20 CRUCIAL English verbs for eating | Advanced vocabulary for daily conversation

Hi there, this is Harry and welcome back to  advanced English lessons with Harry where I  

سلام، این هری است و به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید، جایی که

try to help you to get a better understanding of  the English language. I help you with all aspects  

سعی می‌کنم به شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید . من به شما در تمام جنبه‌های گرامرتان کمک می‌کنم و دایره

of your grammar, improving your vocabulary.  And how to use adjectives, verbs and nouns in  

لغاتتان را بهبود می‌بخشم. و نحوه استفاده از صفت ها، افعال و اسم ها به

the correct way. And as you know by now, I'm a  great advocate of one-to-one lessons because I  

روش صحیح. و همانطور که تا به حال می‌دانید، من طرفدار عالی درس‌های تک به تک هستم، زیرا

really think this is the best way in which you  can improve your language skills. So let me ask  

واقعاً فکر می‌کنم این بهترین راه برای بهبود مهارت‌های زبانی است. پس اجازه دهید از

you a question. Have you heard about Preply?  Preply is an online language learning platform.  

شما یک سوال بپرسم. آیا در مورد Preply شنیده اید؟ Preply یک پلت فرم آموزش آنلاین زبان است.

Preply concentrates on one-to-one tuition, which  will help you get better results and to have more  

Preply روی شهریه یک به یک تمرکز می کند، که به شما کمک می کند نتایج بهتری کسب کنید و

confidence in your communication skills. Preply  have the best tutor for you. They have over  

اعتماد بیشتری به مهارت های ارتباطی خود داشته باشید. Preply بهترین معلم را برای شما داشته باشید. آنها بیش از

32,000 tutors that are native speakers in  Spanish, German, French, Portuguese, Chinese.  

32000 معلم دارند که به زبان‌های اسپانیایی، آلمانی، فرانسوی، پرتغالی، چینی زبان مادری هستند.

Over 50 different languages. And of course,  English. And all you have to do is use one of  

بیش از 50 زبان مختلف و البته، انگلیسی. و تنها کاری که باید انجام دهید این است که از یکی از

their filters to narrow down your search further.  You can enjoy structured learning and with Preply  

فیلترهای آنها برای محدود کردن بیشتر جستجوی خود استفاده کنید. می‌توانید از یادگیری ساختاریافته لذت ببرید و با Preply

it's easy to keep track of your learning progress.  Preply learning plans also help you improve your  

پیگیری پیشرفت یادگیری خود آسان است. طرح‌های یادگیری از قبل به شما کمک می‌کنند تا

speaking and your vocabulary. With Preply,  it is 100% Satisfaction Guarantee. They will  

گفتار و دایره لغات خود را بهبود ببخشید. با Preply، 100٪ ضمانت رضایت است.

replace free your tutor if for any reason, your  choice doesn't live up to your expectations. And  

اگر به هر دلیلی، انتخاب شما مطابق انتظارات شما نباشد، آنها   جایگزین معلم رایگان شما خواهند شد. و

so remember to click on the description below  and use the promo code to ensure that you get  

بنابراین به یاد داشته باشید که روی توضیحات زیر کلیک کنید و از کد تبلیغاتی استفاده کنید تا مطمئن شوید

50% of the first lesson that you purchase with  Preply. Thanks Preply for sponsoring this lesson.

50٪ از اولین درسی را که با Preply خریداری می‌کنید دریافت می‌کنید. با تشکر Preply برای حمایت مالی از این درس.

So as I said, this is an advanced English lesson.  And it's an advanced English lesson where I'm  

بنابراین همانطور که گفتم، این یک درس انگلیسی پیشرفته است. و این یک درس انگلیسی پیشرفته است که در آن

going to give you 20 Yep, 20 verbs relating  to eating and drinking. So these are verbs  

20 فعل بله، 20 فعل مربوط به خوردن و نوشیدن به شما می دهم. بنابراین اینها افعالی هستند

that you can use or you can use to describe the  way you or somebody else eats and drinks. Okay,  

که می‌توانید از آنها استفاده کنید یا می‌توانید برای توصیف نحوه خوردن و آشامیدن خود یا شخص دیگری استفاده کنید. بسیار خوب،

so there are lots of them. Some of them are  informal, some of them are a little bit more  

پس تعداد زیادی از آنها وجود دارد. برخی از آنها غیر رسمی هستند، برخی از آنها کمی رسمی تر هستند

formal. So what I'll do is I'll give you the  verb, and I'll tell you what type of food that  

. بنابراین کاری که من انجام خواهم داد این است که فعل را به شما می‌دهم و به شما می‌گویم که به چه نوع غذایی

it refers to or what eating action refers to. So  advanced English and advanced English lesson 20  

اشاره دارد یا عمل خوردن به چه چیزی اشاره دارد. بنابراین انگلیسی پیشرفته و درس انگلیسی پیشرفته 20

English verbs relating to eating and drinking. And  let's face it, we all enjoy eating and drinking.  

