I'm quitting. I give up. And this is how you can too. (@UNITED24media )

I'm quitting YouTube.

من از یوتیوب خارج می شوم.

I'm going to pack it in and go live on a farm.

من می خواهم آن را بسته بندی کنم و در یک مزرعه زندگی کنم.

Lately...

I see so many YouTubers quitting and I get it.

اخیراً...

من می بینم که یوتیوبرهای زیادی کنار می روند و متوجه می شوم.

It's hard. It's a difficult job.

سخت است. کار سختی است.

And I understand.

و من می فهمم.

And maybe it's time for me to quit too.

و شاید زمان آن رسیده باشد که من هم ترک کنم.

I don't know.

من نمی دانم.

How should I say this?

چگونه باید این را بگویم؟

I quit.

من ترک کردم.

I give up, I surrender it.

تسلیمش می کنم، تسلیمش می کنم.

Wave the white flag.

پرچم سفید را تکان دهید.

Today we're learning different ways to say I quit

امروز روش‌های مختلفی را یاد می‌گیریم که بگوییم من ترک کردم

in English

Obviously, a quick way is I give up now.

.

This is the most common way to say I quit,

این رایج‌ترین راه برای گفتن من ترک است،

but we'll come back to that one later.

اما بعداً به آن یک باز می‌گردیم.

if your is rubbish, you might want to say, I hate this job, I hate it here,

اگر شما آشغال هستید، ممکن است بخواهید بگویید، من از این کار متنفرم، از اینجا متنفرم، از

I hate you and your face. I quit.

شما و چهره شما متنفرم. من ترک کردم.

I quit is to direct can sound aggressive.

من کار را ترک کردم کارگردانی می تواند تهاجمی به نظر برسد.

This is more when you're angry at your boss or your job.

این بیشتر زمانی است که از رئیس یا شغل خود عصبانی هستید.

Sometimes, yes, you need that.

گاهی اوقات، بله، شما به آن نیاز دارید.

But in your job you might want to not burn bridges.

اما در شغل خود ممکن است بخواهید پل ها را نسوزانید.

So if you need a more calm, more formal way

بنابراین اگر به روشی آرام‌تر و رسمی‌تر

to say I quit with your job, say this.

برای گفتن من با کارتان ترک می‌کنم نیاز دارید، این را بگویید.

I'm resigning.

من استعفا می دهم.

Now, this is very formal, but it's also quite epic.

در حال حاضر، این بسیار رسمی است، اما همچنین کاملا حماسی است. به

It sounds like you've worked at the job for like 50 years.

نظر می رسد که شما حدود 50 سال در این شغل کار کرده اید .

So if you're quitting a small job or a part time job,

بنابراین اگر یک کار کوچک یا یک کار نیمه وقت را ترک می کنید،

it's much more common to say am handing in my notice.

بسیار رایج تر است که بگوییم در حال تحویل اخطار هستم.

Your notice is the time period between saying I quit and your last day

اطلاع شما بازه زمانی بین گفتن من استعفا دادم و آخرین روز شما

in that job.

در آن شغل است.

You don't have to physically give your boss

شما مجبور نیستید به طور فیزیکی

something like a piece of paper explaining when your last date is and why.

چیزی شبیه به یک تکه کاغذ به رئیس خود بدهید که توضیح دهد آخرین ملاقات شما چه زمانی است و چرا.

If you just say the words,

اگر فقط کلمات را بگویید،

I just wanted to let you know that I'm giving you my two weeks notice.

فقط می خواستم به شما اطلاع دهم که اخطار دو هفته ای خود را به شما می دهم.

This is a very formal way to quit a smaller job, again, like a part time job.

این یک راه بسیار رسمی برای ترک یک شغل کوچکتر است، مانند یک کار نیمه وقت.

If it's a bigger job, put that in an email here in England

اگر کار بزرگ‌تری است، آن را در یک ایمیل در انگلیس قرار دهید،

you'll notice period is usually around two weeks.

متوجه خواهید شد که دوره زمانی معمولاً حدود دو هفته است.

If it's a part time job or if you have a contracted

اگر کار پاره وقت است یا اگر

salaried job, it's usually at least a month.

کار حقوقی قراردادی دارید، معمولا حداقل یک ماه است.

But it varies job.

ولی شغلش فرق میکنه

The job But maybe you want to quit for life.

شغل اما شاید بخواهید مادام العمر کار را ترک کنید.

Not just that job.

نه فقط اون شغل

You never want to work again.

شما هرگز نمی خواهید دوباره کار کنید.

Then you need the verb to retire.

