Speak Like a Manager: 9 Easy Business Phrases with ‘ON’

Welcome back to another lesson in my Speak Like a Manager series.

به درس دیگری در مجموعه Speak Like a Manager من خوش آمدید.

Now, all these lessons are designed to improve your business English.

اکنون، تمام این درس ها برای بهبود زبان انگلیسی تجاری شما طراحی شده اند.

So whether you're communicating with someone yourself or whether you're trying to understand

بنابراین، چه خودتان با کسی ارتباط برقرار کنید و چه سعی دارید

someone in the workplace, all of these lessons will give you words and expressions that you

کسی را در محل کار درک کنید، همه این درس‌ها کلمات و عباراتی را به شما می‌دهند که

can use to sound much more professional.

می‌توانید از آنها برای حرفه‌ای‌تر به نظر رسیدن استفاده کنید.

Okay?

باشه؟

And you can also use them if you're just applying for a job, if you're interviewing for a job,

و همچنین می‌توانید از آنها استفاده کنید اگر فقط برای شغلی درخواست می‌دهید، اگر برای شغلی مصاحبه می‌کنید،

or if you're trying to get a promotion and you want to sound more professional and effective.

یا اگر می‌خواهید ارتقا پیدا کنید و می‌خواهید حرفه‌ای‌تر و مؤثرتر به نظر برسید.

Okay?

باشه؟

So, in today's lesson, we're focusing on nine expressions.

بنابراین، در درس امروز، ما بر روی 9 عبارت تمرکز می کنیم.

They're short, they're only two words, and they all begin with the word "on".

آنها کوتاه هستند، فقط دو کلمه هستند و همه با کلمه "روشن" شروع می شوند.

Okay?

باشه؟

So let's have a look.

پس بیایید نگاهی بیندازیم.

So what I'm going to do first is I'm just going to read them, and I want you to repeat

بنابراین اولین کاری که می خواهم انجام دهم این است که فقط آنها را می خوانم و از شما می خواهم

them after me so that you can pronounce them correctly.

آنها را بعد از من تکرار کنید تا بتوانید آنها را به درستی تلفظ کنید.

Okay?

باشه؟

And then I'll explain every single one so you know exactly how to use it.

و سپس من تک تک آنها را توضیح خواهم داد تا دقیقاً بدانید که چگونه از آن استفاده کنید.

All right?

خیلی خوب؟

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

The first one, "on business".

اولین مورد، "در تجارت".

Say it after me.

بعد از من بگو

"On business", good.

"در کار"، خوب است.

Number two, "on purpose", "on purpose", good.

شماره دو، "عمد"، "عمد"، خوب است.

Number three, "on duty", "on duty", good.

شماره سه، "در حال انجام"، "در حال انجام"، خوب است.

Four, "on sale", "on sale".

چهار، "در فروش"، "در فروش".

Five, "on call", "on call", good.

پنج، "در حال تماس"، "در حال تماس"، خوب است.

Try to make your pronunciation match mine, pay attention to any differences, okay?

سعی کنید تلفظ خود را با تلفظ من مطابقت دهید، به هر تفاوتی توجه کنید، خوب؟

The next one, "on arrival" or "on departure", "on arrival", "on departure", okay, good.

بعدی، "در هنگام ورود" یا "در هنگام خروج"، "در هنگام ورود"، "در هنگام خروج"، خوب، خوب است.

The next one, "on hand", "on hand".

بعدی، "در دست"، "در دست".

And the last one, "on edge", okay, "on edge".

و آخرین مورد، "در لبه"، خوب، "در لبه".

All right?

خیلی خوب؟

Now that you know how to say them and pronounce them, let's make sure that you understand

اکنون که می دانید چگونه آنها را بگویید و تلفظ کنید ، بیایید مطمئن شویم که آنها را درک کرده اید

them.

.

All right?

خیلی خوب؟

Now, you might be familiar with some of these, you've probably heard them, but maybe you're

اکنون، ممکن است با برخی از این موارد آشنا باشید، احتمالاً آنها را شنیده اید، اما شاید

not 100% sure, so let's be 100% sure, and some of them might be completely new.

100٪ مطمئن نیستید، بنابراین بیایید 100٪ مطمئن باشیم، و برخی از آنها ممکن است کاملا جدید باشند.

All right?

خیلی خوب؟

So, here we go.

پس بزن که بریم.

