MUST-KNOW Adjectives to describe food in English | Advanced English vocabulary

Hi there, this is Harry and welcome back to advanced English lessons with Harry, where

سلام، این هری است و به درس های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید، جایی که

I try to help you to get a better understanding of the English language.

من سعی می کنم به شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید .

The lesson today is all about food.

درس امروز همه چیز در مورد غذا است.

But it's advanced English adjectives that we use to describe food, okay, so it's not

اما این صفت های پیشرفته انگلیسی است که ما برای توصیف غذا از آنها استفاده می کنیم، خوب، پس

a food lesson.

درس غذا نیست.

As such, I'm not going to talk about recipes, you'll be very glad to hear I'm not even going

به این ترتیب، من قصد ندارم در مورد دستور العمل ها صحبت کنم، شما بسیار خوشحال خواهید شد که من حتی نمی خواهم به

to tell you what to cook.

شما بگویم چه چیزی بپزید.

So it's only about food.

بنابراین این فقط در مورد غذا است.

And it's about tastes and smells and the adjectives that we can use to describe those.

و در مورد مزه ها و بوها و صفت هایی است که می توانیم برای توصیف آنها استفاده کنیم.

So it's advanced English lesson with adjectives connected with foods.

بنابراین یک درس انگلیسی پیشرفته با صفت های مرتبط با غذاها است.

So we've got 13 particular adjectives that we will use.

بنابراین ما 13 صفت خاص داریم که از آنها استفاده خواهیم کرد.

And in some cases, they may sound similar, you might have some words that you've heard

و در برخی موارد، ممکن است شبیه به نظر برسند، ممکن است کلماتی داشته باشید که قبلاً شنیده اید

before, but a lot of them you may not, and we use them to describe particular smells

، اما بسیاری از آنها ممکن است نه، و ما از آنها برای توصیف بوها

or particular tastes.

یا طعم های خاص استفاده می کنیم.

And at the end of this particular lesson, I'm also going to give you a few specific

و در پایان این درس خاص، من همچنین قصد دارم چند کلمه خاص را به شما بگویم

words that we use only to describe certain types of foods, and it's really, really important

که ما فقط برای توصیف انواع خاصی از غذاها استفاده می‌کنیم، و درک آن‌ها واقعاً بسیار مهم است

to understand those.

.

Okay, so let's go down to them one by one.

خوب، پس بیایید یکی یکی سراغ آنها برویم.

Bland.

ملایم.

Well, if you get some food that is bland, it's really tasteless.

خوب، اگر مقداری غذای ملایم دریافت کنید، واقعاً بی مزه است.

So tasteless will be another adjective you could use.

بنابراین بی مزه صفت دیگری است که می توانید استفاده کنید.

But bland is something like eating wet paper, some food just absolutely no taste.

اما بی مزه چیزی شبیه خوردن کاغذ خیس است، برخی غذاها کاملاً بدون مزه هستند.

It's either been overcooked, or there just aren't enough spices or some salt or pepper

یا بیش از حد پخته شده است، یا به اندازه کافی ادویه یا مقداری نمک یا فلفل

or something that could be added to give it some flavour but it's just very bland.

یا چیزی که بتوان به آن اضافه کرد تا طعمی به آن بدهد، وجود ندارد، اما بسیار ملایم است.

Like baking an omelette with no mushrooms or tomatoes or onions or anything in it.

مانند پختن املت بدون قارچ ، گوجه فرنگی، پیاز یا هر چیز دیگری در آن.

Yeah, so that might be a little bit bland in its taste.

آره، به طوری که ممکن است در طعم آن کمی بی مزه باشد .

The other word or the next word insipid is very similar to bland, it has the same meaning.

کلمه دیگر یا کلمه بعدی بی مزه بسیار شبیه به bland است، به همین معنی است.

But this is a little bit more formal.

اما این کمی رسمی تر است.

Insipid, for me is something again, that has zero taste, things like consome soup with...

