Learn English With News: Exploring English Vocabulary, Idioms, and Phrases With Bill Gates

Hi! I’m Rachel from Rachel’s English and  today I’m going to teach you some of the  

سلام! من ریچل از زبان انگلیسی راشل هستم و امروز قصد دارم برخی از

more advanced vocabulary and idioms that were  used in an interview early this year. Anderson  

واژگان و اصطلاحات پیشرفته‌تر را که در مصاحبه‌ای در اوایل امسال استفاده شده‌اند را به شما آموزش دهم.

Cooper interviewing Bill Gates on innovation and  global warming. Some pretty interesting phrases  

مصاحبه اندرسون کوپر با بیل گیتس درباره نوآوری و گرمایش زمین. عبارات بسیار جالبی

came up. As a non-native speaker, learning  these words, phrases and idioms will help  

آمد. به‌عنوان یک فرد غیر بومی، یادگیری این کلمات، عبارات و اصطلاحات به شما کمک می‌کند تا

you sound more sophisticated in your everyday  English. We’ll help you express yourself better.  

در زبان انگلیسی روزمره‌تان پیچیده‌تر به نظر برسید . ما به شما کمک می کنیم خود را بهتر بیان کنید.

So helpful in English conversations but also  preparing to take the IELTS or TOEFL exam.  

در مکالمات انگلیسی بسیار مفید است، اما برای شرکت در آزمون آیلتس یا تافل نیز آماده می شود.

Let’s learn these vocabulary  words and phrases together today.

بیایید امروز این واژه‌ها و عبارات واژگان را با هم بیاموزیم.

To start, Bill Gates is talking about what  needs to happen to stop global warming.  

برای شروع، بیل گیتس در مورد آنچه باید اتفاق بیفتد صحبت می کند تا گرم شدن زمین متوقف شود.

You’ll see on-screen texts like this:

متون روی صفحه را مانند این خواهید دید: با

This will highlight words or phrases that we’ll  learn about at the end of this 13-second clip.

این کار کلمات یا عباراتی که در پایان این کلیپ 13 ثانیه‌ای با آن‌ها آشنا می‌شویم برجسته می‌شود.

And it needs a level of cooperation  that would be unprecedented.

و به سطحی از همکاری نیاز دارد که بی‌سابقه باشد.

That doesn’t sound feasible.

این عملی به نظر نمی رسد.

No, it’s not easy but hey,

نه، آسان نیست، اما هی،

That sounds impossible.

In 30 years, we have more  educated people than ever,  

این غیرممکن به نظر می رسد.

در 30 سال، ما افراد تحصیلکرده‌تر از همیشه

we have a generation that's  speaking out on this topic.

داریم، نسلی داریم که درباره این موضوع صحبت می‌کنند.

Unprecedented is a great vocabulary word.  

بی سابقه یک کلمه واژگان عالی است.

It’s an adjective and it means never done  before, never known before. Gates thinks to  

این یک صفت است و به معنای هرگز انجام نشده، قبلاً شناخته نشده است. گیتس فکر می‌کند برای

stop global warming it’s about cooperation.  And a level of cooperation around the world  

جلوگیری از گرمایش زمین، همکاری است. و سطحی از همکاری در سرتاسر جهان

that we’ve never seen before that’s never  happen before. Unprecedented cooperation.

که قبلاً هرگز آن را ندیده‌ایم که قبلاً هرگز اتفاق نیفتاده است. همکاری بی سابقه

And it needs a level of cooperation  that would be unprecedented.

و به سطحی از همکاری نیاز دارد که بی‌سابقه باشد.

That doesn’t sound feasible.

این عملی به نظر نمی رسد.

No, that’s not easy.

نه، این آسان نیست.

That doesn’t sound feasible. What do you  think this word means? It’s another adjective  

این عملی به نظر نمی رسد. به نظر شما این کلمه به چه معناست؟ این یک صفت دیگر است

and it means possible to do easily  or conveniently, likely or probable.

و به معنای انجام آسان یا راحت، محتمل یا محتمل است.

