Speak English Fluently: Simple English Formula

Your goal is to speak English confidently and fluently, but unfortunately, many

هدف شما این است که انگلیسی را با اطمینان و روان صحبت کنید، اما متأسفانه، بسیاری از

times you don't know how to overcome the hurdles that you're experiencing.

اوقات نمی دانید چگونه بر موانعی که در حال تجربه آن هستید غلبه کنید.

How can you sound like the native English speakers and, and not be

چگونه می توانید مانند انگلیسی زبانان بومی صدا کنید و

nervous each time you try to speak.

هر بار که سعی می کنید صحبت کنید عصبی نباشید.

This lesson is for you, my friend, I'm going to teach you in four simple

این درس برای شما دوست من است، من قصد دارم در چهار مرحله ساده به شما آموزش دهم که

steps, how to finally sound like me.

چگونه در نهایت شبیه من شوید.

Are you ready?

آیا شما آماده اید؟

Well, then I'm teacher Tiffani.

خب، پس من معلم تیفانی هستم.

Let's jump right in.

بیایید درست وارد شویم.

Step number one, listen.

مرحله شماره یک، گوش کنید.

Now, the first thing you must do is listen to native English speakers,

اکنون، اولین کاری که باید انجام دهید این است که به زبان مادری انگلیسی گوش دهید،

actually having real life conversations.

در واقع مکالمات واقعی را انجام دهید.

This is so important because as an English learner, you're exposed

این بسیار مهم است زیرا به عنوان یک زبان آموز انگلیسی، شما در معرض

to many different English courses.

دوره های مختلف زبان انگلیسی هستید.

You're exposed to many different English books, grammar

شما در معرض بسیاری از کتاب های مختلف انگلیسی، قوانین دستور زبان هستید

rules, and the list goes on.

و این فهرست ادامه دارد.

But if you want to sound like a native English speaker, you must listen to native

اما اگر می خواهید مانند یک انگلیسی زبان بومی به نظر برسید، باید به

English speakers having conversations.

صحبت های انگلیسی زبانان بومی گوش دهید.

Now, what you're seeing on the screen is a transcript of an entire conversation

اکنون، آنچه روی صفحه می‌بینید، متن کامل مکالمه‌ای است که

I had with one of my friends.

با یکی از دوستانم داشتم.

Who also happens to be an English teacher.

که اتفاقاً معلم زبان انگلیسی هم هست.

We were speaking about this topic, learning, and I want us

ما در مورد این موضوع صحبت می‌کردیم، یاد می‌گرفتیم، و می‌خواهم

to check out a short section, a portion of this conversation.

بخش کوتاهی، بخشی از این گفتگو را بررسی کنیم.

Again, we are on step number one.

باز هم در مرحله شماره یک هستیم.

So we're going to check out a portion from this conversation

بنابراین،

again, on the listen step.

در مرحله گوش دادن، دوباره بخشی از این مکالمه را بررسی می کنیم.

You have to listen to real conversations from native English speakers.

شما باید به مکالمات واقعی از زبان مادری انگلیسی گوش دهید.

So here's that small section of the conversation.

بنابراین بخش کوچکی از گفتگو اینجاست.

I was speaking with my friend, a fellow teacher.

داشتم با دوستم که همکار معلمی بود صحبت می کردم.

Her name is Carly.

نام او کارلی است.

And this is what I said at that portion, that section, I need to be

و این همان چیزی است که در آن بخش، آن بخش گفتم، من باید

in a classroom setting because when you're studying on your own, and this

در یک محیط کلاس باشم، زیرا زمانی که شما به تنهایی مطالعه می کنید، و این

is even for the student watching this, like, we hope you stay with us forever.

حتی برای دانش آموزی است که این را تماشا می کند، مانند، امیدواریم برای همیشه با ما بمانید. .

When you study on your own, you're really kind of grasping at straws.

وقتی به تنهایی مطالعه می‌کنید، واقعاً به نوعی به نی چنگ می‌زنید.

Kind of, we say you're, you're just like, let me do this.

یک جورهایی، ما می گوییم شما هستید، شما فقط مثل این هستید، اجازه دهید من این کار را انجام دهم.

I'll do this.

من این کار را انجام خواهم داد.

Let me study this and I'll study this.

بگذارید این را مطالعه کنم و این را مطالعه خواهم کرد.

You really have no clear plan or direction because you don't

شما واقعاً هیچ برنامه یا جهت روشنی ندارید زیرا نمی

know how to get somewhere.

دانید چگونه به جایی برسید.

You've never been to before.

قبلاً هرگز نرفته اید.

You need someone that's been there before to give you the directions and

شما به کسی نیاز دارید که قبلاً آنجا بوده است تا به شما راهنمایی کند و

just kind of follow their guidance.

فقط به نوعی از راهنمایی های او پیروی کند.

And that's what was happening with Korean.

و این چیزی است که در مورد کره ای اتفاق می افتد.

And I was like, I need to be in a classroom setting because there

و من می خواستم در یک محیط کلاس درس باشم زیرا

are certain pillars that I need.

ستون های خاصی وجود دارد که به آنها نیاز دارم.

There's a foundation that needs to be built that I can't build because

پایه‌ای وجود دارد که باید ساخته شود که من نمی‌توانم آن را بسازم، زیرا

I've never built this thing before.

قبلاً چنین چیزی را نساختم.

Um, As far as speaking Korean.

اوم، در مورد کره ای صحبت کردن.

So that's why I prefer a classroom setting.

بنابراین به همین دلیل است که من فضای کلاس را ترجیح می دهم .

I tend to flourish in a classroom setting.

من تمایل به شکوفایی در محیط کلاس دارم.

Now, again, I want to emphasize that this is just a small portion of the

حالا باز هم می خواهم تاکید کنم که این تنها بخش کوچکی از

conversation I had with the teacher.

صحبتی است که با استاد داشتم.

On this topic of learning, but in this small section, this small portion you

در مورد این موضوع یادگیری، اما در این بخش کوچک، این بخش کوچک را

saw, and you probably heard many new expressions, many do terms, do terms.

دیدید، و احتمالاً عبارات جدید بسیاری شنیدید ، بسیاری از اصطلاحات، انجام اصطلاحات.

I'm leaving this in here, new terms that can help you sound more

من این را در اینجا می گذارم، اصطلاحات جدیدی که می تواند به شما کمک کند بیشتر

like a native English speaker.

شبیه یک انگلیسی زبان مادری باشید.

So here are the terms that I want to break down for you to help you

بنابراین در اینجا اصطلاحاتی وجود دارد که می خواهم برای شما توضیح دهم تا به شما در

understand how to use them in real life.

درک نحوه استفاده از آنها در زندگی واقعی کمک کنم.

We have grasping at straws, pillars, and flourish.

ما در نی ها، ستون ها و شکوفا هستیم.

So this leads us into our second step.

بنابراین این ما را به مرحله دوم هدایت می کند.

Remember step one was to listen.

به یاد داشته باشید مرحله اول گوش دادن بود.

You heard what I was saying during this conversation, even though you

شما در طول این مکالمه آنچه را که من می‌گفتم شنیدید ، اگرچه

missed some of the words and terms, you still did step one to listen.

برخی از کلمات و اصطلاحات را از دست دادید، اما هنوز مرحله اول را برای گوش دادن انجام دادید.

Step number two now is to learn.

مرحله شماره دو در حال حاضر یادگیری است.

