7 SIMPLE STEPS To Speaking English With Confidence

One of the biggest challenges, the biggest hurdles, the biggest trials

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها، بزرگ‌ترین موانع، بزرگ‌ترین آزمایش‌هایی

that every English learner goes through is speaking English with confidence.

که هر زبان‌آموز انگلیسی از سر می‌گذراند، صحبت کردن با اطمینان به زبان انگلیسی است.

That confidence piece is so hard to grasp.

درک این قطعه اعتماد به نفس بسیار سخت است.

Sometimes you feel nervous, you feel uncertain about the words you're using,

گاهی اوقات عصبی می‌شوید، در مورد کلماتی که استفاده می‌کنید احساس عدم اطمینان می‌کنید،

or if the person listening to you can actually understand that confidence

یا اینکه کسی که به شما گوش می‌دهد واقعاً می‌تواند بفهمد که

in yourself is sometimes hard to find.

گاهی اوقات به سختی می‌توان اعتماد به نفس خود را پیدا کرد.

Well, this week I am going to give you seven simple steps that will help

خوب، این هفته هفت گام ساده را به شما ارائه می کنم که به شما کمک می کند

you speak English with confidence.

با اعتماد به نفس انگلیسی صحبت کنید.

Are you ready?

اماده ای؟

Well then I'm teacher Tiffani.

خب پس من معلم تیفانی هستم.

Let's jump right in.

بیایید درست وارد شویم.

Step number one, start a journal and write in English every single day.

مرحله شماره یک، یک مجله راه اندازی کنید و هر روز به انگلیسی بنویسید.

You heard me write in order for you to speak English with

شنیدید که من می نویسم تا بتوانید با اطمینان انگلیسی صحبت کنید،

confidence, you must first start by writing in a journal every day.

ابتدا باید هر روز با نوشتن در یک مجله شروع کنید.

Now you're probably thinking, wait a minute, teacher, Tiffani, I want to speak.

حالا احتمالاً فکر می کنید، یک دقیقه صبر کنید، معلم، تیفانی، من می خواهم صحبت کنم.

Not right.

درست نیست.

What we're talking about is organizing your thoughts because

آنچه ما در مورد آن صحبت می کنیم سازماندهی افکار خود است زیرا

when you have your ideas organized, when you know what you want to say,

وقتی ایده های خود را سازماندهی کنید، وقتی بدانید چه می خواهید بگویید،

you will speak with confidence.

با اطمینان صحبت خواهید کرد.

If I ask you your name right now, you'd probably respond,

اگر همین الان اسمت را بپرسم ، احتمالاً جواب می‌دهی،

watch, Hey, what's your name?

ببین، هی، اسمت چیست؟

You just said your name without pausing.

فقط اسمتو بدون مکث گفتی

Very confidently.

خیلی با اطمینان

Why?

چرا؟

Because you know your name.

چون اسمت رو میدونی

When you know information, it's easy to speak confidently about that information.

وقتی اطلاعاتی را می دانید، صحبت با اطمینان در مورد آن اطلاعات آسان است.

Well, writing every single day in English will help you organize

خوب، نوشتن هر روز به زبان انگلیسی به شما کمک می کند تا

your thought and help you know the information when you speak English.

افکار خود را سازماندهی کنید و به شما کمک می کند هنگام صحبت انگلیسی، اطلاعات را بدانید.

So here's reason number one.

بنابراین دلیل شماره یک اینجاست.

This will help you organize your thoughts and express yourself effectively.

این به شما کمک می کند افکار خود را سازماندهی کنید و خود را به طور موثر بیان کنید.

The main part of speaking confidently is again, hey, effectively

بخش اصلی صحبت کردن با اعتماد به نفس این است که دوباره، هی، به طور مؤثر

communicating what you already know.

آنچه را که قبلاً می‌دانید، ارتباط برقرار کنید.

So again, this will help you organize your thoughts as you figure out what

بنابراین باز هم، این به شما کمک می‌کند تا افکار خود را سازماندهی کنید تا بفهمید

you want to write every single day.

هر روز می‌خواهید چه بنویسید.

The second reason it expands your usage of new English vocabulary words.

دلیل دوم اینکه استفاده شما از واژگان جدید انگلیسی را گسترش می دهد.

Man, when I think about this one, it brings to mind when I

مرد، وقتی به این یکی فکر می‌کنم، زمانی که

was trying to learn Korean, I was trying to learn tons of words.

سعی می‌کردم زبان کره‌ای را یاد بگیرم، به ذهنم می‌رسد، سعی می‌کردم هزاران کلمه را یاد بگیرم.

And I literally remember this moment, like it was yesterday, I was sitting in my bed.

و من به معنای واقعی کلمه این لحظه را به یاد می آورم، مثل اینکه دیروز بود، در رختخوابم نشسته بودم.

I was sitting and, and I was studying literally about two to 300 vocabulary

من نشسته بودم و به معنای واقعی کلمه حدود 2 تا 300

words in preparation for our Korean test.

کلمه واژگان را برای آماده شدن برای آزمون کره ای خود مطالعه می کردم.

And as I was sitting there at about 4:00 AM struggling to memorize every

و در حالی که حدود ساعت 4 صبح آنجا نشسته بودم و تلاش می‌کردم تا هر

word on the paper, all of a sudden I thought to myself, TIFF, you're

کلمه را روی کاغذ حفظ کنم، ناگهان با خودم فکر کردم، TIFF، شما

memorizing these words for the exam, and you'll do well on the test, but later

این کلمات را برای امتحان حفظ می‌کنید، و در آزمون به خوبی موفق خواهید شد. تست کنید، اما

on you won't be able to use the words.

بعداً نمی توانید از کلمات استفاده کنید.

And I paused.

و مکث کردم

I realized in that moment something.

من در آن لحظه متوجه چیزی شدم.

I had to change.

مجبور شدم تغییر کنم.

I couldn't just memorize the words I needed to use them in real life.

من نمی توانستم فقط کلماتی را که برای استفاده از آنها در زندگی واقعی نیاز داشتم حفظ کنم.

So when you write in a journal every day, it will force you.

بنابراین وقتی هر روز در یک مجله می نویسید ، شما را مجبور می کند.

It will help you use the words that you have been learning.

این به شما کمک می کند از کلماتی که یاد گرفته اید استفاده کنید.

Maybe you learned a new word while watching a television program, or

شاید در حین تماشای یک برنامه تلویزیونی یک کلمه جدید یاد گرفته باشید یا

maybe you learned a new English word while reading something.

شاید در حین خواندن چیزی یک کلمه انگلیسی جدید را یاد گرفته باشید .

When you go to your journal, use that word.

وقتی به دفتر خاطرات خود می روید، از آن کلمه استفاده کنید.

From the TV show.

از برنامه تلویزیونی. از

Use that word from the book you were reading.

این کلمه از کتابی که می خواندید استفاده کنید.

This will help you speak confidently because you're using what you actually

این به شما کمک می کند که با اطمینان صحبت کنید زیرا از چیزهایی که واقعاً

have learned writing in your journal.

یاد گرفته اید برای نوشتن در مجله خود استفاده می کنید.

And finally, Writing in your journal every day actually builds your

و در نهایت، نوشتن هر روز در ژورنال در واقع

confidence in expressing ideas and communicating in English.

اعتماد به نفس شما را در بیان ایده ها و برقراری ارتباط به زبان انگلیسی ایجاد می کند.

When you are writing in a journal, you have to communicate something.

هنگامی که در یک مجله می نویسید، باید چیزی را به اشتراک بگذارید.

You can't just write random words.

شما نمی توانید فقط کلمات تصادفی بنویسید.

Your brain literally goes into another.

مغز شما به معنای واقعی کلمه به سمت دیگری می رود.

Area, another section and says, okay, hey, we need to access these

منطقه، یک بخش دیگر و می گوید، خوب، هی، ما باید به این

words that she is looking for.

کلماتی که او به دنبال آن است دسترسی داشته باشیم.

We need to access this information that he's looking for.

ما باید به این اطلاعاتی که او به دنبال آن است دسترسی داشته باشیم.

Let's do this.

بیا انجامش بدیم.

And you start organizing your ideas, organizing your thoughts,

و شما شروع به سازماندهی ایده های خود، سازماندهی افکار خود

and communicating a clear idea.

و انتقال یک ایده روشن می کنید.

As you write in your journal every day we're talking about helping

همانطور که هر روز در ژورنال خود می نویسید، ما در مورد کمک به

you speak English confidently.

صحبت کردن با اطمینان انگلیسی صحبت می کنیم.

