SPEAK LIKE A NATIVE |10 Common Time Expressions for Everyday English!

Hi there, this is Harry and welcome back to  Advanced English lessons with Harry where I  

سلام، این هری است و به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید، جایی که

try to help you to get a better understanding  of the English language. Try to help you  

سعی می‌کنم به شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید . سعی کنید به شما کمک کنیم

to prove your conversational English, your  business English prepare for job interviews,  

انگلیسی مکالمه خود را ثابت کنید، انگلیسی تجاری خود را برای مصاحبه های شغلی آماده کنید،

we look at phrasal verbs, expressions, vocabulary,  pronunciation, whatever it takes to help you to  

ما به افعال عبارتی، عبارات، واژگان، تلفظ، و هر آنچه که برای بهبود به شما نیاز است نگاه می کنیم

improve. So in this advanced English lesson, we're  looking at expressions about time, okay, so it's  

. بنابراین در این درس پیشرفته انگلیسی، ما به عبارات مربوط به زمان نگاه می‌کنیم، بسیار خوب، پس

advanced English, so you might not understand them  all. But try and understand as many as you can and  

انگلیسی پیشرفته است، بنابراین ممکن است همه آنها را نفهمید . اما سعی کنید تا جایی که می توانید درک کنید و

practice them because that really, really makes  a difference. So when we're talking about time,  

آنها را تمرین کنید زیرا این واقعاً تفاوت ایجاد می کند . بنابراین وقتی در مورد زمان صحبت می کنیم،

there are two expressions that get people confused  a lot on time and in time. Okay, so just a quick  

دو عبارت وجود دارد که افراد را به موقع و به موقع بسیار گیج می کند. بسیار خوب، پس فقط یک

explanation is the difference. Usually, when we're  talking about on time, it's relating to something  

توضیح سریع تفاوت است. معمولاً، وقتی در مورد به موقع صحبت می‌کنیم، به چیزی مربوط می‌شود

that's scheduled, the train is on time, the train  is always on time. The bosses never on time, it's  

که برنامه‌ریزی شده است، قطار به موقع است، قطار همیشه به موقع است. رئیس ها هرگز به موقع نیستند،

never there. When you want it, it tells you it  will arrive. The schedule says it will arrive at  

هرگز آنجا نیستند. وقتی آن را می‌خواهید، به شما می‌گوید که می‌رسد. برنامه می گوید

two o'clock and it's usually two or three or four  minutes late. But you have to be on time. So the  

ساعت دو می رسد و معمولاً دو یا سه یا چهار دقیقه دیر است. اما باید به موقع حاضر شوید. بنابراین

train is arriving on time on platform number two.  Yes, sir. The aeroplanes are all on time, there's  

قطار به موقع در سکوی شماره دو می‌رسد. بله قربان. هواپیماها همه به موقع هستند،

no no difficulty. So the plane will be on time it  will be landing as per the schedule. So when we're  

هیچ مشکلی وجود ندارد. بنابراین هواپیما به موقع خواهد بود و طبق برنامه فرود خواهد آمد. بنابراین، وقتی

talking about schedule, we refer to on time or  even meetings on time, the meeting will start on  

درباره برنامه زمان‌بندی صحبت می‌کنیم، به موقع یا حتی به موقع به جلسات مراجعه می‌کنیم، جلسه

time at two o'clock. And when we use in time, we  can use it in referring to matters like handing in  

در ساعت دو بعدازظهر ساعت دو شروع می‌شود. و وقتی به موقع از آن استفاده می‌کنیم، می‌توانیم از آن برای ارجاع به مواردی مانند تحویل

a document. Am I in time to hand in the document?  Yes, yes. The deadline isn't until five o'clock.  

یک سند استفاده کنیم. آیا من به موقع برای تحویل سند هستم؟ بله بله. آخرین مهلت تا ساعت پنج نیست.