بی مزه، برای من باز هم چیزی است که طعمش صفر است، چیزهایی مثل سوپ کنسوم با ...

without any vegetables, meat or anything else.

بدون هیچ سبزی، گوشت یا هر چیز دیگری.

And I really just don't like it.

و من واقعاً آن را دوست ندارم.

Tea is another drink that I find very insipid, because every time we have a little taste

چای یکی دیگر از نوشیدنی هایی است که به نظر من بسیار بی مزه است، زیرا هر بار که ما کمی مزه می کنیم

that there's nothing, it's just you might as well be drinking hot water.

که چیزی وجود ندارد، فقط ممکن است شما هم آب گرم بنوشید.

Okay, so bland and insipid, very, very similar.

خوب، خیلی بی مزه و بی مزه، خیلی خیلی شبیه.

Nothingless or tasteless.

بی چیزی یا بی مزه.

Tangy, on the other hand, is much, much more zest in it.

از طرف دیگر، تانگی ذوق و شوق بسیار بیشتری در آن دارد.

Tangy would describe that freshly squeezed orange juice that you get when you go on holiday.

تانگی آب پرتقال تازه فشرده ای را که هنگام رفتن به تعطیلات دریافت می کنید را توصیف می کند.

So you can still get the little pips floating around on the top of the glass and the little

بنابراین شما هنوز هم می توانید هسته های کوچک شناور در بالای لیوان و

bits of orange in it.

تکه های کوچک پرتقال در آن را دریافت کنید.

So it's really freshly squeezed.

بنابراین واقعاً تازه فشرده شده است.

And it's got a real zip to it and it's tangy.

و یک زیپ واقعی برای آن وجود دارد و دردناک است.

Yes.

آره.

Or a glass of lime juice or lemon juice that have also been freshly squeezed and a little

یا یک لیوان آبلیمو یا آبلیمو که تازه فشرده شده و

bit bitter.

کمی تلخ هم شده باشد.

But it really is tangy and it will take away or kill any thirst that you might have.

اما واقعاً تند است و هر تشنگی را که ممکن است داشته باشید را از بین می برد یا می کشد.

So tangy.

خیلی تند

Next word is pungent.

کلمه بعدی تند است.

And pungent has everything to do with the smell, it affects the nose.

و تند همه چیز به بو دارد، روی بینی تاثیر می گذارد.

So when you come into a room, there's a strong, pungent smell.

بنابراین وقتی وارد اتاق می شوید، بوی تند و تند به مشام می رسد.

It could be decayed fruit.

ممکن است میوه پوسیده باشد.

It could be a smell like ammonia or rotten eggs.

ممکن است بویی شبیه آمونیاک یا تخم مرغ فاسد باشد.

And it really, really hits you at the back of the throat.

و واقعاً، واقعاً به گلوی شما ضربه می زند .

Right up the nose.

درست بالای بینی

Okay, so a pungent smell.

خوب، بوی تند.

So this is all about the smells rather than the taste.

بنابراین همه چیز به بوها مربوط می شود تا طعم.

So you come back from a holiday and somebody has left some food in the rubbish bin, they

بنابراین شما از تعطیلات برمی گردید و کسی مقداری غذا را در سطل زباله گذاشته است،

didn't throw out it before you you went on holidays, and you know there's a black banana,

قبل از اینکه شما به تعطیلات بروید آن را بیرون ننداختند ، و می دانید که یک موز سیاه وجود دارد

and you can get that sickly smell as you walk into the kitchen.

و می توانید آن بوی بد را در حین راه رفتن احساس کنید. به آشپزخانه

And that's very pungent.

و این بسیار تند است.

And as always, if you liked this particular lesson, then please like the video, and if

و مثل همیشه، اگر این درس خاص را دوست داشتید ، لطفا ویدیو را لایک کنید، و اگر می

you can subscribe to the channel because it really, really helps.

توانید در کانال مشترک شوید، زیرا واقعا، واقعا کمک می کند.