So, what I'm going to do is I'm going to use it in a sentence or a question, see if you

بنابراین، کاری که می‌خواهم انجام دهم این است که از آن در یک جمله یا یک سؤال استفاده می‌کنم، ببینید آیا

can understand it, and then I'll explain.

می‌توانید آن را درک کنید، سپس توضیح می‌دهم.

Okay?

باشه؟

So, let's say you call a place and say, "I'd like to speak to Mrs. Wilson."

بنابراین، فرض کنید شما با یک مکان تماس می گیرید و می گویید: "من می خواهم با خانم ویلسون صحبت کنم." به

You call an office, and the receptionist answers, and she says, "I'm sorry, Mrs. Wilson is away

دفتری زنگ می‌زنید، مسئول پذیرش پاسخ می‌دهد و او می‌گوید: «ببخشید، خانم ویلسون

on business."

برای کار بیرون است.»

So, what does that mean, "on business"?

بنابراین، "در تجارت" به چه معناست؟

It means for work purposes.

یعنی برای اهداف کاری.

Okay?

باشه؟

For the reason of work.

به دلیل کار

That means she's not on holiday, she has gone away on a business trip or for a conference

این بدان معناست که او در تعطیلات نیست، او برای یک سفر کاری یا برای یک کنفرانس

or a convention or something to do with work.

یا همایش یا کاری برای انجام دادن کار رفته است.

So, the expression "on business" basically just means all of that.

بنابراین، عبارت "در کسب و کار" اساساً فقط به معنای همه آن است.

Okay?

باشه؟

All right.

خیلی خوب.

Next.

بعد.

"She did it on purpose."

او این کار را عمدا انجام داد.

What does it mean to do something on purpose?

انجام کاری از روی عمد به چه معناست؟

Okay?

باشه؟

So, "do something on purpose" means you didn't do it by mistake or by accident.

بنابراین، "عمدا کاری را انجام دهید" به این معنی است که شما آن را به اشتباه یا تصادفی انجام نداده اید.

You did it intentionally or deliberately.

عمدا یا عمدا این کار را کردی.

It was not by mistake.

اشتباهی نبود.

Okay?

باشه؟

It was not meant to do that.

قرار نبود این کار را بکند. عمدا این

They did it on purpose.

کار را کردند.

Now, usually when you hear this expression, it's not very positive.

حالا معمولاً وقتی این عبارت را می شنوید، خیلی مثبت نیست.

It means somebody did something bad to make...

یعنی کسی کار بدی کرده که

To cause trouble for someone or something.

برای کسی یا چیزی مشکل ایجاد کند.

Okay?

باشه؟ عمدا این

They did it on purpose.

کار را کردند.

It was not a mistake.

اشتباه نبود.

Okay?

باشه؟

So, it usually has a bit of a negative idea that goes with it.

بنابراین، معمولاً کمی ایده منفی دارد که با آن همراه است.

Okay?

باشه؟

All right.

خیلی خوب.

Next.

بعد.

Number three, "on duty" or "on duty".

شماره سه، "در حال انجام" یا "در حال انجام".

Okay?

باشه؟

It depends if you pronounce the "t" or not.

بستگی دارد که «t» را تلفظ کنید یا نه.

Doesn't matter.

مهم نیست

Both are correct.

هر دو درست هستند.

Okay?

باشه؟

All right.

خیلی خوب.

So, if I ask, "Who's on duty tonight?

بنابراین، اگر بپرسم "امشب چه کسی وظیفه دارد؟

Who's on duty tonight?"

چه کسی امشب وظیفه دارد؟"

Okay?

باشه؟

That means who is working tonight?

یعنی چه کسی امشب کار می کند؟

Whose time is it to work tonight?

امشب ساعت کار کیست؟

All right?

خیلی خوب؟

So, usually this is when you have perhaps a factory where...

بنابراین، معمولاً زمانی است که شما احتمالاً کارخانه‌ای دارید که در آن...

Or a hospital where people are working around the clock.

یا بیمارستانی که مردم در آن شبانه روز کار می‌کنند.

All right?

خیلی خوب؟

And they're working different shifts.

و در شیفت های مختلف کار می کنند.

Somebody's working from 8 to 5, or 9 to 6, or somebody's working 12-hour shift, and you

یک نفر از ساعت 8 تا 5 یا 9 تا 6 کار می کند، یا یک نفر شیفت 12 ساعته کار می کند، و شما

want to know who is going to be working at that particular time.

