Express Yourself Completely in English: Tell a story in English

Vanessa: Hi, I'm Vanessa  

ونسا: سلام، من ونسا هستم

from SpeakEnglishWithVanessa.com. What  happened this morning? Let's talk about it. 

از SpeakEnglishWithVanessa.com. امروز صبح چه اتفاقی افتاد؟ بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

So what happened this morning? Well, when I  woke up my husband Dan cooked breakfast. Cool.  

پس امروز صبح چه اتفاقی افتاد؟ خوب، وقتی بیدار شدم شوهرم دن صبحانه درست کرد. سرد.

Or when I woke up, my husband Dan was cooking  breakfast. Oh, why is this last sentence a little  

یا وقتی از خواب بیدار شدم، شوهرم دن مشغول پختن صبحانه بود. آه، چرا این جمله آخر

bit surprising? I imagine that you want to be able  to express yourself completely in English. Well,  

کمی تعجب آور است؟ تصور می‌کنم می‌خواهید بتوانید خود را به طور کامل به زبان انگلیسی بیان کنید. خوب،

using the right verb tense is key to expressing  yourself accurately and clearly. So today I'm  

استفاده از زمان فعل مناسب برای بیان دقیق و واضح خود کلیدی است. بنابراین امروز

going to help you understand the difference and  be able to use two similar and yet different verb  

به شما کمک می‌کنم تفاوت را درک کنید و بتوانید از دو زمان فعل مشابه و در عین حال متفاوت استفاده کنید

tenses: Dan cooked, and Dan was cooking.  Hmm. What's the difference? I'll help you. 

: Dan پخته بود، و Dan was cooking. هوم تفاوت در چیست؟ من به شما کمک خواهم کرد.

And like always for today's lesson, I have created  a free PDF worksheet that you can download with  

و مانند همیشه برای درس امروز، یک کاربرگ PDF رایگان ایجاد کرده‌ام که می‌توانید

the link in the description. You'll find all of  today's sample sentences, ideas, verb tenses,  

با پیوند موجود در توضیحات آن را دانلود کنید. همه جملات نمونه امروزی، ایده‌ها، زمان‌های فعل،   را پیدا خواهید کرد

and you can study it whenever you would like.  You can print it out, put it under your pillow,  

و هر زمان که بخواهید می‌توانید آن‌ها را مطالعه کنید. می‌توانید آن را پرینت بگیرید، زیر بالش بگذارید،

sleep on it at night so that it soaks into  your brain. This is my gift to you. So make  

شب‌ها روی آن بخوابید تا به مغزتان خیس شود. این هدیه من به شماست بنابراین

sure that you click the link in the description  so that you can download the free PDF today. 

مطمئن شوید که روی پیوند در توضیحات کلیک کنید تا بتوانید امروز PDF رایگان را دانلود کنید.

Today's lesson has three levels. We'll start with  easy, then intermediate, and then advanced. And  

درس امروز سه سطح دارد. ما با آسان، سپس متوسط ​​و سپس پیشرفته شروع خواهیم کرد. و

finally, at the end, there is a quiz to see if you  have accomplished the goal of understanding and  

در نهایت، در پایان، آزمونی وجود دارد که ببینید آیا به هدفتان یعنی درک

being able to use clear, natural English. All  right, let's get started with the easy level. 

و توانایی استفاده از انگلیسی واضح و طبیعی دست یافته اید یا خیر. بسیار خوب، بیایید با سطح آسان شروع کنیم.

For our easy level, we have the past simple. These  are simply actions that happened in the past. Most  

برای سطح آسان ما گذشته ساده را داریم. اینها فقط اقداماتی هستند که در گذشته اتفاق افتاده اند.

of these end in ed. Let's take a look at a couple  just to review. We have study becomes studied.  

بیشتر   اینها به ویرایش ختم می‌شوند. بیایید نگاهی به یک زن و شوهر بیاندازیم تا مرور کنیم. ما مطالعه داریم مطالعه می شود.

"I studied English yesterday." Practice becomes  practiced. "I practiced the piano for three  

"من دیروز انگلیسی خواندم." تمرین تبدیل به تمرین می شود . "من به مدت سه ساعت پیانو تمرین کردم

hours." I wish. Or learn becomes learned. "I  learned a lot with Vanessa's lessons." Hooray. 

