Upgrade Your Speaking: 18 Better Ways to Describe Movement in English

Hi there. This is Harry. And welcome back  to advanced English Lessons with Harry,  

سلام. این هری است. و به «درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری» خوش آمدید،

where I try to help you to get a better  understanding of the English language, to

جایی که من سعی می‌کنم به شما کمک کنم تا درک بهتری از زبان انگلیسی داشته باشید،

in the advanced English lesson  today, we're looking at different  

در درس پیشرفته انگلیسی امروز، ما به بررسی

verbs about movement. Okay, now  these would be really important,  

افعال مختلف   درباره حرکت می‌پردازیم. بسیار خوب، اکنون اینها واقعاً مهم خواهند بود،

particularly for those of you who are  preparing for exams, whether it be the

مخصوصاً برای کسانی از شما که در حال آماده شدن برای امتحانات هستند، خواه

FCE, CAE or IELTS exams,

امتحانات FCE، CAE یا IELTS باشد،

There are 18 actually in this particular  list. So we'll go through them.

در واقع 18 مورد در این فهرست خاص وجود دارد . بنابراین ما از آنها عبور خواهیم کرد.

So first one is soar. S-o-a-r.  Soar. And when something soars it  

پس اولی اوج گرفتن است. S-o-a-r. اوج بگیرید. و وقتی چیزی اوج می گیرد

goes up very quickly and usually  very suddenly okay. Like rockets  

خیلی سریع بالا می رود و معمولاً خیلی ناگهانی خوب است. مانند موشک‌هایی که

soar up into the sky. So when you hear  the countdown ten, nine, eight, seven,  

به آسمان می‌روند. بنابراین وقتی شمارش معکوس ده، نه، هشت، هفت،

six etc. and then boom, the rocket will  soar up into the sky very, very quickly.

شش و غیره را می شنوید و سپس بوم می کنید، موشک خیلی خیلی سریع به آسمان می رود.

Ore prices console when there's rampant  inflation. So if the price of petrol goes from  

زمانی که تورم افسارگسیخته وجود دارد، قیمت سنگ‌های معدنی کنسول می‌شوند . بنابراین، اگر قیمت بنزین از

at $2 or €2 for a litre, up to $3 or €3 in  the space of a few days or weeks, we might  

2 دلار یا 2 یورو برای هر لیتر، به 3 یا 3 یورو در طی چند روز یا چند هفته برسد، ممکن است

say prices at the petrol pumps have soared and  recently they've gone up really, really quickly.

بگوییم قیمت‌ها در پمپ‌های بنزین افزایش یافته و اخیراً واقعاً بسیار سریع افزایش یافته‌اند.

Number two is this word hurtle? Yeah. So do be  

شماره دو این کلمه hurtle است؟ آره پس

careful with the pronunciation. You'll see  the spelling appearing on the screen. Here  

مراقب تلفظ باشید. املا را می‌بینید که روی صفحه ظاهر می‌شود. اینجا

you are, telly hurtle. So this is when  something is falling but a little bit,

تو هستی، تلی هورتل. بنابراین این زمانی است که چیزی در حال سقوط است، اما کمی،

out of control. So, for example, if you're  like me, not such a good skier. And when  

خارج از کنترل. بنابراین، برای مثال، اگر شما مانند من هستید، اسکی باز خوبی نیستید. و وقتی

you get to the top of the blue run, you look  down, go, oh, and then you make a mistake,  

به بالای مسیر آبی می‌رسید، به پایین نگاه می‌کنید، می‌روید، اوه، و سپس اشتباه می‌کنید،

and then you hurtle down the slope a little  bit out of control, like a big snowball.

و سپس کمی خارج از کنترل، مانند یک گلوله برفی بزرگ، از شیب پایین می‌آیید.

Yeah. Okay, so to hurtle means to fall very,  

آره بسیار خوب، پس ضربه زدن به معنای زمین خوردن بسیار،

very fast. Yes. So he hurtled down  the slope when he lost his balance  

بسیار سریع است. بله. بنابراین زمانی که تعادل خود را از دست داد،

trying to stand up and ski properly. He  just missed his turn. Okay, so to hurtle

سعی کرد بایستد و به درستی اسکی کند، به سرعت از شیب پایین آمد. او فقط نوبتش را از دست داد. خوب، پس برای ضربه زدن

And I can hurtle out of control. Perhaps  it's an aeroplane that the pilot has fallen  

و من می توانم خارج از کنترل ضربه بزنم. شاید این هواپیما باشد که خلبان

asleep at the controls, or he's had  a heart attack and the plane hurtles  

در قسمت کنترل خوابیده باشد، یا حمله قلبی داشته باشد و هواپیما

out of control. So it's going in lots of  different directions, but falling very,  

از کنترل خارج شود. بنابراین در جهت‌های بسیار مختلف حرکت می‌کند، اما بسیار،

very quickly until the co-pilot is able  to take over and get control to hurtle.

بسیار سریع سقوط می‌کند تا زمانی که کمک خلبان بتواند کنترل را به دست بگیرد و با پرتاب کنترل کند.

