Speak like a Manager: Verbs 2 – Opposites

Hi. I'm Rebecca from engVid, back with another "Speak Like a Manager" lesson.

سلام. من Rebecca از engVid هستم، با یک درس دیگر "Speak Like a Manager".

All of these lessons are designed to help you improve your level of business English

همه این درس ها برای کمک به شما در بهبود سطح انگلیسی تجاری خود طراحی شده اند

so that you can sound more professional in the workplace.

تا بتوانید در محل کار حرفه ای تر به نظر برسید.

All right?

خیلی خوب؟

Now, in this particular lesson, we're going to focus on a very important part of any English

اکنون، در این درس خاص، ما بر روی بخش بسیار مهم هر

sentence, which is the verb.

جمله انگلیسی، که فعل است، تمرکز خواهیم کرد.

And we're going to look at business verbs that are opposites.

و ما به افعال تجاری که متضاد هستند نگاه می کنیم.

All right?

خیلی خوب؟

So, first I'm going to give you the opposites, and then we'll play a little game to help

بنابراین، ابتدا می‌خواهم موارد متضاد را به شما بگویم، و سپس یک بازی کوچک انجام می‌دهیم تا به

you make sure that you actually know them when you need them, because in speaking, you

شما کمک کنیم مطمئن شوید که واقعاً آنها را زمانی که به آنها نیاز دارید می‌شناسید، زیرا در صحبت کردن،

can't think too much.

نمی‌توانید زیاد فکر کنید.

Right?

درست؟

You've got to work fast and think on the spot.

شما باید سریع کار کنید و در محل فکر کنید.

So, let's get started.

بنابراین، بیایید شروع کنیم.

All right.

خیلی خوب.

So, the first pair of words and verbs is: "increase" and "decrease".

پس اولین جفت واژه و افعال عبارت است از: «افزایش» و «کاهش».

All right?

خیلی خوب؟

Say it after me: "increase", "decrease".

بعد از من بگو: «افزایش»، «کاهش».

So, "to increase" means to go up - prices went up, prices increased; prices decreased.

پس «افزایش» یعنی بالا رفتن - قیمت ها بالا رفت، قیمت ها افزایش یافت. قیمت ها کاهش یافت

Okay?

باشه؟

So, "decreased" means to go down.

پس «کاهش» به معنای فرود آمدن است.

All right.

خیلی خوب.

The next pair: "promote", "demote".

جفت بعدی: "ترفیع"، "تنزل".

Say it after me: "promote", "demote".

بعد از من بگو: «ترفیع»، «تحقیر».

So, what does that mean?

بنابراین، این به چه معناست؟

When somebody gets a higher position, he is promoted or she is promoted; when somebody

وقتی کسی مقام بالاتری پیدا می‌کند، ارتقا می‌یابد یا او ارتقا می‌یابد. وقتی کسی

gets a lower position, that means they had a certain position and now they have been

مقام پایین‌تری می‌گیرد، یعنی موقعیت خاصی داشته و اکنون

sent down.

نازل شده است.

Okay?

باشه؟

They lost that higher position and they've been given a lower position, then that person

آنها آن موقعیت بالاتر را از دست دادند و موقعیت پایین تری به آنها داده شد، سپس آن شخص تنزل رتبه پیدا کرد

is demoted.

.

Now, that often happens...

در حال حاضر، اغلب این اتفاق می‌افتد...

For example, you might hear about it happening in the army; somebody had a higher-level position

برای مثال، ممکن است در مورد آن در ارتش بشنوید. یک نفر جایگاه سطح بالاتری داشت

and now they have a lower-level position.

و حالا یک مقام سطح پایین تر دارد.

They were demoted.

تنزل رتبه شدند.

All right?

خیلی خوب؟

Doesn't happen all that often, but it does happen, and you want to make sure that you

خیلی اوقات اتفاق نمی افتد، اما اتفاق می افتد، و شما می خواهید مطمئن شوید

have the vocabulary to express that situation.

که واژگان لازم برای بیان آن موقعیت را دارید.

All right?

خیلی خوب؟

"Promote", "demote".

"ترفیع"، "تنزل".

