Upgrade your English: 10 Advanced Business Expressions

Hi, I'm Rebecca from www.engvid.com . Good to see you again!

سلام، من ربکا هستم از www.engvid.com. خوب که دوباره می بینمت!

In today's lesson, we're going to learn ten business expressions, and these are quite

در درس امروز، ده عبارت تجاری را یاد می گیریم ، و این عبارات کاملاً

advanced expressions, and they will help you in two different ways.

پیشرفته هستند و به دو روش مختلف به شما کمک می کنند.

First, they'll help you to understand more of what people are saying around you because

اولاً، آنها به شما کمک خواهند کرد که بیشتر از آنچه مردم در اطراف شما می گویند درک کنید، زیرا

they are advanced expressions, and second, if you learn them and start to use them, you

آنها عبارات پیشرفته ای هستند، و دوم، اگر آنها را یاد بگیرید و شروع به استفاده از آنها کنید،

will sound a lot more advanced in your English, okay?

در زبان انگلیسی خود بسیار پیشرفته تر به نظر می رسید، خوب؟

And definitely, these are expression that, once you start to use them, people will notice.

و قطعاً، اینها عبارتی هستند که وقتی شروع به استفاده از آنها کنید، مردم متوجه آن خواهند شد.

Oh, she's using better English!

اوه، او از انگلیسی بهتری استفاده می کند!

He's using an advanced expression.

او از یک عبارت پیشرفته استفاده می کند.

Okay?

باشه؟

And they will realize that.

و آنها متوجه این موضوع خواهند شد.

So, let's learn what they are.

بنابراین، بیایید یاد بگیریم که آنها چه هستند.

Okay?

باشه؟

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

So, what's interesting about all of these expressions?

بنابراین، چه چیزی در مورد همه این عبارات جالب است؟

They all happen to be about, like, three words, "a something something".

همه آنها اتفاقاً در مورد سه کلمه "یک چیزی چیزی" هستند.

So, they are basically a, an adjective, and then a noun.

بنابراین، آنها اساساً یک صفت و سپس یک اسم هستند.

So, what's interesting here is that you probably already know the noun, okay?

بنابراین، آنچه در اینجا جالب است این است که شما احتمالاً قبلاً اسم را می دانید، خوب؟

So, if I say "option" or "discussion" or "opportunity" or "issue", you probably know what those words

بنابراین، اگر من بگویم "گزینه" یا "بحث" یا "فرصت" یا "مسئله"، احتمالاً می دانید که این کلمات چیست

are.

.

But, what happens is that, in these business expressions or collocations, as they're called,

اما، اتفاقی که می افتد این است که در این عبارات تجاری یا ترکیبی، همانطور که آنها نامیده می شوند،

there's an adjective, which is a little bit more advanced, and that makes it a little

یک صفت وجود دارد که کمی پیشرفته تر است، و آن را

bit more challenging and maybe it leaves you a little bit unsure about what the actual

کمی چالش برانگیزتر می کند و شاید شما را کمی نامطمئن می کند. در مورد اینکه معنای واقعی

meaning is.

چیست

But, if somebody uses the expression, then you really need to know that, because that

اما، اگر کسی از این عبارت استفاده می‌کند، واقعاً باید آن را بدانید، زیرا این

adjective is critical to understanding it, okay?

صفت برای درک آن بسیار مهم است، خوب؟

So, let's go through them one by one and then you will know them.

بنابراین، بیایید آنها را یکی یکی مرور کنیم و سپس آنها را خواهید شناخت.

So, here we go.

پس بزن که بریم.

So, the first one is: "a viable option".

بنابراین، اولین مورد این است: "یک گزینه قابل اجرا".

So, option is what?

بنابراین، گزینه چیست؟

Like, something you can do - you can do this, you can do that, okay?

مثلاً کاری که می توانید انجام دهید - می توانید این کار را انجام دهید، می توانید آن را انجام دهید، باشه؟

But viable, what does viable mean?

اما قابل دوام، دوام به چه معناست؟

Viable just means possible, okay?

قابل دوام فقط یعنی ممکن، باشه؟

It's a viable option, means it's a possibility.

این یک گزینه قابل اجرا است، یعنی یک امکان است.

That's what it means.

معنی آن همین است.

That's all.

همین.

For example, let's say you have to get downtown so you could take public transportation, you

به عنوان مثال، فرض کنید باید به مرکز شهر بروید تا بتوانید از حمل و نقل عمومی استفاده کنید،

could take a taxi, you could drive, these are all viable options.