می خواهید بدانید چه کسی قرار است در آن زمان خاص کار کند.

So, you say, "Who's on duty?" or "Who's the supervisor on duty?

بنابراین، شما می گویید: "چه کسی وظیفه دارد؟" یا "سرپرست وظیفه کیست؟

Who's the manager on duty?"

مدیر وظیفه کیست؟"

Okay?

باشه؟

You got it?

فهمیدی؟

All right.

خیلی خوب.

Next.

بعد.

"On sale".

"حراج".

Okay?

باشه؟

So, you could say, "What's on sale today?"

بنابراین، می توانید بگویید، "امروز چه چیزی در فروش است؟"

Now, be careful between the meaning of "on sale", which means at a reduced price, at

حال دقت کنید بین معنای « بیع» که به معنای با قیمت کاهش یافته، به

a lower price, and the other expression, which is called "for sale".

قیمت کمتر و عبارت دیگر که «بیع» نامیده می شود.

Okay?

باشه؟

"For sale" just means that something is available and they're selling it.

"برای فروش" فقط به این معنی است که چیزی در دسترس است و آنها آن را می فروشند.

Okay?

باشه؟

But it doesn't mean that it's at a lower price, so don't mix them up.

اما به این معنی نیست که قیمت پایین تری دارد، پس آنها را با هم قاطی نکنید.

All right?

خیلی خوب؟

Because everything in the store is for sale.

زیرا همه چیز در فروشگاه برای فروش است.

That's what a store is for.

فروشگاه برای همین است.

That's what a shop is for-right?-to sell things.

این همان چیزی است که یک مغازه برای فروش چیزها مناسب است.

But maybe you want to save money, so then you want to look for the items which are on

اما شاید بخواهید در پول خود صرفه جویی کنید، بنابراین می خواهید به دنبال اقلامی باشید که در فروش هستند و

sale, which are available at a lower price than normal.

با قیمتی کمتر از حد معمول در دسترس هستند.

Okay?

باشه؟

So, be careful of that difference.

بنابراین، مراقب این تفاوت باشید.

Next.

بعد.

"On call".

"در تماس".

Okay?

باشه؟

Now, "on call" is somewhat similar to "on duty", but it's a little bit different.

حالا «در حال خدمت» تا حدودی شبیه «در حال انجام وظیفه» است، اما کمی متفاوت است.

So, "on call", usually people like doctors or specialists are on call.

بنابراین، "در حال حاضر" معمولا افرادی مانند پزشکان یا متخصصان در حال حاضر هستند.

For example, it means that person is not there right now, let's say in the hospital, but

به عنوان مثال، به این معنی است که آن شخص در حال حاضر آنجا نیست، مثلاً در بیمارستان، اما

if there's an emergency, then that specialist will be available to come to the hospital

اگر اورژانسی وجود داشته باشد، آن متخصص بلافاصله در دسترس خواهد بود تا به بیمارستان بیاید

right away.

.

So, they are on call.

بنابراین، آنها در حال تماس هستند.

That means they might be somewhere else, but they are available when needed.

این بدان معناست که آنها ممکن است در جای دیگری باشند، اما در صورت نیاز در دسترس هستند.

All right?

خیلی خوب؟

So, who's on call?

بنابراین، چه کسی در تماس است؟

That's the exact meaning of "on call".

این معنای دقیق "در حال تماس" است.

And as I said, usually it's people who are specialists or something like that.

و همانطور که گفتم معمولاً این افراد متخصص هستند یا چیزی شبیه به آن.

Very often in the medical field, you'll find individuals and professionals who are on call,

اغلب در زمینه پزشکی، افراد و متخصصانی را خواهید یافت که در حال تماس هستند،

but it could be also even a customer service department, so that somebody is on call all

اما می‌تواند حتی یک بخش خدمات مشتری نیز باشد ، به طوری که کسی همیشه در تماس باشد

the time.

.

Okay?

باشه؟

But usually, it's more for specialists.

اما معمولاً بیشتر برای متخصصان است.

Next.

بعد.

"On arrival" and "on departure".

"در بدو ورود" و "در هنگام خروج".

So you've seen these words, "arrival" and "departure", right?

پس شما این کلمات "ورود" و "خروج" را دیده اید، درست است؟

When you're traveling at the airport.

وقتی در فرودگاه سفر می کنید.

