Learn English Vocabulary & Phrasal Verbs with "LOOK"

Hi. I'm Gill at www.engvid.com,

سلام. من گیل در www.engvid.com هستم،

and this lesson is on the use of the word "look". And I'd

و این درس در مورد استفاده از کلمه "نگاه" است. و من

like to thank King Future who requested this topic on the engVid's Facebook page, so thank

می خواهم از King Future تشکر کنم که این موضوع را در صفحه فیس بوک engVid درخواست کرد، بنابراین از

you very much. I hope you're watching. Thanks for suggesting it, because it's an interesting

شما بسیار سپاسگزارم. امیدوارم نگاه میکنی ممنون از پیشنهادت، چون

word. And we're going to be looking at five different ways of using the word "look". We

کلمه جالبی است. و ما پنج روش مختلف برای استفاده از کلمه "نگاه" را بررسی خواهیم کرد.

have three here. These are all verbal uses. We also have the use of "look" as a noun and

ما اینجا سه ​​تا داریم. اینها همه استفاده کلامی است. استفاده از "نگاه" را به عنوان اسم و

also combined with other words in the second part of the lesson. So, okay, let's have a

همچنین ترکیب با کلمات دیگر در قسمت دوم درس داریم. بنابراین، خوب، بیایید

look at how to use the word "look". Okay?

نگاهی به نحوه استفاده از کلمه "نگاه" بیندازیم. باشه؟

So, first one is the obvious one, to use your eyes. Look. Look at that. Look at that picture

بنابراین، اولین مورد واضح است، برای استفاده از چشمان خود. نگاه کن به آن نگاه کنید. به اون عکس

on the wall. Look both ways... When you're crossing the road, look both ways before crossing.

روی دیوار نگاه کن به هر دو طرف نگاه کنید... وقتی در حال عبور از جاده هستید، قبل از عبور به هر دو طرف نگاه کنید.

Okay? Just to make sure there are no cars coming, look both ways before crossing. And:

باشه؟ فقط برای اینکه مطمئن شوید ماشینی نمی آید، قبل از عبور به هر دو طرف نگاه کنید. و:

"Look at that! Look at that!" just telling someone: "What's that? Look at that." Or:

"این را ببین! به آن نگاه کن!" فقط به کسی گفتن: "این چیه؟ ببین." یا:

"Look at that picture." Okay. So just the simple "look", using your eyes.

"به آن تصویر نگاه کنید." باشه. بنابراین فقط یک «نگاه» ساده، با استفاده از چشمانتان.

Second way, a bit different, this means to appear like something, to appear something.

راه دوم، کمی متفاوت است، این به معنای ظاهر شدن شبیه چیزی، ظاهر شدن چیزی است.

So: She looks tired today. She appears tired today. She seems to be tired today. Okay.

بنابراین: او امروز خسته به نظر می رسد. او امروز خسته به نظر می رسد . انگار امروز خسته است. باشه.

So that's to appear. She looks tired today. Or, more happily:

بنابراین برای ظاهر شدن. امروز خسته به نظر می رسد. یا، خوشحال تر:

That cake looks nice. I'd like a piece of that.

آن کیک زیبا به نظر می رسد. من یک تکه از آن را می خواهم.

My favourite chocolate cake looks very nice. So, that cake looks

کیک شکلاتی مورد علاقه من بسیار زیبا به نظر می رسد . بنابراین، آن کیک زیبا به نظر می رسد

nice. It's a sort of a hint that you would like a piece. Okay.

. این نوعی اشاره به این است که شما یک قطعه می خواهید. باشه.

Right, so then moving on, phrasal verbs where you combine "look" with a preposition to create

درست است، بنابراین افعال عبارتی را که در آن «نگاه» را با حرف اضافه ترکیب می‌کنید تا

a new meaning. So, we have 10 phrasal verbs here to illustrate how it can be used. So,

معنای جدیدی ایجاد کنید، ادامه دهید. بنابراین، ما در اینجا 10 فعل عبارتی داریم تا نحوه استفاده از آن را نشان دهیم. بنابراین،

first of all: "I'll look after you." Okay?