تاکسی بگیرید، بتوانید رانندگی کنید، اینها همه گزینه های قابل اجرا هستند.

Okay?

باشه؟

Possible options.

گزینه های ممکن

That's it.

خودشه.

Alright.

بسیار خوب.

The next one: "a fruitful discussion".

مورد بعدی: «بحثی پربار».

So, you know, especially if you're in business, what a discussion is, when two people are

بنابراین، شما می دانید، به خصوص اگر در تجارت هستید ، وقتی دو نفر در حال

speaking and discussing an idea or a possibility.

صحبت کردن و بحث درباره یک ایده یا یک احتمال هستند، بحث چیست.

So, here, the adjective is a "fruitful" discussion.

بنابراین، در اینجا، صفت یک بحث «ثمربخش» است.

So, what is fruitful?

بنابراین، چه چیزی مثمر ثمر است؟

Something to do with fruit?

ربطی به میوه داره؟

No.

نه.

Fruitful does mean, like, full of fruit, but fruit here has a different meaning.

مثمر ثمر به معنای پر از میوه است، اما میوه در اینجا معنای دیگری دارد.

Fruitful discussion is a useful discussion.

بحث مثمر ثمر بحث مفیدی است.

A discussion that had a good result, a good option, a good outcome, okay?

بحثی که نتیجه خوبی داشت، یک گزینه خوب، یک نتیجه خوب، خوب؟

So, it was fruitful, it was a very useful discussion, it was a good discussion, it was

پس مثمر ثمر بود، بحث بسیار مفیدی بود، بحث خوبی بود

a helpful discussion, okay?

، بحث مفیدی بود، باشه؟

So, that's the meaning of "a fruitful discussion".

بنابراین، این معنای "یک بحث ثمربخش" است.

Now, you will see that, here, I have a smiley face, so why's that?

حالا، خواهید دید که، اینجا، من یک صورتک دارم ، پس چرا اینطور است؟

Because the first three expressions are all kind of on the positive side, okay?

چون سه عبارت اول همه جنبه مثبت دارند، خوب؟

The next three are neutral, and the last four are a little bit on the negative side.

سه مورد بعدی خنثی هستند و چهار مورد آخر کمی جنبه منفی دارند.

So, let's get back.

بنابراین، بیایید برگردیم.

The next one: "a golden opportunity".

مورد بعدی: "یک فرصت طلایی".

An opportunity by itself is a positive thing, but if something is a golden opportunity,

یک فرصت به خودی خود یک چیز مثبت است، اما اگر چیزی یک فرصت طلایی است، به

what does that mean?

چه معناست؟

It's an amazing opportunity.

این یک فرصت شگفت انگیز است.

It's a wonderful opportunity.

این یک فرصت فوق العاده است.

It's a great opportunity.

این یک فرصت عالی است.

For example, let's suppose there's a bright student and then he or she gets a scholarship,

به عنوان مثال، فرض کنید یک دانشجوی باهوش وجود دارد و سپس او یک بورس تحصیلی می گیرد، یک بورسیه تحصیلی

a fully paid scholarship to go and study at a very well-known university.

کاملاً پرداختی برای رفتن و تحصیل در یک دانشگاه بسیار معروف.

That's a golden opportunity, okay?

این یک فرصت طلایی است، باشه؟

To improve his life or her life.

برای بهبود زندگی خود.

So now, say them after me, because you want to be able to also say them and use them comfortably,

پس حالا، آنها را بعد از من بگویید، زیرا می خواهید بتوانید آنها را نیز بگویید و راحت از آنها استفاده کنید،

and we will be using them in sentences in the next board, but let's also master the

و ما از آنها در جملات در تابلوی بعدی استفاده خواهیم کرد، اما بیایید بر

pronunciation, so repeat after me: a viable option, a fruitful discussion, a golden opportunity.

تلفظ هم مسلط باشیم، پس بعد از من تکرار کنید: یک زنده گزینه، یک بحث پربار، یک فرصت طلایی.

Okay?

باشه؟

Now, are you just going to be saying that phrase?

حالا، آیا قرار است آن عبارت را بگویید؟

No, of course it will be in a sentence.

خیر، البته در یک جمله خواهد بود.

For example, "That's a viable option.", "That's a fruitful discussion.", or "That was a fruitful

به عنوان مثال، "این یک گزینه مناسب است."، "این یک بحث پربار است."، یا "این یک بحث پربار بود

discussion.", "That's a golden opportunity.", okay?

."، "این یک فرصت طلایی است."، خوب؟

So, you could use it in many ways, but that's a really simple way.