Next: "hire" and "fire" or "dismiss".

بعد: «استخدام» و «اخراج» یا «اخراج».

So, "hire", you know, is like "recruit"; when someone is given a job.

بنابراین، «استخدام» مانند «استخدام» است. وقتی به کسی کاری داده می شود

When a company takes a person on and gives him a job or gives her a job, they hire that

وقتی یک شرکت فردی را می پذیرد و به او شغل می دهد یا به او کار می دهد، آن فرد را استخدام می کنند

person.

.

And when that person is told to go away, they no longer have their job, the slang for that

و وقتی به آن شخص گفته می شود برو، دیگر شغل خود را ندارد، اصطلاح عامیانه

is "fire".

آن «آتش» است.

So, lots of people know the opposite: "hire" and "fire", but "fire" is actually slang.

بنابراین، بسیاری از مردم برعکس این را می دانند: "استخدام" و "آتش"، اما "آتش" در واقع عامیانه است.

Okay?

باشه؟

"Hire" is not slang; "hire" is a proper business word.

"استخدام" عامیانه نیست. "استخدام " یک کلمه تجاری مناسب است.

Another business word, here, is "recruit", but let's stay with "hire".

کلمه تجاری دیگر، در اینجا، "استخدام" است، اما اجازه دهید با "استخدام" بمانیم.

"Fire" is slang, so instead of...

"آتش" عامیانه است، بنابراین به جای ...

Maybe you don't want to use the slang term; you want to use the proper businesslike term,

شاید شما نمی خواهید از اصطلاح عامیانه استفاده کنید; شما می خواهید از اصطلاح تجاری مناسب استفاده کنید،

and the proper word for that is to "dismiss".

و کلمه مناسب برای آن "اخراج" است.

Okay?

باشه؟

Somebody was dismissed.

یک نفر اخراج شد

That means they were told to go away; their job was not there anymore.

یعنی به آنها گفته شد که بروند. کار آنها دیگر آنجا نبود.

Okay?

باشه؟

They didn't have their job anymore.

آنها دیگر کار خود را نداشتند.

They were dismissed.

برکنار شدند.

Now, you might hear the word "dismissed" in a slightly different context.

اکنون، ممکن است کلمه "رد شده" را در زمینه کمی متفاوت بشنوید.

Sometimes you might see it in a movie where they're showing somebody in the army, and

گاهی اوقات ممکن است آن را در فیلمی ببینید که در آن یک نفر در ارتش را نشان می دهند

the General is telling the soldier: "Dismissed.

و ژنرال به سرباز می گوید : "اخراج شدی.

You are dismissed."

تو اخراج شدی."

So that also has the idea of being told to go away, but it doesn't mean that person...

پس این نیز این ایده را دارد که به او گفته شود برو، اما به این معنا نیست که آن فرد...

That soldier has lost his or her job; it just means they're telling them: "Okay, you have

آن سرباز شغل خود را از دست داده است. این فقط به این معنی است که آنها به آنها می گویند: "باشه، شما

my permission to go away."

اجازه من را دارید که بروید."

All right?

خیلی خوب؟

So there's a slightly different meaning of to dismiss someone.

بنابراین معنای کمی متفاوت از اخراج کسی وجود دارد.

But in the business context, usually to dismiss someone means to no longer...

اما در زمینه کسب و کار، معمولاً اخراج یک نفر به این معنی است که دیگر...

To tell them you no longer have your job.

به او بگویید که دیگر شغل خود را ندارید.

Okay?

باشه؟

All right.

خیلی خوب.

Let's look at another pair of words: "to deposit money"-okay?-or "deposit a cheque in the bank",

بیایید به یک جفت کلمه دیگر نگاه کنیم: "برای واریز پول" - خوب؟ - یا "سپرده چک در بانک"،

and then you "withdraw" or "take out money or cash from the bank".

و سپس "برداشت" یا "پول یا پول نقد از بانک خارج می شود".

All right?

خیلی خوب؟

So, "to deposit" means to put into the bank; "to withdraw" means to take out.

پس سپرده به معنای در بانک گذاشتن است. «کناره گیری» به معنای بیرون آوردن است.

