IMPORTANT phrasal verbs for HOBBIES and ACTIVITIES | Speak better English

Hi there, welcome back. This is  Harry and welcome to my English  

سلام، خوش آمدید. این هری است و به درس انگلیسی من خوش آمدید،

lesson where I try to help you to get a better  understanding of the English language. Okay.

جایی که سعی می کنم به شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید. باشه.

And before I forget to tell you make sure you  listen to me on the podcast, okay, you can  

و قبل از اینکه فراموش کنم به شما بگویم مطمئن شوید که در پادکست به من گوش می‌دهید، خوب، می‌توانید

listen to it on Spotify or indeed if you go to my  

آن را در Spotify گوش کنید یا در واقع اگر به

web page, you'll find lots and lots of  material there a one-stop shop to help you to  

صفحه وب من بروید، مطالب بسیار زیادی را در آنجا پیدا خواهید کرد. خرید کنید تا به شما کمک کند

improve your English language. And of course,  these lessons which we continue to produce  

زبان انگلیسی خود را بهبود بخشید. و البته، این درس‌هایی که ما همچنان به تولید آن‌ها

on videos, you support me, so I'm very,  very happy to support you. So what are we  

روی ویدیوها ادامه می‌دهیم، شما از من حمایت می‌کنید، بنابراین من بسیار، بسیار خوشحالم که از شما حمایت می‌کنم. بنابراین

going to talk about in this lesson? Well,  we want to talk initially about hobbies.

در این درس قرار است در مورد چه چیزی صحبت کنیم؟ خب، می‌خواهیم در ابتدا درباره سرگرمی‌ها صحبت کنیم.

Specifically, we want to talk  about phrasal verbs about hobbies.  

به طور خاص، می‌خواهیم درباره افعال عبارتی درباره سرگرمی‌ها صحبت کنیم.

Any of you who have a hobby will know what  enjoyment you get from it. So we're going to  

هر یک از شما که سرگرمی دارید می‌دانید که از آن چه لذتی می‌برید. بنابراین، می‌خواهیم

talk about phrasal verbs about hobbies, okay,  so I'm going to give you the list of them,  

درباره افعال عباراتی درباره سرگرمی‌ها صحبت کنیم، بسیار خب، بنابراین فهرستی از آنها را به شما می‌دهم،

and then I'll go through them with you give you  some examples. And then hopefully, you'll be able  

و سپس آنها را با شما مرور می‌کنم . و سپس امیدواریم بتوانید

to understand those, you'll be able to practice  them and try to introduce them into your English.

آنها را   درک کنید، بتوانید آنها را تمرین کنید و سعی کنید آنها را به انگلیسی خود معرفی کنید.

And perhaps if you want to send me a note and tell  me what your favourite hobbies what the hobbies  

و شاید اگر می‌خواهید برای من یادداشتی بفرستید و به من بگویید سرگرمی‌های مورد علاقه‌تان چیست، سرگرمی‌های

of your parents were, what your  hobbies are, and compare them so  

پدر و مادرتان چیست، سرگرمی‌های شما چیست ، و آنها را با هم مقایسه کنید تا

always happy to hear them, always happy  to see if you got any unusual hobbies.

همیشه از شنیدن آنها خوشحال شوید، همیشه خوشحال باشید که ببینید آیا سرگرمی‌های غیرعادی دارید یا خیر. .

So here we go the phrasal  verbs to be into something,  

بنابراین در اینجا به افعال عبارتی to be into something می‌رویم،

or you could emphasise it  to be really into something,

یا می‌توانید روی آن تأکید کنید که واقعاً در چیزی باشد،

take up,

قبول کنید، وارد شوید،

join in,

sign up,

ثبت‌نام کنید،

get into something,

وارد چیزی شوید،

turn up for something,

برای چیزی شرکت کنید، نگه دارید

keep up,

، عقب‌نشینی کنید

back out,

،

pack in and give up. Okay, so all  phrasal verbs directly connected  

بسته‌بندی کنید و دست برداشتن از. بسیار خوب، پس همه افعال عبارتی مستقیماً

with a hobby or hobbies. Okay, so  let me go through them one by one.

با یک سرگرمی یا سرگرمی مرتبط هستند. خوب، پس اجازه دهید یکی یکی آنها را مرور کنم.