بنابراین، شما می توانید از آن به طرق مختلف استفاده کنید، اما این یک راه واقعا ساده است.

Next, now these next three are kind of neutral.

بعد، حالا این سه بعدی به نوعی خنثی هستند.

They're not good or bad, they're just sort of factual.

آنها خوب یا بد نیستند، آنها فقط به نوعی واقعی هستند.

So, we have here: "a tentative appointment".

بنابراین، ما اینجا داریم: "یک قرار آزمایشی".

Appointment you know, because you make appointments all the time, but if you say, "We have a tentative

قرار ملاقات را می‌دانید، زیرا همیشه قرار ملاقات می‌گذارید ، اما اگر بگویید: «

appointment to meet on Monday at 3:00.", so tentative means not certain.

دوشنبه ساعت ۳ بعدازظهر یک قرار آزمایشی داریم.» پس آزمایشی به معنای قطعی نیست.

Not fixed.

درست نشد.

It's kind of just for now, that's what we've said but it might change, it's not confirmed,

این فقط فعلاً است، این همان چیزی است که ما گفتیم، اما ممکن است تغییر کند، تأیید نشده است،

alright?

خوب؟

So, that's tentative.

بنابراین، این آزمایشی است.

Say it after me: a tentative appointment.

بعد از من بگو: یک قرار آزمایشی.

Good.

خوب

Next, this is quite advanced actually, this next one: "a foregone conclusion".

بعد، این در واقع کاملاً پیشرفته است، این مورد بعدی: "نتیجه گیری از قبل".

Conclusion, you probably know, alright?

نتیجه، احتمالاً می دانید، خوب است؟

A foregone conclusion means a conclusion that everybody kind of already knows what that's

نتیجه‌گیری از قبل به معنای نتیجه‌گیری است که همه از قبل می‌دانند که قرار است

going to be.

چه چیزی باشد.

For example, let's suppose there are some elections going on and everybody knows already

برای مثال، فرض کنید برخی از انتخابات در حال انجام است و همه از قبل می‌دانند

who is going to win.

چه کسی برنده خواهد شد.

And then the election happens and that party wins.

و سپس انتخابات اتفاق می افتد و آن حزب پیروز می شود.

So, it's no surprise, right?

بنابراین، جای تعجب نیست، درست است؟

Everybody already knows it.

همه از قبل می دانند.

So, that would be a foregone conclusion.

بنابراین، این یک نتیجه گیری قطعی خواهد بود.

It was a foregone conclusion that that party was going to win the elections.

این یک نتیجه قطعی بود که آن حزب در انتخابات پیروز خواهد شد.

Say it after me: a foregone conclusion.

بعد از من بگو: نتیجه گیری از قبل.

Good.

خوب

Next: "a stopgap measure".

بعدی: "یک معیار توقف".

A measure is just, here, meaning like, an action, okay?

اندازه گیری فقط، در اینجا، به معنای عمل است، خوب است؟

A step, or an action.

یک قدم یا یک اقدام.

But what does it mean, a stopgap measure?

اما معنی آن چیست، معیار توقف؟

It's something that you just do temporarily.

این کاری است که شما فقط به طور موقت انجام می دهید.

For example, let's say you work in an office and you've got some really important work

به عنوان مثال، فرض کنید شما در یک دفتر کار می کنید و کارهای بسیار مهمی

to do and suddenly, your computer stops working and you don't have a computer.

برای انجام دادن دارید و ناگهان کامپیوتر شما از کار می افتد و کامپیوتر ندارید.

Well, you can't be without a computer, right, these days, but somebody then realizes that

خوب، این روزها نمی توانید بدون کامپیوتر باشید، درست است ، اما یک نفر متوجه می شود که

John just two desks away is away on holiday this week, and his computer is available.

جان فقط دو میز دورتر در تعطیلات این هفته دور است و کامپیوترش در دسترس است.

Therefore, they say, "Hey, why don't you just work on John's computer this week and, in

بنابراین، آنها می گویند، "هی، چرا این هفته روی کامپیوتر جان کار نمی کنی و

the meantime, we'll get your computer repaired?", alright?

در ضمن، ما کامپیوترت را تعمیر می کنیم؟"، خوب؟

But, it's not for always.

اما، برای همیشه نیست.

You're not always going to use his computer, it's just what?

قرار نیست همیشه از کامپیوتر او استفاده کنید، این فقط چیست؟

A stopgap measure.

یک اقدام توقف.

It's just a temporary measure.

این فقط یک اقدام موقت است.

Alright?

