Discuss Differences with Linking Words of Contrast

When you are comparing options, two smartphones, two vacation packages,

وقتی گزینه‌ها را با هم مقایسه می‌کنید، دو گوشی هوشمند، دو بسته تعطیلات،

two job offers. Of course, you're going to notice the similarities,

دو پیشنهاد شغلی. البته، شما متوجه شباهت‌ها خواهید شد،

but it's the differences that will likely help you make a decision.

اما این تفاوت‌ها هستند که احتمالا به شما در تصمیم‌گیری کمک می‌کنند.

It's the differences that will indicate whether one is better or worse

این تفاوت هاست که نشان می دهد یکی بهتر یا بدتر

than another.

از دیگری است.

And contrast language in English helps us talk about the

و زبان کنتراست در انگلیسی به ما کمک می کند تا در مورد

differences.

تفاوت ها صحبت کنیم.

Recently I did a lesson focused on the language we use to compare to

اخیراً من درسی را با تمرکز بر زبانی که برای مقایسه استفاده می کنیم تا

show similarities, but in this Confident English lesson today,

شباهت ها را نشان دهیم، انجام دادم، اما در این درس انگلیسی مطمئن امروز،

we're going to focus on seven ways to show contrast,

ما بر روی هفت راه برای نشان دادن تضاد تمرکز می کنیم،

the language we use to do that,

زبانی که برای انجام آن استفاده می کنیم،

the linking words that allow us to create sentence structures to

کلمات پیوند دهنده که به ما اجازه می دهد تا ساختارهای جمله ایجاد کنیم تا

highlight what's different.

آنچه را که متفاوت است برجسته کنیم.

If you're trying to explain someone what your options are and asking them to

اگر می‌خواهید گزینه‌هایتان را به کسی توضیح دهید و از او بخواهید که در

help you make a choice, contrast language will help you do that.

انتخاب به شما کمک کند، زبان کنتراست به شما در انجام این کار کمک می‌کند.

But first, if you don't already know, I'm Annemarie,

اما اولاً، اگر قبلاً نمی‌دانید، من آنماری هستم،

an English confidence and fluency coach.

یک مربی انگلیسی با اعتماد به نفس و تسلط.

Everything I do is designed to help you get the confidence you want for your

هر کاری که من انجام می‌دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

life and work in English.

زندگی و کارتان به زبان انگلیسی می‌خواهید طراحی شده است.

If you'd love to get past Confident English lessons of mine,

اگر دوست دارید از درس‌های انگلیسی مطمئن من،

including that lesson on language we use to show similarities,

از جمله درس زبانی که برای نشان دادن شباهت‌ها استفاده می‌کنیم، بگذرید،

you can find all of them at my Speak Confident English website.

می‌توانید همه آنها را در وب‌سایت Speak Confident English من پیدا کنید.

While you're there,

در حالی که آنجا هستید، می

you can also download my in-depth How to Say What You Want in English training.

توانید آموزش عمیق من چگونه به زبان انگلیسی بگوییم چه می خواهید را دانلود کنید.

In that training,

در آن آموزش،

I share with you one simple strategy you can use to get speaking

یک استراتژی ساده را با شما به اشتراک می‌گذارم که می‌توانید از آن برای تمرین صحبت کردن استفاده کنید

practice so that you don't feel stuck in conversations and to help you

تا در مکالمات گیر نکنید و به شما کمک کند تا

develop overall confidence and fluency. Now,

اعتماد به نفس و روانی کلی را توسعه دهید. حالا،

just in case you missed my previous lesson on the topic of making comparisons,

فقط در صورتی که درس قبلی من در مورد مقایسات را از دست دادید،

I want to share two quick things. Number one,

می خواهم دو نکته را سریع به اشتراک بگذارم. شماره یک،

I'll leave a link to that lesson in the notes below. And number two,

پیوندی به آن درس در یادداشت های زیر می گذارم. و شماره دو،

let's do a quick review of what linking words are because that is the focus of

بیایید مروری سریع از کلمات پیوند دهنده داشته باشیم، زیرا تمرکز

this lesson. Linking words are also known as transitional words or connectors.