The next is a word connected with bread.

بعدی کلمه ای است که با نان مرتبط است.

Stale.

کهنه.

Stale bread is that bread that has been sitting in the bread basket for four or five days

نان بیات آن نانی است که چهار پنج روز است در سبد نان می نشیند

and it's rock hard and it's almost something you could knock nails into the wall with.

و سفت است و تقریباً چیزی است که می توانید با آن میخ به دیوار بکوبید.

So a very, very hard stale bread.

بنابراین یک نان کهنه بسیار بسیار سفت.

What we used to do with stale bread is soak it in water and then take it to the park and

کاری که ما با نان بیات انجام می دادیم این است که آن را در آب خیس کنیم و سپس به پارک ببریم و

feed it to the swans or the ducks or whichever birds were happened to be sitting there but

به قوها یا اردک ها یا هر پرنده ای که اتفاقاً آنجا نشسته اند بخوریم، اما

it's not pleasant for you or I to eat.

خوردن آن برای من و شما خوشایند نیست.

When it's stale is so hard.

وقتی کهنه شده خیلی سخته

You'd probably break your teeth.

احتمالا دندوناتو میشکنی

So it's all about the taste.

بنابراین همه چیز به طعم بستگی دارد.

Stale bread.

نان بیات.

Rancid.

فاسد

Rancid has everything to do with things like butter, okay.

Rancid همه چیز به چیزهایی مانند کره مربوط می شود، بسیار خوب.

Butter when you open it usually has a nice, fresh golden yellow colour, and it's a nice

کره وقتی باز می‌کنید معمولاً رنگ زرد طلایی خوب و تازه‌ای دارد و

oil and shiny.

روغن خوبی است و براق است.

Whereas when it's rancid, it loses that's the colour and the taste is awful.

در حالی که وقتی گندیده می شود، رنگش را از دست می دهد و طعم آن افتضاح است.

So we use that word and specifically when we're talking about butter.

بنابراین ما از این کلمه استفاده می کنیم و به طور خاص وقتی در مورد کره صحبت می کنیم.

Rancid.

فاسد

The next word is stodgy.

کلمه بعدی رکیک است.

So we get the pronunciation, stodgy.

بنابراین ما تلفظ را به دست می آوریم، stodgy.

When something is stodgy, it's usually heavy.

وقتی چیزی خشن است، معمولاً سنگین است.

Heavy fat meat, lots of potatoes, lots of those earthy type vegetables that are great

گوشت پرچرب، مقدار زیادی سیب زمینی، بسیاری از سبزیجات خاکی که

in the wintertime they will fill you up but wow, it takes a long time to digest them so

در زمستان عالی هستند، شما را سیر می کنند، اما وای، هضم آنها زمان زیادی می برد، بنابراین

you can't eat too much of it.

نمی توانید مقدار زیادی از آن را بخورید.

So if you eat too much stodgy food, you feel bloated and you're hardly able to move.

بنابراین اگر بیش از حد غذای کثیف بخورید، احساس نفخ می کنید و به سختی می توانید حرکت کنید.

Lots of people in Northern Europe tend to eat more stodgy food because of the cold,

بسیاری از مردم اروپای شمالی به دلیل

wet weather that we experience.

آب و هوای سرد و مرطوبی که ما تجربه می‌کنیم، تمایل به خوردن غذاهای کثیف‌تر دارند.

Also like a big plate of porridge, that's a nice breakfast to warm you in the wintertime.

همچنین مانند یک بشقاب بزرگ فرنی، صبحانه خوبی برای گرم کردن شما در زمستان است.

But it can be a little bit stodgy depending on how you make it.

اما بسته به اینکه چگونه آن را می سازید، می تواند کمی سفت باشد.

And yeah, it sits in the stomach for a long long time.

و بله، برای مدت طولانی در معده می نشیند . اگر یک بشقاب فرنی اسکاتلندی بخورید

You certainly won't be hungry after a couple of hours if you've eaten a plate of Scottish

مطمئناً بعد از چند ساعت گرسنه نخواهید شد

porridge.