Step number one, write in your English journal.

مرحله شماره یک، در ژورنال انگلیسی خود بنویسید.

Every day you determine how long.

هر روز تعیین می کنید که چه مدت.

You might only write for five minutes.

ممکن است فقط پنج دقیقه بنویسید. اشکالی ندارد

That's okay.

.

Just be consistent.

فقط سازگار باشید

All right, number one, again, step one, write in your

بسیار خوب، شماره یک، دوباره، مرحله یک،

journal in English every day.

هر روز در ژورنال خود به زبان انگلیسی بنویسید.

Step number two, another important one.

مرحله شماره دو، یک مرحله مهم دیگر.

Memorize common English phrases and use them in different contexts.

عبارات رایج انگلیسی را به خاطر بسپارید و از آنها در زمینه های مختلف استفاده کنید.

Now you're probably smiling because I just mentioned how I was memorizing all of my

اکنون احتمالاً لبخند می زنید زیرا من فقط به این اشاره کردم که چگونه تمام

Korean words and how stressful it was.

کلمات کره ای خود را حفظ می کنم و چقدر استرس زا بود.

But notice for this step, it's not just memorizing the phrases, it's what

اما توجه داشته باشید که برای این مرحله، فقط به خاطر سپردن عبارات نیست، بلکه

practice using them in different contexts.

تمرین استفاده از آنها در زمینه های مختلف است.

This is something I did a lot with my students when I was living in South Korea.

این کاری است که زمانی که در کره جنوبی زندگی می کردم با دانش آموزانم زیاد انجام می دادم.

I would teach them a vocabulary word, and then I'd help them apply that vocabulary

من یک لغت واژگانی را به آنها آموزش می‌دادم، و سپس به آنها کمک می‌کردم آن

word to many different parts of their day.

لغت را در بسیاری از بخش‌های مختلف روزشان به کار ببرند.

For example, let's say I taught you the word.

مثلاً فرض کنید این کلمه را به شما یاد دادم.

Um, let's say elated.

اوم، بیایید بگوییم خوشحالم.

Many of my students in my academy, they love this word because I teach

بسیاری از شاگردانم در آکادمی من این کلمه را دوست دارند زیرا من

it to them, and we use it a lot.

آن را به آنها یاد می دهم و ما از آن بسیار استفاده می کنیم.

Again, if you're not in my academy, hey, come on and join us.

باز هم اگر در آکادمی من نیستی ، هی، بیا و به ما بپیوند.

All you have to do is go to www.dailyenglishlessons.comdailyenglishlessons.com.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که به www.dailyenglishlessons.comdailyenglishlessons.com بروید.

Join us over there.

در آنجا به ما بپیوندید

But I taught them the word, or I teach them even now.

اما من این کلمه را به آنها یاد دادم یا حتی الان به آنها یاد می دهم.

I taught them the word in the past, elated.

من این کلمه را در گذشته با خوشحالی به آنها یاد دادم.

Then I said, Hey, what are you elated about in the morning?

بعد گفتم هی صبح از چی خوشحالی؟

Ooh, I'm elated to wake up early in the morning because I love exercising.

اوه، من خوشحالم که صبح زود از خواب بیدار می شوم، زیرا عاشق ورزش هستم.

Perfect.

کامل. بعد از ظهر از

What are you elated about in the afternoon?

چه چیزی خوشحالی ؟

Ooh, in the afternoon.

اوه، بعد از ظهر

I always feel elated because I get to spend time with my best friend.

من همیشه احساس خوشحالی می کنم زیرا می توانم با بهترین دوستم وقت بگذرانم.

You see what's happening, right?

می بینی چه اتفاقی می افتد، درست است؟

You're learning a new phrase.

شما در حال یادگیری یک عبارت جدید هستید.

You're learning a new word, but you're immediately applying

شما در حال یادگیری یک کلمه جدید هستید، اما بلافاصله

it to different situations.

آن را در موقعیت های مختلف به کار می برید.

Again, practice using it in different contexts.

دوباره، استفاده از آن را در زمینه های مختلف تمرین کنید.

Now, here's the first reason why this is so important.

اکنون، در اینجا اولین دلیلی است که چرا این بسیار مهم است.

This provides you with ready-made expressions to use in everyday

این به شما عبارات آماده ای را برای استفاده در

conversations, readymade expressions.

مکالمات روزمره، عبارات آماده ارائه می دهد.

So once you learn a word or a phrase, Force and push yourself

بنابراین هنگامی که یک کلمه یا عبارت را یاد گرفتید ، در حین تمرین، خود را مجبور کنید

to use it in different contexts while you're practicing.

تا از آن در زمینه های مختلف استفاده کنید .

When you then later on go to have a conversation in

وقتی بعداً به مکالمه

English, you won't be nervous.

انگلیسی می روید، عصبی نخواهید شد.

Why?

چرا؟

Because you've already practiced using that word or that phrase in

از آنجایی که شما قبلاً استفاده از آن کلمه یا عبارت را در

different contexts when you were practicing at home or maybe with your

زمینه های مختلف تمرین کرده اید، زمانی که در خانه تمرین می کردید یا شاید با

friends now in conversation, you're like, yeah, I was elated yesterday

دوستان خود اکنون در مکالمه صحبت می کردید، مثل اینکه، بله، دیروز

when I met my friend for lunch.

وقتی دوستم را برای ناهار ملاقات کردم، خوشحال شدم.

I used it with such confidence.

من با این اطمینان از آن استفاده کردم.

Yes, because you did this step.

بله، چون این مرحله را انجام دادید.

The second reason is it will help you become more spontaneous and fluent

دلیل دوم این است که به شما کمک می‌کند

when you speak English, because now you have some tools to use when

وقتی انگلیسی صحبت می‌کنید، خودانگیخته‌تر و روان‌تر شوید، زیرا اکنون ابزارهایی برای استفاده در هنگام

you go to have that conversation.

رفتن به آن مکالمه دارید.

Ooh, I've been practicing.

اوه من تمرین کردم

I imagined this situation happening.

تصور می کردم این وضعیت اتفاق می افتد.

So now that the situation is here, now that it's the time to

پس الان که شرایط اینجاست، حالا که وقت

use the word, I'm not nervous.

استفاده از کلمه است، عصبی نیستم.

I feel good.

احساس خوبی دارم

Let me use this word in the sentence.

بگذارید از این کلمه در جمله استفاده کنم.

This happened so many times.

این اتفاق بارها افتاد.

I have literally watched my students and I love being an English teacher and you

من به معنای واقعی کلمه دانش آموزانم را تماشا کرده ام و دوست دارم معلم زبان انگلیسی باشم و می

know, I'm very passionate about what I do.

دانید، من به کاری که انجام می دهم بسیار علاقه مند هستم.

I love watching this happen to my students.

من عاشق تماشای این اتفاق برای دانش آموزانم هستم.

I have seen students literally learn a word with me.

من دانش آموزان را دیده ام که به معنای واقعی کلمه با من یک کلمه یاد می گیرند.

Learn a phrase or they've watched one of the videos, uh, based on

یک عبارت را یاد بگیرید یا آنها یکی از ویدیوها را بر اساس

the 365 daily English lessons.

365 درس روزانه انگلیسی تماشا کرده اند.

Then we'll have a live class with all of the other members.

سپس یک کلاس زنده با سایر اعضا خواهیم داشت.

Now I know what day that student is on, so I know which word he

اکنون می دانم که آن دانش آموز در چه روزی است، بنابراین می دانم که او کدام کلمه را

learned, which phrase she learned.

یاد گرفته است، کدام عبارت را یاد گرفته است.

Then we come to our group meeting.

سپس به جلسه گروه خود می آییم.

And the student uses it perfectly with confidence, and I smile as a teacher.

و دانش آموز با اطمینان کامل از آن استفاده می کند و من به عنوان یک معلم لبخند می زنم.

Sometimes I feel like a mom watching my children just grow and flourish and live

گاهی اوقات احساس می کنم مادری هستم که فرزندانم را در حال رشد و شکوفایی و

life, and speak English with confidence.

زندگی زندگی می کنند و با اعتماد به نفس انگلیسی صحبت می کنند.

Why?

چرا؟

Because they've been practicing how to use the words in different contexts,

از آنجا که آنها نحوه استفاده از کلمات را در زمینه های مختلف تمرین کرده اند،

so now they're able to be spontaneous.

بنابراین اکنون می توانند خود به خود عمل کنند.

All right.

خیلی خوب.

Now, reason number three, it builds your confidence in expressing

حال، دلیل شماره سه، اعتماد به نفس شما را در بیان

ideas and communicating in English.