." من آرزو می کنم. یا یادگیری تبدیل به آموخته می شود. "من با درس های ونسا چیزهای زیادی یاد گرفتم." هورا.

Now not every past simple verb ends in ed.  There are some irregulars, and usually that  

اکنون هر فعل گذشته ساده به ed ختم نمی شود. برخی نامنظم‌ها وجود دارد، و معمولاً به این

means that the vowel changes. Let's take a look  at a couple. Wake becomes woke. "I woke up before  

معنی است که مصوت تغییر می‌کند. بیایید نگاهی به یک زوج بیندازیم. بیدار می شود بیدار. "من قبل از

my alarm clock." It's a small miracle. Break and  eat become broke and ate. "I broke my cookies  

ساعت زنگ دار بیدار شدم." این یک معجزه کوچک است. بشکن و بخور، شکسته شد و خورد. "من

before I ate them." Drink becomes  drank. "I drank some tea this morning." 

قبل از اینکه کلوچه هایم را بخورم شکستم." نوشیدنی تبدیل به نوشیده می شود . "امروز صبح کمی چای خوردم."

Before we go to the intermediate  level, I have a quick question for you.  

قبل از اینکه به سطح متوسط ​​برویم ، یک سوال سریع از شما دارم.

"I can't believe that yesterday I...  English for 30 minutes." Great work.  

«باورم نمی‌شود که دیروز 30 دقیقه انگلیسی کردم.» کار عالی

I can't believe that yesterday I speak,  spoke, or speaked English for 30 minutes.  

من نمی توانم باور کنم که دیروز به مدت 30 دقیقه انگلیسی صحبت کردم، صحبت کردم یا صحبت کردم.

Which one do you think is correct? I'll  give you three seconds. Three, two one.  

به نظر شما کدام یک صحیح است؟ سه ثانیه به شما فرصت می‌دهم. سه دو یک.

"I can't believe that yesterday I spoke  English for 30 minutes." Congratulations.  

"باورم نمی شود که دیروز 30 دقیقه انگلیسی صحبت کردم." تبریک می گویم.

All right, let's go on to the intermediate  level. Are you ready to level up? Let's do it. 

بسیار خوب، بیایید به سطح متوسط ​​برویم . آیا برای ارتقاء سطح آماده هستید؟ بیایید آن را انجام دهیم.

In the intermediate level, have the past  continuous. Can you guess when you might use this?  

در سطح متوسط، گذشته پیوسته داشته باشید. آیا می توانید حدس بزنید چه زمانی ممکن است از این استفاده کنید؟

Oh, when there is a continual action in the  past. Let's take a look at a quick example.  

آه، زمانی که یک اقدام مستمر در گذشته وجود داشته باشد. بیایید به یک مثال سریع نگاهی بیندازیم.

Let's imagine that you call me and I don't pick  up the phone. Well, eventually when you see me,  

بیایید تصور کنیم که به من زنگ می‌زنی و من تلفن را بر نمی‌دارم. خوب، در نهایت وقتی من را دیدید،

you might say, "Why didn't you pick up the phone  when I called? I could say, "Oh, I was preparing  

ممکن است بگویید: "چرا وقتی زنگ زدم تلفن را برنمی‌داشتی؟ می‌توانم بگویم: "اوه، داشتم

to film a lesson and I didn't have time to talk."  This verb I was preparing is the past continuous.  

برای فیلمبرداری از یک درس آماده می‌شدم و وقت صحبت کردن نداشتم. " این فعل من آماده می‌کردم ماضی استمراری است.

If you can imagine with me a timeline and we  have an action that happened when you called.  

اگر می‌توانید با من یک جدول زمانی تصور کنید و ما عملی داریم که هنگام تماس شما اتفاق افتاده است.

Well, what's happening before, during, and after  this? Well, I was preparing to film the lesson. 

خب، قبل، حین و بعد از این چه اتفاقی می‌افتد ؟ خب، من داشتم آماده می‌شدم که از آن فیلمبرداری کنم. درس

A lot happens to prepare to film these lessons.  I need to write the lesson. I need to get ready.  

. برای آماده شدن برای فیلمبرداری از این درس‌ها خیلی اتفاق می‌افتد . باید درس را بنویسم. باید آماده شوم.