بسیار خوب؟

That's that one.

اون یکیه

Now, let's look at some that are a little bit more on the negative side, talking about

حال، بیایید به برخی از آنها نگاه کنیم که کمی بیشتر جنبه منفی دارند و در مورد

things which are more serious.

چیزهایی که جدی تر هستند صحبت می کنیم.

For example: "a pressing issue".

به عنوان مثال: "یک مسئله مبرم".

An issue is, like, a big problem, right?

یک مسئله مثل یک مشکل بزرگ است، درست است؟

A pressing issue, right, it's pressing, means it's urgent, it's really important.

یک مسئله مبرم، درست است، فوری است، یعنی فوری است، واقعاً مهم است.

For example, many people would consider healthcare a pressing issue, or climate change, a pressing

به عنوان مثال، بسیاری از مردم مراقبت های بهداشتی را یک مسئله مبرم یا تغییر آب و هوا را یک مسئله مبرم در

issue, okay?

نظر می گیرند، خوب؟

Something that you need to solve, it's urgent, it's important, it's a pressing issue.

چیزی که باید حلش کنید، فوری است ، مهم است، یک مسئله مبرم است.

Okay?

باشه؟

Next, well, say it after me: a pressing issue.

بعد، خوب، بعد از من بگو: یک مسئله مبرم.

Good.

خوب

It's important to say it aloud whenever you can, because once you've said it aloud, it

مهم این است که هر زمان که می توانید آن را با صدای بلند بگویید ، زیرا وقتی آن را با صدای بلند گفتید،

becomes that much easier for you to say it aloud again, okay?

گفتن دوباره با صدای بلند برای شما بسیار آسان تر می شود، خوب؟

If you never said it aloud, it's going to be very hard for you to use it at work, but

اگر هرگز آن را با صدای بلند نگفته اید، استفاده از آن در محل کار برایتان بسیار سخت خواهد بود، اما

if you've said it and you've practiced it, you've practiced it with me, you've practiced

اگر آن را گفته اید و آن را تمرین کرده اید، آن را با من تمرین

it afterwards, you've practiced it when you wake up in the morning or after dinner, then

کرده اید، سپس آن را تمرین کرده اید. وقتی صبح از خواب بیدار می شوید یا بعد از شام آن را تمرین کرده اید، سپس

you've heard yourself using it, it becomes familiar, and you'll feel more confident using

شنیده اید که از آن استفاده می کنید ، آشنا می شود و با استفاده از آن احساس اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت

it.

.

Okay?

باشه؟

So, do that when I say practice it, really try to do that, unless you're somewhere like

بنابراین، وقتی می‌گویم آن را تمرین کنید، این کار را انجام دهید، واقعاً سعی کنید این کار را انجام دهید، مگر اینکه جایی مانند

a library where you have to be really quiet, okay?

یک کتابخانه باشید که باید واقعاً ساکت باشید، خوب؟

Next: "a moot point".

بعدی: "یک نکته قابل بحث".

Now, that sounds a little bit weird.

حالا این کمی عجیب به نظر می رسد.

This word "moot" is kind of a strange sounding word.

این کلمه "moot" به نوعی کلمه ای عجیب و غریب است.

A point, you know, but what is moot point?

یک نکته، می دانید، اما موضوع بحث چیست؟

So, a moot point, first I'll give you the meaning, a moot point is kind of like an unimportant

بنابراین، یک مورد بحث، ابتدا معنی را به شما می‌دهم ، یک نقطه بحث مانند یک

point, okay?

نکته بی‌اهمیت است، خوب؟

It's not relevant - it's not so relevant, it's really unimportant at this stage.

مرتبط نیست - چندان مرتبط نیست، در این مرحله واقعاً بی اهمیت است.

So, for example, let's say you go to the airport and you and your team have to fly somewhere

بنابراین، برای مثال، فرض کنید به فرودگاه می روید و شما و تیمتان باید

for a very important meeting with a client, but there's a huge storm and there are lots

برای یک جلسه بسیار مهم با مشتری به جایی پرواز کنید، اما طوفان بزرگی وجود دارد و

of cancellations of the flights, so you're trying to rearrange your flights and everything,

پروازها لغو شده اند، بنابراین شما در تلاش هستید. برای تنظیم مجدد پروازها و همه چیز،

right?

درست است؟

And then, you finally manage to do that and then one of the people on your team says "Okay,

و سپس، بالاخره موفق به انجام این کار می شوید و سپس یکی از افراد تیمتان می گوید: "خوب،

but then when we get there, how are we going to now get to the - get from the airport to

اما وقتی به آنجا رسیدیم، چگونه می خواهیم به - از فرودگاه

the hotel?" and you say "You know what, that's a moot point.

