No More Basic English! Use These 14 Smarter Verbs Instead of 'Say'

Hi there. This is Harry. And welcome back  to advanced English Lessons with Harry,  

سلام. این هری است. و به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید،

where I try to get help you to get a better  understanding of the English language.

که سعی می‌کنم برای درک بهتر زبان انگلیسی به شما کمک کنم.

So in this advanced English lesson  we're looking at speech. And we're  

بنابراین در این درس پیشرفته انگلیسی ما به گفتار نگاه می‌کنیم. و ما به

looking at verbs of speech ways that  you can improve how you speak and

دنبال روش‌های افعال گفتاری هستیم که می‌توانید نحوه صحبت کردنتان را بهبود ببخشید و

different verbs that you can use.

افعال مختلفی را که می‌توانید استفاده کنید.

Not just to say he said this or  she said this. Or I told him,  

نه اینکه بگویم او این را گفت یا او این را گفت. یا به او گفتم،

or just different verbs that we can use to  mention about speech, and some of them have  

یا فقط افعال مختلفی که می‌توانیم برای ذکر درباره گفتار از آنها استفاده کنیم، و برخی از آنها

particular uses. So I'll go through them and give  you a situation, an example when you can use them.

کاربردهای خاصی دارند. بنابراین من آنها را مرور می‌کنم و موقعیتی به شما می‌دهم، مثالی برای زمانی که می‌توانید از آنها استفاده کنید.

Okay. So let's move on. We've got 14 number  one blurt. And usually we use this to blurt  

باشه پس بیایید ادامه دهیم. ما 14 تار شماره یک داریم. و معمولاً از این برای آشکار

out something. It means somebody says something  very very quickly. They say it without thinking.  

کردن چیزی استفاده می‌کنیم. یعنی کسی خیلی سریع چیزی می گوید . بدون فکر می گویند.

And perhaps they were just trying to stop  themselves, but they couldn't stop themselves.

و شاید آنها فقط سعی داشتند جلوی خود را بگیرند، اما نتوانستند جلوی خود را بگیرند.

So they just blurted out. It’s him, it’s him,  it’s him!! So they blurted out the answer.  

بنابراین آنها فقط غوغا کردند. اوست، اوست، اوست!! بنابراین آنها پاسخ را مبهم کردند.

Or if you're in a pub quiz and you're really  excited as you get and you've got the answer,  

یا اگر در یک مسابقه میخانه هستید و با رسیدن به پاسخ واقعاً هیجان‌زده می‌شوید،

oh yeah, I know what I know. Well, you  give the answer and everybody around  

اوه بله، من می‌دانم چه می‌دانم. خوب، شما پاسخ را می دهید و همه اطرافیان

you hears it. So you couldn't help  yourself. You blurted out the answer.

آن را می شنوند. بنابراین نمی‌توانید به خودتان کمک کنید . جواب را تار کردی

You give it without stopping  yourself to blurt out the answer.

بدون اینکه جلوی خودت را بگیری تا جواب را روشن کنی، آن را می‌دهی.

Young kids often blurt out the answers,  and the teacher keeps saying, didn't I  

بچه‌های خردسال اغلب جواب‌ها را بی‌پرده می‌کنند، و معلم مدام می‌گوید، مگر به

tell you to put up your hand? If you want to  answer the question, don't just blurted out.

شما نگفتم دستتان را بالا ببرید؟ اگر می‌خواهید به سؤال پاسخ دهید، فقط بی‌پرده نکنید.

Follow the rules. Don't blurt it out.

قوانین را رعایت کنید. آن را محو نکنید

To chant is number two. Chant is almost  like singing. If you go to a football match,  

شعار دادن شماره دو است. آواز خواندن تقریباً مانند آواز خواندن است. اگر به مسابقه فوتبال بروید،

then the fans will chant the names of their  

هواداران نام بازیکنان مورد علاقه خود را سر می دهند

favourite players. Beckham Beckham  Beckham. Messi Messi Messi. Ooh.

