AVOID BASIC ENGLISH 🚫 | 10 Creative Ways to Say You're Sad!

Hi there, this is Harry and welcome back to  advanced English lessons with Harry. Just a  

سلام، این هری است و به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید. فقط یک

quick apology, you might hear a little sound in  the background as a car alarm or a house alarm  

عذرخواهی سریع، ممکن است صدای کمی در پس‌زمینه به‌عنوان زنگ اتومبیل یا زنگ خانه بشنوید که در

going off outside, so it might cause a little bit  of disturbance, but hopefully not too much. So as  

خارج از خانه به صدا در می‌آید، بنابراین ممکن است کمی مزاحمت ایجاد کند ، اما امیدواریم نه خیلی زیاد. بنابراین همانطور که

I said, this is the advanced English lessons  with Harry, where we try to help you get a  

گفتم، این درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری است، جایی که ما سعی می‌کنیم به شما کمک کنیم تا

better understanding of the English language to  improve your grammar, your conversational English,  

درک بهتری از زبان انگلیسی به دست آورید تا گرامر، زبان انگلیسی مکالمه‌تان، و

all the aspects of English that you really need  to make those strides forward. So what are we  

تمام جنبه‌های انگلیسی که واقعاً به آن‌ها نیاز دارید، پیشرفت کنید. رو به جلو. پس

going to talk about today? Well, in today's  advanced English lessons, we're looking at  

امروز درباره چه چیزی صحبت خواهیم کرد؟ خوب، در درس‌های پیشرفته انگلیسی امروز، به

other ways to say sad. Yeah, other ways to say  sad, I'm going to start off with a little joke,  

روش‌های دیگری برای گفتن غمگین نگاه می‌کنیم. بله، روش‌های دیگر برای گفتن غمگینی، من با یک شوخی کوچک شروع می‌کنم،

okay, so this might brighten you up, you're  feeling a little sad. A man walks into a bar,  

خب، پس این ممکن است شما را روشن کند، کمی غمگین هستید. مردی وارد یک بار می‌شود،

and he sees his friends sitting in the corner,  sitting over his pint of beer and looking really,  

و دوستانش را می‌بیند که در گوشه‌ای نشسته‌اند، روی یک پیمانه آبجو نشسته‌اند و واقعاً،

really sad. And he goes up to him, and he says,  What's wrong with you? You look so sad today. And  

واقعاً غمگین به نظر می‌رسند. و او به سمت او می رود، و او می گوید: « تو چه مشکلی داری؟ امروز خیلی غمگین به نظر میای و

his friend says, Oh, I've just found out that my  wife has run away with my best friend. I really  

دوستش می گوید، اوه، من تازه فهمیدم که همسرم با بهترین دوستم فرار کرده است. من واقعاً دلم

miss him. Okay, so let's talk about real sadness.  So I've got 11, this time, 11 ways in which you  

برایش تنگ شده است. خوب، پس بیایید در مورد غم واقعی صحبت کنیم. بنابراین من 11، این بار، 11 راه دارم که در آنها

can say sad in a different way. So go down through  the list. And I'll give you an example of each of  

می‌توانید به روشی متفاوت بگویید غمگین. بنابراین فهرست را پایین بیاورید . و من یک مثال از هر یک از

them down well, when you're feeling down, it's  just a general feeling that we have. Often,  

آنها را به خوبی به شما می‌زنم، وقتی احساس ناراحتی می‌کنید، این فقط یک احساس کلی است که ما داریم. اغلب،

we can't put our finger on exactly what the  problem is. But we just wake up and it's one  

نمی‌توانیم انگشت خود را روی این مسئله بگذاریم. اما ما تازه از خواب بیدار می‌شویم و یکی

of those days, the rain is lashing against the  window. Nothing particular but you just feel a  

از آن روزهاست، باران به پنجره می‌کوبد. چیز خاصی نیست، اما فقط

little down. So your friend might say what's up  with you? Ah, I'm not feeling so good today. I'm  

کمی احساس ضعف می کنید. بنابراین دوستتان ممکن است بگوید چه خبر است ؟ آه، امروز حالم چندان خوب نیست. من

not sure what it is. I just feel a little down and  feel a little sad. To feel blue. When we use the  

مطمئن نیستم که چیست. فقط کمی احساس ناراحتی می کنم و کمی غمگین می شوم. برای احساس آبی. وقتی از

word blue. A lot of times when we're talking about  sadness, blue Mondays, usually when we come after  

کلمه آبی استفاده می کنیم. خیلی وقت‌ها وقتی درباره غم و اندوه صحبت می‌کنیم، دوشنبه‌های آبی، معمولاً وقتی بعد از

weekend or after a holiday. So when we feel blue,  we feel sad. There's lots of songs using the word  