ایده ها و برقراری ارتباط به زبان انگلیسی ایجاد می کند.

You've already practiced using the word or expression in various contexts, so now

شما قبلاً استفاده از کلمه یا عبارت را در زمینه‌های مختلف تمرین کرده‌اید، بنابراین اکنون در

you actually are comfortable and confident expressing yourself using that word

واقع راحت و مطمئن هستید که با استفاده از آن کلمه یا عبارت خود را بیان کنید،

or that phrase, a very important step.

مرحله بسیار مهمی است.

So step number two, again, memorize common English phrases and.

بنابراین مرحله دوم، دوباره عبارات رایج انگلیسی را حفظ کنید و.

Practice using them in different contexts.

استفاده از آنها را در زمینه های مختلف تمرین کنید.

What about step number three?

مرحله شماره سه چطور؟

Step number three, record yourself speaking and then listen to it in order

مرحله شماره سه، صحبت کردن خود را ضبط کنید و سپس به آن گوش دهید

to identify areas for improvement.

تا زمینه های بهبود را شناسایی کنید.

This is the step that so many of my students, when I first tell them,

این مرحله ای است که بسیاری از دانش آموزان من برای اولین بار به آنها می گویم: "

Hey, I need you to get your phone.

هی، من نیاز دارم که شما تلفن خود را تهیه کنید."

I need you to record yourself speaking in English.

من نیاز دارم که صحبت کردن خود را به زبان انگلیسی ضبط کنید.

They pause and say, ah, teacher Tiffani, I, I don't think I'm, I'm ready for that.

مکث می کنند و می گویند آه، معلم تیفانی، من، فکر نمی کنم که هستم، برای آن آماده هستم.

And I smile to myself because I've seen it happen each and every time

و من به خودم لبخند می زنم زیرا هر بار که

I speak to an English learner.

با یک زبان آموز انگلیسی صحبت می کنم این اتفاق را دیده ام.

And I tell them, listen, if you trust me, if you trust me, I

و من به آنها می گویم، گوش کنید، اگر به من اعتماد دارید، به من

promise I will get you to your goal.

قول می دهم که شما را به هدفتان خواهم رساند.

And I watch them as they trust me and they make their first video nervous, right?

و من آنها را همانطور که به من اعتماد دارند تماشا می کنم و اولین ویدیوی خود را عصبی می کنند، درست است؟

But then they do it again and again and again.

اما سپس آنها این کار را دوباره و دوباره و دوباره انجام می دهند. می

You see what happens is when you record yourself, you will naturally, almost

بینید که چه اتفاقی می افتد این است که وقتی خودتان را ضبط می کنید، به طور طبیعی، تقریباً

automatically go back and watch it.

خودکار به عقب برمی گردید و آن را تماشا می کنید.

You know more than you realize, and when you watch the video, you'll catch

شما بیشتر از آن چیزی که تصور می کنید می دانید، و وقتی ویدیو را تماشا می کنید،

the things that you need to work on.

چیزهایی را که باید روی آن کار کنید متوجه خواهید شد.

Oh, I didn't realize when I, when I say that word, I kind of don't say it the

اوه، متوجه نشدم که وقتی آن کلمه را می گویم، یک جورهایی آن را به درستی نمی گویم

right way, or, oh, I didn't realize that.

، یا، اوه، متوجه این نبودم.

I don't really look at the camera When I get nervous, you

من واقعا به دوربین نگاه نمی کنم وقتی عصبی می شوم، شما

will start self-correcting.

شروع به اصلاح خود می کنید.

This is such a powerful step to speaking English with confidence.

این یک قدم قدرتمند برای صحبت کردن انگلیسی با اعتماد به نفس است.

So here are the main three reasons why this is so important.

بنابراین در اینجا سه دلیل اصلی برای اهمیت این موضوع وجود دارد.

Step number one, excuse me.

مرحله شماره یک، ببخشید.

Step number three.

مرحله شماره سه

The first reason it allows you to self-assess your own speaking

اولین دلیلی که به شما امکان می‌دهد مهارت‌های گفتاری خود را ارزیابی کنید

skills and identify areas for improvement like I just mentioned.

و زمینه‌های بهبود را شناسایی کنید، همانطور که قبلاً ذکر کردم.

Second, it helps you notice pronunciation errors that you might

دوم، به شما کمک می کند تا متوجه اشتباهات تلفظی شوید که ممکن است

not be aware of while speaking.

هنگام صحبت از آنها آگاه نباشید.

And third, it also enables you to track your progress over time and

و سوم، همچنین شما را قادر می سازد تا پیشرفت خود را در طول زمان ردیابی کنید و

see how your speaking skills develop.

ببینید که چگونه مهارت های گفتاری شما رشد می کند.

I have one student, his name is Fred.

من یک شاگرد دارم، اسمش فرد است.

Hey Fred.

هی فرد

Fred has been with me from the beginning.

فرد از ابتدا با من بوده است.

Fred has, uh, not only become one of my favorite students, he's

فرد نه تنها به یکی از شاگردان مورد علاقه من تبدیل شده است، بلکه

literally become a very close friend.

به معنای واقعی کلمه به یک دوست صمیمی تبدیل شده است.

I talk to him on a regular basis because we are friends now, right?

من به طور منظم با او صحبت می کنم زیرا ما اکنون با هم دوست هستیم، درست است؟

Fred is a great guy.

فرد مرد فوق العاده ای است.

I remember Fred when he first joined my academy.

فرد را به یاد می آورم که برای اولین بار به آکادمی من پیوست.

I remember the first conversation we recorded.

اولین مکالمه ای که ضبط کردیم را به یاد دارم.

Fred sweetheart, he was speaking.

فرد عزیز، داشت صحبت می کرد.

He was a bit nervous speaking to me on the video, right, and I was patient.

او کمی عصبی بود که در ویدیو با من صحبت می کرد ، درست است، و من صبور بودم.

I enjoy speaking with students, so we had a great conversation.

من از صحبت با دانش آموزان لذت می برم، بنابراین گفتگوی عالی داشتیم.

However, when you look at a video of Fred today speaking English,

با این حال، وقتی به ویدیویی از فرد که امروز انگلیسی صحبت می کند نگاه می کنید، از پیشرفت او

you will be absolutely amazed at how much he has improved.

کاملا شگفت زده خواهید شد .

Fred literally teaches classes in English.

فرد به معنای واقعی کلمه کلاس ها را به زبان انگلیسی تدریس می کند.

Now you heard me right?

حالا درست شنیدی؟

Fred is teaching classes in English helping other English learners.

فرد در حال تدریس کلاس هایی به زبان انگلیسی است و به سایر زبان آموزان انگلیسی کمک می کند.

He went from being nervous and shy to now being a leader, helping other

او از حالت عصبی و خجالتی به یک رهبر تبدیل شد و به دیگر

English learners, and we can track his progress because we have videos.

زبان‌آموزان انگلیسی کمک می‌کرد و ما می‌توانیم پیشرفت او را دنبال کنیم زیرا ویدیوهایی داریم. به همین

This is why it's so important to remember this step.

دلیل است که یادآوری این مرحله بسیار مهم است.

Record yourself.

خودت ضبط کن

Yes, it's gonna feel a little bit awkward in the beginning, but it will help you

بله، در ابتدا کمی ناخوشایند به نظر می رسد ، اما به شما کمک می کند

speak English with more confidence.

با اعتماد به نفس بیشتری انگلیسی صحبت کنید.

Many times you think your teacher, your English teacher,

خیلی وقت ها فکر می کنید معلم شما، معلم انگلیسی شما،

I'm happy to be your teacher.

خوشحالم که معلم شما هستم.

I love it.

عاشقشم.

You think your English teacher is the only individual able to assess your

شما فکر می کنید معلم انگلیسی شما تنها فردی است که می تواند انگلیسی شما را ارزیابی کند

English, but it's actually not true.

، اما در واقع اینطور نیست.

You also can recognize many things about your English speaking skills.

شما همچنین می توانید چیزهای زیادی را در مورد مهارت های مکالمه انگلیسی خود تشخیص دهید.

Start recording yourself.

شروع به ضبط خود کنید. به

Trust me, you will see improvement.

من اعتماد کنید، شاهد بهبود خواهید بود.

So again, step three, record yourself speaking and then listen to it to

بنابراین دوباره، مرحله سوم، صحبت کردن خود را ضبط کنید و سپس به آن گوش دهید تا

identify areas for improvement.

زمینه های بهبود را شناسایی کنید.