به هتل برسیم؟" و می گویید "می دانید، این یک موضوع بحث برانگیز است.

Right now, the most important thing is that we get there, then once we get there, we'll

در حال حاضر، مهمترین چیز این است که ما به آنجا برسیم، سپس وقتی به آنجا رسیدیم،

figure out the rest of it."

بقیه چیزها را مشخص خواهیم کرد."

So, a moot point is an unimportant point, okay?

بنابراین، یک نقطه بحث، یک نکته بی اهمیت است، خوب؟

Next, oh, do you want to say that weird word, okay?

بعد، اوه، می‌خواهی آن کلمه عجیب و غریب را بگویی، باشه؟

Try it: a moot point.

آن را امتحان کنید: یک نکته قابل بحث.

It's exactly like it sounds, a moot point.

دقیقاً همانطور که به نظر می رسد، یک موضوع بحث برانگیز است.

Good.

خوب

Let's go to the next two.

بریم سراغ دو مورد بعدی.

So this one is: "a stumbling block".

پس این یکی است: «سنگ مانع».

A block is like a brick, like, you know, Lego blocks, that maybe you played with when you

بلوک مانند آجر است، می‌دانید، بلوک‌های لگو، که شاید در

were a child, but a stumbling block, what does it mean to stumble?

کودکی با آن بازی می‌کردید، اما یک سنگ‌گیر، لغزش به چه معناست؟

To stumble is like, to kind of trip and fall.

تلو تلو خوردن مانند سفر و سقوط است.

So, a stumbling block is like an obstacle.

بنابراین، یک مانع مانند یک مانع است.

Something that's in your way, something that's preventing you from going forward, okay?

چیزی که در مسیر شما قرار دارد، چیزی که مانع رفتن شما به جلو می شود، باشه؟

For example, I don't like to give this example, but it's kind of true, I know, from teaching

به عنوان مثال، من دوست ندارم این مثال را بزنم، اما این درست است، می‌دانم، از آموزش دادن

so many students, that many students find that prepositions are kind of like a stumbling

به دانش‌آموزان زیادی، که بسیاری از دانش‌آموزان متوجه می‌شوند که حروف اضافه مانند یک

block to making progress in English, because they - it's like every time you're trying

مانع برای پیشرفت در زبان انگلیسی هستند، زیرا آنها - مثل این است که هر بار که می خواهید

to use it, you have to think a lot and you might make a mistake.

از آن استفاده کنید، باید خیلی فکر کنید و ممکن است اشتباه کنید.

So, it's a little bit of an obstacle, you can get over them like any obstacle, but it's

بنابراین، این یک کمی مانع است، شما می توانید مانند هر مانعی از آنها عبور کنید، اما این

a stumbling block, okay?

یک مانع است، خوب؟

It's something that prevents you from moving forward and may make you fall or fail in that

این چیزی است که شما را از حرکت به جلو باز می دارد و ممکن است باعث سقوط یا شکست شما از این

sense, okay?

نظر شود، خوب؟

It's a stumbling block to your progress.

این یک مانع برای پیشرفت شما است.

Okay.

باشه.

Next: "a short-sighted view".

بعدی: "یک دیدگاه کوته بینانه".

A short-sighted view.

یک دیدگاه کوته بینانه.

A view, you know, but a view in this case doesn't mean something that you can see, a

یک دیدگاه، می دانید، اما یک نما در این مورد به معنای چیزی نیست که شما بتوانید ببینید، یک

view in this case means your opinion.

نما در این مورد به معنای نظر شما است.

Just like we could ask somebody, right, "What's your opinion?", or "What are your views on

درست مثل اینکه از کسی بپرسیم، درست است، " نظر شما چیست؟"، یا "نظر شما در

this?"

این مورد چیست؟"

View here means opinion in this expression, but a short-sighted view, what's that?

دیدگاه در اینجا به معنای نظر در این بیان است، اما نگاه کوته بینانه، آن چیست؟

Okay, so there are two things, thinking about what's in front of you in life, or thinking

خوب، پس دو چیز وجود دارد، فکر کردن به آنچه در زندگی پیش روی شماست، یا فکر کردن

about what's going to happen later.

به آنچه قرار است بعدا اتفاق بیفتد.

