QUICK ENGLISH BOOST 🚀 |10 ADVANCED Phrases FLUENT Speakers NEVER SKIP!

Hi there. This is Harry. Welcome back  to Advanced English Lessons with Harry,  

سلام. این هری است. به «درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری» خوش آمدید،

where we try to help you to get a better  understanding of the English language.

که سعی می‌کنیم به شما کمک کنیم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید.

So in this particular lesson,  this advanced English lesson,  

بنابراین در این درس خاص، این درس پیشرفته انگلیسی،

we're talking about people's  reactions to certain situations.

ما در مورد واکنش افراد به موقعیت‌های خاص صحبت می‌کنیم.

So it's advanced English lessons, useful  collocations, advanced collocations,  

بنابراین، درس‌های پیشرفته انگلیسی، ترکیب‌های مفید، ترکیب‌بندی‌های پیشرفته،

hot and cold reactions okay, so I've got ten as  always. I've got ten in this particular list.

واکنش‌های سرد و گرم بسیار خوب است، بنابراین من مثل همیشه ده دارم . من ده تا در این لیست خاص دارم.

So I'll go through them. I'll give  you an indication of what they mean,  

بنابراین من از آنها عبور خواهم کرد. من نشانه‌ای از معنای آنها به شما می‌دهم،

and hopefully give you an example that you can  play around with and get to understand it better.

و امیدوارم مثالی برای شما بیاورم که بتوانید با آن بازی کنید و آن را بهتر درک کنید.

Okay, let's go

باشه، بریم

An icy stare. So if somebody says something  to you and you don't like it, you look at

یه خیره یخی. بنابراین اگر کسی چیزی را به شما می‌گوید و شما آن را دوست ندارید،

them

with an icy stare and it's a cold  stare because it's icy and they get  

با نگاهی یخی به او نگاه می‌کنید و این یک نگاه سرد است، زیرا یخ است و این تصور را برای او به وجود می‌آورد

the impression that there's something  they said that you didn't really like.

که چیزی است که آنها گفته‌اند که واقعاً آن را دوست ندارید.

So you met with an icy stare. Or perhaps you're  trying to talk to somebody in a friendly way,  

بنابراین با یک نگاه یخی روبرو شدید. یا شاید سعی می‌کنید با کسی دوستانه صحبت کنید،

but they don't want to be so friendly, and  they just look back at you with a cold,  

اما او نمی‌خواهد آنقدر دوستانه باشد و فقط با نگاهی سرد و یخی به شما نگاه می‌کند

icy stare. Okay, so it's not warm, it's icy, it's  not friendly, it's unfriendly. It's an icy stare.

. خوب، پس گرم نیست، یخ است، دوستانه نیست، غیر دوستانه است. این یک نگاه یخی است.

Second one lukewarm response. Well,  a little bit warmer than a icy stare,  

پاسخ دوم ولرم خوب، کمی گرمتر از یک نگاه یخی است،

but a lukewarm response is  something that's not so interesting.

اما پاسخ ولرم چیزی است که چندان جالب نیست.

Okay, so perhaps you've made  a suggestion to your manager,  

بسیار خوب، پس شاید شما پیشنهادی به مدیر خود داده اید،

or perhaps you've made a suggestion to the  management team, something that you put a  

یا شاید پیشنهادی به تیم مدیریت داده اید، چیزی که

lot of work into and a lot of effort,  and you think it's really a good idea,  

برای آن کار و تلاش زیادی انجام داده اید، و فکر می کنید واقعا ایده خوبی است. ،

but when you bring it up and you present it  to your manager or the the management team,  

اما وقتی آن را مطرح می‌کنید و آن را به مدیر یا تیم مدیریت ارائه می‌دهید،

all you get is a lukewarm response and  a lukewarm response is less than warm.

تنها چیزی که دریافت می‌کنید یک پاسخ ولرم است و یک پاسخ ولرم کمتر از گرم است.

Less than interesting and something that  they don't really care so much about. So

کمتر از آن جالب و چیزی که آنها واقعاً چندان به آن اهمیت نمی‌دهند. بنابراین

when something is lukewarm, it's not  so good. It's like food. You know,  

وقتی چیزی ولرم است، آنقدرها هم خوب نیست. مثل غذاست می‌دانی،

if you go into a restaurant and the plate of soup  arrives and when you taste it, look, that's not,

اگر به رستوران رفتی و بشقاب سوپ رسید و وقتی آن را می‌چشی، نگاه کن،

warm at all. It's lukewarm.  So it's not so good to taste.