Anderson Cooper doesn’t think this  kind of cooperation will be easy  

اندرسون کوپر فکر نمی کند این نوع همکاری آسان باشد

and he’s right. I mean we just heard Bill Gates  describe it as unprecedented. But not feasible  

و حق با اوست. منظورم این است که ما همین الان شنیدیم که بیل گیتس آن را بی‌سابقه توصیف می‌کند. اما غیرممکن

doesn’t necessarily mean it  can’t happen. It just means  

بودن لزوماً به این معنی نیست که نمی‌تواند اتفاق بیفتد. این فقط به این معنی است که انجام آن

very hard to make happen.  Will we be able to do it?

بسیار سخت است. آیا ما قادر به انجام آن خواهیم بود؟

That doesn’t sound feasible.

این عملی به نظر نمی رسد.

No, it’s not easy.

نه، آسان نیست.

We’ll, Gates points out that we have a  generation that’s speaking out on this  

گیتس اشاره می‌کند که نسلی داریم که درباره این موضوع صحبت می‌کنند

topic. Speaking out is a phrasal verb and  it means to express your feelings or opinion  

. صحبت کردن یک فعل عبارتی است و به معنای بیان احساسات یا عقاید خود

usually publicly. If you don’t like  to policies of government, speak out.  

معمولاً به صورت عمومی است. اگر سیاست‌های دولت را دوست ندارید، صحبت کنید.

This is similar to speak up. Speak up has  2 different definitions and one of them  

این شبیه به صحبت کردن است. Speak up 2 تعریف مختلف دارد که یکی از

is this one. Just like speak out. To express one’s  opinions frankly and openly. But more frequently,  

آنها این است. درست مثل حرف زدن برای بیان نظرات خود صریح و آشکار. اما بیشتر اوقات،

we use speak up to mean speak louder. Speak up.  I can’t hear you. The opposite of that is not  

ما از speak up به معنای بلندتر صحبت کردن استفاده می‌کنیم. صحبت کن من نمی توانم شما را بشنوم نقطه مقابل آن این است که کم حرف نزنید

speak down, it’s quiet down. Quiet down, you're  being way too loud. Gates said a generation is  

، آرام باشید. ساکت باش ، خیلی بلند حرف میزنی. گیتس گفت که نسلی

speaking out, is voicing their opinions that  we need to do more to address global warming.

با صدای بلند صحبت می‌کنند و نظرات خود را بیان می‌کنند که ما باید برای رسیدگی به گرمایش جهانی کارهای بیشتری انجام دهیم.

We have more educated people than ever, we have  a generation that's speaking out on this topic.

ما افراد تحصیلکرده‌تر از همیشه داریم، نسلی داریم که درباره این موضوع صحبت می‌کنند.

Let’s keep going.

بیا ادامه بدیم.

You know I got to participate in the miracle  of the personal computer and the internet.

می دانید که من باید در معجزه رایانه شخصی و اینترنت شرکت کنم.

Participate in the miracle. I love  this way of describing his life.  

در معجزه شرکت کنید. من این شیوه توصیف زندگی او را دوست دارم.

He’s not taking credit. He’s saying  he participated in what happened.  

او اعتبار نمی گیرد. او می‌گوید در اتفاقی که رخ داده شرکت داشته است.

He’s saying he got to take part in it. In  the amazing creation. The miracle of personal  

او می گوید که باید در آن شرکت کند. در ایجاد شگفت انگیز. معجزه

computers and the internet. 2 things that  absolutely changed, transformed human life.

کامپیوترهای شخصی و اینترنت. 2 چیز که کاملاً تغییر کرد، زندگی انسان را متحول کرد.

You know I got to participate in the miracle of  the personal computer and the internet and so  

شما می دانید که من باید در معجزه رایانه شخصی و اینترنت شرکت کنم و بنابراین

yes, I have a bias to believe  innovation can do these things.

بله، من تمایل دارم باور کنم که نوآوری می تواند این کارها را انجام دهد.

