5 MOST Difficult English GRAMMAR Structures! The EASY WAY!

Can you understand this conversation?

آیا می توانید این گفتگو را درک کنید؟

hello.

Welcome to the Starfish Spa.

سلام

به آبگرم Starfish خوش آمدید.

Here you can have anything you want done for free.

در اینجا می توانید هر کاری را که می خواهید به صورت رایگان انجام دهید.

Have your nails done, have your butthole cleaned.

ناخن‌هایتان را درست کنید، سوراخ‌هایتان را تمیز کنید.

Have your eyebrows waxed, or have your haircut, you name it.

ابروهایتان را اپیلاسیون کنید یا موهایتان را کوتاه کنید.

We'll have one of our talented stylists do it for you.

ما از یکی از استایلیست های با استعداد خود خواهیم داشت که این کار را برای شما انجام دهد.

Wow. Wait.

عجب صبر کن

Sorry. Did you

متاسفم آیا شما

This is your personal stylist

این استایلیست شخصی شماست که به آن

you need.

نیاز دارید.

Sorry. You just said That's right.

متاسفم فقط گفتی درسته

If yours needs cleaning, we can make it look fresh as a daisy.

اگر مال شما نیاز به تمیز کردن دارد، می‌توانیم آن را مانند گل مروارید تازه کنیم.

Is that my.

آیا آن من است.

But hold on. I'm not finished yet.

اما دست نگه دار من هنوز تمام نشده ام.

Eva is a robot.

ایوا یک ربات است.

You can make her do anything.

شما می توانید او را مجبور به انجام هر کاری کنید.

Anything?

هر چیزی؟

Can I have ever get me a chocolate?

آیا تا به حال می توانم برایم یک شکلات تهیه کنم؟

You. Wow.

شما عجب

Thanks. Ever

با تشکر

I like this.

من همیشه این را دوست دارم

This is. This is great.

این است. این عالی است.

So which service would you like? want the

پس کدام سرویس را دوست دارید؟ می خواهید

I've put timestamps in chapters for each of these structures.

برای هر یک از این ساختارها در فصل ها مهر زمانی گذاشته ام.

So if you think Yeah I know this one. Skip.

بنابراین اگر فکر می کنید بله من این را می دانم. پرش کنید.

You can.

شما می توانید.

However I recommend you watch this from beginning to end.

با این حال توصیه می کنم این را از ابتدا تا انتها تماشا کنید. به

That way everything will make perfect sense to you.

این ترتیب همه چیز برای شما کاملاً منطقی خواهد بود.

we often practice all of these in my speaking classes.

ما اغلب همه اینها را در کلاس های اسپیکینگ خود تمرین می کنیم.

You can join here.

می توانید از اینجا بپیوندید.

also you need to make notes during this lesson.

همچنین باید در طول این درس یادداشت برداری کنید .

okay. Starting easy.

باشه شروع آسان. از

Have someone do something or get someone to do something.

کسی بخواهید کاری انجام دهد یا کسی را وادار به انجام کاری کنید.

So, for example, I come to your company for an interview.

مثلا من برای مصاحبه به شرکت شما می آیم.

You're the boss.

تو رئیسی

This is your assistant, Stella.

این دستیار شما استلا است.

Hey, Stella.

هی، استلا.

So, at interviews, I'm always very, very nervous.

بنابراین، در مصاحبه ها، من همیشه بسیار بسیار عصبی هستم.

So I ask you.

پس من از شما می پرسم.

Can I have some tea, please? and you say.

آیا می توانم یک چای بخورم، لطفا؟ و تو بگو

Don't worry.

نگران نباشید. از

I'll ask Stella to get you some tea.

استلا می خواهم برایت چای بیاورد.

remember.

به یاد داشته باشید.

You are the boss.

شما رئیس هستید.

You will arrange this.

شما این را ترتیب خواهید داد.

I'm arranging it. How? By asking.

دارم ترتیبش میدم چگونه؟ با پرسیدن.

So replace ask.

پس بپرسید را جایگزین کنید.

We've have removed the two.

ما این دو را حذف کرده ایم.

The verb is the same pronunciation.

