Worth: Learn English with Simple English Videos

So what do you think? It's very interesting. We bought it at a flea market.

خب چی فکر می کنی؟ خیلی جالبه ما آن را از بازار فروش خریدیم.

It cost a hundred dollars. Is it antique? It's about a hundred years old. Wow!

صد دلار هزینه داشت. آیا آنتیک است؟ حدود صد سال قدمت دارد. وای!

And how much is it worth? Maybe five, maybe ten... Ten thousand dollars?

و ارزش آن چقدر است؟ شاید پنج، شاید ده... ده هزار دلار؟

No, ten dollars. It's not worth very much. Oh!

نه ده دلار خیلی ارزش نداره اوه!

Worth. It's a word worth learning. Let's look at what it means.

ارزش. این کلمه ای است که ارزش یادگیری را دارد. بیایید ببینیم معنی آن چیست.

Have you sold your car yet. No. Jay took it to a dealer. They offered me $8,000, but it's

تا حالا ماشینت رو فروختی نه. جی آن را به یک فروشنده برد. آنها به من 8000 دلار پیشنهاد دادند، اما

worth a lot more than that. Jay thinks it's worth $12,000. I'm going to

ارزش آن بسیار بیشتر از این است. جی فکر می کند ارزش آن 12000 دلار است. قصد دارم به

sell it privately. Well good luck with that. We use 'worth' to describe the value of something

صورت خصوصی بفروشم. بسیار خوب، برایت آرزوی خوش شانسی می کنم. ما از "ارزش" برای توصیف ارزش چیزی

in terms of money. Burglars broke into a Center City store last

از نظر پول استفاده می کنیم. سارقان شب گذشته وارد فروشگاهی در سنتر سیتی شدند

night and stole designer jewelry worth over a hundred thousand dollars.

و جواهراتی را به ارزش بیش از صد هزار دلار به سرقت بردند. آیا

Have you got it ready yet? Come on! You got it? Atta boy!

هنوز آن را آماده کرده اید؟ بیا دیگه! فهمیدی؟ عطا پسر!

Oh this paper here's worth a million dollars. A million dollars?

آه این کاغذ اینجا یک میلیون دلار ارزش دارد. یک میلیون دلار؟

Well I mean, after all I did it. Give me something. I've got to have something for it.

خوب منظورم این است که من این کار را کردم. یه چیزی به من بده من باید چیزی برای آن داشته باشم.

Oh sure, sure. I intended to. Here. Here. Here's a nickle.

اوه حتما، حتما من قصد داشتم اینجا. اینجا. اینجا یک نیکل است.

Thank you. Atta boy. Oooo, a nickle. But we don't just measure worth in terms of

متشکرم. پسر عطا اووو، یک نیکل اما ما ارزش را فقط بر حسب پول اندازه گیری نمی کنیم

money. We can measure value in other ways too.

. ما می توانیم ارزش را به روش های دیگر نیز اندازه گیری کنیم .

Z. I. P. Zips. That's erm... fourteen points. No, the zed is on a triple letter score.

Z. I. P. Zips. اینم... چهارده امتیاز. نه، zed روی نمره حرف سه گانه است.

It's worth thirty. Thirty points? Yeah. Mostly we use 'worth' when we're talking about

سی می ارزد سی امتیاز؟ آره بیشتر زمانی که در مورد ارزش عملی چیزی صحبت می کنیم، از "ارزش" استفاده می کنیم

the practical value of something, so how useful or enjoyable it is.

، بنابراین چقدر مفید یا لذت بخش است.

We're cleaning out the office today. It's a lot of work. It'll be worth it. Come on Jay.

امروز در حال تمیز کردن دفتر هستیم. خیلی کار است. ارزشش را دارد بیا جی.

How much is it? A pound, but it's totally

چقدر است؟ یک پوند، اما کاملاً

worth it. Look at the view. OK, I'll get a pound.

ارزشش را دارد. به منظره نگاه کنید. باشه یه پوند میگیرم

Hi Kathy. How are you? Fine. You know we're both flying to Frankfurt next month? Yes.

سلام کتی چطور هستید؟ خوب. می دانی که ماه آینده هر دو به فرانکفورت پرواز می کنیم؟ آره. آیا

Can we fly business class? Absolutely not. The tickets would cost five thousand dollars.

می توانیم در کلاس تجاری پرواز کنیم؟ قطعا نه. قیمت بلیط پنج هزار دلار بود.

It would be worth it for such a long flight. Business class is really comfortable.

برای چنین پرواز طولانی ارزشش را دارد. کلاس تجاری واقعا راحت است.

Forget it! Ah well. It was worth a try. So if something is worth it, it's worth spending

فراموشش کن! آه خوب ارزش امتحان را داشت. بنابراین اگر چیزی ارزشش را دارد، ارزش آن را دارد که

money, time or effort on. We can also say it's worthwhile.