So, when you're leaving, that's the departure section, and when you arrive, that's the arrival

بنابراین، هنگامی که شما در حال خروج هستید، این بخش خروج است، و زمانی که شما می‌رسید، بخش ورود است

section.

.

Okay?

باشه؟

But this expression, "on arrival", just means when you arrive, or when you depart, or when

اما این عبارت «در بدو ورود» فقط به معنای زمانی است که می‌رسید، یا زمانی که می‌روید، یا زمانی که

you leave.

می‌روید.

So, for example, somebody might say to you, "Call me on arrival."

بنابراین، برای مثال، ممکن است کسی به شما بگوید: "در هنگام ورود با من تماس بگیرید."

Or our...

یا ما...

We will send a company car to pick you up, and just call us on arrival, and the chauffeur

ما یک ماشین شرکتی می فرستیم تا شما را بیاورد و فقط در بدو ورود با ما تماس بگیرید و راننده

will pick you up.

شما را سوار خواهد کرد.

Okay?

باشه؟

"On arrival" means when you arrive.

«در بدو ورود» به معنای زمانی است که شما می‌رسید.

Again, these are just expressions that are used very commonly at work, so it's good that

باز هم، اینها فقط عباراتی هستند که معمولاً در محل کار استفاده می شوند، بنابراین خوب است که

you're familiar with them and you're 100% sure what they mean.

با آنها آشنا هستید و 100٪ از معنای آنها مطمئن هستید.

Okay?

باشه؟

Next one, "on hand".

مورد بعدی، "در دست".

On hand, what does that mean?

در دست، این به چه معناست؟

This is my hand.

این دست من است.

But what does that expression "on hand" mean?

اما این عبارت «در دست» به چه معناست؟

"On hand" means that something or someone is available if you need it.

"در دست" به این معنی است که در صورت نیاز چیزی یا شخصی در دسترس است.

And they are not like this on call somewhere else, but they are usually somewhere nearby.

و آنها در جای دیگری به این شکل نیستند ، اما معمولاً در جایی نزدیک هستند.

For example, your assistant is available...

به عنوان مثال، دستیار شما در دسترس است...

Sorry, your assistant is on hand if you need her or if you need him.

با عرض پوزش، اگر به او نیاز دارید یا اگر به او نیاز دارید، دستیار شما آماده است. در صورت نیاز

Your staff is available if you need them.

کارکنان شما در دسترس هستند .

Okay?

باشه؟

They are on hand.

آنها در دست هستند.

Or you could say some equipment is on hand in case there is a problem with your laptop.

یا می توانید بگویید که در صورت بروز مشکل در لپ تاپ، برخی از تجهیزات در دسترس هستند.

We have another laptop on hand.

ما یک لپ تاپ دیگر در دست داریم.

Okay?

باشه؟

We have other equipment, we have first aid supplies on hand.

تجهیزات دیگری هم داریم، وسایل کمک های اولیه در دست داریم.

Okay?

باشه؟

Available and usually somewhere nearby.

در دسترس است و معمولاً در جایی نزدیک است.

That means something is on hand.

یعنی چیزی در دست است.

And the last one is "on edge".

و آخرین مورد "در لبه" است.

Okay?

باشه؟

"On edge" is a little bit different.

"در لبه" کمی متفاوت است.

So "on edge" means that somebody is nervous or a little bit stressed out.

بنابراین "در لبه" به این معنی است که کسی عصبی است یا کمی استرس دارد.

So for example, okay, she has a very big presentation tomorrow and so she's feeling a little bit

به عنوان مثال، خوب، او فردا یک ارائه بسیار بزرگ دارد و بنابراین کمی احساس

on edge.

سرگیجه دارد.

It just means that she's feeling nervous, she's feeling a little bit unsure, a little

این فقط به این معنی است که او احساس عصبی می کند، کمی احساس عدم اطمینان می کند،

bit anxious.

کمی مضطرب است.

Okay?

باشه؟

So, that's the expression "on edge" which means to be nervous.

بنابراین، این عبارت "در لبه" است که به معنای عصبی بودن است.

All right, so did you get those?

بسیار خوب، پس آن ها را گرفتید؟

Let's review quickly.

سریع مرور کنیم

If something is available at a lower price, it is "on sale".

اگر چیزی با قیمت پایین‌تر موجود باشد، «در فروش» است.