I need to make sure my house is quiet. My kids  need to be out outside somewhere. They need to be  

باید مطمئن شوم که خانه‌ام ساکت است. بچه‌هایم باید بیرون از خانه باشند. آنها باید

safely with someone outside. I need to be  feeling energized and ready a lot goes into  

با خیال راحت با هم باشند. کسی بیرون است. من باید احساس انرژی و آمادگی داشته باشم برای آماده کردن

preparing these lessons. So we could say that  you called and I was preparing the lesson before  

این درس‌ها بسیار انجام می‌شود. بنابراین می‌توانیم بگوییم که شما زنگ زدید و من در حال آماده کردن درس قبل از تماس

you called. I was preparing the lesson during  your call. And I was preparing for the lesson  

شما بودم. در حین تماس شما داشتم درس را آماده می‌کردم.

after your call. So this is a continual action  that is interrupted by one singular past action. 

درس بعد از تماس عمل ast.

Let's take a look at a couple other examples. "At  9:00 PM, I studied for the test." This is the past  

بیایید به چند نمونه دیگر نگاهی بیندازیم. " ساعت 9:00 شب، برای آزمون مطالعه کردم." این گذشته

simple. Why? Because it is an action that happened  at specific time. "At 9:00 PM, I started to study  

ساده است. چرا؟ زیرا این اقدامی است که در زمان خاصی اتفاق افتاده است. "ساعت 9:00 شب، شروع به مطالعه

for the test." But what happens if we change  this. "At 9:00 PM, I was studying for the test."  

برای آزمون کردم." اما اگر این را تغییر دهیم چه اتفاقی می‌افتد . ساعت 9 شب داشتم برای امتحان درس می خواندم.

Oh, this means something slightly different.  It means that before 9:00 PM I was studying,  

اوه، این به معنای چیز کمی متفاوت است. یعنی قبل از ساعت 9 شب درس می خواندم،

at 9:00 PM I was studying, and after 9:00 PM I  was studying. This was a continual action that  

ساعت 21 درس می خواندم و بعد از ساعت 21 درس می خواندم. این یک اقدام مستمر بود که

happened, including that 9:00 PM moment. Let's take a look at another example.  

اتفاق افتاد، از جمله آن لحظه 9:00 شب. بیایید به مثال دیگری نگاهی بیندازیم.

"I woke up early today." Woke is the past  simple. I woke up early today, it is finished.  

"امروز زود بیدار شدم." Woke گذشته ساده است. امروز زود بیدار شدم، تمام شد.

But let's change it to the past continuous. "I was  waking up early every day during the summer." Hmm.  

اما اجازه دهید آن را به گذشته استمراری تغییر دهیم. "من هر روز در طول تابستان زود از خواب بیدار می شدم." هوم

Do you understand this slight difference here?  I was waking up every day during the summer,  

آیا این تفاوت کوچک را در اینجا درک می کنید؟ من هر روز در طول تابستان از خواب بیدار می‌شدم،

this implies that this happened continually  throughout the entire summer. It was  

این نشان می‌دهد که این اتفاق به طور مداوم در کل تابستان رخ می‌داد. این

a continual action that happened in the past. Let's take a look at another example. "I drank my  

یک اقدام مستمر بود که در گذشته اتفاق افتاد. بیایید به مثال دیگری نگاهی بیندازیم. "

tea before work." This is past simple. It finished  before work. "I drank my tea before work."  

قبل از کار چایم را نوشیدم." این گذشته ساده است. قبل از کار تمام شد. «قبل از کار چایم را خوردم».

But what if we changed this to pass continuous.  "I was drinking my tea while I worked." Oh, okay.  

اما چه می شود اگر ما این را تغییر دهیم تا ادامه داشته باشیم. "وقتی کار می کردم داشتم چای می خوردم." اوه، باشه

Here we have an activity that continued during the  work day. I was drinking my tea while I worked.  

در اینجا ما فعالیتی داریم که در طول روز کاری ادامه داشت . وقتی کار می کردم داشتم چای می خوردم.

This is something that's continuing. Before we go on to the advanced level,  

این چیزی است که ادامه دارد. قبل از اینکه به سطح پیشرفته برویم،

let's have a quick quiz question to test  your intermediate skills. Can you fill in the  

بیایید یک سؤال مسابقه سریع برای آزمایش مهارت‌های متوسط ​​شما داشته باشیم. آیا می توانید جای

blank in this sentence? "Sorry that I didn't  call you back. I... English with Vanessa."  