It's only three o'clock. So plenty of time. Yeah.  Am I in time for the match? Yeah, look, here's the  

فقط ساعت سه است. خیلی وقته آره آیا من به موقع برای مسابقه هستم؟ بله، ببینید، اینجاست که

football match starts at eight o'clock, you've  got time to do your homework, you've got time  

مسابقه فوتبال از ساعت هشت شروع می‌شود، شما وقت دارید تا تکالیف خود را انجام دهید،

to have your dinner, then you can sit down  and relax and watch the match in time. Okay,  

برای صرف شام وقت دارید، سپس می‌توانید بنشینید و استراحت کنید و مسابقه را به موقع تماشا کنید. بسیار خوب،

so on time around the schedule in time for you to  hand in your project in time to do your homework,  

پس در زمان مقرر در برنامه به موقع پروژه خود را به موقع تحویل دهید تا تکالیف خود را انجام دهید،

have your meal, and then sit back and watch the  football match on the television. Yeah. Okay,  

وعده غذایی خود را بخورید، و سپس بنشینید و مسابقه فوتبال را از تلویزیون تماشا کنید. آره بسیار خوب،

so on time in time. Remember, if you enjoyed this  particular lesson, then please like the video,  

به موقع. به خاطر داشته باشید، اگر از این درس خاص لذت بردید، لطفاً ویدیو را لایک کنید،

and if you can subscribe to the channel, because  it really, really helps. Okay, now let's look  

و اگر می‌توانید در کانال مشترک شوید، زیرا واقعاً، واقعاً کمک می‌کند. بسیار خوب، اکنون بیایید

at the particular expression. So we've got 10 of  them. I'll go through the list. And I'll go back  

به عبارت خاص نگاه کنیم. بنابراین ما 10 مورد از آنها را داریم. من لیست را مرور می کنم. و من به عقب برمی گردم

and give you an example of each of them. Now, it's  about time. Well, we can use this in lots of ways  

و نمونه ای از هر یک از آنها را به شما می دهم. اکنون، زمان آن فرا رسیده است. خوب، ما می‌توانیم از این به روش‌های مختلفی استفاده کنیم

call. What time is it now? Six o'clock? Well, it's  about time you got home because I've been waiting  

. الان ساعت چنده؟ ساعت شش؟ خوب، وقت آن است که به خانه برگردی زیرا من

here. Your dinner has been on the table for that.  15 minutes. Where have you been? It's about time  

اینجا منتظر بودم. شام شما برای آن روی میز بوده است. 15 دقیقه. کجا بودی؟ وقت آن است   که

you got your hair cut. Look at the length of it.  Yeah, have the teachers not complained. It's about  

موهایت را کوتاه کنی. به طول آن نگاه کنید. بله، آیا معلمان شکایت نکرده اند. تقریباً

time you tidied up your room. I haven't seen you  take that vacuum cleaner to the closet for weeks  

وقت آن است که اتاقتان را مرتب کنید. هفته‌ها

and weeks and weeks than the last time I looked in  your room. It was a terrible state. So these are  

و هفته‌ها و هفته‌ها نسبت به آخرین باری که به اتاقتان نگاه کردم، ندیدم که جاروبرقی را به کمد ببرید. وضعیت وحشتناکی بود. بنابراین، این‌ها

the situations when we might use it's about time a  parent trying to get their child or their children  

موقعیت‌هایی هستند که ممکن است از زمان آن استفاده کنیم که والدین سعی می‌کنند فرزندشان یا فرزندانشان را تشویق کنند

to improve their workload at the home and to  help around the house. It's about time now. Okay,  

تا حجم کاری خود را در خانه بهبود بخشند و در خانه کمک کنند. اکنون زمان آن فرا رسیده است. بسیار خوب،

or perhaps the City Council or the government  finally announced that that offer building in  

یا شاید شورای شهر یا دولت بالاخره اعلام کردند که آن ساختمان پیشنهادی در

the centre of the city is going to be demolished.  And they're going to build a new shopping centre.  

مرکز شهر تخریب خواهد شد. و آنها قصد دارند یک مرکز خرید جدید بسازند.

After it's about time. How long have we been  living in this city? 15 years of building has been  

بعد از اینکه وقتش رسید چند وقت است که در این شهر زندگی می کنیم؟ 15 سال ساختمان

empty. It's an absolute eyesore. So it's about  time they pulled it down and put up something a  

خالی بوده است. این یک چشم درد مطلق است. بنابراین وقت آن است که آن را پایین بکشند و چیزی

little bit more artistic, and something with  some architectural merit. It's about time.  