I'm going to go through them a little bit quickly and then we're going to do another

من می خواهم کمی سریع آنها را مرور کنم و بعد از آن امتحان دیگری انجام دهیم

quiz afterwards, okay?

، باشه؟

If you want to say that your staff is available if you need them, they are here, they are

اگر می خواهید بگویید که کارکنان شما در صورت نیاز در دسترس هستند، آنها اینجا هستند، آنها

on hand.

آماده هستند.

Good.

خوب

Somebody didn't do that by mistake, they did it intentionally.

کسی اشتباهی این کار را نکرد، عمدا این کار را کرد.

They did it deliberately, they did it on purpose.

عمدا این کار را کردند، عمدا این کار را کردند.

Good.

خوب

Okay.

باشه.

So, if a specialist is available, he's not in the hospital, but he's available or she's

بنابراین، اگر متخصصی در دسترس باشد، او در بیمارستان نیست، اما در دسترس است یا در

available, if necessary, that person is "on call".

دسترس است، در صورت لزوم، آن فرد "در حال حاضر" است.

Very good.

خیلی خوب.

Okay?

باشه؟

Somebody is away, but not on a holiday, they've gone away for work reasons.

کسی دور است، اما نه در تعطیلات، آنها به دلایل کاری رفته اند.

They are away on business.

آنها برای تجارت دور هستند.

Good.

خوب

All right.

خیلی خوب.

Somebody's got a really important job interview tomorrow and they're feeling a little bit

یک نفر فردا یک مصاحبه شغلی واقعا مهم دارد و کمی

nervous, so they are, what?

عصبی است، پس می شود، چه؟

On edge.

روی لبه.

Okay?

باشه؟

And after that, and when you...

و بعد از آن و زمانی که شما...

When your plane lands, call us, so call us, what?

وقتی هواپیمای شما فرود آمد، با ما تماس بگیرید، پس با ما تماس بگیرید، چه؟

On arrival.

هنگام ورود.

You got it.

فهمیدی.

Okay?

باشه؟

I think I did them all, but in any case, we're going to do another review right now to make

فکر می‌کنم همه آنها را انجام دادم، اما در هر صورت، ما در حال حاضر یک بررسی دیگر را انجام می‌دهیم تا

sure that you did.

مطمئن شویم که شما انجام داده‌اید.

Okay.

باشه.

So, are you ready to master these expressions?

بنابراین، آیا برای تسلط بر این عبارات آماده هستید؟

Okay?

باشه؟

You don't need to watch 20 videos to do it.

برای این کار نیازی به تماشای 20 ویدیو ندارید.

You just need to watch this one steadily and do the right things, and you can have these.

شما فقط باید این یکی را به طور پیوسته تماشا کنید و کارهای درست را انجام دهید، و می توانید اینها را داشته باشید.

Okay?

باشه؟

You can learn these and you can start using them today, tomorrow.

شما می توانید اینها را یاد بگیرید و می توانید از امروز، فردا شروع به استفاده از آنها کنید.

Okay?

باشه؟

And impress people at work.

و افراد را در محل کار تحت تاثیر قرار دهید.

Yes, it will.

بله، خواهد شد.

All right.

خیلی خوب.

So, there are two ways in which I suggest you could do these.

بنابراین، دو راه وجود دارد که به شما پیشنهاد می کنم می توانید این کارها را انجام دهید.

One is that if you need...

یکی این است که اگر نیاز دارید...

If you feel like you need a little more time to work out the answers, so pause the video.

اگر احساس می‌کنید برای یافتن پاسخ‌ها به زمان بیشتری نیاز دارید، ویدیو را مکث کنید.

I'm going to stand right here so you can look at it.

من همین جا می ایستم تا شما بتوانید به آن نگاه کنید.

All right?

خیلی خوب؟

Pause the video right now and work it out, get a piece of paper, write down the expressions,

همین حالا ویدیو را مکث کنید و آن را حل کنید، یک تکه کاغذ بگیرید، عبارات را بنویسید،

write down what you think the answers will be, because what we're going to do is we're

بنویسید که فکر می‌کنید پاسخ‌ها چه خواهد بود، زیرا کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است که

going to read through them, and in these sentences, we are not using the expressions, so I want

آنها را بخوانیم، و در این جمله‌ها، ما از عبارات استفاده نمی‌کنیم، بنابراین می‌خواهم

you to find which expression we need to use to replace the word that's here, or the word

شما پیدا کنید که باید از کدام عبارت برای جایگزینی کلمه اینجا یا کلمه

or words.