اول از همه: "من از شما مراقبت خواهم کرد ." باشه؟

So "look" with "after", it means to take care

پس «نگاه» با «بعد» به معنای مراقبت

of somebody. Don't worry. I'll look after you. Okay. Right. And then a fairly simple

از کسی است. نگران نباشید. من مراقب تو خواهم بود . باشه. درست. و سپس یک مورد نسبتاً

one, if you go into a shoe shop and they say: "Can I help?" And you say:

ساده، اگر به یک مغازه کفش فروشی بروید و آنها بگویند: "می توانم کمک کنم؟" و شما می گویید:

"I'd like to look at some shoes, please."

"لطفاً می خواهم به چند کفش نگاه کنم."

Okay, so very simply, to look at some shoes. If you're buying anything

خوب، خیلی ساده، به برخی از کفش ها نگاه کنید. اگر

in a shop, you ask to look at something. Okay? Slightly different meaning:

در مغازه ای چیزی می خرید، می خواهید به چیزی نگاه کنید. باشه؟ معنای کمی متفاوت:

"She's always looking back at her childhood." Okay? Looking back in time, in history.

"او همیشه به دوران کودکی خود نگاه می کند." باشه؟ نگاهی به گذشته، در تاریخ.

She's maybe 70 years old now.

الان شاید 70 سالشه

She's always remembering her childhood, looking back and telling people about it.

او همیشه دوران کودکی خود را به یاد می آورد، به گذشته نگاه می کند و در مورد آن به مردم می گوید.

So, looking back in history. Okay? Another one:

بنابراین، نگاهی به تاریخ. باشه؟ یکی دیگر:

"I'm looking for my hat."

"من دنبال کلاهم هستم."

So if there's something you're trying to find, you're looking for it. Okay?

بنابراین اگر چیزی وجود دارد که در تلاش برای یافتن آن هستید، به دنبال آن هستید. باشه؟

Then instead of "looking back",

سپس به جای "نگاه کردن به عقب"

we have "looking forward": "We're looking forward to our holiday."

، "نگاه به جلو" داریم: " ما مشتاقانه منتظر تعطیلات خود هستیم."

All right? We're anticipating. We really want to go soon. We want to have a nice holiday.

خیلی خوب؟ ما پیش بینی می کنیم ما واقعاً می خواهیم به زودی برویم. ما می خواهیم تعطیلات خوبی داشته باشیم.

We're really looking forward to it. It's in a lovely place,

ما واقعا مشتاقانه منتظر آن هستیم. این در یک مکان دوست داشتنی،

lots of sunshine, and nice food and everything.

آفتاب زیاد، و غذای خوب و همه چیز است.

Okay. Right. Now, the next one maybe this is one you get on the holiday, and you say:

باشه. درست. حالا، نفر بعدی شاید این یکی باشد که در تعطیلات می گیرید، و می گویید:

"Oh. Isn't this lovely? The house looks onto the sea."

"اوه، این دوست داشتنی نیست؟ خانه رو به دریا است."

So you're staying in a house, you

بنابراین شما در یک خانه می مانید،

look out of the window and there is the sea straight ahead of you. So the house looks

از پنجره به بیرون نگاه می کنید و دریا درست جلوی شماست. بنابراین خانه رو

onto the sea. You can see the sea straight through the window. Right.

به دریا است. دریا را مستقیم از پنجره می بینید. درست.

Now, if you're waiting for the postman... And sometimes, you know, the postman in this

حالا اگه منتظر پستچی هستی... و گاهی میدونی، پستچی تو این

country anyway, they don't knock, they don't ring, they just... They fill in a card, thinking

مملکت به هر حال، در میزنن، زنگ نمیزنن، فقط... یه کارت پر میکنن، فکر میکنن.

that you're not at home and they say:

که در خانه نیستی و می گویند:

"We tried to deliver something for you while you were out",

«ما سعی کردیم در زمانی که بیرون بودی چیزی برایت تحویل دهیم»

and they fill in this card and they put it through the letterbox, and they

و این کارت را پر می کنند و در صندوق نامه می گذارند و

haven't even tried to ring or knock. And you go to the front door or sometime later, you

حتی سعی نکرده اند زنگ بزنند یا در بزنند. . و به جلوی در می روی یا بعداً می

see: "Oh. What's this card?" You pick it up. "What? The postman was here? He didn't ring."

بینی: "اوه، این کارت چیست؟" شما آن را بردارید. "چی؟ پستچی اینجا بود؟ زنگ نزد."