کمی هنری تر و چیزی با شایستگی معماری بگذارند. زمانش فرا رسیده است.

Take your time. Well, we use this expression a lot  when we don't want people to hurry. Don't worry,  

راحت باش. خوب، وقتی نمی‌خواهیم مردم عجله کنند، از این عبارت زیاد استفاده می‌کنیم. نگران نباشید،

take your time. Yeah. So I'll be there  in 15 minutes. It's okay. If you're a  

وقت خود را صرف کنید. آره بنابراین من 15 دقیقه دیگر آنجا خواهم بود . مشکلی نیست. اگر

few minutes late. I understand that no other  meetings after this. So just take your time.  

چند دقیقه دیر کردید. می‌دانم که بعد از این هیچ جلسه دیگری وجود ندارد. پس فقط وقت بگذارید. چه

When would you like to have this paper? Well,  look, it's really up to you. I don't need it  

زمانی می خواهید این کاغذ را داشته باشید؟ خب، نگاه کنید، واقعاً به شما بستگی دارد. من به آن نیاز

urgently. But you know, just take your time  get it right. The important thing is to get it  

فوری ندارم. اما می دانید، فقط وقت بگذارید آن را درست کنید. مهم این است که آن را درست انجام دهید

right. And if it's a few days, that's okay.  Just send me a mail when you think you're  

. و اگر چند روز باشد، اشکالی ندارد. فقط زمانی که فکر می‌کنید در حال نزدیک شدن به آن هستید برای من ایمیل بفرستید

getting close to it. Please take your time.  Okay. So if somebody is getting into a car,  

. لطفا از وقت خودت استفاده کن. باشه. بنابراین، اگر کسی در حال سوار شدن به ماشین است،

and they they've, they're a bit late for the  meeting, the traffic's gonna be bad. Somebody  

و آنها سوار شده اند، برای جلسه کمی دیر شده است، ترافیک بد خواهد شد.

might say Look, don't worry about it. Just take  your time. Don't drive too fast. You might have  

ممکن است کسی بگوید ببین، نگران نباش. فقط وقت خود را صرف کنید. خیلی سریع رانندگی نکنید ممکن است

an accident, you know if the traffic's heavy  is nothing you can do just take your time.  

تصادف کنید، می‌دانید که اگر ترافیک سنگین کاری نمی‌توانید انجام دهید، وقت خود را صرف کنید.

spare time. Well, when we have spare time or time  to spare, it means we've got free time. Yeah. So  

وقت فراغت. خوب، وقتی وقت خالی یا وقت خالی داریم، به این معنی است که وقت آزاد داریم. آره بنابراین

your friend might have asked you, can you help  him at the weekend? He's doing some painting. He  

ممکن است دوستتان از شما خواسته باشد، آیا می‌توانید آخر هفته به او کمک کنید؟ داره نقاشی میکنه او می‌خواهد

wants to move the furniture out of the apartment  or into another room and he needs somebody to help  

اثاثیه را از آپارتمان یا به اتاق دیگری منتقل کند و به کسی نیاز دارد که به

him. You said, yeah, no problem. I've got plenty  of spare time at the weekend. I'm doing nothing.  

او کمک کند. گفتی آره مشکلی نیست آخر هفته وقت آزاد زیادی دارم. من هیچ کاری نمی کنم.