افعال انگلیسی مربوط به خوردن و نوشیدن. و اجازه دهید با آن روبرو شویم، همه ما از خوردن و نوشیدن لذت می بریم.

So if we eat and drink a lot, or a little, these  verbs will help you to understand and explain it.

بنابراین اگر زیاد یا کم بخوریم و بنوشیم، این افعال به شما در درک و توضیح آن کمک می‌کنند.

So simple one to bite. Well, we bite. Well, we  can bite our nails. Yeah, if you're sitting there  

خیلی ساده برای گاز گرفتن خوب گاز میگیریم خوب، می‌توانیم ناخن‌هایمان را بجویم. بله، اگر آنجا نشسته‌اید

and you're... you're a bit worried you bite your  nails. But you bite into your food. So we use that  

و... کمی نگران هستید که ناخن‌هایتان را بجوید. اما شما به غذای خود گاز می زنید. بنابراین ما از آن

type of preposition to bite into your food or...  So if you see a piece of cake, you like to bite a  

نوع حرف اضافه برای گاز گرفتن در غذایتان استفاده می‌کنیم یا... بنابراین اگر تکه‌ای کیک می‌بینید، دوست دارید یک

big chunk of cake so you get a nice taste and get  a nice hit from the sugar in the cake. To bite.

تکه بزرگ کیک را گاز بزنید تا طعم خوبی داشته باشید و از شکر موجود در آن لذت ببرید. کیک. گاز زدن.

To bolt down your food. Well, this refers  to eating food very, very quickly. Bolt  

تا غذای خود را ببندید. خب، این به خوردن غذا خیلی خیلی سریع اشاره دارد. پیچ

is about speed. Okay, so when somebody bolts  - or they used to describe a horse that runs  

درباره سرعت است. بسیار خوب، پس وقتی کسی پیچ می‌زند - یا قبلاً اسبی را توصیف می‌کردند که

away - it means it runs very fast. So when you  bolt down your food, you eat it without really  

فرار می‌کند - به این معنی است که خیلی سریع می‌دود. بنابراین، وقتی غذایتان را پیچ و تاب می‌دهید، آن را بدون اینکه واقعاً

stopping to take a breath of air. Okay, and kids  usually if they're in a hurry, and they want to  

برای نفس کشیدن متوقف شوید، می‌خورید. بسیار خوب، و بچه‌ها معمولاً اگر عجله دارند و می‌خواهند

get out to play, they usually bolt down their  food. And my mother was forever telling me,  

بیرون بروند و بازی کنند، معمولاً غذایشان را می‌چسبانند. و مادرم همیشه به من می گفت،

It's okay, it's okay. They'll wait for you  don't bolt down your food. You'll choke.

اشکالی ندارد، اشکالی ندارد. آنها منتظر شما خواهند بود، غذایتان را پیچ نکنید. خفه میشی

To chomp on something. Well, horses, chomp  on grass. But humans can chomp as well. So  

چرت زدن به چیزی خب، اسب‌ها، روی علف‌ها بچرخید. اما انسان ها نیز می توانند چرت بزنند. بنابراین

we chew the food several times. If you're eating  something soft like a salad, you might chomp on  

غذا را چندین بار می جویم. اگر چیزی نرم مانند سالاد می خورید، ممکن است

it because it's not... You're not taking big  bites, you're chomping on the lettuce, you're  

آن را بپزید زیرا اینطور نیست... شما لقمه بزرگ نمی خورید، کاهو می خورید،

chomping on the scallions, you're chomping on the  peppers, or the onions or the mushrooms, whatever  

پیازچه را می خورید، دارید ریز می کنید. روی فلفل، پیاز یا قارچ، هر چیزی که

you've got in that particular salad. To champ  on them. So to eat very slowly and precisely.

در آن سالاد خاص دارید. برای قهرمان کردن آنها. بنابراین خیلی آهسته و دقیق غذا بخورید.