Bias has a couple of different definitions.  Here it means prejudiced. In favor of or  

تعصب چند تعریف مختلف دارد. در اینجا به معنای تعصب است. به نفع یا

against something usually considered to be  unfair. For example, as a parent I have a  

مخالف چیزی که معمولاً ناعادلانه تلقی می شود. به عنوان مثال، من به عنوان یک والدین

bias to think of my kids are the cutest kids  on Earth. I’m not neutral. I have a bias. Bill  

تعصب دارم که فکر کنم بچه‌هایم نازترین بچه‌های روی زمین هستند. من بی طرف نیستم من تعصب دارم بیل

Gates has a bias to believe that innovation  is the answer because of his background.

گیتس به دلیل پیشینه‌اش، تعصب دارد که معتقد است نوآوری پاسخی است.

So I have a bias to believe  innovation can do these things.

بنابراین من تعصب دارم که معتقدم نوآوری می‌تواند این کارها را انجام دهد.

Now we’ll skip ahead in the  interview. To see the whole interview,  

اکنون در مصاحبه از ادامه مطلب می گذریم. برای دیدن کل مصاحبه

see the link in the video description.

،   پیوند موجود در توضیحات ویدیو را ببینید.

This next clip we’ll study is 15 seconds long.

این کلیپ بعدی که مطالعه خواهیم کرد 15 ثانیه است.

He supports President Biden’s decision  to rejoin the Paris climate agreement  

او از تصمیم پرزیدنت بایدن برای پیوستن مجدد به توافقنامه آب و هوایی پاریس حمایت می کند،

but is asking the administration to  massively increase the budget for  

اما از دولت می خواهد که بودجه

climate and clean energy research  to 35 billion dollars a year.

تحقیقات اقلیمی و انرژی پاک را به 35 میلیارد دلار در سال افزایش دهد.

You’ve said that government need to do the hard  stuff but not just go after the low-hanging  

شما گفته‌اید که دولت باید کارهای سخت را انجام دهد، اما نه اینکه فقط به دنبال میوه‌های کم ارزش

fruit. Massively is an adverb and it means on  a vast scale, a very great extent extremely.  

باشد. Massively یک قید است و در مقیاس وسیع، تا حد بسیار زیادی به معنای فوق العاده است.

Massively increase the budget. This  means you can’t just add a little bit  

بودجه را به شدت افزایش دهید. این بدان معناست که نمی‌توانید فقط کمی

more money to this project. It has  to be greatly, extremely increased.

پول بیشتری به این پروژه اضافه کنید. باید بسیار، به شدت افزایش یابد.

He supports President Biden’s decision to  rejoin the Paris climate agreement but is  

او از تصمیم رئیس جمهور بایدن برای پیوستن مجدد به توافقنامه آب و هوای پاریس حمایت می کند، اما

asking the administration to massively increase  the budget for climate and clean energy research.

از دولت می خواهد که بودجه تحقیقات آب و هوا و انرژی پاک را به شدت افزایش دهد.

Low-hanging fruit. This idiom  has nothing to do with fruit or  

دسترسی آسان. این اصطلاح ربطی به میوه یا

food. See if its definition becomes  clearer as they discuss it further.

غذا ندارد. ببینید آیا تعریف آن با بحث بیشتر واضح‌تر می‌شود یا خیر.

You’ve said that the government  need to do the hard stuff  

شما گفته‌اید که دولت باید کارهای سخت را انجام دهد،

but not just go after the low hanging  fruit. What’s the low-hanging fruit?

اما نه اینکه فقط به دنبال میوه‌های کم‌ارزش باشد. میوه کم آویزان چیست؟

Passenger cars, part of the electric generation with renewables. The things that everybody knows about  

خودروهای سواری، بخشی از تولید برق با انرژی‌های تجدیدپذیر. چیزهایی که همه درباره

that’s getting almost all the money not the  hard parts which is the industrial piece  

آن می‌دانند این است که تقریباً تمام پول را به دست می‌آورند نه قطعات سخت که قطعه صنعتی است،

including the steel and cement. Those  pieces we've hardly started to work on.

از جمله فولاد و سیمان. آن قطعاتی که ما به سختی شروع به کار روی آنها کرده ایم.