So, next day I better get that postman, I'm going to tell him what I think of him. Well,

بنابراین، روز بعد بهتر است آن پستچی را بگیرم، به او بگویم که درباره او چه فکر می کنم. خوب،

not really. Probably best not to get into an argument, but anyway, you might say to

نه واقعا. احتمالاً بهتر است وارد بحث نشوید، اما به هر حال، ممکن است به

your friend who's with you at home:

دوستتان که در خانه با شماست بگویید:

"Will you look out for the postman, please?" Okay?

" لطفاً مراقب پستچی هستید؟" باشه؟

"To look out for", so we've got two prepositions there. If you look out for somebody, you don't

"به دنبال"، بنابراین ما دو حرف اضافه در آنجا داریم. اگر به دنبال کسی هستید، نمی

want to miss them. If you see them through the window, you go to the door quickly and say:

خواهید او را از دست بدهید. اگر آنها را از پنجره دیدید، سریع به سمت در می روید و می گویید:

"Oh. Could I have a word, please, about that card you put through yesterday? I was in, actually."

"اوه، لطفاً می توانم یک کلمه در مورد کارتی که دیروز گذاشتی؟ من در واقع وارد شدم."

Okay. Would you look out for the postman?

باشه. آیا به دنبال پستچی هستید؟

Next. Okay, you go into a shop and maybe it feels a little bit... You're not sure that

بعد. خوب، شما به یک مغازه می روید و شاید کمی احساس شود... مطمئن نیستید که

you can look around. Maybe it's a very expensive shop, an antique shop or something, and you're

بتوانید به اطراف نگاه کنید. شاید این یک مغازه بسیار گران قیمت ، یک مغازه عتیقه فروشی یا چیزی باشد، و

not sure it's okay to just look round, so: "May we look round the shop?"

مطمئن نیستید که خوب است فقط به اطراف نگاه کنید، بنابراین: "ممکن است دور مغازه را نگاه کنیم؟"

Okay. You say it to the assistant there. "Is it okay if we look round the shop?"

باشه. شما آن را به دستیار آنجا بگویید. "اشکالی ندارد اگر دور مغازه را نگاه کنیم؟"

And they say: "Yes", usually, because they want to sell you something.

و آنها می گویند: "بله" معمولاً، زیرا می خواهند چیزی به شما بفروشند.

Yeah. Okay. There are some shops apparently

آره باشه. بعضی مغازه‌ها هستند که ظاهراً از آمدن

where they don't like people coming in, and they say:

مردم خوششان نمی‌آید و می‌گویند:

"Oh no. I don't think we've got anything for you."

"اوه نه. فکر نمی‌کنم چیزی برای شما داشته باشیم."

Very strange. But anyway. May we look round the shop? Okay.

خیلی عجیب. ولی به هر حال. ممکن است دور مغازه را نگاه کنیم؟ باشه.

Next one: "He was looking through some books."

مورد بعدی: "او در چند کتاب نگاه می کرد."

Okay? So maybe he's got a pile of books, trying

باشه؟ بنابراین شاید او انبوهی از کتاب‌ها دارد، سعی

to decide which one to read maybe and just looking through that one, looking through

می‌کند تصمیم بگیرد کدام یک را شاید بخواند و فقط آن یکی را نگاه می‌کند،

that one and that one, trying to decide: "Which one shall I read next?" So you're looking

آن یکی و آن یکی را نگاه می‌کند، سعی می‌کند تصمیم بگیرد: " بعدش کدام را بخوانم؟" بنابراین شما در یک زمان به دنبال آن هستید

through one at a time. Okay? And then finally in this section:

. باشه؟ و در نهایت در این بخش:

"I look up to my boss." Okay?

"من به رئیسم نگاه می کنم." باشه؟

So again we have two prepositions here: "look up to". To look up to someone is if you...

بنابراین دوباره در اینجا دو حرف اضافه داریم: " نگاه کن". نگاه کردن به کسی این است که شما...

