Most Used Corporate Jargon in English | 13 Trending Examples

When you talk with your coworkers about the latest workplace trends or listen to

هنگامی که با همکاران خود در مورد آخرین روندهای محل کار صحبت می کنید یا به

news stories, you're going to hear an endless list of corporate jargon.

داستان های خبری گوش می دهید، لیست بی پایانی از اصطلاحات تخصصی شرکتی را خواهید شنید.

For example, hustle culture, digital nomad, and desk bomber.

به عنوان مثال، فرهنگ شلوغی، عشایر دیجیتال و بمب افکن میز.

If you've ever felt lost with that kind of language,

اگر تا به حال با چنین زبانی احساس گم شدن کرده اید ،

you're definitely not alone. In fact,

قطعا تنها نیستید. در واقع،

several months ago I did my very first lesson on the topic of corporate jargon

چندین ماه پیش اولین درس خود را با موضوع اصطلاحات

and buzzwords.

و اصطلاحات تخصصی شرکتی انجام دادم.

Here are just two of many comments I received on that lesson.

در اینجا فقط دو مورد از نظرات زیادی که در مورد آن درس دریافت کردم وجود دارد.

I've heard some of these phrases at work, but I didn't know the meaning.

من برخی از این عبارات را در محل کار شنیده ام، اما معنی آن را نمی دانستم.

I get it now I,

من الان متوجه شدم، این موضوع

it explains a lot about why I felt so lost when I started working here in

توضیح می دهد که چرا وقتی کارم را اینجا در کانادا شروع کردم، احساس گمراهی کردم

Canada. I hear those expressions every day, but now after watching your video,

. من هر روز آن عبارات را می شنوم ، اما اکنون پس از تماشای ویدیوی شما،

I feel more confident to use them when necessary. On top of all that,

احساس اطمینان بیشتری می کنم تا در صورت لزوم از آنها استفاده کنم. علاوه بر همه اینها،

a recent Business Insider article highlighted research from the UK

مقاله اخیر Business Insider بر تحقیقات انجام شده در بریتانیا تأکید کرد که

indicating that young professionals,

نشان می دهد متخصصان جوان، به

particularly those just now entering the workplace,

ویژه آنهایی که اکنون وارد محل کار می شوند،

feel confused and left out by workplace jargon.

احساس سردرگمی می کنند و از اصطلاحات تخصصی محل کار کنار گذاشته شده اند.

I want you to know exactly what is said in the conversations happening around

می‌خواهم دقیقاً بدانید که در مکالماتی که در اطراف

you, and I want you to be able to participate as well in this Confident English

شما اتفاق می‌افتد چه چیزی گفته می‌شود، و می‌خواهم امروز بتوانید در این درس انگلیسی مطمئن شرکت کنید

lesson today.

You'll learn 13 examples of corporate jargon trending online and

.

13 نمونه از ترندهای اصطلاحات تخصصی شرکتی را به صورت آنلاین و

in the news today,

امروز در اخبار یاد خواهید گرفت،

so you can understand the conversations happening around you in English and

بنابراین می توانید مکالمات اطراف خود را به زبان انگلیسی درک کنید و

participate with confidence.

با اطمینان شرکت کنید.

But first, if you don't already know, I am Annemarie,

اما اولاً، اگر قبلاً نمی‌دانید، من آنماری هستم،

an English fluency and confidence coach.

یک مربی انگلیسی تسلط و اعتماد به نفس.

