Sound More Fluent! How to Say You’re Hungry Like a Native Speaker 🍽️

Hi there. This is Harry. And welcome back  to advanced English Lessons with Harry,  

سلام. این هری است. و به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید،

where I tried to help you to get a better  understanding of the English language.

که سعی کردم به شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید.

so this is an advanced English lesson and  we're looking at ways to describe hunger.

بنابراین این یک درس انگلیسی پیشرفته است و ما به دنبال راه‌هایی برای توصیف گرسنگی هستیم.

Now we're going to look at it in a few  different ways. We're going to look at  

اکنون می‌خواهیم به چند روش مختلف به آن نگاه کنیم . ما به

it in terms of when you a little bit  hungry. So a little bit more polite  

این موضوع نگاه خواهیم کرد که چه زمانی کمی گرسنه هستید. بنابراین

when you're very hungry. So you've got a bit of  an appetite or when you're very, very hungry,  

وقتی خیلی گرسنه هستید کمی مودب تر باشید. بنابراین شما کمی اشتها دارید یا زمانی که خیلی خیلی گرسنه هستید،

so you're really starving. So different words can  describe different levels of hunger that you feel.

بنابراین واقعاً گرسنه می‌شوید. بنابراین کلمات مختلف می‌توانند سطوح مختلفی از گرسنگی را که احساس می‌کنید توصیف کنند.

And we've all been in those situations. You  know, we we just want something quick. We  

و همه ما در آن موقعیت ها بوده ایم. می دانید، ما فقط چیزی سریع می خواهیم. ما

just want something filling or we want as much  food as can possibly get because we feel as if  

فقط چیزی سیرکننده می‌خواهیم یا تا جایی که بتوانیم غذا می‌خواهیم زیرا احساس می‌کنیم چند

we haven't eaten for days. So all of these words,  advanced expressions and ways to describe hunger.  

روز است که چیزی نخورده‌ایم. بنابراین همه این کلمات، عبارت‌های پیشرفته و راه‌هایی برای توصیف گرسنگی.

So I've got ten in total. Let me go through  them with you first one, very British, this one.

بنابراین من در مجموع ده دارم. اجازه دهید اول آنها را با شما مرور کنم، این یکی بسیار بریتانیایی.

And it means when you're you've got it, you're a  little hungry. So you're not you're not starving,  

و به این معنی است که وقتی آن را دارید، کمی گرسنه هستید. پس شما نیستید، گرسنه نمی‌میرید،

okay. You're a little hungry. Say I'm  peckish. Okay. So somebody might say  

باشه. تو کمی گرسنه ای بگو من کج خلق هستم. باشه بنابراین ممکن است کسی بگوید

would you like something to eat? Oh, I'm  a little peckish. I don't want much. Just  

آیا دوست داری چیزی بخوری؟ اوه، من کمی بداخلاق هستم. من چیز زیادی نمی خواهم. فقط

something small. But I'm a little bit peckish.  A peck is like, what? A hen or a bird does.

یک چیز کوچک. اما من کمی بداخلاق هستم. پک مثل چیه؟ یک مرغ یا یک پرنده انجام می دهد.

They peck, peck, peck, peck at the food  or the woodpecker. Yeah. And the name of  

آنها به غذا یا دارکوب نوک می زنند، نوک می زنند، نوک می زنند . آره و نام

the woodpecker. Peck, peck, peck. So  when you're feeling a little peckish,  

دارکوب. پک، پک، پک. بنابراین وقتی کمی احساس بداخلاقی می‌کنید،

it's not a big, big, big meal that you  want. Just a little meal to help you get  

این یک وعده غذایی بزرگ، بزرگ و بزرگ نیست که می‌خواهید . فقط یک وعده غذایی کوچک به شما کمک می‌کند

over until you have your full dinner or lunch,  whatever it is that you're you're going to eat.

تا زمانی که شام ​​یا ناهار کامل خود را بخورید، هر چیزی که می‌خواهید بخورید.

So I am peckish. I'm a little peckish or a  nibble. Yeah, I could have a nibble. Now,  

پس من بداخلاق هستم من کمی بداخلاق یا قلقلک هستم. آره، من میتونم یه نیش بزنم حالا،

a nibble again is something very small.  If you pick up a biscuit and you,  

دوباره یک نیش زدن چیزی بسیار کوچک است. اگر بیسکویتی را بردارید و

you bite little pieces from it, you  nibble on the biscuit. Or if you see  

تکه های کوچکی از آن گاز بگیرید، بیسکویت را نیش بزنید. یا اگر

a squirrel or a mouse, they never look at  the food. They don't take big, big chunks.