این درس بر آن است. کلمات پیوند دهنده نیز به عنوان کلمات انتقالی یا رابط شناخته می شوند.

What that means is they help us connect one sentence to another

معنی آن این است که آنها به ما کمک می کنند یک جمله را به جمله دیگر متصل کنیم

or link one idea to another.

یا یک ایده را به ایده دیگر پیوند دهیم.

They build a bridge between those sentences and ideas,

بین آن جملات و ایده ها پلی می سازند

and as a result we have a logical connection.

و در نتیجه ما یک ارتباط منطقی داریم.

So if you're speaking and sharing ideas,

بنابراین اگر صحبت می کنید و ایده هایی را به اشتراک می گذارید،

you might start talking about one idea and over time begin

ممکن است شروع به صحبت در مورد یک ایده کنید و با گذشت زمان شروع به

talking about another. It's those linking words,

صحبت در مورد ایده دیگری کنید. این کلمات پیوند دهنده هستند،

those bridges in the middle that help make that connection and create that

آن پل ها در وسط که به ایجاد این ارتباط کمک می کنند و در

smooth flow while speaking The words that you're going to learn today will help

حین صحبت کردن، آن جریان روان را ایجاد می کنند.

you do that when you're talking about your options and you need to highlight

the differences to do that,

تفاوت های انجام این کار،

you're going to learn how to use in contrast to on the other hand,

شما می خواهید یاد بگیرید که چگونه از آن در مقابل استفاده کنید،

whereas, as opposed to, unlike,

در حالی که، بر خلاف، بر خلاف،

different from, and not as...as.

متفاوت از، و نه به عنوان ... به عنوان.

At the end I also want to talk about using the words

در پایان همچنین می خواهم در مورد استفاده از کلمات

more than and less than.

بیشتر و کمتر صحبت کنم.

And of course with each one of these I'm going to share example sentences with

و البته با هر یک از اینها من قصد دارم جملات مثالی را با شما به اشتراک بگذارم

you so that you can see how to use them with accurate structure,

تا بتوانید نحوه استفاده از آنها را با ساختار دقیق و ساختار

with accurate grammatical structure. So with that,

گرامری دقیق ببینید . بنابراین،

let's begin with in contrast to when we want to make a

بیایید شروع کنیم، برخلاف زمانی که می‌خواهیم یک

smooth transition in a sentence to highlight a difference or

انتقال آرام در یک جمله برای برجسته کردن تفاوت یا

introduce an opposing idea,

معرفی یک ایده مخالف انجام دهیم،

we can use in contrast to and like other examples that you'll see here today.

می‌توانیم در مقابل و مانند نمونه‌های دیگری که امروز اینجا خواهید دید استفاده کنیم.

We can use this in the middle of the sentence or at the beginning of a sentence.

این را می توانیم در وسط جمله یا در ابتدای جمله استفاده کنیم.

Now as you'll see in the examples I share with you,

اکنون همانطور که در مثال‌هایی که با شما به اشتراک می‌گذارم خواهید دید،

if you're going to use in contrast to at the beginning in writing,

اگر می‌خواهید در ابتدا از آن در مقابل استفاده کنید، قبل از رفتن به مورد بعدی از یک

we'll use a come at the end of that clause before going on to the next one.

come در انتهای آن بند استفاده می‌کنیم .

In speaking, we'll insert a slight pause. For example,

در صحبت کردن، کمی مکث می کنیم. مثلاً

in contrast to my sister who prefers the summer,

برخلاف خواهرم که تابستان را ترجیح می دهد،

I prefer the fall.

من پاییز را ترجیح می دهم.