اصلاً گرم نیست. ولرم است. بنابراین طعم آن چندان خوب نیست.

So look, warm response from anybody  is something not so satisfying,  

بنابراین، نگاه کنید، پاسخ گرم هر کسی چیزی نه چندان راضی کننده،

not so spectacular and not  so interesting. Lukewarm.

نه چندان دیدنی و نه چندان جالب است. ولرم.

heated debate. Well, now the temperature  is rising. A heated debate a heated debate  

بحث داغ خوب، اکنون دما در حال افزایش است. یک بحث داغ یک بحث تند

is almost an argument. Okay? People don't want  to call it an argument because then they think  

تقریباً یک بحث است. باشه؟ مردم نمی‌خواهند آن را مشاجره بنامند، زیرا در این صورت فکر می‌کنند که

people are shouting and screaming at each  other. But a heated debate is not far off.

مردم بر سر یکدیگر فریاد می‌زنند و فریاد می‌زنند . اما بحث داغ دور از دسترس نیست.

A debate between two people where either one  isn't listening to the other or neither of them  

مناظره بین دو نفر که یا یکی به حرف دیگری گوش نمی‌دهد یا هیچ‌کدام

is listening to each other, then it becomes  a little bit heated. But I said that. No, you  

به حرف هم گوش نمی‌دهد، سپس کمی داغ می‌شود. اما من این را گفتم. نه، شما

said that. But what? But. And it becomes heated  and argumentative and people then lose their  

این را گفتید. اما چی؟ اما و داغ و مشاجره می‌شود و مردم

tempers. So a heated debate often you get that in  political debates before President, the election

عصبانی می‌شوند. بنابراین یک مناظره داغ اغلب متوجه می‌شوید که در بحث‌های سیاسی قبل از رئیس‌جمهور، انتخابات

in France, or a presidential  election in America, or the,

در فرانسه، یا انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا، یا

election for a new government in the UK,  they often have these televised debates  

انتخابات برای دولت جدید در بریتانیا، اغلب این مناظره‌های تلویزیونی

between the candidates for presidency or for the,

بین نامزدهای ریاست جمهوری یا برای

leader of certain parties.

رهبر برخی احزاب.

And this is when the debates can get a little  bit heated because policies are put on air,  

و این زمانی است که بحث‌ها می‌تواند کمی داغ شود زیرا سیاست‌ها پخش می‌شوند،

that one party agrees, the other party  doesn't, etc., etc. and therefore you get  

که یک طرف موافق است، طرف دیگر نمی‌پذیرد، و غیره و غیره و بنابراین شما با

heated debates. So a heated debate is something  where the temperature rises. The they're just  

بحث‌های داغ مواجه می‌شوید. بنابراین بحث داغ چیزی است که در آن دما افزایش می‌یابد. آنها فقط

about in control, but not quite totally in  control. So we can call it a heated debate,

در مورد کنترل هستند، اما نه کاملاً تحت کنترل. بنابراین می‌توانیم آن را یک بحث داغ،

a frosty reception.

یک استقبال سرد نامید.

Well,

خوب،

We talked at the beginning about an icy stare,  

ما در ابتدا در مورد یک خیره یخی صحبت کردیم،

so a frosty reception is very  similar. A frosty reception is.

بنابراین یک پذیرایی یخ زده بسیار شبیه است. پذیرایی یخبندان است.

something cold and not welcoming. Okay, so perhaps  you had an argument with your nearest and dearest.  

چیزی سرد و خوشایند نیست بسیار خوب، پس شاید با نزدیکترین و عزیزترینتان دعوا داشتید.

Perhaps you had an argument with your parents.  Perhaps you had an argument with somebody in the  

شاید با پدر و مادرت دعوا داشتی. شاید با کسی در دفتر مشاجره داشتید

office. Whoever you had the argument with, there's  almost guaranteed that the next time you meet,  

. با هرکسی که بحث می‌کردید، تقریباً تضمین می‌شود که دفعه بعد که ملاقات می‌کنید، با استقبال

you're going to get a bit of a frosty  reception, so it's going to be quite cold.