. بکهام بکهام بکهام. مسی مسی مسی. اوه

Bruno, Bruno, Bruno. He came  from Sporting like Cristiano.

Yeah. So they chant the name of  their favourite footballer. Or if  

برونو برونو برونو او مانند کریستیانو از اسپورتینگ آمد.

آره بنابراین آنها نام فوتبالیست مورد علاقه خود را سر می دهند. یا اگر

they go to the concert, they will  chant the name of the rock star.

به کنسرت بروند، نام ستاره راک را سر می دهند.

We want Jagger, we want Jagger. That's me. Show my  

ما جگر را می خواهیم، ​​ما جگر را می خواهیم. من هستم. سن من را نشان بده

age, Mick Jagger. Then who's going to go  listen to the Rolling Stones anymore? And

، میک جگر. پس چه کسی دیگر می‌رود به رولینگ استونز گوش دهد؟ و

Okay, Boomer.

باشه، بومر.

so. So they chant the name. So  it's almost like singing to chant

بنابراین بنابراین آنها نام را شعار می دهند. بنابراین، تقریباً مانند آواز خواندن برای شعار

number three entreat. Well, this  is quite an old fashioned word,  

شماره سه است. خب، این کلمه کاملاً قدیمی است،

and it's quite formal. To entreat almost  means to beg. His friends entreated him  

و کاملاً رسمی است. التماس تقریباً به معنای التماس کردن است. دوستانش به او التماس کردند که

not to go on such a crazy diet. His wife  entreated him not to resign his job just  

چنین رژیم دیوانه‌واری نگیرد. همسرش از او خواهش کرد که فقط به

because he'd had a row with his boss.  To think about it before you did it.

خاطر اینکه با رئیسش درگیر شده بود از شغلش استعفا ندهد. قبل از انجام آن به آن فکر کنید.

So to entreat means to beg, or  to really plead with somebody,  

بنابراین التماس کردن به معنای التماس کردن، یا واقعاً التماس کردن با کسی است،

not to take a certain course  of action, to entreat.

خواهش نکردن از اقدام خاصی.

Now the next few words are given to  you now, and I'll go through them to  

اکنون چند کلمه بعدی اکنون به شما داده می‌شود، و من آنها را مرور می‌کنم تا برای

hiss to whine and to snap. These are  ways of speaking. But there are ways,

ناله کردن و هق هق زدن هش کنم. اینها روش‌های صحبت کردن هستند. اما راه‌هایی وجود دارد،

there are certain ways of doing  it. Okay, so usually we use these  

راه‌های خاصی برای انجام آن وجود دارد . بسیار خوب، بنابراین معمولاً

verbs when it's reported the way somebody spoke.

وقتی از این افعال استفاده می‌کنیم که نحوه صحبت دیگران گزارش شود.

Okay, so when we hiss it's like a snake. Who's  that. Yeah. Like a snake. And when we whine it's  

خوب، پس وقتی هیس می کنیم مثل مار است. اون کیه آره مثل مار. و وقتی ناله می‌کنیم،

a very, don't like that to, to whine okay. And  when we snap we say something very angry. Who  

خیلی، دوست ندارم، ناله کنیم، اشکالی ندارد. و وقتی عکس می‌گیریم چیزی بسیار عصبانی می‌گوییم. چه کسی

said that. Yeah. So to hiss. This. What do you  want? Yeah. To whine. Oh, I don't like that.

این را گفت. آره بنابراین به خش خش. این چه چیزی می خواهید؟ آره ناله کردن اوه، من آن را دوست ندارم.

And then to snap. What? What? Who said that?  Yeah. So his whine and snap. So when we use  

و سپس به ضربه محکم و ناگهانی. چی؟ چی؟ کی گفته؟ آره بنابراین ناله و ضربه محکم و ناگهانی او. بنابراین وقتی از

those type of speech verbs like his whine,  snap, it's usually conveying how somebody,

آن نوع افعال گفتاری مانند او whine، snap استفاده می‌کنیم، معمولاً

how the words feel. Okay. So they can they  replace the verb to say so when we're using it.