خالی این جمله را پر کنید؟ "ببخشید که با شما تماس نگرفتم. من... با ونسا انگلیسی هستم."

I were studying English with Vanessa.  I was studying English with Vanessa,  

من با ونسا انگلیسی می خواندم. من با ونسا

or I studied English with Vanessa. Hmm. Which one  is the best? I'll give you three seconds. Three,  

انگلیسی می خواندم،   یا با ونسا انگلیسی می خواندم. هوم کدام یک بهتر است؟ سه ثانیه بهت فرصت میدم سه

two, one. "Sorry that I didn't call you  back. I was studying English with Vanessa."  

دو یک. "ببخشید که با شما تماس نگرفتم. من با ونسا انگلیسی می خواندم."

This is an action that was happening  before the call, during the call,  

این اقدامی است که قبل از تماس، در حین تماس،

and after the call. I was studying English with  Vanessa when you called. Okay, congratulations.  

و بعد از تماس اتفاق می‌افتد. من با ونسا انگلیسی می خواندم که شما تماس گرفتید. باشه تبریک میگم

Let's go on to the advanced level. Now that you know, each of these  

بیایید به سطح پیشرفته برویم. اکنون که می‌دانید، هر یک از این

verb tenses individually, the past simple and  the past continuous, let's put them together  

زمان‌های فعل به صورت جداگانه، گذشته ساده و گذشته استمراری، بیایید آنها را کنار هم بگذاریم

and see what happens. Do you remember the  original sentence that I said in this lesson?  

و ببینیم چه اتفاقی می‌افتد. جمله اصلی را که در این درس گفتم را به خاطر دارید؟

"Dan was cooking breakfast when I woke up." And  this made me say, "Oh, it surprised me." Why  

"دن در حال پختن صبحانه بود که از خواب بیدار شدم." و این باعث شد که بگویم، "اوه، من را شگفت زده کرد."

did this surprise me? Let's see. Here we have a  continual action. Dan was cooking breakfast. Boom,  

چرا این من را شگفت زده کرد؟ اجازه بدید ببینم. در اینجا ما یک اقدام مستمر داریم. دن در حال پختن صبحانه بود. بوم،

interrupted by when I woke up. That means Dan woke  up before me, he prepared breakfast before I woke  

وقتی بیدار شدم قطع شد. یعنی دن قبل از من از خواب بیدار شد، قبل از اینکه من از خواب بیدار شوم صبحانه را

up, and he was preparing it while I was waking  up. And when I woke up, he was still preparing  

آماده کرد و در حالی که من بیدار می شدم داشت آن را آماده می کرد. و وقتی بیدار شدم، او هنوز در حال آماده کردن

breakfast. This is very kind, very thoughtful,  and maybe something that happens on my birthday.  

صبحانه بود. این بسیار مهربان است، بسیار متفکر، و شاید اتفاقی در روز تولد من بیفتد.

So this is something we can say, "Oh," to when  this happens. I'm not sure if this happens often  

بنابراین این چیزی است که می‌توانیم به زمانی که این اتفاق می‌افتد، «اوه» بگوییم . مطمئن نیستم این اتفاق اغلب

in your household, that when you wake up, someone  else is preparing breakfast. But if this happened  

در خانواده شما رخ می‌دهد، وقتی از خواب بیدار می‌شوید، شخص دیگری در حال آماده کردن صبحانه است. اما اگر این اتفاق

in my house, it would be an amazing thing. Let's take a look at this image. I think  

در خانه من بیفتد، چیز شگفت انگیزی خواهد بود. بیایید نگاهی به این تصویر بیندازیم. من فکر می‌کنم

this gives a good visual to the ideas that we're  talking about. We have a long winding road. This  

این به ایده‌هایی که در مورد آنها صحبت می‌کنیم، تصویری خوب می‌دهد . ما یک جاده پر پیچ و خم طولانی داریم. این

is the past continuous event. Dan was cooking  breakfast, but what is in the middle of this  

رویداد پیوسته گذشته است. دن در حال پختن صبحانه بود، اما وسط این

road? It's a dotted line. So it's interrupted  by events, but the road is still continuing.  