Number three is to zoom. Okay, so lots of  things can zoom. Okay. You can zoom in with  

شماره سه برای بزرگنمایی است. بسیار خوب، بنابراین بسیاری از چیزها می توانند بزرگنمایی کنند. باشه می‌توانید با

your telephone photo lens on your camera so that  you make something really close and you get very,  

لنز تلفنتان روی دوربینتان بزرگ‌نمایی کنید تا بتوانید چیزی را واقعاً نزدیک کنید و خیلی

very close to it, even though you are quite a  distance away. So you can zoom to bring you closer  

خیلی به آن نزدیک شوید، حتی اگر فاصله زیادی با شما داشته باشید . بنابراین می‌توانید زوم کنید تا شما را

to the animal or piece of wildlife that you're  trying to photograph without frighten it away.

به حیوان یا قطعه‌ای از حیات وحش نزدیک‌تر کند که می‌خواهید بدون ترساندن از آن عکس بگیرید.

Okay. Zoom. Or trains can zoom through  the station when they don't stop. If  

باشه بزرگنمایی ضربه بزنید؛ یا وقتی قطارها توقف نمی‌کنند، می‌توانند از ایستگاه بزرگنمایی کنند. اگر تا

you've ever stood on a platform and a  train goes by without stopping and wow,  

به حال روی یک سکو ایستاده باشید و قطاری بدون توقف از آن عبور کند و وای،

you can feel the pull of the wind as that train  goes by and it zoom zero one minutes there and  

می‌توانید کشش باد را در حین عبور آن قطار احساس کنید و یک دقیقه بزرگ‌نمایی می‌کند و

the next it's gone. Or watching a formula one race  on the TV and you hear this noise of all of these  

بعد از آن تمام می‌شود. یا با تماشای مسابقه فرمول یک در تلویزیون، صدای همه این

wonderfully high performing engines zoom, zoom,  zoom as they pass by the camera on your screen.

موتورهای با عملکرد فوق‌العاده بالا را می‌شنوید که هنگام عبور از کنار دوربین روی صفحه شما، زوم، زوم، زوم می‌کنند.

Okay. To zoom.

باشه برای زوم کردن.

Number four whizz. Whizz is another good,

ویز شماره چهار ویز یکی دیگر از

movement

sound and verb. To whizz through something means  to go through something very quickly. So perhaps  

صداها و فعل های خوب حرکتی است. غر زدن از طریق چیزی به معنای عبور از چیزی بسیار سریع است. بنابراین شاید

you are a speed reader. Yeah, as you can read  very quickly. And you. It doesn't take you long  

شما یک تندخوان هستید. بله، همانطور که می توانید خیلی سریع بخوانید. و تو طولی نمی کشد

to get an understanding of what an article is  or a book is about, so you can read it quickly.

تا متوجه شوید یک مقاله یا کتاب درباره چیست، بنابراین می توانید آن را به سرعت بخوانید.

So you've just got some books from the library,  and after a couple of hours you finish one of the  

بنابراین، شما به تازگی چند کتاب از کتابخانه دریافت کرده‌اید، و بعد از چند ساعت یکی از

books already and your mother or father tells  you say, wow, you whizzed through that really,  

کتاب‌ها را تمام کرده‌اید و مادر یا پدرتان به شما می‌گویند، وای، واقعاً،

really quickly. Meaning you read with great  speed. Okay, so to whizz means to go quickly.

خیلی سریع از آن عبور کردید. به این معنی که با سرعت  عالی می خوانید . بسیار خوب، پس ویز به معنای سریع رفتن است.

You can whizz around the shops. If you're  in a hurry, you're going to the supermarket  

می توانید در مغازه ها غوغا کنید. اگر عجله دارید،

to buy the weekly groceries, but  you're in a little bit of a hurry,  

برای خرید خواربار هفتگی به سوپرمارکت می‌روید، اما کمی عجله دارید،

so you've got a good idea of what you want.  You've got a mental note of the things you  

بنابراین ایده خوبی از آنچه می‌خواهید دارید. شما یادداشتی ذهنی از چیزهایی دارید که

bought the last time or the things you usually  buy, so you whizz up and down the different lanes

آخرین بار خریده‌اید یا چیزهایی که معمولاً می‌خرید، بنابراین

in the supermarket with your trolley,

با چرخ دستی خود در مسیرهای مختلف سوپرمارکت بالا و پایین می‌روید، بالا

Warm up and down, whizzing around and  eventually get back to the the starting point,  

و پایین می‌روید، دور و می‌چرخید و در نهایت به نقطه شروع باز می‌گردید،

back to the the checkout. Okay, so  to whiz through something. So watch  

به صندوق بازمی‌گردید. بسیار خوب، بنابراین برای مرور چیزی. بنابراین

out for the preposition to whiz through.  Or you can whiz around the supermarket.

مراقب باشید تا حرف اضافه از بین برود. یا می توانید در سوپرمارکت غوغا کنید.

Number five roll across. Well, this is what  happens when something is usually around  

شماره پنج رول می شود. خوب، وقتی چیزی معمولاً در اطراف

circular shape. It will roll like a football or  a can, or a table tennis ball or a tennis ball.