You have to learn the terms that native English speakers

شما باید اصطلاحاتی را یاد بگیرید که انگلیسی زبانان بومی

use in real conversations.

در مکالمات واقعی استفاده می کنند.

So once again, all the terms we have grasping at straws, pillars and flourish.

بنابراین یک بار دیگر، همه اصطلاحاتی که ما از نی، ستون ها و ستون ها درک می کنیم، شکوفا می شوند.

Three terms that I used in that short section, that short

سه اصطلاحی که در آن بخش کوتاه، آن

portion of the conversation.

بخش کوتاه مکالمه به کار بردم.

Again, we're on step two, now learning the words from that section.

دوباره، ما در مرحله دو هستیم، اکنون کلمات آن بخش را یاد می گیریم.

So let's get started with the first term, grasping at straws.

پس بیایید با اولین ترم شروع کنیم، با نی ها چنگ بزنیم.

Excellent.

عالی

Repeat after me again, grasping at straws.

بعد از من دوباره تکرار کن، با نی چنگ زدن.

Excellent.

عالی

Now this term just refers to making a desperate or hopeless attempt to find a

اکنون این اصطلاح فقط به تلاش ناامیدانه یا ناامیدانه برای یافتن

solution or explanation often by using weak or unreliable evidence or ideas.

راه حل یا توضیح اغلب با استفاده از شواهد یا ایده های ضعیف یا غیرقابل اعتماد اشاره دارد.

I'm not sure if this is going to work, but I'm just going to try again, desperate

من مطمئن نیستم که آیا این کار می‌کند یا نه، اما فقط می‌خواهم دوباره تلاش کنم،

or a hopeless attempt in English.

تلاشی ناامیدکننده یا ناامیدکننده به زبان انگلیسی.

We say grasping at straws.

می گوییم چنگ زدن به نی.

And as I was speaking during the conversation, I used this

و همانطور که در حین مکالمه صحبت می کردم، از این عبارت استفاده کردم

expression, but the question is, how can you use it in real life?

، اما سوال اینجاست که چگونه می توان از آن در زندگی واقعی استفاده کرد؟

So here are some example sentences.

بنابراین در اینجا چند جمله مثال آورده شده است.

Here's the first one.

اینجا اولین مورد است.

The suspect's defense lawyer was grasping at straws, To

وکیل مدافع مظنون از نی چنگ می زد تا

provide an alibi for his client.

برای موکلش عذرخواهی کند.

It was, he was very desperate.

این بود، او بسیار ناامید بود.

He didn't know what to do.

نمی دانست چه کند.

Second example, sentence, she was grasping at straws, trying to come

مثال دوم، جمله، او در حال چنگ زدن به نی ها بود و سعی می کرد

up with any reason to avoid taking responsibility for her actions.

دلیلی برای اجتناب از مسئولیت اعمال خود بیابد.

She didn't know what she could do, but she was trying.

او نمی دانست چه کاری می تواند انجام دهد، اما تلاش می کرد.

And finally, the manager was grasping at straws to justify the

و در نهایت، مدیر برای توجیه

company's poor performance rate.

نرخ عملکرد ضعیف شرکت، از نی چنگ می زد.

Again, we're speaking about this term, grasping at straws.

باز هم، ما در مورد این اصطلاح صحبت می کنیم، چنگ زدن به نی.

Now, just a reminder, everything that I am teaching you in this lesson actually comes

اکنون، فقط یک یادآوری، همه چیزهایی که در این درس به شما آموزش می‌دهم در واقع

from a course speak English like a native.

از یک دوره صحبت کردن به زبان انگلیسی مانند یک بومی است.

Where I teach students based on these steps that I'm teaching you today.

جایی که من بر اساس این مراحل که امروز به شما آموزش می دهم به دانش آموزان آموزش می دهم.

So grasping at straws, again, if I'm going to the month where I taught my students

بنابراین اگر به ماهی که این مبحث را به دانش‌آموزانم آموزش دادم، می‌روم،

this topic, we can see right here.

می‌توانیم همین‌جا ببینیم.

I actually taught them the terms, grasping at straws, pillars, and flourish.

من در واقع اصطلاحات، چنگ زدن به نی، ستون و شکوفایی را به آنها آموزش دادم.

And I explained how to use them.

و نحوه استفاده از آنها را توضیح دادم.

And I also showed them where the terms were used in the conversation,

و همچنین به آنها نشان دادم که

at what times these terms were used.

این اصطلاحات در چه مواقعی در مکالمه استفاده شده است.

So you are now learning what my students actually learn.

بنابراین شما اکنون در حال یادگیری چیزی هستید که دانش آموزان من واقعاً یاد می گیرند.

So let's move on now to the next term.

پس بیایید اکنون به ترم بعدی برویم.

We have grasping at straws.

ما از نی چنگ می زنیم.

Now it's pillars again, we're learning the terms that are actually

اکنون دوباره ستون هاست، ما در حال یادگیری اصطلاحاتی هستیم که در واقع

used by native English speakers.

توسط انگلیسی زبانان بومی استفاده می شود.

Step two is the learn step.

مرحله دوم مرحله یادگیری است.

So after me pillars, excellent again, pillars.

پس بعد از من ستونها، باز هم عالی، ستونها.

Great job.

کار عالی

So pillars, this just means strong and important foundations

بنابراین ستون ها، این فقط به معنای پایه های قوی و مهم

or supports of something.

یا پشتیبان های چیزی است.

For example, whenever I teach English conversation, I emphasize the pillars

مثلاً هر وقت مکالمه انگلیسی را تدریس می‌کنم، روی ارکان

of giving examples, giving details, making sure you can support your idea,

مثال زدن، بیان جزئیات تأکید می‌کنم، مطمئن شوم که می‌توانید از ایده‌تان،

your opinion, maybe with reasons.

نظرتان، شاید با دلیل حمایت کنید.

All right.

بسیار خوب.

Pillars again, strong and important foundations.

دوباره ستون ها، پایه های محکم و مهم.

Foundations.

پایه ها

So how can you use this in a sentence?

پس چگونه می توان از این در یک جمله استفاده کرد؟

Here's the first example sentence, education and healthcare are considered

در اینجا اولین جمله مثال است، آموزش و مراقبت های بهداشتی از ستون های جامعه مدرن امروزی در نظر گرفته می شوند

pillars of today's modern society.

.

The second example sentence, honesty and integrity, are the pillars of a

جمله مثال دوم، صداقت و درستکاری، ارکان یک

strong and trustworthy friendship.

دوستی قوی و قابل اعتماد است.

Remember this word came from the conversation between myself and

به یاد داشته باشید که این کلمه از مکالمه من و

another native English speaker.

یکی دیگر از انگلیسی زبانان بومی آمده است.

So you're learning a real English word used by native English speakers in

بنابراین شما در حال یادگیری یک کلمه واقعی انگلیسی هستید که توسط انگلیسی زبانان بومی در زندگی واقعی استفاده می شود،

real life, step two, the learn step.

مرحله دوم، مرحله یادگیری.

And here's the third example sentence.

و در اینجا سومین جمله مثال است.

The economy relies on different pillars, such as manufacturing,

اقتصاد بر پایه های مختلفی مانند تولید،

technology, and finance.

فناوری و مالی متکی است.

So you see this term pillars can be used in many different situations.

بنابراین می بینید که این اصطلاح ستون ها را می توان در موقعیت های مختلف استفاده کرد.

So now it's time for us to move to our third term.