احساس دیگران و کلمات را نشان می‌دهد. باشه بنابراین می‌توانند وقتی از آن استفاده می‌کنیم، فعل را جایگزین کنند.

We use it in this way, he hissed. Yeah,  

هق هق زد ما از این طریق استفاده می کنیم. آره،

okay. Or he snapped. Yeah. Or he  whined. Okay, so it's usually after

باشه. یا او قیچی کرد. آره یا او ناله کرد. خوب، پس معمولاً بعد از

direct speech. Okay, but it's not. We can use  it in reported speech. So I want to go home.  

سخنرانی مستقیم است. باشه، اما اینطور نیست. می‌توانیم از آن در گفتار گزارش‌شده استفاده کنیم. پس من می خواهم به خانه بروم.   او

She snapped. Yeah. So it's direct speech, not  reported speech. We're not saying she snapped  

ضربه خورد. آره بنابراین این سخنرانی مستقیم است، نه سخنرانی گزارش شده. ما نمی گوییم که او عکس گرفته است

that she wanted to go home. So you can't use it  in the reported speech, but in direct speech.

که می خواهد به خانه برود. بنابراین نمی‌توانید از آن در سخنرانی گزارش‌شده، بلکه در گفتار مستقیم استفاده کنید.

You'll find it at the bottom of the  stairs. He hissed. So you use it that way,  

آن را در پایین پله‌ها پیدا خواهید کرد . او زمزمه کرد. بنابراین شما از آن به این صورت استفاده می‌کنید،

not he is that. You will find it at the bottom  of the stairs. I don't like orange vegetables,  

نه او. آن را در پایین پله‌ها خواهید یافت . ناله کرد، من سبزیجات نارنجی را دوست ندارم

he whined. Not he whine that he  doesn't like orange vegetables,  

. او ناله نمی‌کند که سبزیجات نارنجی را دوست ندارد،

so we can only use it in that direct  speech. Not in that reported speech.

بنابراین ما فقط می‌توانیم از آن در سخنرانی مستقیم استفاده کنیم . نه در آن سخنرانی گزارش شده.

But they're very good verbs for describing exactly  how the person sounds. Don't whine like a baby.  

اما آنها افعال بسیار خوبی برای توصیف دقیق صدای شخص هستند. مثل بچه ها ناله نکن

Yeah, he snapped angrily as he hissed in a fit  of anger or despair, hiss hiss snap unwavering.

آره، او با عصبانیت در حالی که خش خش خشم یا ناامیدی می‌کشید، صدای خش خش بی‌وقفه‌ای گرفت.

And if you liked this lesson then please  like the video and if you can subscribe  

و اگر این درس را دوست داشتید، لطفاً ویدیو را لایک کنید و اگر می‌توانید

to the channel because it really, really helps.

در کانال مشترک شوید، زیرا واقعاً کمک می‌کند.

Now the next one. Number seven.

حالا بعدی شماره هفت.

To mouth. Now this is our mouth. Is the  noun okay, but to mouth something as a  

به دهان. حالا این دهن ماست. آیا اسم اشکالی ندارد، اما به زبان آوردن چیزی به‌عنوان

verb got a different pronunciation, a different  stress, but the same word, the same spelling.  

فعل، تلفظ متفاوت، استرس متفاوت، اما همان کلمه، املای یکسان است.

So to mouth something is to show somebody the  letters to mouth the sound. So you understand

بنابراین به دهان چیزی به معنای نشان دادن حروف به کسی است تا صدا را به دهان بفرستد. پس شما

clearly what I'm saying. Yes, he mouths yet  to mouth means to show and demonstrate to the  

به وضوح می فهمید من چه می گویم. بله، او mouths yet  to mouth به معنای نشان دادن و نشان دادن به

person perhaps the shape of the mouth how  you pronounce the certain word to mouth.

فرد شاید شکل دهان است که چگونه کلمه خاصی را به دهان تلفظ می‌کنید.