یک سنجاب یا موش می بینید، هرگز به غذا نگاه نمی کنند . آنها تکه های بزرگ و بزرگ را نمی گیرند.

That's just the way they are. So they nibble.  So if you said, yeah, I could have a nibble,  

آنها فقط همین طور هستند. بنابراین آنها نیش می زنند. بنابراین اگر می‌گویید، بله، من می‌توانم یک لقمه بخورم، به

it means I could have something small, not  something huge. So something quite small.  

این معنی است که می‌توانم چیزی کوچک داشته باشم، نه چیزی بزرگ. بنابراین چیزی بسیار کوچک.

But yeah, it would be appetising. And enjoyable,  but it's not something big. We used to have a,  

اما بله، اشتها آور خواهد بود. و لذت بخش، اما چیز بزرگی نیست.

a game with biscuits when we used to hold the  biscuit and eat the outside of the biscuit  

زمانی که بیسکویت را در دست می‌گرفتیم و بیرون بیسکویت را می‌خوردیم

and then move your way in rather than taking  big bites of the biscuit and little nibbles.

و سپس به‌جای اینکه لقمه‌های بزرگی از بیسکویت و لقمه‌های کوچک بخوریم، به سمت داخل حرکت می‌کردیم، با بیسکویت بازی می‌کردیم.

How many nibbles could you get? Okay, so first one  I'm peckish. The second one I could have a nibble.  

چند نوک می تونی بگیری؟ خوب، پس اولی من بداخلاق هستم. دومی میتونستم یه نیش بزنم.

Okay. And the third one, yeah, I fancy a bite to  eat. And again, it's a way of saying that politely  

باشه و سومی، بله، من دوست دارم یک لقمه بخورم. و دوباره، این راهی است برای گفتن مودبانه

that you'd like something to eat, but not a big,  big meal. Yeah. So would. What do you want to do?

که می‌خواهید چیزی بخورید، اما نه یک غذای بزرگ و بزرگ. آره بنابراین. میخوای چیکار کنی؟

Do you want to go for coffee or do you fancy a  bite to eat? Yeah, I fancy a bite to eat. A cup  

آیا می‌خواهید برای قهوه بروید یا دوست دارید یک لقمه بخورید؟ آره، من دوست دارم یه لقمه بخورم. یک فنجان

of coffee and a sandwich, or a cup of coffee and  a biscuit. Or a cup of coffee and a snack. Here's  

قهوه و یک ساندویچ، یا یک فنجان قهوه و یک بیسکویت. یا یک فنجان قهوه و یک میان وعده. در اینجا

another way of explaining it then. These  are polite ways of saying that you are.

راه دیگری برای توضیح آن وجود دارد. اینها روش‌های مؤدبانه‌ای هستند که می‌گویند شما هستید.

Yeah, a little hungry, but not really, really  hungry. Okay, now if we are feeling very hungry,  

بله، کمی گرسنه، اما نه واقعا، واقعاً گرسنه. خوب، حالا اگر خیلی احساس گرسنگی می کنیم،

then we might say I'm starving. Okay, now the  definition of starvation is a lot worse than  

ممکن است بگوییم که من از گرسنگی می میرم. بسیار خوب، اکنون تعریف گرسنگی بسیار بدتر از

that. Somebody who has hasn't eaten for three or  4 or 5 days, then they can be literally suffering  

آن است. کسی که سه یا ۴ یا ۵ روز چیزی نخورده باشد، ممکن است به معنای واقعی کلمه

from starvation. But when we say I'm starving, it  usually means that we've been doing some exercise,  

از گرسنگی رنج ببرد. اما وقتی می‌گوییم از گرسنگی می‌میرم، معمولاً به این معنی است که در حال انجام تمرینات ورزشی،

perhaps a workout in the gym, or  we've been working hard all day.

شاید یک تمرین در باشگاه، یا تمام روز سخت کار کرده‌ایم.