There was a little pause there between those clauses and if I were to put that

بین آن بندها کمی مکث وجود داشت و اگر بخواهم آن را

in writing, I would use a comma and before I share another example with you,

به صورت مکتوب بنویسم، از کاما استفاده می کنم و قبل از اینکه مثال دیگری را با شما به اشتراک بگذارم،

I want to look specifically at how we can use this to create a link

می خواهم به طور خاص ببینم چگونه می توانیم از این برای ایجاد پیوند

between sentences to have that nice smooth transition.

بین جملات استفاده کنیم. برای داشتن آن انتقال صاف خوب

I could have two separate sentences. For example,

من می توانم دو جمله جداگانه داشته باشم . به عنوان مثال،

this summer has been quite warm last summer wasn't as warm

تابستان گذشته بسیار گرم بود تابستان گذشته با استفاده از کلمات آنقدر گرم نبود

using the words in contrast to I can combine these two sentences into

که می توانم این دو جمله را در

one elegant sentence with a smooth transition.

یک جمله زیبا با یک انتقال آرام ترکیب کنم.

In contrast to last year, this summer has been quite warm.

برخلاف سال گذشته، تابستان امسال بسیار گرم بوده است.

Let's try another.

بیایید دیگری را امتحان کنیم.

I'm going to give you two sentences and then I'm going to pause for a moment and

من دو جمله به شما می‌گویم و سپس برای لحظه‌ای مکث می‌کنم و

I want you to think about how you would use in contrast to,

می‌خواهم به این فکر کنید که چگونه در مقابل آن استفاده می‌کنید،

to combine them into one the first sentence.

تا آنها را در یک جمله اول ترکیب کنید.

Older generations often prefer traditional music. The second sentence,

نسل های قدیمی اغلب موسیقی سنتی را ترجیح می دهند . جمله دوم،

younger generations do not.

نسل های جوان این کار را نمی کنند.

How would you combine those two sentences using in contrast to one

چگونه آن دو جمله را با استفاده از یک

option?

گزینه ترکیب می کنید؟

Older generations often prefer traditional music in

نسل های قدیمی اغلب موسیقی سنتی را بر

contrast to younger generations. At the start of this section,

خلاف نسل های جوان تر ترجیح می دهند. در ابتدای این بخش،

I used the sentence in contrast to my sister who prefers summer,

من این جمله را بر خلاف خواهرم که تابستان را ترجیح می دهد،

I prefer fall. If I were to split that into two separate sentences,

من ترجیح می دهم پاییز را به کار بردم. اگر بخواهم آن را به دو جمله جداگانه تقسیم کنم،

they could be my sister prefers summer, I prefer fall.

آنها می توانند خواهر من تابستان را ترجیح می دهد، من پاییز را ترجیح می دهم.

For the last example,

برای مثال آخر، می‌خواهم

I want you to combine those sentences and this time put the words in

آن جملات را با هم ترکیب کنید و این بار کلمات

contrast to in the middle. My original example put them at the beginning,

متضاد را در وسط قرار دهید. مثال اصلی من آنها را در ابتدا قرار داد،

but how could we put them in the middle? Here's my example.

اما چگونه می توانیم آنها را در وسط قرار دهیم؟ در اینجا مثال من است.

I prefer fall in contrast to my sister who prefers summer

من پاییز را بر خلاف خواهرم ترجیح می دهم که تابستان را ترجیح می دهد

and now the second linking phrase is on the other hand,

و اکنون عبارت پیوند دهنده دوم است از طرف دیگر،

similar to the words in contrast to this phrase,

مشابه کلمات در مقابل این عبارت،

is used to indicate an opposing view or idea and it's often used

برای نشان دادن دیدگاه یا ایده مخالف استفاده می شود و اغلب

in brainstorming discussions when you want to reflect on different viewpoints

در بحث های طوفان فکری استفاده می شود. شما می خواهید در مورد دیدگاه های مختلف فکر کنید

or consider different suggestions. For example,

یا پیشنهادات مختلف را در نظر بگیرید . به عنوان مثال،

the company might save money by outsourcing,

شرکت ممکن است با برون سپاری در پول خود صرفه جویی کند،

but on the other hand it may lose control over quality.