فعل همان تلفظ است.

In English we usually stress the important parts of the sentence.

در زبان انگلیسی معمولاً بر قسمت های مهم جمله تأکید می کنیم.

If you just say Stella, get tea.

اگر فقط می گویید استلا، چای بیاور.

I understand what you mean.

متوجه منظور شما هستم

So those are the words you stress when you speak.

بنابراین این کلماتی هستند که هنگام صحبت کردن بر آنها تاکید می کنید.

I'll have Stella get you some tea.

من استلا برایت چای بیاورم.

and again this structure to have someone do something is for arrangements.

و دوباره این ساختار برای اینکه کسی کاری انجام دهد برای هماهنگی است.

Like when you ask someone to do something for you.

مثل زمانی که از کسی می خواهید کاری برای شما انجام دهد.

You try it.

شما آن را امتحان کنید.

Now with an example you might use.

حالا با مثالی که ممکن است استفاده کنید.

Let's say that Yesterday you asked

فرض کنید دیروز از

ChatGPT to write your essay for you.

ChatGPT خواستید که مقاله شما را برای شما بنویسد.

Very bad. Don't do that.

خیلی بد این کار را نکن

But if you do now you know how to say it in English.

اما اگر اکنون این کار را انجام دهید، می دانید چگونه آن را به زبان انگلیسی بگویید.

you arranged this.

شما این را ترتیب دادید

So remove ask half.

بنابراین ask half را حذف کنید.

This is past tense.

این زمان گذشته است.

So had you had ChatGPT

بنابراین اگر ChatGPT

removed two You had ChatGPT write your essay for you.

دو مورد را حذف کرده بودید، ChatGPT خواستید مقاله شما را برای شما بنویسد.

Don't do that.

Please.

این کار را نکن

لطفا

and again pronunciation which words do you stress?

و دوباره تلفظ روی کدام کلمات تاکید می کنید؟

ChatGPT you write, I say again the important words of a sentence,

ChatGPT شما می نویسید، من دوباره کلمات مهم یک جمله را می گویم،

those other words which you stress when you speak.

آن کلمات دیگری که هنگام صحبت بر آنها تاکید می کنید.

Yeah.

Yesterday I had ChatGPT write my essay.

آره

دیروز من ChatGPT داشتم که مقاله ام را بنویسد.

so let's look at common examples with that.

بنابراین بیایید به مثال های رایج با آن نگاه کنیم.

I have her cut my hair.

من او را مجبور کردم موهایم را کوتاه کند.

Present tense.

زمان حال.

Remember, have takes the time.

به یاد داشته باشید، زمان می برد.

That verb never changes.

آن فعل هرگز تغییر نمی کند.

It's a bare infinitive, which means the verb doesn't change.

این یک مصدر خالی است، به این معنی که فعل تغییر نمی کند.

There's no ING no two before it and no third person s he she.

قبل از آن نه ING وجود دارد و نه شخص سومی.

It doesn't matter. Bare infinitive.

مهم نیست. مصدر برهنه.

Yeah I had them all to my shirt because it was too long.

بله، همه آنها را به پیراهنم چسبانده بودم، زیرا خیلی بلند بود.

quick pronunciation here Remember you stress the focused words.

تلفظ سریع در اینجا به خاطر داشته باشید که روی کلمات متمرکز تاکید می کنید.

usually we don't care who alters your shirt or.

معمولاً برای ما مهم نیست که چه کسی پیراهن شما را تغییر می دهد یا.

Who they are.

آنها چه کسانی هستند.

For that reason, don't stress them here.

به همین دلیل، اینجا به آنها استرس ندهید.

The only important words are alter and shirt.

تنها کلمات مهم تغییر و پیراهن هستند.

I had them all to my shirt because it was massive.

من همه آنها را به پیراهنم چسبانده بودم زیرا حجیم بود.

Remember, it's all about the focus of the sentence. So

به یاد داشته باشید، همه چیز در مورد تمرکز جمله است. بنابراین

imagine at the

تصور کنید در

interview, I get the job and I want to know.

مصاحبه، من کار را پیدا می کنم و می خواهم بدانم.