بنابراین اکنون زمان آن است که به دوره سوم خود برویم.

Again, step two is all about learning the terms used by native English speakers.

باز هم، مرحله دوم همه چیز در مورد یادگیری اصطلاحات مورد استفاده توسط انگلیسی زبانان بومی است.

Step one, we listened to part of the conversation.

مرحله اول، ما به بخشی از گفتگو گوش دادیم.

Step two, we're learning the terms used by native English speakers.

مرحله دوم، ما در حال یادگیری اصطلاحاتی هستیم که توسط انگلیسی زبانان بومی استفاده می شود.

The third term again, after me, flourish.

ترم سوم دوباره بعد از من شکوفا شد.

Good again, flourish.

خوب دوباره، شکوفا شوید.

Excellent.

Now this term just means to thrive, grow, or prosper in

عالی

اکنون این اصطلاح فقط به معنای شکوفایی، رشد یا شکوفایی به

a healthy and successful way.

روشی سالم و موفق است.

You are prospering.

شما در حال پیشرفت هستید.

You are thriving.

شما در حال شکوفایی هستید.

You are flourishing as an English learner.

شما به عنوان یک زبان آموز انگلیسی در حال شکوفایی هستید.

I hope so.

امیدوارم اینطور باشد.

I hope my lessons help you to flourish and to feel good about your English.

امیدوارم درس های من به شما کمک کند تا شکوفا شوید و احساس خوبی نسبت به انگلیسی خود داشته باشید.

All right.

بسیار خوب.

Here are three example sentences using this term.

در اینجا سه جمله مثال با استفاده از این اصطلاح آورده شده است.

The first example sentence, the business began to flourish after implementing

اولین جمله مثال، کسب و کار پس از اجرای

new marketing strategies and techniques.

استراتژی ها و تکنیک های بازاریابی جدید شروع به شکوفایی کرد.

Here's the second example sentence with proper care and attention,

در اینجا دومین جمله مثال است که با مراقبت و توجه مناسب،

plants and flowers can flourish in the garden in no time sidebar.

گیاهان و گل ها می توانند در نوار کناری در زمان کوتاهی در باغ شکوفا شوند.

This is not in my notes.

این در یادداشت های من نیست.

I just recently started growing some plants, listen, and they are flourishing.

من به تازگی شروع به رشد چند گیاه کردم، گوش کنید، و آنها در حال شکوفایی هستند.

Baby.

عزیزم

Every time I see them, when I walk in my dining room, I'm like,

هر بار که آنها را می بینم، وقتی در اتاق غذاخوریم قدم می زنم، انگار،

yes, I'm excited about them.

بله، در مورد آنها هیجان زده هستم. در

They are flourishing.

حال شکوفایی هستند.

True story.

داستان واقعی

All right.

And here's the third example sentence.

بسیار خوب.

و در اینجا سومین جمله مثال است.

The artist's career started to flourish after receiving recognition from an

حرفه این هنرمند پس از به رسمیت شناختن یک

influential critic in the industry.

منتقد تأثیرگذار در صنعت شروع به شکوفایی کرد.

Again, this term used by a native English speaker is flourish.

باز هم، این اصطلاحی که توسط یک انگلیسی زبان بومی استفاده می شود، شکوفایی است.

You got it.

متوجه شدی

Excellent.

So once again, we're talking about the second step.

عالی

بنابراین یک بار دیگر، ما در مورد مرحله دوم صحبت می کنیم.

Learn, you have to learn the terms used by native English speakers.

یاد بگیرید، باید اصطلاحاتی را که انگلیسی زبانان بومی استفاده می کنند را یاد بگیرید.

Now, throughout the conversation, there were many other terms and

حالا در طول مکالمه، اصطلاحات و اصطلاحات بسیار دیگری وجود داشت

expressions that were used by myself and the other English teachers.

که توسط خود من و سایر معلمان انگلیسی استفاده می شد.

So my students learned all of these terms, but let's continue because now

بنابراین دانش آموزان من همه این اصطلاحات را یاد گرفتند ، اما بیایید ادامه دهیم زیرا اکنون

we have to go to step number three.

باید به مرحله شماره سه برویم.

We listened for step number one, step number two, you learned the three

ما به مرحله شماره یک، مرحله شماره دو گوش دادیم، شما سه

new expressions, the terms that were used by me, a native English speaker.

عبارت جدید را یاد گرفتید، اصطلاحاتی که توسط من، یک انگلیسی زبان مادری استفاده می شد.

Now, you know them.

حالا شما آنها را می شناسید.

Now it's time to move to step three.

حالا وقت آن است که به مرحله سه برویم.

This step is very important.

این مرحله بسیار مهم است.

Step three is the analyze step.

مرحله سوم مرحله تجزیه و تحلیل است.

I want you to say it after me.

میخوام بعد از من بگی

Analyze.

تحلیل کنید.

Excellent.

عالی

Now, before I break this down, let me explain before I break

حالا، قبل از اینکه این را تجزیه کنم، اجازه دهید قبل از تجزیه رونوشت توضیح دهم

down the transcript, right, what we're talking about.

، درست است، در مورد چه چیزی صحبت می کنیم.

I want to help you see the importance of analyzing, right?

من می خواهم به شما کمک کنم تا اهمیت تجزیه و تحلیل را ببینید، درست است؟

Native English speakers.

انگلیسی زبانان بومی.

We speak a certain way because we think a certain way.

ما به روش خاصی صحبت می کنیم زیرا به روش خاصی فکر می کنیم.

So for you, as an English speaker.

بنابراین برای شما، به عنوان یک انگلیسی زبان.

English learner, in order for you to speak like me, you've got to think like me.

زبان آموز انگلیسی، برای اینکه بتوانید مثل من صحبت کنید، باید مثل من فکر کنید.

So let's break down the portion of the conversation.

پس بیایید بخش گفتگو را تجزیه کنیم.

Again, remember, we looked at the conversation that I had.

باز هم یادتان باشد، ما به مکالمه ای که داشتم نگاه کردیم.

We selected a portion of the conversation at about the 14, 14 minute mark.

ما بخشی از گفتگو را در حدود 14، 14 دقیقه انتخاب کردیم.

I want us to analyze this part of the conversation.

می خواهم این قسمت از گفتگو را تحلیل کنیم.

So transcript analysis.

بنابراین تجزیه و تحلیل رونوشت.

So I have it right on the screen for those watching.

بنابراین من آن را روی صفحه نمایش برای کسانی که تماشا می کنند، دارم.

Again, we're on the analyze phase.

باز هم در مرحله تحلیل هستیم.

The step, and this is what we're doing first.

مرحله، و این همان کاری است که ما در ابتدا انجام می دهیم.

The very first thing I said was I need to be in a classroom setting.

اولین چیزی که گفتم این بود که باید در کلاس درس باشم.

What was I doing?

داشتم چیکار میکردم؟

I was giving my personal opinion, man.

من نظر شخصیمو میگفتم مرد

I hope you're taking notes.

امیدوارم یادداشت برداری کنید

I know my students that are watching are like, yes, Tiff.

من می دانم که دانش آموزان من که در حال تماشا هستند مانند، بله، تیف هستند.

We know exactly what you're talking about.

ما دقیقاً می دانیم که در مورد چه چیزی صحبت می کنید.

My students in my Academy, in the program.

دانش آموزان من در آکادمی من، در برنامه.

But again, the very first thing I said, I said, I need to be in a classroom setting.