All right.

خیلی خوب.

Good.

خوب

The next thing also has to do with money, which is you can "save" your money, keep it-all

مورد بعدی نیز به پول مربوط می شود، و آن این است که شما می توانید پول خود را "پس انداز" کنید، آن را حفظ کنید -

right?-not use it; or you can "spend" your money.

درست است؟ - از آن استفاده نکنید. یا می توانید پول خود را "خرج" کنید.

All right?

خیلی خوب؟

You can buy lots of things.

شما می توانید چیزهای زیادی بخرید.

When we buy things, we spend money.

وقتی چیزهایی می خریم، پول خرج می کنیم.

When we don't buy, we just keep the money, then we save the money.

وقتی خرید نمی کنیم، فقط پول را نگه می داریم، سپس پول را پس انداز می کنیم.

All right?

خیلی خوب؟

We might save it under our mattress, or usually nowadays we save it in the bank.

ممکن است آن را زیر تشک خود ذخیره کنیم یا معمولاً امروزه آن را در بانک ذخیره می کنیم.

All right?

خیلی خوب؟

But to save or spend.

اما برای پس انداز یا خرج کردن.

Repeat it after me: "save", "spend".

آن را بعد از من تکرار کنید: "پس انداز"، "خرج".

Let's repeat some of the other ones: "deposit", "withdraw".

بیایید برخی از موارد دیگر را تکرار کنیم: "سپرده"، "برداشت".

Good.

خوب

"Hire", "fire", or: "hire", "dismiss".

«استخدام»، «اخراج» یا: «استخدام»، «اخراج».

Good.

خوب

And: "promote", "demote".

و: «ترفیع»، «تنزل».

Good.

خوب

All right.

خیلی خوب.

We already said the first one.

اولی را قبلاً گفتیم.

Let's go to number six: "borrow" and "lend".

به عدد شش برویم: «قرض» و «قرض».

Okay?

باشه؟

So, if a person goes to the bank and wants to buy a car, doesn't have enough money, so

بنابراین، اگر شخصی به بانک مراجعه کند و بخواهد ماشین بخرد، پول کافی ندارد،

he needs to borrow money from the bank.

بنابراین باید از بانک پول قرض کند.

And the bank will do what?

و بانک چه خواهد کرد؟

Lend money; give money.

پول قرض دادن؛ پول بده

Okay?

باشه؟

Give money and ask for it back with some interest.

پول بدهید و با مقداری سود آن را پس بگیرید.

All right?

خیلی خوب؟

So, a person borrows; a bank lends, usually.

بنابراین، شخص قرض می گیرد; یک بانک معمولاً وام می دهد.

Okay?

باشه؟

That's a good way to do it.

این یک راه خوب برای انجام آن است.

Sometimes people lend money to each other and people borrow money from each other, but

گاهی اوقات افراد به یکدیگر پول قرض می دهند و افراد از یکدیگر پول قرض می گیرند،

the example of the bank will help you to understand the meaning very clearly.

اما مثال بانک به شما کمک می کند تا معنی را به وضوح درک کنید.

Okay?

باشه؟

A person borrows; the bank lends.

شخص قرض می گیرد؛ بانک وام می دهد

Good.

خوب

Next: "import" and "export".

بعدی: "واردات" و "صادرات".

All right?

خیلی خوب؟

So this word...

بنابراین این کلمه ...

These verbs refer to the act of bringing goods into a country - when you do that, you import;

این افعال به عمل آوردن کالا به یک کشور اشاره دارد - وقتی این کار را انجام می دهید، وارد می کنید.

and when you send goods out of the country, you export them.

و هنگامی که کالا را به خارج از کشور ارسال می کنید، آنها را صادر می کنید.

Okay?

باشه؟

One way to remember "export" is like the word "exit" - also starts with "ex", so the exit

یکی از راه های به خاطر سپردن "صادرات" مانند کلمه "خروج" است - همچنین با "ex" شروع می شود، بنابراین

is a place where people can go out.

خروج جایی است که مردم می توانند بیرون بروند.

Right?

درست؟

Where something goes out.

جایی که چیزی بیرون می رود.