Low-hanging fruit. The things that are the easiest  to do first. The things you’ll be able to get with  

دسترسی آسان. اولین کارهایی که ساده‌ترین کارها هستند. چیزهایی که با تلاش اندک می‌توانید به دست آورید

little effort. Gates says we have to go beyond  that. Not just do the easy things but tackle the big  

. گیتس می گوید ما باید فراتر از آن برویم . نه تنها کارهای آسان را انجام دهید، بلکه با

difficult parts of carbon emissions as well.  

بخش‌های دشوار انتشار کربن نیز مقابله کنید.

We’ll skip ahead again as they discuss  the research Gates is funding.

وقتی درباره تحقیقاتی که گیتس در حال تأمین مالی آن است بحث می‌کنند، دوباره از ادامه کار می‌گذریم.

It kind of blows my mind, you know  what’s the cost of making that stuff?

این به نوعی ذهن من را به هم می زند، می دانید هزینه ساخت آن چیزها چقدر است؟

Gates regularly consults with a funds  team of top scientists and entrepreneurs  

گیتس مرتباً با یک تیم سرمایه‌گذاری متشکل از دانشمندان و کارآفرینان برتر مشورت می‌کند

which so far invested in 50 companies with  cutting edge ideas to reduce carbon emissions.

که تاکنون در 50 شرکت با ایده‌های پیشرفته برای کاهش انتشار کربن سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

Blows my mind. Ouch! Do you know this  phrase? It basically means to amaze someone.  

ذهنم را به هم می زند. آخ! آیا این عبارت را می‌شناسید؟ در اصل به معنای متحیر کردن کسی است.

If you blow someone’s mind, it’s like  

اگر ذهن کسی را منفجر کنید، مثل این است که

Wow! They never thought of that. They had no idea  that was possible. It’s usually a good thing.

وای! آنها هرگز به این فکر نکردند. آنها هیچ تصوری نداشتند که امکان پذیر است. معمولاً چیز خوبی است.

It kind of blows my mind, you know  what’s the cost of making that stuff?

این به نوعی ذهن من را به هم می زند، می دانید هزینه ساخت آن چیزها چقدر است؟

We also heard Gates regularly consults. To consult  is a verb. It means to ask the opinion of advice  

ما همچنین شنیدیم که گیتس مرتباً مشورت می کند. مشورت کردن یک فعل است. به این معنی است که نظر

of someone usually an expert. I’m going to consult  a lawyer before I sign this contract. For example.

شخصی را که معمولاً متخصص است بپرسید. قبل از امضای این قرارداد، با یک وکیل مشورت خواهم کرد. مثلا.

Gates regularly consults with a funds  team of top scientists and entrepreneurs  

گیتس مرتباً با یک تیم سرمایه‌گذاری متشکل از دانشمندان و کارآفرینان برتر مشورت می‌کند

which so far invested in 50 companies with  cutting edge ideas to reduce carbon emissions.

که تاکنون در 50 شرکت با ایده‌های پیشرفته برای کاهش انتشار کربن سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

In the clip, we also heard the phrase “cutting  edge ideas.” Cutting edge means the most advanced.  

در این کلیپ، ما همچنین عبارت " ایده های پیشرفته" را شنیدیم. لبه برش به معنای پیشرفته ترین است.

Cutting edge ideas, notice that flap T in cutting.  Cutting, cutting edge. These are ideas that are  

ایده های جدید، توجه کنید که فلپ T در برش. برش، لبه برش. اینها ایده‌هایی هستند که

at the forefront, ahead of everything else, the  most advanced ideas on how to solve this problem.

در خط مقدم، جلوتر از هر چیز دیگری، پیشرفته‌ترین ایده‌ها در مورد چگونگی حل این مشکل هستند.

Gates regularly consults with a funds team of  top scientists and entrepreneurs which so far  

گیتس مرتباً با تیم سرمایه‌گذاری متشکل از دانشمندان و کارآفرینان برتر مشورت می‌کند که تاکنون

invested in 50 companies with cutting  edge ideas to reduce carbon emissions.