Okay, this contract.

باشه این قرارداد

Will you give me a contract?

آیا به من قرارداد می دهید؟

Will you post a contract to me or an email?

آیا قراردادی را برای من ارسال می کنید یا یک ایمیل؟

What? How do I get this contract?

چی؟ چگونه این قرارداد را بگیرم؟

you say.

شما می گویید بعداً از

I'll have Stella email you the contract later.

استلا می خواهم قرارداد را برای شما ایمیل کنم .

Those are the important words.

اینها کلمات مهم هستند.

So those are the ones you stress.

پس اینها کسانی هستند که شما استرس دارید.

So you see this is a very common

بنابراین می بینید که این یک ساختار بسیار رایج

very useful structure that you will need every day.

بسیار مفید است که هر روز به آن نیاز خواهید داشت.

okay, you're making arrangements.

باشه، تو داری هماهنگی میکنی

You have them do something, but you're still asking.

شما آنها را مجبور می کنید کاری انجام دهند، اما شما همچنان می خواهید.

Hey, can you please do this?

سلام، می توانید این کار را انجام دهید؟

They can still say no.

آنها هنوز هم می توانند نه بگویند.

What about situations

در مورد موقعیت هایی

where you are forcing that person to do something?

که شما آن شخص را مجبور به انجام کاری می کنید چطور؟

Then change the verb. Have to make.

سپس فعل را تغییر دهید. باید درست کرد.

it's like you cause something to happen or change.

مثل اینکه باعث می‌شوید چیزی اتفاق بیفتد یا تغییر کند.

You might use this at the hairdresser.

می توانید از این در آرایشگاه استفاده کنید.

Like, Please don't make my hair look stupid.

لایک کنید لطفا موهای من را احمقانه نشان ندهید.

Notice again that verb bare infinitive doesn't change.

دوباره توجه کنید که فعل bare مصدر تغییر نمی کند.

No ING.

بدون ING.

No s, no two nothing.

نه دوتا هیچی

Bare infinitive.

مصدر برهنه.

The verb make takes all the time tense.

فعل make زمان تمام می گیرد.

For past tense.

برای زمان گذشته.

Nice and easy.

خوب و آسان.

For example, She made me change my shirt.

مثلاً او مرا مجبور کرد پیراهنم را عوض کنم.

notice there is a pattern.

توجه داشته باشید که یک الگو وجود دارد.

You're causing someone to do something in different ways.

شما به روش های مختلف باعث می شوید که کسی کاری را انجام دهد.

What if that way is

اگر این راه

convincing someone to do something or persuading them to do something right?

متقاعد کردن کسی برای انجام کاری یا متقاعد کردن او برای انجام کاری درست باشد، چه؟

in this situation, we use the verb get.

در این شرایط از فعل get استفاده می کنیم.

you. Want some tea?

شما یه چای میخوای؟

Don't worry.

نگران نباشید.

I'll get Stella to get you some tea.

من استلا را می آورم تا برایت چای بیاورد.

In this case, notice We've have no two.

در این مورد، توجه کنید که ما دو نداریم.

We get two.

دوتا میگیریم

I'll have Stella get you some tea.

من استلا برایت چای بیاورم.

I'll get Stella to get you some tea.

من استلا را می آورم تا برایت چای بیاورد.

And I know what you're thinking.

و میدونم به چی فکر میکنی

Two gets in one sentence.

دو در یک جمله می شود.

Is that weird?

آیا این عجیب است؟

It's fine because English is stupid.

خوب است چون انگلیسی احمقانه است.

It really depends how you say it.

واقعا بستگی داره چطوری بگی

I will get you to love me.

من تو را وادار خواهم کرد که مرا دوست داشته باشی. به

That sounds like an arrangement.

نظر می رسد یک ترتیب است.

Or you're trying to convince them.

یا سعی می کنید آنها را متقاعد کنید.

However, if you use a stronger tone, I will get you to love me.

با این حال، اگر از لحن قوی‌تری استفاده کنید، باعث می‌شوم که مرا دوست داشته باشید.

Now, it sounds weird.

حالا، عجیب به نظر می رسد.