When do you want me to come around? Yeah. So on  to the next and all the time in the world? Well,  

کی میخوای من بیام؟ آره بنابراین به آینده و همیشه در جهان؟ خب،

that really means you got plenty of time on your  hands. You have nothing. That's pressurising you,  

این واقعاً به این معنی است که شما زمان زیادی در اختیار دارید. تو هیچی نداری این شما را تحت فشار قرار می‌دهد،

you can do whatever you want, whenever you want to  do it. i Yes, I've got all the time in the world  

می‌توانید هر کاری را که بخواهید، هر زمان که بخواهید انجام دهید. بله، من اکنون تمام وقت دنیا را دارم

now. Sure. I'm retired and active. I've got plenty  of energy. But I've got all the time in the world,  

. مطمئن. من بازنشسته و فعال هستم. من انرژی زیادی دارم . اما من تمام وقت دنیا را دارم،

I think I'd take over a new sport. I always  wanted and always enjoyed cycling. So I think  

فکر می‌کنم ورزش جدیدی را در دست بگیرم. من همیشه دوست داشتم و همیشه از دوچرخه سواری لذت می بردم. بنابراین فکر می‌کنم

I'd take it up a little bit more seriously.  Or, in fact, I think I'll do some extra  

آن را کمی جدی‌تر بگیرم. یا، در واقع، فکر می‌کنم

classes, a little bit of study and English  literature or something, but not for any  

کلاس‌های اضافی، کمی مطالعه و ادبیات انگلیسی یا چیزهای دیگر را بگذرانم، اما نه برای هر

purpose just to enjoy myself. So I've got all the  time the world what else would I be doing? That's  

هدفی فقط برای لذت بردن. بنابراین من تمام وقت دنیا را دارم چه کار دیگری انجام می‌دهم؟

what our retirement is about. You got all the time  in the world, and nice and relaxed, no stresses,  

بازنشستگی ما همین است. تو تمام وقت دنیا را داری، و خوب و آرام، بدون استرس،

nobody putting any pressure on me other than  myself. Okay, all the time in the world.  

هیچ کس به غیر از خودم به من فشار نمی آورد . خوب، تمام وقت دنیا.

To do time, well, to do time is a little bit  different. When people do time, it's usually  

انجام زمان، خوب، انجام زمان کمی متفاوت است. وقتی مردم وقت می گذارند، معمولاً به

a euphemism for spending time in prison. Okay, so  if somebody gets arrested for serious crime, they  

معنای گذراندن زمان در زندان است. بسیار خوب، پس اگر کسی به دلیل جرم جدی دستگیر شود،

go in front of the judge, they get found guilty,  and then the sentences for three for 10 years in  

جلوی قاضی می رود، مجرم شناخته می شود و سپس به سه سال به 10 سال

prison. They do time. Yeah. And when they come out  of prison, somebody might ask the question, well,  

زندان محکوم می شود. زمان انجام می دهند. آره و وقتی از زندان بیرون می‌آیند، ممکن است کسی این سوال را بپرسد، خوب،

what were you doing time for? Or what did you do  time for asking, the reason why they were sent to  

برای چه وقت می‌کردید؟ یا برای پرسیدن چه کاری انجام دادید، دلیل فرستادن آنها به

prison. So to do time, is another way of saying  they spent time in prison, they spent time in  

زندان چیست. بنابراین انجام زمان، راه دیگری برای گفتن است که آنها مدتی را در زندان گذرانده‌اند، زمانی را در

jail, they were incarcerated, which is a very fun  way to explain somebody was thrown into prison, so  

زندان گذرانده‌اند، آنها را زندانی کرده‌اند، که یک روش بسیار سرگرم‌کننده است برای توضیح اینکه کسی به زندان انداخته شده است، بنابراین انجام

to do time, is to spend time in prison because of  something you were found guilty of doing robbing,  

وقت، گذراندن وقت در زندان است. زندان به دلیل کاری که به خاطر انجام دزدی،

or stealing, or whatever it might have been. Okay,  so to do time, for the time being, okay, well,  

یا دزدی، یا هر چیز دیگری که ممکن است بوده باشد، مقصر شناخته شده‌اید. بسیار خوب، بنابراین برای انجام زمان، فعلاً، خوب، خوب،

when we use that expression, for the time being,  it means for now, but we might change later on,  

وقتی از آن عبارت استفاده می‌کنیم، فعلاً،  فعلاً معنی دارد، اما ممکن است بعداً تغییر کنیم،

okay. So if somebody comes into the office, or  new recruit somebody who's just joining the firm,  

باشه. بنابراین، اگر کسی وارد دفتر شود، یا فردی را استخدام کند که به تازگی به شرکت می‌پیوندد،

or perhaps a graduate, you might say, look, for  the time being, just take that desk there, there's  