یا کلمات استفاده کنیم.

Okay?

باشه؟

So, if you need some time, pause now, work it out, and then join me as I go through them.

بنابراین، اگر کمی به زمان نیاز دارید، اکنون مکث کنید، آن را حل کنید، و سپس به من بپیوندید تا از آنها عبور کنم.

Okay?

باشه؟

Because we'll be going through them a little bit fast.

زیرا ما کمی سریع از آنها عبور خواهیم کرد.

All right.

خیلی خوب.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

So, here are the expressions that we learned.

بنابراین، در اینجا عباراتی است که ما یاد گرفتیم.

Okay?

باشه؟

"On business", "on duty", "on call", "on hand", "on purpose", "on sale", "on arrival", "on

"در حال کار"، "در حال وظیفه"، "در حال تماس"، "در حال حاضر"، " عمد"، "در فروش"، "در هنگام ورود"، "در

edge".

لبه".

Okay?

باشه؟

Now, number one.

حالا شماره یک

"Who's working in the factory tonight?"

"چه کسی امشب در کارخانه کار می کند ؟"

So instead of saying that, you could say, "Who's", okay?

بنابراین به جای گفتن آن، می توانید بگویید، "کیست"، باشه؟

Which one is it?

کدام یکی است؟

This one.

این یکی.

"Who's on duty?"

"چه کسی در حال انجام وظیفه است؟"

Okay?

باشه؟

"Who's on duty in the factory tonight?"

"چه کسی امشب در کارخانه وظیفه دارد؟"

All right?

خیلی خوب؟

Good.

خوب

Next...

بعدی...

The next one.

بعدی.

"They did it intentionally.

آنها این کار را عمدا انجام دادند

They did it deliberately."

.

Okay?

باشه؟

Which one is that?

کدام یک از آنهاست؟

Okay.

باشه.

"They did it on purpose."

آنها این کار را از روی عمد انجام دادند.

Good for you.

خوش به حالت.

All right?

خیلی خوب؟

Now, I did say to you that a lot of times this is a negative term, but it doesn't have

اکنون، من به شما گفتم که بسیاری از اوقات این یک اصطلاح منفی است، اما لازم نیست که

to be that way.

اینطور باشد.

Okay?

باشه؟

Somebody may plan a particular project in a certain way because they believe it will

کسی ممکن است یک پروژه خاص را به روشی خاص برنامه ریزی کند، زیرا معتقد است که به

work more effectively that way.

این ترتیب کارآمدتر خواهد بود.

They did it on purpose, so it's not always negative, but often it is, so just keep that

آنها این کار را عمدا انجام دادند، بنابراین همیشه منفی نیست، اما اغلب اینطور است، بنابراین فقط این را

in mind.

در نظر داشته باشید.

Okay?

باشه؟

Next.

بعد.

Number three.

شماره سه.

"Our phones are available at a lower price this week."

گوشی های ما در این هفته با قیمت پایین تری در دسترس هستند.

Okay?

باشه؟

"Our phones are available at a lower price this week."

گوشی های ما در این هفته با قیمت پایین تری در دسترس هستند.

So we could say, "Our phones are on", what?

بنابراین می‌توانیم بگوییم، «تلفن‌های ما روشن هستند»، چه؟

Good, "on sale".

خوب، "در فروش".

Very nice.

بسیار خوب.

Okay?

باشه؟

You got that one.

تو اون یکی رو گرفتی

The next one.

بعدی.

"He was nervous before the interview."

او قبل از مصاحبه عصبی بود. از

Which expression could we use?

کدام عبارت می توانیم استفاده کنیم؟

"He was on edge."

"او در حاشیه بود."

Good.

خوب

"He was on edge before the interview."

"او قبل از مصاحبه در وضعیت سختی قرار داشت ."

Okay?

باشه؟

Sometimes we also say, like, if we go to a scary movie or something, "Oh, I was so scared,

گاهی هم می گوییم، مثلاً اگر به فیلم ترسناک یا چیز دیگری برویم، می گوییم: «اوه، خیلی ترسیده بودم،

I was sitting on the edge of my seat."

لبه صندلی ام نشسته بودم».

That means, like, I was really nervous, I wanted to know what happened.