سردی مواجه می‌شوید ، بنابراین هوا بسیار سرد خواهد بود.

Good morning. How are you today? All  right. What did you do the weekend.  

صبح بخیر امروز چطوری؟ خیلی خوب. آخر هفته چیکار کردی

Nothing much. So the reception you  get from that person is very frosty  

هیچ چیز زیادی. بنابراین استقبالی که از آن شخص می‌کنید بسیار سرد است،

because they're still feeling hurt from  the argument or whatever happened the  

زیرا او هنوز از مشاجره یا هر اتفاقی که

day or the week before. And perhaps you  didn't have time yet to apologize, or

روز یا هفته قبل رخ داده است، آسیب می‌بیند. و شاید هنوز زمانی برای عذرخواهی نداشته‌اید، یا

you haven't cleared the air with the person,  but it's guaranteed that the reception you get  

هوا را با آن شخص پاک نکرده‌اید، اما تضمین می‌شود که پذیرایی که از شما دریافت می‌کنید

is going to be cold, unwelcoming, not warm,  and therefore we call it a frosty reception.

سرد، ناخوشایند، گرم نیست، و بنابراین ما آن را یخبندان می‌نامیم. پذیرایی

Next, we've got a hot temper when somebody has  a hot temper, it means they boil over or get  

در مرحله بعد، زمانی که فردی مزاج گرم دارد، مزاج گرم داریم، به این معنی که او

excited or annoyed or angry very, very quickly.  Be very careful with that guy there. He's got a  

خیلی سریع جوش می‌آید یا هیجان‌زده، آزرده یا عصبانی می‌شود. خیلی مراقب اون پسر اونجا باش او دارای

hot temper. You say the wrong thing to him. He's  likely to jump all over you, jump up and down  

مزاج گرم است. تو بهش حرف اشتباه میزنی او احتمالاً از روی شما می پرد، بالا و پایین می پرد

and scream. Or if you're the coach of a football  team and you know that one of the players on the  

و جیغ می کشد. یا اگر مربی یک تیم فوتبال هستید و می‌دانید که یکی از بازیکنان

other side has a hot temper, you tell your guy,  annoy him, give him a few little pushes or kicks.

طرف مقابل دارای خلق و خوی تند است، به پسرتان می‌گویید، او را آزار دهید، چند فشار یا لگد کوچک به او بدهید.

He'll soon lose patience. He is a hot  temper, and the referee might book him,  

او به زودی صبر خود را از دست خواهد داد. او تندخو است و داور ممکن است به او کارت زرد بدهد

or indeed might even give him  a red card. Not a great tactic,  

یا حتی ممکن است به او کارت قرمز بدهد. تاکتیک خوبی نیست،

but it happens. Okay, so he's  got a hot temper. He's likely to

اما اتفاق می افتد. خوب، پس او دارای مزاج گرم است. به احتمال زیاد او

lose it very quickly, and therefore you  can exploit that in certain situations.

خیلی سریع آن را از دست می دهد، و بنابراین شما می توانید در شرایط خاصی از آن سوء استفاده کنید.

If you do find that you like  this lesson, then please like  

اگر متوجه شدید که این درس را دوست دارید، لطفاً ویدیو را لایک کنید

the video. And if you can subscribe to the  channel because it really, really helps.

. و اگر می توانید در کانال مشترک شوید زیرا واقعاً کمک می کند.

Tempers flared. This is a great expression.  Particularly at the end of a football match  

مزاج شعله ور شد. این یک بیان عالی است. به خصوص در پایان یک مسابقه فوتبال

or in the middle of a football match.  And so the game was really tight.

یا وسط یک مسابقه فوتبال. و بنابراین بازی واقعا فشرده بود.

It was end to end. Both teams  going for the victory. One of  

آخر به آخر بود. هر دو تیم به دنبال پیروزی هستند. یکی از

the teams slightly better than the other.

تیم‌ها کمی بهتر از دیگری است.

Somebody does something a little  bit naughty, they trip somebody,  

کسی کاری کمی شیطنت انجام می دهد ، کسی را زمین می زند،

they push somebody. And then tempers flared.