آخر هفته یا بعد از تعطیلات می‌آییم. بنابراین وقتی احساس آبی می کنیم، غمگین می شویم. آهنگ‌های زیادی وجود دارد که از کلمه

feeling blue to feel sad. When you're feeling  blue. All you have to do is something something  

احساس آبی برای احساس غم استفاده می‌کنند. وقتی احساس آبی بودن می کنید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که چیزی چیزی

something. So there's the different songs that  use that expression. So if you're feeling blue,  

چیزی باشد. بنابراین آهنگ‌های مختلفی وجود دارند که از این عبارت استفاده می‌کنند. بنابراین اگر احساس آبی دارید،

you're not happy in any way. You're feeling sad.  oh, I'm feeling blue. She'd been feeling blue for  

به هیچ وجه خوشحال نیستید. تو غمگینی اوه، من احساس آبی دارم. او در

the whole weekend. I don't know what's up. I think  I'll take her out for a nice meal on Friday and  

تمام آخر هفته احساس آبی بودن داشت. من نمی دانم چه خبر است. فکر می‌کنم روز جمعه او را برای یک غذای خوب بیرون می‌برم و

just see can we get to the bottom of this feeling  blue miserable, where when somebody's miserable,  

فقط ببینم آیا می‌توانیم به این احساس بدبخت آبی برسیم، جایی که وقتی کسی بدبخت است،

they really don't feel so happy. You can be  miserable because you've got a cold, or I've  

واقعاً آنقدرها احساس خوشحالی نمی‌کند. شما ممکن است بدبخت باشید چون سرما خورده اید یا من

had this flu for two weeks now I can't get rid of  it coughing sneezing, snotty nose headaches. It's  

دو هفته است که به این آنفولانزا مبتلا شده ام .

really I really feel miserable and I don't know  what to do. I think I'll just go home and stay in  

واقعاً من واقعاً احساس بدبختی می کنم و نمی دانم چه کار کنم. فکر می کنم فقط به خانه بروم و

bed for two days so miserable to feel miserable.  You can look miserable as well when you've  

دو روز در رختخواب بمانم آنقدر بدبخت که احساس بدبختی کنم. وقتی چهره‌ای غمگین واقعی دارید، می‌توانید بدبخت به نظر برسید

got a real sad face. What are you looking so  miserable for? You've got everything has gone for  

. برای چی اینقدر بدبخت میگردی؟ تو همه چیز برایت پیش رفته است

you that you shouldn't need to look so miserable,  so miserable and sad, sad and miserable.  

که لازم نیست آنقدر بدبخت، آنقدر بدبخت و غمگین، غمگین و بدبخت به نظر برسید.

Distraught, a little bit more formal, distraught.  And as I said, at the end in the introduction,  

پریشان، کمی رسمی تر، پریشان. و همانطور که گفتم، در پایان در مقدمه،

just be careful with the pronunciation. See  how I've spelt it here on the screen and the  

فقط مراقب تلفظ باشید. ببینید چگونه آن را اینجا روی صفحه املا کرده‌ام و

pronunciation distraught. Distraught, okay, and  when you're distraught, you're really sad it could  

تلفظ آن پریشان است. پریشان، خوب، و وقتی پریشان هستید، واقعاً غمگین هستید که ممکن است به

be because of a particular event. Perhaps the  cat has run away and you can't find it anywhere  

خاطر یک رویداد خاص باشد. شاید گربه فرار کرده باشد و شما نتوانید آن را در جایی پیدا کنید که

you've put up notices on trees notices and sharps.  You've gone to the local animal rescue centre but  

روی اعلان‌ها و تیزهای درختان اعلان‌ها نصب کرده‌اید. شما به مرکز نجات حیوانات محلی رفته‌اید، اما

no sign of the cat and it just hasn't been seen  for three or four days. So you and the children  

هیچ اثری از گربه نیست و سه یا چهار روز است که دیده نشده است. بنابراین شما و بچه‌ها

are distraught meaning very very sad at the loss  of the cat and you hope that it will return. So to  

از از دست دادن گربه بسیار ناراحت هستید و امیدوارید که آن گربه بازگردد. بنابراین

be distraught about or over something. Distraught  about the lost cat, distraught over the death of  

در مورد یا برای چیزی پریشان شدن. ناراحت از گربه گمشده، ناراحت از مرگ

your favourite dog or your long lost friend.  Okay? Gutted gutted now is a little bit more  

