Speak English Like a PRO | 10 MUST-HAVE Verbs for Perfect English!

Hi there, welcome back to advanced English lessons with Harry.

سلام، به درس های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید.

That's me, Harry, where we try to help you to get a better understanding of the English

این من هستم، هری، جایی که ما سعی می کنیم به شما کمک کنیم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید

language.

.

To help you with your vocabulary, to help you with phrases, phrasal verbs, expressions,

برای کمک به شما با واژگان خود، برای کمک به شما با عبارات، افعال عبارتی، عبارات،

everything you need.

هر چیزی که نیاز دارید.

Particularly if you're trying to apply or get ready for that all-important job with

به خصوص اگر می خواهید برای آن شغل بسیار مهم با

an international company.

یک شرکت بین المللی درخواست دهید یا آماده شوید.

Or indeed, if you just want to improve your spoken and conversational English, we are

یا در واقع، اگر فقط می خواهید انگلیسی گفتاری و مکالمه خود را بهبود ببخشید، ما

the place to come to.

جایی برای آمدن به آن هستیم.

Okay, please subscribe to my channel, if you can, I would really appreciate it because

بسیار خوب، لطفاً در کانال من عضو شوید، اگر می توانید، من واقعاً از آن متشکر می شوم زیرا

it makes a big, big difference to all our followers.

تفاوت بزرگ و بزرگی برای همه دنبال کنندگان ما ایجاد می کند .

Okay, so what are we going to talk to you about today?

خوب، پس امروز در مورد چه چیزی با شما صحبت خواهیم کرد ؟

Well, today we want to talk to you about verbs.

خب، امروز می خواهیم در مورد افعال با شما صحبت کنیم.

And in particular, verbs related to beginnings.

و به ویژه افعال مربوط به مبتدا.

Like always, I'm going to go through them one by one.

مثل همیشه یکی یکی آنها را مرور خواهم کرد .

I have a list here of 10.

من در اینجا فهرستی از 10 مورد دارم.

Some of them are phrasal verbs, and some of them are more formal verbs.

برخی از آنها افعال عبارتی هستند و برخی از آنها افعال رسمی تر هستند.

So I'm going to give you examples of each, how to use them, so that you can practise

بنابراین من قصد دارم برای شما مثال هایی از هر کدام، نحوه استفاده از آنها، ارائه کنم تا بتوانید

them, hopefully remember them, try to use them in your conversation.

آنها را تمرین کنید، امیدوارم آنها را به خاطر بسپارید، سعی کنید از آنها در مکالمه خود استفاده کنید.

The next conversation you have or the next email or letter that you write.

مکالمه بعدی که دارید یا ایمیل یا نامه بعدی که می نویسید.

And again, if you have any questions, I'll give you the contact details at the end of

و باز هم، اگر سوالی دارید، جزئیات تماس را در پایان

this particular video.

این ویدیوی خاص به شما خواهم داد.

Okay, let's get cracking.

خوب، بیایید کرک کنیم. بیا

Let's get started.

شروع کنیم.

So here's the list.

بنابراین این لیست است.

One - set up.

یک - راه اندازی.

Two - to introduce.

دو - معرفی کردن.

Three - implement.

سه - اجرا کنید.

Four - set off.

چهار - راه افتاد.

Five - generate.

پنج - تولید کنید.

Six - prompt.

شش - سریع.

Seven - strike up.

هفت - اعتصاب کنید.

Eight - embark on.

هشت - سوار شوید.

Nine - trigger.

نه - ماشه.

And finally ten - launch.

و در نهایت ده - راه اندازی.

Okay, so 10 particular verbs.

خوب، پس 10 فعل خاص.

As I said, some of them are phrasal verbs, and we're gonna go... go through them now,

همانطور که گفتم، برخی از آنها افعال عبارتی هستند، و ما می رویم... حالا آنها را

one by one, give you some worked examples.

یکی یکی مرور کنید، چند نمونه کار شده را برایتان بیاورید.

Okay, let's get started.

خوب، بیایید شروع کنیم.

Number one set up.

راه اندازی شماره یک

For example, to set up a company.

مثلا برای راه اندازی یک شرکت.