شکل دایره‌ای باشد، این اتفاق می‌افتد. مانند توپ فوتبال یا قوطی، یا توپ تنیس روی میز یا توپ تنیس می چرخد.

a car, if you take the handbrake off the car  and push the car, it will roll across the street

یک ماشین، اگر ترمز دستی را از روی ماشین بردارید و ماشین را فشار دهید، در عرض خیابان می‌چرخد،

Okay. So anything that rolls and after  and something that's circular like

بسیار خوب. بنابراین هر چیزی که می‌پیچد و بعد از آن می‌چرخد و چیزی دایره‌ای مانند

a globe

کره زمین است

Or if you have a roll of carpet that  you're getting ready to put down in  

یا اگر یک رول فرش دارید که آماده می‌شوید آن را در

your new living room or hall, and you drop it,  

اتاق نشیمن یا سالن جدیدتان بگذارید و آن را رها کنید،

it will roll across the floor or the roll of  wallpaper that you're going to use on the walls.

روی زمین یا رول کاغذدیواری که قرار است روی دیوارها استفاده کنید می‌چرخد.

It will roll across the floor if you drop  that. Okay, so anything that is circular,  

اگر آن را بیاندازید روی زمین می‌چرخد . بسیار خوب، پس هر چیزی که دایره ای باشد،

anything that is round the action, the  movement will be to roll across the floor.

هر چیزی که دور عمل باشد، حرکت به صورت غلتیدن روی زمین خواهد بود.

And as always, if you like this particular  lesson, then please like the video. And if  

و مثل همیشه، اگر این درس خاص را دوست دارید ، لطفاً ویدیو را لایک کنید. و اگر

you can subscribe to the channel  because it really, really helps.

بتوانید در کانال مشترک شوید زیرا واقعاً کمک می کند.

Number six. This is the word plunge.  And number one we use the word soul.  

شماره شش. این کلمه فرو رفتن است. و شماره یک ما از کلمه روح استفاده می کنیم.

So this is the exact opposite. So when  something goes up very quickly we talk  

پس این دقیقا برعکس است. بنابراین وقتی چیزی خیلی سریع بالا می‌رود،

about soul or soaring prices. When  something falls really quickly we  

درباره روح یا افزایش قیمت‌ها صحبت می‌کنیم. وقتی چیزی خیلی سریع سقوط می‌کند،

talk about plunge or plunging prices.  So if the gas crisis is ever over and.

درباره سقوط یا کاهش قیمت‌ها صحبت می‌کنیم. بنابراین اگر بحران گاز همیشه تمام شود و.

the supply far outstrips demand, then we  might see an end to rising gas prices.

عرضه بسیار بیشتر از تقاضا است، در این صورت ممکن است شاهد پایان افزایش قیمت بنزین باشیم.

And in fact, they may plunge on the on the market.

و در واقع، آنها ممکن است در بازار غوطه ور شوند.

the reports in the papers will say, well,  crisis in the gas market. Prices have plunged  

گزارش‌های روزنامه‌ها می‌گویند، خب، بحران در بازار گاز. قیمت ها

for the second week in a row. Okay. So  to plunge means to fall very quickly.

برای دومین هفته متوالی کاهش یافته است. باشه بنابراین، غوطه ور شدن به معنای سقوط بسیار سریع است.

Okay. Or you can plunge into the water. So you  jump off a very high cliff into the water below.  

باشه یا می توانید در آب فرو بروید. بنابراین از یک صخره بسیار بلند به داخل آب زیر می پرید.

You plunge the depths of the sea. You go down  and down, down. And eventually then the force of  

شما در اعماق دریا فرو می روید. می روی پایین و پایین، پایین. و در نهایت نیروی

gravity will bring you back up. So to plunge means  to go down, but to go down really, really quickly.

گرانش شما را به عقب برمی گرداند. بنابراین فرو رفتن به معنای پایین رفتن است، اما واقعاً، واقعاً سریع پایین رفتن.

Number seven. Whirl around while world means  to go round almost in circles. Okay, so

شماره هفت. چرخیدن در حالی که جهان به معنای دور زدن تقریباً در دایره است. خوب، پس به

I look outside I will see bits of  paper, bits of twigs from branches  

بیرون نگاه می‌کنم، تکه‌های کاغذ، تکه‌هایی از شاخه‌ها را می‌بینم که

whirling around with the strength of  the wind. So they are almost going  

با قدرت باد به اطراف می‌چرخند. بنابراین آنها تقریباً

in circles because the wind is blowing  constantly from all different directions.

دایره‌ای می‌روند زیرا باد دائماً از همه جهت‌های مختلف می‌وزد.

So that's to whirling around. Or if you go to  the old fashioned dance clubs and dance halls,  

بنابراین این به چرخش در اطراف است. یا اگر به کلوپ‌های رقص قدیمی و سالن‌های رقص می‌روید،

people used to enjoy whirling around  the dance floor with their partner,

مردم از چرخیدن در اطراف زمین رقص با شریک زندگی خود لذت می‌بردند،

they whirl around the the dance floor  or boyfriend or partner speaking to  

دور زمین رقص می‌چرخند یا دوست پسر یا شریکی که با

his or her partner might say, come on,  let's go for a quick whirl around the  

شریک زندگی‌اش صحبت می‌کند ممکن است بگوید، بیا، بیا

the dance floor one more time and then  we'll go home. So to whirl around to  

یک بار دیگر به خانه رقص بچرخیم و سپس به خانه می‌رویم. بنابراین برای

dance around. Okay. So it means to spin  around or to move very quickly. Okay.