اما باز هم، اولین چیزی که گفتم، گفتم، باید در یک محیط کلاس باشم.

That's my personal opinion.

این نظر شخصی منه

Please take notes.

لطفا یادداشت بردارید

This is going to be so important, right?

این خیلی مهم خواهد بود، درست است؟

You have to think like a native English speaker.

شما باید مانند یک انگلیسی زبان مادری فکر کنید.

So I first gave my personal opinion.

بنابراین من ابتدا نظر شخصی خودم را گفتم.

What happened next after I gave my personal opinion, I then

بعد از اینکه نظر شخصی ام را دادم چه اتفاقی افتاد ، سپس

proceeded to give a reason.

اقدام به ارائه دلیل کردم.

My personal opinion was first, then I gave a reason.

نظر شخصی من اول بود بعد دلیل آوردم.

Listen closely because when you're studying on your own,

با دقت گوش کن چون وقتی به تنهایی درس می خوانی،

you're I'm going to skip down.

من می گذرم.

You're kind of grasping at straws.

یه جورایی به نی چنگ میزنی

You're just like, let me do this.

تو مثل این هستی که بگذار این کار را بکنم.

And then this, let me study this and study this.

و سپس این، اجازه دهید من این را مطالعه کنم و این را مطالعه کنم.

You have no clear plan.

برنامه مشخصی ندارید

So what did I do?

پس من چه کار کردم؟

Remember the first thing I gave was my personal opinion.

یادت باشه اولین چیزی که گفتم نظر شخصی من بود.

I need to be in a classroom setting.

من باید در یک محیط کلاس درس باشم.

The person listening to me is probably wondering, huh?

کسی که به من گوش می دهد احتمالاً متعجب است، ها؟

I wonder why Tiff said that.

من تعجب می کنم که چرا تیف این را گفت.

Oh, let me give you the reason.

اوه، بذار دلیلش رو برات بیارم

Let me provide the reason, because I know you're probably asking yourself why.

اجازه دهید دلیل را بیان کنم، زیرا می دانم که احتمالاً از خود می پرسید چرا.

And then I explain, ah, because you're usually grasping at straws when you

و بعد توضیح می‌دهم، آه، چون معمولاً وقتی

don't have someone to guide you.

کسی را ندارید که شما را راهنمایی کند، به نی‌ها چنگ می‌زنید.

After giving the reason, please take notes my friend.

پس از بیان دلیل لطفا یادداشت کنید دوست من.

Then, what did I do?

بعد، من چه کار کردم؟

I then proceeded to give my personal opinion as well.

سپس به بیان نظر شخصی خود نیز پرداختم.

Again, these are the fundamentals of English conversation.

باز هم، اینها اصول مکالمه انگلیسی هستند.

And again, I teach these to my students.

و دوباره اینها را به شاگردانم آموزش می دهم.

So I gave my personal opinion again, watch what happened.

بنابراین من دوباره نظر شخصی خودم را گفتم، ببینید چه اتفاقی افتاده است.

You need someone that's been there before to give you the directions and

شما به کسی نیاز دارید که قبلاً آنجا بوده است تا به شما راهنمایی کند و

just kind of follow their guidance.

فقط به نوعی از راهنمایی های او پیروی کند.

That's my personal opinion.

این نظر شخصی منه

There might be another person, another English teacher who

ممکن است شخص دیگری وجود داشته باشد، معلم انگلیسی دیگری که

has a different methodology.

روش شناسی متفاوتی داشته باشد.

And their methodology might be good, right?

و روش آنها ممکن است خوب باشد، درست است؟

But we're focusing on using this methodology to understand, wait a minute.

اما ما روی استفاده از این روش برای درک تمرکز داریم، یک دقیقه صبر کنید.

Why did Tiffani speak like that?

چرا تیفانی اینطور صحبت کرد؟

Why did she give her answer in that order?

چرا جوابش را به این ترتیب داد؟

My third fundamental, the third fundamental I use of English conversation.

سومین اساسی من، سومین اساسی که من از مکالمه انگلیسی استفاده می کنم.

Personal opinion.

نظر شخصی.

So I have the first one being the personal opinion, the second one being a

بنابراین من اولی نظر شخصی است، دومی

reason, and the third one, again, being my personal opinion, you need someone

دلیل است، و سومی، باز هم نظر شخصی من است، شما به کسی نیاز دارید

that's there to give you directions.

که آنجا باشد تا به شما راهنمایی کند.

Right now, don't forget, I am speaking about learning.

در حال حاضر، فراموش نکنید، من در مورد یادگیری صحبت می کنم.

Remember the full transcript, the conversation, the entire conversation

متن کامل، مکالمه را به خاطر بسپارید ، کل مکالمه

was actually about learning.

در واقع در مورد یادگیری بود.

All right.

It was actually about learning.

بسیار خوب.

در واقع در مورد یادگیری بود.

So even though you're not.

بنابراین حتی اگر شما نیستید.

Hearing the entire conversation, you can still see that I was speaking

با شنیدن کل مکالمه، هنوز هم می بینید که من

to my friend about learning.

با دوستم در مورد یادگیری صحبت می کردم.

All right.

بسیار خوب.

So continuing now, let's know again, personal opinion.

بنابراین در حال حاضر، اجازه دهید دوباره بدانیم، نظر شخصی است.

After I gave my personal opinion, I then gave a personal

بعد از اینکه نظر شخصی ام را بیان کردم ، سپس یک تجربه شخصی ارائه دادم

experience, personal experience.

، تجربه شخصی.

I said, and that's what was happening with Korean.

من گفتم، و این چیزی است که در مورد کره ای اتفاق می افتد.

I was like, I need to be in a classroom setting.

من می خواستم در یک محیط کلاس درس باشم.

I then proceeded to give my personal experience.

سپس به بیان تجربیات شخصی خود پرداختم.

I speak Korean and yeah, I know for those that are Korean, and I understand what you

من کره ای صحبت می کنم و بله، برای کسانی که کره ای هستند می دانم، و می دانم که شما

as an English learner are going through right now, because it's challenging

به عنوان یک زبان آموز انگلیسی در حال حاضر با چه مشکلاتی روبرو هستید، زیرا

to learn a language as an adult.

یادگیری یک زبان در بزرگسالی چالش برانگیز است.

So in the conversation, I mentioned my personal experience.

بنابراین در گفتگو به تجربه شخصی خود اشاره کردم.

So I started again, personal opinion, then a reason, then a personal opinion,

بنابراین من دوباره شروع کردم، نظر شخصی، سپس یک دلیل، سپس یک نظر شخصی،

and then a personal experience.

و سپس یک تجربه شخصی.

But I didn't stop there.

اما من به همین جا بسنده نکردم.

Remember we're analyzing this aspect or this part of the conversation.

به یاد داشته باشید که ما در حال تجزیه و تحلیل این جنبه یا این بخش از گفتگو هستیم.

I then gave my personal opinion again.

بعد دوباره نظر شخصی خودم را گفتم.

I said, so that's why I prefer a classroom setting.

گفتم، به همین دلیل من فضای کلاس را ترجیح می دهم.

I tend to flourish in a classroom setting.

من تمایل به شکوفایی در محیط کلاس دارم.

I think I flourished in a classroom setting.

فکر می کنم در یک محیط کلاسی شکوفا شدم.

That's my personal opinion.

این نظر شخصی منه

So again, we've analyzed the conversation, but what do we do with this analysis?

بنابراین، دوباره گفتگو را تحلیل کردیم، اما با این تحلیل چه کار می کنیم؟

We create a formula.