اما از سوی دیگر ممکن است کنترل خود را بر کیفیت از دست بدهد.

Here's a second example. If I take this new job offer,

در اینجا یک مثال دوم است. اگر این پیشنهاد شغلی جدید را قبول کنم،

I'll have the opportunity to travel a lot for work, which I really enjoy.

این فرصت را خواهم داشت که برای کار زیاد سفر کنم که واقعاً از آن لذت می برم.

On the other hand, I'm up for a rather generous promotion at my current company.

از سوی دیگر، من برای ارتقاء نسبتاً سخاوتمندانه در شرکت فعلی ام آماده هستم.

I really don't know what to do. Let's take a moment to practice this one.

واقعا نمی دانم چه کار کنم. بیایید یک لحظه برای تمرین این یکی وقت بگذاریم. می‌خواهم به این

I want you to think about whether you're trying to make a difficult decision

فکر کنید که آیا در حال حاضر در حال تلاش برای گرفتن یک تصمیم دشوار هستید

right now or perhaps you're trying to find the right way forward on a

یا شاید سعی می‌کنید راه درست رو به جلو در یک

project and you have a few options.

پروژه پیدا کنید و چند گزینه دارید.

How might you use this linking phrase on the other hand to

چگونه ممکن است از این عبارت پیوند دهنده از سوی دیگر برای

indicate these opposing views,

نشان دادن این دیدگاه های مخالف،

these opposing opportunities or these different options?

این فرصت های متضاد یا این گزینه های مختلف استفاده کنید؟

If you want,

you can share your example sentence with me in the comments below and now

اگر بخواهید،

می توانید جمله مثال خود را در نظرات زیر و اکنون

linking word number three,

پیوند کلمه شماره سه با من به اشتراک بگذارید،

whereas whereas is often used in written English

در حالی که اغلب در زبان انگلیسی نوشتاری

and in more formal conversations it can be used to

و در مکالمات رسمی تر می توان از آن برای

introduce an opposing or contrasting statement,

معرفی یک جمله مخالف یا متضاد استفاده کرد،

especially if you're comparing opposing ideas, conditions, or facts.

به خصوص اگر شما در حال مقایسه ایده ها، شرایط یا حقایق مخالف هستید. در

Here are two example sentences of how you would use it.

اینجا دو جمله مثال از نحوه استفاده از آن آورده شده است.

Cutting costs would be a good course of action for our business,

کاهش هزینه ها یک اقدام خوب برای کسب و کار ما خواهد بود،

whereas taking on another expense would strain us.

در حالی که انجام هزینه های دیگر ما را تحت فشار قرار می دهد.

Just as we highlighted earlier,

همانطور که قبلاً برجسته کردیم،

I could split this sentence into two separate sentences. However,

می توانم این جمله را به دو جمله جداگانه تقسیم کنم. با این حال،

because it is a bridge or a connection,

چون یک پل یا یک ارتباط است، به

it allows us to put these two ideas into one sentence

ما این امکان را می دهد که این دو ایده را در یک جمله قرار دهیم

and highlight the contrast or the opposing ideas,

و تضاد یا ایده های مخالف،

the opposing realities. Here's another example,

واقعیت های متضاد را برجسته کنیم. در اینجا یک مثال دیگر وجود دارد،

and this time we'll put it at the beginning of the sentence,

و این بار آن را در ابتدای جمله قرار می دهیم،

whereas company profits skyrocketed last quarter,

در حالی که سود شرکت در سه ماهه گذشته به شدت افزایش یافت،

employ employee satisfaction plummeted. Now,

رضایت کارمندان به شدت کاهش یافت. اکنون،

if you're not sure if something skyrockets,

اگر مطمئن نیستید که چیزی سر به فلک کشیده یا خیر،

it increases rapidly and dramatically.