Everything I do is designed to help you get the confidence you want for your

هر کاری که من انجام می‌دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

life and work in English. With this vocabulary-packed lesson,

زندگی و کارتان به زبان انگلیسی می‌خواهید طراحی شده است. با این درس پر از واژگان،

not only will I include the definition of these 13 examples of corporate jargon,

نه تنها تعریف این 13 مثال از اصطلاحات تخصصی شرکتی را درج خواهم کرد،

but I'll also include example sentences so you can see how this language is used

بلکه جملات مثالی را نیز درج خواهم کرد تا بتوانید نحوه استفاده از این زبان

in context. Now,

در زمینه را مشاهده کنید. اکنون،

I mentioned that I have a lesson from several months ago with a focus on

من اشاره کردم که یک درسی از چندین ماه پیش با تمرکز بر

corporate jargon, and just in case you haven't seen it,

اصطلاحات تخصصی شرکتی دارم، و فقط در صورتی که آن را ندیده باشید،

I'll leave a link down below and I want to do a quick recap on what

لینکی را در زیر می گذارم و می خواهم خلاصه ای سریع درباره

corporate jargon is and why it's used corporate jargon,

شرکتی انجام دهم. اصطلاحات واژگان و چرایی استفاده از آن اصطلاحات صنفی، که

also known as corporate speak,

به عنوان صحبت شرکتی نیز شناخته می‌شود،

is industry-specific language used by those who belong to

زبان مخصوص صنعت است که توسط افرادی که به

a specific industry or the corporate world in general.

یک صنعت خاص یا به طور کلی به دنیای شرکت‌ها تعلق دارند استفاده می‌شود.

And this may include specialized terms, phrases, acronyms, and so on.

و این ممکن است شامل اصطلاحات تخصصی، عبارات، کلمات اختصاری و غیره باشد.

When it's used correctly,

هنگامی که به درستی از آن استفاده می شود،

corporate jargon can be used as a kind of shorthand to allow professionals to

اصطلاحات تخصصی شرکتی می توانند به عنوان نوعی کوتاه نویسی استفاده شوند تا به متخصصان اجازه دهد تا

communicate on complex ideas and topics very quickly and with clarity.

در مورد ایده ها و موضوعات پیچیده بسیار سریع و با وضوح ارتباط برقرار کنند.

As a result, corporate jargon can actually save time.

در نتیجه، اصطلاحات تخصصی سازمانی می‌توانند در زمان صرفه‌جویی کنند.

It eliminates the need for these lengthy explanations because everyone

این نیاز به این توضیحات طولانی را از بین می برد زیرا همه افراد

within that industry understands that specific jargon.

در آن صنعت آن اصطلاحات خاص را درک می کنند.

And because corporate jargon is used among members of a group,

و از آنجایی که اصطلاحات تخصصی سازمانی در بین اعضای یک گروه استفاده می شود،

it can also create a sense of belonging. However,

می تواند احساس تعلق ایجاد کند. با این حال،

there are some downsides to corporate jargon as well. When overused,

برخی از معایب برای اصطلاحات تخصصی شرکتی نیز وجود دارد . هنگامی که بیش از حد مورد استفاده قرار می گیرد،

it sounds disruptive and meaningless,

مخل و ​​بی معنی به نظر می رسد،

and just as it creates a sense of belonging for those who are in a particular

و همانطور که برای افرادی که در یک

group or industry,

گروه یا صنعت خاص هستند احساس تعلق ایجاد می کند،

it can also create barriers to understanding for those who are new to that

همچنین می تواند موانعی را برای درک برای کسانی که تازه وارد آن

particular group or outside of it.

گروه خاص یا خارج از آن هستند ایجاد کند.

For effective professional communication in English,

برای برقراری ارتباط حرفه ای موثر در زبان انگلیسی،

it's best to use jargon sparingly and balance it with plain,

بهتر است از اصطلاحات لغت به قدری استفاده کنید و آن را با

simple language. With that in mind,

زبانی ساده و ساده متعادل کنید. با در نظر گرفتن این موضوع،

let's take a look at these 13 examples of trending corporate jargon.

بیایید نگاهی به این 13 نمونه از اصطلاحات رایج شرکتی بیندازیم.

To better organize this lesson, I've divided these examples into two categories.

برای سازماندهی بهتر این درس، این مثال ها را به دو دسته تقسیم کرده ام.

Category number one, corporate jargon used to describe others.

رده شماره یک، اصطلاحات تخصصی شرکتی که برای توصیف دیگران استفاده می شود.

And category number two,

و دسته شماره دو،

corporate jargon used to describe different work styles when working

اصطلاحات تخصصی شرکتی برای توصیف سبک های کاری مختلف هنگام کار

with others.

با دیگران استفاده می شود.

Jargon can help you accurately and quickly describe the kind of colleagues or

اصطلاح واژگان می تواند به شما کمک کند تا به طور دقیق و سریع نوع همکاران یا

upper level management you have.

مدیریت سطح بالایی که دارید را توصیف کنید.

And our first example of trending corporate jargon is corporate villain.