ما یک فرمول ایجاد می کنیم.

Personal opinion, reason, personal opinion, personal experience,

نظر شخصی، دلیل، نظر شخصی، تجربه شخصی،

personal opinion turns into P O plus R plus P O plus P E plus P O.

نظر شخصی تبدیل به P O به اضافه R به اضافه P O به علاوه P E به علاوه P O می

Whenever I do this, I teach this method to my students every month.

شود هر ماه این روش را به شاگردانم آموزش می دهم.

And whenever I do this, I feel like I want to start rapping P O.

و هر وقت این کار را انجام می‌دهم، احساس می‌کنم می‌خواهم شروع به رپ کردن کنم.

I feel like I want to start rapping.

احساس می‌کنم می‌خواهم رپ را شروع کنم.

Oh, maybe I'll tell you guys that story.

اوه، شاید من آن داستان را به شما بگویم.

Stay till the end for story time.

برای زمان داستان تا آخر بمانید.

I'll tell you guys the rapping story.

بچه ها داستان رپ را به شما می گویم.

Okay.

All right.

باشه

بسیار خوب.

So this is the formula we created by a nap and I analyzing the part of

بنابراین این فرمولی است که ما با چرت زدن ایجاد کردیم و من دوباره قسمتی از مکالمه را تجزیه و تحلیل می‌کنم،

the conversation again, remember I said the full conversation is what

به یاد داشته باشید که گفتم مکالمه کامل همان چیزی است که به

I taught my students, but we're looking at this portion of the

دانش‌آموزانم یاد دادم، اما ما به این بخش از

conversation where I was speaking.

مکالمه نگاه می‌کنیم که در آن صحبت می‌کردم.

So we have this formula, P O plus R plus P O plus P E plus P O.

بنابراین ما این فرمول را داریم، P O به اضافه R به علاوه P O به اضافه P E به علاوه P O.

What do we do with this formula?

با این فرمول چه کار می کنیم؟

Thanks for the formula, Tiff.

با تشکر از فرمول، Tiff.

I I'm an English learner.

من یک زبان آموز انگلیسی هستم

I realized, okay, I listened.

فهمیدم باشه گوش کردم

Step two, I learned.

مرحله دوم، یاد گرفتم.

Step three, we analyzed.

مرحله سوم، ما آنالیز کردیم.

What do we do for step four?

برای مرحله چهار چه کنیم؟

Oh, I'm so glad you asked boo.

اوه، خیلی خوشحالم که از بو پرسیدی.

Step four, step four is all about applying what you just did.

مرحله چهارم، مرحله چهارم تماماً در مورد اعمال کاری است که شما انجام دادید.

Now it's time to apply practical application.

اکنون زمان اعمال کاربرد عملی است.

So here we go.

بنابراین ما اینجا هستیم.

Practical application.

کاربرد عملی.

We have right here, our formula that we just created in step number three.

ما در اینجا فرمول خود را داریم که در مرحله شماره سه ایجاد کردیم.

So what we're going to do is we're going to look at examples.

بنابراین کاری که می خواهیم انجام دهیم این است که به نمونه هایی نگاه می کنیم.

I want us to look at this example.

می خواهم به این مثال نگاه کنیم.

Here's the question.

سوال اینجاست.

The question is, why do you think, or which do you think is better self

سوال این است که چرا فکر می‌کنید، یا فکر می‌کنید کدامیک بهتر است

paced learning or a classroom setting?

یادگیری خودسرانه یا یک محیط کلاسی؟

Now, this is actually the question that I was answering during the conversation.

اکنون، این در واقع همان سؤالی است که من در حین گفتگو به آن پاسخ می‌دادم.

During this section of the conversation, I was actually

در طول این بخش از گفتگو، من در واقع به

answering this specific question.

این سوال خاص پاسخ می‌دادم.

So I'm going to have you look at the exact same question again, which

بنابراین من می خواهم دوباره دقیقاً به همان سؤال نگاه کنید، به

do you think is better self paced learning or a classroom setting?

نظر شما کدام یک یادگیری خودسرانه بهتر است یا یک محیط کلاسی؟

Using our formula.

با استفاده از فرمول ما

So here's the first part, personal opinion.

بنابراین در اینجا قسمت اول، نظر شخصی است.

All right.

I strongly believe this is an example.

بسیار خوب.

من قویا معتقدم که این یک نمونه است.

I strongly believe classroom learning has more advantages than self paced learning.

من قویاً معتقدم یادگیری در کلاس درس مزایای بیشتری نسبت به یادگیری خودسرانه دارد.

Remember, we're getting you to the point of speaking like a native English

به یاد داشته باشید، ما با استفاده از این مراحل ساده شما را به نقطه ای می رسانیم که مانند یک انگلیسی زبان مادری صحبت کنید

speaker using these simple steps.

.

All right.

Personal opinion.

بسیار خوب.

نظر شخصی.

I strongly believe classroom learning has more advantages than self paced learning.

من قویاً معتقدم یادگیری در کلاس درس مزایای بیشتری نسبت به یادگیری خودسرانه دارد.

All right.

بسیار خوب. بعد از فرمول

What's the next thing you should say following the formula?

چه چیزی باید بگویید؟

Oh, you're smart.

اوه تو باهوشی

Yes.

بله.

The next thing you need to say is the reason why.

نکته بعدی که باید بگویید دلیل آن است.

So the structured environment helps maintain motivation and

بنابراین محیط ساختاریافته به حفظ انگیزه کمک می کند و

having immediate feedback from teachers and peers is invaluable.

داشتن بازخورد فوری از معلمان و همسالان بسیار ارزشمند است.

Plus the social interaction creates a more engaging learning experience.

به علاوه تعامل اجتماعی تجربه یادگیری جذاب تری ایجاد می کند.

That's hard to replicate when studying alone.

تکرار آن هنگام مطالعه به تنهایی دشوار است.

I just gave reasons for the personal opinion right after that.

من فقط پس از آن برای نظر شخصی دلایلی ارائه کردم.

What do we have to do now?

حالا باید چیکار کنیم؟

Yes.

بله.

Personal opinion.

Again, having someone guide you through complex topics is really

نظر شخصی.

باز هم، داشتن کسی که شما را از طریق موضوعات پیچیده راهنمایی کند

essential for deep understanding.

برای درک عمیق بسیار ضروری است.

That's a personal opinion right after that.

این یک نظر شخصی است بلافاصله پس از آن.

I have to now give a personal experience.

الان باید یه تجربه شخصی بدم

Here's an example, personal experience.

در اینجا یک مثال، تجربه شخصی است.

When I was learning Spanish, I tried self study apps for six

زمانی که در حال یادگیری زبان اسپانیایی بودم، به مدت شش ماه برنامه های خودآموزی را امتحان کردم

months and barely made progress.

و به سختی پیشرفت کردم.

But after joining a language school, I became conversational in just three

اما پس از پیوستن به یک آموزشگاه زبان،

months because of the regular practice and expert guidance, personal experience.

به دلیل تمرین منظم و راهنمایی های متخصص، تجربه شخصی، تنها در سه ماه تبدیل به مکالمه شدم.

You have a personal experience.

شما یک تجربه شخصی دارید.

Again, you're following this formula to answer the question.

باز هم، شما از این فرمول برای پاسخ به سوال پیروی می کنید.

Why?

چرا؟

Because you want to sound like a native English speaker.