.

Chewy.

جویدنی.

Chewy is that good experience when you like your food you chew it well, but chewy in a

جویدن آن تجربه خوبی است که وقتی غذای خود را دوست دارید، آن را خوب می جوید، اما جویدنی به

negative sense is when the meat has been overcooked perhaps.

معنای منفی زمانی است که گوشت شاید بیش از حد پخته شده باشد .

Or it is a poor piece of meat and a cheap piece of meat and therefore you seem to be

یا یک تکه گوشت فقیر و یک تکه گوشت ارزان است و به نظر می رسد

chewing it for hours.

ساعت ها آن را می جوید.

Ying yang.

یانگ یانگ

Like eating the sole of your shoe.

مثل خوردن کف کفشت.

Okay, so oh that meat is very chewy, it's that you...

باشه پس آخ که گوشت خیلی جویدنیه، این که تو...

I can hardly cut it with the knife.

من به سختی میتونم با چاقو برش بدم.

So it's a good sign that it has been overcooked.

پس این نشانه خوبی است که بیش از حد پخته شده است.

Chewy, and lots of food can be chewy.

جویدنی، و مقدار زیادی غذا می تواند جویدنی باشد.

The next word when this is the two we had that are very similar in the sound chewy and

کلمه بعدی که این دو موردی است که ما داشتیم که از نظر صدای جویدنی و گوهی بسیار شبیه هستند

gooey.

.

Okay now gooey I really like.

باشه الان من خیلی دوست دارم

And gooey is if you can picture this when you make yourself a toasty ham and cheese

و اگر بتوانید وقتی برای خودتان ساندویچ برشته شده با ژامبون و پنیر نان تست درست می کنید این را به تصویر بکشید

toasted sandwich and if you do it correct when you take it out of the toaster or out

و وقتی آن را از توستر یا

of the sandwich maker, you'll have the soft cheese oozing out of the sides of the sandwich

ساندویچ ساز بیرون می آورید درست انجام دهید، پنیر نرم از آن بیرون می ریزد. کناره های ساندویچ

and it's gooey and really really tasty.

و بسیار لذیذ و واقعاً خوشمزه است.

Absolutely lovely.

کاملا دوست داشتنی

Now, so gooey.

حالا، خیلی بد.

And you also get it when you taste or eat in Swiss restaurants where they love to have

و همچنین وقتی در رستوران‌های سوئیس میل می‌کنید یا در رستوران‌های سوئیس غذا می‌خورید، آن‌ها دوست دارند

fondues, cheese fondue and you dip your fork or your knife or skewer with bread on the

فوندو، فوندو پنیر بخورند و چنگال یا چاقو یا سیخ خود را با نان در

end of it into the fondue.

انتهای آن در فوندو فرو کنید.

And there's a lot of gooey cheese and the end of the bread but wow, that is certainly

و مقدار زیادی پنیر لکه دار و انتهای نان وجود دارد، اما وای، این مطمئناً

stodgy because you got lots of bread and lots of cheese but it is gooey, gooey and stodgy

خفن است، زیرا شما مقدار زیادی نان و پنیر زیادی دریافت کرده اید، اما در عین حال بد، لطیف و کثیف است

at the same time.

.

Okay, I don't like fondue myself but I do as I said love those cheese and ham toasties

خوب، من خودم فوندو دوست ندارم، اما همانطور که گفتم عاشق آن نان تست های پنیر و ژامبون هستم

which should have that wonderful smell of gooey cheese.

که باید بوی فوق العاده پنیر را داشته باشند.

Crispy is next.

کریسپی بعدی است.

If you're ...and we're talking about foods and nice foods to have.

اگر ... هستید و ما در مورد غذاها و غذاهای خوشمزه صحبت می کنیم.

If you're like burgers, we all like burgers.