جاده چیست؟ این یک خط نقطه چین است. بنابراین با رویدادها قطع شده است، اما جاده همچنان ادامه دارد.

So Dan was cooking breakfast, boom, when I  woke up. When I said, "What are you doing?"  

پس دن در حال پختن صبحانه بود، بوم، که از خواب بیدار شدم. وقتی گفتم داری چیکار میکنی؟

When I said, "Oh, what an amazing breakfast?"  It is interrupted by these past simple events. 

وقتی گفتم: "اوه، چه صبحانه شگفت انگیزی؟" با این رویدادهای ساده گذشته قطع می شود.

Let's take a look at a couple other examples where  this past continuous event is interrupted by some  

بیایید به چند مثال دیگر نگاهی بیندازیم که در آنها این رویداد پیوسته گذشته توسط برخی

past simple events. Let's take a look. "I haven't  really studied English much lately, but when I was  

رویدادهای ساده گذشته قطع می‌شود. بیا یک نگاهی بیندازیم. من اخیراً خیلی انگلیسی مطالعه نکرده‌ام، اما زمانی که

studying English, I practiced every day." Here we  have an interrupted action. I practiced every day,  

مشغول مطالعه انگلیسی بودم، هر روز تمرین می‌کردم.» در اینجا یک عمل قطع شده داریم. من هر روز تمرین می‌کردم،

during the time that I was studying. Let's take a look at another sentence.  

در طول مدتی که درس می‌خواندم. بیایید به یک جمله دیگر نگاهی بیندازیم.

"When I was drinking my tea," boom, "you  called me." "When I was drinking my tea,  

"وقتی داشتم چایم را مینوشیدم" بوم، "تو به من زنگ زدی." "وقتی داشتم چای مینوشیدم،

my cat knocked over my cup." Naughty cat. "When  I was drinking my tea, my kid screamed, 'Mommy!'" 

گربه ام فنجانم را کوبید." گربه شیطون. «وقتی داشتم چایم را می‌نوشیدم، بچه‌ام فریاد زد: «مامان!»»

Do you think you can pass the advanced  quiz before we go onto our final exam?  

فکر می‌کنید می‌توانید قبل از امتحان نهایی در آزمون پیشرفته قبول شوید؟

I hope so. And I hope that this sentence is not  true for you. "When I... Vanessa's lesson, I...  

امیدوارم. و امیدوارم این جمله برای شما صادق نباشد. "وقتی من... درس ونسا، من...

asleep." Oh no. Well, let's see which  one of these do you think is correct?  

خوابم." وای نه. خوب، بیایید ببینیم به نظر شما کدام یک از اینها درست است؟

When I were watching Vanessa's lesson, I fall  asleep. When I watch Vanessa's lesson, I fell  

وقتی داشتم درس ونسا را ​​تماشا می کردم، خوابم می برد. وقتی درس ونسا را ​​تماشا کردم،

asleep. When I was watching Vanessa's lesson, I  fell asleep. I hope that none of these are true.  

خوابم برد. وقتی داشتم درس ونسا را ​​تماشا می کردم، خوابم برد. امیدوارم هیچ کدام از اینها درست نباشد.

I'll give you three seconds to think of the  best grammatical answer. Are you ready? Three,  

سه ثانیه به شما فرصت می دهم تا به بهترین پاسخ گرامری فکر کنید. اماده ای؟ سه

two, one. "When I was watching Vanessa's  lesson, I fell asleep." Oh no, wake up,  

دو یک. "وقتی داشتم درس ونسا را ​​تماشا می کردم، خوابم برد." اوه نه، بیدار شو،

because it is time for your drum roll. Final exam. What I'm going to do is I'm going to  

زیرا زمان نواختن طبل شما فرا رسیده است. امتحان نهایی. کاری که می‌خواهم انجام دهم این است

read a little story with some blanks, and I want  you to guess the best answer. And at the very end,  

که داستانی کوچک با مقداری خالی بخوانم و از شما می‌خواهم بهترین پاسخ را حدس بزنید. و در پایان،

I'm going to read the final story. And I hope  that you can pat yourself on the back because you  

می‌خواهم داستان پایانی را بخوانم. و امیدوارم  بتوانید به پشت خود ضربه بزنید زیرا

correctly told this story in English. Let's see. Last night night... when suddenly I... some  

این داستان را به درستی به زبان انگلیسی بیان کردید. اجازه بدید ببینم. دیشب ... وقتی ناگهان من ... مقداری

carrots on the floor. Let me read it one more  time. Last night I... when suddenly I... some  

هویج روی زمین. اجازه دهید یک بار دیگر آن را بخوانم . دیشب من... وقتی ناگهان من... چند

carrots on the floor. I'll give you three  seconds to think of the best answer. 