So when we say you're into something,  or you're really into something,  

بنابراین وقتی می گوییم به چیزی علاقه دارید، یا واقعاً به چیزی علاقه دارید،   به این

it means you're really, really enjoying  it. So when I was young, as I said,  

معنی است که واقعاً از آن لذت می برید. بنابراین، وقتی جوان بودم، همانطور که گفتم،

I had a stamp collection and I was really into  my stamp collection, I took it really seriously.

مجموعه تمبر داشتم و واقعاً در مجموعه تمبرهای خودم بودم، آن را واقعاً جدی می‌گرفتم.

And any time a relative was going abroad, and  I heard about it, I'd always ask them to send  

و هر زمان که یکی از اقوام به خارج از کشور می‌رفت، و من در مورد آن شنیدم، همیشه از آنها می‌خواستم

me back some stamps. So to write me a letter  put stamps on the letter, so they'd have a  

چند تمبر برای من بفرستند. بنابراین برای نوشتن نامه برای من، روی نامه مهر قرار دهید، تا

watermark on them, so I could show them off in  my collection. And lots of uncles, thankfully,  

روی آنها یک واترمارک داشته باشند تا بتوانم آنها را در مجموعه خود به نمایش بگذارم. و بسیاری از عموها، خوشبختانه،

I had lots of uncles, they went to different  places like China, and you know, in the 1960s,  

من عموهای زیادی داشتم، آنها به جاهای مختلف مانند چین رفتند، و می دانید، در دهه 1960،

and 70s. That was quite amazing. So I got these  wonderful, wonderful stamps back. Unfortunately,  

و 70. این کاملا شگفت انگیز بود. بنابراین من این تمبرهای شگفت انگیز و فوق العاده را پس گرفتم. متأسفانه،

I lost the collection many years ago. But when  you're into something you're really enjoyed, okay.

سالها پیش مجموعه را از دست دادم. اما وقتی درگیر چیزی هستید که واقعاً از آن لذت می برید، بسیار خوب.

He's really into his football.

او واقعاً به فوتبالش علاقه دارد.

He's really into ballroom dancing, so it doesn't  matter what it is, is if you're really into it,  

او واقعاً به رقص تالار رقص علاقه دارد، بنابراین مهم نیست که چه چیزی باشد، اگر واقعاً به آن علاقه دارید،

you really enjoy it. And so we  can use the expression he's into,  

واقعاً از آن لذت می برید. و بنابراین می‌توانیم از عبارتی استفاده کنیم که او به آن علاقه دارد،

or he's really into his particular hobby.

یا او واقعاً به سرگرمی خاص خود علاقه دارد.

Take up. So when we want to start a hobby,  we take it up, or he's taken up Taekwondo,  

بردار. بنابراین وقتی می‌خواهیم سرگرمی‌ای را شروع کنیم، آن را انجام می‌دهیم، یا او به تکواندو می‌پردازد،

or he's taken up mixed martial arts. So this is  his latest pastime, or sport, or hobby. So when  

یا او به هنرهای رزمی ترکیبی می‌پردازد. بنابراین این آخرین سرگرمی، ورزش یا سرگرمی اوست. بنابراین وقتی

you take up, you go to a club, you join the club,  you get involved, and you take up that particular  

شروع می‌کنید، به یک باشگاه می‌روید، به باشگاه می‌پیوندید، درگیر می‌شوید، و آن فعالیت  خاص را انجام می‌دهید

activity. So we can ask the question or pose  the question, why don't you take up a hobby?

. بنابراین می‌توانیم این سؤال را بپرسیم یا این سؤال را مطرح کنیم که چرا به یک سرگرمی نمی‌پردازی؟

So one of the kids is hanging around the house,  the weekends have nothing to do I'm bored,  

بنابراین یکی از بچه‌ها در خانه آویزان است، آخر هفته‌ها کاری برای انجام دادن ندارند، حوصله‌ام سر نمی‌رود،

nobody to play with or whatever, nowhere to go.  Why don't you take up a hobby? Meaning Why don't  

کسی نیست که با او بازی کنم یا هر چیز دیگری، جایی برای رفتن نیست. چرا به یک سرگرمی نمی پردازی؟ معنی چرا

you start? Why don't you begin? Why don't we go  out there and find something that's interesting?