To choke down. Well, as I said before, when we  talk about to bolt down, we use that preposition  

برای خفه شدن. خوب، همانطور که قبلاً گفتم، وقتی در مورد پیچ ​​و تاب کردن صحبت می‌کنیم، از این حرف اضافه (

down with a lot of these expressions because the  food goes down. And if we try to eat it quickly,  

down) با تعداد زیادی از این عبارات استفاده می‌کنیم، زیرا غذا پایین می‌آید. و اگر سعی کنیم سریع آن را بخوریم،

then yeah, we can bolt down the food or in this  case to choke down. So you're (gulp) yeah so  

بله، می‌توانیم غذا را ببندیم یا در این حالت خفه شویم. بنابراین

you're almost choking as you're eating the food.  You tend to take very big bites, and therefore you  

شما در حال خوردن غذا هستید. شما تمایل دارید لقمه های بسیار بزرگ بخورید، و بنابراین

don't eat it properly and then there's a danger  that you will choke or choke down on the food.

آن را به درستی نمی خورید و پس از آن این خطر وجود دارد که غذا را خفه کنید یا خفه شوید.

Now, a very informal word to demolish.  Okay, so this often requires a bit of  

در حال حاضر، یک کلمه بسیار غیر رسمی برای تخریب. بسیار خوب، پس این اغلب به کمی کمک نیاز دارد

help. So if there's a gang of young guys  or girls and you produce a birthday cake,  

. بنابراین، اگر گروهی از پسران یا دختران جوان وجود داشته باشد و شما یک کیک تولد تهیه کنید،

they will demolish it very quickly. Means you  put it on the table. And the next time you look,  

آن‌ها خیلی سریع آن را خراب می‌کنند. یعنی آن را روی میز می گذارید. و دفعه بعد که نگاه کردی،

there's nothing left. Wow, you demolished that  cake very quickly. Or, as used to happen in my  

چیزی باقی نمانده است. وای، خیلی سریع آن کیک را خراب کردی. یا، همانطور که قبلاً در خانه من اتفاق می افتاد،

house, you'd open a packet of biscuits, put them  on the plate, as soon as you turn your back,  

یک بسته بیسکویت را باز می کردید، آنها را روی بشقاب می گذاشتید، به محض اینکه پشت خود را برگردانید،

they're all gone. So the plate of biscuits was  demolished. Meaning eaten very, very quickly.

همه آنها از بین رفتند. بنابراین بشقاب بیسکویت‌ها خراب شد. یعنی خیلی خیلی سریع خورده می شود.

The same way with the next verb to devour. Yeah,  when somebody devours the food, they're either  

به همین ترتیب با فعل بعدی به deour. بله، وقتی کسی غذا را می خورد، یا

very hungry, so they eat it very quickly. Or  they really liked the taste that. For example,  

خیلی گرسنه است، بنابراین خیلی سریع آن را می خورند. یا آن‌ها واقعاً طعم آن را دوست داشتند. برای مثال،

the plate of biscuits, and particularly those  with chocolate, they put them on the plate,  

بشقاب بیسکویت‌ها و به‌خصوص آن‌هایی که شکلات دارند، آن‌ها را در بشقاب می‌گذارند،

and then they devour them, like in five minutes  or 10 minutes. So again, they're eaten very,  

و سپس آن‌ها را می‌خورند، مثلاً در پنج دقیقه یا ۱۰ دقیقه. بنابراین، دوباره، آنها

very quickly. And somebody might use the  expression. Wow, you devoured those. Yeah,  

خیلی سریع خورده می شوند. و ممکن است کسی از عبارت استفاده کند. عجب اینها را خوردی آره،

well, you're really hungry. You couldn't wait. I  mean, will you be able to eat your dinner later?

خب، تو واقعا گرسنه ای. نمی توانستی صبر کنی. منظورم این است که بعداً می‌توانید شامتان را بخورید؟

And remember to click the description  below and use the promo code to get a  

و به یاد داشته باشید که روی توضیحات زیر کلیک کنید و از کد تبلیغاتی استفاده کنید تا

50% reduction in the first lesson  that you purchase with Preply.

در اولین درسی که با Preply خریداری می‌کنید   50٪ کاهش پیدا کنید.

Next one, again, quite informal to dig in. Now, we  used to have this expression. 2, 4, 6, 8, dig in,  

مورد بعدی، دوباره، کاملاً غیررسمی است. اکنون، قبلاً این عبارت را داشتیم. 2، 4، 6، 8، وارد شوید،

don't wait. So what it tells you is that you have  perhaps this sort of a little buffet. You have the  

منتظر نباشید. بنابراین چیزی که به شما می گوید این است که شاید این نوع بوفه کوچک دارید. شما

guys from the football team sitting around the  table, you just had a game and they're really  

بچه‌های تیم فوتبال را دور میز دارید، شما فقط یک بازی داشتید و آنها واقعاً

hungry. So you've as we would put on a big English  or Irish fry, lots of sausages, lots of bacon,  

