلات آخر هفته اوقات خوشی را سپری کردند و اوه، دوباره دوشنبه فرا می رسد . بنابراین گاهی اوقات ما فقط دوشنبه را سرزنش می کنیم

Monday. You could say, "Ugh, I just don't have  any motivation to do anything today. I guess,  

. می‌توانید بگویید، "اوه، من فقط هیچ انگیزه‌ای برای انجام کاری امروز ندارم. حدس می‌زنم،

I have a case of the Mondays." Or  you could say, "Ugh, this printer  

یک مورد از دوشنبه‌ها دارم." یا می‌توانید بگویید، "اوه، این چاپگر

really isn't working. Mondays, am I right?" Of course, it's not Monday's fault that the  

واقعاً کار نمی‌کند. دوشنبه‌ها، درست می‌گویم؟" البته، تقصیر دوشنبه نیست که

printer isn't working, but it's kind of a silly  way to blame Monday. Poor Monday. The second  

چاپگر کار نمی‌کند، اما این یک روش احمقانه برای سرزنش دوشنبه است. دوشنبه بیچاره دومین

Essential Business English phrase is actually a  question and it's extremely polite and you just  

عبارت Essential Business English در واقع یک سؤال است و بسیار مؤدبانه است و شما فقط

heard me say it at the beginning of this lesson,  when you have a minute or do you have a minute? 

شنیدید که من آن را در ابتدای این درس گفتم، وقتی یک دقیقه وقت دارید یا یک دقیقه دارید؟

This is a great way to ask, do you have some time  to help me? I see that you're in the middle of  

این یک راه عالی برای پرسیدن است، آیا زمانی برای کمک به من دارید؟ من می بینم که شما در میانه

your work, but I'd like to ask you a favor. So  you can use this really polite phrase, "When you  

کار خود هستید، اما می خواهم از شما یک خواهش کنم. بنابراین، می‌توانید از این عبارت واقعاً مؤدبانه استفاده کنید، "

have a minute, could you look at this report  for me?" Or, "Do you have a minute to look at  

وقتی یک دقیقه وقت دارید، می‌توانید برای من به این گزارش نگاه کنید ؟" یا، "آیا یک دقیقه فرصت دارید به

this report?" Wonderful, polite phrase. Essential  Business English phrase number three is a fun one. 

این گزارش نگاه کنید؟" عبارت فوق العاده مودبانه ضروری عبارت انگلیسی تجاری شماره سه یک عبارت سرگرم کننده است.

I'd like to bounce some ideas off of you. Do you  get the idea here that there's a bouncy ball,  

من می خواهم برخی از ایده ها را از شما منعکس کنم. آیا این ایده را در اینجا دریافت می‌کنید که یک توپ پرنده وجود دارد

the ideas, and one person shares an idea,  the other person shares an idea. Your idea  

، ایده‌ها، و یک نفر ایده‌ای را به اشتراک می‌گذارد، فرد دیگر ایده‌ای را به اشتراک می‌گذارد.

gets better and better and better as you  bounce ideas off of each other. This is  

وقتی ایده‌هایتان را از یکدیگر رد می‌کنید، ایده شما بهتر و بهتر و بهتر می‌شود . این

a wonderful phrase to use when you want to share  an idea and you want the other person's opinion,  

یک عبارت فوق‌العاده است که می‌توانید وقتی می‌خواهید ایده‌ای را به اشتراک بگذارید و نظر طرف مقابل را می‌خواهید، استفاده کنید،

but they don't have to give you solid answers. You just want to share your idea. Let's look  

اما آنها مجبور نیستند پاسخ‌های محکمی به شما بدهند. شما فقط می خواهید ایده خود را به اشتراک بگذارید. بیایید به

at some sentences. Do you want to grab some  coffee right now? I'd like to bounce some  

چند جمله نگاه کنیم. می‌خواهید همین الان قهوه بخورید؟ می‌خواهم برخی از

ideas off of you for this assignment. You  just want their opinion. I've been thinking  

ایده‌های شما را برای این تکلیف مطرح کنم. شما فقط نظر آنها را می خواهید. من در

about this project and I'd like to bounce  some ideas off of you. Do you have time? 

مورد این پروژه فکر کرده‌ام و می‌خواهم ایده‌هایی را از شما مطرح کنم. وقت داری؟

And just a little note, sometimes we cut off the  final of and we simply say, "I'd like to bounce  

و فقط یک نکته کوچک، گاهی اوقات ما فینال را قطع می کنیم و به سادگی می گوییم: "من می خواهم

some ideas off you." Both of these are equally  acceptable, and it's just a personal preference.  

برخی از ایده ها را از شما رد کنم." هر دوی این موارد به یک اندازه قابل قبول هستند و این فقط یک ترجیح شخصی است.

Essential Business English phrase number four  is, first thing in the morning. Notice that  

عبارت شماره چهار انگلیسی تجاری ضروری اولین چیزی است که در صبح است. توجه داشته باشید که

there is no the, in this phrase. Take a look at  a sentence, "First thing in the morning, I make  

در این عبارت، هیچ وجود ندارد. به یک جمله نگاه کنید ، "اول صبح،

a pot of coffee." Or, "If I don't hear from her  today, I'll call her first thing in the morning." 