رقصیدن به اطراف بچرخید. باشه بنابراین به معنای چرخیدن به دور یا حرکت بسیار سریع است. باشه

To whirl around.

برای چرخیدن در اطراف.

Number eight is this word you might have heard of.  Whoosh. Yeah. That's the sound it makes. Whoosh.  

شماره هشت این کلمه ای است که شاید شنیده باشید. هووش آره این صدایی است که می دهد. هووش

And again look at the screen for the spelling of  the word. Just be careful with the pronunciation.  

و دوباره برای املای کلمه به صفحه نگاه کنید . فقط در تلفظ دقت کنید.

Whoosh. And this is the sound the wind makes  as it whooshes through the trees. You hear the  

هووش و این صدایی است که باد هنگام عبور از میان درختان ایجاد می کند. صدای

rustling of the leaves and the autumn, the dry  leaves and the wind blowing through the tree.

خش‌خش برگ‌ها و پاییز، برگ‌های خشک و باد را می‌شنوی که از میان درخت می‌وزد.

You get that whoosh sound during the the winter  when the trees are bare, the wind will blow,

در طول زمستان، وقتی درختان برهنه هستند، صدای غوغا را دریافت می‌کنید، باد

in an unstoppable way through the trees. Whoosh,  

به شکلی غیرقابل توقف در میان درختان می‌وزد. هوووش،

whoosh. So the movement of the the wind  whoosh. Okay. To whoosh through the trees.

هوووش. بنابراین حرکت باد . باشه به هجوم از میان درختان.

Number nine a little bit slower now, so we'll  slow down a bit. The word is crawl. To crawl  

شماره نه اکنون کمی کندتر است، بنابراین کمی سرعت را کم می کنیم. کلمه خزیدن است. خزیدن

means to move very, very slowly. Crawl. Okay,  so if your car is in trouble, it's got some

به معنای حرکت بسیار بسیار آهسته است. خزیدن. بسیار خوب، پس اگر ماشین شما مشکل دارد،

mechanical

difficulty and you crawl along the  street until you get to the garage  

مشکل مکانیکی دارد و شما در امتداد خیابان خزیده‌اید تا به گاراژ برسید

looking for help. Something's wrong with my car.

. ماشینم مشکلی داره

I can't get it to go. It's out of  first gear, so I had to crawl here.

من نمی توانم آن را به رفتن. از دنده اول خارج شده است، بنابراین مجبور شدم اینجا بخزیم.

Or if the traffic is really heavy and your  car is fine, but you're just not able to  

یا اگر ترافیک واقعاً سنگین است و ماشین شما خوب است، اما نمی‌توانید

go very fast because there's too much  traffic. You get to the office and say,  

خیلی سریع بروید زیرا ترافیک بسیار زیاد است . شما به دفتر می‌روید و می‌گویید،

oh, I'm sorry for being late. The traffic just  crawled along today. I don't know what happened.

اوه، متاسفم که دیر آمدم. امروز ترافیک بیشتر شد. من نمی دانم چه اتفاقی افتاده است.

So moved really, really slowly

خیلی آهسته حرکت می کند

And crawl is often the first action of

و خزیدن اغلب اولین اقدام

young child just before it begins to walk.  

کودک خردسال درست قبل از شروع راه رفتن است.

So for several months the child will crawl  along the floor on its hands and knees,

بنابراین برای چندین ماه، کودک روی دست‌ها و زانوهایش روی زمین می‌خزد،

it moves

he or she slowly as they crawl along, and then  as they get a little bit more adventurous,  

در حین خزیدن به آرامی حرکت می‌کند، و سپس وقتی کمی ماجراجوتر می‌شود، در

they crawl along, but a little bit more quickly.

امتداد زمین می‌خزد، اما کمی سریع‌تر.

When you thought the child was behind you,  

وقتی فکر می‌کنید کودک پشت شماست، به

you look around and see she or he is somewhere  else in a different room. But crawling means  

اطراف نگاه می‌کنید و می‌بینید که او در جای دیگری در اتاق دیگری است. اما خزیدن به این معنی است که این

that action being on the hands and knees or  something that moves really, really slowly.

حرکت روی دست‌ها و زانوها یا چیزی است که واقعاً آهسته حرکت می‌کند.

Okay, so that gets us up to number ten.

خوب، بنابراین ما را به شماره ده می رساند.

and number ten is all about military steps  marching. Okay, so the the marching of the  

و شماره ده همه چیز مربوط به راهپیمایی گام های نظامی است . خوب، پس در راهپیمایی

soldiers, you hear the noise? Left, right, left  right, left, right. As they march in unison along  

سربازان، سر و صدا را می شنوید؟ چپ، راست، چپ  راست ، چپ، راست. همانطور که آنها به طور هماهنگ در طول

the parade or around the parade, under the  watchful eye of their corporal or sergeant,  

رژه یا اطراف رژه، زیر نظر سرجوخه یا گروهبان خود،

or whoever is in charge of that particular  part of the the military at the time.