زیرا می خواهید مانند یک انگلیسی زبان مادری به نظر برسید.

And here's the last part of the formula, personal opinion.

و در اینجا آخرین بخش فرمول، نظر شخصی است. به

That's why I'll always choose classroom learning over self paced options.

همین دلیل است که من همیشه یادگیری در کلاس را به گزینه های خود گام انتخاب می کنم.

That's a personal opinion.

این یک نظر شخصی است.

All right.

So let's listen to the full response.

بسیار خوب.

پس بیایید به پاسخ کامل گوش کنیم.

Now here is the full response.

اکنون این پاسخ کامل است.

Using all of the parts.

با استفاده از تمامی قطعات

I strongly believe classroom learning has more advantages than self paced learning.

من قویاً معتقدم یادگیری در کلاس درس مزایای بیشتری نسبت به یادگیری خودسرانه دارد.

The structured environment helps maintain motivation and having immediate feedback

محیط ساختاریافته به حفظ انگیزه کمک می کند و داشتن بازخورد فوری

from teachers and peers is invaluable.

از معلمان و همسالان بسیار ارزشمند است.

Plus the social interaction creates a more engaging learning experience.

به علاوه تعامل اجتماعی تجربه یادگیری جذاب تری ایجاد می کند.

That's hard to replicate when studying alone.

تکرار آن هنگام مطالعه به تنهایی دشوار است.

Having someone guide you through complex topics is really

داشتن کسی که شما را از طریق موضوعات پیچیده راهنمایی کند

essential for deep understanding.

برای درک عمیق واقعا ضروری است.

When I was learning Spanish, I tried self study apps for six

زمانی که اسپانیایی یاد می‌گرفتم، شش ماه برنامه‌های خودآموزی را امتحان کردم

months and barely made progress.

و به سختی پیشرفت کردم.

But after joining a language school, I became conversational in just

اما پس از پیوستن به آموزشگاه زبان،

three months because of the regular practice and expert guidance.

به دلیل تمرین منظم و راهنمایی های متخصص، تنها در سه ماه تبدیل به مکالمه شدم. به

That's why I'll always choose classroom learning over self paced options.

همین دلیل است که من همیشه یادگیری در کلاس را به گزینه های خود گام انتخاب می کنم.

Now.

در حال حاضر. درست

That right there was a response that a native English speaker would give.

همانجا پاسخی بود که یک انگلیسی زبان بومی می داد.

That was a fluent and confident response.

پاسخی روان و مطمئن بود.

Why?

چرا؟

Because we used the formula that was based on a native English speakers response.

زیرا ما از فرمولی استفاده کردیم که بر اساس پاسخ انگلیسی زبانان بومی بود.

Again, simple four steps.

باز هم چهار مرحله ساده.

Listen, Learn, analyze and apply, but it doesn't stop there.

گوش کنید، بیاموزید، تجزیه و تحلیل کنید و اعمال کنید، اما به همین جا ختم نمی شود.

We can use this formula to give it even different response.

ما می توانیم از این فرمول استفاده کنیم تا حتی پاسخ های متفاوتی به آن بدهیم.

Same question.

همین سوال

Check out this one.

این یکی را بررسی کنید.

Now we're going to go to the next example.

حال به سراغ مثال بعدی می رویم.

Here's example number two, again, same question.

در اینجا مثال شماره دو، دوباره، همان سوال است. به

Which do you think is better self paced learning or a classroom setting?

نظر شما یادگیری خودسرانه بهتر است یا یک محیط کلاسی؟

Here's the first part.

اینم قسمت اول

I actually prefer self paced learning over traditional classroom settings.

من در واقع یادگیری خودسرانه را بر محیط های کلاس درس سنتی ترجیح می دهم.

Make sense.

معنا پیدا کنید.

Once again, part one is giving your personal opinion.

باز هم قسمت اول نظر شخصی شماست.

Part two with self paced learning, and you might hear the siren in the

قسمت دوم با یادگیری خودگام، و ممکن است صدای آژیر را در

background, we're leaving it in with self paced learning, you can move

پس‌زمینه بشنوید، ما آن را با یادگیری خود گام می‌گذاریم، شما می‌توانید به

as quickly or slowly as you need to.

سرعت یا آهستگی که نیاز دارید حرکت کنید.

And you're not held back by others or forced to rush through material.

و دیگران از شما عقب نشینی نمی کنند یا مجبور نمی شوند با عجله مطالب را انجام دهند.

You haven't mastered yet.

هنوز تسلط نگرفتی

You can also learn at times that work best for your schedule.

همچنین می توانید در زمان هایی که برای برنامه شما بهترین کار را دارد یاد بگیرید.

I'm giving a reason for my personal opinion.

من برای نظر شخصی خودم دلیل می آورم.

Then we have to move to the next part of the formula, another personal opinion.

سپس باید به قسمت بعدی فرمول برویم، یک نظر شخصی دیگر.

This flexibility is absolutely crucial for working professionals like myself.

این انعطاف پذیری برای افراد حرفه ای مانند من کاملاً حیاتی است.

Moving to the next part of the formula, personal experience.

حرکت به بخش بعدی فرمول، تجربه شخصی.

Now, last year, I completed an online coding bootcamp at my own

اکنون، سال گذشته،

pace while working full time.

در حالی که تمام وقت کار می کردم، یک بوت کمپ آنلاین برنامه نویسی را با سرعت خودم تکمیل کردم.

I could review difficult concepts multiple times and skip

می‌توانستم مفاهیم دشوار را چندین بار مرور کنم و

through things I already knew.

از چیزهایی که قبلاً می‌دانستم بگذرم.

If I had been forced to follow a classroom schedule, I probably would

اگر مجبور می شدم از برنامه کلاس درس پیروی کنم، احتمالاً

have dropped out personal experience.

تجربه شخصی را رها می کردم.

Then we moved to the last part of the formula, personal opinion.

سپس به قسمت آخر فرمول یعنی نظر شخصی رفتیم.

Again, self paced learning is definitely the way to go in today's fast paced world.

باز هم، یادگیری خود گام قطعا راهی است که باید در دنیای پرشتاب امروزی پیش رفت.

You got it, right?

فهمیدی، درسته؟

Each part of the formula we created after analyzing the conversation,

هر بخش از فرمولی که پس از تجزیه و تحلیل مکالمه ایجاد کردیم،

analyzing the portion of the conversation can be found in this response.

تجزیه و تحلیل بخشی از مکالمه را می توان در این پاسخ یافت.

Check out the full response.

پاسخ کامل را بررسی کنید.

Here's the full response.

در اینجا پاسخ کامل است.

I actually prefer self paced learning over traditional classroom settings.

من در واقع یادگیری خودسرانه را به تنظیمات کلاس درس سنتی ترجیح می دهم.

You see with self paced learning, you can move as quickly or slowly as you need to.

می بینید که با یادگیری خودسرانه، می توانید به سرعت یا آهستگی که نیاز دارید حرکت کنید.

And you're not held back by others or forced to rush through

و دیگران از شما عقب نشینی نمی کنند یا مجبور نمی شوند با عجله در

material you haven't mastered yet.

مطالبی که هنوز به آنها مسلط نشده اید بگذرید.

You can also learn at times that work best for your schedule.

همچنین می توانید در زمان هایی که برای برنامه شما بهترین کار را دارد یاد بگیرید.

This flexibility is absolutely crucial for working professionals like myself.

این انعطاف پذیری برای افراد حرفه ای مانند من کاملاً حیاتی است.