به سرعت و به طور چشمگیری افزایش می یابد.

If something plummets,

اگر چیزی سقوط کند،

it falls or drops rapidly and dramatically,

به سرعت و به طور چشمگیری سقوط می کند یا سقوط می کند،

so we have two opposing actions happening here.

بنابراین ما در اینجا دو عمل متضاد داریم .

Next on our list is as opposed to,

بعدی در لیست ما بر خلاف آن است،

we typically use this one to indicate contrasting choices or

ما معمولاً از این یکی برای نشان دادن انتخاب ها یا

preferences when we have options. For example,

ترجیحات متضاد وقتی گزینه هایی داریم استفاده می کنیم. مثلا

I prefer coffee as opposed to tea.

من قهوه را به چای ترجیح می دهم.

If someone gives me two options,

اگر کسی دو گزینه به من بدهد،

I'm indicating my preference of one for the other.

ترجیح می دهم یکی بر دیگری.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

The company decided to invest in sustainable packaging

این شرکت تصمیم گرفت در بسته بندی پایدار

as opposed to single use plastics and a third example,

به جای پلاستیک های یک بار مصرف سرمایه گذاری کند و نمونه سوم،

she decided to pursue a career in it as opposed to human resources.

او تصمیم گرفت در آن به جای منابع انسانی شغلی را دنبال کند.

In each of those three examples,

در هر یک از این سه مثال،

we have a choice to make and there are options available to us.

ما یک انتخاب داریم و گزینه هایی در دسترس ما هستند.

The words opposed to help us highlight the preferences or

کلمات مخالف به ما کمک می کنند ترجیحات را برجسته کنیم یا

distinguish what we prefer. Before we go on to our fifth example,

آنچه را ترجیح می دهیم تشخیص دهیم. قبل از اینکه به پنجمین مثال خود بپردازیم، می‌خواهم

I want to give you two practice opportunities. First,

دو فرصت تمرینی را به شما ارائه دهم. اول از

I want you to think about a past decision you made.

شما می خواهم به تصمیمی که در گذشته گرفته اید فکر کنید.

It might be your choice of careers or perhaps your choice of what

این ممکن است انتخاب شغل شما باشد یا شاید انتخاب

university to attend. Maybe you had two job offers and again,

دانشگاهی که در آن شرکت کنید. شاید شما دو پیشنهاد شغلی داشتید و دوباره مجبور

you had to make a choice.

بودید انتخاب کنید.

How would you use as opposed to to indicate your preference in that decision

چگونه برای نشان دادن اولویت خود در آن تصمیم استفاده می‌کنید

and if it's helpful, you can follow the example.

و اگر مفید است، می‌توانید از این مثال پیروی کنید.

She decided to pursue a career in it as opposed to human resources

او تصمیم گرفت برخلاف منابع انسانی شغلی را در آن دنبال کند

and now here's a second practice option,

و اکنون در اینجا یک گزینه تمرین دوم وجود دارد

and this time we're also going to focus on the placement of these words.

و این بار نیز بر روی قرار دادن این کلمات تمرکز خواهیم کرد.

I'm going to share an example sentence with you and I'll put as opposed to in

من قصد دارم یک جمله مثال را با شما به اشتراک بگذارم و بر خلاف آن را در وسط قرار می‌دهم، می‌خواهم

the middle,

I want you to rearrange the sentence and put those words at the beginning.

جمله را مجدداً مرتب کنید و آن کلمات را در ابتدا قرار دهید.

Here's the example sentence.

در اینجا مثال جمله است.

Sarah has decided to stay one month longer in Indonesia as opposed to

سارا تصمیم گرفته است یک ماه بیشتر در اندونزی بماند، نه اینکه

traveling home next week.

هفته آینده به خانه برود.

How would you rearrange that sentence and put as opposed to at the beginning?