We skipped our lunch. So when we get home  in the evening, you know, our partner says,  

ناهارمان را حذف کردیم. بنابراین، وقتی عصر به خانه می‌رسیم، می‌دانید، شریک زندگی‌مان می‌گوید،  می‌دانی، می‌خواهی اینجا

you know, would you like something to eat  off here? I'm starving. I haven't eaten  

چیزی بخوری ؟ دارم از گرسنگی میمیرم

all day. And that sounds as if you're about  to die. But of course you're not. But it's  

تمام روز را نخوردم. و این به نظر می رسد که انگار در شرف مرگ هستید. اما البته که نیستی. اما این

just the way you feel. I'm starving. Another  way of saying I'm starving is rhyming slang.

همان چیزی است که شما احساس می کنید. دارم از گرسنگی میمیرم راه دیگر برای گفتن من از گرسنگی می‌میرم، قافیه‌های عامیانه است.

Now, if you don't understand British  English so well, rhyming slang come  

اکنون، اگر انگلیسی انگلیسی انگلیسی را به خوبی نمی‌دانید، زبان عامیانه قافیه‌ای

from a particular area of London. The  real Londoners, the East Londoners,  

از منطقه خاصی از لندن آمده است. لندنی‌های واقعی، لندنی‌های شرقی،

are called Cockneys, and they have a certain  language that they use called rhyming slang,  

کاکنی نامیده می‌شوند، و آنها زبان خاصی دارند که به آن قافیه‌ای عامیانه می‌گویند،

where words rhyme together and they have  a very different meaning. So, for example,  

جایی که کلمات با هم قافیه می‌شوند و معنای بسیار متفاوتی دارند. بنابراین، برای مثال،

if they want to go up the stairs, they refer to  the apple and pears and it rhymes with stairs.

اگر می‌خواهند از پله‌ها بالا بروند، به سیب و گلابی اشاره می‌کنند و با پله‌ها هم قافیه است.

I'm just going to go up the apple  and pears means I'm going to go up  

من فقط از سیب بالا می‌روم و گلابی یعنی از

the stairs. So when they're talking about  being starving, they are starving as we'd  

پله‌ها بالا می‌روم. بنابراین وقتی در مورد گرسنگی بودن صحبت می‌کنند، همانطور که ما می‌خواهیم

like to pronounce it. Starving. They say I'm  Hank, Marvin, Hank Marvin. Now, Hank Marvin,  

آن را تلفظ کنیم، گرسنه می‌مانند. گرسنگی. آنها می گویند من هنک، ماروین، هنک ماروین هستم. حالا، هنک ماروین،

for those of you who are not at my age, he  used to be with a group called the shadows.

برای کسانی از شما که در سن من نیستید، او قبلاً با گروهی به نام سایه ها بود.

And the shadows were a very famous  group. English group who used to  

و سایه‌ها گروه بسیار معروفی بودند . گروه انگلیسی که قبلاً از

back Cliff Richard and Cliff Richard. He's  still alive now. I think he's in his 80s,  

کلیف ریچارد و کلیف ریچارد حمایت می‌کردند. او اکنون هنوز زنده است. من فکر می کنم او در دهه 80 خود است،

but he was a real one. The first British pop  stars of the 1950s, 6070s, 80s. He had so many,  

اما او یک فرد واقعی بود. اولین ستاره‌های پاپ بریتانیایی در دهه‌های 1950، 6070، 80. او تعداد بسیار

many hit records and the backing group  that he had were called The Shadows.

زیادی رکورد و گروه پشتیبان داشت که The Shadows نام داشت.

So lots of his earlier records were Cliff  Richard and the shadows. And one of the  

بنابراین بسیاری از رکوردهای قبلی او کلیف ریچارد و سایه ها بودند. و یکی از

members of the group, the shadows was this guy  called Hank Marvin. So people from London now  

اعضای گروه، سایه ها این مرد به نام هنک ماروین بود. بنابراین مردم لندن اکنون از

use this and this and have used it for many  decades as part of their rhyming slang. I'm  

این و این استفاده می‌کنند و برای چندین دهه از آن به عنوان بخشی از قافیه‌های عامیانه خود استفاده می‌کنند. من

Hank Marvin means I'm starving. I  really would like something to eat.

هنک ماروین هستم یعنی دارم از گرسنگی می میرم. من واقعاً دوست دارم چیزی بخورم.

Okay, I'm not even sure if Hank Marvin is  still alive today. Hopefully he is. But if  

بسیار خوب، من حتی مطمئن نیستم که هنک ماروین هنوز زنده است یا نه. امیدوارم او باشد. اما اگر

you feel like a blast of the past, go on  to the internet and download some music  

احساس انفجاری از گذشته دارید، به اینترنت بروید و مقداری موسیقی   را

from the shadows. They've got some real cult  music that you'll recognise in that era, some  

از سایه دانلود کنید. آن‌ها چند موسیقی کالت واقعی دارند که در آن دوران می‌شناسید، برخی

really classic guitar work. And Hank Marvin was  a guitarist and really, really a good guitarist.