گرسنه هستند. بنابراین شما مانند ما یک سرخ کرده بزرگ انگلیسی یا ایرلندی، مقدار زیادی سوسیس، مقدار زیادی بیکن،

black pudding. We put them in a couple of  bowls and say, Okay, guys, 2, 4, 6, 8, dig in,  

پودینگ سیاه می‌خورید. ما آنها را در چند کاسه قرار می دهیم و می گوییم، خوب، بچه ها، 2، 4، 6، 8، حفاری کنید،

don't wait. And vroom, everybody's got their  fork in their hand into the bowl. And then again,  

منتظر نباشید. و ورووم، همه چنگال خود را در دست دارند و در کاسه قرار دارند. و دوباره،

everything is eaten very, very quickly. So to dig  in means go on. Help yourself. Don't wait for me.  

همه چیز خیلی خیلی سریع خورده می شود. بنابراین حفاری به معنای ادامه دادن است. از خودت پذیرایی کن. منتظر من نباش

Don't wait for me to sit down, you're hungry. Just  dig in and eat what you can, when you can. Okay,  

صبر نکن بنشینم تو گرسنه ای. فقط حفاری کنید و هر وقت می توانید هر چه می توانید بخورید. خوب،

so to dig in. And usually there's a big gang  of people, well, then yes, everybody will dig  

بنابراین باید وارد شوید. و معمولاً یک گروه بزرگ از مردم وجود دارد، خوب، پس بله، همه وارد

in. And you can't stand on ceremony because  if you do, you're going to miss out and you  

خواهند شد. یه

won't get a bite to eat. So dig in. So usually  it's about eating food with great enthusiasm.

لقمه بخور پس حفاری کنید. بنابراین معمولاً مورد خوردن غذا با اشتیاق زیاد است.

Now to force down, okay. So when you're force  down something, it means that you're a little  

حالا به زور پایین بیاوریم، باشه. بنابراین وقتی به زور چیزی را پایین می‌آورید، به این معنی است که شما

bit or the person is a little bit reluctant to  eat. So they have to force down the... the food  

کمی یا آن فرد کمی تمایلی به خوردن ندارد. بنابراین آنها باید غذا

or the drink, perhaps because they've got a  sore throat. Yeah, so they if they can't, or  

یا نوشیدنی را به زور پایین بیاورند، شاید به این دلیل که گلو درد دارند. بله، بنابراین اگر نتوانند، یا

it's painful to swallow, then they have to force  down the food. But often if you're going to have  

بلعیدن آن دردناک است، باید غذا را به زور پایین بیاورند. اما اغلب اگر شما مجبور به

to take some medicine, and kids, let's face it,  and even adults don't like taking medicine. So  

مصرف دارو هستید، و بچه‌ها، بیایید با آن روبرو شویم، و حتی بزرگسالان مصرف دارو را دوست ندارند. بنابراین

you have to force it down. They feel like you're  going to gag or you're going to vomit or be sick.  

باید آن را به زور پایین بیاورید. آن‌ها احساس می‌کنند که شما می‌خواهید خفه شوید یا استفراغ کنید یا بیمار شوید.

Yeah. So you're... have to eat even though  you don't want to eat. So you're force down.  

آره بنابراین، شما باید ... حتی اگر نمی خواهید غذا بخورید. بنابراین شما به زور پایین آمده اید.

If you've been sick for a couple of days, and  your friend asked you, Are you okay? You say,  

اگر چند روز است که بیمار هستید و دوستتان از شما می‌پرسد، حالت خوب است؟ تو می گویی،

Ah, yeah, look I haven't been well. Have you  been eating? No, I've forced down some toast  

آه، آره، ببین حالم خوب نبود. آیا شما در حال غذا خوردن بوده اید؟ نه، من مقداری نان تست را به زور کم کردم

but I really couldn't face anything else and  maybe I'll have something to eat tomorrow. So to  

اما واقعاً نتوانستم با چیز دیگری روبرو شوم و شاید فردا چیزی برای خوردن داشته باشم. بنابراین، به

force down means you're reluctant to eat because  you don't feel well. But you know you have to.