در 50 شرکت با ایده‌های پیشرفته برای کاهش انتشار کربن سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

Cutting edge ideas. Sometimes, they are far-flung.

ایده های پیشرفته گاهی اوقات، آنها دور از دسترس هستند.

What’s like to most far-flung idea you've backed?

دور از دسترس ترین ایده ای که از آن حمایت کرده اید چگونه است؟

Far-flung means distant or remote. He’s moving to  some far-flung town and I’ll never see him again.  

دور به معنای دور یا دور است. او در حال نقل مکان به شهر دوردست است و من دیگر هرگز او را نخواهم دید.

A far-flung idea is one that seems so crazy. We’re  just not sure it could work. You could also say  

یک ایده دور از دسترس ایده ای است که بسیار دیوانه کننده به نظر می رسد. ما فقط مطمئن نیستیم که بتواند کار کند. همچنین می توانید بگویید

far-fetched. A far-fetched idea or an outlandish  idea. Let’s see how they talk about it.

دور از ذهن است. یک ایده دور از ذهن یا یک ایده عجیب و غریب . بیایید ببینیم آنها چگونه در مورد آن صحبت می کنند.

What’s like to most far-flung idea you've backed?

دور از دسترس ترین ایده ای که از آن حمایت کرده اید چگونه است؟

There’s one that’s so crazy  it’s even hard to describe.

یکی وجود دارد که آنقدر دیوانه است که حتی توصیفش سخت است.

(laughing) Wait a minute. It’s so crazy it’s hard to describe.

(با خنده) یک دقیقه صبر کنید. آنقدر دیوانه کننده است که توصیف آن سخت است.

Yeah. How do you pitch that to investors?

آره چگونه آن را برای سرمایه گذاران مطرح می کنید؟

How do you pitch that to investors? Pitch is a  word with a lot of meanings but the one that’s  

چگونه آن را برای سرمایه گذاران مطرح می کنید؟ Pitch کلمه‌ای است که معانی زیادی دارد، اما یکی

most known is the US is probably the verb.  Pitching a baseball to a batter. But we also  

از معروف‌ترین آن‌ها ایالات متحده است، احتمالاً فعل است. زدن توپ بیسبال به یک خمیر. اما ما همچنین

use it to pitch an idea. To introduce an idea  that we hope someone will like. Let’s say you’re  

از آن برای ارائه یک ایده استفاده می‌کنیم. برای معرفی یک ایده که امیدواریم مورد پسند دیگران قرار گیرد. فرض کنید در حال

renovating your house. The contractor ran into a  problem. There was a pipe where it wasn’t expected  

بازسازی خانه خود هستید. پیمانکار با مشکل مواجه شد. لوله‌ای بود که انتظار نمی‌رفت

and you’re trying to figure out what to do. You’ve  looked at a couple of options and your designer  

و شما سعی می‌کنید بفهمید چه کاری باید انجام دهید. شما به چند گزینه نگاه کرده‌اید و طراح شما

could say “Let me pitch another option to you.”  If you pitch investors that means you’re telling  

می‌تواند بگوید "اجازه دهید گزینه دیگری را برای شما مطرح کنم." اگر سرمایه‌گذاران را معرفی می‌کنید، به این معنی است که درباره کسب‌وکاری به آن‌ها می‌گویید که

them about a business you hope they want to invest  in. Have you ever seen the show “Shark Tank”? In  

امیدوارید در آن سرمایه‌گذاری کنند. آیا تا به حال نمایش «مخزن کوسه» را دیده‌اید؟ در

each episode, several small business owners pitch  their businesses to a panel of investors hoping  

هر قسمت، چندین مالک کسب‌وکار کوچک، کسب‌وکار خود را به پانلی از سرمایه‌گذاران معرفی

that someone will think their business is good  enough to invest in. When you invest in  

می‌کنند و امیدوارند که فردی فکر کند کسب‌وکارش به اندازه کافی خوب است تا در آن سرمایه‌گذاری کند. وقتی روی چیزی سرمایه‌گذاری

something, you’re backing it. Listen to  how that verb, to back a company is used.