Now we're gonna move on to step number four, but I want to remind you after each

اکنون به مرحله شماره چهار می رویم ، اما می خواهم بعد از هر درس به شما یادآوری کنم که

lesson, I also have a practice lesson.

یک درس تمرینی نیز دارم.

So if you already have the English with Tiffani app, all you have to do

بنابراین اگر قبلاً انگلیسی با برنامه Tiffani را دارید، تنها کاری که باید انجام دهید این

is right after this video, go directly to your phone, open up the app,

است که بلافاصله بعد از این ویدیو، مستقیماً به تلفن خود بروید، برنامه را باز کنید

and practice what you are learning.

و آنچه را که یاد می‌گیرید تمرین کنید.

You'll get a quiz to see if you understood what I've been teaching you in this video.

شما یک مسابقه امتحانی دریافت خواهید کرد تا ببینید آیا آنچه را که در این ویدیو به شما آموزش داده ام را متوجه شده اید یا خیر.

Now, if you don't have the app, please click the link in the description.

اکنون، اگر برنامه را ندارید، لطفاً روی پیوند در توضیحات کلیک کنید.

All right, English with Tiffani.

بسیار خوب، انگلیسی با تیفانی.

You can download it for free.

شما می توانید این را رایگان دانلود نمایید.

Test out some of the lessons and practice along with me every single week.

برخی از درس ها را تست کنید و هر هفته با من تمرین کنید.

You heard me right every single week.

هر هفته حرفم را درست شنیدی

So there's so many lessons in the app, but I want you to understand it's not

بنابراین درس‌های زیادی در برنامه وجود دارد، اما می‌خواهم متوجه شوید که این

about just watching an English lesson.

فقط تماشای یک درس انگلیسی نیست.

It's not about just watching an English teacher passionate about helping you.

این فقط در مورد تماشای یک معلم انگلیسی نیست که علاقه زیادی به کمک به شما دارد.

This is a partnership.

این یک مشارکت است.

I am willing to use my time to help you achieve your goal.

من حاضرم از وقتم برای کمک به شما برای رسیدن به هدفتان استفاده کنم.

But my friend now, after this lesson, the ball will be in your court.

اما دوست من حالا بعد از این درس، توپ در زمین شما خواهد بود.

You have to practice what you're learning.

شما باید آنچه را که یاد می گیرید تمرین کنید.

You have to make sure you're understanding.

شما باید مطمئن شوید که درک می کنید.

So go to the app English with Tiffani after this lesson.

پس بعد از این درس به اپلیکیشن English with Tiffani بروید.

The link again is in the description and practice what you are learning.

پیوند دوباره در توضیحات است و آنچه را که یاد می گیرید تمرین کنید.

I believe in you.

من به تو ایمان دارم.

You can do it.

شما می توانید آن را انجام دهید.

Alright, let's keep going.

باشه ادامه بدیم

Let's move on to step number four.

بیایید به مرحله شماره چهار برویم.

Step number four is join online forums or social media groups

مرحله چهارم، پیوستن به انجمن‌های آنلاین یا گروه‌های رسانه‌های اجتماعی

and interact with other English learners and native speakers.

و تعامل با سایر زبان‌آموزان انگلیسی و زبان مادری است.

Now, This is something that I hear quite often from English learners

اکنون، این چیزی است که من اغلب از زبان آموزان انگلیسی

online, from around the world.

آنلاین، از سراسر جهان می شنوم.

Tiff, I want to improve my English, but there's no one around

تیف، من می‌خواهم زبان انگلیسی خود را تقویت کنم، اما کسی در اطراف

me who speaks English or Tiff.

من نیست که انگلیسی یا تیف صحبت کند.

I want to speak English with confidence, but I've never even had a conversation

من می خواهم با اعتماد به نفس انگلیسی صحبت کنم، اما هرگز حتی

with a native English speaker.

با یک انگلیسی زبان مادری صحبت نکرده ام.

Here's the beauty of the time that we're living in right now.

این زیبایی زمانی است که ما در حال حاضر در آن زندگی می کنیم.

The internet is everywhere.

اینترنت همه جا هست.

You are watching me right now because of the internet.

شما در حال حاضر به خاطر اینترنت من را تماشا می کنید.

My friend, step number four.

دوست من، مرحله شماره چهار.

You can do it, it's free.

شما می توانید آن را انجام دهید، این کار رایگان است. به

Join an online forum, start speaking to other people.

یک فروم آنلاین بپیوندید، شروع به صحبت با افراد دیگر کنید.

They don't need to know that you're an English learner.

آنها نیازی ندارند که بدانند شما زبان آموز انگلیسی هستید.

Just join the conversation.

فقط به گفتگو بپیوندید

As you join the conversations first, it's gonna improve your ability to understand

همانطور که ابتدا به مکالمات ملحق می شوید، توانایی شما در درک

your comprehension skills, but it's going to do so much for your confidence.

مهارت های درک مطلب را بهبود می بخشد، اما برای اعتماد به نفس شما بسیار مفید است.

Getting in the conversations, letting people know your ideas.

وارد گفتگو شوید، به مردم اجازه دهید ایده های شما را بدانند.

This is a very important step to help you speak.

این یک قدم بسیار مهم برای کمک به صحبت کردن است.

English fluently and confidently.

انگلیسی روان و با اطمینان.

So this gives you a platform to practice written and spoken English by engaging

بنابراین این به شما بستری می دهد تا با درگیر شدن

in discussions on various topics.

در بحث در مورد موضوعات مختلف، انگلیسی نوشتاری و گفتاری را تمرین کنید.

This is so important, helping you expand your understanding, and also helping

این بسیار مهم است، به شما کمک می کند تا درک خود را گسترش دهید، و همچنین به

you expand your ideas and your ability to communicate those ideas in English.

شما کمک می کند تا ایده های خود را گسترش دهید و توانایی خود را برای برقراری ارتباط با آن ایده ها به زبان انگلیسی گسترش دهید.

Next, it allows you to learn.

بعد، به شما امکان می دهد یاد بگیرید.

From native speakers, insights and perspectives on different

از زبان مادری، بینش و دیدگاه در مورد

cultural and linguistic matters.

موضوعات مختلف فرهنگی و زبانی.

Americans, we like to express ourselves.

آمریکایی ها، ما دوست داریم خودمان را ابراز کنیم.

We like to express our ideas and our opinions, and you'll learn so much

ما دوست داریم ایده ها و نظرات خود را بیان کنیم ، و

when you jump into the conversations.

وقتی وارد مکالمات شوید چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت.

This will help you also speak English confidently.

این به شما کمک می کند تا انگلیسی را نیز با اطمینان صحبت کنید.

The third reason is it provides a space to ask questions and receive support from a

دلیل سوم این است که فضایی برای پرسیدن سوالات و دریافت حمایت از

community of like-minded English learners.

جامعه ای از زبان آموزان همفکر انگلیسی فراهم می کند.

So this reason is specifically related to you joining a forum or

بنابراین این دلیل به طور خاص به پیوستن شما به یک انجمن یا

a group online of English learners.

گروهی آنلاین از زبان آموزان انگلیسی مربوط می شود.

There are literally hundreds of thousands of groups online.

به معنای واقعی کلمه صدها هزار گروه آنلاین وجود دارد.

Some just have native English speakers while others are

برخی فقط انگلیسی زبان مادری دارند در حالی که برخی دیگر

directed to English learners.

به زبان آموزان انگلیسی هدایت می شوند.

Join as many as you'd like.

به هر تعداد که می خواهید بپیوندید.

If you are in a group with other English learners, there's something that happens

اگر در یک گروه با سایر زبان آموزان انگلیسی هستید،

when English learners come together.

زمانی که زبان آموزان انگلیسی گرد هم می آیند، اتفاقی می افتد.

Individuals who have the same goal working to achieve the exact same thing,

افرادی که هدف یکسانی برای رسیدن به همان هدف دارند،

they start to encourage each other.

شروع به تشویق یکدیگر می کنند.

I've seen this happen over and over again, and I'm actually, for those watching, I'm

من بارها و بارها این اتفاق را دیده‌ام، و در واقع، برای کسانی که تماشا می‌کنند، در

actually opening up my phone right now.

واقع در حال حاضر تلفنم را باز می‌کنم.

Because again, for those in my academy, I have a telegram group, a

چون باز هم، برای کسانی که در آکادمی من هستند، من یک گروه تلگرام دارم، یک

private telegram group just for my students, and every single day there

گروه تلگرام خصوصی فقط برای دانشجویانم، و هر روز

are over 2000 students in here, right?