That's the beginning, when you start a company, the very beginning, you have to set it up/

این شروع است، وقتی یک شرکت را راه اندازی می کنید، در همان ابتدا، باید آن را راه اندازی کنید/ به

You need a legal team or you need an accountant or an advisor.

یک تیم حقوقی یا حسابدار یا مشاور نیاز دارید.

You have to fill in some documentation, register the company.

باید مدارکی را پر کنید، شرکت را ثبت کنید .

So the phrasal verb to set up, set up the company, okay?

بنابراین فعل عبارتی برای راه اندازی، راه اندازی شرکت، خوب است؟

Now, we can set up lots of things.

اکنون، ما می توانیم چیزهای زیادی را تنظیم کنیم.

We can set up the house to move into it.

ما می توانیم خانه را برای نقل مکان به آن تنظیم کنیم. می‌توانیم

We can set up and set the table for a meal, okay.

میز غذا را بچینیم و بچینیم، باشه.

But setting up - establishing, getting ready to start set up that in company, your first

اما راه اندازی - ایجاد، آماده شدن برای راه اندازی که در شرکت، اولین

adventure, your first time to work for yourself, set it up.

ماجراجویی شما، اولین باری که برای خودتان کار می کنید، آن را راه اندازی کنید.

Number two, introduce.

شماره دو، معرفی کنید.

Well, governments introduce legislation all the time.

خوب، دولت ها همیشه قوانینی را معرفی می کنند .

So new legislation comes in about driving laws.

بنابراین قوانین جدیدی در مورد قوانین رانندگی وارد می شود .

New legislation about taxation.

قانون جدید در مورد مالیات

New legislation about social payments to people who might be unemployed, so they introduce

قانون جدید در مورد پرداخت های اجتماعی به افرادی که ممکن است بیکار باشند، بنابراین آنها

these particular rules and laws.

این قوانین و قوانین خاص را معرفی می کنند.

Now, we can also introduce one person to another.

در حال حاضر، ما همچنین می توانیم یک نفر را به دیگری معرفی کنیم.

So I'd like to introduce you to my partner.

بنابراین من می خواهم شما را به شریک زندگی خود معرفی کنم. از

I'd like you to... to introduce you to my husband or wife or girlfriend or boyfriend.

شما می خواهم که شما را به همسر یا همسر یا دوست دختر یا دوست پسرم معرفی کنم.

I'd like to introduce the shedule for next week.

من می خواهم برنامه هفته آینده را معرفی کنم .

So all of these opportunities, there are beginnings, beginning of a meeting, beginning of a relationship,

بنابراین همه این فرصت ها، شروع، شروع یک ملاقات، شروع یک رابطه،

the beginning of a new law.

شروع یک قانون جدید هستند.

Okay, so to introduce.

خوب، پس برای معرفی.

Number three, implement, okay.

شماره سه، اجرا کنید، باشه.

So implementing it's quite a formal verb.

بنابراین اجرای آن یک فعل کاملا رسمی است.

To implement means to begin the plan, to start the plan.

اجرا کردن یعنی شروع کردن طرح، شروع کردن طرح.

So somebody writes the plan, somebody discusses and agrees the plan, and then yet they pass

بنابراین یک نفر طرح را می نویسد، کسی در مورد طرح بحث می کند و موافقت می کند، و سپس

it on to you to implement.

آن را به شما منتقل می کند تا اجرا کنید.

Implement the plan, to make sure it works.

برنامه را اجرا کنید تا مطمئن شوید که کار می کند.

When will this be implemented?

این چه زمانی اجرا می شود؟

We've got a new budget, the new budget kicks off or starts on the first of April, so it

ما یک بودجه جدید داریم، بودجه جدید از اول آوریل شروع می شود یا شروع می شود، بنابراین

will be implemented.

اجرا خواهد شد.

Every department has to stick to this new budget, this new plan that we have.

هر بخش باید به این بودجه جدید، این برنامه جدید که ما داریم پایبند باشد.

So to implement means to get cracking, or to start, or to work on that particular plan

بنابراین پیاده‌سازی به معنای شروع به کار کردن، یا کار بر روی آن برنامه

or schedule, whenever it will be.

یا زمان‌بندی خاص، هر زمان که باشد، است.

Planes, trains they often change their schedules.