یعنی من واقعا عصبی بودم، می خواستم بدانم چه اتفاقی افتاده است.

Okay?

باشه؟

I was on the edge of my seat.

لبه صندلی ام بودم.

So this idea of being on the edge of something kind of implies or suggests some kind of nervousness

بنابراین این ایده در لبه بودن چیزی به نوعی دلالت یا حکایت از نوعی عصبیت

or fear.

یا ترس دارد.

All right?

خیلی خوب؟

I hope that you are not going to be on edge when you use these expressions because you

امیدوارم وقتی از این عبارات استفاده می‌کنید عصبانی نشوید زیرا

will know them.

آنها را می‌شناسید.

Okay?

باشه؟

And you'll be confident.

و شما مطمئن خواهید بود.

All right.

خیلی خوب.

Good.

خوب

Number five.

شماره پنج.

"The cardiologist is not here right now, but is available if necessary."

متخصص قلب در حال حاضر اینجا نیست، اما در صورت لزوم در دسترس است.

The cardiologist means he or she is a heart specialist.

متخصص قلب یعنی متخصص قلب است.

Okay?

باشه؟

A specialist in illnesses of the heart.

متخصص بیماری های قلبی.

So, the cardiologist is not here right now, but is available if necessary.

بنابراین، متخصص قلب در حال حاضر اینجا نیست، اما در صورت لزوم در دسترس است.

So what's that expression?

پس آن بیان چیست؟

The cardiologist is not here right now, but is on...

متخصص قلب در حال حاضر اینجا نیست، اما مشغول است...

Yes.

بله.

On call.

در تماس.

Okay?

باشه؟

Now, I wrote all this just to make it clear to you.

حالا همه اینها را نوشتم تا برای شما روشن شود.

Okay?

باشه؟

Which one you should use, which expression you should use.

کدام یک را باید استفاده کنید، کدام عبارت را باید استفاده کنید.

But actually, in real life, somebody may just say, "The cardiologist is on call."

اما در واقع، در زندگی واقعی، کسی ممکن است فقط بگوید: "متخصص قلب آماده است."

And that already means that he or she is not here right now, but is available if necessary.

و این بدان معناست که او در حال حاضر اینجا نیست، اما در صورت لزوم در دسترس است.

He or she then has to, in fact, follow certain rules, like they can't drink alcohol, they

او در واقع باید از قوانین خاصی پیروی کند، مانند اینکه نمی توانند الکل بنوشند،

can't take drugs, they can't do anything; they have to be available and fresh and awake

نمی توانند مواد مخدر مصرف کنند، نمی توانند کاری انجام دهند. آنها باید در دسترس و سرحال و بیدار باشند تا بتوانند سر

to come to work and perform professionally.

کار بیایند و حرفه ای انجام دهند.

Okay?

باشه؟

That's what it means when someone is on call.

وقتی کسی در حال تماس است به این معنی است.

All right.

خیلی خوب.

Number six, you can exchange money when you arrive.

شماره شش، وقتی رسیدید می توانید مبادله کنید.

So, what's an expression for that with "on"?

بنابراین، چه عبارتی برای آن با "روشن" وجود دارد؟ هنگام ورود

You can exchange money on arrival.

می توانید مبادله کنید .

Okay.

باشه.

That one wasn't too hard because we had the word "when you arrive".

اون یکی خیلی سخت نبود چون کلمه "وقتی رسیدی" رو داشتیم.

Okay?

باشه؟

All right.

خیلی خوب.

Now, the other one was also "on departure".

حالا آن دیگری هم «در حال عزیمت» بود.

All right?

خیلی خوب؟

Same idea.

همین ایده

Number seven, extra security guards were present and available during the concert.

شماره هفت، نیروهای امنیتی اضافی در طول کنسرت حضور داشتند و در دسترس بودند.

Okay?

باشه؟

So, we could say instead, "Extra security guards were on", okay, there are not that

بنابراین، به جای آن می‌توانیم بگوییم، "گاردهای امنیتی اضافی فعال بودند"، بسیار خوب، در

many options left right now.

حال حاضر گزینه‌های زیادی باقی نمانده است.

Okay?

باشه؟

So, which one do you think it is?

خب، به نظر شما کدام یک است؟

I've already been crossing out the ones we used, so we could say that the extra security

من قبلاً مواردی را که استفاده می کردیم خط زده ام، بنابراین می توان گفت که نگهبانان اضافی

guards were on hand.