بیش از 2000 دانشجو در اینجا هستند، درست است؟

English learners.

زبان آموزان انگلیسی

I don't even speak in the group.

من حتی در گروه صحبت نمی کنم.

I might post something once every two or three weeks, but every day.

من ممکن است هر دو یا سه هفته یک بار چیزی پست کنم، اما هر روز.

Students from all around the world.

دانش آموزان از سراسر جهان. ما

There we go.

میرویم آنجا.

Students from all around the world are talking all throughout the day, helping

دانش‌آموزان از سراسر جهان در طول روز با هم صحبت می‌کنند، به

each other understand more, speaking English, encouraging each other.

یکدیگر کمک می‌کنند بیشتر بفهمند، انگلیسی صحبت می‌کنند و یکدیگر را تشویق می‌کنند.

This is what happens when you join an online group.

زمانی که به یک گروه آنلاین بپیوندید این اتفاق می افتد.

You start encouraging each other.

شما شروع به تشویق یکدیگر می کنید.

We're talking about seven simple steps to help you speak English confidently.

ما در مورد هفت مرحله ساده صحبت می کنیم که به شما کمک می کند با اطمینان انگلیسی صحبت کنید.

Isn't it interesting that it's not just about memorizing words,

جالب نیست که فقط به خاطر سپردن کلمات نیست،

it's not just about staying in your own little, little space?

فقط در فضای کوچک و کوچک خود ماندن نیست؟

No.

نه.

Speaking English confidently is about also reaching out.

صحبت کردن با اعتماد به نفس انگلیسی به معنای نزدیک شدن به آن است.

To others, so don't forget.

برای دیگران، پس فراموش نکنید.

Step four, join online forums or social media groups.

مرحله چهارم، به انجمن های آنلاین یا گروه های رسانه های اجتماعی بپیوندید.

The fifth step is also important.

مرحله پنجم نیز مهم است.

Practice speaking English in front of a mirror to improve your confidence

صحبت کردن انگلیسی را در مقابل آینه تمرین کنید تا اعتماد به نفس

and your body language next to recording yourself using your phone.

و زبان بدن خود را در کنار ضبط کردن خود با استفاده از تلفن تقویت کنید.

This is my other favorite step.

این یکی دیگر از مراحل مورد علاقه من است.

Why?

چرا؟

Because, ooh man, when you have to stare in the mirror and speak English,

چون، اوه مرد، وقتی مجبوری به آینه خیره بشی و انگلیسی صحبت کنی،

it's uncomfortable, it doesn't feel good, but you're looking at yourself.

ناراحت کننده است، حس خوبی ندارد، اما داری به خودت نگاه می کنی.

There's something that happens psycho, psychologically, even though there's

یک اتفاق روانی از نظر روانی رخ می دهد، حتی اگر

not another person in front of you.

فرد دیگری در مقابل شما نباشد.

The very fact that you are looking at yourself actually helps you overcome

همین واقعیت که شما به خودتان نگاه می کنید در واقع به شما کمک می کند بر

the nervousness that you experience when there is someone standing in front of you.

عصبیتی که وقتی کسی روبروی شما ایستاده است، غلبه کنید.

Listen to me.

به من گوش کن من

I've been a teacher for a long time.

مدت زیادی معلم هستم.

I have literally taught now hundreds of thousands of English

اکنون به صدها هزار زبان آموز انگلیسی به معنای واقعی کلمه آموزش داده ام

learners, but this even worked.

، اما این حتی کارساز بوده است.

I'll tell you something very quickly.

خیلی سریع یه چیزی بهت میگم

Story time will be at the end, so don't go anywhere.

زمان داستان به پایان می رسد ، بنابراین جایی نروید.

One of my close friends from college, an American, her English is great.

یکی از دوستان صمیمی من در کالج، آمریکایی، انگلیسی اش عالی است.

This is not an issue that only English learners face.

این موضوعی نیست که فقط زبان آموزان انگلیسی با آن مواجه شوند.

So anyways, my friend, she's starting her social media empire.

بنابراین به هر حال، دوست من، او امپراتوری رسانه های اجتماعی خود را آغاز کرده است.

She's, uh, a travel blogger and she's really good.

او یک وبلاگ نویس مسافرتی است و واقعاً خوب است.

But just like you, she was having a little bit of trouble, feeling

اما او هم مثل شما کمی دردسر داشت و

nervous in front of the camera.

جلوی دوربین عصبی بود.

Now, she's not a nervous person, but there's something that happens when

حالا، او آدم عصبی نیست، اما وقتی

you put yourself in front of a camera.

خود را جلوی دوربین می‌گذارید، اتفاقی می‌افتد.

It's like, Ooh, wait a minute.

انگار، اوه، یک دقیقه صبر کن.

Or when you have to speak in front of someone.

یا زمانی که باید جلوی کسی صحبت کنید.

There's a measure of nervousness and I told her, I said, listen, I

یک مقدار عصبی بودن وجود دارد و به او گفتم، گفتم گوش کن، به

told her to record herself similar.

او گفتم خودش را مشابه ضبط کند.

Look at yourself.

به خودت نگاه کن.

Basically force yourself to get through that emotion of

اساساً خود را مجبور کنید که از آن احساس

nervousness, of uncomfortableness, and I guarantee you'll improve.

عصبی بودن، ناراحتی عبور کنید، و من تضمین می کنم که بهبود خواهید یافت.

It took about maybe two or three weeks.

شاید دو سه هفته طول کشید.

She looks great on camera.

او در دوربین عالی به نظر می رسد.

She's comfortable.

او راحت است.

The same thing will happen as you look in the mirror at yourself.

وقتی در آینه به خود نگاه می کنید همین اتفاق می افتد.

In the very beginning, you're gonna say, what am I doing?

در همان ابتدا، شما می خواهید بگویید، من چه کار می کنم؟

I'm talking to myself, why am I doing this?

دارم با خودم حرف می زنم چرا این کار را می کنم؟

But the more you do it, the more you will be able to speak English with confidence.

اما هرچه بیشتر این کار را انجام دهید، بیشتر می‌توانید با اطمینان انگلیسی صحبت کنید.

You just have to overcome that feeling of nervousness or that uncomfortable feeling.

شما فقط باید بر آن احساس عصبی یا آن احساس ناراحت کننده غلبه کنید.

So the reason number one is reason number one.

پس دلیل شماره یک دلیل شماره یک است.

It boosts your confidence by getting you used to seeing

با عادت کردن به اینکه

yourself speaking in English.

خود را به زبان انگلیسی صحبت می کنید، اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد. داری

You are getting used to seeing yourself.

به دیدن خودت عادت میکنی

You are actually encouraging yourself, like, oh, wait a minute, I am speaking.

شما در واقع خودتان را تشویق می کنید، مثلاً، اوه، یک لحظه صبر کنید، من دارم صحبت می کنم.

In English I, I am speaking English.

به زبان انگلیسی I، من انگلیسی صحبت می کنم.

You're watching yourself and indirectly encouraging yourself.

شما خود را تماشا می کنید و به طور غیرمستقیم خود را تشویق می کنید.

Second reason, it gives you the opportunity to observe and

دلیل دوم، این فرصت را به شما می دهد تا

improve your body language, your facial expressions, and gestures.

زبان بدن، حالات چهره و ژست های خود را مشاهده و بهبود دهید.

While speaking, I've been told by many English learners around the world, and

در حین صحبت کردن، بسیاری از زبان آموزان انگلیسی در سراسر جهان به من گفته اند و

maybe you are one of them, that they love.

شاید شما هم یکی از آنها باشید که آن ها دوست دارند. در

Watching my English lessons because I look so passionate.

حال تماشای درس های انگلیسی خود هستم زیرا بسیار پرشور به نظر می رسم.

I really am like, this is very true.

من واقعا دوست دارم، این بسیار درست است.

Like I'm not acting at all.

مثل اینکه من اصلاً بازیگری نمی کنم.

But look at my body language right now.

اما همین الان به زبان بدن من نگاه کنید.

If you're watching this lesson, my hands, I'm a very expressive teacher, right?

اگر در حال تماشای این درس هستید، دستان من، من یک معلم بسیار رسا هستم، درست است؟

I smile a lot.

من خیلی لبخند می زنم.

I'm excited.

من هیجان زده هستم. از کاری که

I enjoy what I'm doing.

انجام می دهم لذت می برم.

If I all of a sudden changed my body language, my posture

اگر ناگهان زبان بدنم را تغییر دادم، حالت بدنم

changed, my hands went down, my facial expression just, oh, okay.