هویج روی زمین. من سه ثانیه به شما فرصت می دهم تا به بهترین پاسخ فکر کنید.

Last night I was cooking when suddenly I dropped  some carrots on the floor. Why did I do that?  

دیشب مشغول آشپزی بودم که ناگهان مقداری هویج روی زمین افتادم. چرا این کار را کردم؟

Let me tell you. I... the carrot and I... a loud  knock at the door. Hmm. I... the carrots and I...  

اجازه بدهید به شما بگویم. من... هویج و من... یک ضربه بلند به در. هوم من... هویج ها و من...

a loud knock at the door. I'll give you three  seconds. Three, two, one. I was cutting the  

یک ضربه محکم به در. سه ثانیه به شما فرصت می دهم . سه دو یک. داشتم

carrots and I heard a loud knock at the door. I... it was my neighbor, so I... just a minute.  

هویج ها را می بریدم و صدای تق تق در را شنیدم. من... همسایه ام بود، پس من... فقط یک دقیقه.

I... it was my neighbor, so I...  Just a minute. Three, two, one.  

من... همسایه ام بود، پس من... فقط یک دقیقه. سه دو یک.

I thought it was my neighbor,  so I yelled, "Just a minute!" 

من فکر کردم همسایه من است، بنابراین فریاد زدم: "فقط یک دقیقه!"

Then a little voice said, "Mommy! I... with  my friends and I... a snake. Come look!"  

سپس صدای کوچکی گفت: "مامان! من... با دوستانم و من... یک مار. بیا نگاه کن!"

Then I heard a little voice that said,  "Mommy! I... with my friends and I...  

سپس صدای کوچکی شنیدم که گفت: "مامان! من... با دوستانم و من...

a snake. Come look!" Three, two, one.  Then I heard a little voice that said,  

یک مار. بیا نگاه کن!" سه دو یک. سپس صدای کوچکی شنیدم که گفت:

"Mommy! I was playing with my friends  and I caught a snake. Come look!" Oh my. 

"مامان! داشتم با دوستانم بازی می کردم و یک مار گرفتم. بیا نگاه کن!" ای وای.

In just a moment, I will tell  you if this is a true or not,  

فقط در یک لحظه، به شما می‌گویم که آیا این درست است یا نه،

let me read the entire story and we can see  how it sounds with the correct verb tenses. 

اجازه دهید کل داستان را بخوانم و می‌توانیم ببینیم که با زمان‌های فعل صحیح چگونه به نظر می‌رسد.

Last night I was cooking when suddenly I dropped  some carrots on the floor. Why did I do that?  

دیشب مشغول آشپزی بودم که ناگهان مقداری هویج روی زمین افتادم. چرا این کار را کردم؟

Let me tell you. I was cutting the carrots, and I  heard a loud knock at the door. I thought it was  

اجازه بدهید به شما بگویم. داشتم هویج ها را برش می دادم ، صدای تق تق در را شنیدم. من فکر

my neighbor, so I yelled, "Just a minute!" Then  a little voice said, "Mommy! I was playing with  

کردم همسایه من است، بنابراین فریاد زدم: "فقط یک دقیقه!" سپس صدای کوچکی گفت: "مامان! من با دوستانم بازی می

my friends and I caught a snake! Come look!" First of all, let me know how did you do? What  

کردم و یک مار گرفتم! بیا نگاه کن!" اول از همه بفرمایید چطوری کار کردید؟

was your score? Let me know in the comments, which  of these sentences were the most tricky for you. 

امتیاز شما چند بود؟ در نظرات به من بگویید که کدام یک از این جملات برای شما پیچیده‌تر بوده است.