یک لیوان قهوه درست می کنم." یا، "اگر امروز از او خبری نشوم، اول صبح با او تماس می‌گیرم."

This is a good fixed phrase to remember  and you can add it when you're talking  

این یک عبارت ثابت خوب برای به خاطر سپردن است و می‌توانید وقتی درباره کاری که فوراً انجام می‌دهید صحبت می‌کنید، آن را اضافه کنید

about something that you do right away. Sorry,  I don't have time to finish the report today,  

. متأسفم، امروز وقت ندارم گزارش را تمام کنم،

but I will do it first thing in the morning.  Essential Business English phrase number five  

اما اول صبح این کار را انجام خواهم داد. عبارت ضروری انگلیسی کسب و کار شماره پنج

is pick your brains. This is a fun one, and it  means that you're asking for someone's input or  

این است که مغز خود را انتخاب کنید. این یک سرگرمی است، و به این معنی است که وقتی از

advice when they have more experience than you. So you could say, "I know you've worked at this  

کسی تجربه بیشتری نسبت به شما دارد، نظر یا راهنمایی می‌خواهید. بنابراین می‌توانید بگویید: «می‌دانم که شما

company for five years, so I'd love to pick  your brains about what it's like to work  

پنج سال در این شرکت کار کرده‌اید، بنابراین من دوست دارم ذهن شما را در مورد چگونگی کار کردن

here." Or you could say, "Could we hop on a  call and I can pick your brains about what  

در اینجا انتخاب کنم.» یا می‌توانید بگویید: "آیا می‌توانیم با یک تماس تلفنی تماس بگیریم و من بتوانم ذهن شما را در مورد آنچه

you're thinking about the next quarter?"  This means you simply want to know what  

در مورد سه ماهه آینده فکر می‌کنید انتخاب کنم؟" این بدان معنی است که شما فقط می خواهید بدانید که

they're thinking about the next quarter. Phrase  number six is one I just used, to hop on a call. 

آنها در مورد سه ماهه آینده چه فکری می کنند. عبارت شماره شش عبارتی است که من به تازگی برای تماس با آن استفاده کردم.

This could be a phone call or it could be a Zoom  call, which are becoming more and more popular  

این می‌تواند یک تماس تلفنی یا یک تماس زوم باشد که امروزه بیشتر و بیشتر محبوب می‌شوند

nowadays. And it means you're talking probably  unexpectedly. It's not planned, it's spontaneous,  

. و این بدان معناست که احتمالاً به طور غیرمنتظره ای صحبت می کنید. برنامه ریزی نشده است، خود به خود است،

and you want to discuss something. So you could  say, "Do you have a minute to hop on a call?  

و شما می خواهید در مورد چیزی بحث کنید. بنابراین، می‌توانید بگویید: "آیا یک دقیقه فرصت دارید تا تماس بگیرید؟

Our client has some questions and I don't know  exactly how to answer them." Or you could say,  

مشتری ما چند سوال دارد و من نمی‌دانم دقیقا چگونه به آنها پاسخ دهم." یا می‌توانید بگویید،

"I was going to send you an email,  but it might be easier to talk. 

"می‌خواستم یک ایمیل برای شما بفرستم، اما ممکن است صحبت کردن راحت‌تر باشد.

Can we hop on a call?" Great phrase. Essential  Business phrase number seven is kind of two for  

آیا می‌توانیم یک تماس برقرار کنیم؟" عبارت عالی عبارت کسب‌وکار ضروری شماره هفت نوعی دو برای

one. It is to shoot off an email or to fire off  an email. Both of these verbs to shoot and to  

یک است. این برای شلیک یک ایمیل یا شلیک کردن یک ایمیل است. هر دوی این افعال تیراندازی و شلیک کردن

fire have the sense of it's quick, it's fast,  it's organized, it's not long and drawn out. So  

به این معنی است که سریع است، سریع است، سازماندهی می‌شود، طولانی و کشیده نیست. بنابراین

this means that you are quickly sending an email.  You could also shoot off a text on your phone,  

این بدان معنی است که شما به سرعت یک ایمیل ارسال می کنید. همچنین می‌توانید از تلفنتان پیامک بفرستید،

but it has this idea of something fast. So you could say, "I'm going to fire off  

اما این ایده از چیزی سریع دارد. بنابراین می‌توانید بگویید: «

an email with these questions before we meet with  the client." Or you could say, "Shoot me an email  

قبل از ملاقات با مشتری، یک ایمیل با این سؤالات ارسال می‌کنم ». یا می‌توانید بگویید: «یک ایمیل به من شلیک کن تا

and I'll get to it first thing in the morning."  Oh, a good way to combine both of these phrases,  

صبح اول وقت به آن می‌رسم». اوه، یک راه خوب برای ترکیب هر دوی این عبارات، به

shoot me an email and first thing in the  morning, check. Check Essential Business  

من ایمیل بزنید و اول صبح، چک کنید.