یا هر کسی که در آن زمان مسئول آن بخش خاص از ارتش است، رژه می روند.

So they march against a forced step. It's  a regular beat. Okay. So March 1st 212

بنابراین آنها علیه یک اقدام اجباری راهپیمایی می کنند. این یک ضربان معمولی است. باشه بنابراین 1 مارس 212

And we can also have the marching of a brass band.

و ما همچنین می توانیم راهپیمایی یک گروه برنج را داشته باشیم.

And they march up and down the streets  playing their brass instruments their horns,  

و آن‌ها در خیابان‌ها راهپیمایی می‌کنند در حال نواختن سازهای برنجی خود با بوق،

or whatever it might be. So  the marching of the band.

یا هر چیزی که ممکن است باشد. بنابراین راهپیمایی گروه.

So it's very musical, very rhythmical.  Okay. So but it's a little bit like that  

بنابراین بسیار موزیکال، بسیار ریتمیک است. باشه بنابراین، اما کمی شبیه آن

military step. They are all marching  in line, one behind the other to march

گام نظامی است. همه آنها در صف راهپیمایی می کنند، پشت سر هم تا راهپیمایی

number 11 is to leap. Leap is a jump.  Yeah. Usually leaping into the air. Leap  

شماره 11 یعنی جهش. جهش یک پرش است. آره معمولاً به هوا می پرد.

from one stone or rock to the other.  Yeah. One giant step. Yeah. One leap.

از یک سنگ یا سنگ به سنگ دیگر بپرید. آره یک قدم غول پیکر آره یک جهش

Lots of animals leap. Yeah. When you  watch them they they don't just run,  

حیوانات زیادی می پرند. آره وقتی آنها را تماشا می‌کنید، نه فقط می‌دوند، بلکه می‌دوند

they run and they leap across the ground. So  helps them to go a little bit quicker to leap.

و از روی زمین می‌پرند. بنابراین به آن‌ها کمک می‌کند تا کمی سریع‌تر جهش کنند.

Number 12 to drift. Okay. This often  refers to water and ships and boats. Okay,  

شماره 12 برای رانش. باشه این اغلب به آب و کشتی‌ها و قایق‌ها اشاره دارد. خوب،

not always, but most of the time. So  you can drift out to sea. So if you're

نه همیشه، اما بیشتر اوقات. بنابراین می‌توانید به دریا بروید. بنابراین اگر

unfortunate or not, so careful on your line on  one of these air beds on the the sea and then  

بدشانس هستید یا نه، خیلی مراقب خط خود روی یکی از این بسترهای هوایی روی دریا باشید و سپس

the current or the wind takes you out, you drift  out to sea and it can be very, very dangerous.

جریان یا باد شما را بیرون می‌آورد، به سمت دریا می‌روید و این می‌تواند بسیار بسیار خطرناک باشد.

So you have to be very, very careful.  Or it's the boat isn't tied up to the,

بنابراین شما باید بسیار بسیار مراقب باشید. یا اینکه قایق

edge of the river or the lake with the,

با

currents under the water or the tide. It will  drift out. It will drift out into open water,

جریان های زیر آب یا جزر و مد به لبه رودخانه یا دریاچه گره نخورده است. بیرون خواهد رفت. به داخل آب های آزاد می رود،

Or it will drift away, meaning it'll just  disappear and you will won't be able to stop it,  

یا دور می شود، یعنی فقط ناپدید می شود و شما نمی توانید آن را متوقف کنید،

or you won't even be able to to find it. So  you can say, drift out or drift away. Yeah.

یا حتی نمی توانید آن را پیدا کنید. بنابراین می‌توانید بگویید، دور شوید یا دور شوید. آره

Number 13 creep. Now this is again is  another action. Another slow action.

خزش شماره 13. اکنون این دوباره یک اقدام دیگر است. یک حرکت آهسته دیگر.

But usually it's something when you're trying  to add, do something unseen or unheard or in,

اما معمولاً زمانی که می‌خواهید اضافه کنید، کاری نادیده یا شنیده نشده،

quiet or secret. Okay, so he crept up  the stairs as he came in late at night  

آرام یا مخفی انجام دهید، این چیزی است. بسیار خوب، پس وقتی اواخر شب وارد شد، از پله‌ها بالا رفت،

because he didn't want to wake the  rest of the family. But of course,  

زیرا نمی‌خواست بقیه اعضای خانواده را بیدار کند. اما البته،

as he tried to creep up the stairs,  the the stairs were creaking.

وقتی سعی می‌کرد از پله‌ها بالا برود، پله‌ها می‌لرزیدند.

Yeah, there were here. That's cool. Everybody  knew who it was and what time it was. And the  

آره اینجا بودند باحاله همه می دانستند کیست و ساعت چند است. و

next morning up, we heard you coming in.  We heard you creeping up the stairs. Or  

صبح روز بعد، صدای آمدن شما را شنیدیم. شنیدیم که از پله ها بالا می روید. یا

as the parents do at Christmas, they creep  down the stairs to put out all the presents  

همانطور که والدین در کریسمس انجام می دهند، از پله ها پایین می آیند تا همه هدایا را

under the trees. The children will get a great  surprise on Christmas morning when they wake up,  

زیر درختان بگذارند. بچه‌ها صبح کریسمس وقتی از خواب بیدار می‌شوند، شگفت‌انگیز شگفت‌انگیزی خواهند داشت،

so they creep up the stairs or  creep down the stairs, okay?

