Cooking Words in English - Cooking Vocabulary in English

like and share this video and subscribe to our  Channel also check in the description below for  

این ویدیو را لایک کنید و به اشتراک بگذارید و در کانال ما مشترک شوید همچنین در توضیحات زیر

a link to a free English learning ebook now  back to our lesson food it's one of the most  

برای   پیوندی به یک کتاب الکترونیکی رایگان آموزش انگلیسی را بررسی کنید. اکنون به غذای درس ما برگردید.

important topics of people's lives we talk  about food with our friends and our family  

خانواده

that's why it's important to learn vocabulary  and phrases about cooking the first term we're  

به همین دلیل مهم است که واژگان و عبارات مربوط به آشپزی را یاد بگیریم اولین ترمی که امروز می

going to study today is recipe a recipe is  a set of instructions for preparing a dish  

خواهیم مطالعه کنیم.

recipes include a list of ingredients recipes  give you basic directions on how to prepare food  

recipes use words like 1st 2nd 3rd to tell you  the order that you should follow when preparing  

دستور غذا   در دستور العمل‌های غذا از کلماتی مانند 1st 2nd 3 استفاده می‌شود تا به شما بگوید ترتیبی که باید هنگام تهیه غذا رعایت کنید

food recipes also lists quantities and weights  how much of each ingredient you need you can  

دستور العمل‌های غذا نیز مقادیر و وزن را فهرست می‌کند که به چه مقدار از هر ماده لازم دارید

find a collection or many recipes in a cookbook  here's an example sentence for recipe do you know  

می‌توانید یک مجموعه یا بسیاری از دستور العمل‌ها را در یک کتاب آشپزی بیابید  در اینجا یک جمله مثال برای دستور غذا آمده است. آیا می دانید

a great dessert recipe the next cooking word  is ingredient ingredients are the foods or  

یک دستور دسر عالی، کلمه بعدی آشپزی مواد تشکیل دهنده مواد غذایی هستند یا

substances that are combined or put together  to make a dish a recipe will contain several  

موادی هستند که با هم ترکیب یا کنار هم قرار می گیرند  یک غذای دستوری حاوی چندین

or many ingredients here's an example sentence  for ingredient how many ingredients do we need  

یا بسیاری از مواد تشکیل دهنده است، در اینجا یک جمله مثال برای مواد لازم است

to make that recipe now let's have a look at this  recipe it's called quick and easy chicken noodle  

برای تهیه آن دستور غذا، بیایید نگاهی به این دستور بیندازیم که به آن سوپ رشته مرغ سریع و آسان

soup Wow doesn't that sound religious second  next after that these kind of words for order  

می گویند وای این به نظر مذهبی نیست. بعد از آن این نوع کلمات برای سفارش

and I also highlighted some words don't worry  you will learn about these words in the video

و من همچنین برخی از کلمات را برجسته کردم نگران نباشید شما در مورد این کلمات در ویدیو یاد خواهید گرفت

now let's look at some more cooking terms  preheat preheat means to heat an oven to  

اکنون بیایید به برخی از اصطلاحات پخت و پز بیشتر نگاه کنیم preheat preheat به معنی گرم کردن فر

a certain temperature before putting food in it  here's an example sentence for preheat you need  

تا   دمای معینی قبل از گذاشتن غذا است. در آن در اینجا یک جمله مثال برای گرم کردن از

to preheat the oven to 300 degrees stir means to  mix liquid or other substances by moving an object  

قبل برای گرم کردن فر با دمای 300 درجه وجود دارد. هم زدن به این معنی است که مایع یا مواد دیگر را با حرکت دادن یک جسم

such as a spoon and a circular pattern here's  an example sentence for stir stir all of the  

مانند قاشق و یک الگوی دایره

ingredients together until well mixed let's look  at our next term a pinch or a dash of something a  

ای مخلوط کنید. به خوبی مخلوط شده، اجازه دهید به ترم بعدی خود نگاه کنیم

pinch or a dash is a small indefinite amount  of a substance typically a powder like salt  

، یک مقدار کمی از چیزی، یک مقدار کمی نامشخص از یک ماده است که معمولاً پودری مانند نمک است.