phrase number eight is keep someone in the loop. If we have a loop, that means that no one is left  

عبارت شماره هشت Essential Business را بررسی کنید. اگر یک حلقه داشته باشیم، به این معنی است که هیچ‌کس کنار گذاشته نمی‌شود

out, everyone is included. So we often say, "Hey,  I missed the meeting yesterday, so could you keep  

، همه شامل می‌شوند. بنابراین ما اغلب می گوییم: "هی، من جلسه دیروز را از دست دادم، پس آیا می توانید

me in the loop and still send me the emails?"  This means I don't want to be not included. Please  

مرا در جریان نگه دارید و همچنان ایمیل ها را برای من ارسال کنید؟" این به این معنی است که من نمی خواهم در آن قرار نگیرم.

send me the information I need to know. We can  change that pronoun in the middle. You could say,  

لطفاً اطلاعاتی را که باید بدانم برای من ارسال کنید. می‌توانیم آن ضمیر را در وسط تغییر دهیم. می توانید بگویید،

"The boss wants you to keep her in the loop." That means you are going to need to tell her  

"رئیس از شما می خواهد که او را در جریان نگه دارید." این بدان معناست که شما باید

everything that's going on. You need to tell  her everything, you need to keep her in the  

همه آنچه را که در جریان است به او بگویید. شما باید همه چیز را به او بگویید، باید او را در جریان نگه دارید

loop. Essential Business phrase number nine  is brainstorm. This is commonly used to talk  

. عبارت ضروری کسب و کار شماره نه، طوفان فکری است. این معمولاً برای صحبت

about generating new ideas. So you could  say, "Hey, tomorrow during our meeting,  

درباره ایجاد ایده‌های جدید استفاده می‌شود. بنابراین می‌توانید بگویید: «هی، فردا در جلسه‌مان،

we are going to brainstorm our new marketing  ideas for the next quarter." Great. 

می‌خواهیم ایده‌های بازاریابی جدید خود را برای سه‌ماهه آینده بررسی کنیم.» عالی.

Everyone's going to throw out ideas. Maybe some  of them will be great, maybe some of them won't  

همه ایده ها را بیرون می اندازند. شاید برخی از آنها عالی باشند، شاید برخی از آنها

be great, but we're going to put all ideas on the  table and just see what works. Or you could say,  

عالی نباشند، اما ما همه ایده‌ها را روی میز قرار می‌دهیم و فقط می‌بینیم چه کار می‌کند. یا می‌توانید بگویید،

"Our team got together to brainstorm  better ways to help our customers."  

«تیم ما گرد هم آمدند تا راه‌های بهتری برای کمک به مشتریانمان ارائه دهند.»

Excellent. Essential Business phrase number  10 is debrief. This is when you're kind of  

عالی عبارت ضروری کسب و کار شماره 10 خلاصه است. این زمانی است که

summarizing or giving information after an event. So you could say, "After the project is complete,  

بعد از یک رویداد به نوعی خلاصه می‌کنید یا اطلاعات ارائه می‌کنید. بنابراین می‌توانید بگویید: «بعد از اینکه پروژه کامل شد،

let's have a meeting to debrief." Maybe you're  getting together and you're talking about what  

بیایید جلسه‌ای برگزار کنیم.» شاید شما در حال دور هم جمع شدن هستید و در مورد اینکه چه چیزی

went well, what didn't go well, how can we  do it better the next time. After the project  

خوب پیش رفت، چه چیزی خوب پیش نرفت، صحبت می‌کنید، چگونه می‌توانیم دفعه بعد آن را بهتر انجام دهیم. پس از

is finished, we'll have a meeting to debrief.  You can use this as a noun. So you could say,  

اتمام پروژه، جلسه ای برای توضیح خواهیم داشت. می توانید از این به عنوان اسم استفاده کنید. بنابراین می‌توانید بگویید،

"We had a debrief and decided to make some  changes the next time we do this project." 

«ما یک بررسی داشتیم و تصمیم گرفتیم دفعه بعد که این پروژه را انجام می‌دهیم، تغییراتی ایجاد کنیم.»

This is a debrief versus to debrief, but they all  mean the same thing. Essential Business phrase  

این یک توضیح در مقابل توضیح است، اما همه آنها یک معنی دارند. عبارت تجاری ضروری

number 11 is one that you do not want to have to  use. It is a slacker. Oh, no. This is someone who  

شماره 11 عبارتی است که نمی خواهید مجبور به استفاده از آن شوید. این یک سست است. وای نه. این کسی است که

is lazy and does not do their part of the work.  You might unfortunately say, "Ugh, he's such  

تنبل است و وظیفه خود را انجام نمی دهد. متأسفانه ممکن است بگویید، "اوه، او

a slacker. He's always late with his projects  and he expects me to work harder to keep up." 

بسیار سست است. او همیشه در پروژه های خود دیر می کند و از من انتظار دارد که برای ادامه دادن بیشتر تلاش کنم."