برای آن پول، زمان یا تلاش صرف کنید. همچنین می توانیم بگوییم که ارزش دارد.

It takes a lot of practice to learn the piano but I love it. It's so worthwhile.

یادگیری پیانو به تمرین زیادی نیاز دارد اما من آن را دوست دارم. خیلی با ارزشه

Now some things require too much money, too much time or too much effort.

اکنون برخی چیزها به پول زیاد، زمان یا تلاش بیش از حد نیاز دارند.

They're not worth it - not worth while.

آنها ارزش آن را ندارند - ارزشی ندارند.

This is my telescope. But we're throwing it out because he never uses it.

این تلسکوپ من است. اما ما آن را بیرون می اندازیم زیرا او هرگز از آن استفاده نمی کند.

We could try to sell it on Ebay. It's not worth the bother. Let's take it to the charity shop

می‌توانیم سعی کنیم آن را در Ebay بفروشیم. ارزش زحمت کشیدن رو نداره بیایید آن را به فروشگاه خیریه ببریم

It's grammar time. 'Worth' is an adjective

زمان دستور زبان است. «ارزش» یک صفت است

and it's followed by a noun or a noun phrase. If you want to use a verb, you'll need to

و پس از آن یک اسم یا عبارت اسمی آمده است. اگر می خواهید از یک فعل استفاده کنید، باید از

use a gerund - a noun form of the verb. Let's look at some examples.

یک جیروند استفاده کنید - یک شکل اسمی از فعل. بیایید به چند نمونه نگاه کنیم.

I'm just buying our flights. Oh yeah? Is it worth getting travel insurance?

من فقط پروازهایمان را می خرم. اوه بله؟ آیا ارزش گرفتن بیمه مسافرتی را دارد؟

How much is it? Fifty dollars. It's not worth it.

چقدر است؟ پنجاه دلار. ارزشش را ندارد .

Oh no Jay. There's a long queue. Look at all these people.

اوه نه جی. صف طولانی است به این همه آدم نگاه کن

Yeah, but it's worth waiting. It's a Star Wars movie.

بله، اما ارزش صبر کردن را دارد. این یک فیلم جنگ ستارگان است.

Jay doesn't need this anymore. It's not worth keeping.

جی دیگر به این نیاز ندارد. ارزش نگه داشتن نداره

Did you spot the gerunds. Here they are again. I'm just buying our flights. Oh yeah? Is it

آیا شما پیروان را تشخیص دادید دوباره اینجا هستند. من فقط پروازهایمان را می خرم. اوه بله؟ آیا

worth getting travel insurance? Look at all these people. Yeah, but it's worth

ارزش گرفتن بیمه مسافرتی را دارد؟ به این همه آدم نگاه کن بله، اما ارزش

waiting. It's a Star Wars movie. Jay doesn't need this anymore. It's not worth

صبر کردن را دارد. این یک فیلم جنگ ستارگان است. جی دیگر به این نیاز ندارد. ارزش

keeping. And now let's finish with another bonus word.

نگه داشتن نداره و حالا بیایید با یک کلمه جایزه دیگر تمام کنیم.

You can combine the word 'worth' with the word 'trust' to make another adjective.

می توانید کلمه "ارزش" را با کلمه "اعتماد" ترکیب کنید تا یک صفت دیگر بسازید.

If someone is trustworthy they're reliable and you can depend on them because they do

اگر کسی قابل اعتماد باشد قابل اعتماد است و شما می توانید به او تکیه کنید زیرا او به آنچه می گوید عمل می کند

what they say. When companies look for employees, they want

. وقتی شرکت ها به دنبال کارمندان می گردند،

people who are trustworthy. I need to learn to trust you more Vicki.

افرادی را می خواهند که قابل اعتماد باشند. باید یاد بگیرم بیشتر بهت اعتماد کنم ویکی.

How can I do that? Oh, we could play the trust game.

چطور می توانم آن را انجام بدهم؟ اوه، ما می توانستیم بازی اعتماد را انجام دهیم.

The what? The trust game. Turn around. OK. That's right. And then you fall back.

چه؟ بازی اعتماد بچرخ. خوب. درست است. و بعد برمیگردی

And you'll catch me. Yeah! OK. You didn't catch me.

و تو منو میگیری آره خوب. تو منو نگرفتی

I'm just not very trustworthy.

من خیلی قابل اعتماد نیستم

Subscribe to our channel to see more of our videos. And if your organization needs specialized English language training, we make videos for that too.

برای دیدن ویدیوهای بیشتر ما در کانال ما عضو شوید. و اگر سازمان شما به آموزش تخصصی زبان انگلیسی نیاز دارد، ما نیز برای آن ویدیو می سازیم.