شروع نمی‌کنید؟ چرا شروع نمی کنی؟ چرا نمی‌رویم بیرون و چیز جالبی پیدا نمی‌کنیم؟

Take that camera you got for your birthday  and go out and start taking photographs. Why  

دوربینی را که برای تولدتان گرفتید بردارید و بیرون بروید و شروع به عکاسی کنید. چرا

don't you look up on the internet, and join a  photography club, lots of different interests,  

در اینترنت جستجو نمی‌کنید، و به یک باشگاه عکاسی ملحق نمی‌شوید، با علایق مختلف،

lots of ways to find other people with similar  interests. And so you can take up that activity  

راه‌های زیادی برای یافتن افراد دیگری با علایق مشابه. و بنابراین می‌توانید آن فعالیت را انجام دهید

and meet new people. So take up a sport, take  up a hobby to find yourself a new pastime.

و با افراد جدیدی آشنا شوید. بنابراین یک ورزش را انتخاب کنید، به یک سرگرمی بپردازید تا یک سرگرمی جدید برای خود پیدا کنید. به

Join in. Well, when you join in, you join  with other people. So you're walking along  

آن بپیوندید. خوب، وقتی وارد می‌شوید، به افراد دیگر ملحق می‌شوید. بنابراین شما در امتداد

the park and the footpath.

پارک و مسیر پیاده‌روی قدم می‌زنید.

You see some guys playing football. Do you  mind if I join in? Meaning Can I come and play  

چند نفر را می بینید که فوتبال بازی می کنند. مشکلی ندارید که من به آن بپیوندم؟ معنی می توانم بیایم و

football with you? Yeah, come  along. The more the merrier.

با شما فوتبال بازی کنم؟ آره، بیا. هر چه بیشتر بهتر.

Or you join a fitness club in the gym.  And you ask them Can I join in the  

یا در باشگاه بدنسازی به باشگاه بدنسازی می‌پیوندید. و از آنها می‌پرسید آیا می‌توانم در

spin class? Can I join in  this small group of people  

کلاس اسپین شرکت کنم؟ آیا می‌توانم به این گروه کوچک از افرادی بپیوندم

who are training because you don't want to  train on your own and let's face it, it's  

که در حال آموزش هستند زیرا شما نمی‌خواهید به تنهایی تمرین کنید و اجازه دهید با آن روبرو شویم، این

a little bit boring training on your own. If you  can join in with other people, you egg each other  

تمرین به تنهایی کمی خسته‌کننده است. اگر بتوانید با افراد دیگر بپیوندید، به یکدیگر کمک می‌کنید، از

on, you support each other, you encourage  each other, and you get better and better.

یکدیگر حمایت می‌کنید، یکدیگر را تشویق می‌کنید و بهتر و بهتر می‌شوید.

So to join in means people  come together to join in.

بنابراین عضویت به این معنی است که افراد گرد هم می‌آیند تا به آن بپیوندند.

Sign up is another way of joining  in, because if you go to the club,  

ثبت‌نام روش دیگری برای پیوستن است ، زیرا اگر به باشگاه بروید،   می‌دانید

you know, the other gym, the guy  will show you around and say,

، ورزشگاه دیگر، آن مرد شما را نشان می‌دهد و می‌گوید:

Oh, these are the changing rooms, these are  the machines, this is what we do. You know,  

اوه، اینها هستند. رختکن، اینها ماشین‌ها هستند، این کاری است که ما انجام می‌دهیم. می دانید،   آیا

are you interested? Yeah, well sign up here.  So you have to fill in an application form,  

علاقه دارید؟ آره خوب اینجا ثبت نام کن بنابراین شما باید یک فرم درخواست را پر کنید،

and you have to pay your money and  one of the details, they give you  

و باید پول خود و یکی از جزئیات را بپردازید،

the key to get in and off, you go, you've  signed up, and you're a member of the gym,  

کلید ورود و خروج را به شما می دهند، می روید، ثبت نام کرده اید، و عضوی از ورزشگاه،

or you see something on the internet for that  photography club. So you sign up for that.

یا چیزی در اینترنت برای آن باشگاه عکاسی می‌بینید. بنابراین شما برای آن ثبت نام کنید.