سپس به فعل بازنشستگی نیاز دارید.

Hey, I'm retiring next month.

سلام، من ماه آینده بازنشسته می شوم.

Just thought you should know.

فقط فکر می کردم که شما باید بدانید.

I don't know about your country, but I'm curious to know

من در مورد کشور شما اطلاعی ندارم، اما کنجکاو هستم که بدانم

what age do you think you'll retire?

فکر می کنید در چه سنی بازنشسته می شوید؟

I think in England,

فکر می کنم در انگلیس،

I don't think my generation will be able to retire.

فکر نمی کنم نسل من بتواند بازنشسته شود.

I think we're screwed, my generation and lower.

من فکر می کنم ما به هم ریخته ایم، نسل من و پایین تر.

We're working until our dying day for sure.

مطمئناً تا روز مرگ کار می کنیم.

so that pretty much covers quitting a job in a business formal context.

به طوری که تقریباً ترک شغل در یک زمینه رسمی تجاری را پوشش می دهد.

But we also need casual context to what if,

اما ما همچنین به زمینه‌های معمولی نیاز داریم که

for example, you go into a building

مثلاً اگر وارد ساختمانی شوید

and you see or hear a ghost and you're like, Absolutely.

و یک روح را ببینید یا بشنوید و کاملاً شبیه آن باشید، چه اتفاقی می‌افتد.

No, I'm leaving.

نه، من می روم.

a very Gen Z term to say I quit this situation

یک اصطلاح ژنرال Z برای اینکه بگویم من خیلی سریع از این وضعیت خارج شدم

very quickly and immediately is to know out of something the situation.

و فوراً این وضعیت را فهمیدم.

For example, I knocked out of the house because I saw a ghost again,

به عنوان مثال، من از خانه بیرون زدم زیرا دوباره یک روح دیدم،

though this is a very Gen Z, so it's a very new term.

اگرچه این یک ژنرال Z است، بنابراین یک اصطلاح بسیار جدید است.

Older generations don't use it might not even have ever heard of it.

نسل‌های قدیمی‌تر از آن استفاده نمی‌کنند، شاید حتی تا به حال در مورد آن نشنیده باشند.

Not sure. now? This is casual.

مطمئن نیستم. اکنون؟ این اتفاقی است.

Could you use this in a relationship you go in a date

آیا می توانید از این در رابطه ای استفاده کنید که قرار ملاقات می گذارید

and on your first date they tell you, Hey, by the way, I'm married.

و در اولین قرار ملاقات به شما می گویند، اتفاقاً من متاهل هستم.

So that that happened to me once.

به طوری که یک بار برای من اتفاق افتاد.

And yes, I knocked out of their Okay.

و بله، من از Okay آنها ناک اوت کردم.

Keeping on the romantic topic.

ادامه دادن به موضوع عاشقانه

Other ways you could quit a relationship.

راه های دیگر برای ترک یک رابطه

Chip.

تراشه.

Let's see.

اجازه بدید ببینم.

To break up with someone, that's the most common thing to say.

جدا شدن از کسی، این رایج ترین چیزی است که می توان گفت.

For example, she told me she was married to a ghost,

برای مثال، او به من گفت که با یک روح ازدواج کرده است،

so I broke up with her But, yeah, if the decision is mutual.

بنابراین من از او جدا شدم، اما، بله، اگر تصمیم دو طرفه باشد.

I don't like you. You don't like me?

من تو را دوست ندارم. از من خوشت نمیاد؟

Fine.

خوب.

They broke up.

آنها از هم جدا شدند.

There's no object. You don't need one.

هیچ شیئی وجود ندارد شما به یکی نیاز ندارید

You can say they broke up with each other, but that's long enough necessary.

می توان گفت که آنها از یکدیگر جدا شدند، اما این به اندازه کافی طولانی است.

So don't say that.

پس اینو نگو

When was your last breakup?

آخرین جدایی شما کی بود؟

Who broke up with who?

کی از کی جدا شد؟

a good synonym for quit is relinquish.

مترادف خوب برای ترک ترک است.

I love this word.

من عاشق این کلمه هستم

Reelin queef sounds so fake.

Reelin queef خیلی جعلی به نظر می رسد.

like a CEO in a company.

مانند یک مدیر عامل در یک شرکت.

He relinquished his role at the company.

او نقش خود را در شرکت رها کرد.

Even then, it might just be more common

حتی در این صورت، ممکن است

to say, step down, use that phrase or verb.

گفتن، کناره گیری، استفاده از آن عبارت یا فعل معمول تر باشد.

It's way more common, way more useful for you to use.