کسی را هل می دهد. و سپس خلق و خوی شعله ور شد.

And the referee and the

و داور و

referee's assistants had to come in and break  it up, and a few yellow cards were dished out

دستیاران داور باید وارد می‌شدند و آن را شکست می‌دادند، و چند کارت زرد داده شد.

Tempers can flare in all situations  in heated moments of debate,  

as we mentioned before. In the schoolyard,  

در حیاط مدرسه،

somebody trips another kid and then they square  up to each other, and then the other boys are.

شخصی به بچه دیگری می‌رود و سپس آن‌ها در کنار هم قرار می‌گیرند و پسرهای دیگر هم هستند.

egging them on. Go on, go on, hit  him, hit him. So tempers flared.

تخم زدن آنها برو، ادامه بده، او را بزن، بزنش. بنابراین خلق و خوی شعله ور شد.

Next. Blistering attack when a blistering  attack is a really fierce attack,

بعدی حمله تاول‌زا زمانی که یک حمله تاول‌زا یک حمله واقعاً شدید است،

if you get blisters, it's usually from very  hard work. Or if you're walking long distances

اگر تاول می‌گیرید، معمولاً ناشی از کار بسیار سخت است. یا اگر در هوای گرم و چسبنده مسافت طولانی را پیاده روی می کنید،

in the hot, sticky,

weather, then you get blisters on your feet.  So a blistering attack is a really strong,

روی پاهای خود تاول می زنید. بنابراین یک حمله تاول زا یک حمله واقعا قوی و

angry attack.

عصبانی است.

In political debates, one,

در بحث‌های سیاسی، یکی از

Leader of one party can carry out a blistering  attack on the other leader, showing up all of  

رهبران یک حزب می‌تواند به رهبر دیگری حمله کند و تمام

his faults. You did this. You've done that.  Your tax returns weren't submitted correctly.

خطاهای او را نشان دهد. تو این کار را کردی شما این کار را کرده اید. اظهارنامه مالیاتی شما به درستی ارسال نشده است.

You gave money to some colleague  that you knew going back many years,  

به یکی از همکارانی که سال‌ها قبل می‌دانستید پول دادید

and this broke the rules. So a blistering attack  as to the performance of this particular party  

و این قوانین را زیر پا گذاشت. بنابراین یک حمله تاول‌انگیز به عملکرد این حزب خاص

when they were in power. Or indeed there could be  a blistering attack by the parents and the school  

در زمانی که آنها در قدرت بودند. یا در واقع ممکن است یک حمله تاول‌آور از سوی والدین و مدرسه

because of the overall performance of the school  that they have slipped down in the league about

به دلیل عملکرد کلی مدرسه که در لیگ در مورد

exam results.

نتایج امتحانات افت کرده‌اند، رخ دهد.

And they're really worried that their kids are  not getting the best, the best education, so that

و آنها واقعاً نگران هستند که فرزندانشان بهترین و بهترین آموزش را دریافت نکنند، به طوری که

teachers, they're under attack  from the parents who have come  

معلمان، آنها مورد حمله والدینی قرار می گیرند که

together. And 1 or 2 particular  spokespeople for the parents,

با هم آمده اند. و 1 یا 2 سخنگوی خاص برای والدین،

carry out a blistering attack on the performance  of the school and some individual teachers,

حمله‌ای تاول‌آمیز به عملکرد مدرسه و برخی معلم‌ها انجام می‌دهند،

Anger boils. Well, water boils when  you put it on the stove and your,

عصبانیت می‌جوشد. خوب، وقتی آن را روی اجاق گاز می گذارید و

switch on the electric kettle.

کتری برقی را روشن می کنید، می جوشد.

The water boils. So when people get annoyed  with each other and it's protracted over a  

آب به جوش می آید. بنابراین وقتی مردم از یکدیگر عصبانی می‌شوند و برای

long period of time, then like water, eventually  it will boil over. So anger buys like water in a  

مدت طولانی طولانی می‌شود، در نهایت مانند آب می‌جوشد. بنابراین خشم خرید می کند مانند آب در

pan begins to bubble and bubble and more  bubbles. And then suddenly, whoosh is a  

تابه شروع به حباب زدن و حباب زدن و حباب های بیشتری می کند. و سپس ناگهان، ووش یک

large explosion and people start shouting  and screaming. So anger boils. In a crowd.