اگر شما همبرگر هستید، همه ما همبرگر را دوست داریم.

And if you top it with cheese and then sometimes we put crispy bacon on the top of that.

و اگر روی آن را با پنیر بپوشانید و سپس گاهی اوقات بیکن ترد را روی آن قرار دهید.

Wow, that's really nice where the bacon breaks in the middle, really crispy.

وای، خیلی خوبه که بیکن وسطش بشکنه، واقعا ترد.

And the other thing that we'd like when it's crispy is the skin of the turkey that when

و چیز دیگری که وقتی ترد است دوست داریم پوست بوقلمون است که وقتی

we roast the turkey for Christmas dinner.

بوقلمون را برای شام کریسمس کباب می کنیم.

The skin of the turkey is really brown and crispy and it adds a lovely lovely flavour

پوست بوقلمون واقعا قهوه ای و ترد است و

to the meat when you carve it very, very pleasant.

وقتی گوشت را حکاکی می کنید طعم بسیار دلپذیری به آن می دهد.

So that's crispy.

بنابراین ترد است.

Crispy bacon or the crispy skin on the turkey that's been roasted specifically for Thanksgiving

بیکن ترد یا پوست ترد روی بوقلمون که مخصوص روز شکرگزاری

or for Christmas.

یا کریسمس برشته شده است.

Crunchy.

ترد.

Crunchy is the word we use when we're describing that sensation when we bite into that golden

ترد کلمه ای است که ما در توصیف آن حس استفاده می کنیم، وقتی که

delicious green apple there we've just washed it and we either cut it and bite it and you

سیب سبز طلایی و خوشمزه را گاز می زنیم، در آنجا تازه آن را شسته ایم و یا آن را برش می دهیم و گاز می زنیم و

get the lovely crunchy sound or the crunch you get when you're crunching your cornflakes

صدای ترد دوست داشتنی یا تردی را می گیریم. کران فلکس‌هایتان را کرانچ می‌کنید

or the crunch the dog makes when he's crunching his biscuits that he... that you give him.

یا کرانچی‌هایی که سگ هنگام کرانچ کردن بیسکویت‌هایش می‌سازد که او به او می‌دهید.

Okay.

باشه.

So nice ah hum hum nice crunchy sound.

خیلی خوب آه هوم هوم صدای ترد خوب.

Savoury.

مرزه.

Savoury is usually the opposite of sweet.

مرزه معمولاً مخالف شیرینی است.

Sweet as you usually honey and sugar and things like that, but savoury is something that has

شیرین مثل عسل و شکر و چیزهایی از این قبیل، اما مرزه چیزی است که

a different taste.

طعم متفاوتی دارد.

It's not a sweet taste.

طعم شیرینی نیست.

For example, an omelette with tomatoes and onions or ham that would have a savoury and

مثلاً املتی با گوجه و پیاز یا ژامبون که مرزه داشته باشد و

was been... and would be known as a savoury omelette.

... بوده و به املت مرزه معروف شود .

Or a crepe that you make and without adding sugar or honey.

یا کرپی که درست می کنید و بدون شکر یا عسل.

Instead you put up maybe a fried egg like the French do, some chopped ham.

در عوض شاید یک تخم مرغ سرخ شده مانند فرانسوی ها، مقداری ژامبون خرد شده بریزید.

Absolutely gorgeous.

کاملا زرق و برق دار

So that would be savoury crepe or savoury omelette, something really tasty, but not

بنابراین این می تواند کرپ شور یا املت شور باشد، چیزی واقعا خوشمزه، اما

sweet.

شیرین نیست.

And then finally we've got mouldy now the pronunciation is mould it's not mouldy.

و در نهایت ما کپک زدیم حالا تلفظ آن قالب است و کپک زده نیست.

It's mouldy, mouldy cheese.

این پنیر کپک زده است.

So some people like it, some different types of cheeses are sold as mouldy cheese, but

بنابراین برخی از مردم آن را دوست دارند، برخی از انواع مختلف پنیر به عنوان پنیر کپک زده فروخته می شود، اما

I don't like it.