بنابراین از پله‌ها بالا می‌روند یا از پله‌ها پایین می‌روند، خوب؟

Or burglars. They creep around the house not  to disturb the residents or the neighbours so  

یا سارقین آنها در اطراف خانه می خزند تا برای ساکنان یا همسایه ها مزاحمت ایجاد نکنند

that they can steal what they came to steal.  So they crept around the house in darkness,  

تا بتوانند آنچه را که برای دزدیدن آمده اند بدزدند. بنابراین آنها در تاریکی در اطراف خانه خزیدند،

trying to find the jewels or the money or  whatever they were after to creep. Okay,

سعی کردند جواهرات یا پول یا هر چیز دیگری را که به دنبال خزیدن بودند، پیدا کنند. باشه،

Number 14 limp. If you've  got a sore foot, a sore leg,

شماره 14 لنگی. اگر پا درد دارید، پا درد دارید،

a knee, you hurt playing some sport,  then you'll know all about this word  

زانو دارید، در ورزش کردن صدمه می بینید، آنگاه همه چیز را در مورد این کلمه می دانید

because it's very difficult to put your  weight, your full weight on your foot,  

زیرا قرار دادن وزن، وزن کامل روی پا، مچ پا،

your ankle, your leg or your knee  because it really hurts. So you are  

ساق پا یا زانو بسیار دشوار است زیرا واقعاً درد دارد. بنابراین

forced to limp around so you can't put all  of your weight on that left or right leg.

مجبور می‌شوید لنگید تا نتوانید تمام وزن خود را روی آن پای چپ یا راست بیاندازید.

So you have to almost hop. Yeah. So you limp,  you drag your leg a little bit and somebody says,  

بنابراین شما باید تقریباً پرش کنید. آره بنابراین می لنگید، کمی پای خود را می کشید و یکی می گوید،

what? What? What happened to  you? You're limping. You know,  

چی؟ چی؟ چه اتفاقی برای شما افتاد؟ داری لنگ میزنی می دانید،

it's one of those silly things. I told the  friends and I played football with them,  

این یکی از آن چیزهای احمقانه است. به دوستان گفتم و با آنها فوتبال بازی کردم

and I really, I haven't played football for years.  Of course, five minutes in, somebody tackled me.

و واقعاً سال‌هاست که فوتبال بازی نکرده‌ام. البته، پنج دقیقه بعد، یک نفر با من مقابله کرد.

That was it. Twisted my ankle. And I've been  limping all over the weekend. Well, you know what  

همین بود. مچ پایم را پیچاند. و من در تمام آخر هفته لنگیده ام. خوب، می دانید

you should do with that? You should ice it. But  plenty of ice. That's what you should do. Ice it.  

با آن چه کاری باید انجام دهید؟ باید یخش کنی اما یخ فراوان. این کاری است که باید انجام دهید. آن را یخ کن

Okay. That's a family joke in this house to ice  it. Anytime something goes wrong with somebody,  

باشه این یک شوخی خانوادگی در این خانه است که آن را یخ کنیم. هر زمان که مشکلی با کسی پیش آمد،

ice it. Ice it. So when you're limping, you've  hurt your leg, then, yeah, you need to be careful.

آن را یخ کنید. آن را یخ کن بنابراین وقتی می لنگید، پایتان صدمه دیده است، پس، بله، باید مراقب باشید.

But you limp. Yeah. You can't put all of  your weight on that left foot or the right  

اما شما لنگید آره شما نمی توانید تمام وزن خود را روی آن پای چپ یا

foot. You have to limp. Or some unfortunate  dogs or cats that have been hit by a car  

پای راست بیاندازید. باید لنگید. یا برخی از سگ‌ها یا گربه‌های بدبخت که با ماشین برخورد کرده‌اند

or just old age for the dog. They limp  around the house. They limp around the  

یا فقط برای سگ کهولت سن دارند. آنها در اطراف خانه می لنگند. آنها در اطراف

garden because they are not able to put  all of their weight on that leg either.

باغ می لنگند زیرا نمی توانند تمام وزن خود را روی آن پا بگذارند.

To limp.

لنگیدن.

Number 15 stagger. Another interesting  movement of the the legs. Yes, we we stagger,

شماره 15 تلو تلو خوردن. یکی دیگر از حرکت‌های جالب پاها. بله،

down the stairs in the morning when we've just  got out of bed and we're not really with it yet,  

صبح‌ها که تازه از رختخواب بلند شده‌ایم و هنوز به آن نرسیده‌ایم، از پله‌ها پایین می‌رویم،

and we really need a cup of coffee to  waken us up. So we stagger down the stairs,

و واقعاً به یک فنجان قهوه نیاز داریم تا ما را بیدار کند. بنابراین، از پله‌ها پایین می‌رویم،

Of course, if you've had 1 or 2 drinks more  than you should have had. You're definitely  

البته، اگر 1 یا 2 نوشیدنی بیشتر از آنچه باید می‌نوشیدید. مطمئناً شما

going to stagger. You'll stagger  along the street home from the pub  

متزلزل خواهید شد. از میخانه در امتداد خیابان خانه تکان می‌خورید

the morning comes and the partner says, what  time did you stagger home at? I heard the  

صبح می‌رسد و شریک زندگی می‌گوید، ساعت چند به خانه تکان خوردید؟ صدای

door opening. I heard the door banging.  I heard you fall in about the stairs.