So, the same way: The exports go out; the imports come in.

بنابراین، به همین ترتیب: صادرات به پایان می رسد. واردات وارد می شود.

You got it.

All right.

خیلی خوب.

Next: "maximize" and "minimize".

بعدی: "به حداکثر رساندن" و "به حداقل رساندن".

So, if you have a business, you want to maximize your profits and minimize your costs.

بنابراین، اگر کسب و کاری دارید، می خواهید سود خود را به حداکثر برسانید و هزینه های خود را به حداقل برسانید.

What does that mean?

معنی آن چیست؟

You want your profits to be as much as possible, and you want your costs to be as little as

شما می خواهید سود شما تا حد امکان بیشتر باشد و می خواهید هزینه های شما تا حد امکان کمتر

possible.

باشد.

Okay?

باشه؟

As low as possible.

تا حد امکان پایین.

So, you want to maximize, means make the most of something; and minimize, make the least

بنابراین، شما می خواهید به حداکثر برسانید، یعنی از چیزی نهایت استفاده را ببرید . و به حداقل رساندن، کمترین چیزی را بسازید

of something.

.

Okay?

باشه؟

And I...

و من...

For example, you want to maximize your happiness and minimize your suffering in life.

مثلا شما می خواهید شادی خود را به حداکثر برسانید و رنج خود را در زندگی به حداقل برسانید.

Okay?

باشه؟

For example.

مثلا.

All right.

خیلی خوب.

Number nine: "expand" and "contract".

شماره نه: «بسط» و «قرارداد».

So, when we describe the economy, we could say: "The economy expanded", means, like,

پس وقتی اقتصاد را توصیف می کنیم، می توان گفت: «اقتصاد گسترش یافت» یعنی

became bigger; or: "The economy contracted", all right?

بزرگتر شد. یا: "اقتصاد منقبض شد"، خوب؟

So, "to contract" means to become smaller, to shrink; "to expand" means to become bigger

پس «انقباض» به معنای کوچک شدن، کوچک شدن است; «بسط دادن» به معنای بزرگتر

or become larger.

شدن یا بزرگتر شدن است.

And pay attention to the pronunciation of this word, because when it's a verb, we say:

و به تلفظ این کلمه توجه کنید، زیرا وقتی فعل باشد، می گوییم:

"to contract"; when it's a noun and we talk about a legal document, that's a "contract".

«انقباض»; وقتی اسم است و در مورد یک سند حقوقی صحبت می کنیم، آن یک «قرارداد» است.

A contract.

یک قرارداد

But the verb is "contract".

اما فعل «قرارداد» است.

In the verb, the stress is on the second syllable: "contract", okay?

در فعل، تاکید بر هجای دوم است: «قرارداد»، باشه؟

All right.

خیلی خوب.

Number 10: "include", "exclude".

شماره 10: "شامل"، "بدون".

Repeat it after me: "include", "exclude".

بعد از من تکرار کنید: "شامل"، "حذف".

All right?

خیلی خوب؟

You got it.

فهمیدی.

So, what does it mean to include somebody?

بنابراین، منظور از شامل کردن کسی چیست؟

Let's suppose you included somebody in a meeting or you excluded them from the meeting.

فرض کنید شما فردی را در یک جلسه شرکت داده اید یا او را از جلسه حذف کرده اید.

So, "to include" means to make them part of the group that is present at the meeting,

پس منظور از «شمول کردن» این است که آنها را جزء گروهی قرار دهیم که در جلسه حضور دارند

and if somebody is excluded from the meeting, they are not part of the meeting; they are

و اگر کسی از جلسه خارج شد، در جلسه نیست. آنها

not invited, they are not supposed to be there, they're purposely left out.

دعوت نشده اند، آنها قرار نیست آنجا باشند، آنها عمدا کنار گذاشته شده اند.

Okay?

باشه؟

Now, this can...

حالا، این می تواند...

You can include a person, you can include an item in your shipment.

شما می توانید یک نفر را وارد کنید، می توانید یک کالا را در محموله خود بگنجانید.

Is this book included in this shipment, or was it excluded from this shipment?