If you admire them, respect them, you think they really do a good job. You would like

اگر او را تحسین می کنید، به او احترام می گذارید، فکر می کنید واقعاً کار خوبی انجام می دهد. شما دوست

to be... Do your job as well as they do theirs. They inspire you, they impress you, you like

دارید باشید... کار خود را به همان خوبی که آنها کار خود را انجام می دهند، انجام دهید. آنها به شما الهام می دهند، شما را تحت تاثیر قرار می دهند، دوست دارید

working with them. So: I look up to my boss. I think he's really great. Okay? Right. So

با آنها کار کنید. بنابراین: من به رئیسم نگاه می کنم. من فکر می کنم او واقعا عالی است. باشه؟ درست. بنابراین

that's the first part of the lesson, and

این قسمت اول درس است و

now we'll move on to look at some nouns and other uses.

اکنون به بررسی برخی از اسم ها و کاربردهای دیگر می پردازیم.

Okay, so let's continue with the word "look" as a noun. Okay? So:

خوب، پس بیایید با کلمه "نگاه" به عنوان یک اسم ادامه دهیم. باشه؟ پس:

"a look", "the look",

«یک نگاه»، «نگاه»،

a noun. So, for example: "He gave her a strange look."

یک اسم. به عنوان مثال: "او نگاه عجیبی به او انداخت."

Meaning he looked at her in a strange

یعنی به طرز عجیبی به او نگاه کرد

way. But you can give someone a look, like that kind of thing. Okay.

. اما شما می توانید به کسی نگاه کنید، مانند این چیزها. باشه.

Strange look. He gave her a strange look.

نگاه عجیب نگاه عجیبی به او انداخت.

Okay? And similarly, the way your face looks:

باشه؟ و به همین ترتیب، شکل صورت شما:

"She has that look on her face." Okay?

"او آن قیافه را در صورتش دارد." باشه؟

"That look", which means: "Ah. I know what she's thinking."

"آن نگاه" که به این معنی است: "آه. من می دانم که او به چه فکر می کند."

You know, a particular look. Maybe a friend who every now and again likes to go out shopping and

میدونی یه نگاه خاص شاید دوستی که هرازگاهی دوست دارد برای خرید بیرون برود و

spend a lot of money because they're a bit bored maybe,

پول زیادی خرج کند زیرا کمی حوصله اش سر رفته است، شاید،

so: "Ah. I know she's got that look on her face.

بنابراین: "آه. می دانم که چهره اش اینطور است.

She's going to go off shopping in a minute and spend hundreds of pounds.

او قصد دارد از آنجا خرید کند. یک دقیقه و صدها پوند خرج کن.

I know that look."

من این نگاه را می شناسم."

Okay, so that's the idea with that one. And finally here:

خوب، پس این ایده با آن یکی است. و در نهایت اینجا:

"Can I have a look?"

"می توانم نگاهی بیندازم؟"

So "a look". If some friends are looking at some photographs from somebody's

بنابراین "یک نگاه". اگر برخی از دوستان به چند عکس از تعطیلات کسی نگاه می

holiday and they haven't sort of asked you: "Would you like to see?" But you... You want

کنند و به نوعی از شما نپرسیده اند: "دوست داری ببینی؟" اما تو... تو

to see what the pictures are like, and so you come up and you say: "Can I have a look?"

میخوای ببینی عکسا چجوری هستن و میای بالا و میگی: "میتونم نگاه کنم؟"

So, that's what you say. "A look". Can I have a look? Right.

بنابراین، این همان چیزی است که شما می گویید. "نگاه". می توانم نگاهی بیندازم؟ درست.

Okay. So that's as a noun.

باشه. بنابراین آن به عنوان یک اسم است.

Okay, so moving on to the final examples, other uses of the word "look" and where they're

بسیار خوب، پس به سراغ نمونه های نهایی، دیگر کاربردهای کلمه "نگاه" و جایی که آنها

sometimes combined with a longer word used in a particular way. So, for example, if somebody

گاهی اوقات با یک کلمه طولانی تر به روشی خاص استفاده می شوند، ترکیب می شوند. به عنوان مثال، اگر کسی

says about somebody: "She's a looker!" it means she's very beautiful, very pretty. She's a looker.

در مورد کسی بگوید: "او یک نگاه است!" این بدان معنی است که او بسیار زیبا، بسیار زیبا است. او یک نگاه است.

Okay? That's quite a colloquial, slang way of saying it. A little bit more

باشه؟ این یک روش کاملاً عامیانه و عامیانه برای گفتن آن است. کمی

formal, this means the same thing: "She's good-looking." She looks good. She looks beautiful.

رسمی تر، این به همین معنی است: "او خوش قیافه است." او خوب به نظر می رسد. او زیبا به نظر می رسد.