سگ مورد علاقه یا دوستی که مدت هاست از دست داده اید. باشه؟ روده‌های روده‌ای اکنون کمی

informal. When somebody is gutted, they're really  disappointed but something they didn't get a job  

غیر رسمی‌تر است. وقتی کسی دلخور می‌شود، واقعاً ناامید می‌شود، اما چیزی که شغلی پیدا نکرده است،

so they got it they really had their heart set  on getting that job they want to get out of this  

بنابراین آن را به دست آورده‌اند، واقعاً دلشان می‌خواهد آن شغلی را که می‌خواهند از این

company they want to move on get more money,  and they really thought they had done a good  

شرکت خارج کنند، کسب درآمد بیشتر، و آنها واقعاً فکر می کردند که ارائه خوبی انجام داده اند

presentation. They'd gone through the interview  well, but they got a no, sorry. You did well,  

. آنها مصاحبه را به خوبی پشت سر گذاشته بودند، اما یک نه دریافت کردند، متاسفم. شما خوب عمل کردید،

but we have found somebody a little bit better.  So they are gutted. What's wrong with Tommy? He's  

اما ما فرد کمی بهتر پیدا کردیم. بنابراین آنها روده دارند. تامی چه مشکلی دارد؟ او

got the last the Cup final for school. It was  his first year or to play in the school team.  

آخرین فینال جام را برای مدرسه کسب کرده است. اولین سالی بود که او یا در تیم مدرسه بازی می‌کرد.

They've done really well to get to the final,  but they lost in the last few minutes. And yeah,  

آنها برای رسیدن به فینال خیلی خوب کار کردند، اما در چند دقیقه آخر شکست خوردند. و بله،

I can't console them. Yeah, he's gutted. So  to be gutted, meaning really upset, really  

نمی توانم آنها را دلداری بدهم. آره، او دلش گرفته است. بنابراین دلتنگی، یعنی واقعا ناراحت، واقعاً

sad. Devastated, again that a bit more formal.  Devastated when something happens. Devastated  

غمگین. ویران شده، باز هم کمی رسمی تر. وقتی اتفاقی می افتد، ویران می شود. ویران شده

at the news. Devastated to hear what had happened.  The whole country was devastated to hear the news  

از اخبار. از شنیدن اتفاقی که افتاده ناراحت شدم. با شنیدن این خبر

that there were a boatload of refugees found  floating in the sea, but they unfortunately  

که یک قایق از پناهجویان در دریا شناور بودند، کل کشور ویران شد، اما متأسفانه آنها

had died. So the country was devastated. So  everybody was feeling a little sad. Or indeed,  

جان خود را از دست دادند. بنابراین کشور ویران شد. بنابراین همه کمی غمگین بودند. یا در واقع،

the country could be feeling devastated when the  team gets knocked out of the World Cup for the  

زمانی که تیم از جام جهانی حذف می‌شود، کشور ممکن است احساس ویران کند برای

country when they lost their competition with  a game are absolutely devastated. What happens  

کشوری که رقابت خود را با یک بازی شکست داده و کاملاً ویران شده است. چه اتفاقی می‌افتد که

by how come we got bitten by such a team so  devastated really sad, really unhappy about some  

چگونه توسط چنین تیمی گزیده شدیم، واقعاً غمگین، واقعاً از برخی

bad news. Desolate. Now I use desolate in quite a  few ways. And usually desolate is about somewhere  

اخبار بد ناراحتیم. متروک. اکنون من از desolate به چند روش استفاده می کنم. و معمولاً متروک جایی است

really lonely, and very unhappy place. Okay,  a desolate island where there's nobody living  

واقعاً تنها و مکانی بسیار ناراحت. بسیار خوب، جزیره‌ای متروک که هیچ‌کس

on it. Or a desolated village and everybody has  moved out. So it can often be used in relation to  

در آن زندگی نمی‌کند. یا یک روستای متروک و همه نقل مکان کرده اند. بنابراین اغلب می‌توان از آن در رابطه با

places and things but when we talk about people,  he was desolated by the loss of his long friend,  

مکان‌ها و چیزها استفاده کرد، اما وقتی در مورد مردم صحبت می‌کنیم، او به دلیل از دست دادن دوست دیرینه‌اش ویران شده بود،

he had a friendship going back 30-40 years and  that friend died suddenly and he's desolated by  

دوستی به 30-40 سال قبل داشت و آن دوست ناگهان درگذشت و او به خاطر

the death of his friend. So we use it in the way  to describe how they feel deep down. So desolated  

مرگ دوستش بنابراین ما از آن برای توصیف احساس آن‌ها در عمق استفاده می‌کنیم. خیلی متروکه

by. Inconsolable. Well, if we go back to the story  about young Tommy who lost the football match,  