زور پایین آوردن به این معنی است که شما تمایلی به خوردن ندارید زیرا احساس خوبی ندارید. اما شما می دانید که باید. مورد

The next you can use it with or without the  preposition. So you can gobble your food or  

بعدی می‌توانید با یا بدون حرف اضافه از آن استفاده کنید. بنابراین می‌توانید غذایتان را بخورید یا

gobble down your food. And that gobble is the sort  of noise that farm house birds make like turkeys  

غذایتان را بخورید. و این لقمه نوعی صدایی است که پرندگان مزرعه مانند بوقلمون

or chickens or ducks or geese. They gobble  the food. So kids love to gobble the food,  

یا مرغ یا اردک یا غاز ایجاد می کنند. آنها غذا را می بلعند . بنابراین بچه‌ها عاشق خوردن غذا هستند،

they eat it very quickly. They hardly stop  for air and they eat and then gobble it  

آن‌ها را خیلی سریع می‌خورند. آنها به سختی برای هوا توقف می کنند و غذا می خورند و سپس آن را می

down. So it could be breakfast. It could be  lunch, it could be dinner, it doesn't matter  

بلعند. بنابراین می تواند صبحانه باشد. این می تواند ناهار باشد، می تواند شام باشد، مهم نیست که

what it is they just eat very quickly. Gobble,  gobble gobble.Yeah, like turkeys and chickens.

چه چیزی است، آنها فقط خیلی سریع می خورند. قورت دادن، قورت دادن به قورت دادن. آره، مثل بوقلمون و مرغ.

And the same with the next verb to gulp or to  gulp down. Again, with or without the preposition  

و در مورد فعل بعدی to gulp یا to gulp down نیز به همین صورت است. دوباره، با یا بدون حرف اضافه

down. To gulp down. Usually this relates to drink.  Okay, so you've got a large cup of orange juice,  

پایین. برای قورت دادن معمولاً این مربوط به نوشیدنی است. خوب، پس یک فنجان بزرگ آب پرتقال،

or a large glass of water or a cup of  tea. Your parents might tell you, Okay,  

یا یک لیوان بزرگ آب یا یک فنجان چای دارید. ممکن است والدینتان به شما بگویند، خب،

guys, you have to drink with your food  otherwise you won't feel so comfortable,  

بچه‌ها، شما باید با غذایتان بنوشید، در غیر این صورت احساس راحتی نمی‌کنید،

but don't gulp it down (gulp, gulp, gulp). So  when you're in a real hurry to drink - perhaps  

اما آن را قورت ندهید (بلپ، قلپ، قورت). بنابراین، وقتی واقعاً برای نوشیدن عجله دارید - شاید یک

you want another glass of orange juice or you  want another glass of coke - so you gulp down  

لیوان آب پرتقال دیگر می‌خواهید یا یک لیوان دیگر کوکا می‌خواهید - بنابراین

the first one. And of course what happens when  you gulp down the food, you get full of air and  

اولین لیوان را می‌نوشید. و البته چه اتفاقی می افتد که وقتی غذا را می بلعید، هوا پر می شوید و

then you start burping and belching all over the  place. Yeah, so to gulp or gulp down your drink.

سپس شروع به آروغ زدن و آروغ زدن در همه جا می کنید. آره، پس نوشیدنی خود را ببلعید یا بنوشید.

Also related to drink is the word to  guzzle. Okay. So when you guzzle the drink,  

همچنین به نوشیدنی مربوط می شود . باشه. بنابراین وقتی نوشیدنی را می‌نوشید،

whether it's water or minerals, or tea, or coffee  it means to drink a lot and very quickly. Now,  

خواه آب باشد یا مواد معدنی، چای یا قهوه، به این معنی است که زیاد و خیلی سریع بنوشید. اکنون،

we also use this word to guzzle when we talk  about expensive cars that use a lot of petrol  

وقتی در مورد اتومبیل‌های گران‌قیمتی که از بنزین

or diesel. Wow, that car guzzles petrol. I mean,  wow, I don't know how you fill it because you must  

یا گازوئیل زیاد استفاده می‌کنند صحبت می‌کنیم، از این کلمه نیز استفاده می‌کنیم. وای اون ماشین بنزین میزنه منظورم این است که، وای، من نمی‌دانم چگونه آن را پر می‌کنید، زیرا باید

be filling it twice a week or three times  a week. The price of oil today it must cost  

آن را دو بار در هفته یا سه بار در هفته پر کنید. قیمت نفت امروز باید برای

you a fortune. So we use the word when we're  relating to cars. But if we talk about people,  

شما هزینه زیادی داشته باشد. بنابراین وقتی با خودروها ارتباط داریم از این کلمه استفاده می‌کنیم. اما اگر در مورد مردم صحبت کنیم،

they guzzle the drink, it might not necessarily  be to do with their water or tea. But you can get  

آنها نوشیدنی را میل می کنند، ممکن است لزوماً مربوط به آب یا چای آنها نباشد. اما می‌توانید

somebody who has a ferocious and voracious  appetite for beer so they can stand in the  

کسی را پیدا کنید که اشتهای وحشیانه و حریصانه‌ای برای آبجو داشته باشد تا بتواند در

bar and stand up to the bar and they could guzzle  down several pints. So if somebody's been working  