آیا این کتاب در این محموله گنجانده شده است یا از این محموله خارج شده است؟

Okay?

باشه؟

On a bill.

روی یک صورتحساب

Or you could ask in a restaurant: "Are taxes...?

یا می توانید در یک رستوران بپرسید: "آیا مالیات ...؟

Is sales tax included or is it excluded?"

آیا مالیات فروش شامل می شود یا از آن خارج می شود؟"

Okay?

باشه؟

So, these are ways that we can use "include" and "exclude".

بنابراین، اینها راه هایی هستند که می توانیم از «شامل» و «حذف» استفاده کنیم.

All right?

خیلی خوب؟

So, here we go.

پس بزن که بریم.

Now, do you think you know these?

حالا فکر می کنید اینها را می شناسید؟

Let's find out.

بیایید دریابیم.

Let's play a game and find out if you know these words.

بیایید یک بازی انجام دهیم و بفهمیم که آیا این کلمات را می دانید یا خیر.

Ready?

آماده؟

All right.

خیلی خوب.

Now, look what's happened - some of these words have disappeared, so you're going to

حالا، ببینید چه اتفاقی افتاده است - برخی از این کلمات ناپدید شده اند، بنابراین شما به

help me to fill in the blanks.

من کمک خواهید کرد تا جاهای خالی را پر کنم.

All right?

خیلی خوب؟

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

So, number one, there was something and "decrease".

بنابراین، شماره یک، چیزی وجود دارد و "کاهش".

What's the opposite of "decrease"?

نقطه مقابل "کاهش" چیست؟

The word is "increase".

کلمه "افزایش" است.

Good.

خوب

I'm not going to write it for you again, because you know how to do that and you can check

من دیگر آن را برای شما نمی نویسم، زیرا شما می دانید چگونه این کار را انجام دهید و می توانید تابلوی دیگر را بررسی کنید

the other board.

.

All right?

خیلی خوب؟

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

So, somebody could be "promoted" - given a higher position, or, do you remember the word?

بنابراین، کسی می تواند "ترفیع" شود - به یک مقام بالاتر داده شود، یا این کلمه را به خاطر دارید؟

"Demoted", good.

"تنزل رتبه"، خوب است.

Next, a person could be hired and given a job, or a person could be "fired" or, what

بعد می شد یک نفر را استخدام کرد و به او شغل داد یا یک نفر را «اخراج کرد» یا این چه

was that other word?

کلمه ای بود؟

"Dismissed".

"رد".

Good.

خوب

All right.

خیلی خوب.

You could "withdraw" money from the bank, or you could put money in; you could "deposit"

شما می توانید پول را از بانک "برداشت کنید" یا می توانید پول را در آن قرار دهید. شما می توانید پول "سپرده" کنید

money.

.

Excellent.

عالی

All right.

خیلی خوب.

You could decide to "save" your money or you could decide to "spend" your money.

می توانید تصمیم بگیرید که پول خود را "پس انداز" کنید یا می توانید تصمیم بگیرید که پول خود را "خرج" کنید.

Good.

خوب

All right.

خیلی خوب.

So, the bank "lends" money, and people do what?

بنابراین، بانک پول "قرض می دهد" و مردم چه می کنند؟

People...

مردم

It starts with "b".

... با «ب» شروع می شود.

People "borrow" money.

مردم پول «قرض» می کنند.

That's it.

خودشه.

You got it.

فهمیدی.

Next, when you "import" goods into the country, you bring them into the country.

بعد، وقتی کالایی را به کشور «وارد می‌کنید» ، آن‌ها را وارد کشور می‌کنید.

What's the opposite of "import"?

نقطه مقابل «واردات» چیست؟

The opposite of "import" is to "export".

نقطه مقابل «واردات » با «صادرات» است.

Remember: "ex", "exit", "export"?

به یاد داشته باشید: "ex"، "خروج"، "صادرات"؟

All right?

خیلی خوب؟

Sending goods outside the country.

ارسال کالا به خارج از کشور.

Very good.

خیلی خوب.