No one wants to work with someone who's a  slacker. Have you ever been part of a group  

هیچ‌کس نمی‌خواهد با کسی که تنبل است کار کند. آیا تا به حال بخشی از یک

project and said this? In every group project,  there's always a slacker who expects other people  

پروژه گروهی بوده اید و این را گفته اید؟ در هر پروژه گروهی ، همیشه یک تنبل وجود دارد که از دیگران انتظار

to do the work for him. That's so frustrating,  isn't it? But on the other hand, our next phrase  

دارد کار را برای او انجام دهند. این خیلی خسته کننده است ، اینطور نیست؟ اما از سوی دیگر، عبارت بعدی ما

is beautiful. Essential Business phrase number 12  is the opposite of a slacker, it is a workhorse. 

زیباست. عبارت Essential Business شماره 12 مخالف یک slacker است، این یک اسب کار است.

This is someone who works really hard and  diligently. So you might say, "He is a real  

این کسی است که واقعاً سخت و با پشتکار کار می کند. بنابراین ممکن است بگویید، "او یک

workhorse. Whether it's in the office or at home,  he always gets projects done." Or you could say,  

اسب کار واقعی است. چه در دفتر باشد و چه در خانه، او همیشه پروژه ها را انجام می دهد." یا می توانید بگویید،

"She really deserves a promotion. She's a  workhorse." We know that she is always on  

"او واقعاً شایسته ترفیع است. او یک اسب کار است." ما می دانیم که او همیشه

the ball. So I hope for you, you are more of  a workhorse and less of a slacker. Essential  

روی توپ است. بنابراین من برای شما امیدوارم، شما بیشتر یک اسب کار و کمتر یک سست هستید.

Business phrase number 13 is all hands on deck. This used to come from boating and sailing.  

عبارت تجاری شماره 13 ضروری است. این قبلاً از قایقرانی و قایقرانی به دست می آمد.

The main part of a boat where you walk is  called the deck, but here we're using this  

قسمت اصلی یک قایق که در آن پیاده روی می‌کنید ، عرشه نامیده می‌شود، اما در اینجا ما از این

more figuratively to talk about a project that  is really all consuming, so we need everyone  

به صورت مجازی‌تر برای صحبت در مورد پروژه‌ای استفاده می‌کنیم که  واقعاً همه‌گیر است، بنابراین به همه   نیاز

to be active. We need all hands on deck. So  you could say, "We need all hands on deck if  

داریم که فعال باشند. ما به همه دست روی عرشه نیاز داریم. بنابراین، می‌توانید بگویید: "

we're going to finish this project on time." You  might even hear this phrase twisted just a bit. 

اگر می‌خواهیم این پروژه را به موقع به پایان برسانیم، ما به همه دست به کار هستیم." حتی ممکن است این عبارت را با کمی پیچ خوردگی بشنوید.

You might hear someone say, "The boss called  for an all hands meeting on Thursday." That  

ممکن است بشنوید که کسی می‌گوید: «رئیس برای یک جلسه همه دست‌ها در روز پنجشنبه تماس گرفت». این

means everyone needs to be there. It sounds  pretty urgent. Talking about manager's,  

بدان معناست که همه باید آنجا باشند. خیلی فوری به نظر می رسد . صحبت در مورد

Essential Business English phrase number 14 is  really annoying. It is micromanage. Ugh. This  

عبارت شماره 14 Essential Business انگلیسی مدیر، واقعا آزاردهنده است. میکرومدیریت است. اوه

is somebody, usually a boss or a manager,  who tries to control every little detail  

این کسی است، معمولاً یک رئیس یا مدیر، که سعی می‌کند تمام جزئیات

that their employees do. If you've ever been  micromanaged or you've had a micromanager  

کوچک   کارمندانش را کنترل کند. اگر تا به حال مدیریت خرد شده‌اید یا یک مدیر میکرو

watching you, ugh, that's so frustrating. You could say, "He tries to micromanage his  

داشته‌اید که شما را تماشا می‌کند، اوه، خیلی خسته‌کننده است. می‌توانید بگویید: "او سعی می‌کند

team by telling everyone how to do their job."  And if you have a boss who micromanages you,  

با بیان اینکه به همه چگونه کارشان را انجام دهند، تیم خود را خرد مدیریت کند." و اگر رئیسی دارید که شما را به صورت خرد مدیریت می کند

you might say, "No one likes to be micromanaged.  Can't you just trust me to do my work?"  

، ممکن است بگویید: "هیچ کس دوست ندارد مدیریت خرد باشد. آیا نمی توانید فقط به من اعتماد کنید تا کارم را انجام دهم؟"

Business English phrase number 15 is align.  Notice that the G is silent align. And this is  

عبارت انگلیسی تجاری شماره 15 align است. توجه داشته باشید که G بی صدا تراز است. و این

talking about being in agreement or supporting  something. So you might say, "You know what? 