می‌کنید، از آن حمایت می‌کنید. به نحوه استفاده از آن فعل، to back a company گوش دهید.

But forming the vegetables used to make  many meat alternatives emits gases as well.  

اما تشکیل سبزیجاتی که برای تهیه بسیاری از جایگزین های گوشت استفاده می شود، گازهایی نیز منتشر می کند.

So Gates is also backing a company that’s  created an entirely new food source.

بنابراین گیتس همچنین از شرکتی حمایت می‌کند که منبع غذایی کاملاً جدیدی ایجاد کرده است.

If you back a company, you’re investing in that  company. You’re giving it money to help it grow  

اگر از یک شرکت حمایت می کنید، در آن شرکت سرمایه گذاری می کنید . شما به آن پول می دهید تا به رشد آن کمک کنید

and you hope to make money from that investment.

و امیدوارید از این سرمایه گذاری درآمد کسب کنید.

is also backing a company that’s  created an entirely new food source.

همچنین از شرکتی حمایت می کند که یک منبع غذایی کاملاً جدید ایجاد کرده است.

So how does Gates decide what companies to back,  what companies to pitch to other investors.

بنابراین، گیتس چگونه تصمیم می‌گیرد از چه شرکت‌هایی حمایت کند، چه شرکت‌هایی را به سرمایه‌گذاران دیگر معرفی کند.

So 15 years ago, Gates started  educating himself on climate change,  

بنابراین، 15 سال پیش، گیتس شروع به آموزش خود در مورد تغییرات آب و هوا کرد،

bringing scientists and engineers to his office in Seattle for what he calls learning  

و دانشمندان و مهندسان را به دفتر خود در سیاتل برای آنچه که او جلسات یادگیری می نامد

sessions. He also reads voraciously. Books  and binders full of scientific research.

، آورد. با حرص هم می خواند. کتاب‌ها و صحافی‌های پر از تحقیقات علمی.

He knows by educating himself by reading  voraciously. Voracious is an adjective  

او با آموزش خود با خواندن هوس‌آمیز می‌داند. حریص صفتی است

that means having a huge appetite. A kid going  through a growth spurt might eat voraciously.  

که به معنای داشتن اشتهای زیاد است. بچه‌ای که دچار جهش رشد می‌شود ممکن است با ولع غذا بخورد.

But we also use it for books. He’s a voracious  reader, always in a middle of several books.

اما برای کتاب هم استفاده می کنیم. او خواننده‌ای مشتاق است و همیشه در میان چندین کتاب است.

He also reads voraciously. Books and  binders full of scientific research.

با حرص هم می خواند. کتاب‌ها و صحافی پر از تحقیقات علمی.

He describes new technologies  that he’s helping fund.  

او فناوری‌های جدیدی را توصیف می‌کند که به تأمین مالی آن کمک می‌کند.

Here, he’s talking about a new kind of nuclear powerplant.

در اینجا، او در مورد نوع جدیدی از نیروگاه هسته ای صحبت می کند.

Nuclear power can be done in a way  that none of those failures of the past  

انرژی هسته‌ای را می‌توان به‌گونه‌ای انجام داد که هیچ یک از آن شکست‌های گذشته

would recur because just the  physics of how it’s built.

تکرار نشود، زیرا فقط فیزیک نحوه ساخت آن است.

Recur is a verb that means to come up again, to  occur again in an interval of time. For example,  

Recur یک فعل است که به معنای دوباره آمدن است، دوباره در یک بازه زمانی رخ می دهد. برای مثال،

my online school, Rachel’s  English Academy is a subscription.  

مدرسه آنلاین من، Rachel's English Academy یک اشتراک است.

That means every month you pay. Unless you cancel  of course. It’s a recurring payment. Gates says  

یعنی هر ماه پرداخت می کنید. البته مگر اینکه لغو کنید . این یک پرداخت مکرر است. گیتس می‌گوید

problems of the past would not  recur, would not happen again.