So, as a business, we said you want to "minimize" your costs - keep your costs as low as possible,

بنابراین، به عنوان یک تجارت، ما گفتیم که می‌خواهید هزینه‌های خود را به حداقل برسانید - هزینه‌های خود را تا حد امکان پایین نگه دارید،

and you want to do what to your profits?

و می‌خواهید برای سود خود چه کاری انجام دهید؟

You want to "maximize" them.

شما می خواهید آنها را "به حداکثر" برسانید.

Okay?

باشه؟

Maximize your profits; minimize your costs.

سود خود را به حداکثر برسانید؛ هزینه های خود را به حداقل برسانید

All right.

خیلی خوب.

We talked about the economy.

در مورد اقتصاد صحبت کردیم.

We said the economy can "expand" or it can, what was the word?

گفتیم اقتصاد می تواند «بسط پیدا کند» یا می تواند، کلمه چه بود؟

"Contract".

"قرارداد".

Right?

درست؟

That was the one where I told you to pay attention to the pronunciation.

همان جایی بود که گفتم به تلفظ دقت کنید.

Right?

درست؟

"Contract".

"قرارداد".

Good.

خوب

And somebody could be "excluded" from a meeting, or the person could be, what is it?

و ممکن است کسی از یک جلسه "حذف" شود ، یا آن شخص می تواند باشد، این چیست؟

"Included".

"مشمول".

That's it.

خودشه.

You got it.

فهمیدی.

All right?

خیلی خوب؟

"Include", "exclude"; "expand", "contract".

"شامل"، "حذف"؛ "بسط"، "قرارداد".

What's this one?

این یکی چیه؟

"Maximize", "minimize"; "import", "export"; "borrow", "lend"; "save", "spend"; "deposit",

"به حداکثر رساندن"، "به حداقل رساندن"؛ "واردات"، "صادرات"؛ "قرض"، "قرض دادن"؛ "پس انداز"، "خرج کردن"؛ "سپرده"،

"withdraw"; "hire", "fire" or "dismiss"; "promote", "demote"; "increase", "decrease".

"برداشت"؛ "استخدام"، "اخراج" یا "اخراج"؛ "ارتقاء"، "تنزل"؛ "افزایش کاهش".

All right, excellent.

باشه عالیه

In case you didn't know them, you've just learned 20 new words.

اگر آنها را نمی دانستید، فقط 20 کلمه جدید یاد گرفته اید.

And the best way to really get to know them well is to go right away to www.engvid.com,

و بهترین راه برای اینکه واقعاً آنها را خوب بشناسید این است که بلافاصله به www.engvid.com

go and do the quiz that I've written for you there so that you can really master these

بروید و امتحانی را که برای شما نوشته ام انجام دهید تا بتوانید واقعاً به این

words and know them right away.

کلمات مسلط شوید و فوراً آنها را بدانید.

And this way of learning the opposites is an excellent way to increase your vocabulary,

و این روش یادگیری متضادها یک راه عالی برای افزایش دایره لغات شما است،

whether it's to do with business English or English in general.

چه در مورد انگلیسی تجاری و چه به طور کلی انگلیسی.

It's a lovely way to have some fun with the language.

این یک راه دوست داشتنی برای لذت بردن از زبان است.

Okay?

باشه؟

You don't have to suffer; you should have as much fun as possible when you learn another

شما مجبور نیستید رنج بکشید. وقتی زبان دیگری را یاد می گیرید باید تا حد امکان لذت ببرید

language.

.

Okay?

باشه؟

And this is one of those ways.

و این یکی از آن راه هاست.

All right.

خیلی خوب.

And also, don't forget to subscribe to my YouTube channel; that way you'll continue

و همچنین فراموش نکنید که در کانال یوتیوب من مشترک شوید . به این ترتیب شما همچنان

to get lots of interesting lessons, which I hope will shorten your journey in learning

به دریافت بسیاری از درس های جالب ادامه خواهید داد، که امیدوارم مسیر شما را در یادگیری

English and in mastering English.

زبان انگلیسی و تسلط بر زبان انگلیسی کوتاه کند.

Okay?

باشه؟

Thanks very much for watching. Bye for now.

خیلی ممنون که تماشا کردید فعلا خداحافظ.