Pretty. She's good-looking. Okay? So they mean the same thing, but this one is very

بسیار. او خوش قیافه است باشه؟ بنابراین منظور آنها یکسان است، اما این یکی بسیار

informal, this one is more formal. Okay?

غیر رسمی است، این یکی رسمی تر است. باشه؟

And then, sadly, she's not been very well or she's got... She's now 10 years older or

و بعد، متأسفانه، حالش خیلی خوب نیست یا حالش خوب شده است... او اکنون 10 سال بزرگتر شده یا

something: "She's losing her looks."

چیزی شبیه به این: " او ظاهرش را از دست می دهد."

So losing your looks is when you have been very beautiful

بنابراین از دست دادن ظاهرتان زمانی است که بسیار زیبا

or very pretty, but then as you get older or if you've been ill,

یا بسیار زیبا بوده اید، اما با افزایش سن یا اگر بیمار شده اید،

you can lose your good-lookingness.

می توانید خوش تیپی خود را از دست بدهید.

Okay? So, losing. Losing your looks. Okay.

باشه؟ بنابراین، از دست دادن. از دست دادن ظاهرت باشه.

And then a word that uses "look" in it: "a lookout post". "Can you see the lookout post?"

و سپس کلمه ای که از "نگاه" در آن استفاده می کند: "یک پست مواظب". "آیا می توانید پست مواظب را ببینید؟"

This is some post where it's quite high up, you maybe go up a ladder or something and

این پستی است که در آن بسیار بلند است ، شاید از یک نردبان یا چیزی بالا بروید و

you stand at the top. It could be like on a beach where the... The people who rescue

در بالای آن بایستید. این می تواند مانند یک ساحل باشد که در آن...

people who are having difficulties in the sea, they run out and save them. So there's

افرادی که افرادی را که در دریا مشکل دارند را نجات می دهند، فرار می کنند و آنها را نجات می دهند.

the lookout post sometimes on the beach. So: "Can you see the lookout post?" So

بنابراین پست مراقبت گاهی اوقات در ساحل وجود دارد. بنابراین: "آیا می توانید پست مواظب را ببینید؟" بنابراین

"lookout post" is where you look out from. You look out from that position, so that's why it's

"پست مواظب" جایی است که شما از آن مراقبت می کنید. شما از آن موقعیت به بیرون نگاه می کنید، به همین دلیل است که به

called lookout, always one word.

آن مواظب، همیشه یک کلمه می گویند.

And then also using this word "lookout" in a slightly different way:

و سپس از این کلمه "lookout" به روشی متفاوت استفاده کنید:

"I'm on the lookout for a good second-hand car."

"من در جستجوی یک ماشین دست دوم خوب هستم."

So that means I'm looking out for. Like we had:

پس این بدان معناست که من به دنبال آن هستم. مثل ما:

"Can you look out for the postman?" this has now turned into a noun. I'm on the lookout. I'm searching

"می‌توانی مراقب پستچی باشید؟" این اکنون به یک اسم تبدیل شده است. من مواظب هستم

for a good second-hand car. "Second-hand" is when someone else has already used the

دنبال یه ماشین دست دوم خوب میگردم «دست دوم » زمانی است که شخص دیگری قبلاً از خودرو استفاده کرده

car, but they're now selling it to another person. So, second-hand car, but a good one

است، اما اکنون آن را به شخص دیگری می‌فروشد. بنابراین، ماشین دست دوم، اما یک ماشین خوب

that's still reasonable to drive.

که هنوز رانندگی معقولی دارد.

Okay, so I hope that's been helpful.

خوب، پس امیدوارم که مفید بوده باشد.

And if you'd like to take a quiz to test your knowledge,

و اگر می خواهید برای آزمایش دانش خود در یک مسابقه شرکت کنید،

please go to the website, www.engvid.com, and do the quiz.

لطفاً به وب سایت www.engvid.com بروید و آزمون را انجام دهید.

And please subscribe to my YouTube channel if you'd like to keep in touch with new lessons as they come out.

و اگر مایلید با دروس جدید در ارتباط باشید، لطفاً در کانال YouTube من مشترک شوید.

Okay. Well, that's all for now.

باشه. خوب، فعلاً همین است.

See you soon. Bye.

به زودی میبینمت. خدا حافظ.