و اولین مثال ما از اصطلاحات رایج شرکتی، شرور شرکتی است.

A corporate villain is someone who prioritizes work-life balance

شرور شرکتی کسی است که تعادل بین کار و زندگی را

over their work responsibilities. In other words,

بر مسئولیت های کاری خود اولویت می دهد. به عبارت دیگر،

they're likely to set stricter work boundaries and make sure that

آنها احتمالاً مرزهای کاری سخت گیرانه تری را تعیین می کنند و مطمئن می شوند که

they're able to prioritize their own mental health and wellbeing.

می توانند سلامت روان و رفاه خود را در اولویت قرار دهند.

And here's an example sentence. Last year,

و در اینجا یک جمله مثال است. سال گذشته،

generation Z declared they would be corporate villains and not work

نسل Z اعلام کرد که شرور شرکتی هستند و

outside of conventional work hours.

خارج از ساعات کاری معمولی کار نمی کنند.

An interesting note on this example of workplace jargon is in late

نکته جالب در مورد این مثال از اصطلاحات تخصصی در محل کار این است که در اواخر سال

2022,

2022،

there was a significant spike in corporate villain-related content

جهش قابل توجهی در محتوای مرتبط با شرورهای شرکتی

as a result in the post-pandemic shift of workplace

در نتیجه تغییر انتظارات محل کار پس از همه گیری

expectations and the rolling recession.

و رکود در حال افزایش بود.

Our second example of corporate jargon for describing others is work,

دومین مثال ما از اصطلاحات تخصصی سازمانی برای توصیف دیگران، کار،

wife, work, husband or work spouse.

همسر، کار، شوهر یا همسر کاری است.

This is someone who platonically not romantically,

این کسی است که از نظر افلاطونی نه عاشقانه، از

provides you with comradery and emotional support in the workplace.

شما حمایت رفاقتی و عاطفی در محل کار می کند.

It's also someone with whom you have a very strong close relationship.

همچنین فردی است که با او رابطه نزدیک بسیار قوی دارید.

And an example sentence, my work wife and I started working at this company.

و یک جمله مثال من و همسرم در این شرکت شروع به کار کردیم.

At the same time, we easily understand what the other person is thinking.

در عین حال ما به راحتی متوجه می شویم که طرف مقابل چه فکری می کند.

In addition to hearing work, wife, work, husband and work spouse,

علاوه بر شنیدن کار، همسر، کار، شوهر و همسر کاری،

you might also hear work, mom, work, dad,

ممکن است

or work bestie when talking about different relationships,

هنگام صحبت در مورد روابط مختلف،

platonic relationships that we have at work.

روابط افلاطونی که ما در محل کار داریم، کار، مادر، کار، بابا یا بهترین کار را بشنوید.

Example number three is polymath.

مثال شماره سه polymath است.

A polymath is someone who has extensive knowledge or extensive expertise

پلیماث کسی است که دانش یا تخصص گسترده ای

in a variety of topics.

در موضوعات مختلف دارد.

This is opposed to someone who's more of a generalist with just a little bit of

این با کسی که بیشتر یک عام است و فقط کمی

knowledge in a variety of areas. And here's an example.

دانش در زمینه های مختلف دارد مخالف است. و در اینجا یک مثال است.

Christina is a total polymath.

کریستینا یک معتاد کامل است.

She knows the industry inside out and always has answers to your

او صنعت را از درون می شناسد و همیشه برای سوالات شما پاسخ دارد

questions. Number four on our list today is desk bomber.

. شماره چهار در لیست امروز ما بمب افکن میز است.

This is someone who unexpectedly approaches your desk for

این کسی است که به طور غیرمنتظره ای برای

unscheduled conversations. And of course, if this happens regularly,

مکالمات برنامه ریزی نشده به میز شما نزدیک می شود. و البته، اگر این به طور منظم اتفاق بیفتد،

it can be rather disruptive and hears how it can be used in an example sentence.

می تواند نسبتاً مخل باشد و می شنود که چگونه می توان از آن در یک جمله مثال استفاده کرد.

I work from home when I really need to focus because I don't know when a desk

من زمانی که واقعاً نیاز به تمرکز دارم از خانه کار می‌کنم، زیرا نمی‌دانم چه زمانی یک بمب‌افکن روی میز

bomber will interfere with my train of thought.