هواپیماها، قطارها اغلب برنامه های خود را تغییر می دهند.

Particularly for different seasons, like the summer season or the winter season.

به خصوص برای فصول مختلف، مانند فصل تابستان یا فصل زمستان.

So when they introduce a new sheduled, it will be implemented from the beginning of

بنابراین زمانی که یک شیلد جدید را معرفی می کنند، از ابتدای

that season.

همان فصل اجرا می شود.

So for the summer season, perhaps from the first of May or the middle of May.

بنابراین برای فصل تابستان، شاید از اول اردیبهشت یا اواسط اردیبهشت.

For the autumn season, from the first of October.

برای فصل پاییز، از اول مهر.

For the winter season, from the first of December.

برای فصل زمستان، از اول دسامبر.

So they will implement the new schedule so that everybody will know when the plane arrives

بنابراین آنها برنامه جدید را اجرا می کنند تا همه بدانند هواپیما چه زمانی می رسد

and departs.

و چه زمانی حرکت می کند.

When the train arrives and leaves, okay.

وقتی قطار رسید و رفت، باشه.

So to implement.

بنابراین برای اجرا.

Next number for, to set off.

شماره بعدی برای، به راه افتادن.

And again, this is another phrasal verb.

و دوباره، این یک فعل عبارتی دیگر است.

You've got the verb "set," and you've got the preposition "off."

شما فعل "set" را دارید و حرف اضافه "off" را دارید.

To set off.

برای تنظیم کردن.

For example, to set off the fire alarm, okay.

به عنوان مثال، برای روشن کردن هشدار آتش، بسیار خوب.

Or to set off the smoke alarm.

یا زنگ هشدار دود را روشن کنید.

So if you are cooking in your apartment or your house, and you overheat the pan and...

بنابراین اگر در آپارتمان یا خانه خود آشپزی می کنید و تابه را بیش از حد گرم کرده اید و ...

or you slightly burn the steak on the... on the grill.

یا استیک را کمی روی کباب می سوزانید.

Yep, what's going to happen?

بله، چه اتفاقی قرار است بیفتد؟

You're going to set off the smoke or the fire alarm.

قرار است دود یا زنگ آتش را خاموش کنید .

Buhbuh buhbuh buhbuh.

بهبه بهبهه.

To set it off, okay.

برای تنظیم آن، باشه. یکی

Another way to use set off is to start a journey.

دیگر از راه های استفاده از set off، شروع یک سفر است.

What time do we set off tomorrow for the airport?

فردا چه ساعتی به سمت فرودگاه حرکت می کنیم؟

The traffic is always bad.

ترافیک همیشه بد است.

Well, we'll leave half an hour earlier.

خب نیم ساعت زودتر میریم.

To set off.

برای تنظیم کردن.

He set off on a journey, he wasn't sure where he was going to go.

او راهی سفر شد، مطمئن نبود قرار است به کجا برود.

A journey of discovery.

سفری برای کشف

Now, to set off to start or to begin.

اکنون، برای شروع یا شروع.

Next number five, yeah, generate.

شماره پنج بعدی، بله، تولید کنید.

To generate.

برای تولید.

Then again a more formal verb here.

سپس دوباره یک فعل رسمی تر در اینجا.

To generate.

برای تولید.

We can generate a lot of interest.

ما می توانیم علاقه زیادی ایجاد کنیم.

So marketing campaigns, big advertising campaign for a new product will generate a lot of interest

بنابراین کمپین های بازاریابی، کمپین تبلیغاتی بزرگ برای یک محصول جدید، علاقه زیادی

in that particular product.

به آن محصول خاص ایجاد می کند.

And that's, of course, what the company wants.

و البته این چیزی است که شرکت می خواهد.

We're going to spend a lot of money on advertising campaign, we're going to go on the internet,

ما قرار است پول زیادی را برای کمپین تبلیغاتی خرج کنیم ، به اینترنت برویم،

we're going to go on TV and radio, all the billboards.

در تلویزیون و رادیو، همه بیلبوردها برویم.

So yeah, we expect to generate a lot of interest.

بنابراین بله، ما انتظار داریم که علاقه زیادی ایجاد کنیم.

So when the product comes out to the market, first of all, then everybody will be interested.