از. تسلی ناپذیر خوب، اگر به داستان درباره تامی جوان که در مسابقه فوتبال شکست خورد، برگردیم،

he was inconsolable no matter what you said to  him. He was all know when must the match and what  

مهم نیست که شما به او چه می‌گویید، او تسلی‌ناپذیر بود . او همه می دانستند که چه زمانی باید مسابقه بدهم و

am I going to do and everybody's going to be upset  at school and so he was inconsolable meaning he  

من قرار است چه کاری انجام دهم و همه در مدرسه ناراحت می شوند و بنابراین او تسلی ناپذیر بود به این معنی که

was crying or when Jean and nothing you said you  brought him his favourite dinner you brought him  

گریه می کرد یا وقتی ژان و هیچ چیزی نگفتی شام مورد علاقه اش را برایش آوردی، برای او شام

his favourite soft drink is whatever it was now.  He was inconsolable. So the best thing to do is to  

مورد علاقه اش را آوردی. نوشابه همان چیزی است که الان بود. او تسلی ناپذیر بود. بنابراین بهترین کار این است که

leave him and he get over it eventually. So when  somebody is inconsolable, it means whatever you  

او را ترک کنید و او در نهایت از پس آن بربیاید. بنابراین وقتی کسی تسلی‌ناپذیر است، به این معنی است که هرچه می‌گویید

say or whatever you try to do, you cannot relieve  a take away that pain or that suffering they are  

یا هر کاری که می‌خواهید انجام دهید، نمی‌توانید آن درد یا رنجی که او

inconsolable. So they are crying or whimpering and  just nothing can help inconsolable. A broken man  

تسلی‌ناپذیر است را از بین ببرید. بنابراین آن‌ها گریه می‌کنند یا ناله می‌کنند و هیچ چیز نمی‌تواند تسلی‌ناپذیر باشد. مرد

or woman. Well, when somebody is broken, there's  not literally it means figuratively. So they're  

یا زن شکسته. خوب، وقتی کسی شکسته است، به معنای واقعی کلمه نیست. بنابراین آنها

broken by what has happened, perhaps their broken  man or woman because their relationship of many,  

از اتفاقی که افتاده شکسته اند، شاید مرد یا زن شکسته آنها به این دلیل که رابطه چندین و

many years is over. Something happened, everybody  thought they were the really happy couple,  

چند ساله آنها به پایان رسیده است. اتفاقی افتاد، همه فکر کردند آنها زوج واقعاً خوشبختی هستند، می‌دانید،

you know, they've moved house once or twice  moved to different cities, they have kids,  

آنها یکی دو بار خانه‌شان را عوض کرده‌اند، به شهرهای مختلف نقل مکان کرده‌اند، بچه‌هایی دارند،

but just something happened and the relationship  has ended. So he is a broken man, he thought this  

اما فقط یک اتفاق افتاده و رابطه پایان یافته است. بنابراین او مردی شکسته است، او فکر می‌کرد که این

was his life partner or she is a broken woman,  because perhaps she also thought that this was  

شریک زندگی اوست یا او یک زن شکسته است، زیرا شاید او نیز فکر می‌کرد که این

the partnership for the rest of her life. So a  broken man or a broken woman based usually around  

شراکت برای بقیه عمرش بوده است. بنابراین یک مرد شکسته یا یک زن شکسته معمولاً حول

relationship issues. At the end of your tether.  Well, when you're at the end of your tether,  

مسائل مربوط به رابطه است. در پایان افسار شما. خوب، وقتی در پایان کار خود هستید،   به این

it means that you just cannot take anymore, I've  had enough of this place. I fed up arguing with  

معنی است که دیگر نمی توانید تحمل کنید، من از این مکان به اندازه کافی خسته شده ام. من از دعوای

the people all the time and fed up with the amount  of pressure that the boss continues to put on us.  

دائمی با مردم خسته شدم و از میزان فشاری که رئیس همچنان به ما وارد می‌کند خسته شدم. می‌دانی

You know, what do we do, I'm just at the end of  my tether. I think I'm just going to hand in my  

، چه کار کنیم، من فقط در پایان کارم هستم. فکر می‌کنم استعفای خود را تسلیم می‌کنم

resignation, and go okay, so to be at the end of  your tether means to be at the end of your rope,  

، و خوب می‌روم، بنابراین اینکه در انتهای بند خود باشید یعنی در انتهای طناب خود باشید،   به

you've had enough you cannot take any more.  Okay, and if you like this particular lesson,  