And now I want to tell you if this was a true  story or not. Yes, this was a true story,  

و اکنون می‌خواهم به شما بگویم که آیا این یک داستان واقعی بود یا نه. بله، این یک داستان واقعی بود،

but it did not happen to my children. This  happened when my husband Dan was a child.  

اما برای فرزندان من اتفاق نیفتاد. وقتی شوهرم دن بچه بود این اتفاق افتاد.

I want to tell you this quick story and listen  for the past simple and past continuous verb  

من می‌خواهم این داستان سریع را به شما بگویم و به فعل‌های گذشته ساده و گذشته

tenses in my story because these verb tenses are  perfect for telling a story. Listen carefully. 

استمراری در داستانم گوش دهم، زیرا این زمان‌های فعل برای گفتن داستان عالی هستند. با دقت گوش کن

Dan was playing with his friends when he caught  a snake. He carried it over his head while his  

دن در حال بازی با دوستانش بود که یک مار گرفت. در حالی که

friends were running behind him. And he knocked on  the door and said, "Mom, can we keep it?" Can you  

دوستانش پشت سرش می دویدند، آن را روی سرش حمل کرد. و او در را زد و گفت: "مامان، می توانیم نگهش داریم؟" آیا می

imagine the look on her face? I can only imagine. So how did you do? Did today's lesson help you to  

توانید چهره او را تصور کنید؟ من فقط می توانم تصور کنم. خب چکار کردی؟ آیا درس امروز به شما کمک کرد تا

more smoothly and clearly express yourself  and talk about what happened in the past.  

به آرامی و واضح‌تر خودتان را بیان کنید و در مورد آنچه در گذشته اتفاق افتاده صحبت کنید.

I'd like to ask you a question. What happened  this morning? Can you use both the past simple and  

من می خواهم از شما یک سوال بپرسم. امروز صبح چه اتفاقی افتاد ؟ آیا می توانید هم از گذشته ساده و هم

the past continuous to tell me what happened this  morning in your house? For me, I would say when I  

از گذشته استمراری استفاده کنید تا به من بگویید امروز صبح در خانه شما چه اتفاقی افتاده است؟ برای من، می‌گفتم وقتی

woke up, my children were screaming, "Mommy!" They  were already awake and they were waiting for me. 

بیدار می‌شدم، بچه‌هایم فریاد می‌زدند: "مامان!" آنها قبلاً بیدار بودند و منتظر من بودند.

So I want to know in the comments, can you let me  know what happened this morning? And don't forget  

بنابراین می‌خواهم در نظرات بدانم، می‌توانید به من بگویید امروز صبح چه اتفاقی افتاده است؟ و فراموش نکنید

to download today's free PDF worksheet so that  you can review all of these sample sentences,  

کاربرگ PDF رایگان امروز را بارگیری کنید تا بتوانید همه این جملات نمونه

the quiz questions, the verb tenses, so  that you can express yourself completely.  

،   سؤالات مسابقه، زمان های فعل را مرور کنید تا بتوانید خود را به طور کامل بیان کنید.

That is goal. That you can express  yourself and be yourself in English.  

این هدف است. که بتوانید خود را به زبان انگلیسی بیان کنید و خودتان باشید. برای دانلود کاربرگ PDF رایگان امروز

You can click on the link in the description  to download the free PDF worksheet today. 

می‌توانید روی پیوند در توضیحات کلیک کنید .

Well, thank you so much for learning English with  me, and I will see you again next Friday for a new  

خوب، از اینکه انگلیسی را با من یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم ، و جمعه آینده دوباره شما را برای یک

lesson here on my YouTube channel. Bye. The next step is to download the free  

درس جدید اینجا در کانال YouTube من می بینم. خدا حافظ. گام بعدی دانلود

PDF worksheet for this lesson. With this  free PDF, you will master today's lesson  

کاربرگ PDF رایگان این درس است. با این PDF رایگان، بر درس امروز تسلط

and never forget what you have learned. You  can be a confident English speaker. Don't  

خواهید داشت و هرگز آموخته‌های خود را فراموش نمی‌کنید. شما می‌توانید یک انگلیسی زبان مطمئن باشید.

forget to subscribe to my YouTube channel  for a free English lesson every Friday. Bye.

فراموش نکنید که هر جمعه برای یک درس انگلیسی رایگان در کانال YouTube من مشترک شوید. خدا حافظ.