باز شدن در را شنیدم. صدای کوبیدن در را شنیدم. شنیدم که تو از پله ها افتادی

You must have been in an awful state. You were  staggering here and staggering there. Okay,  

حتما تو حالت بدی بودی شما اینجا تلو تلو خوردید و آنجا. بسیار خوب،

so stagger can be self-inflicted because you've  had too much to drink. You can stagger because  

بنابراین تلو تلو خوردن می‌تواند باعث خودآزاری شود زیرا شما مقدار زیادی نوشیدنی مصرف کرده‌اید. شما می توانید تلو تلو بخورید زیرا

you're sick, not feeling so well. Perhaps you're  going to faint and you stagger over to the chair  

مریض هستید و احساس خوبی ندارید. شاید بیهوش شوید و به سمت صندلی حرکت کنید

to sit down. The temperature outside is touching  38. You're really needed to bring some water.

تا بنشینید. دمای بیرون به 38 می رسد. شما واقعاً باید مقداری آب بیاورید.

You can feel the heat and you stagger  around the park not feeling so good.  

می‌توانید گرما را احساس کنید و در اطراف پارک تلوتلو می‌خورید که احساس خوبی ندارید.

So you find a park bench and you  eventually sit down. So to stagger.

بنابراین یک نیمکت پارک پیدا می‌کنید و در نهایت می‌نشینید. بنابراین به تلو تلو خوردن.

00:16:36:22 - 00:17:02:11 Unknown 

Number 16. Here it's slide to slide  down. When you take the kids to the park,  

00:16:36:22 - 00:17:02:11 ناشناخته

شماره 16. در اینجا برای لغزش به پایین اسلاید می‌شود . وقتی بچه ها را به پارک می برید،

they love playing on the playground. So you've  got swings, roundabouts, all sorts of things.  

آنها عاشق بازی در زمین بازی هستند. بنابراین شما دارای تاب، دوربرگردان، انواع چیزها هستید.

And of course you've got the slide. And the slide  is literally sit on the top and slide down. That's  

و البته شما اسلاید را دارید. و سرسره به معنای واقعی کلمه در بالا قرار می گیرد و به پایین می لغزد. این

the motion. That's the action. That's the the  movement from the top to the bottom to slide down.

حرکت است. این عمل است. این حرکت از بالا به پایین برای لغزش به پایین است.

And in the past tense slid. He  slid down on his bum. Okay. So  

و در زمان گذشته لغزید. او روی دستانش سر خورد. باشه بنابراین

if you take the kids skiing and  you go in one of these little,

اگر بچه‌ها را به اسکی می‌برید و وارد یکی از این

rubber ring down on the slope,  you slide down to the bottom,  

حلقه‌های لاستیکی کوچک در شیب می‌شوید، به پایین می‌لغزید،

or he slid down on his bottom because he  couldn't control the wheel of the tire.  

یا او به دلیل نمی‌توانست چرخ لاستیک را کنترل کند، از پایین سر خورد.

Okay. Slide slid. And usually with that  preposition down to slide down. Okay.

باشه اسلاید اسلاید. و معمولاً با آن حرف اضافه به سمت پایین می‌لغزند. باشه

And you can use it in lots of different ways.  Again, if we use it in a sporting context. If a  

و شما می توانید از آن به روش های مختلف استفاده کنید. باز هم اگر از آن در زمینه ورزشی استفاده کنیم. اگر یک

tennis player hasn't been playing well for several  months, he hasn't been winning any competitions.

تنیسور برای چندین ماه خوب بازی نکرده باشد ، در هیچ رقابتی برنده نشده است.

Or qualifying for the important rounds.  Then he will slide down the points table  

یا واجد شرایط شدن برای دورهای مهم. سپس از جدول امتیازات پایین می‌آید

so he's not winning enough points and  the people behind him are overtaking  

تا امتیاز کافی کسب نکند و افراد پشت سر او از

him. And now he's number 20th in the world  rankings when he used to be number eight. So  

او سبقت بگیرند. و اکنون او در رتبه‌بندی جهانی شماره بیستم است، زمانی که شماره هشت بود. بنابراین

he has slid down the table and he  needs to improve his performance.  

او از جدول پایین افتاده است و باید عملکرد خود را بهبود بخشد.

Otherwise he's not going to get an event  invited to the big events to slide down.

در غیر این صورت، او قرار نیست رویدادی را به رویدادهای بزرگ دعوت کند تا به پایین کاهش یابد.