من آن را دوست ندارم.

I prefer the little bit fresher.

من کمی تازه تر را ترجیح می دهم.

Okay, now mould has also use a, sorry, a word that we use when we look at our windows and

خوب، اکنون قالب از یک کلمه متاسفم استفاده می کند که وقتی به پنجره ها و

our room at the back of the house that doesn't get the sunshine.

اتاق خود در پشت خانه نگاه می کنیم که آفتاب نمی خورد از آن استفاده می کنیم.

And if you haven't opened the windows for a while, you'll see little black spots of

و اگر مدتی است پنجره ها را باز نکرده باشید، لکه های کوچک سیاهی از

mould around the window.

کپک در اطراف پنجره خواهید دید.

Yes and this is exactly the same as you get under cheese.

بله و این دقیقاً همان چیزی است که زیر پنیر می گیرید.

So black mould or mouldy.

بنابراین کپک سیاه یا کپک زده.

So, mould as a noun, mouldy as as the... the adjective, okay.

بنابراین، قالب به عنوان یک اسم، کپک زده به عنوان ... صفت، خوب.

So, mouldy old cheese, some people like it, some people don't.

بنابراین، پنیر کهنه کپک زده، برخی آن را دوست دارند، برخی دیگر نه.

Okay, so they are adjectives.

خوب، پس آنها صفت هستند.

These are advanced adjectives describing food mostly as I said, tastes or smell.

اینها صفت های پیشرفته ای هستند که غذا را بیشتر همانطور که گفتم، طعم یا بو را توصیف می کنند.

So let me give them to you one more time.

پس بگذارید یک بار دیگر آنها را به شما بدهم.

Bland, insipid, tangy, pungent, stale, rancid, stodgy, chewy, gooey, crispy, crunchy, savoury,

ملایم، بی مزه، تند، تند، کهنه، گندیده، کثیف، جویدنی، لکه دار، ترد، ترد، خوش طعم،

and then finally mouldy.

و در نهایت کپک زده.

Yeah, and remember the pronunciation mouldy, gooey, Chewy, okay, so they all have those

بله، و تلفظ Mouldy، Gooey، Chewy، oky را به خاطر بسپارید، بنابراین همه آنها آن

"y" sounds and because they are adjectives, after all.

صداهای "y" را دارند و در نهایت به دلیل اینکه آنها صفت هستند .

Now, I did promise that I would also give you some specific words relating to specific

حالا من قول دادم که در مورد غذاهای خاص و این کلمات هم چند کلمه خاص به شما بگویم

foods and these words.

.

Be really careful, we only use them in connection with these particular foods.

واقعا مراقب باشید، ما فقط در رابطه با این غذاهای خاص از آنها استفاده می کنیم.

So the first is stale.

پس اولی کهنه است.

Always stale bread.

نان همیشه بیات.

Stale bread, that bread that is four or five days old, hard to bite, hard to chew, and

نان بیات، آن نانی که چهار پنج روزه است، به سختی گزیده می شود، جویدن آن سخت است و

you can knock it on the table or use it to hammer nails into the wall stale bread.

می توانید آن را روی میز بکوبید یا از آن برای کوبیدن میخ به نان بیات دیوار استفاده کنید.

Next is sour.

بعدی ترش است.

S-o-u-r.

ترش.

Sour milk.

شیر ترش.

Now, sour milk is when the milk has gone off, it would sort of break into two parts water

حالا شیر ترش این است که وقتی شیر از بین برود، یک جورهایی به دو قسمت آب

at the bottom, the milk at the top and or be a terrible smell and certainly a terrible

در پایین، شیر در بالا و یا بوی وحشتناکی و مطمئناً

taste it would be all lumpy.

طعم وحشتناکی دارد که همه آن گلوله می شود.

Okay, so not something really pleasant at all.

بسیار خوب، پس اصلاً چیزی واقعاً خوشایند نیست .