بار بایستد و جلوی بار بایستد و بتواند چند پیمانه آبجو بنوشد. بنابراین، اگر کسی

really hard or working out in the hot weather,  they'll run in and they'll have two beers very,  

واقعاً سخت کار می‌کند یا در هوای گرم ورزش می‌کند، او می‌دود و خیلی سریع دو آبجو می‌نوشد

very quickly. They will guzzle  them down to quench their thirst

. آن‌ها را آب می‌خورند تا تشنگی‌شان را سیراب کنند

To munch. Well, we like to munch on biscuits, you  know, you make a certain noise on num num when  

. خب، ما دوست داریم بیسکویت بخوریم، می‌دانی، وقتی در حال خوردن بیسکویت هستید، صدای خاصی در num num ایجاد می‌کنید

you're eating biscuits. So you munch on  biscuits. Or we munch on certain snacks.  

. پس بیسکویت میل کنید. یا میان وعده های خاصی می خوریم.

So it's often a good idea to find out what  do you like to munch on? Or when I'm watching  

بنابراین اغلب ایده خوبی است که بفهمید دوست دارید به چه چیزی بخورید؟ یا وقتی

a movie on a Saturday night, I like to munch  on a bag of chips. Okay, it's something that  

شنبه شب در حال تماشای فیلمی هستم، دوست دارم یک کیسه چیپس بخورم. بسیار خوب، این چیزی است که به

gives you a nice crunch to it. So to munch  on the Pringles. Yeah, you pop open that  

شما حس خوبی می دهد. بنابراین برای خوردن پرینگل ها. بله

tube of Pringles and within 10 minutes is  all gone because you've munched them all.

.

To nibble. We nibble on things like cheese. Oh,  I'd love to sit down now. A glass of wine and  

لقمه کوچک برداشتن. چیزهایی مثل پنیر را می خوریم. اوه، دوست دارم الان بشینم. یک لیوان شراب و

just some nice French cheese. And I'd nibble on  that all night. So we nibble on cheese. We nibble  

فقط کمی پنیر فرانسوی خوب. و تمام شب آن را می خوردم. بنابراین پنیر را می خوریم.

on light snacks. Or if we're not so hungry, and  we just fancy something to take the edge off our  

تنقلات سبک را می خوریم. یا اگر خیلی گرسنه نیستیم، و فقط چیزی می‌خواهیم که

appetite, then we'll just nibble on something  light. Would you... Would you like something  

اشتهایمان را از بین ببرد، آنوقت فقط چیزی سبک می‌خوریم. آیا می‌خواهید... چیزی

to eat? Ah, look, no, I just... Have you got  something small. I'll nibble on it, I don't  

برای خوردن می‌خواهید؟ آه، ببین، نه، من فقط... چیز کوچکی داری؟ می خورم،

have a big appetite. Okay, so to nibble means to  eat and take small bites small portions of food.

اشتهای زیادی ندارم. خوب، پس نیش زدن به معنای خوردن و لقمه‌های کوچک در بخش‌های کوچک غذا است.

To peck at? Well, usually somebody pecks at their  food a bit like a bird pecks with its beak. So  

نوک زدن؟ خوب، معمولاً کسی به غذای خود نوک می‌زند، مانند پرنده‌ای که با منقارش نوک می‌زند. بنابراین

somebody pecks at their food when they are a  little bit fussy. Okay, so kids can be fussy  

وقتی غذای آنها کمی شلوغ است، کسی به آنها نوک می‌زند . بسیار خوب، بنابراین بچه‌ها می‌توانند

eaters, and they don't like to eat vegetables,  they don't like green or they don't like orange.  

غذاخور باشند، و دوست ندارند سبزیجات بخورند، سبز را دوست ندارند یا نارنجی را دوست ندارند.

So they have a particular hatred of some type of  vegetable. So it's very hard for you to get them  

بنابراین آنها نفرت خاصی از نوعی سبزی دارند. بنابراین برای شما بسیار سخت است که آنها را

to eat. And you say, Ah, he's terrible. He is  a... He is a very picky eater. He just pecks at  

به خوردن بسپارید. و تو می گویی، آه، او وحشتناک است. او یک ... او یک غذاخور بسیار حساس است. او فقط سبزی ها را نوک می زند

the vegetables, yeah, and then... But put it in  a plate of chips of course, he'll eat them all.  

، بله، و سپس... اما مطمئناً آن را در یک بشقاب چیپس قرار دهید، او همه آنها را می خورد.