Last year, I completed an online coding bootcamp at my own

سال گذشته، در حالی که تمام وقت کار می کردم، یک بوت کمپ آنلاین برنامه نویسی را با

pace while working full time.

سرعت خودم تکمیل کردم.

I could review difficult concepts multiple times and skip

می‌توانستم مفاهیم دشوار را چندین بار مرور کنم و

through things I already knew.

از چیزهایی که قبلاً می‌دانستم بگذرم.

If I had been forced to follow a classroom schedule, I

اگر مجبور می شدم از برنامه کلاس درس پیروی کنم،

probably would have dropped out.

احتمالاً درس را رها می کردم.

Self paced learning is definitely the way to go in today's fast paced world.

یادگیری خود گام قطعا راهی است که باید در دنیای پرشتاب امروزی پیش رفت.

You see that response is absolutely amazing.

می بینید که پاسخ کاملاً شگفت انگیز است.

Why?

چرا؟

Because we use the formula and we created in step number three,

زیرا ما از فرمول استفاده می کنیم و در مرحله شماره سه،

analyzing the conversation.

مکالمه را تحلیل کردیم.

And we're not going to stop there.

و ما در اینجا متوقف نمی شویم.

There's a third example.

مثال سومی هم هست

Again, I want you to see the power of these four steps.

باز هم می خواهم قدرت این چهار مرحله را ببینید.

Example number three, same question, different response, personal opinion.

مثال شماره سه، سوال مشابه، پاسخ متفاوت، نظر شخصی.

The first part of the formula, I think a combination of both classroom

بخش اول فرمول، من فکر می کنم ترکیبی از هر دو کلاس درس

and self paced learning works best.

و یادگیری خودسرانه بهترین کار را دارد.

That's personal opinion.

این نظر شخصی است

Part two reason each method has its own strengths.

دلیل قسمت دوم هر روش نقاط قوت خود را دارد.

Classroom learning provides structure and immediate feedback while self

یادگیری در کلاس درس ساختار و بازخورد فوری را فراهم می کند در حالی که

paced learning offers flexibility and independence by combining both.

یادگیری خودسرانه با ترکیب هر دو انعطاف پذیری و استقلال را ارائه می دهد.

You can get the best of both worlds.

شما می توانید بهترین های هر دو جهان را دریافت کنید.

This is the reason right after the reason, what do we need?

این دلیل درست بعد از دلیل است، چه نیازی داریم؟

Personal opinion.

نظر شخصی.

Again, here we go.

باز هم به اینجا میرسیم.

It's really about finding the right balance for your learning style.

این در واقع یافتن تعادل مناسب برای سبک یادگیری شماست.

Um, That's my personal opinion.

اوم، این نظر شخصی منه

Next personal experience.

تجربه شخصی بعدی

During my master's degree, I had regular classes, but also did

در طول دوره کارشناسی ارشد، کلاس های منظمی داشتم، اما

online modules at my own pace.

ماژول های آنلاین را نیز با سرعت خودم انجام دادم.

The classroom sessions helped me stay motivated and connected with others.

جلسات کلاس به من کمک کرد تا با انگیزه و ارتباط با دیگران بمانم.

While the self paced portions allowed me to deep dive into topics.

در حالی که بخش های خود گام به من این امکان را می داد که عمیقاً در موضوعات فرو بروم.

I was particularly interested in.

من به خصوص علاقه مند بودم.

Personal experience.

تجربه شخصی.

And then the last part, again, personal opinion.

و سپس قسمت آخر، باز هم نظر شخصی. به

That's why I believe a hybrid approach is the most effective way to learn.

همین دلیل است که من معتقدم رویکرد ترکیبی موثرترین راه برای یادگیری است.

Same question, same formula, different responses.

سوال یکسان، فرمول یکسان، پاسخ های متفاوت.

You can use this formula because look at what, because look at

شما می توانید از این فرمول استفاده کنید زیرا به چه چیزی نگاه کنید، زیرا به

what happened with this response.

آنچه با این پاسخ اتفاق افتاد نگاه کنید.

The question again, which do you think is better self paced learning

مجدداً این سؤال مطرح می شود که به نظر شما کدام یک برای یادگیری خودسرانه بهتر است

or a classroom setting answer?

یا یک پاسخ در محیط کلاس؟

I think that a combination of both classroom and self

من فکر می کنم که ترکیبی از هر دو کلاس درس و

paced learning works best.

یادگیری خودسرانه بهترین کار را دارد.

Each method has its own strengths.

هر روشی نقاط قوت خود را دارد.

Uh, classroom learning provides structure and immediate feedback

اوه، یادگیری کلاس درس ساختار و بازخورد فوری را فراهم می کند

while self paced learning offers flexibility and independence.

در حالی که یادگیری خودسرانه انعطاف پذیری و استقلال را ارائه می دهد.

By combining both, you can get the best of both worlds.

با ترکیب هر دو، می توانید بهترین های هر دو جهان را به دست آورید.

It's really about finding the right balance for your learning style.

این در واقع یافتن تعادل مناسب برای سبک یادگیری شماست.

During my master's degree, I had regular classes, but also did

در طول دوره کارشناسی ارشد، کلاس های منظمی داشتم، اما

online modules at my own pace.

ماژول های آنلاین را نیز با سرعت خودم انجام دادم.

The classroom sessions helped me stay motivated and connected with others.

جلسات کلاس به من کمک کرد تا با انگیزه و ارتباط با دیگران بمانم.

While the self paced portions allowed me to deep dive into topics.

در حالی که بخش های خود گام به من این امکان را می داد که عمیقاً در موضوعات فرو بروم.

I was particularly interested in.

من به ویژه به آن علاقه داشتم. به

That's why I believe a hybrid approach is the most effective way to learn.

همین دلیل است که معتقدم رویکرد ترکیبی مؤثرترین راه برای یادگیری است.

Again, an amazing response to this question that you, my friend can give

باز هم، یک پاسخ شگفت انگیز به این سوال که شما دوست من می توانید به

simply by using the formula we created.

سادگی با استفاده از فرمولی که ما ایجاد کردیم، بدهید.

These simple steps, listen, learn, analyze, and apply can help you

این مراحل ساده، گوش دادن، یادگیری، تجزیه و تحلیل و اعمال می تواند به شما کمک کند

finally speak English like a native.

در نهایت مانند یک بومی انگلیسی صحبت کنید.

If you want to join me, if you want me to help you on your journey to

اگر می‌خواهید به من بپیوندید، اگر می‌خواهید در سفرتان به

speaking English like a native, hit the link in the description or go

صحبت کردن به زبان انگلیسی مانند یک بومی به شما کمک کنم، لینک موجود در توضیحات را بزنید یا به

to speak English like a native.com.

انگلیسی مانند native.com صحبت کنید.

And each month I'll teach you based on a new topic and we'll follow

و هر ماه بر اساس یک موضوع جدید به شما آموزش میدهم و

the full program, which includes.

برنامه کامل را دنبال میکنیم که شامل.

That's a fifth step.

این مرحله پنجم است.

I hope you enjoyed this lesson and my friend, I will talk to you next time.

امیدوارم از این درس لذت برده باشید و دوست من دفعه بعد با شما صحبت خواهم کرد.

Do do.

انجام بده

You still there?

هنوز آنجایی؟

You know what time it is.

میدونی ساعت چنده

It's story time.

زمان داستان است

Hey, I said, it's story time.