در دسترس بودند.

Okay?

باشه؟

On hand during the concert.

در حین کنسرت.

Okay?

باشه؟

That means they were there in case they were needed.

این بدان معناست که آنها در صورت نیاز آنجا بودند.

All right?

خیلی خوب؟

But they were physically there, unlike the cardiologist who might have been at home and

اما آنها از نظر فیزیکی آنجا بودند، برخلاف متخصص قلب که ممکن بود در خانه باشد و

would come in only if he or she was called.

فقط در صورت تماس با او وارد شود.

All right?

خیلی خوب؟

And number eight, I think you know the answer to that one because there's only one answer

و شماره هشت، فکر می کنم شما پاسخ آن یکی را می دانید زیرا تنها یک پاسخ

left.

باقی مانده است.

"I'll be away for work reasons this week.

"این هفته به دلایل کاری دور خواهم بود .

I'll be away on business."

برای کاری دور خواهم بود."

Good.

خوب

Good job.

آفرین.

Okay?

باشه؟

So, "for work reasons" means on business.

بنابراین، "به دلایل کاری" به معنای تجارت است.

All right?

خیلی خوب؟

So, start to use these expressions.

بنابراین، شروع به استفاده از این عبارات کنید.

First and foremost, make sure you understand them 100%, and if necessary, you know, watch

اول از همه، مطمئن شوید که آنها را 100٪ درک کرده اید، و اگر لازم است، می دانید،

the video again, that's okay.

دوباره ویدیو را تماشا کنید، اشکالی ندارد.

And during the week, try to start using a few of these expressions.

و در طول هفته سعی کنید از چند مورد از این عبارات استفاده کنید. از

Use one.

یکی استفاده کن

Use one every day.

هر روز یکی استفاده کنید.

Okay?

باشه؟

And that's fine.

و این خوب است.

You don't have to try to learn everything at once.

لازم نیست سعی کنید همه چیز را به یکباره یاد بگیرید.

Sometimes just taking one expression and using it is much more powerful than having a hundred

گاهی اوقات فقط گرفتن یک عبارت و استفاده از آن بسیار قدرتمندتر از داشتن صد

expressions in your notebook.

عبارت در دفترچه یادداشت شما است.

Okay?

باشه؟

Because in their notebook, they're going to stay in your notebook, but we want them here

زیرا در دفترچه آنها، آنها در نوت بوک شما خواهند ماند، اما ما آنها را اینجا می خواهیم

and we want you using them as well.

و می خواهیم شما نیز از آنها استفاده کنید.

All right?

خیلی خوب؟

And as I said, the first step is to understand them when someone does use them and you're

و همانطور که گفتم، اولین قدم این است که وقتی کسی از آنها استفاده می‌کند و شما می‌گویید

like, "Oh, yeah, I know that.

، "اوه، بله، من این را می‌دانم.

I heard that.

این را شنیدم.

I watched that on EngVid."

آن را در EngVid تماشا کردم."

Okay?

باشه؟

"I know that expression."

"من این عبارت را می دانم."

And next time, you may have the confidence and enough understanding to actually use it.

و دفعه بعد، ممکن است اعتماد به نفس و درک کافی برای استفاده واقعی از آن داشته باشید.

Okay?

باشه؟

So, keep doing that.

بنابراین، این کار را ادامه دهید.

And if you'd like to continue improving, go to our website at www.engvid.com.

و اگر می خواهید به پیشرفت خود ادامه دهید، به وب سایت ما در www.engvid.com بروید.

There you can do a quiz on these, first of all, so you really master them.

در آنجا می توانید اول از همه در مورد آنها یک مسابقه انجام دهید ، بنابراین واقعاً به آنها تسلط دارید.

Okay?

باشه؟

And subscribe to my YouTube channel so you can get lots of other videos in this Speak

و در کانال یوتیوب من مشترک شوید تا بتوانید بسیاری از ویدیوهای دیگر را در این مجموعه Speak

Like A Manager series and in general.

Like A Manager و به طور کلی دریافت کنید.

Okay?

باشه؟

Lots of videos that will shorten your path to mastering English.

ویدیوهای زیادی که مسیر شما را برای تسلط بر زبان انگلیسی کوتاه می کند.

All right?

خیلی خوب؟

Thanks very much for watching.

خیلی ممنون که تماشا کردید

Bye for now.

فعلا خداحافظ.