The response. It's almost like not saying  something at all to mouth no. To mouth? No.

پاسخ. تقریباً مثل این است که اصلاً چیزی به دهان نه بگویید. به دهان؟

Okay, number eight is to nag. Okay?  Now nag is a very, very informal word.  

خیر، شماره هشت برای نق زدن است. باشه؟ حالا نق یک کلمه بسیار بسیار غیر رسمی است.

Almost a slang word. Nag is when somebody  says something repeatedly. They ask you,  

تقریبا یک کلمه عامیانه. ناگ زمانی است که شخصی به طور مکرر چیزی می گوید. آنها از شما می پرسند،   آیا

could you take the bins out? Would  you mind taking the bins out? I've  

می توانید سطل ها را بیرون بیاورید؟ آیا می‌خواهید سطل‌ها را بیرون بیاورید؟

asked you 100 times to take the bins out.  When are you going to take the bins in?

100 بار از شما خواسته ام که سطل ها را بیرون بیاورید. کی میخوای سطل ها رو ببری؟

But you stop nagging me. I'm  going to do it in a few minutes.

اما تو دست از غر زدن من بردار تا چند دقیقه دیگر این کار را انجام خواهم داد.

When are you going to collect my mother? You said  

کی میخوای مامانمو جمع کنی؟ گفتی

you go over and pick up my  mother. She's expected here

برو و مادرم را ببر . انتظار می رود او اینجا

she's waiting for you to. She's  probably got a coat on. Sitting,  

منتظر شما باشد. او احتمالاً کت پوشیده است. نشستن،

waiting. Yeah, okay. Don't nag.  I'll go and I'll get her now.

انتظار. آره باشه نق نزن من میرم و الان میگیرمش

So that's nagging. So when  somebody goes on and on and on,  

پس این آزار دهنده است. بنابراین وقتی کسی ادامه می‌دهد و ادامه می‌دهد،

is it? Oh please don't. No more nagging.  I hated when you nag. So to nag somebody  

اینطور است؟ اوه لطفا نکن. دیگر غر زدن نیست. از وقتی نق میزنی متنفرم بنابراین نق زدن از کسی   به معنای این

is to continuously ask them or to repeat  something over and over again to knock

است که مدام از او بخواهید یا چیزی را بارها و بارها تکرار کنید تا پاسخ

number nine retort. This is quite formal to  retort. Usually it's somebody saying something  

شماره نه را بزنید. این برای پاسخ دادن کاملاً رسمی است . معمولاً کسی

in response to a comment or a question, and it's  usually an angry retort or it's a witty retort.

در پاسخ به یک نظر یا سؤال چیزی می‌گوید، و معمولاً پاسخی با عصبانیت یا پاسخی شوخ‌آمیز است.

So that's, you

بنابراین، شما

could be a politician. For example. He's on stage,  he's talking about the forthcoming elections,  

می توانید یک سیاستمدار باشید. به عنوان مثال. او روی صحنه است، در مورد انتخابات آینده صحبت می‌کند،

and somebody in the crowd shouts something out,  oh, you're useless. Yeah. And so he retorts, it's,

و یکی در میان جمعیت چیزی فریاد می‌زند، اوه، تو بی‌فایده هستی. آره و بنابراین او پاسخ می دهد، این

not as useless as you. Yeah. So, you

به اندازه شما بی فایده نیست. آره بنابراین، شما

That would be a retort. Maybe  it's a witty remark and the  

این یک پاسخ خواهد بود. شاید این سخنی شوخ‌آمیز باشد و

audience laugh. Or perhaps some reporter asks him.

مخاطب بخندد. یا شاید یکی از خبرنگاران از او بپرسد.

A particular question, and it's really

یک سوال خاص، و واقعا

deep question. So what about  the corruption charges that

سوال عمیقی است. پس در مورد اتهامات فسادی که در

been talked about and the politician  might say that's nothing to do with me.  

مورد آنها صحبت شد و سیاستمدار ممکن است بگوید که به من ربطی ندارد.