بنابراین وقتی محصول وارد بازار شد، اول از همه، همه علاقه مند خواهند شد.

And hopefully everybody will want to buy it.

و امیدوارم همه مایل به خرید آن باشند.

So the next change in the smartphone, the next change in the iPad, the latest trend

بنابراین تغییر بعدی در تلفن هوشمند، تغییر بعدی در iPad، آخرین روند

of fashions will always generate a lot of interest.

مد همیشه علاقه زیادی ایجاد می کند .

You can also generate interest in your book.

همچنین می توانید به کتاب خود علاقه مند شوید.

You can have a book launch, you can have a reading of your book, and the press would

شما می توانید کتاب رونمایی کنید، می توانید کتاب خود را مطالعه کنید و مطبوعات

be invited or certain people from bookshops or other individuals will come along.

دعوت شوند یا افراد خاصی از کتابفروشی ها یا افراد دیگری بیایند.

And this reading or narration of some part of your book will generate a lot of interest

و این خواندن یا روایت بخشی از کتاب شما علاقه زیادی ایجاد می کند

and hopefully, get your book up the list to the top of the pick for that particular week.

و امیدواریم که کتاب شما را در لیست بالای انتخاب برای آن هفته قرار دهد.

To generate interest.

برای ایجاد علاقه

Number six, what have we got yet number six?

شماره شش، هنوز شماره شش چه چیزی داریم؟

To prompt.

برای تلقین.

Yeah, okay.

آره باشه

When we prompt somebody, we give them a little bit of a nudge, or a little bit of a push

وقتی از کسی درخواست می کنیم، کمی به او تلنگر می زنیم، یا کمی هل می دهیم

or a little bit of encouragement.

یا کمی تشویق می کنیم.

Actors sometimes have to be prompted with the lines.

بازیگران گاهی اوقات باید با خطوط ترغیب شوند .

So when they are rehearsing for the stage play or the movie production, they have to

بنابراین، هنگامی که آنها در حال تمرین برای نمایش صحنه یا تولید فیلم هستند،

be prompted if they forget or don't put enough emphasis on a particular word or expression.

در صورت فراموش کردن یا عدم تاکید کافی روی یک کلمه یا عبارت خاص، باید از آنها خواسته شود.

So somebody will prompt them, the director or the producer will come over to them and

بنابراین یک نفر آنها را تشویق می کند، کارگردان یا تهیه کننده به آنها می آید و به

tell them.

آنها می گوید.

No, I would like you to say it that way or No, I would like you to put a bit more emotion

نه، دوست دارم اینطوری بگویی یا نه، دوست دارم کمی احساسات بیشتری

into it.

در آن بگذاری.

So actions by certain people will prompt speculation.

بنابراین اقدامات افراد خاص باعث گمانه زنی خواهد شد.

Okay, so if the government cancels some particular bill, or some particular presentation, or

بسیار خوب، بنابراین اگر دولت لایحه خاصی، یا ارائه خاصی، یا

some particular change that people are expecting, it prompts speculation.

تغییر خاصی را که مردم انتظار دارند لغو کند، باعث گمانه زنی می شود.

People begin to wonder why.

مردم شروع به تعجب می کنند که چرا.

Why is there a change?

چرا تغییر وجود دارد؟

So maybe the government are about to resign?

پس شاید دولت در آستانه استعفا است؟

Maybe the government are about to increase the taxes?

شاید دولت در صدد افزایش مالیات است؟

Maybe the government are going to do something that we won't like?

شاید دولت قرار است کاری انجام دهد که ما دوست نداشته باشیم؟

So at the moment, we're in a period of quite high inflation.

بنابراین در حال حاضر، ما در یک دوره تورم بسیار بالا هستیم.

And one of the issues will be what will happen with interest rates.

و یکی از مسائل این خواهد بود که با نرخ بهره چه خواهد شد.

So the increase of the announcement that inflation has increased from, let's say, 3% to 6%, or

بنابراین افزایش این اعلامیه مبنی بر اینکه تورم از مثلاً 3 درصد به 6 درصد یا

7%, might prompt speculation that the government are about to increase interest rates.

7 درصد افزایش یافته است، ممکن است این گمانه زنی را ایجاد کند که دولت قصد دارد نرخ بهره را افزایش دهد.