حرف درباره موافق بودن یا حمایت از چیزی است. بنابراین ممکن است بگویید، "می دانید چیست؟

That project does not align with the company's  goals, so we're not going to do it." For example,  

آن پروژه با اهداف شرکت همخوانی ندارد ، بنابراین ما آن را انجام نمی دهیم." برای مثال،

I get contacted by companies all the time who  want me to promote their products, but 99.99% of  

شرکت‌هایی که می‌خواهند من محصولاتشان را تبلیغ کنم، همیشه با من تماس می‌گیرند ، اما 99.99٪ از

these products don't align with the Speak English  With Vanessa goals, which are teaching you better  

این محصولات با اهداف Speak English With Vanessa مطابقت ندارند، اهدافی که انگلیسی را بهتر به شما آموزش می‌دهند

English and helping you speak confidently.  So I just tell these people, "No, I'm sorry. 

و به شما کمک می‌کنند با اطمینان صحبت کنید. بنابراین من فقط به این افراد می گویم: "نه، متاسفم.

Our goals don't align. This isn't a good fit  for us." We can also use this to talk about  

اهداف ما با هم هماهنگ نیستند. این برای ما مناسب نیست." همچنین می‌توانیم از این برای صحبت در مورد

supporting someone else or another company. So  you could say, "The company aligns itself with  

حمایت از شخص یا شرکت دیگری استفاده کنیم. بنابراین، می‌توانید بگویید: "شرکت خود را با

other organizations that have similar  goals." They're friends or allies with  

سایر سازمان‌هایی که اهداف مشابهی دارند، هماهنگ می‌کند ." آنها با

other companies. It aligns itself. This is a  very beautiful business english expression. 

شرکت های دیگر دوست یا متحد هستند. خودش را هم تراز می کند. این یک عبارت انگلیسی تجاری بسیار زیبا است.

Essential Business English phrase number 16 is  to streamline. This is not going crazy all over  

عبارت ضروری انگلیسی تجاری شماره 16 برای ساده‌سازی است. این همه جا دیوانه نمی

the place. Nope, it is effective and efficient.  So you could say, "If we take time to streamline  

شود. خیر، موثر و کارآمد است. بنابراین می‌توانید بگویید: «اگر برای ساده‌سازی

this process, we will lower costs and be more  efficient." So when you have a good system,  

این فرآیند وقت بگذاریم، هزینه‌ها را کاهش می‌دهیم و کارآمدتر خواهیم بود». بنابراین وقتی یک سیستم خوب دارید،

when your system is streamlined, it's not  an email here, a document here, a call here. 

وقتی سیستم شما کارآمد است، اینجا یک ایمیل نیست، اینجا یک سند، اینجا یک تماس نیست.

No, it's very streamlined. They know what to  do at what time. You can lower costs and be  

نه، خیلی ساده است. آن‌ها می‌دانند در چه زمانی چه کاری انجام دهند. می‌توانید هزینه‌ها را کاهش دهید و

more efficient. Or you might say, "The  organization streamlined its company by  

کارآمدتر باشید. یا ممکن است بگویید، " سازمان با کاهش تعداد مدیران، شرکت خود را ساده کرد

reducing the number of managers." Great.  Essential business English phrase number  

." عالی. عبارت انگلیسی تجاری ضروری شماره

17 is scalable. You'll especially hear this  for small businesses that would like to grow.  

17 مقیاس پذیر است. این را مخصوصاً برای مشاغل کوچکی که مایل به رشد هستند، خواهید شنید.

This means that you are efficiently able to expand  the business and grow profits at the same time. 

این بدان معنی است که شما می توانید به طور کارآمد کسب و کار را گسترش دهید و همزمان سود بیشتری کسب کنید.

So you could say, "This business is  small, but it is scalable and has a  

بنابراین می توانید بگویید: "این کسب و کار کوچک است، اما مقیاس پذیر است و

lot of potential for growth." For example, if  I were teaching English in a classroom, well,  

پتانسیل زیادی برای رشد دارد." به عنوان مثال، اگر در کلاس درس انگلیسی تدریس می‌کردم، خوب،

I can only fit maybe 30 people in the classroom,  but teaching English on YouTube is scalable. I can  

فقط می‌توانم 30 نفر را در کلاس جا بدهم، اما آموزش انگلیسی در YouTube مقیاس‌پذیر است. من می‌توانم

teach millions of students around the world  at the same time. Great. Or you could say,  

به میلیون‌ها دانش‌آموز در سراسر جهان به طور همزمان آموزش دهم. عالی. یا می‌توانید بگویید،

"She proved that her idea was scalable and  it brought increased profits to the company." 

«او ثابت کرد که ایده‌اش مقیاس‌پذیر است و سود بیشتری برای شرکت به همراه داشت.»

Essential Business English phrase number 18  is in the weeds. Sometimes we say lost in the  

عبارت Essential Business انگلیسی شماره 18 در علف های هرز موجود است. گاهی اوقات می گوییم گم شده در

weeds. This is the idea that you are too focused  on unimportant details and you're not seeing the  

علف های هرز. این ایده این است که شما بیش از حد روی جزئیات بی‌اهمیت تمرکز کرده‌اید و

big picture. So you could say, "Let's not get lost  in the weeds. We need to focus on the main goal." 

تصویر بزرگ را نمی‌بینید. بنابراین می توانید بگویید: "بیایید در علف های هرز گم نشویم. ما باید روی هدف اصلی تمرکز کنیم."