Or you go to university, and  they have lots of different  

یا به دانشگاه می‌روید، و آنها

activities there. So you go on the open night when  they talk about these activities. And you sign up  

فعالیت‌های مختلفی در آنجا دارند. بنابراین وقتی درباره این فعالیت‌ها صحبت می‌کنند، در شب باز می‌روید. و شما ثبت نام می کنید

to john join the mountaineering club or the club  that they use to climb these rocks on the walls is  

برای پیوستن جان به باشگاه کوهنوردی یا باشگاه که آنها برای بالا رفتن از این صخره ها روی دیوارها از آن استفاده می کنند

special indoor, mountain climbing activities  that they have whatever it happens to be,  

فعالیت های خاص کوهنوردی در داخل ساختمان است که هر اتفاقی که می افتد دارند،

you sign up for that particular activity.  So literally, you sign your name on an  

برای آن فعالیت خاص ثبت نام می کنید. بنابراین به معنای واقعی کلمه، شما نام خود را در یک

application form, you pay money if you have  to pay an entrance fee, or it might be free,  

فرم درخواست امضا می‌کنید، اگر مجبور به پرداخت هزینه ورودی هستید، پول می‌پردازید، یا ممکن است رایگان باشد،

you just put your details, your mobile number or  your email address, whatever it happens to be,  

فقط اطلاعات، شماره تلفن همراه یا آدرس ایمیل خود را وارد می‌کنید، هر چه که باشد،

and therefore you become a member of that  particular club or that particular activity.

و بنابراین شما عضو آن باشگاه خاص یا آن فعالیت خاص می شوید.

To get into something, well, a bit like being  into when you're really into something you're  

برای وارد شدن به چیزی، خوب، کمی مانند وارد شدن به آن زمانی که واقعاً به چیزی علاقه دارید که به آن وارد شوید،

really interested to get into something is  to start Yeah, I'm getting into kayaking,  

شروع کردن است.

or some water sports, I'd like to get into  these activities, because I've seen it on  

وارد این فعالیت‌ها شوید، زیرا من آن را

the Olympics, for example. And it  looks really, really interesting.

برای مثال در المپیک دیده‌ام. و واقعاً جالب به نظر می رسد.

So I think I go to the local club one Saturday,  see if I can find anybody to talk to and ask them,  

بنابراین فکر می‌کنم یک شنبه به باشگاه محلی می‌روم، ببینم آیا می‌توانم کسی را پیدا کنم که با او صحبت کنم و از آنها بپرسم،

How do you get into water sports? So how  do I begin? That's literally what it means.

چگونه وارد ورزش‌های آبی می‌شوی؟ پس چگونه شروع کنم؟ معنای واقعی کلمه همین است.

How do you get into running in the marathon? Is  there a club that I can join or a group of people  

چگونه در دوی ماراتن وارد می شوید؟ آیا باشگاهی وجود دارد که بتوانم به آن ملحق شوم یا گروهی از افرادی

who are training for the next marathon and a few  months? So I would really like to get into some  

که در حال تمرین برای ماراتن بعدی و چند ماه هستند؟ بنابراین من واقعاً دوست دارم وارد

type of sport because I spend all my days sitting  at a desk like like me, and by the time I get to  

نوعی ورزش شوم زیرا تمام روزهایم را مانند خودم پشت میز می نشینم و وقتی به

the end of the day, I'm tired, but I go out and I  have some activity, then I get a bit more energy,  

پایان روز می رسم، خسته می شوم، اما بیرون می روم و کمی فعالیت داشته باشم، سپس کمی انرژی بیشتری می‌گیرم،

and perhaps I can do it at the weekends as  well. So I'd really like to get into something.

و شاید بتوانم آن را در آخر هفته‌ها نیز انجام دهم . بنابراین من واقعاً دوست دارم وارد چیزی شوم.

You might like to get into cooking. Yeah, you  fancy cooking, or all these days when we've been  

شاید دوست داشته باشید وارد آشپزی شوید. بله، شما به آشپزی علاقه دارید، یا در تمام این روزها که خانه را

locked down and we can't go to restaurants or  we can only go to the supermarket. And when  

قفل کرده‌ایم و نمی‌توانیم به رستوران برویم یا فقط می‌توانیم به سوپرمارکت برویم. و وقتی

we go to the supermarket, we see all these  wonderful ingredients. So we'd like to get  

به سوپرمارکت می رویم، همه این مواد فوق العاده را می بینیم. بنابراین می‌خواهیم

into cooking to try and see what we can do.  It can't be that difficult to get a recipe,  

وارد آشپزی شویم تا ببینیم چه کاری می‌توانیم انجام دهیم. به دست آوردن یک دستور غذا نمی تواند چندان دشوار باشد،

you get the ingredients, you read the  recipe, you do the measurements. And slowly  

شما مواد تشکیل دهنده را دریافت می کنید، دستور غذا را می خوانید، و اندازه گیری ها را انجام می دهید. و به آرامی

step by step you can get into that  new activity of cooking or baking,  

قدم به قدم می‌توانید وارد آن فعالیت جدید آشپزی یا پخت و پز شوید،

whatever you want to do. Okay, so  get into something to start begin.