مشکلات گذشته تکرار نمی‌شوند ، دوباره تکرار نمی‌شوند.

none of those failures of the past would recur

هیچ یک از آن شکست‌های گذشته تکرار نمی‌شود

In the meantime, how is Gates solving the  problem of his own gigantic carbon footprint?

.

And so I’m offsetting my personal emissions.

و بنابراین من انتشارهای شخصی خود را جبران می کنم.

Those are called carbon offset.

به آنها افست کربن می گویند.

Right. You know, so it’s causing $400  a ton, it’s like seven million dollars.

درست. می دانید، بنابراین هر تن 400 دلار ایجاد می کند، مانند هفت میلیون دلار.

So you’re paying seven million dollars  a year to offset your carbon footprint?

بنابراین شما هفت میلیون دلار در سال برای جبران ردپای کربن خود پرداخت می کنید؟

Yup.

آره.

Offsetting and offset. Offset has a couple  of different meanings. Here it means  

افست و افست. افست چند معنی مختلف دارد. در اینجا به

a counterbalance. To counteract something  with an opposing force or effect. He puts  

معنای تعادل است. برای مقابله با چیزی با یک نیرو یا اثر مخالف. او

all those carbon into the atmosphere by for  example, flying in a plane and he offsets that  

برای مثال، با پرواز در هواپیما، همه آن کربن را وارد جو می‌کند و

by doing things that reduce carbon in the  atmosphere by planting trees. Offset can also mean  

با انجام کارهایی که کربن موجود در جو را با کاشت درختان کاهش می‌دهد، آن را جبران می‌کند. افست همچنین می تواند

to bring something out of line.  For example, this mark is offset.

به معنای خارج کردن چیزی باشد. به عنوان مثال، این علامت افست است.

So you’re paying seven million dollars  a year to offset your carbon footprint?

بنابراین شما هفت میلیون دلار در سال برای جبران ردپای کربن خود پرداخت می کنید؟

Yup.

آره.

Of course, most people can afford to offset  their carbon footprint. Where does that leave us?

البته، اکثر مردم می توانند ردپای کربن خود را جبران کنند. کجا ما را ترک کرد؟

It just seems overwhelming if every  aspect of our daily life has to change

اگر همه جنبه‌های زندگی روزمره ما باید تغییر کند،

It can seem overwhelming.

بسیار طاقت‌فرسا به نظر می‌رسد.

But you were optimistic.

اما تو خوشبین بودی

Yeah. There are days when it looks very hard.  

آره روزهایی هست که خیلی سخت به نظر می رسد.

If people think it’s easy, they’re wrong. If  people think it’s impossible, they’re wrong.

اگر مردم فکر می کنند آسان است، اشتباه می کنند. اگر افراد فکر می‌کنند غیرممکن است، اشتباه می‌کنند.

It’s possible.

ممکن است.

It’s possible but it’ll be the most  amazing thing mankind has ever done.

ممکن است اما شگفت‌انگیزترین کاری است که بشر تا به حال انجام داده است.

If something is overwhelming, that means there’s  so much of something, you can’t really deal with it. 

اگر چیزی طاقت فرسا است، به این معنی است که چیزهای زیادی وجود دارد، شما واقعاً نمی توانید با آن مقابله کنید.

There’s an overwhelming amount of sick people  needing care. The hospitals are overwhelmed. That  

تعداد زیادی از افراد بیمار به مراقبت نیاز دارند. بیمارستان ها غرق شده اند. این   در

happens driving Covid-19. Many hospitals  where overwhelmed. There were more patients  

رانندگی کووید-19 اتفاق می‌افتد. بسیاری از بیمارستان‌ها غرق شده‌اند. تعداد بیماران   بیشتر

than the hospitals could really handle. It’s used  a lot with your emotions too or state of mind.  

از آن چیزی بود که بیمارستان ها واقعاً می توانستند تحمل کنند. در مورد احساسات یا وضعیت ذهنی شما نیز بسیار استفاده می‌شود.

I have so much work to do, I am overwhelmed. I’m  having problems starting any of my projects.  