And if you've just taken out a mortgage, well, that might be a little bit painful.

و اگر به تازگی وام مسکن گرفته اید، خوب، ممکن است کمی دردناک باشد.

So yeah, something you have to be aware of.

بنابراین بله، چیزی که باید از آن آگاه باشید.

So prompting, speculation.

خیلی تحریک کننده، حدس و گمان.

Number seven to strike up.

شماره هفت برای زدن.

Normally, we use this... and it's another phrasal verb "strike up."

به طور معمول، ما از این ... استفاده می کنیم و این یک فعل عبارتی دیگر "strike up" است.

You've got the verb "to strike," which can be to hit.

شما فعل "to strike" را دارید که می تواند ضربه زدن باشد.

And the preposition "up."

و حرف اضافه "بالا".

Up.

بالا

So to strike up.

بنابراین برای اعتصاب.

We often use it with strike up a conversation.

ما اغلب از آن برای شروع مکالمه استفاده می کنیم.

So you're on a long journey on a boat, on a train, or a plane, and you want to do something

بنابراین شما در یک سفر طولانی با قایق، قطار یا هواپیما هستید و می خواهید کاری انجام دهید

to relieve the boredom.

تا خستگی را از بین ببرید.

So you strike up a conversation with the person sitting beside you.

بنابراین شما با فردی که در کنار شما نشسته است، گفتگو می کنید.

I don't know about you, but anytime I travel on a plane, the last thing I want is the person

شما را نمی‌دانم، اما هر زمان که با هواپیما سفر می‌کنم، آخرین چیزی که می‌خواهم این است که فردی که

beside me telling me their life history over the period of the two hours or three hours

در کنارم است، تاریخچه زندگی‌اش را در مدت دو ساعت یا سه ساعت

on the plane.

در هواپیما به من بگوید.

But unfortunately, that's what happens.

اما متأسفانه این اتفاق می افتد.

So people like to strike up a conversation perhaps because they are a little bit nervous,

بنابراین مردم دوست دارند یک مکالمه راه بیندازند، شاید به این دلیل که کمی عصبی هستند،

or they're interested to know why you're going to the same city that they are going to so

یا علاقه مندند بدانند که چرا شما به همان شهری می روید که آنها می روند تا

they will strike, have a conversation.

اعتصاب کنند، گفتگو کنند.

For kids, when they go to school for the first time, strike up a relationship with certain

برای بچه ها، وقتی برای اولین بار به مدرسه می روند ، با

kids in their class.

بچه های خاصی در کلاس خود رابطه برقرار کنند.

Not perhaps with everybody, but they pick somebody or somebody picks them or for some

شاید نه با همه، اما آنها کسی را انتخاب می کنند یا کسی آنها را انتخاب می کند یا به

reason, they have some common interest.

دلایلی، آنها منافع مشترکی دارند.

And they strike up a relationship, and they're friends for life from that day forward.

و با هم رابطه برقرار می کنند و از آن روز به بعد تا آخر عمر با هم دوست هستند.

Great way to start friendships.

راه عالی برای شروع دوستی

To strike up a relationship, strike up a conversation.

برای ایجاد یک رابطه، گفتگو را شروع کنید.

Next, to embark on something.

بعد، شروع به کاری.

And usually, we use embark on a journey because embarkation.

و معمولاً از embark on a travel به دلیل embarkation استفاده می کنیم.

Yeah, it's a word we use when we're talking about journeys, particularly when we're talking

آره، این کلمه ای است که وقتی در مورد سفر صحبت می کنیم، به خصوص وقتی

about planes and ships, and vocation to get on.

در مورد هواپیما و کشتی و حرفه سوار شدن صحبت می کنیم، استفاده می کنیم.

And when they get off the plane, they leave the plane.

و وقتی از هواپیما پیاده می شوند، هواپیما را ترک می کنند.

Okay, so to the... embark.

خوب، پس به... سوار شوید.

So embark on the journey, the beginning of the journey.

پس سفر را آغاز کنید، آغاز سفر.

Now, it's quite a formal verb, okay.

حالا، این یک فعل کاملا رسمی است، خوب.

So when we might just say he got on the plane, or he started his journey.