هی، گفتم، وقت داستان است.

All right.

بسیار خوب.

I told you earlier that I would tell you the story, a quick

من قبلاً به شما گفتم که داستان را برای شما تعریف می کنم، یک

story, the beat boxing story.

داستان سریع، داستان بیت بوکس.

I had to get the water.

مجبور شدم آب بیاورم. به

I remember, so growing up, And I told this story probably

یاد دارم که خیلی بزرگ شدم و این داستان را احتمالاً

about two or three years ago.

دو یا سه سال پیش گفتم.

I told the story because my sister and I, so my family were very close

من داستان را به این دلیل تعریف کردم که من و خواهرم، خانواده‌ام خیلی صمیمی بودیم

and we're also all early birds.

و ما همگی از پرندگان اولیه هستیم.

All of us.

همه ما

I wake up before I am.

قبل از اینکه باشم از خواب بیدار می شوم.

My sister also wakes up around four or 5am.

خواهرم هم حدود ساعت چهار یا پنج صبح از خواب بیدار می شود.

My parents wake up early.

پدر و مادرم زود بیدار می شوند.

We all get up early.

همه ما زود بیدار می شویم.

So growing up, my mom used to have this song that she would sing my sister

پس وقتی بزرگ شدم، مادرم این آهنگ را داشت که

and I on Saturday mornings, right?

من و خواهرم را شنبه صبح می خواند، درست است؟

Sabbath, I'm a seven day Adventist, and she would come in and she'd sing the song

سابث، من یک ادونتیست هفت روزه هستم، و او می آمد و آهنگ را می خواند

and it was such a wonderful wake up call.

و این یک زنگ بیدار شدن فوق العاده بود.

Now, outside of, uh, Sabbath, my mom and my dad would in their bed just talking.

حالا، خارج از سبت، مامان و پدرم در رختخوابشان فقط صحبت می‌کردند.

And I remember this one Sunday, I'm just laying in bed.

و من این یک یکشنبه را به یاد دارم، من فقط در رختخواب دراز کشیده ام.

I was awake, but it didn't feel like getting out the bed

من بیدار بودم، اما حس بلند شدن از تخت نداشتم

and my sister did not knock.

و خواهرم در زد.

She just opened my door, right?

او همین الان در مرا باز کرد، درست است؟

She was like, Tiff, Tiff.

او مثل تیف، تیف بود.

I said, yeah, what's up?

گفتم آره چه خبر؟

She knew I was awake.

او می دانست که من بیدار هستم.

I said, what's up?

گفتم چه خبر؟

She said, I got this song.

او گفت، من این آهنگ را دریافت کردم.

I got the song and this rap.

من آهنگ و این رپ را گرفتم.

And I was like, okay, she piqued my interest.

و من فکر کردم، خوب، او علاقه من را برانگیخت.

I said, okay.

She said, but I want us to perform it for mommy and daddy.

گفتم باشه

او گفت، اما من می خواهم آن را برای مامان و بابا اجرا کنیم.

Now I might've been 12 or 13.

حالا شاید من 12 یا 13 ساله بودم.

So she was probably around 18 or 17 or 18.

بنابراین او احتمالاً حدود 18 یا 17 یا 18 سال داشت.

So.

بنابراین.

I said, okay, you know, let me know, you know, let me hear it.

گفتم باشه، میدونی، خبر بده، میدونی، بذار بشنوم.

So she's, you know, rapping or whatever.

پس او در حال رپ کردن یا هر چیز دیگری است.

And I'm the, I have the rhythm and the beat box.

و من هستم، من ریتم و بیت باکس را دارم.

And I'm like, okay.

و من می گویم، باشه.

It was like a simple beat, right?

مثل یک ضرب ساده بود، درست است؟

And so my sister was like, yeah, yeah.

و بنابراین خواهر من مثل، بله، بله.

And so she's rapping in my room.

و بنابراین او در اتاق من رپ می کند.

And she was like, all right, let's go to mommy and daddy's room.

و او گفت، باشه، بیا بریم اتاق مامان و بابا.

Now we did knock.

حالا ما در زدیم

We knocked and opened though.

ما در زدیم و باز کردیم.

We had this thing where we would knock and open at the same time.

ما این چیز را داشتیم که در همان زمان در می زدیم و باز می کردیم. پس

So we knocked and opened the door.

زدیم و در را باز کردیم.

Mommy and daddy were laying in the bed and they were like, Can we help you ladies?

مامان و بابا روی تخت دراز کشیده بودند و می گفتند، خانم ها می توانیم به شما کمک کنیم؟

And then my sister was like, yes, we have something to show you.

و سپس خواهرم گفت، بله، ما چیزی برای نشان دادن شما داریم.

And they already knew.

و از قبل می دانستند.

So I can remember their faces kind of just.

بنابراین می توانم چهره آنها را به نوعی به یاد بیاورم .

You know, the half smile, the little smirk.

می دانی، نیم لبخند، پوزخند کوچک.

They're like, okay, go ahead.

آنها مانند، خوب، ادامه دهید.

She said, Tiff hit the beat.

او گفت، تیف ضربه ای زد.

And so I started beat boxing and I was kind of going with the

و بنابراین من شروع به شکست دادن بوکس کردم و به نوعی با

flow and she's rapping now at this time, I'm, I'm in the zone.

جریان پیش می رفتم و او اکنون در این زمان رپ می زند، من هستم، من در منطقه هستم.

So I'm just, you know, dancing and, and beat boxing.

پس من فقط می رقصم و بوکس را شکست می دهم.

Simone and my sister, she's, you know, rapping.

سیمون و خواهرم، او در حال رپ کردن است.

So I wasn't looking at my parents faces, but I can imagine now

بنابراین من به چهره والدینم نگاه نمی کردم ، اما می توانم تصور کنم حالا

that I'm older, I can imagine.

که بزرگتر شده ام، می توانم تصور کنم.

My parents trying to hold in their laughter while also experiencing

پدر و مادرم سعی می‌کنند خنده‌هایشان را حفظ کنند، در حالی که

so much joy first that their daughters wanted to bust into their

ابتدا آنقدر شادی را تجربه می‌کنند که دخترانشان می‌خواستند

room this early in the morning.

صبح زود وارد اتاقشان شوند.

To share something with their parents.

برای به اشتراک گذاشتن چیزی با والدین خود.

And secondly, the fact that the simple things in life

و ثانیاً این واقعیت که چیزهای ساده در زندگی

were bringing us so much joy.

ما را بسیار خوشحال می کرد.

I just want you to remember that life is going to take you down many different

فقط می‌خواهم به یاد داشته باشی که زندگی قرار است تو را از راه‌های مختلفی ببرد

roads, but as you're on your journey, Don't forget the good memories you have.

، اما همانطور که در سفر هستید، خاطرات خوبی را که دارید فراموش نکنید.

Don't forget the time that you spent with your family or your friends.

زمانی را که با خانواده یا دوستان خود سپری کرده اید را فراموش نکنید.

When you were growing up, the times that made you smile, the times that brought

وقتی بزرگ می شدی، زمان هایی که باعث می شد لبخند بزنی، زمان هایی که

joy to your heart, because those memories will carry you along your journey.

به قلبت شادی می آوردند، زیرا آن خاطرات شما را در طول سفرتان خواهند برد.

I hope you enjoyed this story and I'll talk to you next time.

امیدوارم از این داستان لذت برده باشید و دفعه بعد با شما صحبت خواهم کرد.