If you're having a meeting about an  important topic and people start to  

اگر جلسه‌ای درباره موضوع مهمی دارید و افراد شروع به

go off topic and they're sharing ideas that  maybe are too detailed or there's something  

دور شدن از موضوع می‌کنند و ایده‌هایی را به اشتراک می‌گذارند که ممکن است خیلی مفصل باشد یا چیزی   وجود دارد

that you should focus on later down the road  in the process, you can use this expression,  

که بعداً در طول مسیر باید روی آن تمرکز کنید، می‌توانید از این عبارت استفاده کنید. ،

"All right, everyone, let's not get lost in the  weeds. We can focus on those details later. Let's  

"بسیار خوب، همه، بیایید در علف های هرز گم نشویم. بعداً می توانیم روی آن جزئیات تمرکز کنیم. بیایید همین الان

talk about the overall goals right now." Essential Business English phrase number  

درباره اهداف کلی صحبت کنیم." عبارت ضروری انگلیسی تجاری شماره

19 is to circle back. So if you start here and  then you make a circle and you end that circle,  

19 این است که به عقب برگردید. بنابراین، اگر از اینجا شروع کنید و سپس یک دایره بسازید و به آن دایره پایان دهید،

where are you now? You're at the same place that  you began. That's the idea here. It means you  

اکنون کجا هستید؟ شما در همان جایی هستید که شروع کردید. این ایده اینجاست. این بدان معناست که شما بعداً

are going to come back to something or reconsider  something later. So talking about a meeting that  

به چیزی باز می‌گردید یا در موردی تجدید نظر می‌کنید. بنابراین صحبت در مورد جلسه ای که به

kind of gets out of hand. People are talking about  things that are not so related to the main topic. 

نوعی از کنترل خارج می شود. مردم در مورد چیزهایی صحبت می کنند که چندان به موضوع اصلی مرتبط نیستند.

You might say, "Okay, can we circle back  to those questions later in the meeting?  

ممکن است بگویید، "خوب، آیا می‌توانیم بعداً در جلسه به آن سؤالات حلقه بزنیم؟

I want to make sure that we can finish the  main reason for our meeting first." Okay.  

می‌خواهم مطمئن شوم که می‌توانیم ابتدا دلیل اصلی جلسه را به پایان برسانیم ." باشه.

Your questions are important, but we will circle  back to those later. And maybe if someone forgot  

سؤالات شما مهم هستند، اما بعداً به آن‌ها برمی‌گردیم. و شاید اگر کسی فراموش کرد

to circle back to your question, you could  say, "To circle back to my question earlier,  

به سؤال شما حلقه بزند، می توانید بگویید: "برای اینکه زودتر به سوال من حلقه بزنم،

when do we need to get this done?" Great. That means, "Hey, I asked you this earlier.  

کی باید این کار را انجام دهیم؟" عالی. یعنی، "هی، من این را قبلاً از شما پرسیدم.

You haven't answered it yet, but I want to  politely and clearly tell you my question  

هنوز به آن پاسخ نداده‌اید، اما می‌خواهم مودبانه و واضح سؤالم را دوباره به شما بگویم

again." Beautiful. All right. Let's go to  our 20th Essential Business English phrase  

.» زیبا. خیلی خوب. بیایید قبل از اینکه به برخی از مخفف‌های جایزه بپردازیم، به  بیستمین عبارت انگلیسی تجاری ضروری

before we get to some bonus acronyms. Our final  Essential Business English phrase number 20,  

برویم. آخرین عبارت Essential Business انگلیسی شماره 20 ما

is to put a pin in it. This is somewhat  similar to circling back to something. It  

این است که یک سنجاق در آن قرار دهیم. این تا حدودی شبیه چرخیدن به چیزی است. به این

means that, Hey, I think your idea's important. We don't have time to discuss it now, but let's  

معنی است که، هی، فکر می کنم ایده شما مهم است. ما اکنون وقت نداریم درباره آن بحث کنیم، اما بیایید

[inaudible 00:15:39] put a pin in it, so a mental,  or maybe you're writing it down, a little reminder  

[نامفهوم 00:15:39] یک سنجاق در آن قرار دهیم، بنابراین یک ذهنی، یا شاید شما در حال نوشتن آن هستید، یادآوری کوچک

to circle back to this later. Let's put a pin in  it and we'll circle back to that later. Wonderful  

برای اینکه بعداً به آن حلقه بزنید. بیایید یک پین در آن قرار دهیم و بعداً به آن حلقه می‌زنیم. عبارت شگفت انگیز

phrase. So you might say, "Let's put a pin in  it and we'll discuss it at next week's meeting."  

. بنابراین ممکن است بگویید، "بیایید یک سنجاق در آن قرار دهیم و در جلسه هفته آینده درباره آن بحث خواهیم کرد."