با رشته افکارم تداخل پیدا می‌کند.

Number five on our list has been trending for quite a while. Digital nomad.

شماره پنج در لیست ما مدتی است که روند رو به رشد داشته است . عشایر دیجیتال.

A digital nomad is someone who works remotely and regularly moves from place to

عشایر دیجیتال کسی است که از راه دور کار می کند و به طور منظم از مکانی به مکان دیگر نقل مکان می کند،

place,

whether it's for travel or to temporary live in different locations.

چه برای سفر باشد و چه برای زندگی موقت در مکان های مختلف.

For example,

به عنوان مثال،

my dream is to be a digital nomad who lives on a tropical island six

رویای من این است که یک عشایر دیجیتال باشم که شش ماه از سال در یک جزیره گرمسیری زندگی می کند

months out of the year. Number six, work influencer.

. شماره شش، اینفلوئنسر کار.

If you've ever heard the term social influencer,

اگر تا به حال اصطلاح تأثیرگذار اجتماعی را شنیده اید،

you might have a good idea of what this example of corporate jargon means.

ممکن است ایده خوبی از معنای این مثال از اصطلاحات تخصصی سازمانی داشته باشید.

A work flu is a social media influencer who regularly shares

آنفولانزای کاری یک تأثیرگذار رسانه های اجتماعی است که به طور منظم

work-related content. And here's an example sentence I follow.

محتوای مربوط به کار را به اشتراک می گذارد. و در اینجا یک جمله مثال است که من دنبال می کنم.

A few work flus on Instagram.

چند آنفولانزای کاری در اینستاگرام.

Their posts are so funny and relatable.

پست های آنها بسیار خنده دار و قابل ربط است.

Number seven on our list of corporate jargon to describe others is talent

شماره هفت در لیست اصطلاحات تخصصی ما برای توصیف دیگران، بدهی استعدادها است

debt. Rather than describe an individual,

. این مثال از اصطلاحات تخصصی به جای توصیف یک فرد،

this example of jargon describes a group of disengaged or

گروهی از کارمندان

even unproductive and employees.

و کارمندان را توصیف می کند.

This is often a group of employees that an employer fought to keep,

این اغلب گروهی از کارمندان است که یک کارفرما برای حفظ آنها مبارزه کرده است،

and yet now it is too expensive to keep this group of

اما اکنون نگه داشتن این گروه از

disengaged employees.

کارمندان غیرفعال بسیار گران است.

An example sentence for this one might be low motivation is creating

یک جمله مثال برای این یکی ممکن است انگیزه پایین ایجاد

talent debt. In the marketing department with this example of jargon,

بدهی استعداد باشد. در بخش بازاریابی با این مثال از اصطلاحات،

I highlighted that it's commonly used to describe employees who are

تاکید کردم که معمولاً برای توصیف کارمندانی استفاده می‌شود که

disengaged or unproductive.

درگیر یا غیرمولد هستند.

It can also be used to describe those who are underdeveloped,

همچنین می‌توان از آن برای توصیف افرادی که توسعه نیافته،

poor performers or burnt out.

عملکرد ضعیف یا فرسوده هستند استفاده کرد.

And our last example for jargon to describe others is social loafer.

و آخرین مثال ما برای واژگان اصطلاحی برای توصیف دیگران، رفاقت اجتماعی است.

This is a psychological term used to describe someone who tends to be

این یک اصطلاح روان‌شناختی است که برای توصیف شخصی استفاده می‌شود که

less productive when working in a group versus working alone.

هنگام کار در یک گروه در مقایسه با کار به تنهایی تمایل کمتری دارد.

In other words, when they're part of a group,

به عبارت دیگر، زمانی که آنها بخشی از یک گروه هستند،

they might be perceived as unproductive, and yet when they work alone,

ممکن است غیرمولد تلقی شوند، و با این حال وقتی به تنهایی کار می کنند،

they're very focused and productive. And here's an example sentence.

بسیار متمرکز و سازنده هستند. و در اینجا یک جمله مثال است.

Sometimes I don't go into the office because I don't want to turn into a social

گاهی اوقات من به دفتر نمی روم زیرا نمی خواهم تبدیل به یک

loafer who chats all day and doesn't get any work done.