چگونه آن جمله را دوباره تنظیم می کنید و در ابتدا آن را در مقابل آن قرار می دهید؟

If you're not sure, here's how you could do it,

اگر مطمئن نیستید، در اینجا چگونه می توانید این کار را انجام دهید،

as opposed to traveling home next week,

برخلاف سفر به خانه در هفته آینده،

Sarah has decided to stay in Indonesia or Sarah has decided to stay

سارا تصمیم گرفته است در اندونزی بماند یا سارا تصمیم گرفته است

in Indonesia for a month longer and now linking word number five,

یک ماه بیشتر در اندونزی بماند و اکنون کلمه شماره پنج را

unlike this is a simple straightforward way to highlight

بر خلاف این پیوند می دهد. یک راه ساده و ساده برای برجسته کردن

differences or how two things are not alike.

تفاوت‌ها یا اینکه چگونه دو چیز شبیه هم نیستند.

You could use it if you're comparing the differences between items,

اگر تفاوت‌های بین آیتم‌ها،

people or ideas,

افراد یا ایده‌ها را با هم مقایسه می‌کنید، می‌توانید از آن استفاده کنید

and of course it's used to emphasize that two things are not

و البته برای تأکید بر این که دو چیز

similar. They are not alike. For example,

شبیه هم نیستند استفاده می‌شود. شبیه هم نیستند. به عنوان مثال، او

unlike her brother,

برخلاف برادرش از

she enjoys playing soccer and participating in outdoor sports

بازی فوتبال و شرکت در ورزش های فضای باز لذت می برد

or unlike previous years, we are expecting a short,

یا برخلاف سال های گذشته، منتظر

mild winter. Now because it's very similar,

زمستانی کوتاه و معتدل هستیم. حالا چون خیلی شبیه است، می‌خواهم

I want to move directly onto the next one.

مستقیماً به سراغ بعدی بروم.

Different from just like the word,

متفاوت از درست مانند کلمه،

unlike the words different from help us highlight the differences

بر خلاف کلمات متفاوت از به ما کمک می کند تفاوت ها

or variations, however, it's more neutral in tone.

یا تغییرات را برجسته کنیم، با این حال، لحن خنثی تر است.

Rather than emphasize a difference,

به جای تاکید بر تفاوت،

it focuses on variation. In other words,

بر تنوع تمرکز می کند. به عبارت دیگر، می‌توانید

you can think about the word unlike indicating strong

در مورد کلمه فکر کنید، برخلاف

differences, almost black and white differences,

تفاوت‌های قوی، تفاوت‌های تقریباً سیاه و سفید،

whereas the words different from might focus more on

در حالی که کلمات متفاوت از ممکن است بیشتر روی

the variations, the different shades of gray. For example,

تغییرات، سایه‌های مختلف خاکستری تمرکز کنند. به عنوان مثال،

perhaps you're having a discussion on how your current boss approaches problem

شاید شما در حال بحث در مورد نحوه برخورد رئیس فعلی شما با

solving and you are highlighting the fact that it's different from how a

حل مسئله هستید و این واقعیت را برجسته می کنید که با نحوه

previous boss approached this issue.

برخورد رئیس قبلی با این موضوع متفاوت است.

You don't want to indicate that one is particularly good or bad.

شما نمی خواهید نشان دهید که یکی به خصوص خوب یا بد است.

You don't want to indicate that they are vastly different. Instead,

شما نمی خواهید نشان دهید که آنها بسیار متفاوت هستند. در عوض،

you simply want to state that they aren't alike,

شما به سادگی می خواهید بیان کنید که آنها شبیه هم نیستند،

but that doesn't mean that one is better than the other.

اما این بدان معنا نیست که یکی از دیگری بهتر است. در

Here's how we could do that.

اینجا نحوه انجام این کار آمده است.

Her approach to problem solving is different from Greta's approach.

رویکرد او به حل مسئله با رویکرد گرتا متفاوت است.

It doesn't mean that it's better or worse, it's just different.

این به این معنی نیست که بهتر یا بدتر است، فقط متفاوت است.