انفجار بزرگ است و مردم شروع به فریاد زدن و جیغ زدن می کنند. پس خشم به جوش می آید. در یک جمعیت.

When the crowd are very angry with the  government because of the cost of living,  

وقتی جمعیت به دلیل هزینه‌های زندگی از دولت بسیار عصبانی هستند، به

increases with the government because  of the higher costs of energy,

دلیل هزینه‌های بیشتر انرژی با دولت افزایش می‌یابد،

whatever the reason why, when the crowd gets  together, they start shouting, and then the  

به هر دلیلی که وقتی جمعیت دور هم جمع می‌شوند، شروع به فریاد زدن می‌کنند، و سپس

crowd senses and picks up on the atmosphere,  and then the anger of the crowd begins to boil.

جمعیت احساس می‌کنند و انتخاب می‌کنند. در جو، و سپس خشم جمعیت شروع به جوشیدن می کند.

And then somebody starts shouting and  screaming, and some things are thrown,

و سپس یک نفر شروع به فریاد زدن و فریاد زدن می کند، و چیزهایی پرتاب می شود،

And then the police have to come in and break  up the crowd. So that usually how it starts. So

و سپس پلیس باید وارد شود و جمعیت را متلاشی کند. بنابراین معمولاً چگونه شروع می شود. بنابراین

the anger boils, and perhaps it even boils  over and they end up with a full scale riot.

عصبانیت به جوش می‌آید، و شاید حتی به جوش می‌آید و در نهایت با یک شورش تمام عیار ختم می‌شود.

Hotly denied.

به شدت تکذیب شد.

Well, again, when we talk about the  word deny, to deny something is to  

خوب، دوباره، وقتی درباره کلمه انکار صحبت می کنیم، انکار چیزی به این معناست که

say you didn't do it. You denied that you  were there. You denied that you took the  

بگوییم شما آن کار را انجام نداده اید. شما حضورتان را انکار کردید . شما انکار کردید که

last piece of cake. You denied that you said  something that somebody feels. You insulted  

آخرین تکه کیک را گرفته اید. شما انکار کردید که چیزی گفته اید که کسی احساس می کند. شما به آنها توهین کردید

them. So when you hotly deny something,  it means you really strongly deny it.

. بنابراین وقتی چیزی را به شدت انکار می‌کنید، به این معنی است که واقعاً آن را به شدت انکار می‌کنید.

So it's not just, no, I didn't

بنابراین نه فقط، نه، نه،

No, I didn't do that. Or I didn't take the cake  or the biscuit. I didn't say that. When you  

نه، من این کار را نکردم. یا کیک یا بیسکویت را نگرفتم. من این را نگفتم. وقتی شما

hotly denied, I absolutely, absolutely, 100%  can guarantee that. I never said that. So you  

به شدت تکذیب کردید، من کاملاً، کاملاً، 100٪ می‌توانم آن را تضمین کنم. من هرگز این را نگفتم. بنابراین شما

really get angry and annoyed that somebody would  accuse you of something, so you hotly deny it.

واقعاً عصبانی و آزرده می شوید که کسی شما را به چیزی متهم کند، بنابراین به شدت آن را انکار می کنید.

You often see this as a headline in  a newspaper or on a radio program  

شما اغلب این را به عنوان عنوان یک روزنامه یا برنامه رادیویی

on the internet. So the government has hotly  denied that they mismanaged the tax revenues  

در اینترنت می بینید. بنابراین دولت به شدت سوء مدیریت درآمدهای مالیاتی

or they the government's budget position.  They hotly denied that there's been any

یا وضعیت بودجه دولت را رد کرده است. آنها به شدت تکذیب کردند که هیچ گونه

misuse of funds. Okay.

سوء استفاده از بودجه وجود داشته است. باشه

Or a company could hotly deny the rumors going  round that they're about to be taken over,  

یا یک شرکت می تواند به شدت شایعات مربوط به در دست گرفتن آنها،

or that they're about to go bankrupt.  So. And then, of course, a week later,  

یا اینکه در شرف ورشکستگی هستند را رد کند. بنابراین. و سپس، البته، یک هفته بعد،

they do. They take somebody over and they go  bankrupt. And of course, and everybody says,  

آنها این کار را انجام می دهند. آنها کسی را می گیرند و ورشکست می شوند. و البته، و همه می گویند،

well, I told you so. So to hotly deny  something is to really, really, really.