تغییر کرد، دستانم پایین آمدند، حالت صورتم فقط، اوه، باشه.

I am gonna teach you today.

امروز بهت یاد میدم

All of a sudden you'd feel different.

ناگهان احساس متفاوتی خواهید داشت.

But when you can see your own body language, you'll start to fix things.

اما وقتی بتوانید زبان بدن خود را ببینید ، شروع به اصلاح مسائل خواهید کرد.

Oh, let me, let me put my shoulders back a bit.

اوه، بذار یه کم شونه هامو عقب بذارم.

Let me stand a little bit taller.

بگذار کمی بلندتر بایستم.

Let me smile just a little bit.

بگذار کمی لبخند بزنم.

We love your smile.

You know what?

ما عاشق لبخند شما هستیم

میدونی چیه؟

Smile real quick.

سریع لبخند بزن

Uhhuh, right now.

اوهوم، همین الان

Go ahead and smile.

برو جلو و لبخند بزن

Woo.

I love it.

I love it.

وو

عاشقشم.

عاشقشم.

Something happens when you change your facial expression

when you're speaking to someone.

وقتی با کسی صحبت می کنید، حالت چهره خود را تغییر می دهید، اتفاقی می افتد.

You can fix these things while practicing in the mirror.

می توانید این موارد را هنگام تمرین در آینه اصلاح کنید.

And reason number three, it allows you to practice maintaining eye

و دلیل شماره سه، این امکان را به شما می دهد که حفظ

contact and having a confident posture during conversations.

تماس چشمی و داشتن حالتی مطمئن در طول مکالمات را تمرین کنید.

Listen, right now I'm looking at a camera lens, right?

گوش کن، الان دارم به لنز دوربین نگاه می کنم، درسته؟

But I have learned over time that this is not just a camera lens, it's you.

اما با گذشت زمان آموختم که این فقط یک لنز دوربین نیست، بلکه شما هستید.

It's you, my friend, I'm looking at you.

این تو هستی، دوست من، من به تو نگاه می کنم.

So you get to practice eye contact focusing when you're expressing

بنابراین می توانید تماس چشمی را با تمرکز زمانی که خود را ابراز می کنید

yourself and not feeling nervous.

و عصبی نیستید تمرین کنید.

This step is extremely important.

این مرحله بسیار مهم است.

Once again, practice speaking English in front of a mirror.

یک بار دیگر صحبت کردن انگلیسی را در مقابل آینه تمرین کنید.

Now, step number five is another one that I want you to pay attention to.

اکنون مرحله شماره پنج یکی دیگر از مواردی است که می خواهم به آن توجه کنید.

Step number five, excuse me.

مرحله پنجم، ببخشید.

Number six, engage in role plays.

شماره شش، در نقش آفرینی شرکت کنید.

Or simulations to practice real life conversations.

یا شبیه سازی برای تمرین مکالمات واقعی.

So again, role play.

پس باز هم بازی نقش.

Notice that as we're going through these steps, we're building right.

توجه داشته باشید که با گذراندن این مراحل، در حال ساختن درست هستیم.

You started alone, then you join an online group.

شما به تنهایی شروع کرده اید، سپس به یک گروه آنلاین می پیوندید.

You have the mirror practice.

شما تمرین آینه را دارید.

Now we're getting to this role play with other English learners.

اکنون به این نقش بازی با سایر زبان آموزان انگلیسی می رسیم.

This is a very, very important step.

این یک قدم بسیار بسیار مهم است.

Now you're putting into practice what you've learned.

اکنون آنچه را که آموخته اید در عمل به کار می برید.

You're a little less nervous, so you're able to speak English with other people.

شما کمی کمتر عصبی هستید، بنابراین می توانید با افراد دیگر انگلیسی صحبت کنید.

But this role play part, let me explain reason number one,

اما این نقش ایفای نقش، اجازه دهید دلیل شماره یک را توضیح دهم که

why this is so important.

چرا اینقدر مهم است.

This prepares you for real life situations where you need to

این شما را برای موقعیت های زندگی واقعی که در آن نیاز به برقراری

communicate in English, such as job interviews or business meetings.

ارتباط به زبان انگلیسی دارید، مانند مصاحبه های شغلی یا جلسات کاری، آماده می کند.

So when you, along with other English learners, practice.

بنابراین زمانی که شما همراه با سایر زبان آموزان انگلیسی تمرین کنید.

Again, role playing different situations.

باز هم نقش آفرینی در موقعیت های مختلف.

When you later on get in those situations, your brain will

وقتی بعداً در آن موقعیت‌ها قرار می‌گیرید، مغزتان

remember, ah, we've been here before.

به یاد می‌آورد، آه، ما قبلاً اینجا بوده‌ایم.

Ah, we've practiced this.

آه، ما این را تمرین کرده ایم.

Let's say what we practiced.

بیایید بگوییم چه تمرین کردیم.

It will help you.

این به شما کمک خواهد کرد.

Reason number two, this helps you become comfortable using English in specific

دلیل شماره دو، این به شما کمک می‌کند در

contexts, such as ordering food in a restaurant or making hotel reservations.

زمینه‌های خاص، مانند سفارش غذا در رستوران یا رزرو هتل، استفاده از انگلیسی را راحت کنید.

For example, something you've practiced.

به عنوان مثال، چیزی که شما تمرین کرده اید.

I know for a fact that you've practiced.

من به درستی می دانم که شما تمرین کرده اید.

Watch this.

این را نگاه کن.

How are you?

چطور هستید؟

Yep.

I know you said it.

بله

میدونم گفتی

I'm fine.

من خوبم.

Thank you.

متشکرم.

And you, you didn't even have to pause to think about it.

و شما، حتی مجبور نبودید برای فکر کردن به آن مکث کنید. به

It automatically came out right?

طور خودکار بیرون آمد درست است؟

Why?

Because you've done it over and over and over again.

چرا؟

زیرا شما آن را بارها و بارها و بارها انجام داده اید.

You've used it over and over again.

شما بارها و بارها از آن استفاده کرده اید. به

This is why role playing is so important.

همین دلیل است که ایفای نقش بسیار مهم است.

It will make it come out naturally.

باعث می شود به طور طبیعی بیرون بیاید.

Whatever expression you've learned, whatever words you've

هر تعبیری که یاد گرفته اید، هر کلمه ای که

learned, when you do role play with other English learners later on.

یاد گرفته اید، وقتی بعداً با دیگر زبان آموزان انگلیسی نقش بازی می کنید.

You'll see the benefits.

مزایای آن را خواهید دید.

You'll be able to speak confidently.

شما می توانید با اطمینان صحبت کنید.

And finally this reason, it allows you to practice different roles and perspectives,

و در نهایت به همین دلیل، به شما اجازه می دهد تا نقش ها و دیدگاه های مختلف را تمرین کنید،

which enhances your ability to adapt to different speaking situations when

که توانایی شما را برای انطباق با موقعیت های مختلف گفتاری زمانی که

you're participating in role play, right?

در نقش بازی شرکت می کنید، افزایش می دهد، درست است؟

One time you might be the interviewer.

یک بار ممکن است شما مصاحبه کننده باشید.

The next time you might be the one being interviewed.

دفعه بعد ممکن است شما مصاحبه شونده باشید.

Well, when you are the interviewer, you'll start thinking like an

خوب، وقتی شما مصاحبه کننده هستید، شروع به فکر کردن مانند یک

interviewer, which will actually help you.

مصاحبه کننده خواهید کرد که در واقع به شما کمک خواهد کرد.

When you go to that interview, you'll remember, okay, this is how

وقتی به آن مصاحبه می روید، یادتان می آید، خوب، این

I felt when I was saying, or when I was speaking, like the interviewer.

احساسی را داشتم که وقتی می گفتم، یا وقتی صحبت می کردم، مثل مصاحبه کننده.

So I, I'm understanding how the interviewer is thinking.

بنابراین، من درک می کنم که مصاحبه کننده چگونه فکر می کند.

These things all affect your ability to speak English confidently.

همه این موارد بر توانایی شما برای صحبت کردن با اطمینان انگلیسی تأثیر می گذارد.

It's all about.

همه چیز در مورد است.

Understanding how to express your ideas, understanding how people are thinking

درک نحوه بیان ایده های خود، درک نحوه تفکر مردم

as they're having these conversations.

در حین انجام این مکالمات.

So again, step six, engage in role plays.

پس مجدداً، مرحله ششم، در نقش آفرینی شرکت کنید.

Now, step number seven, don't be afraid to make mistakes.

حالا، مرحله هفتم، از اشتباه کردن نترسید.

Instead, embrace them as opportunities to improve.