So, let's suppose there's a young student and a young person and he's in university

بنابراین، فرض کنید یک دانشجو و یک جوان وجود دارد و او در دانشگاه است

and he gets a great part-time job in the summer, a great job in the summer, and he's all excited

و در تابستان یک کار نیمه وقت عالی پیدا می کند، یک کار عالی در تابستان، و همه او هیجان زده است

and tells you "You know what, I'm going to make like 10,000 dollars this summer!", and

و به شما می گوید: "می دانی چه، من" من این تابستان 10000 دلار درآمد خواهم داشت!"، و

he's very happy, and you're happy for him, but then he says "So, I've decided to drop

او بسیار خوشحال است، و شما برای او خوشحال هستید، اما بعد او می گوید: "بنابراین، من تصمیم گرفتم

out of university because, look, I can make 10,000 dollars."

از دانشگاه انصراف دهم، زیرا، ببین، من می توانم 10،000 دلار درآمد داشته باشم. "

So you, let's say, being perhaps a more mature person may say to him "You know what, I think

بنابراین، فرض کنید، شاید فرد بالغ‌تری به او بگویید: "می‌دانی،

you're taking a bit of a short-sighted view.

فکر می‌کنم کمی کوته‌بینانه نگاه

You're only thinking about what's immediately in front of you and right now, 10,000 dollars

می‌کنی. تو فقط به چیزی فکر می‌کنی که بلافاصله و درست در مقابلت است. حالا 10000 دلار

seems like a lot of money, but if you continue in university, you have a chance to do much

پول زیادی به نظر می رسد، اما اگر در دانشگاه ادامه دهید، شانس خیلی

better", okay?

بهتری دارید، خوب؟

So, a short-sighted view is when you're just looking at what's right in front of you and

بنابراین، یک دیدگاه کوته بینانه زمانی است که شما فقط به آنچه درست در مقابل شماست نگاه می کنید و

not thinking of the long-term benefits or implications of something that you've decided

به مزایای بلندمدت یا پیامدهای کاری که تصمیم

to do.

به انجام آن گرفته اید فکر نمی کنید.

Okay?

باشه؟

So, repeat it after me: a short-sighted view.

پس بعد از من تکرار کن: یک نگاه کوته بینانه.

And this one we didn't say: a stumbling block.

و این یکی را که نگفتیم: سنگ بند.

Good.

خوب

So now, I know they're kind of new, I know there are a lot of new words, but you can

بنابراین اکنون، می دانم که آنها به نوعی جدید هستند، می دانم که کلمات جدید زیادی وجود دارد، اما شما می

get it, okay?

توانید آن را دریافت کنید، باشه؟

You'll definitely get it, I know that for sure, I work with lots and lots of students,

مطمئناً آن را دریافت خواهید کرد، من مطمئناً می دانم که من با تعداد زیادی از دانش آموزان کار می کنم،

and once you start to use it, you'll feel much more comfortable, and you'll probably

و وقتی شروع به استفاده از آن کنید، احساس راحتی بیشتری خواهید کرد و احتمالاً

find some that you like more than others, so start to use that, start to try to apply

مواردی را پیدا خواهید کرد که بیشتر از آنها دوست دارید. دیگران ، پس شروع به استفاده از آن کنید، سعی کنید

it to your own life, okay?

آن را در زندگی خود اعمال کنید، خوب؟

Think of - are you facing any stumbling blocks right now in your life?

فکر کنید - آیا در حال حاضر در زندگی خود با موانعی روبرو هستید؟

Are there any golden opportunities waiting for you that you could take advantage of?

آیا فرصت های طلایی در انتظار شماست که بتوانید از آنها استفاده کنید؟

Is anything that you know a foregone conclusion?

آیا چیزی که می دانید نتیجه گیری قبلی است؟

Okay?

باشه؟

Think about it when you apply something you learn to something you already know, you can

در مورد آن فکر کنید وقتی چیزی را که یاد گرفته‌اید در مورد چیزی که قبلاً می‌دانید به کار می‌برید، می‌توانید

learn it and remember it much more effectively.

آن را یاد بگیرید و بسیار مؤثرتر به خاطر بسپارید.

Okay?

باشه؟

But now, let's try to apply these into some real sentences.

اما اکنون، بیایید سعی کنیم اینها را در برخی جملات واقعی اعمال کنیم.

Okay, so now, let's practice.

خوب، حالا بیایید تمرین کنیم.

Okay?

باشه؟

So, here we have the adjectives that are part of the expression that we learned, and here

بنابراین، در اینجا ما صفاتی را داریم که بخشی از عبارتی است که یاد گرفتیم، و در اینجا

we have some sentences.