Okay, you're saying, "I want to talk about it. We can't talk about it right now,  

خوب، شما می گویید، "من می خواهم در مورد آن صحبت کنم. ما نمی توانیم در حال حاضر در مورد آن صحبت کنیم،

but I made a mental note that we'll talk  about it next time." Before we go today,  

اما من یک یادداشت ذهنی کردم که دفعه بعد درباره آن صحبت خواهیم کرد." قبل از شروع امروز،

I'd like to share with you five important Business  English acronyms that are specific to work culture  

می‌خواهم پنج نام اختصاری مهم تجاری انگلیسی که مختص فرهنگ کار

in English. I'm sure you'll see these in emails.  You might even hear people say them, and hey,  

به زبان انگلیسی است را با شما به اشتراک بگذارم. مطمئنم اینها را در ایمیل ها خواهید دید. حتی ممکن است بشنوید که مردم آن‌ها را می‌گویند، و هی،

even if you don't use English in the workplace,  you'll probably see these on TV shows and movies. 

حتی اگر در محل کار از انگلیسی استفاده نمی‌کنید ، احتمالاً آن‌ها را در برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌ها خواهید دید.

You might get an email that says, "We need  this report by EOD on Wednesday." What in the  

ممکن است ایمیلی دریافت کنید که می‌گوید، "ما به این گزارش توسط EOD در روز چهارشنبه نیاز داریم." در

world? EOD means end of day. But they maybe  didn't want to type out that whole thing,  

دنیا چیست؟ EOD به معنای پایان روز است. اما شاید آنها نمی‌خواستند کل آن مطلب را تایپ کنند،

so they might have written, "We need that  report by EOD on Wednesday." You're not  

بنابراین ممکن است نوشته باشند، "ما به آن گزارش توسط EOD در روز چهارشنبه نیاز داریم."

really likely to hear someone say this, but you  will definitely see this in emails or in reports. 

احتمالاً نمی‌توانید این را بشنوید، اما مطمئناً این را در ایمیل‌ها یا گزارش‌ها خواهید دید.

You might send someone an email, and then you get  an auto reply back that says, "Sorry, I will be  

ممکن است برای کسی ایمیلی بفرستید و سپس یک پاسخ خودکار دریافت کنید که می‌گوید: "متأسفم، من

OOO until February 5th." What? This means out of  office. I don't know why someone didn't just write  

تا 5 فوریه در 5 فوریه هستم." چی؟ این یعنی خارج از دفتر. نمی‌دانم چرا کسی در

out of office, but hey, you're going to see OOO to  mean I'm not here, but I'll be back at this date.  

خارج از دفتر ننوشت، اما هی، شما می‌خواهید OOO را ببینید به این معنی که من اینجا نیستم، اما در این تاریخ برمی‌گردم.

The next business acronym you will hear people  use in spoken conversation as well as written  

مخفف بعدی کسب و کار شما می شنوید که مردم در مکالمه گفتاری و همچنین نوشتاری

Business English, and that is this fun one, ASAP. That's how we would pronounce this. Or you can  

انگلیسی تجاری از آن استفاده می کنند، و این همان کلمه سرگرم کننده، ASAP است. اینطوری تلفظ می کنیم. یا می‌توانید

say each individual letter, A-S-A-P. And it  means immediately. So you could say, "Hey,  

هر حرف جداگانه، A-S-A-P را بگویید. و به این معنی است که بلافاصله. بنابراین می‌توانید بگویید: "هی،

I didn't receive your reports that you sent me  yesterday. Can you send them over ASAP?" Or, "Can  

من گزارش‌های شما را که دیروز برایم فرستاده‌اید دریافت نکردم . آیا می‌توانید آنها را در اسرع وقت ارسال کنید؟" یا، "آیا

you send them over ASAP?" This conveys extreme  urgency, now. I need it now. So be careful using  

می توانید آنها را در اسرع وقت ارسال کنید؟" این اکنون فوریت شدید را نشان می‌دهد . الان بهش نیاز دارم بنابراین در استفاده از   ASAP احتیاط کنید

ASAP because it does mean this is really important  and I need it absolutely without any delay. 

زیرا به این معنی است که این واقعاً مهم است و من کاملاً بدون هیچ تاخیری به آن نیاز دارم.

You can use this in written English. For example,  in an email, you might say, "I'm sorry, I didn't  

شما می توانید از این در زبان انگلیسی نوشتاری استفاده کنید. به عنوان مثال، در یک ایمیل، ممکن است بگویید، "متاسفم، من

receive the reports yesterday. Can you send them  over ASAP?" Make sure you capitalized ASAP. What  

دیروز گزارش ها را دریافت نکردم. آیا می توانید آنها را در اسرع وقت ارسال کنید؟" مطمئن شوید که ASAP را با حروف بزرگ نوشته اید.

if you got an email that said this, "FYI, the  meeting time has changed to 1:30." FYI? For  

اگر ایمیلی دریافت کردید که می‌گفت: «اطلاعات بیشتر، زمان جلسه به 1:30 تغییر کرده است». FYI برای

your information. If you're just adding a little  extra bonus information, this is something that's  

اطلاعات شما. اگر فقط کمی اطلاعات اضافی اضافه می‌کنید، این چیزی است که

pretty important though too. You might add FYI. It's just like saying, "Hey, just to let you know,  