در عوض، آنها را به عنوان فرصت هایی برای بهبود در آغوش بگیرید.

This is the last.

این آخریشه.

But most important step, so many English learners have come to me over

اما مهمترین قدم این است که بسیاری از زبان آموزان انگلیسی در طول

my years as a teacher saying, TIFF, I really, really want to speak English

سال های من به عنوان معلم به من مراجعه کرده اند و می گویند، TIFF، من واقعاً می خواهم انگلیسی را

fluently, but I keep making mistakes.

روان صحبت کنم، اما اشتباه می کنم.

I can't do this.

من نمی توانم این کار را انجام دهم.

Or I, I can't do this.

یا من، نمی توانم این کار را انجام دهم. از

Stop being afraid of making mistakes.

ترسیدن از اشتباه دست بردارید.

Let me explain why.

اجازه بدهید توضیح دهم که چرا.

When you stop being afraid, it will help you learn from your

وقتی از ترس دست بردارید، به شما کمک می کند از اشتباهات خود درس بگیرید

mistakes and understand areas where you need improvement.

و زمینه هایی را که نیاز به پیشرفت دارید درک کنید.

Everyone makes mistakes, including native English speakers.

همه اشتباه می کنند، از جمله انگلیسی زبانان مادری.

Embrace that fact.

این واقعیت را بپذیرید.

When you embrace it, when you're not afraid of making mistakes,

وقتی آن را در آغوش می گیرید، وقتی از اشتباه کردن نمی ترسید،

you'll just learn from them.

فقط از آنها درس خواهید گرفت.

Oh, okay, I made that mistake.

اوه، باشه، من این اشتباه را کردم.

Let's keep it moving.

بیایید به حرکت خود ادامه دهیم. از

You'll stop being so afraid.

ترسیدن دست بر میداری

And you'll embrace them.

و تو آنها را در آغوش خواهی گرفت

Next.

بعد.

This builds resilience and confidence by realizing that, oh,

این امر با درک اینکه، اوه،

making mistakes is a normal part of the language learning journey.

اشتباه کردن بخشی عادی از سفر یادگیری زبان است، انعطاف پذیری و اعتماد به نفس ایجاد می کند.

Listen, my niece, my youngest niece is six years old.

گوش کن، خواهرزاده من، کوچکترین خواهرزاده من شش ساله است.

She's not a speaker like a TED Talk speaker.

او مانند یک سخنران TED Talk سخنران نیست.

Why?

Because she's still learning English.

چرا؟

چون هنوز در حال یادگیری زبان انگلیسی است.

She speaks English fluently, but she does not speak like a TED presenter, right?

او انگلیسی را روان صحبت می کند، اما مانند یک مجری TED صحبت نمی کند، درست است؟

A TEDx presenter can speak eloquently, express his or her ideas.

یک مجری TEDx می تواند شیوا صحبت کند، ایده های خود را بیان کند.

So along her journey of becoming a great speaker, because I'm saying as

بنابراین در طول سفر او برای تبدیل شدن به یک سخنران بزرگ، زیرا من به عنوان

her auntie, she's gonna be a great speaker one day she's gonna make

عمه اش می گویم، او یک روز یک سخنران عالی خواهد شد که

mistakes, but she's okay with that.

اشتباه می کند، اما او با این مشکل مشکلی ندارد.

She's okay with making mistakes and realizing, oh, this is just a part of

او با اشتباه کردن و فهمیدن مشکلی ندارد، اوه، این فقط بخشی از

my journey as I'm improving myself.

سفر من است، زیرا در حال بهبود خودم هستم.

You have to think the same way.

شما هم باید همینطور فکر کنید.

And number three.

و شماره سه

The third reason is it encourages you to take risks and push yourself to speak

دلیل سوم این است که شما را تشویق می کند تا بدون ترس از اشتباه کردن، ریسک کنید و خود را به صحبت کردن

English without fear of making errors.

انگلیسی تشویق کنید.

My niece is not afraid of speaking to me, and when she doesn't

خواهرزاده من از صحبت کردن با من نمی ترسد و وقتی

know something, she says, Titi.

چیزی نمی داند می گوید: تیتی.

That's what she calls me.

این چیزی است که او مرا صدا می کند.

Titi.

How do I say this?

تیتی

چگونه این را بگویم؟

Or if I say something, a word that she's never heard, she immediately says, tt.

یا اگر چیزی بگویم، کلمه ای که او هرگز نشنیده است، بلافاصله می گوید، tt.

What's that?

آن چیست؟

Don't be afraid of making mistakes.

از اشتباه کردن نترسید.

Push yourself.

خودت را هل بده

Put yourself in situations that maybe in the past would've been uncomfortable

خود را در موقعیت هایی قرار دهید که شاید در گذشته برای شما ناراحت کننده بود

for you, but now push yourself.

، اما اکنون به خودتان فشار بیاورید.

It's okay.

مشکلی نیست.

Make mistakes.

اشتباه کنید.

Make more mistakes.

بیشتر اشتباه کنید.

This is probably something you haven't heard another English teacher tell you.

این احتمالاً چیزی است که شما نشنیده اید معلم انگلیسی دیگری به شما بگوید.

I'm telling you, make more mistakes.

من به شما می گویم، بیشتر اشتباه کنید. دوست من

We're talking about helping you speak English with confidence, my friend.

در مورد کمک به شما صحبت می کنیم که با اطمینان انگلیسی صحبت کنید.

These steps are going to help you achieve your English goal, change

این مراحل به شما کمک می کند تا به هدف انگلیسی خود برسید،

your mindset, and you will definitely speak English with confidence.

طرز فکر خود را تغییر دهید و قطعاً با اطمینان به زبان انگلیسی صحبت خواهید کرد.

I really hope you enjoyed today's lesson.

واقعا امیدوارم از درس امروز لذت برده باشید.

I hope it helps you finally achieve your goal of speaking English with confidence.

امیدوارم در نهایت به شما کمک کند تا به هدف خود یعنی صحبت کردن به انگلیسی با اعتماد به نفس برسید.

I'll talk to you next week.

من هفته آینده با شما صحبت خواهم کرد.

You still there?

هنوز اونجایی؟

Ha.

You know what time it is singing it with me.

ها

میدونی چه ساعتی داره با من میخونه

It's story time.

زمان داستان است

Hey, I said it's story time.

هی گفتم وقت داستانه

Alright.

بسيار خوب.

For today's story, I wanna tell you a short story.

برای داستان امروز، می خواهم یک داستان کوتاه برای شما تعریف کنم.

We had a longer lesson for today, so I wanna tell you a short story and

ما برای امروز درس طولانی تری داشتیم، بنابراین می خواهم یک داستان کوتاه برای شما تعریف کنم و

it's about one of my favorite teachers from when I was in high school and

آن درباره یکی از معلمان مورد علاقه من از زمانی که دبیرستان بودم و

something she told me that stuck with me.

چیزی است که او به من گفت که برایم جالب بود.

She was my art teacher, her name.

او معلم هنر من بود، اسمش. آیا

Was Miss Halstead, an amazing lady?

خانم هالستد، بانوی شگفت انگیزی بود؟

An amazing artist.

یک هنرمند شگفت انگیز

And I remember one day, it was during my lunch period, I was just,

و به یاد دارم یک روز، در دوره ناهار من بود، من فقط، می

you know, after I ate lunch, I, I used to kind of shoot around in

دانید، بعد از اینکه ناهار خوردم،

the gym after eating lunch, right?

بعد از خوردن ناهار به نوعی در باشگاه شلیک می کردم، درست است؟

But today, on this day, I just felt like, lemme just take a

اما امروز، در این روز، من فقط احساس کردم، بیایم

walk around my high school.

در دبیرستانم قدم بزنم.

So I was walking around the high school.

بنابراین من در اطراف دبیرستان قدم می زدم.

School and I happened to pass by my art teacher's room.

من و مدرسه اتفاقا از کنار اتاق معلم هنرم رد شدیم.

So I walked into Ms.

بنابراین من به

Holstead's room and she was sitting at her desk and I noticed that she

اتاق خانم هلستد رفتم و او پشت میزش نشسته بود و متوجه شدم که او

was sitting at her desk, very focused writing something or so I thought.

پشت میزش نشسته است و خیلی متمرکز چیزی می نویسد یا من فکر می کنم.

So I walked in and said, Hey, Ms.

بنابراین من وارد شدم و گفتم، هی، خانم

Halstead.

She said, Hey Tiffani, how are you?

هالستد.

گفت هی تیفانی چطوری؟

But she never lifted her head.