چند جمله داریم.

So, let me just go over which adjectives we have and then you can help me to fill them

بنابراین، اجازه دهید فقط به صفت هایی که داریم بپردازم و سپس می توانید به من کمک کنید تا آنها

into the sentences.

را در جملات پر کنم.

The first one: tentative.

اولی: آزمایشی.

Now, there are two ways to pronounce this word, by the way, you can say these t's: tentative,

حالا دو راه برای تلفظ این کلمه وجود دارد، اتفاقاً می توانید این t ها را بگویید: آزمایشی،

or "tenative", okay?

یا "اجباری"، باشه؟

Next: foregone, pressing, viable, golden, fruitful.

بعدی: از دست رفته، فشار، قابل دوام، طلایی، پربار.

Okay?

باشه؟

Alright.

بسیار خوب.

Let's get started.

بیایید شروع کنیم.

Number one: We have an unconfirmed appointment.

شماره یک: ما یک قرار ملاقات تایید نشده داریم.

So, let's replace this word with one of the words that we learned which means the same

پس بیایید این کلمه را با یکی از کلماتی که یاد گرفتیم جایگزین کنیم که به همان معنی

thing.

است.

What is that?

اون چیه؟

If you need more time to think, you can pause the video, think, and then continue, or just

اگر برای فکر کردن به زمان بیشتری نیاز دارید، می‌توانید ویدیو را مکث کنید، فکر کنید، و سپس ادامه دهید، یا فقط

stay with me.

با من بمانید.

So, the expression should be "We have a tentative appointment.", good.

بنابراین، باید این عبارت باشد "ما یک قرار آزمایشی داریم ."، خوب است.

Okay?

باشه؟

We have a tentative appointment.

یک قرار آزمایشی داریم

We don't usually say we have an unconfirmed appointment, you can say that, these aren't

ما معمولاً نمی گوییم قرار ملاقات تأیید نشده ای داریم ، می توانید بگویید، اینها

wrong, but this is like a professional expression, okay?

اشتباه نیستند، اما این مانند یک بیان حرفه ای است، خوب؟

We have a tentative appointment.

یک قرار آزمایشی داریم

And, by the way, it's not only for appointments.

و اتفاقاً فقط برای قرار ملاقات نیست.

You could have a tentative plan, you could have a tentative meeting, okay?

شما می توانید یک برنامه آزمایشی داشته باشید، می توانید یک جلسه آزمایشی داشته باشید، خوب؟

So, we use this expression in various ways.

بنابراین، ما از این عبارت به طرق مختلف استفاده می کنیم.

Next: They had a great discussion.

بعد: بحث بسیار خوبی داشتند.

That's not wrong.

این اشتباه نیست.

What's a better way to say it?

چه راهی بهتر برای گفتن آن وجود دارد؟

Let's upgrade it.

بیایید آن را ارتقا دهیم.

They had a - which of those words?

آنها یک - کدام یک از آن کلمات را داشتند؟

They had a fruitful discussion, okay?

آنها بحث پرباری داشتند، خوب؟

Fruitful.

مفید.

Useful, very successful, very good, very helpful, alright?

مفید، بسیار موفق، بسیار خوب، بسیار مفید، خوب است؟

Next: That's not a possible option.

بعدی: این یک گزینه ممکن نیست.

What could we say instead of that?

به جای آن چه می توانستیم بگوییم؟

That's not a - yes - That's not a viable option, okay?

این یک گزینه نیست - بله - این گزینه مناسبی نیست، خوب؟

That's not a viable option.

این گزینه مناسبی نیست.

See how it sounds so much more professional?

ببینید چقدر حرفه ای تر به نظر می رسد؟

So much more advanced, okay?

خیلی پیشرفته تر، باشه؟

Immediately, you will just sound like you're really comfortable using English, which is

بلافاصله، به نظر می رسد که واقعاً با استفاده از انگلیسی راحت هستید،

what you want.

چیزی که می خواهید.

Okay.

باشه.

Number four: The speaker discussed urgent issues.

شماره چهار: سخنران مسائل فوری را مورد بحث قرار داد.

What's another way to say "urgent"?

راه دیگری برای گفتن "فوری" چیست؟

Which of our words?

کدام یک از کلمات ما؟

Okay, pressing.

باشه، فشار دادن

The speaker discussed pressing issues, or, a pressing issue, okay?

سخنران در مورد مسائل مبرم صحبت کرد، یا، یک موضوع مبرم، خوب؟

It's like "urgent".

مثل "فوری" است.

Next: That's an obvious conclusion.