هر کاری که می‌خواهید انجام دهید. بسیار خوب، پس برای شروع وارد کاری شوید.

Turn up. Well, of course, the big  thing about getting a new hobby,  

روشن کن. خوب، البته، مهم‌ترین چیز در مورد داشتن یک سرگرمی جدید،

or getting into something or being into  something, you need that motivation,  

یا وارد شدن به چیزی یا وارد شدن به چیزی، شما به آن انگیزه نیاز دارید،

something that gets you out of bed in the  morning, something that gets you to the gym,  

چیزی که شما را صبح از رختخواب بلند می‌کند ، چیزی که شما را به باشگاه می‌برد،

after work in the evening, something that gets you  out for that walk at lunchtime, whatever it is,  

بعد از کار در عصر، چیزی که شما را برای آن پیاده‌روی در وقت ناهار بیرون می‌آورد، هر چه که باشد، به

you need some personal motivation, and you  have to turn up. So you have to have to turn up  

انگیزه‌ای شخصی نیاز دارید و باید بیایید. بنابراین باید به

literally. That training starts at 5:30, 6:30.  So you have to be there you have to turn up.

معنای واقعی کلمه وارد شوید. این تمرین از ساعت 5:30 و 6:30 شروع می شود. پس باید آنجا باشی و باید حاضر شوی.

Or mentally you have to turn  up for the event. So yeah,  

یا از نظر ذهنی باید برای رویداد حاضر شوید. بنابراین بله،

I'm going to do it. So when am I going to  start? I'm going to start next Tuesday at No,  

من این کار را انجام خواهم داد. پس کی می‌خواهم شروع کنم؟ من سه شنبه آینده را در نه شروع می کنم،

we're going to start today. Okay,  so you get yourself motivated,  

امروز شروع می کنیم. بسیار خوب، پس انگیزه خود را افزایش دهید،

don't put it off. Don't delay it. Turn up now in  body, in spirit and in mind. Okay, so to turn up.

آن را به تعویق نیندازید. آن را به تاخیر نیندازید. اکنون در بدن، در روح و ذهن ظاهر شوید. خوب، پس برای نوبت دادن.

To keep up this is another phrasal verb connected  with hobbies. So what does keep up mean? Well,  

برای ادامه دادن این فعل عبارتی دیگری است که با سرگرمی‌ها مرتبط است. پس ادامه دادن یعنی چی؟ خوب،

when we keep up something, it means we continue  the action that we've started. So as we said  

وقتی چیزی را ادامه می دهیم، به این معنی است که به کاری که شروع کرده ایم ادامه می دهیم. بنابراین همانطور که

before, you have to have motivation. So initially,  we always have a lot of motivation to start  

قبلاً گفتیم، شما باید انگیزه داشته باشید. بنابراین، در ابتدا، ما همیشه انگیزه زیادی برای شروع

a new activity or a hobby so it's not  difficult to be full of enthusiasm.

یک فعالیت یا یک سرگرمی جدید داریم، بنابراین پر از اشتیاق  دشوار نیست.

You get down to the gym on Monday, Wednesday,  the Friday and after a couple of weeks  

دوشنبه، چهارشنبه، جمعه به باشگاه می‌روید و بعد از چند هفته

or no cannot say for sure tonight, I'm  a little bit tired. I'm a little bit  

یا نه، امشب نمی‌توانید با اطمینان بگویید، کمی خسته هستم. من کمی

sore. And the interest starts to wane as  we say out to drop off. So you have to keep  

درد دارم. و همانطور که می گوییم ترک می کنیم، علاقه شروع به کاهش می کند. پس باید

up your interest, okay? So you'd need to be  motivated. And that's why it's really important  

علاقه خود را حفظ کنید، خوب؟ بنابراین باید انگیزه داشته باشید. و به همین دلیل است که خیلی مهم است

perhaps, to have a gym buddy somebody that's going  to get you out, or you are going to get him or her  

شاید، داشتن یک دوست در ورزشگاه، کسی که شما را بیرون می‌آورد، یا شما او را

out so that you get to the gym together, and  you motivate each other so you don't drop off.