یا شاید یک فارغ‌التحصیل، می‌توانید بگویید، فعلاً نگاه کنید، فقط آن میز را به آنجا ببرید

somebody on holidays, they're going to be back  in a couple of weeks, but we'll find you another  

، کسی در تعطیلات وجود دارد. چند هفته دیگر برمی گردیم، اما

place to sit before then. So for the time being  mean, in the interim, just sit there, for the  

قبل از آن مکان دیگری برای نشستن برای شما پیدا خواهیم کرد. بنابراین فعلاً ، در این مدت، فقط همان جا بنشینید،

time being, Philip has gone to look after you. So  if you've got any problems, just ask Philip, he's  

فعلاً، فیلیپ به مراقبت از شما رفته است. بنابراین، اگر مشکلی دارید، فقط از فیلیپ بپرسید، او

the head of the department, he's your go to person  for any problems you have. For the time being, the  

رئیس بخش است، او برای هر مشکلی پیش شخص شماست. در حال حاضر،

school is going to close because of the pandemic.  So these are instructions, lots of parents got  

مدرسه به دلیل همه‌گیری تعطیل می‌شود. بنابراین، اینها دستورالعمل‌هایی هستند، بسیاری از والدین

over the last couple of years where there were  problems with the school relating to this awful  

طی چند سال گذشته به مشکلاتی در مدرسه مربوط به این

virus. So for the time being, the school, school  has to close and we'll notify you later, when  

ویروس وحشتناک مبتلا شده‌اند. بنابراین در حال حاضر، مدرسه، مدرسه باید تعطیل شود و ما بعداً به شما اطلاع می‌دهیم که

the school will reopen. Of course, classes are  going to be held on line. So for the time being,  

مدرسه دوباره باز شود. البته قرار است کلاس ها به صورت آنلاین برگزار شود. بنابراین فعلاً،

the children will be educated remotely, they'll  be educated online using zoom, or teams or one of  

کودکان از راه دور آموزش خواهند دید، آنها به صورت آنلاین با استفاده از زوم، یا تیم‌ها یا یکی از

these other platforms. So for the time being, so  for the time being means momentarily, temporarily,  

این پلتفرم‌های دیگر آموزش خواهند دید. بنابراین فعلاً به این معنی است که لحظه‌ای، موقتی،

or for a shorter time, not permanent, okay, so  for the time being and remember that b m b e i  

یا برای مدت کوتاه‌تری، نه دائمی، خوب، پس فعلاً و به یاد داشته باشید که فعلاً

n g for the time being time after time as a as  a famous song, and of course, they always have  

به‌عنوان یک آهنگ معروف. و البته، آنها همیشه

forgotten who sang it, but there's a line  in time after time, time after time. Okay,  

فراموش کرده‌اند که چه کسی آن را خوانده است، اما هر از گاهی، هر از گاهی، یک خط وجود دارد. بسیار خوب،

so there's a time after time means repeat it. So  when something repeats, time after time, I have to  

پس هر چند وقت یکبار به این معنی است که آن را تکرار کنید. بنابراین وقتی چیزی تکرار می‌شود، باید به

tell the kids not to play football in the garden.  They're gonna break a window and guess what,  

بچه‌ها بگویم که در باغ فوتبال بازی نکنند. آن‌ها یک پنجره را می‌شکنند و حدس می‌زنند چه چیزی،

yeah, the ball came through the window, we're  gonna have to repair it again, time after time,  

آره، توپ از پنجره وارد شد، ما باید دوباره آن را تعمیر کنیم، هر چند وقت یک‌بار،

meaning I'm constantly telling them time after  time when I leave the house on a Friday morning,  

به این معنا که من مدام به آنها می‌گویم وقتی خانه را ترک می‌کنم. صبح جمعه،

I get stuck in traffic. It's I don't know. I  think I'll just either leave early, or in fact, I

در ترافیک گیر می کنم. این است که من نمی دانم. فکر می‌کنم یا زودتر می‌روم، یا در واقع،

think I'll ask the boss, can I work remotely  on a Friday. Time after time. Yeah. So time  

فکر می‌کنم از رئیس بپرسم، آیا می‌توانم جمعه از راه دور کار کنم . چندین بار. آره بنابراین

after time is when we repeat some thing, time  after time we tell somebody not to do something.  