بعدی: این یک نتیجه گیری واضح است.

What's another way to say that?

راه دیگری برای گفتن آن چیست؟

That's a - not too many options left now.

این یک - گزینه های زیادی در حال حاضر باقی نمانده است.

That's a foregone conclusion, okay?

این یک نتیجه گیری قبلی است، خوب؟

Good.

خوب

That's a foregone conclusion.

این یک نتیجه گیری قبلی است.

I guarantee you that if you use this expression at work, people will be impressed, okay?

من به شما تضمین می دهم که اگر از این عبارت در محل کار استفاده کنید، مردم تحت تأثیر قرار می گیرند، خوب؟

It's a - it's not just a way of expressing yourself differently, it's a way of thinking

این یک - این فقط راهی برای بیان متفاوت خود نیست، بلکه یک روش متفاوت فکر کردن است

differently, and that's why these expressions are so valuable, okay?

، و به همین دلیل است که این عبارات بسیار ارزشمند هستند، خوب؟

Next, number six: You have a super opportunity to optimize your English with these expressions!

بعد، شماره شش: شما یک فرصت فوق العاده دارید که انگلیسی خود را با این عبارات بهینه کنید!

So, what do we want to say instead of "a super opportunity?

بنابراین، به جای "یک فرصت فوق العاده ؟

You have a - yes - you have golden opportunity to optimize your English with these expressions.

شما یک - بله - فرصت طلایی دارید تا انگلیسی خود را با این عبارات بهینه کنید، چه چیزی می خواهیم بگوییم.

Okay.

خوب.

Great.

عالی.

So, of course here, you saw that we just did six of them.

بنابراین، البته اینجا، دیدید که ما فقط شش کار را انجام دادیم.

We did learn ten today, so what you should do now is, you know, go to www.engvid.com

ما امروز ده مورد را یاد گرفتیم، بنابراین کاری که اکنون باید انجام دهید این است که به www.engvid.com بروید

, there you can do a quiz on all of the expressions that we learned and, even though we did a

، در آنجا می توانید یک مسابقه در مورد تمام عباراتی که یاد گرفتیم و، حتی اگر کمی انجام دادیم، انجام دهید.

little bit of review here, it might not be enough for your brain to really remember it

کمی مرور در اینجا، ممکن است برای مغز شما کافی نباشد که واقعا آن را به

well.

The brain loves practice, okay?

So, go to our site and do the quiz.

خوبی به خاطر بسپارد.

It will really help you master those expressions and take them forward with you, because otherwise,

شما، زیرا در غیر این صورت،

you're watching but you're not taking away, and what you really want to do is to take

شما تماشا می‌کنید اما نمی‌گیرید، و کاری که واقعاً می‌خواهید انجام دهید این است

away and start to apply what you've learned, okay?

که چیزهایی را که یاد گرفته‌اید بردارید و شروع کنید به به کار بردن، خوب؟

And, what else can you do?

و چه کارهای دیگری می‌توانید انجام دهید

Well, if you haven't already, do subscribe to my YouTube channel and ring the bell so

؟ اگر قبلاً این کار را نکرده‌اید، در کانال یوتیوب من مشترک شوید و زنگ را به صدا درآورید تا

you will be notified every time I have a new lesson and, if you're really interested in

هر بار که درسی جدید دارم و اگر واقعاً به آن علاقه دارید مطلع شوید در

taking your English to a higher level, check out my English course, it's an online course

بالا بردن سطح زبان انگلیسی خود، دوره انگلیسی من را بررسی کنید، این یک دوره آنلاین است

called "Correct Your English Errors in 10 Minutes a Day" ( https://10.bexenglish.com

به نام "در 10 دقیقه در روز اشتباهات انگلیسی خود را تصحیح کنید " (https://10.bexenglish.com

). It's an easy, quick system to correct lots of mistakes in pronunciation, expressions,

). این یک سیستم آسان و سریع برای تصحیح بسیاری از اشتباهات در تلفظ، عبارات،

grammar, vocabulary, and so on, okay?

دستور زبان، واژگان و غیره است، درست است؟

I think you'll really like it; we're getting really great feedback from a lot of our students.

من فکر می کنم شما واقعا آن را دوست خواهید داشت. ما بازخورد بسیار خوبی از بسیاری از دانش آموزان خود دریافت می کنیم.

So, thanks very much for watching and all the best with your English.

بنابراین، از تماشای شما بسیار سپاسگزارم و بهترین ها را با انگلیسی شما.

Bye for now.

فعلا خداحافظ.