Number 17, rush. Okay. When you're in a rush,  you're in a hurry. When you're in a rush,  

شماره 17، عجله کنید. باشه وقتی عجله دارید، عجله دارید. وقتی عجله دارید،

you are running around quickly, grabbing  this, grabbing that. So you get up late,  

به سرعت در حال دویدن هستید، این را می‌گیرید، آن را می‌گیرید. پس دیر بیدار می‌شوی،

out of bed, you know, run down the stairs and  your partner says, you got time for breakfast? No,  

از رختخواب بلند می‌شوی، می‌دانی، از پله‌ها پایین می‌روی و شریک زندگیت می‌گوید، برای صبحانه وقت داری؟ نه،

no, I'm in a rush. I have to rush.  I have to go very, very quickly.

نه، من عجله دارم. باید عجله کنم. من باید خیلی خیلی سریع بروم.

I've got a meeting in. Oh, my God,  

من یک جلسه دارم. اوه، خدای من،

in half an hour. I really need  to go. So you have to rush, okay?

نیم ساعت دیگر. من واقعاً نیاز دارم که بروم. پس باید عجله کنی، باشه؟

Or you're meeting friends for coffee. I said,  look, I can only stay for a few minutes. I have  

یا در حال ملاقات با دوستان برای قهوه هستید. گفتم، نگاه کن، من فقط می‌توانم چند دقیقه بمانم. من باید به

to rush home. It's my wife's birthday.  I promised I would take her out. Yes,  

سرعت به خانه بروم. تولد همسرم است قول دادم بیرونش کنم بله،

or to rush means to do something quickly.  To do something in a hurry. Not necessarily  

یا عجله کردن به معنای انجام سریع کاری است. برای انجام کاری با عجله. لزوماً

so well planned. And usually because you're  late for something, you left late to get up.

آنقدر خوب برنامه ریزی نشده است. و معمولاً چون برای چیزی دیر کرده‌اید، دیر می‌روید تا بیدار شوید.

You've left it late to buy a present  for your wife. You've left it late to  

شما برای خرید هدیه برای همسرتان دیر گذاشته اید. برای رسیدن به دفتر دیر آن را ترک کردید

get to the office. So inevitably you  have to rush to get there, to rush.

. بنابراین ناگزیر باید برای رسیدن به آنجا عجله کنید، برای عجله کردن.

And then finally stroll. Stroll around the place  as if there's no tomorrow. Yeah, you're just

و سپس در نهایت قدم زدن. در اطراف مکان قدم بزنید طوری که انگار فردایی وجود ندارد. بله، شما فقط در

stroll around the park. Not in a rush. You stroll  

اطراف پارک قدم می زنید. نه در عجله

around the shopping centre  doing some window shopping.

در مرکز خرید قدم می زنید و خریدهای ویترینی انجام می دهید.

Yeah. The impresario who's  introducing the theatrical performance

آره امپرساریویی که اجرای تئاتر را معرفی می‌کند

comes onto the stage, strolls across  the stage. Lady and gentlemen,  

روی صحنه می‌آید و در سراسر صحنه قدم می‌زند . خانم و آقایان،

it's my great pleasure this evening  to welcome you to. Blah blah blah,  

خوشحالم که امروز عصر به شما خوش آمد می گویم. بلا بلا،

blah, blah. So strolls onto the  stage and makes the announcements.

بلا، بلا. بنابراین به روی صحنه قدم می‌زند و اعلامیه‌ها را اعلام می‌کند.

Okay, so these are all different  verbs connected with movement words  

بسیار خوب، پس اینها همه افعال مختلفی هستند که با کلمات حرکتی

and verbs that you can use. And all of those  proficiency exams, particularly in writing,  

و افعالی مرتبط هستند که می‌توانید استفاده کنید. و همه آن آزمون‌های مهارت، به‌ویژه در کتبی،

but also in your speaking tests, you've got  18 of them, so lots of them to choose from.

بلکه در آزمون‌های اسپیکینگ، ۱۸ مورد از آن‌ها را دارید، بنابراین تعداد زیادی از آن‌ها را می‌توانید انتخاب کنید.

I suggest that you pick a few practice, see what  action activity you can associate with them,  

پیشنهاد می‌کنم چند تمرین را انتخاب کنید، ببینید چه فعالیتی را می‌توانید با آن‌ها مرتبط کنید،

and see how you can use them. And  as always, you know the drill by now  

و ببینید چگونه می‌توانید از آنها استفاده کنید. و مثل همیشه، می‌دانید که تا به حال این تمرین

of you don't understand any or you need  some extra help or you need some other  

هیچ‌کدام را متوجه نشده‌اید یا به کمک بیشتری نیاز دارید یا به مثال‌های دیگری نیاز دارید

examples. Yeah, you just drop me a  line www.englishlessonviaskype.com

. بله، شما فقط یک خط به من بزنید www.englishlessonviaskype.com

Very happy to hear from you. Very happy  to help you. So this is Harry thanking  

خیلی خوشحالم که از شما می شنوم. بسیار خوشحالم که به شما کمک می‌کنم. بنابراین این هری است که از

you for watching for listening. And as  always, join me for the next lesson.

شما برای گوش دادن به شما تشکر می کند. و مثل همیشه، برای درس بعدی به من بپیوندید.