بنابراین زمانی که ممکن است بگوییم او سوار هواپیما شد یا سفر خود را آغاز کرد.

But to embark is quite formal.

اما سوار شدن کاملاً رسمی است.

But if you are reading a book about some famous explorer, or somebody who's going to investigate

اما اگر در حال خواندن کتابی در مورد یک کاشف معروف یا کسی هستید که قرار است

something happening in some part of the planet, well, the explanation or the description in

اتفاقی را در بخشی از کره زمین بررسی کند، خوب، توضیح یا توضیح در

that journal entry, or the book entry might be, he embarked on his journey in Paris.

آن مدخل مجله یا ورودی کتاب ممکن است باشد، او شروع به کار خود کرده است. سفر در پاریس

Or he embarked on his journey on a ship in New York, heading for the West Indies or heading

یا او سفر خود را با یک کشتی در نیویورک آغاز کرد ، به سمت هند غربی یا

for Antarctica, whatever he happens to be, or she happens to be investigating.

قطب جنوب حرکت کرد، هر چه که باشد، یا اتفاقاً او در حال تحقیق است.

So the journey began in New York, the journey began on a plane, train, whatever it might

بنابراین سفر در نیویورک آغاز شد، سفر با هواپیما، قطار، هر چه که باشد آغاز شد

be.

.

To embark.

سوار شدن.

When our kids leave school, and then they head to university, they embark on the next

وقتی بچه های ما مدرسه را ترک می کنند و سپس به دانشگاه می روند،

stage of their life.

مرحله بعدی زندگی خود را آغاز می کنند.

Their all-important journey through university, when they will get some professional qualifications

سفر بسیار مهم آنها در دانشگاه، زمانی که آنها مدارک حرفه ای را دریافت می کنند

that hopefully will give them some opportunity to get a job of their dreams, or the job of

که امیدواریم فرصتی به آنها بدهد تا شغلی که رویاهایشان است، یا شغلی که

your dreams for them.

رویاهای شما برای آنهاست، پیدا کنند.

So they embark on the next part of their life.

بنابراین آنها قسمت بعدی زندگی خود را آغاز می کنند.

When our sons or daughters get married, that's the next journey that they embark on.

وقتی پسران یا دختران ما ازدواج می کنند، این سفر بعدی است که آن ها را آغاز می کنند.

When they form their own family, or they're having kids and the grandkids are going to

وقتی خانواده خود را تشکیل می دهند، یا بچه دار می شوند و نوه ها می

arrive.

آیند.

Again, another beginning, another start the...

دوباره، شروعی دیگر، شروعی دیگر...

Embark on another part of life's great tapestry.

بخشی دیگر از ملیله های بزرگ زندگی را آغاز کنید.

Okay?

باشه؟

Trigger, like a trigger of a gun.

ماشه، مانند ماشه تفنگ.

So to trigger something is to begin, okay.

بنابراین شروع کردن چیزی برای شروع است، بسیار خوب.

So when, at the old-fashioned athletics races, when the starter would fire a gun, pull the

بنابراین، هنگامی که در مسابقات دو و میدانی قدیمی، زمانی که استارتر یک تفنگ شلیک می‌کرد،

trigger, bang, and the runners would run at the beginning of the race.

ماشه را می‌کشید، بکوبید و دوندگان در ابتدای مسابقه می‌دویدند.

So that would trigger, that would begin the race.

بنابراین این باعث شروع مسابقه می شود.

When we use trigger, now, we often use it with the word crisis, C-R-I-S-I-S To trigger

وقتی از ماشه استفاده می کنیم، اکنون، اغلب از آن با کلمه بحران استفاده می کنیم، C-R-I-S-I-S برای ایجاد

a crisis.

بحران.

So if there's a sudden shortage of oil, or petroleum around the world because the producers

بنابراین اگر کمبود ناگهانی نفت یا نفت در سرتاسر جهان به دلیل

are not producing enough, this might trigger a crisis in the price of oil.

عدم تولید کافی تولیدکنندگان وجود داشته باشد، ممکن است باعث ایجاد بحران در قیمت نفت شود.

So immediately, what will happen is the price of a barrel of oil will jump very, very suddenly,

پس فوراً اتفاقی که خواهد افتاد این است که قیمت یک بشکه نفت خیلی خیلی ناگهانی جهش می کند،

it will go up, it will rock it, okay.