So they really retort in an angry  way. Okay. So to retort means to

بنابراین آنها واقعاً با حالتی عصبانی پاسخ می دهند . باشه پس پاسخ دادن به معنای

Answer something, but not just a polite  way, usually harsh or in a snappy way,  

پاسخ دادن به چیزی است، اما نه فقط به شیوه‌ای مودبانه، معمولاً تند یا تند،

or in an angry way, or in a witty way.  So it's quite a formal to retort. So  

یا با عصبانیت یا به شیوه‌ای شوخ‌آمیز. بنابراین پاسخ دادن کاملاً رسمی است. بنابراین

it's about answering, responding to questions.

درباره پاسخ دادن، پاسخ دادن به سؤالات است.

To scold somebody. Well, this is  what our mothers, grandmothers,  

سرزنش کردن کسی خب، این کاری است که مادران، مادربزرگ‌ها،

teachers used to do. They scold us  when we do something wrong. Yeah.  

معلمان ما انجام می‌دادند. وقتی کار اشتباهی انجام می‌دهیم، ما را سرزنش می‌کنند. آره

So if you break the glass or you drop the  glass and it shatters all over the floor,  

پس اگر شیشه را بشکنید یا لیوان را رها کنید و تمام زمین خرد شود،

what are you do that for your stupid boy. Oh,  what a stupid child. What did you do that for?

این کار را برای پسر احمق خود چه می‌کنید؟ اوه، چه بچه احمقی. برای چی اینکارو کردی؟

Yeah. Or you cut yourself on something. Oh, you're  so stupid. So they scold you for something that  

آره یا خودت را به چیزی بریده ای. اوه، تو خیلی احمقی. بنابراین آنها شما را به خاطر کاری که

you have done or something that you did. Or if  you didn't do the homework properly. Or perhaps  

انجام داده اید یا کاری که انجام داده اید سرزنش می کنند. یا اگر تکالیف را به درستی انجام نداده اید. یا شاید

when you're 4 or 5, you pee your pants in the  classroom. I think I did that once or twice.  

وقتی 4 یا 5 ساله هستید، شلوارتان را در کلاس درس می کنید. فکر کنم یکی دوبار اینکارو کردم

Certainly I remember my brother doing it when we  were in school, so the teacher would scold you,  

مطمئناً یادم می‌آید که برادرم وقتی در مدرسه بودیم این کار را انجام می‌داد، بنابراین معلم شما را سرزنش می‌کرد،

and then you'd be sent home to clean up and  your mother would scold you when you get home.

و سپس شما را به خانه می‌فرستادند تا تمیز کنید و مادرتان شما را سرزنش می‌کرد.

Okay, so to scold somebody is to give out to them,  

بسیار خوب، پس سرزنش کردن به معنای تسلیم شدن به آنها،

to complain or to be really annoyed  or angry with them, to scold.

شکایت کردن یا واقعاً آزرده شدن یا عصبانی شدن با آنها، سرزنش کردن است.

Number 11 is to snivel. Snivel usually involves  crying and whingeing to snivel. Don't snivel.  

شماره 11 برای خرخر کردن است. Snivel معمولاً شامل گریه و هق هق زدن است. خفن نکن

Yeah. Speak clearly. So if son or daughter comes  home from school and they're a little bit upset,  

آره واضح صحبت کن بنابراین، اگر پسر یا دختری از مدرسه به خانه می‌آیند و کمی ناراحت هستند،

maybe they've had an argument with their best  friend. Maybe the teacher has given out to them.  

شاید با بهترین دوست خود دعوا کرده‌اند . شاید معلم به آنها داده است.

Maybe they've got bad marks and that ribbon  up and you say, look, come on, don't sniff.

شاید آنها نمرات بد گرفته باشند و آن روبان بالا رفته باشد و شما بگویید، ببین، بیا، بو نکش.