It's another variation. Another example,

این یک تنوع دیگر است. مثال دیگر،

the climate in this region of the United States is different from what I'm used

آب و هوای این منطقه از ایالات متحده با آنچه من به آن عادت کرده ام متفاوت است

to. Again, it doesn't mean that it's better or worse,

. باز هم به این معنی نیست که بهتر یا بدتر است،

it's just different. It's a variation. And now number seven on our list,

فقط متفاوت است. این یک تنوع است. و در حال حاضر شماره هفت در لیست ما،

not as. As here,

نه به عنوان. همانطور که در اینجا،

we typically use an adjective or an adverb in the structure.

ما معمولا از یک صفت یا یک قید در ساختار استفاده می کنیم.

Not as beautiful as not as quickly

نه به این زیبایی که

as when we use this structure,

وقتی از این ساختار استفاده می کنیم،

we typically use it to highlight that something is less than or

معمولاً از آن برای برجسته کردن اینکه چیزی کمتر یا

inferior to another. For example,

پایین تر از دیگری است استفاده می کنیم. مثلا

today is not as warm as yesterday.

امروز مثل دیروز گرم نیست. هوا

It's less warm than it was yesterday. Another example,

کمتر از دیروز گرم است. مثال دیگر،

I'm not as fond of spicy food as you are.

من به اندازه شما به غذاهای تند علاقه ندارم.

Again,

باز هم

I'm less fond of spicy food and a third example,

من کمتر به غذاهای تند علاقه دارم و مثال سوم،

this software is not as effective as the older version.

این نرم افزار به اندازه نسخه قدیمی کارآمد نیست.

In other words, it's inferior. Now when using this particular structure,

به عبارت دیگر، پایین تر است. اکنون هنگام استفاده از این ساختار خاص،

we have to be careful of something.

باید مراقب چیزی باشیم.

We have to be careful to avoid double negatives.

ما باید مراقب باشیم تا از منفی های مضاعف جلوگیری کنیم.

What that means is we don't want to repeat the word not or the

معنی آن این است که ما نمی خواهیم کلمه نه یا

word no. For example, here's a mistake I've seen before.

نه را تکرار کنیم. به عنوان مثال، این یک اشتباه است که قبلاً دیده بودم.

This movie is not as good,

این فیلم نه به خوبی است،

not his last one.

نه آخرین فیلم او.

Here we've got that word not repeated twice so we have a double negative.

در اینجا ما این کلمه را دو بار تکرار نکرده ایم، بنابراین یک منفی دوگانه داریم. در

Here's how to make it correct.

اینجا نحوه درست کردن آن آورده شده است.

This movie is not as good as his last one.

این فیلم به خوبی فیلم قبلی او نیست.

Now, before we get to our final practice activity,

اکنون، قبل از اینکه به فعالیت تمرینی نهایی خود برسیم، می‌خواهم

I want to talk a little bit about using the words more than and less than

کمی در مورد استفاده از کلمات بیشتر و کمتر از

in our previous example, using not as.

مثال قبلی خود، با استفاده از not as صحبت کنم.

As we highlighted that this can be used to show that something is less

همانطور که تاکید کردیم که می توان از این برای نشان دادن اینکه چیزی کمتر

than another or inferior to another,

از دیگری یا پایین تر از دیگری است استفاده کرد

and without a doubt we can use the words more than or less than when

و بدون شک می توانیم از کلمات بیشتر یا کمتر از زمانی که

we want to highlight the differences.

می خواهیم تفاوت ها را برجسته کنیم استفاده کنیم.

This is particularly helpful when we want to highlight the

این به ویژه زمانی مفید است که بخواهیم

quantity or the degree to which something is different.

کمیت یا درجه متفاوت بودن چیزی را برجسته کنیم.

More than typically indicates that something exceeds something else

بیشتر از معمولاً نشان می‌دهد که چیزی بیشتر از چیز دیگری است

and less than might be used to show that something has fallen short.