Now it sounds like you're forcing the person to love you.

حالا به نظر می رسد که شما آن شخص را مجبور می کنید که شما را دوست داشته باشد.

Don't say it like that.

اینطوری نگو

Really.

واقعا

Be careful not to stress that verb. Okay?

مراقب باشید به آن فعل تاکید نکنید. باشه؟ به من

Promise me.

قول بده

Good.

خوب

Okay.

باشه آیا

You ready for your English to go supernova?

آماده هستید که انگلیسی خود را به ابرنواختر تبدیل کنید؟

here I am.

من اینجا هستم

Can I get you to do yoga with me?

آیا می توانم شما را به انجام یوگا با من دعوت کنم؟

this is great.

این عالی است

You're going to convince them to try yoga with you, right?

شما می خواهید آنها را متقاعد کنید که یوگا را با شما امتحان کنند، درست است؟

Maybe they will try it once.

شاید یک بار امتحان کنند.

Fine. However.

خوب با این حال.

what if you want to convince them to do it continuously,

اگر بخواهید آنها را متقاعد کنید که این کار را به طور مداوم،

repeatedly, all the time, like a new habit or a new hobby?

مکرر و همیشه، مانند یک عادت جدید یا یک سرگرمی جدید، انجام دهند، چه؟

Then you change the grammar to this.

سپس گرامر را به این تغییر دهید.

I'll get you go into yoga with me.

من تو را وادار می کنم تا با من به یوگا بروی.

You're going to love it.

داری عاشقش میشی

This grammar get someone with ING in the verb

این گرامر باعث می شود که فردی با ING در فعل

sounds continuous, like they will do it more than once.

پیوسته به نظر برسد، مثل اینکه آنها این کار را بیش از یک بار انجام خواهند داد. برای مثال

with the ING form really, really common

when you complain about something, for example. Oh.

وقتی از چیزی شکایت می کنید، فرم ING واقعاً بسیار رایج است . اوه

My teacher has got me working on this project is so boring.

معلمم مرا وادار کرده که روی این پروژه کار کنم خیلی کسل کننده است.

I hate it.

Or let's imagine you start a new habit, a new hobby. Why?

من از آن متنفرم.

یا بیایید تصور کنیم که یک عادت جدید، یک سرگرمی جدید را شروع کرده اید. چرا؟

Because someone convinced you to do it.

چون کسی شما را متقاعد کرده که این کار را انجام دهید.

For example.

My girlfriend got me eating very healthy food.

به عنوان مثال.

دوست دخترم مرا به خوردن غذای بسیار سالم واداشت.

I love it, I love not having fun.

دوستش دارم، لذت نبردن را دوست دارم.

this is exactly where the ultimate English e-book comes in handy.

این دقیقاً جایی است که کتاب الکترونیکی انگلیسی نهایی به کار می آید.

I developed this specifically for self-study.

من این را به طور خاص برای خودآموزی توسعه دادم.

So if you're studying alone, this is perfect for you I put it on my website.

بنابراین اگر به تنهایی درس می خوانید، این برای شما عالی است، آن را در وب سایت خود قرار دادم.

Papa teach me.com.

بابا به من بیاموز.com

Or there's a link right down there that you can get it right now.

یا لینکی وجود دارد که می توانید همین الان آن را دریافت کنید.

Let me ask you this. Do you eat meat?

بذار اینو ازت بپرسم آیا شما گوشت می خورید؟

I do kind of less than before

من به

because of videos like this with cute pigs.

دلیل ویدیوهایی مانند این با خوک های بامزه نسبت به قبل کمتر کار می کنم.

videos like this got me to stop eating pork.

ویدئوهایی از این دست باعث شد من از خوردن گوشت خوک دست بکشم.

Lamb two chickens are dumb though.

هر چند بره دو جوجه خنگ هستند.

I eat chicken but notice the grammar in that sentence.

من مرغ می خورم اما به دستور زبان آن جمله توجه می کنم.

This got me to stop eating pork.

این باعث شد من از خوردن گوشت خوک دست بکشم.

This structure is very, very good for debates.

این ساختار برای مناظره بسیار بسیار خوب است.

for example, this is my opinion.