sugar or spices a pinch is an amount that can  be taken between the thumb and the forefinger  

شکر یا ادویه جات ترشی جات مقداری است که می توان بین انگشت شست و سبابه مصرف کرد،

so you take the amount of say salt and sprinkle  it into the dish you have now put it a pinch of  

بنابراین مقدار نمک را بردارید و آن را در ظرفی بپاشید که اکنون آن

salt into the dish excuse an example sentence  now just add a pinch of salt or put a dash of  

را داخل ظرف قرار دهید. مقداری نمک اضافه کنید یا مقداری

sugar the next term is top to top topped usually  means to cut meat or vegetables into large squares  

شکر بریزید اصطلاح بعدی از بالا به بالا است معمولاً به معنای برش دادن گوشت یا سبزیجات به مربع های بزرگ است

here's a sentence for chopped chopped 100 grams  of chicken and add it to the other ingredients  

در اینجا یک جمله برای خرد شده 100 گرم مرغ و اضافه کردن آن به

the next word is boil boil is to change from a  liquid to a gaseous state or to change a liquid  

مواد دیگر است. جوش به معنای تبدیل شدن از حالت مایع به گاز یا تبدیل مایع

into a gas producing bubbles of gas that rise  to the surface of the liquid agitating it as  

به گاز است که حباب‌هایی از گاز تولید می‌کند که به سطح مایع بالا می‌آیند و آن را به هم می‌زنند و آن را به

they rise boil means to make something really hot  or simply put boil means to make a liquid really  

هم می‌زنند. یک مایع را واقعاً

hot so that it's bubbling in the pan here's an  example boil the pasta for 15 minutes the next  

داغ کنید به طوری که در تابه حباب بزند، در اینجا نمونه‌ای است  ماکارونی را به مدت 15 دقیقه بجوشانید. مرحله بعدی جوشیدن

term is simmer simmer is to cook or cook a  liquid at just below the boiling point so  

است: پختن یا پختن یک مایع در زیر نقطه جوش تا

simmering a liquid is slightly less hot than  boiling here's an example sentence simmer the  

جوشیدن یک مایع به مقدار کمی انجام شود. y گرمتر از جوشیدن در اینجا یک جمله مثال است

soup for 20 minutes okay the next word is roast  roast is a type of cooking it means to bake meat  

سوپ را به مدت 20 دقیقه بجوشانید، خوب کلمه بعدی کباب است  کباب یک نوع پخت و پز است که به معنای پختن گوشت

or other food uncovered in an oven here's an  example last night I ate roasted chicken the  

یا غذای دیگر بدون پوشش در فر است، این یک مثال است که دیشب مرغ سوخاری خوردم

next word is grill to cook food on a grill a  grill is a cooking utensil of parallel bars on  

بعدی. کلمه کباب برای پختن غذا روی کباب پز یک کباب پز وسیله ای است از میله های موازی

which food is exposed to heat like from charcoal  or electricity here's an example sentence I would  

که روی آن غذا در معرض حرارت قرار می گیرد مانند زغال چوب یا الکتریسیته در اینجا مثالی از جمله من

love a grilled steak for dinner the next word  is baked to cook by dry heat in an oven here's  

دوست دارم یک استیک کبابی را برای شام دوست دارم کلمه بعدی پخته شده توسط گرمای خشک در اجاق در اینجا

an example sentence I spent all weekend baking  a cake for my friend's birthday okay so remember  

یک جمله مثال است که من تمام آخر هفته را صرف پختن کیک برای تولد دوستم کردم، بسیار خوب، پس به خاطر داشته باشید

we're making 30 videos like this one in 30 days  to help you towards better English fluency please  

ما در 30 روز 30 ویدیو شبیه به این می‌سازیم تا به شما در جهت تسلط بهتر به زبان انگلیسی کمک کنیم،

like this video subscribe and share this video  with your friends we'll see you in the next video

لطفاً   این ویدیو را دوست داشته باشید، مشترک شوید و این را به اشتراک بگذارید. ویدیو با دوستانتان شما را در ویدیوی بعدی شما خواهیم دید

you