بسیار مهم است. ممکن است FYI را اضافه کنید. درست مثل این است که بگویید، "هی، فقط برای اطلاع شما

the meeting time has changed to  1:30." But in business emails,  

، ساعت جلسه به 1:30 تغییر کرده است ." اما در ایمیل‌های تجاری

you might see that written as FYI. Sometimes  you'll hear people say this in spoken English,  

،   ممکن است آن را به‌عنوان FYI ببینید. گاهی می‌شنوید که مردم به زبان انگلیسی این جمله را می‌گویند،

"Oh, FYI, I can't make it to the party tomorrow."  You might hear people use that in spoken English,  

«اوه، من نمی‌توانم به مهمانی فردا بروم». ممکن است بشنوید که مردم از آن در انگلیسی گفتاری استفاده می‌کنند،

but it's more common in written English. Our final business acronym, and the last one  

اما در انگلیسی نوشتاری رایج‌تر است. آخرین نام اختصاری کسب‌وکار ما، و آخرین موردی

to finish off this lesson is a fun one, TGIF.  I can't wait for the weekend. If you have a  

که این درس را به پایان می‌رساند، TGIF است. من نمی توانم برای آخر هفته صبر کنم. اگر یک

company chat where you chat about different things  throughout the day, at the end of the work week,  

گپ شرکتی دارید که در آن در طول روز درباره چیزهای مختلف گپ می‌زنید ، در پایان هفته کاری

you might see someone send you TGIF. Huh? This  is thank God, or thank goodness it's Friday. 

،   ممکن است کسی را ببینید که TGIF برای شما ارسال می‌کند. متعجب؟ این شکر خداست، یا خدا را شکر که جمعه است.

This is a expression of, "Yes, it's the weekend.  We finished this week, and now I can go and have  

این عبارت است از "بله، آخر هفته است. این هفته را تمام کردیم، و اکنون می توانم بروم و

a relaxing or fun weekend." So this is a common  thing to write. You might hear people say this  

یک آخر هفته آرام یا سرگرم کننده داشته باشم." بنابراین این یک چیز رایج برای نوشتن است. ممکن است بشنوید که مردم

in conversation, "TGIF, have a good weekend."  But it's a little less common to say. Instead,  

در مکالمه می‌گویند: «TGIF، آخر هفته خوبی داشته باشید». اما گفتن آن کمی کمتر رایج است. درعوض

you might write this in a business chat with  someone or in a chat with a friend, TGIF. 

،   ممکن است این را در یک گپ تجاری با شخصی یا در گپ با یک دوست، TGIF بنویسید.

Great. Well, congratulations on learning 20  Essential Business English phrases in English  

عالی. خوب، بابت یادگیری 20 عبارت ضروری انگلیسی تجاری

plus five bonus acronyms. I have a question for  you. In the comments let me know, do you need to  

به همراه پنج علامت اختصاری جایزه به شما تبریک می‌گوییم. یک سوال از شما دارم. در نظرات به من اطلاع دهید، آیا باید

use English for your work? Or maybe you'd like  to get a job where you need to use English? This  

از انگلیسی برای کار خود استفاده کنید؟ یا شاید بخواهید شغلی پیدا کنید که در آن باید از زبان انگلیسی استفاده کنید؟

can be a great motivating way to practice  English if you have to use it for your job. 

اگر مجبورید برای شغل خود از آن استفاده کنید، این   می‌تواند یک راه انگیزشی عالی برای تمرین انگلیسی باشد.

Let me know in the comments. And don't forget  to download the free PDF worksheet for this  

در نظرات به من اطلاع دهید. و فراموش نکنید که کاربرگ PDF رایگان این

lesson with all of the essential phrases,  sample sentences, ideas, and concepts. You  

درس را با تمام عبارات ضروری، جملات نمونه، ایده‌ها و مفاهیم دانلود کنید. شما

can download that free PDF with the link in the  description and never forget what you've learned. 

می‌توانید آن PDF رایگان را با پیوند در توضیحات دانلود کنید و هرگز آنچه را که یاد گرفته‌اید فراموش نکنید.

Well, thank you so much for learning English  with me, and I'll see you again next Friday  

خوب، از اینکه انگلیسی را با من یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم ، و جمعه آینده

for a new lesson here on my YouTube channel.  Bye. But wait, do you want more? I recommend  

برای یک درس جدید در کانال YouTube من دوباره شما را می بینم. خدا حافظ. اما صبر کنید، آیا بیشتر می خواهید؟ توصیه می‌کنم

watching this video next where you will learn  some essential polite Business English phrases,  

این ویدیوی بعدی را تماشا کنید که در آن چند عبارات ضروری انگلیسی تجاری مودبانه را یاد خواهید گرفت،

including how to politely leave a conversation  if someone's talking too much and you need to  

از جمله اینکه چگونه مودبانه مکالمه را ترک کنید اگر فردی بیش از حد صحبت می‌کند و شما باید

get out of there. Watch that video  to find out, and I'll see you there.

از آنجا خارج شوید. آن ویدیو را تماشا کنید تا متوجه شوید، و من شما را آنجا می‌بینم.