کارهای گیتار واقعاً کلاسیک. و هنک ماروین یک گیتاریست بود و واقعاً گیتاریست خوبی بود.

And then if you listen to some of the  records of Cliff Richard In the Shadows,  

و سپس اگر به برخی از رکوردهای Cliff Richard In the Shadows گوش دهید،

you'll understand who I'm talking about. Okay,  

متوجه خواهید شد که در مورد چه کسی صحبت می کنم. باشه،

so to be Hank Marvin and starving. Okay.  But Hank Marvin is his name. Starvin But  

پس هنک ماروین و گرسنگی. باشه اما هنک ماروین نام اوست. استاروین اما

we should pronounce it correctly. Starvin. And  as always, if you like this particular lesson,  

باید آن را درست تلفظ کنیم. استاروین. و مثل همیشه، اگر این درس خاص را دوست دارید،

then please, please like the video. And if you  can subscribe to the channel, because it does.

لطفاً ویدیو را لایک کنید. و اگر بتوانید در کانال مشترک شوید، زیرا اینطور است.

It really, really helps. Number six, if we're  really, really hungry, somebody could say,  

واقعاً کمک می کند. شماره شش، اگر ما واقعاً، واقعاً گرسنه باشیم، کسی می تواند بگوید،

oh yeah, I'm really hungry. I could eat a horse.  So hopefully they won't eat the horse. But it  

اوه بله، من واقعاً گرسنه هستم. من می توانستم یک اسب بخورم. پس امیدوارم اسب را نخورند. اما این بدان

means they've got a really big appetite and  they've, you know, maybe been training hard in  

معناست که آنها واقعاً اشتهای زیادی دارند و می‌دانید که شاید به سختی در

the gym, playing a football match or roping  match or whatever. They're really hungry.

باشگاه تمرین کرده‌اند، مسابقه فوتبال بازی کرده‌اند یا مسابقه طناب زدن یا هر چیز دیگری. آنها واقعا گرسنه هستند.

So yeah, I could eat a horse. Well, very simply  I'm famished. So when somebody is famished,  

پس بله، من می توانستم یک اسب بخورم. خب، خیلی ساده من گرسنه هستم. بنابراین وقتی کسی گرسنه است،

they're very, very hungry. I'm famished.  I don't think I've eaten since breakfast  

خیلی خیلی گرسنه است. من گرسنه ام فکر نمی‌کنم امروز صبح از صبحانه نخورده باشم

this morning. I'm famished. And if it's  cold day? Well, yeah. A nice bowl of hot  

. من گرسنه ام و اگر روز سرد است؟ خب آره یک کاسه خوب

soup followed by something else would just hit  the exact spot. I'm famished. I'm starving.  

سوپ   داغ و به دنبال آن چیز دیگری دقیقاً به همان نقطه می رسد. من گرسنه ام دارم از گرسنگی میمیرم

Another degree above being famished and above  being starving is. I'm ravenous. Yeah. So that  

درجه دیگری بالاتر از گرسنگی و بالاتر از گرسنگی است. من درنده ام آره پس این

really explains how hungry you are. Yeah. Oh, the  kids, they were ravenous when they came home from  

واقعاً توضیح می دهد که چقدر گرسنه هستید. آره آه، بچه‌ها، وقتی از

the couple of days away from home. They went on a  school trip. I don't know what they were doing. I  

چند روز دوری از خانه به خانه می‌آمدند، هوس‌باز بودند. آنها به یک سفر مدرسه رفتند. نمی دانم چه کار می کردند.

don't think they got fed properly. But when they  came home, they emptied the fridge in minutes.  

فکر نمی‌کنم آنها به درستی تغذیه شوند. اما وقتی به خانه آمدند، ظرف چند دقیقه یخچال را خالی کردند.