زمان‌های مختلف زمانی است که چیزی را تکرار می‌کنیم، هر چند وقت یک‌بار به کسی می‌گوییم کاری را انجام نده.

Time after time, the same thing happens. And so  it's it shouldn't be a surprise. Okay, so time  

هر از گاهی همین اتفاق می افتد. و بنابراین نباید تعجب آور باشد. بسیار خوب، پس هر چند وقت یکبار

after time. Time's up. Okay, well, when  time's up, that's it. It's over. Oh,  

. زمان به پایان رسیده است. خوب، خوب، وقتی زمان تمام شد، تمام شد. تمام شد. اوه،

that time's up. The lesson is over. Hope you  enjoyed it. Okay. Time's up, the game should be  

آن زمان تمام شده است. درس تمام شد. امیدوارم که لذت برده باشید. باشه. زمان تمام شده است، بازی باید

over now. And perhaps the referee is going to play  a few minutes of extra time. So we're watching our  

اکنون تمام شود. و شاید داور قرار است چند دقیقه وقت اضافه بازی کند. بنابراین ما در حال تماشای

football match. And we're waiting for the match  to end because our team is winning one nil,  

مسابقه فوتبال خود هستیم. و ما منتظر پایان مسابقه هستیم زیرا تیم ما با یک نتیجه صفر می‌برد،

and we're a little bit on edge times up this,  the whistle should be going any minute now. So  

و تا این مرحله کمی در آستانه قرار داریم، سوت باید هر لحظه ادامه داشته باشد. بنابراین   شاید

perhaps the referee is playing some extra time  or injury time. So we are waiting and waiting  

داور در وقت اضافه یا وقت اضافه بازی می کند. بنابراین ما منتظریم و منتظریم

for the game to be over so that we can celebrate  Yeah, time's up. Yeah. Or in an exam situation,  

بازی تمام شود تا بتوانیم جشن بگیریم بله، زمان تمام شد. آره یا در شرایط امتحان،

the examiner might give you a warning that you're  a five minute warning that the the exam will be  

ممکن است ممتحن به شما اخطار دهد که پنج دقیقه دیگر به شما هشدار می دهد که امتحان

over in another five minutes. And then when  it gets to that 11 o'clock, or one o'clock,  

تا پنج دقیقه دیگر تمام می شود. و وقتی به ساعت 11 یا یک رسید، آیا

is it okay, that's it, time's up, please put down  your pen, stop writing, and hand your papers in,  

اشکالی ندارد، تمام شد، زمان تمام شد، لطفاً خودکار خود را زمین بگذارید، نوشتن را متوقف کنید، و کاغذهایتان را

on the way out. Okay, so times up mean, it's over,  it's finished, it's completed. And then finally,  

در راه خروج تحویل دهید. بسیار خوب، پس زمان‌ها به این معناست که تمام شد، تمام شد، تمام شد. و در نهایت،

time is on your side. Ha, I wish well, when you're  young time is on your side. And as we get a little  

زمان به نفع شماست. هه، آرزو می کنم وقتی جوان شدی، زمان در کنارت باشد. و همانطور که

bit older, we wish that we had more time on our  side, it means more time to do something. Now,  

کمی بزرگتر می شویم، آرزو می کنیم که ای کاش زمان بیشتری در کنار خودمان داشتیم ، این یعنی زمان بیشتری برای انجام کاری. اکنون،

it could be something that you're preparing for  the end of the term. So the teacher gives you  

ممکن است چیزی باشد که برای پایان دوره آماده می‌کنید. بنابراین معلم به شما

plenty of warning that you have to submit your  project by me, but time is on your side, it's  

هشدارهای زیادی می دهد که باید پروژه خود را توسط من ارسال کنید، اما زمان به نفع شماست،

only February now. So plan it out, plan out what  you want to do set yourself certain milestones  