بیرون می‌آورید تا با هم به باشگاه بروید، و به یکدیگر انگیزه می‌دهید تا این کار را نکنید. رها کردن

So when we want to keep up, it means to  continue that action that we decided,  

بنابراین وقتی می‌خواهیم ادامه دهیم، به این معنی است که به آن اقدامی که تصمیم گرفتیم ادامه دهیم،

yeah. Okay, so you have to keep up your  interest, you have to keep up your interest  

بله. خوب، پس باید علاقه خود را حفظ کنید، باید علاقه خود را

in photography have to continue to take  photographs to continue to go to places to  

به عکاسی حفظ کنید، باید به عکاسی ادامه دهید تا به مکان‌هایی بروید تا

get that really perfect picture or image. So  keep it up means to keep your interest alive,  

آن عکس یا تصویر واقعاً عالی را دریافت کنید. بنابراین، آن را ادامه دهید به این معنی است که علاقه خود را زنده نگه دارید،

keep like the capital or the pan on the stove,  keep it boiling here. So to keep your interest  

مانند سرمایه یا تابه روی اجاق گاز نگه دارید، آن را در اینجا در حال جوشیدن نگه دارید. بنابراین برای حفظ علاقه

in your new activity and your new hobby, keep it  alive, keep the interest there, keep it growing.

به فعالیت جدید و سرگرمی جدید خود، آن را  زنده نگه دارید، علاقه را در آنجا حفظ کنید، آن را در حال رشد نگه دارید.

Back out will be the opposite of keep up. Okay, so  

بازگشت به عقب برعکس نگه داشتن خواهد بود. بسیار خوب، پس

again, a phrasal verb to back out  means to leave. Yeah, so you're not  

دوباره، یک فعل عبارتی to back out به معنای ترک کردن است. بله، بنابراین

probably too happy perhaps with the gym,  the equipment may be a little bit older,  

احتمالاً از ورزشگاه خیلی راضی نیستید، تجهیزات ممکن است کمی قدیمی‌تر باشند،

maybe you don't get along so much with the people  there. So you decide to stop or to back out.

شاید خیلی با مردم آنجا هماهنگ نباشید . بنابراین تصمیم می گیرید که متوقف شوید یا عقب نشینی کنید.

To back out means to lose your  interest, to move backwards.

عقب نشینی به معنای از دست دادن علاقه و حرکت به عقب است.

So when you back out of something,  

بنابراین وقتی از چیزی عقب نشینی می کنید،

you withdraw, or you stop. Okay, so  backing out, not such a good thing to do.

کنار می کشید یا متوقف می شوید. بسیار خوب، پس عقب نشینی، کار خوبی نیست.

But if you're not happy and you're not enjoying  it, well, it's better than just giving up and  

اما اگر خوشحال نیستید و از آن لذت نمی برید ، خوب، بهتر از صرف تسلیم شدن و

losing the money. Or you might just go off  and decide to go to another gym. So when you  

از دست دادن پول است. یا ممکن است بروید و تصمیم بگیرید به باشگاه دیگری بروید. بنابراین وقتی

back out of something, you tend to stop.  Okay, so you could find you have a new hobby,  

از چیزی خارج می‌شوید، تمایل به توقف دارید. بسیار خوب، بنابراین می توانید دریابید که سرگرمی جدیدی دارید،   می

you could find that you're really interested in  kayaking or canoeing. But when you get down to it,  

توانید متوجه شوید که واقعاً به کایاک سواری یا قایق رانی علاقه دارید. اما وقتی به آن دست می‌زنی،

and you tried a couple of times, it's not for  you as much as you thought so you back out,  

و چند بار تلاش می‌کنی، آنقدر که فکر می‌کردی برای تو نیست، پس

you withdraw or you decide No, I  try something else to back out.

کنار می‌کشی یا تصمیم می‌گیری نه، من چیز دیگری را امتحان می‌کنم.