اندازه کافی نوش جان کرده‌اید که دیگر نمی‌توانید تحمل کنید. بسیار خوب، و اگر این درس خاص را دوست دارید،

then please like the video and if you could also  subscribe to the channel because it really, really  

لطفاً ویدیو را لایک کنید و اگر می‌توانید در کانال مشترک شوید زیرا واقعاً

helps. And then finally, as sick as a parrot. Now  this is really, really informal. It's one of those  

کمک می‌کند. و در نهایت، به عنوان بیمار مانند یک طوطی. اکنون این واقعاً غیررسمی است. این یکی از آن

expressions British English people use to talk  about something when they're really sad. Perhaps  

عباراتی است که انگلیسی‌های بریتانیایی وقتی واقعاً غمگین هستند، درباره چیزی صحبت می‌کنند. شاید

the football team lost the Cup final, perhaps  this football team got relegated. Oh, he's as  

تیم فوتبال فینال جام حذفی را باخت، شاید این تیم فوتبال سقوط کرد. اوه، او

sick as a parrot. Yeah, I mean, he really really  isn't happy. So it's quite funny. And it doesn't  

مثل یک طوطی مریض است. بله، منظورم این است که او واقعاً خوشحال نیست. پس کاملا خنده دار است. و

really mean anything much except that somebody is  really sad or unhappy because of some event. So  

واقعاً معنی خاصی ندارد جز اینکه کسی به خاطر یک رویداد واقعاً غمگین یا ناراضی است. بنابراین

he didn't get the job. He didn't get the promotion  his team last year, he's a sick as a parrot. Yes,  

او شغل را پیدا نکرد. او سال گذشته ارتقای تیمش را کسب نکرد، او مثل یک طوطی بیمار است. بله،

it was one of those expressions that are  normally attributed to and associated with games  

این یکی از آن عباراتی بود که معمولاً به بازی‌های

of football, particularly British English. You  know, you wouldn't hear it in American English.

فوتبال، به‌ویژه انگلیسی بریتانیایی، نسبت داده می‌شود و با آن مرتبط است. می دانید، آن را به انگلیسی آمریکایی نمی شنوید.

Okay, so there are the 11 particular expressions  or alternative words that we can use to say sad  

بسیار خوب، پس 11 عبارت خاص یا کلمه جایگزین وجود دارد که می‌توانیم از آنها برای گفتن غمگین استفاده کنیم.

let me go through them one more time with you  Down feeling down, blue feeling blue, miserable,  

اجازه دهید یک بار دیگر با شما

distraught, just practice that pronunciation  distraught. Got it. It's real informal, gutted,  

مرور کنم . فهمیدم. واقعاً غیررسمی، خراب،

devastated, desolate. And again the pronunciation  desolate, inconsolable, inconsolable, a broken man  

ویران و متروک است. و دوباره تلفظ مهجور، تسلیت‌ناپذیر، تسلیت‌ناپذیر، مرد

or woman. At the end of your tether, sometimes  they say at the end of your rope at the end of  

یا زن شکسته. در انتهای بند شما، گاهی در انتهای طناب شما در انتهای

your tether. And then finally the funny one as  sick as a parrot. So these are advanced English  

بند شما می گویند. و در نهایت بامزه ای که مثل یک طوطی بیمار است. بنابراین اینها کلمات پیشرفته انگلیسی هستند

words that you can use instead of saying 'sad.'  So try to practice them as always, and you know  

که می توانید به جای گفتن "غمگین" از آنها استفاده کنید. بنابراین سعی کنید آنها را مانند همیشه تمرین کنید، و می دانید که

the drill by now try to practice them yourself.  Try to get to know how to use them, you won't  

این تمرین را تا به حال سعی کنید خودتان آنها را تمرین کنید. سعی کنید با نحوه استفاده از آنها آشنا شوید،

remember them all but try to introduce them bit  by bit into your written English or your spoken  

همه آنها را به خاطر نخواهید آورد، اما سعی کنید آنها را ذره ذره به انگلیسی نوشتاری یا

English and if you need any further help you just  drop me a line www.englishlessonviaskype.com.  

انگلیسی گفتاری خود معرفی کنید و اگر به کمک بیشتری نیاز دارید، فقط یک خط به من مراجعه کنید www.englishlessonviaskype. com

I'd be very happy to explain it to you in a  little bit more detail. We always appreciate  

خیلی خوشحال می شوم که آن را با جزئیات بیشتر برای شما توضیح دهم . ما همیشه قدردان

you watching listening. So as always, this is  Harry saying goodbye and join me again soon.

شما هستیم که گوش می‌دهید. بنابراین مثل همیشه، این هری است که خداحافظی می کند و به زودی دوباره به من ملحق می شود.