اکنون فقط فوریه است. پس برنامه‌ریزی کنید، برنامه‌ریزی کنید که می‌خواهید چه کارهایی انجام دهید، نقاط عطف خاصی را برای خود تعیین کنید

so that when you get them, it's not a shock. Don't  leave it until the last minute, please don't leave  

تا وقتی به آنها رسیدید، شوک‌کننده نباشد. آن را تا آخرین لحظه نگذارید، لطفاً

it until the beginning of May. Because you'll only  make mistakes. And then you run out of time and  

آن را تا اوایل ماه می ترک نکنید. زیرا شما فقط اشتباه خواهید کرد. و سپس وقت شما تمام می شود و

time will not be on your side. But at the moment,  time is on your side, meaning you've got plenty of  

زمان به نفع شما نخواهد بود. اما در حال حاضر، زمان به نفع شماست، به این معنی که زمان زیادی دارید

time to work it out to prepare it and get it done  properly. Okay. But as we get older, Time is not  

تا آن را آماده کنید و آن را به درستی انجام دهید. باشه. اما با بزرگتر شدن، زمان به

on our side, we get a little bit anxious. We want  to retire like me. And we're going to run out of  

نفع ما نیست، کمی مضطرب می شویم. ما می خواهیم مانند من بازنشسته شویم. و زمان ما تمام خواهد شد

time. And we're hoping to get the things done that  we want to get done. Oh yeah, no, but I need to  

. و امیدواریم کارهایی را که می‌خواهیم انجام دهیم، انجام دهیم. اوه، بله، نه، اما من باید

get this done before autumn or I need to get this  done before the winter. So time is not on my side.  

قبل از پاییز این کار را انجام دهم یا باید قبل از زمستان این کار را انجام دهم. پس زمان به نفع من نیست.

If the wet weather comes and I haven't repaired  that garage roof or I haven't repaired the window,  

اگر هوای مرطوب بیاید و سقف گاراژ را تعمیر نکرده باشم یا پنجره را تعمیر نکرده باشم،

well, then we're going to get some cold air or  rain in and it's going to cause problems. So I'm  

خوب، هوای سرد یا باران وارد می‌شود و مشکلی ایجاد می‌کند. بنابراین من

against the clock time is not on my side. Okay, so  hopefully you understand all of those particular  

مخالفم که ساعت در کنار من نیست. بسیار خوب، پس امیدواریم که همه آن عبارات خاص را درک کرده باشید

expressions. As I said, they're expressions  about time, we've got 10 of them. So I'll give  

. همانطور که گفتم، آنها عباراتی درباره زمان هستند، ما 10 مورد از آنها را داریم. بنابراین

them to you again, any problems come back to  me. I'll give you some more examples. So here  

دوباره آنها را به شما می دهم، هر مشکلی به سراغ من می آید. چند مثال دیگر برایتان می زنم. پس بزن که

we go. It's about time. Okay, it's about time.  Take your time, plenty of time. Take your time.  

بریم. زمانش فرا رسیده است. باشه، وقتش رسیده وقت خود را صرف کنید، زمان کافی. راحت باش.

spare time or time to spare time on  your hands all the time in the world  

اوقات فراغت یا زمان فراغت در تمام وقت در دنیا روی دست شماست

to do time, for the time being. Time after time,  as I said the song says time after time. Time's  

برای انجام وقت، فعلا. بارها و بارها، همان‌طور که گفتم آهنگ زمان از نو می‌گوید. زمان به

up. And then finally, time is on your side time is  on your side. So 10 advanced expressions relating  

پایان رسیده است. و در نهایت، زمان به نفع شماست، زمان به نفع شماست. بنابراین، 10 عبارت پیشرفته مربوط

to and about time, practice them, try them, see  how you get on with them. Come back to me if you  

به زمان و زمان، آنها را تمرین کنید، امتحان کنید، ببینید چگونه با آنها پیش می‌روید. اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، به من بازگردید

need some more examples. And as always, thanks for  listening. Thanks for watching. Join me again soon

. و مثل همیشه، از اینکه گوش دادید متشکریم. ممنون از ملاحظه تان. به زودی دوباره به من بپیوندید