این بسیار رایج تر است، استفاده از آن برای شما مفیدتر است.

So an example we could use is when do you think Elon

بنابراین مثالی که می‌توانیم استفاده کنیم این است که فکر می‌کنید ایلان

Musk will step down from just everything?

ماسک چه زمانی از همه چیز کناره‌گیری می‌کند؟

Just just go.

فقط برو

or a question for you?

یا یک سوال از شما؟

If your boss steps down, will you then run the company?

اگر رئیس شما کناره گیری کند، شرکت را اداره می کنید؟

Or is it someone else? Who is this person?

یا شخص دیگری است؟ این شخص کیست؟

Let's hate them together until you run the company.

بیایید تا زمانی که شرکت را اداره نکنید، با هم از آنها متنفر باشیم.

there also very British terms as well.

اصطلاحات بسیار بریتانیایی نیز وجود دارد.

Like I hate my job.

مثل اینکه از کارم متنفرم

I'm going to pack it in and go live on a farm.

من می خواهم آن را بسته بندی کنم و در یک مزرعه زندگی کنم.

to pack it in.

Now, yes, it says pack it in, but we don't change the it.

حالا، بله، می گوید pack it in، اما ما آن را تغییر نمی دهیم.

It's always pack it in.

همیشه آن را بسته است.

It's a fixed expression.

این یک عبارت ثابت است.

This is used when you've had enough of something.

این زمانی استفاده می شود که شما به اندازه کافی چیزی خورده باشید.

You're very bored.

خیلی خسته شدی

You want no more of this thing.

تو دیگه از این چیزا نمیخوای

Usually a job.

معمولا یک شغل.

again, it sounds very negative.

باز هم خیلی منفی به نظر می رسد.

So don't use this with your boss.

پس از این با رئیس خود استفاده نکنید.

Just stick to.

فقط بچسب

I'm handing in my notice to call it

من اعلامیه خود را تحویل می دهم تا آن را

a day is a really good, useful, common one to use.

یک روز واقعاً خوب، مفید و رایج برای استفاده نام ببرم.

and this is less permanent when you are literally finished

و زمانی که شما به معنای واقعی کلمه

for the day on any task,

تمام کارتان را تمام کرده اید، کمتر دائمی است، می

you want to say, okay, today, no more.

خواهید بگویید، خوب، امروز، نه بیشتر.

Maybe tomorrow or next week we'll continue.

شاید فردا یا هفته آینده ادامه دهیم.

But for today, no, we're finished.

اما برای امروز، نه، کارمان تمام شد.

Okay. The meeting's finally finished.

باشه. بالاخره جلسه تموم شد من

I'm going to call it a day tomorrow.

فردا بهش زنگ میزنم

It's only 1130, though.

با این حال فقط 1130 است.

What is the difference between give up and give? In?

تفاوت بین رها کردن و دادن چیست؟ که در؟

Most of the time they mean the same thing.

بیشتر مواقع منظورشان همین است.

They're pretty much synonymous.

آنها تقریباً مترادف هستند.

But there is a difference.

اما یک تفاوت وجود دارد.

To give up is more general.

تسلیم شدن کلی تر است.

It's just saying I quit, no more of whatever this is, now.

این فقط می‌گوید من استعفا دادم، حالا دیگر هیچ چیز دیگری نیست.

This puzzles too hard.

این معما خیلی سخت است.

I give up but give in implies that there is a force against you,

من تسلیم می شوم اما تسلیم می شوم به این معنی است که نیرویی علیه شما وجود دارد،

Like remember

when you were young and your older sister would like grab your arm and just go?

مثل اینکه یادتان می آید

زمانی که شما جوان بودید و خواهر بزرگتر شما دوست داشت بازوی شما را بگیرد و فقط برود؟

Why are you getting yourself okay, I give in, so it's

چرا خودت را خوب می کنی، من تسلیم می شوم ، پس

like you're in a fight with something, not necessarily a person.

انگار با چیزی دعوا می کنی، نه لزوماً با یک نفر.

if you want to say a situation is giving you resistance like,

اگر می خواهید بگویید موقعیتی به شما مقاومت می کند، مثلاً

could be your

studies, could be the people at your job.

می تواند تحصیلات شما باشد

، ممکن است افرادی در کار شما باشند.

Anything that pushes against you, you want to say, No, I surrender.

هر چیزی که به شما فشار بیاورد، می خواهید بگویید نه، من تسلیم می شوم.

I give in.

تسلیم می‌شوم.

Surrender is on next. What?