کسایی شوم اجتماعی شوم که تمام روز چت می کند و هیچ کاری انجام نمی دهد.

And now let's switch to category number two focused on corporate jargon we can

و حالا بیایید به دسته شماره دو با تمرکز بر اصطلاحات تخصصی شرکتی که می‌توانیم

use to describe various work styles. Over the past few years,

برای توصیف سبک‌های کاری مختلف از آن استفاده کنیم، برویم . در طول چند سال گذشته، تغییرات

there have been significant shifts in workplace culture,

قابل توجهی در فرهنگ محل کار رخ داده است،

and here are a few examples of jargon currently trending when talking about

و در اینجا چند نمونه از اصطلاحات رایج در حال حاضر هنگام صحبت در مورد

what's happening in the workplace and how we work.

آنچه در محل کار اتفاق می افتد و نحوه کار ما وجود دارد، آورده شده است.

The first is chaotic working. The meaning of this one might surprise you.

اولی کار آشفته است. معنی این یکی ممکن است شما را شگفت زده کند.

It isn't used to describe someone who's multitasking,

این برای توصیف فردی که چندوظیفه ای انجام می دهد استفاده نمی شود،

but rather it describes someone who's regularly handing out

بلکه فردی را توصیف می کند که به طور منظم

freebies or discounts without explicit approval to do so.

بدون تأیید صریح برای انجام این کار، رایگان یا تخفیف می دهد.

For example,

if you work for a company where you get a employee discount when you

به عنوان مثال،

اگر برای شرکتی کار می کنید که در آن هنگام

purchase products or services from your company,

خرید محصولات یا خدمات از شرکت خود تخفیفی برای کارمندان دریافت می کنید،

if you start to give that employee discount to others without

اگر شروع به دادن تخفیف آن کارمند به دیگران بدون

the approval to do so, that would be described as chaotic working.

تأیید این کار کنید، به عنوان کار آشفته توصیف می شود.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

The previous manager was known for chaotic working and it caused some problems

مدیر قبلی به خاطر کار آشفته شهرت داشت و باعث ایجاد مشکلاتی

with hr.

در hr شد.

Our second example for this list is grind culture or hustle culture.

نمونه دوم ما برای این لیست، فرهنگ خرد کردن یا فرهنگ هجو است.

This is used to describe a mindset and lifestyle of

این برای توصیف طرز فکر و سبک زندگی

relentless hard work and constant productivity,

کار سخت بی وقفه و بهره وری مداوم استفاده می شود

and it's most often associated with the idea that hard work is equal to

و اغلب با این ایده که سخت کوشی برابر با

success and gaining wealth. An example sentence might include,

موفقیت و کسب ثروت است همراه است. یک جمله مثال ممکن است شامل،

after the pandemic,

پس از همه‌گیری، باشد که

many corporate workers rejected hustle culture and started to prioritize

بسیاری از کارکنان شرکت‌ها فرهنگ شلوغی را رد کردند و شروع به اولویت‌بندی

their mental health and wellbeing.

سلامت روان و رفاه خود کردند.

Number 11 on our list of corporate jargon is purpose driven.

شماره 11 در لیست اصطلاحات تخصصی ما مبتنی بر هدف است.

This is used to describe one's purpose, values,

این برای توصیف هدف، ارزش‌ها

or morals at the very forefront of every decision or change

یا اخلاقیات در خط مقدم هر تصمیم یا تغییری

that is made. And you could use it in an example sentence such as,

که انجام می‌شود استفاده می‌شود. و شما می توانید آن را در یک جمله مثال استفاده کنید، مانند،

I prefer to work in a purpose-driven environment as opposed to one that is

من ترجیح می دهم در یک محیط هدفمند کار کنم به جای محیطی که

focused solely on sales. Next,

صرفاً بر فروش متمرکز است. بعد،

on the list proximity bias.

در فهرست تعصب مجاورت.

This is used to describe the tendency of corporate leadership to favor

این برای توصیف تمایل رهبری شرکت به طرفداری از

in-office employees and view remote workers as less committed

کارمندان در دفتر استفاده می شود و کارگران از راه دور را به عنوان کمتر متعهد

or less hardworking.