Tell me exactly what happened. I can't  hear you when you snivelling. Yeah. You  

دقیقا بگو چی شد وقتی خرخر می کنی صدایت را نمی شنوم. آره شما

have to be careful and clear and so I  can understand you. And perhaps then  

باید مراقب و واضح باشید تا من بتوانم شما را درک کنم. و شاید در آن صورت

I can help you. So you try to calm  down the snivelling child to snivel.

بتوانم به شما کمک کنم. بنابراین سعی می‌کنید کودکی را که خرخر می‌کند آرام کنید تا بخیر کند.

Squeal. We usually squeal with delight. Oh, yeah.  Okay. To squeal with delight like a little mouse.  

جیغ زدن ما معمولا از خوشحالی جیغ می کشیم. اوه، آره باشه مثل یک موش کوچولو با لذت جیغ جیغ بزنم.

Okay, so perhaps you bring home a beautiful  present that your partner wasn't expecting. And  

خوب، پس شاید شما یک هدیه زیبا به خانه بیاورید که همسرتان انتظارش را نداشت. و

when she opens the box, there's a most beautiful  pair of earrings that she's been waiting for,  

وقتی جعبه را باز می‌کند، زیباترین گوشواره‌ای است که منتظرش بود،

that bracelet or whatever it was, and  she. Oh, you really haven't forgotten?

آن دستبند یا هر چیز دیگری که بود، و او. اوه واقعا فراموش نکردی؟

I thought you'd forgotten our anniversary.  Or you'd forgotten my birthday up here.  

فکر کردم سالگرد ما را فراموش کرده ای وگرنه تولدم رو اینجا فراموش کردی

Such a doll. This is wonderful. The  squid. So to squeal with delight. Oh,  

همچین عروسکی این فوق العاده است. ماهی مرکب. بنابراین با لذت جیغ کشیدن. اوه،

somebody wins some money on the lotto. Oh,  and they squeal with delight. So any time  

کسی در لوتو مقداری پول برنده می‌شود. اوه، و آنها از خوشحالی جیغ می کشند. بنابراین، هر زمان

you've got some really, really good news,  something exciting happens. Then perhaps  

خبرهای واقعاً خیلی خوبی داشته باشید، اتفاق جالبی می‌افتد. پس شاید

it's not just a question of laughing  or whoa, it's squealing with delight.

مسئله فقط خندیدن یا اوه نیست، بلکه جیغ کشیدن از خوشحالی است.

To tease somebody. When we tease somebody,  we make fun of them. Yeah. Sometimes we do  

اذیت کردن کسی وقتی کسی را مسخره می کنیم، او را مسخره می کنیم. آره گاهی اوقات ما

it in a joking way and everybody laughs  or don't tease me, don't tease me. Yeah,  

این کار را به شوخی انجام می دهیم و همه می خندند یا به من مسخره نمی کنند، من را مسخره نکن. آره،

okay. Or if you're planning a holiday  and your partner wants to know, well,  

باشه. یا اگر در حال برنامه‌ریزی تعطیلات هستید و شریک زندگی‌تان می‌خواهد بداند، خوب،

where are we going? Oh, well, it's a really  nice place. And it could be a tropical island.

کجا می‌رویم؟ اوه، خوب، واقعاً جای خوبی است. و می تواند یک جزیره گرمسیری باشد.

Then again, it could be an  adventure. Oh. Stop teasing.  

سپس دوباره، ممکن است یک ماجراجویی باشد. اوه دست از اذیت کردن بردارید   به

Tell me where we are going to go. So  that's about teasing. But of course,  

من بگو کجا قرار است برویم. بنابراین، این مربوط به تمسخر است. اما مطمئناً،

some people take it a little bit too far.  And in school, kids often tease other kids,  

برخی از افراد کمی بیش از حد این کار را انجام می دهند. و در مدرسه، بچه‌ها اغلب بچه‌های دیگر را مسخره می‌کنند،

perhaps because they wear glasses. Perhaps they've  got these train tracks or wires on their teeth.

شاید به این دلیل که عینک می‌زنند. شاید آنها این ریل قطار یا سیم‌ها را روی دندان‌هایشان داشته باشند.