تسلیم در مرحله بعدی است. چی؟

In our next context for military contexts, Yes, surrender is great.

در زمینه بعدی ما برای زمینه های نظامی، بله، تسلیم عالی است.

And we even have an idiom for this to wave the white flag.

و ما حتی یک اصطلاح برای این داریم که پرچم سفید را تکان دهد.

You definitely have this in your language to write and.

شما قطعا این را در زبان خود برای نوشتن و.

no real talk.

بدون صحبت واقعی

I've had to film this a few times because it's very difficult

من مجبور شدم چند بار از این فیلم فیلم بگیرم زیرا

for me to get serious with you because usually everything's such a joke.

جدی گرفتن با شما برای من بسیار سخت است زیرا معمولاً همه چیز یک شوخی است.

But not today. Today's a bit different.

اما امروز نه. امروز کمی متفاوت است

We all know what's happening in Ukraine right now, and Putin

همه ما می دانیم که در حال حاضر در اوکراین چه اتفاقی می افتد و پوتین

has this election coming up, which he will win.

این انتخابات را در پیش دارد که در آن پیروز خواهد شد.

And there's a very good chance that

و احتمال بسیار خوبی وجود دارد که

if he wins, he'll conscript more Russian public

اگر او برنده شود، تعداد بیشتری از مردم روسیه را

to go fight in Ukraine, But why am I talking about this?

برای جنگ در اوکراین استخدام کند، اما چرا من در این مورد صحبت می کنم؟

Well, when I check the analytics of my channel, which is the details of who

خوب، وقتی تجزیه و تحلیل کانالم را بررسی می‌کنم، که جزئیات مربوط به افرادی که

watch is the age, the country, the languages

تماشا می‌کنند سن، کشور، زبان‌های

across crazy number comes from Russia.

مختلف از روسیه است.

So there's a very, very good chance that some of you watching me now

بنابراین، احتمال بسیار بسیار خوبی وجود دارد که برخی از شما که اکنون من را تماشا می‌کنید،

will be conscripted to go fight in Ukraine.

برای جنگ در اوکراین اجباری شوند.

I don't want you to die.

من نمی خواهم تو بمیری

So with the help of United 24, who helped me make this video,

بنابراین با کمک یونایتد 24 که در ساخت این ویدیو به من کمک کرد،

all their links are in the description of this video.

تمام لینک های آنها در توضیحات این ویدیو موجود است.

I never thought I'd have to.

هیچ وقت فکر نمی کردم مجبور باشم.

This is such a weird thing to say, but if you are one of those people

گفتن این حرف خیلی عجیب است، اما اگر شما از آن دسته افرادی هستید

who gets conscripted to go fight in Ukraine, please give up.

که برای جنگیدن در اوکراین سرباز می شوید، لطفا تسلیم شوید.

Please surrender as soon as you're there.

لطفا به محض اینکه آنجا هستید تسلیم شوید.

Surrender. Wave that white flag. Give up.

تسلیم شدن آن پرچم سفید را تکان دهید. دست برداشتن از.

Because you know what the alternative is.

زیرا می دانید که جایگزین چیست.

and as ridiculous as this feels to say,

و هر چقدر هم که گفتن این احساس مسخره به نظر می رسد،

here are the steps that you need to take in order to give up.

در اینجا مراحلی وجود دارد که باید برای تسلیم شدن انجام دهید.

If you are conscripted to go fight in Ukraine.

اگر برای مبارزه در اوکراین اجباری شده اید.

So of course I'm not quitting YouTube now.

بنابراین مطمئناً اکنون یوتیوب را ترک نمی کنم.

Probably never.

احتمالا هرگز.

This is my job and I love it so much.

این شغل من است و من آن را خیلی دوست دارم.

And I'm so grateful to each and every one of you

و من از تک تک شما سپاسگزارم که

for studying with me, for sharing my videos all through these years.

با من مطالعه کردید و ویدیوهای من را در تمام این سالها به اشتراک گذاشتید.

And I hope that you, your friends and all your English studying buddies

و من امیدوارم که شما، دوستانتان و همه دوستان شما که در حال تحصیل زبان انگلیسی هستند،

study with me for many years to come

سالهای زیادی با من درس بخوانند

and I'll see you in the next class by

و من شما را در کلاس بعدی می بینم

So of course, I'm not quitting YouTube.

.

This is my job.

این شغل من است.

I'm going to be here for a long time and I hope you will study with me

من قرار است برای مدت طولانی اینجا باشم و امیدوارم سالهای زیادی با من درس بخوانی

for many years to come.

.

See you in the next class by

شما را در کلاس بعدی می بینم