مثلا این نظر منه

This is your opinion.

این نظر شماست.

What would convince you to change your opinion?

چه چیزی شما را متقاعد می کند که نظر خود را تغییر دهید؟

What would get you to change your mind?

چه چیزی باعث می شود نظر خود را تغییر دهید؟

Do you believe in God?

آیا به خدا اعتقاد داری؟

What would get you to stop believing?

چه چیزی باعث می شود که دیگر باور نکنید؟

Are you an atheist?

آیا شما یک آتئیست هستید؟

What would get you to believe in God?

چه چیزی باعث می شود به خدا ایمان بیاورید؟

So question for you answer in the comments.

بنابراین سوال برای شما در نظرات پاسخ دهید.

If you eat meat what would get you to stop eating meat?

اگر گوشت می خورید چه چیزی باعث می شود که از خوردن گوشت دست بکشید؟

Also, did you notice the stress in that sentence?

همچنین آیا متوجه استرس آن جمله شدید؟

Of course you did.

البته که کردی

You're a legend.

practice, everything you've learned from today in the comments.

تو یک افسانه ای

تمرین کنید، همه چیزهایی که از امروز در نظرات یاد گرفتید.

Ask questions to other commenters.

از نظر دهندگان دیگر سوال بپرسید.

I'll pin the best questions to let our awesome community of students answer them.

من بهترین سؤال‌ها را پین می‌کنم تا به جامعه عالی دانش‌آموزانمان اجازه بدهم به آنها پاسخ دهند.

Okay, so those verbs are very useful when you are arranging something

بسیار خوب، پس این افعال زمانی بسیار مفید هستند که شما چیزی را ترتیب می دهید

or ordering someone to do something right.

یا به کسی دستور می دهید کاری را درست انجام دهد.

However, this structure is very useful to talk about getting a service.

با این حال، این ساختار برای صحبت در مورد دریافت یک سرویس بسیار مفید است.

For example, I'm walking home.

مثلاً من در حال رفتن به خانه هستم.

I'm waiting for that contract from Stella.

من منتظر آن قرارداد از استلا هستم.

But there. Oh, no.

اما آنجا. اوه، نه.

No, I broke my phone.

نه من گوشیمو شکستم

I don't know how to fix this.

من نمی دانم چگونه این را درست کنم.

I need someone else to fix my phone for me as a service.

من به شخص دیگری نیاز دارم تا تلفن من را به عنوان خدمات تعمیر کند.

Right. So I'll save this.

درسته بنابراین من این را ذخیره می کنم.

I need to have my phone fixed by the guy who fixes phones

من باید تلفنم را توسط کسی که گوشی‌ها را

by the guy is not necessary.

توسط آن شخص تعمیر می‌کند، تعمیر کنم، ضروری نیست.

Again, we don't know who that person is.

باز هم ما نمی دانیم آن شخص کیست.

It's not important. So we can remove that.

مهم نیست. بنابراین ما می توانیم آن را حذف کنیم.

The form here is have then the object that receives the service,

فرم در اینجا به این صورت است که سپس شیئی که سرویس را دریافت می کند،

Then the method of that service.

سپس متد آن سرویس است.

In this case my phone and fix

در این حالت گوشی من و فیکس

the verb is in verb three past participle.

فعل در فعل سه ماضی است.

Now this is a regular verb, so this is not the best example.

حالا این یک فعل منظم است، بنابراین این بهترین مثال نیست.

and you can change.

و شما می توانید تغییر دهید

Have to get I need to get my phone fixed.

باید بگیرم باید گوشیم را تعمیر کنم.

I need to have my phone fixed.

باید گوشیم را تعمیر کنم

Both mean the same thing.

هر دو به یک معنا هستند.

And again, only this verb changes with the time.

و باز هم فقط این فعل با زمان تغییر می کند.

But my students learn this.

اما دانش آموزان من این را یاد می گیرند.

Then they hear it in a different context like this.

سپس آنها آن را در زمینه دیگری مانند این می شنوند.

Brilliant. I've had my flight canceled.

درخشان پروازم کنسل شده

So this could be something unfortunate happened to you.