But the vegetables, he just pecks at them. So when  somebody pecks at the food, perhaps it's because  

اما سبزیجات، او فقط به آنها نوک می زند. بنابراین وقتی کسی به غذا نوک می زند، شاید به این دلیل است که

again, they have been ill for a while, they've  lost a bit of their appetite. So they, they just  

دوباره برای مدتی بیمار بوده است، کمی اشتهای خود را از دست داده است. بنابراین، آنها فقط

peck at something small. And then when they've  had enough, they just push the plate to one side.

به چیز کوچکی نوک می زنند. و سپس وقتی به اندازه کافی سیر شدند، بشقاب را به یک طرف فشار می دهند.

To pick at. So when we pick at something  again, perhaps it's not so tasty.  

برای انتخاب. بنابراین وقتی دوباره چیزی را انتخاب می کنیم ، شاید آنقدرها هم خوشمزه نباشد.

Perhaps we don't like the smell. Perhaps we've  got no appetite. So we just pick at our foods.  

شاید بوی آن را دوست نداشته باشیم. شاید اشتها نداریم. بنابراین ما فقط غذاهای خود را انتخاب می کنیم.

Sometimes when somebody is a bit depressed, you  can sit see them, they're sitting at the table  

گاهی اوقات وقتی کسی کمی افسرده است، می‌توانی بنشینی و او را ببینی، سر میز نشسته‌اند،

with their head in their hands, they've got a  fork in one hand, they're resting their chin,  

سرشان را در دست دارند، یک چنگال در یک دست دارند، به چانه‌شان تکیه می‌دهند،

on the other hand, and they're just picking  at the food. Not really interested. Don't  

از طرف دیگر، و آنها فقط مشغول چیدن غذا هستند. واقعا علاقه مند نیست.

even know what they're eating half of the time  because the mind is on something else. So he's  

حتی نیمی از اوقات نمی‌دانند چه می‌خورند، زیرا ذهن به چیز دیگری است. بنابراین او

just picking at his food. Or she broke up with  a boyfriend three or four days ago, and she's  

فقط غذایش را می چیند. یا سه یا چهار روز پیش از دوست پسرش جدا شد و

only been picking at her food ever since. Don't  worry, she'll get over so to pick at something.

از آن زمان فقط مشغول چیدن غذای خود است. نگران نباش، او از پسش برمی آید تا چیزی را انتخاب کند.

To savour. Well... Now, this is a nice word to  use. When we savour our food, we really enjoy  

برای چشیدن. خب... حالا، این کلمه خوبی برای استفاده است. وقتی غذایمان را می‌چشیم، واقعاً از

it. We enjoy every last mouthful. Also some  really delicious well cooked steak, we savour  

آن لذت می‌بریم. ما از آخرین لقمه لذت می بریم. همچنین مقداری استیک واقعاً خوشمزه که خوب پخته شده است،

every bite. It's your medium rare. Whichever  way you like your steak melt in the mouth.  

هر لقمه‌ای را می‌چشیم. متوسط ​​شما کمیاب است. استیک شما به هر شکلی که دوست دارید در دهان ذوب شود.

Very very savoury. So to savour your food means  to enjoy the first, middle and the last bite.

خیلی خیلی خوشمزه بنابراین مزه کردن غذا به معنای لذت بردن از اولین، وسط و آخرین لقمه است.

To scoff your food. This is a very British  verb to describe eating. To scoff means to  

برای مسخره کردن غذا این یک فعل بسیار بریتانیایی برای توصیف غذا خوردن است. تمسخر به این معناست که

stuff it into your face as fast as you can so that  nobody else can get it. He scoffed down all of the  

آن را با بیشترین سرعتی که می توانید در صورت خود فرو کنید تا هیچ کس دیگری نتواند آن را دریافت کند. او همه

sweets and he didn't offer any of them to his  friends or his... his siblings. Yeah. To scoff.  

شیرینی ها را به سخره گرفت و هیچ یک از آنها را به دوستان یا خواهر و برادرهایش تقدیم نکرد. آره تمسخر کردن به این

Means to stuff the biscuits or cram the sweets  into your mouth and (gulp) To scoff the food.

معنی است که بیسکویت ها را پر کنید یا شیرینی ها را داخل دهان خود بچکانید و غذا را به سخره بگیرید.

To snack on something. Literally means to take  bites of small things. Yeah to snack during meals.  

برای میان وعده چیزی. در لغت به معنای لقمه گرفتن از چیزهای کوچک است. بله برای میان وعده در طول وعده های غذایی.