و کمتر از آن چیزی که ممکن است برای نشان دادن اینکه چیزی کوتاه آمده است استفاده شود.

For example,

به عنوان مثال،

her report was less focused and detailed than his report

گزارش او کمتر از گزارش او متمرکز و مفصل بود

was. In other words, it fell short, it was inferior to his report.

. یعنی کوتاه آمد، از گزارش او کمتر بود.

Another example,

مثال دیگر،

the company's proposal offered a more generous timeline than

پیشنهاد این شرکت نسبت به سایرین جدول زمانی سخاوتمندانه‌تری ارائه می‌دهد

the others. We'll be moving forward with the sale soon, of course,

. ما به زودی با فروش رو به جلو پیش می رویم، البته،

in this example,

در این مثال،

with more than we're indicating that one proposal exceeded or

با بیش از چیزی که نشان می دهد یک پیشنهاد از پیشنهاد دیگر فراتر رفته یا

was far better than another, and here's one final example.

بسیار بهتر بوده است، و در اینجا یک نمونه نهایی آورده شده است.

The restaurant was less impressive than we expected.

رستوران کمتر از آنچه انتظار داشتیم چشمگیر بود.

Now that you have these seven different examples of linking words and phrases

اکنون که این هفت مثال مختلف از پیوند دادن کلمات و عبارات را دارید

that help you make contrasts in English,

که به شما کمک می کند تا در زبان انگلیسی تضاد ایجاد کنید، به

allowing you to highlight differences, talk about them with others,

شما امکان می دهد تفاوت ها را برجسته کنید، در مورد آنها با دیگران صحبت کنید

and hopefully make a better decision, let's do a quick quiz.

و امیدواریم تصمیم بهتری بگیرید ، بیایید یک مسابقه سریع انجام دهیم.

I have a couple of sentences here.

من اینجا چند جمله دارم. از

I want you to fill in the blanks and if you want my answers,

شما می خواهم که جای خالی را پر کنید و اگر پاسخ من را می خواهید،

you can find them in the comments below. Honestly,

می توانید آنها را در نظرات زیر بیابید. راستش

I was disappointed the movie was good.

من ناامید شدم فیلم خوب بود.

I thought it would be,

فکر می کردم اینطور باشد،

I expected it to be action packed and engaging.

انتظار داشتم اکشن و جذاب باشد.

It was, what do you think?

این بود، نظر شما چیست؟

If you want one more practice opportunity, here's a question for you.

اگر یک فرصت تمرین دیگر می خواهید ، در اینجا یک سوال برای شما وجود دارد.

I want you to think about a recent situation when you had to make a choice

می‌خواهم در مورد یک موقعیت اخیر فکر کنید که مجبور بودید

between two things. How would you use the word?

بین دو چیز یکی را انتخاب کنید. چگونه از این کلمه استفاده می کنید؟

Whereas to help you explain your preference or to help you explain why

در حالی که به شما کمک می کند اولویت خود را توضیح دهید یا به شما کمک کند توضیح دهید که چرا

you made a particular choice. As always,

انتخاب خاصی انجام داده اید. مثل همیشه

you can share your example sentence with me in the comments below. Now,

می توانید جمله مثال خود را در نظرات زیر با من به اشتراک بگذارید. حالا،

if you found today's lesson helpful,

اگر درس امروز برای شما مفید بود،

I would love to know and you can tell me in one very simple way.

دوست دارم بدانم و می توانید به یک روش بسیار ساده به من بگویید. در

Give this lesson a thumbs up here on YouTube and while you're at it,

اینجا در YouTube به این درس سر بزنید و تا زمانی که در آن هستید،

make sure you subscribe to my Speak Confident English Channel so you never miss

مطمئن شوید که در کانال انگلیسی Speak Confident من مشترک شوید تا هرگز

one of my Confident English lessons.

یکی از درس‌های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید.

Thank you so much for joining me and I look forward to seeing you next time.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.