Or perhaps they just behave a little  differently than other people behave. When I

یا شاید آنها فقط کمی متفاوت از رفتار دیگران رفتار می کنند. وقتی

moved from the UK

many, many, many, many decades ago, I used  to get teased because I had a very English  

چندین، خیلی، خیلی، چندین دهه پیش از بریتانیا نقل مکان کردم، معمولاً مورد آزار و اذیت قرار می‌گرفتم زیرا لهجه بسیار انگلیسی داشتم

accent. And of course then that would cause a  little bit of problems. Eventually you get over  

. و البته پس از آن کمی مشکلات ایجاد می کند. در نهایت شما از پس

it. But to tease somebody might not be so nice  and you have to be careful how far you take it.

آن بر می آیید. اما اذیت کردن کسی ممکن است آنقدرها هم خوب نباشد و باید مراقب باشید تا چه حد آن را پیش ببرید.

So to tease.

بنابراین برای اذیت کردن.

And then finally number 14, to  yell, to scream and yell. To shout,

و سپس در نهایت شماره 14، برای فریاد زدن، فریاد زدن و فریاد زدن. فریاد زدن،

so yelling is about shouting, raising your  voice or screaming to yell. To yell out loud  

پس فریاد زدن به معنای فریاد زدن، بلند کردن صدایتان یا فریاد زدن برای فریاد زدن است. وقتی اتفاقی می‌افتد با صدای بلند فریاد بزنید

when something happens. Yeah. To yell. Go get  your brother. Tell him his dinner is ready.

. آره فریاد زدن برو برادرت را بیاور. به او بگویید شامش آماده است.

And so the young David stands at the  bottom of the steps and shouts, yeah,  

و بنابراین، دیوید جوان در پایین پله‌ها ایستاده و فریاد می‌زند، بله،

dinner is ready! Don't yell. Go up and get  him! Everybody will hear you. You just be  

شام آماده است! فریاد نزن برو بالا و او را بگیر! همه صدایت را خواهند شنید شما فقط

careful about the neighbours, okay? Don't  make so much noise to yell. Yell out loud,

مراقب همسایه ها باشید، باشه؟ برای فریاد زدن آنقدر سر و صدا نکنید. با صدای بلند فریاد بزن،

Okay. There are 14 verbs of speech. Yeah,  

باشه. 14 فعل گفتار وجود دارد. بله،

different verbs that you can use to explain  how somebody speaks. And in certain ways,  

افعال مختلفی که می‌توانید برای توضیح نحوه صحبت کردن دیگران از آنها استفاده کنید. و به روش‌های خاصی،

and why they speak in a certain way. And some  of them, they're those hits and whine and snap  

و اینکه چرا به روشی خاص صحبت می‌کنند. و برخی از آنها، همان ضربه‌ها و ناله‌ها و ضربه‌های ناگهانی هستند،

are very specific because they can only be used in  direct speech and not and not in reported speech.

بسیار خاص هستند زیرا فقط می‌توانند در گفتار مستقیم استفاده شوند و نه و نه در گفتار گزارش‌شده.

So he hissed. He snapped. He whined. Okay,  so just remember those. So as always,  

پس خش خش کرد. او قیچی کرد. او ناله کرد. بسیار خوب، پس فقط آنها را به خاطر بسپار. پس مثل همیشه،

practice them. See which ones you  like. See which ones you understand.

آنها را تمرین کنید. ببینید کدام‌ها را دوست دارید. ببین کدومشون رو میفهمی

If you need some more examples. Come back to me. I  

اگر به نمونه های بیشتری نیاز دارید. برگرد پیش من من به

will help you and you'll get me  on www.englishlessonviaskype.com

شما کمک خواهم کرد و شما مرا در www.englishlessonviaskype.com دریافت خواهید کرد.

So. As always this is Harry  thanking you for watching.  

مثل همیشه این هری است که از تماشای شما تشکر می کند.

Thanking you for listening.  Don't forget the next lesson.

با تشکر از شما برای گوش دادن. درس بعدی را فراموش نکنید.