من خیلی کار دارم که باید انجام دهم، غرق شدم. من برای شروع هر یک از پروژه هایم با مشکل مواجه هستم.

In this case, it can be overwhelming. Thinking  about all the things we needed to do to change,  

در این مورد، می تواند طاقت فرسا باشد. فکر کردن به همه کارهایی که برای تغییر،

to reduce carbon emissions. There  are so many things to change,  

برای کاهش انتشار کربن باید انجام دهیم. چیزهای زیادی برای تغییر وجود دارد،

it can be hard taking it all in and  figuring out what specifically to do.

سخت است همه چیز را در نظر بگیرید و بفهمید که به طور خاص چه کاری باید انجام دهید.

It just seems overwhelming if every  aspect of our daily life has to change

اگر همه جنبه‌های زندگی روزمره ما باید تغییر کند،

It can seem overwhelming.

بسیار طاقت‌فرسا به نظر می‌رسد.

But you were optimistic.

اما تو خوشبین بودی

Yeah.

If you’re optimistic, you’re hopeful  and confident about the future.  

آره

اگر خوش بین هستید، نسبت به آینده امیدوار و مطمئن هستید.

In this case, Bill Gates does think that we can  do, what we need to do to stop global warming.

در این مورد، بیل گیتس فکر می‌کند که ما می‌توانیم ، کاری که باید انجام دهیم تا گرم شدن زمین را متوقف کنیم.

It’s possible but it’ll be the most  amazing thing mankind has ever done.

ممکن است اما شگفت‌انگیزترین کاری است که بشر تا به حال انجام داده است.

That’s what it has to be.

این چیزی است که باید باشد.

Yeah, it’s an all-out effort. You know, like a  world war but it’s us against greenhouse gases.  

بله، این یک تلاش همه جانبه است. می دانید، مانند یک جنگ جهانی، اما ما در برابر گازهای گلخانه ای هستیم.

All-out means using all of one’s strength  or resources. In an all-out effort,  

همه جانبه به معنای استفاده از تمام توان یا منابع خود است. در یک تلاش همه جانبه

you use everything you have, every resource,  

،   از هر چیزی که در اختیار دارید، از هر منبعی استفاده

you don’t hold anything back. You don’t  save anything or reserve anything.

می‌کنید،   هیچ چیزی را درنگ نمی‌کنید. شما چیزی را ذخیره یا رزرو نمی‌کنید.

It’s an all-out effort. You know, like a world  war but it’s us against greenhouse gases.

این یک تلاش همه جانبه است. می دانید، مانند یک جنگ جهانی، اما ما در برابر گازهای گلخانه ای هستیم.

I appreciate the optimism that Bill  Gates has and the investment he’s  

من از خوش‌بینی بیل گیتس و سرمایه‌گذاری‌هایی

making by researching and backing companies  who are looking into far-flung ideas that may  

که با تحقیق و حمایت از شرکت‌هایی انجام می‌دهد که به دنبال ایده‌های دوردستی هستند که ممکن است

transform our future. I hope you learn  some new vocabulary and enjoyed this lesson  

آینده ما را تغییر دهند، قدردانی می‌کنم. امیدوارم واژگان جدیدی یاد بگیرید و از

learning English through interviews,  through news. This is from the news show  

یادگیری زبان انگلیسی از طریق مصاحبه و اخبار لذت برده باشید. این از برنامه خبری

“60 Minutes” and you can find the link to  the whole interview in the video description.

«60 دقیقه» است و می‌توانید پیوند کل مصاحبه را در توضیحات ویدیو پیدا کنید.

I make new videos on the  English language every Tuesday,  

من هر سه‌شنبه ویدیوهای جدیدی به زبان انگلیسی می‌سازم،

please subscribe and keep your learning  right now with this video, I love having  

لطفاً مشترک شوید و همین الان با این ویدیو به یادگیری خود ادامه دهید، دوست دارم

you as my student. That’s it and thanks so  much for using Rachel’s English.

شما را به عنوان شاگرد خود داشته باشم. همین است و بسیار سپاسگزارم برای استفاده از انگلیسی Rachel.