بالا می رود، تکان می خورد، باشه.

So to trigger a crisis.

بنابراین برای ایجاد یک بحران.

Or indeed, some problem in the government, and some minister has been accused of some

یا در واقع مشکلی در دولت وجود دارد و فلان وزیر به نوعی

form of deception, or some form of corruption, that might trigger a crisis in the government.

فریب یا نوعی فساد متهم شده است که ممکن است باعث ایجاد بحران در دولت شود.

When the government have to resign, or a few ministers have to resign, and we might have

زمانی که دولت باید استعفا دهد یا چند وزیر باید استعفا دهند و ممکن است

an early election.

انتخابات زودهنگام داشته باشیم.

So to trigger a crisis.

بنابراین برای ایجاد یک بحران.

Lots of things can trigger, or start, or begin a particular crisis.

بسیاری از چیزها می توانند یک بحران خاص را آغاز کنند، یا شروع کنند، یا شروع کنند .

So to trigger.

بنابراین برای تحریک.

Trigger, pull the trigger, fire the gun, start the beginning of something happening.

ماشه را بکشید، ماشه را بکشید، تفنگ را شلیک کنید، شروع یک اتفاق را شروع کنید.

As I said, to trigger a crisis.

همانطور که گفتم برای ایجاد یک بحران.

And then finally, launch.

و سپس در نهایت، راه اندازی.

Again, a nice verb "launch," the beginning of something.

باز هم یک فعل خوب "راه اندازی"، آغاز چیزی.

We can launch your career.

ما می توانیم حرفه شما را راه اندازی کنیم.

Earlier, I spoke about going into the next phase of your life.

قبلاً در مورد رفتن به مرحله بعدی زندگی شما صحبت کردم.

To embark on your journey through university.

برای شروع سفر خود از طریق دانشگاه.

And when that university courses over, you then are at the next stage where you launch

و وقتی دوره های آن دانشگاه تمام شد، در مرحله بعدی هستید که در آن حرفه خود را راه اندازی می کنید

your career.

.

So having got the results, the results that you want from your university course, you

بنابراین پس از به دست آوردن نتایج، نتایجی که از دوره دانشگاهی خود می خواهید،

then apply for some jobs, eventually, through many tried and tested methods of interviews,

سپس برای برخی از مشاغل درخواست می دهید، در نهایت، از طریق بسیاری از روش های آزمایش شده و آزمایش شده مصاحبه،

you get offered a particular job, and this might be the beginning of your career.

یک شغل خاص به شما پیشنهاد می شود و این ممکن است آغاز کار شما باشد. .

It might not it might just be a couple of jobs before that, but at least it's the beginning

ممکن است قبل از آن فقط چند شغل نباشد، اما حداقل

of a career somehow, and you're launching your career.

به نوعی شروع یک حرفه است و شما در حال راه اندازی حرفه خود هستید.

So you're on the first step, the first of many steps.

بنابراین شما در اولین پله هستید، اولین قدم از بسیاری از مراحل.

Companies can launch a new product to the market.

شرکت ها می توانند محصول جدیدی را به بازار عرضه کنند .

So they've developed, or designed, or changed some particular product, and they're going

بنابراین آنها محصول خاصی را توسعه داده اند، یا طراحی کرده اند، یا تغییر داده اند ، و قرار است

to launch it on the first of June, the first of July, or whatever the date happens to be.

آن را در اول ژوئن، اول جولای یا هر تاریخی که اتفاق می افتد عرضه کنند.

So the beginning of a new event.

بنابراین آغاز یک رویداد جدید.

We can also launch rockets.

ما همچنین می توانیم موشک پرتاب کنیم.

So if they're going to go up to the International Space Station, the rocket has to leave the

بنابراین اگر قرار است به ایستگاه فضایی بین‌المللی بروند، موشک باید

the earth, and the beginning of that journey is the launch of the rocket.

زمین را ترک کند و آغاز این سفر پرتاب موشک است.

So the countdown from 100 down to 0, and the rocket takes off and up they go and dock with

بنابراین شمارش معکوس از 100 تا 0، و موشک بلند می شود و آنها به

the International Space Station.