Often the doctor will tell you if you want to  lose weight or you want to stop putting on weight,  

اغلب پزشک به شما می‌گوید که اگر می‌خواهید وزن کم کنید یا می‌خواهید افزایش وزن را متوقف کنید،

you have to stop snacking between meals. You  have to stop eating biscuits. You have to stop  

باید بین وعده‌های غذایی میان وعده را کنار بگذارید. باید از خوردن بیسکویت دست بکشید. شما باید از

eating other types of foods that are full of  calories. If you need to snack on something,  

خوردن انواع دیگر غذاهای پر کالری خودداری کنید. اگر می‌خواهید چیزی میان‌وعده بخورید،

snack on fruit, or stat... snack  on some nuts that are healthy nuts,  

میوه بخورید، یا مقداری از آجیل‌هایی که آجیل‌های سالم هستند،

not salted nuts, okay to snack on small  bites to take the edge off your appetite.

نه آجیل‌های نمکی، میان‌وعده بخورید، خوب است که لقمه‌های کوچک بخورید تا اشتهای خود را از بین ببرید.

To tuck in or to tuck into something.  Again, a very British verb to use. So  

در چیزی فروکردن یا فرو بردن. باز هم، یک فعل بسیار انگلیسی برای استفاده. بنابراین

we get a nice plate of our favourite food like  a winter's day a plate of Shepherd's Pie and I  

ما یک بشقاب خوب از غذای مورد علاقه‌مان مانند یک روز زمستانی یک بشقاب شپردز پای می‌گیریم و من

can't wait to tuck into it, particularly  if I've made it myself my own recipe. Or  

نمی‌توانم صبر کنم تا در آن بچسبم، مخصوصاً اگر خودم آن را با دستور پخت خودم درست کرده باشم. یا

somebody will tell you well, there's some  food for you there. It's a cold night,  

کسی خوب به شما بگوید، آنجا مقداری  غذا برای شما وجود دارد. این یک شب سرد است،

just tuck in. And that will be you'll feel  really good when you finish that yeah, okay,  

فقط داخل خانه بنشینید. و این باعث می شود که وقتی آن را تمام کردید، احساس بسیار خوبی خواهید داشت، بله، بسیار خوب،

so we like to tuck in to our breakfast,  we like to enjoy our breakfast. We like  

بنابراین ما دوست داریم در صبحانه خود بنشینیم، دوست داریم از صبحانه خود لذت ببریم. ما دوست داریم

to tuck into a home-made meal so we enjoy  eating it. So we take pleasure from eating.

یک غذای خانگی بچینیم تا از خوردن آن لذت ببریم. بنابراین ما از خوردن لذت می بریم.

And then finally to wolf or to wolf down the  food. Literally means to eat like a wolf. Yeah,  

و سپس در نهایت به گرگ یا گرگ کردن غذا. در لغت به معنای مانند گرگ خوردن است. آره،

so like a savage. So you wolf down the food.  So you as if you haven't eaten for days or  

مثل یک وحشی. بنابراین شما غذا را پایین می آورید. طوری که انگار روزها یا

even weeks. So kids when they come in from school  or playing that football match or running around,  

حتی هفته ها چیزی نخورده اید. بنابراین بچه‌ها وقتی از مدرسه می‌آیند یا آن مسابقه فوتبال را بازی می‌کنند یا می‌دوند،

they can't wait. When's dinner? When's  dinner? When's dinner? I'm hungry, I'm hungry,  

نمی‌توانند صبر کنند. شام کی؟ چه زمانی شام است؟ شام کی؟ من گرسنه هستم، گرسنه هستم،

I'm hungry. As soon as you put the food on  the table before they've even taken a breath,  

من گرسنه هستم. به محض اینکه غذا را قبل از اینکه حتی نفس بکشند روی میز می‌گذارید،

they wolf it down. So they eat it  very quickly and are ready for more.

آن را پایین می‌آورند. بنابراین آنها خیلی سریع آن را می‌خورند و برای بیشتر آماده هستند.

Okay, so there we have 20 verbs, 20 advanced verbs  that you can use to describe eating and drinking.  

خوب، پس ما 20 فعل، 20 فعل پیشرفته داریم که می توانید برای توصیف خوردن و نوشیدن از آنها استفاده کنید.

Okay, so that useful. So you have to try and  practise them. You won't use use them all,  

خوب، پس مفید است. بنابراین باید تلاش کنید و آنها را تمرین کنید. از همه آنها استفاده نخواهید کرد،

but you will associate some of them with  the action of your friend, your family,  

اما برخی از آنها را با اقدامات دوستتان، خانواده‌تان،

and particularly your kids so try to use them.

و به‌ویژه بچه‌هایتان مرتبط می‌کنید، بنابراین سعی کنید از آنها استفاده کنید.

This is Harry saying goodbye. Thanks for  listening and join me for the next lesson.

این هری است که خداحافظی می کند. ممنون که گوش دادید و برای درس بعدی به من بپیوندید.