And then the last two, I'm going to take them  together to pack in and to give up because really,  

و سپس دو مورد آخر، من آنها را با هم می‌برم تا وسایل خود را جمع کنیم و تسلیم شوند زیرا واقعاً،

they mean the same thing. So when we pack  in a hobby, we stop when we give up a hobby,  

آنها معنای مشابهی دارند. بنابراین، وقتی در یک سرگرمی چمدان می‌بندیم، وقتی یک سرگرمی را رها می‌کنیم متوقف می‌شویم،

we stop so they really have the same meaning  we might use them in a slightly different way.

متوقف می‌شویم تا واقعاً معنای مشابهی داشته باشند ممکن است به روشی متفاوت از آنها استفاده کنیم.

Okay, so somebody your parents  or your friends might say to you,  

خوب، بنابراین ممکن است یکی از والدین یا دوستانتان به شما بگوید،

why did you pack it in? Meaning why did you  stop? Ah, it's a long story, but I really  

چرا آن را جمع کردید؟ یعنی چرا متوقف شدی؟ آه، داستان طولانی است، اما من واقعاً

couldn't afford the time that I thought I could  and it's a long way to the gym and blah blah  

نمی‌توانستم زمانی را که فکر می‌کردم می‌توانم، تقبل کنم و تا باشگاه و بله‌بله بله‌بله‌بله راه طولانی است

blah blah blah. So you have lots of excuses to  say why you packed in that particular hobby.  

. بنابراین، بهانه‌های زیادی برای بیان اینکه چرا به آن سرگرمی خاص مشغول شده‌اید، دارید.

But you might use the expression give  up. Yeah, oh, I gave up because of this.

اما می‌توانید از عبارت دست کشیدن استفاده کنید. آره، اوه، به خاطر این منصرف شدم.

So your mother says Why did you pack in the  gym? or Why did you pack in the photography?  

بنابراین مادرت می‌گوید چرا وسایل خود را در ورزشگاه جمع‌آوری کردی ؟ یا چرا در عکاسی بسته بندی کردید؟

I gave it up because it was boring, I gave it up  because there was nobody there my own age. I gave  

من آن را رها کردم زیرا کسل کننده بود، من آن را رها کردم زیرا هیچ کس به سن من آنجا نبود. من

it up because I've got a new interest, I've got a  girlfriend or I've got something else to do. Okay,  

آن را رها کردم زیرا علاقه جدیدی دارم، دوست دختر دارم یا کار دیگری برای انجام دادن دارم. بسیار خب،

so pack in, give up mean exactly the same,  means you stop something you've started,  

پس بسته‌بندی کن، رها کن دقیقاً به همین معناست، یعنی کاری را که شروع کرده‌ای متوقف می‌کنی،

you stop the hobby, you give it up you pack it in.  Like to pack in means to put it in a box and put  

سرگرمی را متوقف می‌کنی، آن را رها می‌کنی، آن را بسته‌بندی می‌کنی.

it in the wardrobe. So that's the literal meaning  but to pack in means to stop, give up completely.

در کمد لباس بنابراین این معنای تحت اللفظی است، اما جمع کردن به معنای توقف، تسلیم شدن کامل است.

Okay, so they're all the phrasal  verbs connected with hobbies.

خوب، پس همه آنها افعال عبارتی هستند که با سرگرمی ها مرتبط هستند.

So let me go through them one more  time to be into something or as I said,  

بنابراین اجازه دهید یک بار دیگر آنها را مرور کنم تا به چیزی یا همانطور که گفتم،

to be really into something really interested.  Take up something means to start that new hobby.  

برای اینکه واقعاً به چیزی واقعاً علاقه مند شوم. شروع کردن چیزی به معنای شروع آن سرگرمی جدید است.

To join in means to come together with other  people to have a similar interest. Sign  

ملحق شدن به معنای گرد هم آمدن با افراد دیگر برای داشتن علایق مشابه است. ثبت

up literally sign on the dotted line. To get into  something means to begin, I'm going to get into it  

نام به معنای واقعی کلمه در خط نقطه چین ثبت نام کنید. ورود به چیزی به معنای شروع است،

from next week. Turn up means physically  turn up there. So you start the activity.  