بنابراین ممکن است این اتفاق ناگواری برای شما باشد.

You had your flight canceled? No.

پروازت کنسل شد؟ نه.

oh, I got my phone stolen.

اوه، من تلفنم را دزدیدند.

perfect time to remind you if you're in London.

بهترین زمان برای یادآوری اگر در لندن هستید.

Hold on to your phone tight.

گوشی خود را محکم نگه دارید.

Don't get your phone stolen.

گوشی خود را به سرقت نبرید

in London, it's a really, really bad problem.

در لندن، این یک مشکل واقعاً بسیار بد است.

So please be careful.

پس لطفا مراقب باشید.

all right.

خوب

So we've talked about making things happen, having someone do something,

بنابراین، ما در مورد ایجاد چیزها، اینکه کسی کاری انجام دهد،

having something done to you, convincing someone to do something.

کاری با شما، متقاعد کردن کسی برای انجام کاری صحبت کرده ایم.

but this structure, this means

اما این ساختار، به این معنی است که

someone needs to do this thing.

کسی باید این کار را انجام دهد.

It doesn't matter who this thing just needs to happen.

مهم نیست که این اتفاق فقط برای چه کسی باید بیفتد.

For example.

به عنوان مثال.

When you walk into a room and you're like, whoa,

وقتی وارد اتاقی می‌شوید و می‌گویید، اوه،

this room is messy, someone needs to clean this room.

این اتاق نامرتب است، یکی باید این اتاق را تمیز کند.

Doesn't matter who. You could say this.

مهم نیست کیه شما می توانید این را بگویید.

Wow, this room cleaning.

عجب تمیز کردن این اتاق

Notice the verb is in the ING form.

توجه کنید که فعل به شکل ING است.

So yes, you could change this to a noun.

بنابراین بله، شما می توانید این را به یک اسم تغییر دهید.

This room needs a clean.

این اتاق نیاز به تمیز کردن دارد.

That means the same thing works just the same way.

این بدان معناست که همان چیز دقیقاً به همان روش کار می کند.

And before you ask, yes, it's exactly the same as this.

و قبل از اینکه بپرسید، بله، دقیقاً مشابه این است.

This room needs to be cleaned.

این اتاق باید تمیز شود.

Same thing.

همین مورد

and as a bonus structure change, the word needs to could do with

و به عنوان یک ساختار پاداش، کلمه نیاز به می تواند انجام دهد

and it works the same and it sounds more natural, sounds more modern.

و همان کار می کند و طبیعی تر به نظر می رسد، مدرن تر به نظر می رسد.

Right?

while this room could do with cleaning, this room could do with a clean,

درسته؟

در حالی که این اتاق می تواند با تمیز کردن کار کند، این اتاق می تواند با تمیز کردن کار کند،

this room could do with being cleaned.

این اتاق می تواند با تمیز کردن کار کند.

Just make sure that verb is in the ING form and it's good.

فقط مطمئن شوید که فعل به شکل ING باشد و خوب است.

Another example could be I've just finished my essay.

مثال دیگر می تواند این باشد که من به تازگی مقاله ام را تمام کرده ام.

It needs checking now.

اکنون نیاز به بررسی دارد.

Or my essay needs to be checked.

یا مقاله من باید بررسی شود.

Or it could do with being checked.

یا می تواند با بررسی شدن انجام شود.

wow, after all that grammar I am tired.

وای، بعد از این همه گرامر من خسته شدم.

I could do with the sleep.

من می توانستم با خواب کار کنم.

I could do with going to bed. Okay.

من می توانستم با رفتن به رختخواب کار کنم. باشه

Before I go, the most difficult part of this

قبل از رفتن، سخت ترین قسمت این

lesson is knowing the verb forms.

درس دانستن شکل های فعل است.

So here's a quiz.

بنابراین در اینجا یک مسابقه است.

Put your answers in the comments, See if you get everything right

پاسخ های خود را در نظرات قرار دهید، ببینید آیا همه چیز را درست انجام داده اید

and I'll see you in the next lesson okay. Bye.

و من شما را در درس بعدی می بینم خوب است. خداحافظ