یا کمتر سخت کوش می بینند.

And an example sentence due to proximity bias in office

و یک جمله مثال به دلیل تعصب نزدیکی در

employees were more likely to be promoted at work.

کارمندان اداری بیشتر در محل کار ارتقا می یابد.

I have a couple of questions I'm going to ask you so that you can practice the

من چند سوال دارم که می خواهم از شما بپرسم تا بتوانید

corporate jargon you've learned here today. But before I do that,

اصطلاحات تخصصی شرکتی را که امروز اینجا یاد گرفته اید تمرین کنید. اما قبل از انجام این کار،

I have one more example I want to share with you. Career cushioning.

یک مثال دیگر دارم که می‌خواهم با شما به اشتراک بگذارم. بالشتک کاری.

This means to be proactive about your career prospects in case anything

این به این معنی است که در مورد آینده شغلی خود فعال باشید در صورتی که مشکلی

with your current job goes wrong. In other words,

در شغل فعلی شما پیش بیاید . به عبارت دیگر،

you have a plan B.

شما یک برنامه B دارید.

This doesn't mean that you're actively looking for other work,

این بدان معنا نیست که شما فعالانه به دنبال کار دیگری هستید،

but you are keeping your options open. For example,

اما گزینه های خود را باز نگه می دارید. به عنوان مثال،

perhaps you subscribe to an email newsletter that highlights new job

ممکن است در یک خبرنامه ایمیلی مشترک شوید که فرصت‌های شغلی جدید

opportunities in your career field,

در زمینه شغلی شما را برجسته می‌کند،

or maybe you're taking a training program to keep your resume up to date.

یا شاید در حال گرفتن یک برنامه آموزشی برای به‌روز نگه داشتن رزومه خود هستید.

And here's a great example sentence for this particular jargon.

و در اینجا یک جمله مثال عالی برای این اصطلاح خاص است.

Fiona is low key career cushioning since they're laying off

فیونا از آنجایی که آنها کارمندان خود را اخراج می کنند، یک بالگرد حرفه ای کم اهمیت است

employees. And now I have two questions for you. Number one,

. و حالا دو سوال از شما دارم. شماره یک، از

I want you to practice take two or three of the examples you've learned in this

شما می‌خواهم دو یا سه نمونه از مثال‌هایی را که امروز در این

lesson today and create your own example sentences.

درس آموخته‌اید، تمرین کنید و جملات مثالی خود را بسازید.

You can use my examples to help you do that.

می توانید از مثال های من برای انجام این کار کمک بگیرید.

I recommend you choose examples of jargon you hear in your work environment

توصیه می کنم نمونه هایی از اصطلاحاتی را که در محیط کار خود می شنوید انتخاب کنید

so that you can use them easily in your English conversations. As always,

تا بتوانید به راحتی از آنها در مکالمات انگلیسی خود استفاده کنید. مثل همیشه،

after you create your example sentences,

پس از ایجاد جملات نمونه خود،

you can share them with me in the comments below.

می توانید آنها را در نظرات زیر با من به اشتراک بگذارید.

And my second question for you is,

و سوال دوم من از شما این است که آیا

are there examples of corporate jargon I didn't highlight today that

نمونه‌هایی از اصطلاحات تخصصی شرکتی وجود دارد که امروز آن‌ها را برجسته نکردم و

you regularly hear where you work? If so, share those with me below.

مرتباً جایی که کار می‌کنید می‌شنوید؟ اگر چنین است، آنها را در زیر با من به اشتراک بگذارید.

I'd love to help you understand exactly what they mean and give you examples of

مایلم به شما کمک کنم دقیقاً معنی آنها را بفهمید و مثال هایی از

how to use them. With that,

نحوه استفاده از آنها ارائه دهم. با آن، از

thank you so much for watching this Confident English lesson today.

شما برای تماشای این درس انگلیسی مطمئن امروز بسیار سپاسگزارم.

I hope you found it helpful,

امیدوارم برای شما مفید بوده باشد،

and I appreciate the fact that you've given this lesson a thumbs up and

و از این واقعیت که شما این درس را تأیید کرده اید و

subscribed to this channel. I'll see you in my next lesson.

در این کانال مشترک شده اید، قدردانی می کنم. در درس بعدی می بینمت.