But we only use the word sour when we're really relating to milk or milk products sour milk,

اما ما فقط زمانی از کلمه ترش استفاده می کنیم که واقعاً به شیر یا محصولات لبنی مربوط می شود شیر ترش،

sour cream.

خامه ترش.

Next word we have is rotten.

کلمه بعدی ما پوسیده است.

This word we use when we're talking about bad fruit, bad vegetables, bad meat.

این کلمه را وقتی در مورد میوه بد، سبزیجات بد، گوشت بد صحبت می کنیم استفاده می کنیم.

So the meat that has been sitting in the fridge longer than it should the vegetables that

بنابراین گوشتی که بیشتر از سبزیجاتی که

we left in the tray at the bottom of the cupboard.

در سینی ته کمد گذاشتیم در یخچال بماند.

The fruit that we left in the fruit bowl for five or six days so the banana has gone all

میوه ای که به مدت پنج یا شش روز در ظرف میوه گذاشتیم تا موز کاملاً

black and gooey.

سیاه و سفید شده باشد.

The vegetables are gone soft and they've got bits of flakes on them and then they've gone

سبزیجات نرم شده‌اند و تکه‌های تکه‌ای روی آن‌ها دیده می‌شود و سپس

a bit soggy and wet and oh, just not so nice.

کمی خیس و خیس شده‌اند و اوه، خیلی خوب نیستند.

Not such a bad smell but just not so nice to pick up.

بوی بدی نیست اما شنیدن آن چندان خوشایند نیست .

And then the meat of course just really really bad.

و سپس گوشت البته واقعاً واقعاً بد است.

So we we use the word rotten.

بنابراین ما از کلمه پوسیده استفاده می کنیم.

So it's not rotten bread or rotten milk.

پس نان گندیده یا شیر گندیده نیست.

It's stale bread, sour milk, rotten vegetables, rotten meat, and rotten fruit.

این نان بیات، شیر ترش، سبزیجات گندیده، گوشت گندیده و میوه های گندیده است.

Okay, and then finally, rancid butter.

خوب، و در نهایت، کره فاسد.

Rancid.

فاسد

And rancid is when the butter loses its look its colour and the taste is not so nice and

و ترش زمانی است که کره رنگ خود را از دست می دهد و طعم آن چندان خوشایند نیست و

you don't want to eat it you're probably not be so sick but it's not so pleasant.

نمی خواهید آن را بخورید احتمالاً آنقدر مریض نیستید اما چندان خوشایند نیست.

So the butter is rancid and it's time to buy some new butter.

بنابراین کره فاسد است و وقت آن است که مقداری کره جدید بخریم.

Okay, so there the all of the adjectives that we're using, the advanced English adjectives

خوب، پس تمام صفت هایی که استفاده می کنیم وجود دارد، صفت های پیشرفته انگلیسی

connected with food and those particular words, those four words that I've just given you

مرتبط با غذا و آن کلمات خاص، آن چهار کلمه ای که من به تازگی به شما داده ام

there - stale, sour, rancid and rotten - only used with specific food types.

- کهنه، ترش، ترش و گندیده - فقط با انواع مواد غذایی خاص

Okay, so you know the drill by now.

خوب، پس شما تا به حال مته را می دانید.

You need to practice these, you need to look at them, you need to listen to them once or

شما باید اینها را تمرین کنید، باید به آنها نگاه کنید، باید یک یا دو بار به آنها گوش دهید

twice.

.

If you have any problems, you come back to me, and I'll give you some more examples.

اگر مشکلی داشتید، به من مراجعه کنید، و من چند نمونه دیگر برای شما می‌آورم.

As always, I really really appreciate you watching and listening.

مثل همیشه، واقعاً از تماشا و گوش دادن شما بسیار سپاسگزارم.

Join me again soon.

به زودی دوباره به من بپیوندید.

Harry's saying goodbye.

هری داره خداحافظی میکنه