از هفته آینده وارد آن می‌شوم. Turn up به این معنی است که از نظر فیزیکی به آنجا بروید. بنابراین شما فعالیت را شروع می کنید. همینطور

Keep it up, to keep up means to continue to have  that ongoing motivation that gets you out of bed  

ادامه دهید، ادامه دادن به این معنی است که انگیزه مداومی که شما را از رختخواب بیرون می‌آورد

gets you out of the office chair gets you into  that gym when you want to get there. Back out  

شما را از صندلی اداری پایین می‌آورد، زمانی که می‌خواهید به آنجا برسید، شما را وارد  آن باشگاه می‌کند. عقب نشینی

of something means to withdraw to stop and the  last two which is to pack in and to give up mean  

از چیزی به معنای کنار کشیدن برای توقف و دو مورد آخر یعنی جمع کردن وسایل و تسلیم شدن به معنای

the same to come to a complete stop and continue  or not continue with some other type of hobby.

توقف کامل و ادامه دادن یا ادامه ندادن به نوع دیگری از سرگرمی است.

Okay, so all of them are phrasal verbs. All  to do with hobbies and remember when you  

خوب، پس همه آنها افعال عبارتی هستند. همه کارهای مربوط به سرگرمی‌ها و به یاد داشته باشید وقتی از

use a phrasal verb there is a specific verb  like take or join. Usually, a simple verb  

یک فعل عبارتی استفاده می‌کنید، یک فعل خاص مانند گرفتن یا پیوستن وجود دارد. معمولاً یک فعل ساده   به دنبال آن

followed by a preposition or sometimes two  prepositions, okay? And they can always be  

یک حرف اضافه یا گاهی اوقات دو حرف اضافه می آید، خوب است؟ و همیشه می‌توان آنها را

replaced by one verb. So give you an example to  take up a hobby is to start a hobby you'll always  

با یک فعل جایگزین کرد. بنابراین مثالی برای شما می‌آورم تا به یک سرگرمی مشغول شوید، شروع یک سرگرمی است که همیشه

find a more formal verb to replace those phrasal  verbs. And phrasal verbs are important in  

یک فعل رسمی‌تر برای جایگزینی آن افعال عبارتی پیدا خواهید کرد . و افعال عبارتی در

the English language, particularly when it  gets beyond that intermediate level people  

زبان انگلیسی مهم هستند، به خصوص زمانی که از سطح متوسطی فراتر می‌رود،

expect particularly in an exam situation that  you can use them but don't overdo it. You don't  

به‌ویژه در موقعیت‌های امتحانی که می‌توانید از آنها استفاده کنید، اما زیاده‌روی نکنید.

have to use phrasal verbs in every sentence, some  of them come automatically, but I've given you a  

لازم نیست در هر جمله از افعال عبارتی استفاده کنید، برخی از آنها به طور خودکار می آیند، اما من

list of them, practice them, see what you can do.  And if you have any problems, come back to me.

فهرستی از آنها را به شما داده ام، آنها را تمرین کنید، ببینید چه کاری می توانید انجام دهید. و اگر مشکلی دارید، به من مراجعه کنید.

As I always say, I really appreciate the time you  give to learn English with me, there are lots of  

همانطور که همیشه می‌گویم، واقعاً از زمانی که برای یادگیری زبان انگلیسی با من اختصاص می‌دهید، قدردانی می‌کنم، افراد زیادی وجود دارند که

people out there trying to do the same thing. And  I'm trying to help you in my way to get better at  

سعی می‌کنند همین کار را انجام دهند. و من سعی می‌کنم به شما کمک کنم تا در این راه بهتر شوید

it. And if you want to contact me, well, you  can do so on www.englishlessonviaskype..com.  

. و اگر می‌خواهید با من تماس بگیرید، می‌توانید این کار را در www.englishlessonviaskype..com انجام دهید.

If there are any of your colleagues or friends  or you yourself, if you fancy lessons on a one  

اگر یکی از همکاران یا دوستان شما یا خودتان باشد، اگر به درس‌های یک

to one basis, it won't always be with me, but  we can certainly help you because we've got  

به یک علاقه دارید، همیشه با من نخواهد بود، اما مطمئناً می‌توانیم به شما کمک کنیم زیرا

lots and lots of teachers, really professional  teachers that can help you so drop me a line, drop  

معلمان زیادی داریم، معلمان واقعاً حرفه‌ای که می‌توانند به شما کمک کنند، به من خط بزنید،

me an email, and we'd be happy to help you. As  always, thanks for listening. Join me again soon.

یک ایمیل برای من ارسال کنید، و ما خوشحال می‌شویم به شما کمک کنیم. مثل همیشه، از اینکه گوش دادید متشکریم. به زودی دوباره به من بپیوندید.