خب، من به شما گفتم. بنابراین انکار شدید یک چیزی واقعاً، واقعاً، واقعاً است. از

refuse to accept that something  happened or that you did something.

پذیرش اینکه چیزی اتفاق افتاده یا کاری را انجام داده اید خودداری کنید.

And then finally, relations have  thawed. So when something thaws,  

و سرانجام، روابط از بین رفته است. بنابراین وقتی چیزی ذوب می‌شود،

it turns from ice into water. It melts ice. Okay,  so when relations thaw, they melt a little bit,  

از یخ به آب تبدیل می‌شود. یخ را آب می کند. بسیار خوب، پس وقتی روابط گرم می شوند، کمی ذوب می شوند،

they improve. Okay, so perhaps those people who  were having the argument before and we talked  

بهبود می یابند. خوب، پس شاید آن افرادی که قبلاً با هم دعوا داشتند و ما

about a frosty reception. Well somebody apologises  and says, Oh come on, we can't go on like this.

درباره یک پذیرایی سرد صحبت کردیم. خوب، یک نفر عذرخواهی می کند و می گوید، اوه بیا، ما نمی توانیم اینطور ادامه دهیم.

So if I said something that offended you,  I'm really sorry. I've forgotten it now. So

بنابراین اگر چیزی گفتم که باعث رنجش شما شد، واقعا متاسفم. الان فراموشش کردم بنابراین

the other person says, okay, look, let's just get  

طرف مقابل می‌گوید، خوب، ببین، بیا

on with life. So relations may  not be back to what they were.

به زندگی ادامه دهیم. بنابراین ممکن است روابط به حالت قبلی خود برنگردد.

but they've improved.

اما آنها بهبود یافته اند.

So we can say that the relations between the  people have thawed. They have improved. Not  

بنابراین می‌توان گفت که روابط بین مردم از بین رفته است. آنها بهبود یافته اند. نه

perfectly, but given time, it'll probably  get back there. So when something thaws,  

کاملاً، اما با توجه به زمان، احتمالاً به آنجا برمی‌گردد. بنابراین وقتی چیزی آب می‌شود،

it becomes easier. When the snow  falls and tends to ice, it's very,  

آسان‌تر می‌شود. وقتی برف می‌بارد و به سمت یخ می‌رود،

very difficult for several days or weeks or  months. And then as the temperature rises,  

برای چندین روز یا هفته یا ماه بسیار، بسیار دشوار است . و سپس با افزایش دما،

the ice begins to melt and we can say  it will thaw and the thaw has set in.

یخ شروع به ذوب شدن می‌کند و می‌توانیم بگوییم که ذوب می‌شود و ذوب شروع می‌شود

So it's t a pronounced  pronunciation is thaw. Okay.

. باشه

Now. So that's all ten particular  collocations relate in and advanced  

در حال حاضر. پس این همه ده ترکیب خاص مربوط به

collocations, but hot and cold.

هم‌مجموعه‌های پیشرفته است، اما سرد و گرم.

Okay, so there we have it.

خوب، پس ما آن را داریم.

Useful collocations, advanced collocations all  about hot and cold, hot and cold. Different  

ترکیب‌بندی‌های مفید، ترکیب‌های پیشرفته همه چیز درباره گرم و سرد، گرم و سرد.

degrees like everything hot and cold. Okay,  thanks for listening. If you need to contact me  

درجه‌های مختلف مانند همه چیز گرم و سرد. بسیار خوب، ممنون که گوش دادید. اگر نیاز دارید با من تماس بگیرید

www.englishlessonviaskype.com Very happy to hear  from you. Always happy when you're listening and  

www.englishlessonviaskype.com بسیار خوشحالم که از شما می شنوم. وقتی گوش می‌دهید و   تماشا می‌کنید، همیشه خوشحال باشید

watch. And if I can be of any further help, you  know where I am. So join me for the next lesson.

. و اگر بتوانم کمک بیشتری داشته باشم، می‌دانید کجا هستم. پس برای درس بعدی با من همراه باشید.