اما او هرگز سرش را بلند نکرد.

She was steadily writing, actually, she was sketching in her sketchbook.

او پیوسته در حال نوشتن بود، در واقع، او در کتاب طراحی خود طراحی می کرد.

So again, I've been an artist since I was.

پس باز هم می گویم از زمانی که بودم هنرمند بودم.

I don't know, three or four years old.

نمیدونم سه چهار ساله

I've always loved to draw and paint, so I was intrigued.

من همیشه عاشق طراحی و نقاشی بودم، بنابراین برایم جالب بود.

So I walked up to her and she continued sketching in her

بنابراین من به سمت او رفتم و او به طراحی در دفترش ادامه داد

journal and I said, wow, Ms.

و گفتم، وای، خانم

Halstead, she probably was around at that time, maybe 35 or 40.

هالستد، احتمالاً در آن زمان بود، شاید 35 یا 40 سال

I said, Ms.

Halstead, wow, you sketch.

.

She said, yeah, I sketch all the time during her breaks all the time.

او گفت، آره، من همیشه در طول تعطیلات او طراحی می کنم.

I say, wow.

میگم عجب

And somehow we got on the conversation of how her mother

و به نوعی با هم صحبت کردیم که مادرش

treated her when she was growing up.

وقتی بزرگ می شد چگونه با او رفتار می کرد.

And she said, you know, Tiffani, mind you, I was about 14 or 15 years old,

و او گفت، می دانی، تیفانی، حواست به این باشد، من حدوداً 14 یا 15 ساله بودم،

she said, you know, Tiffani, when I was growing up, uh, we would go to church.

او گفت، می دانی، تیفانی، وقتی بزرگ شدم، اوه، ما به کلیسا می رفتیم.

She's a Christian as well.

او هم مسیحی است.

She said, when we went to church, my mom told me, It was okay for me

او گفت، وقتی به کلیسا رفتیم، مادرم به من گفت، اشکالی ندارد که

to bring my sketchbook to church.

دفترچه نقاشی ام را به کلیسا بیاورم.

I said, really?

گفتم واقعا؟

She said, yeah.

او گفت، بله.

My mom said It's okay to sketch in church because the mind of an artist or a

مادرم گفت اشکالی ندارد که در کلیسا طرح بکشی زیرا ذهن یک هنرمند یا یک

creative person is very unique actually.

فرد خلاق در واقع بسیار منحصر به فرد است.

When you're sketching, you're able to understand even more.

وقتی طراحی می کنید، می توانید حتی بیشتر بفهمید.

You're actually taking in information and comprehending things, even though

شما در واقع اطلاعات را دریافت می‌کنید و چیزها را درک می‌کنید، حتی اگر

it seems like to other people, you're not paying attention, you actually are.

برای دیگران به نظر می‌رسد که به آن توجه نمی‌کنید، در واقع به آن توجه می‌کنید.

You're activating a different side of your brain.

شما در حال فعال کردن بخش دیگری از مغز خود هستید.

So again, as a 15 year old, I'm taking this all in and I'm excited.

بنابراین دوباره، به عنوان یک نوجوان 15 ساله، همه چیز را قبول می کنم و هیجان زده هستم.

I'm like, yes, okay.

من می گویم، بله، خوب است.

My teacher is telling me there is this reason why we.

معلمم به من می گوید که این دلیلی برای ما وجود دارد.

Sketch and were able to process information because actually in every one

طراحی می‌کردم و می‌توانستم اطلاعات را پردازش کنم، زیرا در واقع در هر یک

of my classes, I would always doodle when I was in science class, biology class, I

از کلاس‌هایم، زمانی که در کلاس علوم، کلاس زیست‌شناسی بودم، همیشه ابله می‌زدم،

would always be doodling in my notebook, taking notes as the teacher was speaking.

همیشه در دفترچه‌ام داودل می‌کردم و در حین صحبت معلم یادداشت‌برداری می‌کردم.

But I would doodle as he was teaching things before I had to write them a

اما وقتی او چیزهایی را آموزش می‌داد، قبل از اینکه

definition, I'd start drawing out.

تعریفی بنویسم، ابله می‌زدم، شروع به کشیدن می‌کردم.

Maybe I would draw the frog and then write the definition of.

شاید قورباغه را بکشم و بعد تعریفش را بنویسم.

Whatever science term he just taught, but I noticed that when I had my exams,

هر اصطلاح علمی را که او تدریس می کرد، اما متوجه شدم که وقتی امتحاناتم را داشتم، می

I was able to remember everything that I wrote down as I was doodling.

توانستم همه چیزهایی را که در حین ابله زدن یادداشت می کردم، به خاطر بسپارم.

And she explained that, yes, she had used that throughout her entire life.

و او توضیح داد که، بله، او در تمام زندگی خود از آن استفاده کرده است.

When she was at church, wherever she was in a business meeting or wherever

زمانی که او در کلیسا بود، هر جا که در یک جلسه کاری بود یا هر کجا که

she was, she was always sketching.

بود، همیشه نقشه می کشید.

And so she encouraged me to always keep a sketchbook.

و بنابراین او مرا تشویق کرد که همیشه یک کتاب طراحی داشته باشم.

And so I thought about my parents.

و بنابراین به پدر و مادرم فکر کردم. وقتی بزرگ شدم

My parents have always supported me, you know, when I was growing up.

پدر و مادرم همیشه از من حمایت کردند .

Now as a full grown woman, it's fine, but they always supported me and they

حالا به عنوان یک زن کامل، خوب است، اما آنها همیشه از من حمایت می کردند و

always bought sketchbooks for me.

همیشه برای من کتاب طراحی می خریدند.

They all bought, uh, pencils and pens.

همه آنها مداد و خودکار خریدند.

And I remember being at church, they always wanted us to focus on the sermon,

و به یاد دارم که در کلیسا بودم، آنها همیشه از ما می خواستند که روی موعظه تمرکز کنیم،

but they never told me not to draw.

اما هرگز به من نگفتند که نقاشی نکش.

It was kind of like they knew the same thing my teacher knew.

انگار همان چیزی را می دانستند که معلم من می دانست.

They would let me sketch all throughout the sermon, no problem, and I was able

آنها به من اجازه دادند که تمام خطبه را ترسیم کنم، مشکلی نبود، و من توانستم

to understand what the pastor was saying.

بفهمم که کشیش چه می گوید.

I never forgot what Ms.

هیچ وقت فراموش نکردم که خانم

Halstead said.

هالستد چه گفت.

Held Halstead said, and even to this day, I will doodle, I will sketch during

هلد هلستد گفت، و حتی تا به امروز، من ابله می‌کنم،

church when I'm in certain meetings that don't require me to present anything.

زمانی که در جلسات خاصی هستم که نیازی به ارائه چیزی ندارند، در کلیسا طرح می‌کنم.

I enjoy sketching and I actually am able to grasp and comprehend

من از طراحی کردن لذت می برم و در واقع می توانم

the information even more.

اطلاعات را حتی بیشتر درک و درک کنم.

Why is this important for you as an English learner?

چرا این برای شما به عنوان یک زبان آموز انگلیسی مهم است؟

You see, I learned my learning style.

ببینید، من سبک یادگیری خود را یاد گرفتم.

I have to sketch things out.

من باید چیزها را ترسیم کنم.

I have to draw them out in a notebook, and I'm able to comprehend them better.

من باید آنها را در یک دفتر یادداشت بکشم و بهتر می توانم آنها را درک کنم.

Know your learning style.

سبک یادگیری خود را بشناسید

Today I gave you seven steps to help you speak English confidently.

امروز به شما هفت گام دادم تا به شما کمک کند با اطمینان انگلیسی صحبت کنید.

If one of the steps I taught you today really clicks, dive into it even more.

اگر یکی از مراحلی که امروز به شما آموزش دادم واقعاً کلیک کنید، حتی بیشتر در آن غوطه ور شوید.

Figure out your learning style.

سبک یادگیری خود را مشخص کنید.

You might not learn the same way another English learner learns.

ممکن است شما به همان روشی که یک زبان آموز انگلیسی دیگر یاد می گیرد، یاد نگیرید.

Figure out what it is, even if it's a unique method.

بفهمید که چیست، حتی اگر یک روش منحصر به فرد باشد.

Embrace it and it'll take you further than you'll ever realize.

آن را در آغوش بگیرید و آن را فراتر از آنچه تصور می کنید خواهد برد.

Hope you enjoy this story.

امیدوارم از این داستان لذت ببرید.

I'll talk to you next time.

دفعه بعد باهات صحبت میکنم