They were ravenous. So to be ravenous means  really, really hungry. Yeah. Ravenous. Or if  

آنها درنده بودند. بنابراین درنده بودن یعنی واقعاً، واقعاً گرسنه. آره درنده یا اگر

your stomach starts to rumble or growl,  as we call it. Oh, yeah. My stomach has  

شکم شما شروع به غرش یا غرغر کند، به قول ما. اوه، آره معده‌ام

been rumbling for hours. I could really do with a  good meal, rumbling or growling for hours. Yeah,  

ساعت‌ها است که غر می‌زند. من واقعاً می‌توانستم با یک وعده غذایی خوب، ساعت‌ها غرغر کنم یا غر بزنم. بله،

so the rumbling of the stomach or the growling  of the stomach seems to suggest that my stomach  

بنابراین به نظر می‌رسد صدای غرش یا غرش معده نشان می‌دهد که معده من

is empty and I really need to to fill it. So a nice bowl of hot soup or a big plate of  

خالی است و واقعاً باید آن را پر کنم. بنابراین یک کاسه خوب سوپ داغ یا یک بشقاب بزرگ از

potatoes and other vegetables. Just what I want.  So to it to stop my stomach rumbling ought to stop  

سیب زمینی و سبزیجات دیگر. همون چیزی که من میخوام بنابراین برای جلوگیری از صدای شکم من باید

my stomach from growling. In the Irish  English expressions we hear this phrase.  

از غر زدن شکم من جلوگیری شود. در عبارات انگلیسی ایرلندی ما این عبارت را می شنویم.

My stomach thinks my throat has been cut,  so it sounds very gruesome, but it gives  

معده‌ام فکر می‌کند گلویم بریده شده است، بنابراین خیلی وحشتناک به نظر می‌رسد، اما این

you the impression that your stomach has been  empty for a long time and you haven't eaten.  

تصور را به شما القا می‌کند که مدت‌هاست معده‌تان خالی بوده و چیزی نخورده‌اید.

And my stomach thinks that my throat has been  cut. So, as I said, a little bit gruesome, but  

و شکمم فکر می کند که گلویم بریده شده است. بنابراین، همانطور که گفتم، کمی وحشتناک است، اما

you get the picture. And then the last one. Number  ten. I'm dying for something to eat. I'm dying for  

عکس را دریافت می کنید. و سپس آخرین. شماره ده. دارم میمیرم واسه یه چیزی بخورم دارم برای

a burger. I've been thinking about a burger and  chips all day. So you've got yourself into that  

یک همبرگر میمیرم. تمام روز به یک برگر و چیپس فکر می‌کردم. بنابراین شما خودتان را در آن

particular mood that you're working hard and you  say, oh, I know I'm going to have to go home.  

حال و هوای خاصی قرار داده اید که سخت کار می کنید و می گویید، اوه، می دانم که باید به خانه بروم.

I'm going to have a burger and chips, a big double  burger or Big Mac and plenty of French fries and  

من می‌خواهم یک همبرگر و چیپس، یک همبرگر بزرگ دوبل یا بیگ مک و مقدار زیادی سیب‌زمینی سرخ کرده و

ketchup on the side. Whatever. So I'm dying for  a burger and chips. Or if you haven't eaten a  

کچاپ در کنارش بخورم. هر چه باشد. بنابراین من برای یک همبرگر و چیپس می‌میرم. یا اگر

particular meal for a while, doesn't necessarily  mean you haven't eaten at all, but you haven't  

مدتی غذای خاصی را نخورده اید، لزوماً به این معنی نیست که اصلاً غذا نخورده اید، اما

eaten your favourite meal for a while. Oh, I'm dying for a pizza. Yeah, I've been  

مدتی است که غذای مورد علاقه خود را نخورده اید. آه، دارم میمیرم برای پیتزا. بله، من

on a diet for several weeks, and I've been trying  to stay off some of the fast food. So I'm dying  

چندین هفته است که رژیم گرفته‌ام و سعی کرده‌ام از برخی از غذاهای فست فود خودداری کنم. پس من دارم میمیرم

for a pizza. I'm dying for a burger. I'm dying  for a bowl of spaghetti. Whatever. Whatever it  

برای پیتزا. دارم میمیرم واسه همبرگر دارم میمیرم برای یک کاسه اسپاگتی. هر چه باشد. هر

might mean. Dying for means I really, really  can't wait. I really want that type of food.  

معنایی که ممکن است داشته باشد. مردن به این معنی است که من واقعاً، واقعاً نمی‌توانم صبر کنم. من واقعا این نوع غذا را می خواهم.