ایستگاه فضایی بین المللی متصل می شوند.

So to launch another beginning.

بنابراین برای راه اندازی یک شروع دیگر.

Okay, so they're all adjectives...

خوب، پس همه آنها صفت هستند ...

Sorry, they're not.

متاسفم، آنها نیستند.

They're all verbs, and they're all connected with beginnings, okay, so all related to beginning.

همه آنها فعل هستند، و همه آنها با آغازها مرتبط هستند، بسیار خوب، بنابراین همه به شروع مربوط می شوند.

So, let me just make sure you understand they are verbs, not adjectives.

بنابراین، اجازه دهید مطمئن شوم که آنها فعل هستند، نه صفت.

Verbs about beginnings, or different ways in which we can start something or begin something.

افعال مربوط به آغاز، یا روش های مختلفی که می توانیم کاری را شروع کنیم یا چیزی را شروع کنیم.

So let me give them to you one more time.

پس بگذارید یک بار دیگر آنها را به شما بدهم.

Set up.

برپایی.

Set up a company.

راه اندازی یک شرکت.

Introduce.

معرفی کنید.

Introduce legislation.

قانون معرفی کنید.

Implement.

پیاده سازی. یک

Implement a or implement the plan.

طرح را اجرا یا اجرا کنید.

Set off.

عازم شدن. زنگ

Set off the smoke alarm, the fire alarm.

هشدار دود، هشدار آتش را خاموش کنید.

Generate.

تولید می کنند.

To generate a lot of interest.

برای ایجاد علاقه زیاد

Prompt.

سریع. حدس و

Prompt speculation about or something.

گمان های فوری در مورد یا چیزی.

To strike up.

اعتصاب کردن.

Strike up a conversation with your neighbour, the person sitting beside you.

با همسایه خود، شخصی که در کنار شما نشسته است، گفتگو کنید.

Embark on.

سوار شوید.

Embark on a journey, the next step in your life, embark on.

سفری را آغاز کنید، قدم بعدی در زندگیتان، شروع کنید.

Trigger.

ماشه.

Trigger a crisis.

یک بحران ایجاد کند.

And then finally, launch a career.

و در نهایت، یک حرفه را راه اندازی کنید.

And just in case I confused you.

و فقط اگر شما را گیج کردم

Very definitely verbs related to beginnings.

به طور قطع افعال مربوط به آغاز.

Okay, I really appreciate you listening and hopefully, you got something from those you'll

بسیار خوب، من واقعاً از شنیدن شما سپاسگزارم و امیدوارم از کسانی که چیزی دریافت کرده اید،

be able to practice them if you have any problems and come back to me on www.englishlessonviaskype.com.

اگر مشکلی دارید بتوانید آنها را تمرین کنید و به www.englishlessonviaskype.com مراجعه کنید.

Really, really happy to help you really happy to hear any suggestions that you have.

واقعاً، واقعاً خوشحالم که به شما کمک می کنم واقعاً خوشحالم که هر پیشنهادی را که دارید می شنوم.

And of course, as I always say, I really mean it.

و البته، همانطور که همیشه می گویم، واقعاً منظورم این است.

If you want to have lessons on a one to one basis, we've got 14 teachers working with

اگر می‌خواهید درس‌های تک به تک داشته باشید ، ما 14 معلم داریم که با

me who can help on ready, willing and able to help you to prepare for that job interview

من کار می‌کنند که می‌توانند آماده، مایل و قادر به کمک شما باشند تا برای آن مصاحبه شغلی

to prepare to get your English up to the level that you think it should be.

آماده شوید تا انگلیسی خود را به سطح بالاتری برسانید. که فکر می کنید باید باشد.

Okay, you can apply for a free trial lesson and our free trial lesson will be with me.

بسیار خوب، شما می توانید برای یک درس آزمایشی رایگان درخواست دهید و درس آزمایشی رایگان ما با من خواهد بود.

We can chat.

میتوانیم گپ بزنیم.

Find out what's the best course of action for you.

دریابید که بهترین اقدام برای شما چیست.

As I said, thanks for listening.

همانطور که گفتم، ممنون که گوش دادید.

As always, join me again soon.

مثل همیشه به زودی دوباره به من بپیوندید.