So I'm very, very hungry or, you know, for  that particular item. Okay, so there are ten  

بنابراین من خیلی خیلی گرسنه هستم یا، می دانید، برای آن کالای خاص. خوب، پس ده

different ways to say that I'm hungry. Some  refer to a little bit hungry, as we said,  

روش مختلف برای گفتن اینکه من گرسنه هستم وجود دارد. برخی به کمی گرسنگی اشاره می کنند، همانطور که گفتیم،

and peckish some to being very hungry like I'm  starving. And then those that mean I'm really,  

و برخی را به شدت گرسنه بودن مثل من گرسنه می دانند. و سپس آنهایی که به این معنی هستند که من واقعاً،

really hungry, like I am ravenous. Okay. So let  let me get them to you one more time quickly.  

واقعاً گرسنه هستم، مثل اینکه من درنده ام. باشه پس اجازه دهید یک بار دیگر سریع آنها را به شما برسانم.

Number one, I'm peckish. Very British English. I'm  peckish, a little hungry. I could have a nibble,  

شماره یک، من بداخلاق هستم. انگلیسی بسیار بریتانیایی من گزنده هستم، کمی گرسنه هستم. من می‌توانم یک لقمه بخورم،

or I could have a snack. I fancy a bite to  eat. Something not so big. A bite to eat. I'm  

یا می‌توانم یک میان وعده بخورم. من دوست دارم یک لقمه بخورم. چیزی نه چندان بزرگ یک لقمه برای خوردن. من دارم

starving. I'm starving. I haven't eaten all day.  I'm Hank Marvin, as I said, this rhyming cockney  

گرسنگی می‌میرم. دارم از گرسنگی میمیرم تمام روز را نخوردم من هنک ماروین هستم، همانطور که گفتم، این قافیه ی عامیانه

slang. I'm Hank Marvin. I could eat a horse. I could eat a horse. Hopefully not. I could eat a  

. من هنک ماروین هستم. من می توانستم یک اسب بخورم. من می توانستم یک اسب بخورم. امیدوارم نه. من می توانستم یک

horse. Of course, there are many countries in the  world where horse meat is really acceptable there,  

اسب بخورم. البته، کشورهای زیادی در دنیا وجود دارند که گوشت اسب در آنجا واقعاً قابل قبول است،

and that's and that's what they grow.  I could eat a horse. I'm famished.  

و این و این چیزی است که آنها رشد می کنند. من می توانستم یک اسب بخورم. من گرسنه ام

Absolutely famished. I'm ravenous. Oh, I'm so  hungry. I'm ravenous. My stomach is growling,  

کاملا گرسنه من درنده ام اوه، من خیلی گرسنه هستم. من درنده ام شکمم غرغر می‌کند،

my stomach is rumbling, and then finally I'm  dying for dying for that burger and chips.  

شکمم غر می‌زند، و بالاخره دارم می‌میرم برای آن همبرگر و چیپس.

Okay, so ten individual ways in which you can  say I'm hungry. So practice some of those,  

خوب، پس ده روش جداگانه که می‌توانید بگویید گرسنه هستم. بنابراین برخی از آنها را تمرین کنید،

practice them with your friends. See? Do  they feel the same way? Listen out for  

آنها را با دوستان خود تمرین کنید. ببینید؟ آیا آنها هم همین احساس را دارند؟

what they say when they are talking about  what they're going to eat. And you might  

وقتی در مورد چیزی که قرار است بخورند صحبت می کنند، به آنچه می گویند گوش کنید. و ممکن است

pick up on some of these expressions. And if  you need some additional help, then please  

برخی از این عبارات را انتخاب کنید. و اگر به کمک بیشتری نیاز دارید، لطفاً

write to me www.englishlessonviaskype.com And I'm really happy to help you with some  

برای من بنویسید www.englishlessonviaskype.com و من واقعا خوشحالم که با برخی از

additional expressions and additional phrases.  The best way for you to understand them,  

عبارات اضافی و عبارات اضافی به شما کمک کنم. بهترین راه برای درک آنها،

the best way for you to remember them is  to write them down. Try to use your own  

بهترین راه برای به خاطر سپردن آنها این است که آنها را یادداشت کنید. سعی کنید از

words situations and that really, really will  help you. Okay, so this is Harry saying thanks  

موقعیت‌های کلمات خودتان استفاده کنید و این واقعاً به شما کمک می‌کند. بسیار خوب، پس این هری است که می‌گوید متشکرم

for listening. Thanks for watching. As always, join me for the next lesson.

برای گوش دادن. ممنون که تماشا کردید مثل همیشه برای درس بعدی به من بپیوندید.