English Pronunciation: -ING & -INK word endings

Hello.

سلام.

I'm Gill from at engVid, and we have a lesson today on pronunciation of two sounds, which

من گیل هستم از engVid، و امروز درسی داریم در مورد تلفظ دو صدا،

are similar, but different: "ing", which comes at the end of a lot of verbs: "walking", "talking",

که شبیه هم هستند، اما متفاوت هستند: "ing"، که در انتهای بسیاری از افعال آمده است: "راه رفتن"، "حرف زدن"،

"cooking", "cleaning", that sort of thing; the present participle.

"آشپزی"، "تمیز کردن"، این نوع چیزها. فاعل

And another one: "ink", which also has a sort of "in" sound in it as well, so they are...

و یکی دیگر: "جوهر" که یک جور صدای "در" نیز در آن وجود دارد، بنابراین آنها هستند ...

They have a similarity, but there's also a difference.

آنها شباهت دارند، اما یک تفاوت نیز وجود دارد .

So, I find that with some of my students, they don't quite get the pronunciations right,

بنابراین، متوجه شدم که در مورد برخی از دانش‌آموزانم، آنها تلفظ را کاملاً درست نمی‌دانند،

and some students with "ing" do a sort of hard "g" sound at the end, like: "ing", "ing",

و برخی از دانش‌آموزان با "ing" نوعی صدای سخت "g" را در پایان انجام می‌دهند، مانند: "ing"، "ing" ،

but you don't need to do that.

اما شما نیازی به انجام این کار ندارید.

You can stop before that hard "g" sound.

شما می توانید قبل از آن صدای سخت "g" متوقف شوید.

It looks, from the spelling, as if it's needed, but it's not, so it's just: "ing", "ing",

از نظر املایی به نظر می رسد که لازم است، اما اینطور نیست، بنابراین فقط این است: "ing"، "ing"،

"ing", and it's sort of in the throat, and you don't have to do a "ga", "ga" in...

"ing"، و به نوعی در گلو است، و شما لازم نیست یک "" انجام دهید. گا»، «گا» در ...

In your mouth, the sound in the mouth with it.

در دهان تو، صدا در دهان با آن.

So: "ing".

بنابراین: "ing".

And then with "ink", there's still a "in" sound in it, but it ends with a "k".

و سپس با "جوهر"، هنوز صدای "in" در آن وجود دارد، اما با "k" به پایان می رسد.

And I find also some of my students, maybe from Eastern Europe in particular, say "ink"

و همچنین می‌بینم که برخی از دانش‌آموزانم، شاید به‌ویژه از اروپای شرقی،

when they're really trying to say "ing", so they might say: "singingk", "lookingk", "cleaningk",

وقتی واقعاً سعی در گفتن «ing» دارند، می‌گویند «جوهر»، بنابراین ممکن است بگویند: «singingk»، «lookingk»، «cleaningk»،

and that also is wrong.

و این نیز اشتباه است

So, no hard "g" and no "k" for the "ings".

بنابراین، "g" سخت و "k" برای "ings" وجود ندارد.

So, I thought what we could do is look at some words that are real words in both...

بنابراین، فکر کردم کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که به چند کلمه نگاه کنیم که در هر دو کلمه واقعی هستند...

Under both headings.

در هر دو عنوان.

So, we've got: "sing" and "sink", so it helps you to practice the slight difference between

بنابراین، ما داریم: "خواندن" و "سینک"، بنابراین به شما کمک می کند تفاوت جزئی بین

them.

آنها را تمرین کنید.

So, also hopefully there may be some new vocabulary here for you, so you can learn some new words

بنابراین، همچنین امیدوارم که ممکن است واژگان جدیدی در اینجا برای شما وجود داشته باشد، بنابراین می توانید همزمان چند کلمه جدید را یاد بگیرید

at the same time.

.

So, let's have a look.

بنابراین، بیایید نگاهی بیندازیم.

Let's go through the "ings" first, so: "sing", and we can also...

بیایید ابتدا از "ینگ" ها عبور کنیم، بنابراین: "خواندن"، و همچنین می توانیم ...

With some of these, if they're a verb, we can say: "singing", "singing", so both of

با برخی از اینها، اگر فعل باشند، می توانیم بگوییم: "خواندن"، "خواندن"، پس هر دوی

those sounds; that sound comes twice.

آن ها صدا؛ آن صدا دوبار می آید

"Singing".

"آواز خواندن".

So, don't make the "ga" or "ka" sound with it.

بنابراین، صدای "گا" یا "کا" را با آن در نیاورید.

"Thing", "thing".

"چیز"، "چیز".

"Ring", so you could have: "ringing", "ringing", and it's just "na", "na", "na" in your throat,

«زنگ»، پس می‌توانی: «زنگ»، «زنگ»، و فقط «نا»، «نا»، «نا» در گلویت باشد،

like that.

مثل آن.

"Ringing", "ringing".

"زنگ"، "زنگ".

Okay.

باشه.

"Ping", "pinging", "pinging".

"پینگ"، "پینگ"، "پینگ".

So, "ping"...

پس «پینگ»...

"Ping" is a funny word.

«پینگ» کلمه خنده‌داری است.

It sort of suggests a sound, like a little ringing sound: "Ping, ping, ping", if something

به نوعی صدایی مانند صدای زنگ کوچک را نشان می دهد : "پینگ، پینگ، پینگ"، اگر

makes that sort of sound.

چیزی آن نوع صدا را تولید کند.

And also it's used in computing, if you ping someone to see how long it takes for a message

و همچنین در محاسبات استفاده می‌شود، اگر به کسی پینگ کنید تا ببینید چقدر طول می‌کشد تا یک

to arrive.

پیام برسد.

Or some people just say: "I'll ping that across to you", meaning: I will email it across to you.

یا برخی افراد فقط می گویند: "من آن را برای شما پینگ خواهم کرد "، یعنی: آن را برای شما ایمیل می کنم.

They use "ping" to mean send, as well as the more technical meaning of seeing how long

آنها از "پینگ" به معنای ارسال استفاده می کنند، و همچنین از معنای فنی تر برای دیدن اینکه چقدر طول

it takes for a message to reach somewhere.

می کشد تا یک پیام به جایی برسد، استفاده می کنند.

Okay.

باشه.

So: "ping" and "pinging".

پس: «پینگ» و «پینگ».

"Bring", I'm sure you know that word.

"بیاور"، مطمئنم که این کلمه را می دانی.

"Bring", to bring something with you.

«بیاور» برای آوردن چیزی با خود.

I...

من...

"Will you bring a bottle to the party?"

"آیا یک بطری به مهمانی می آوری؟"

Something like that.

یه چیزی شبیه اون.

"Wing" on a bird, the...

"بال" روی پرنده،

The bird flies with the wings.

... پرنده با بال پرواز می کند.

"Wing".

"بال".

Okay.

باشه.

"Ming" has a capital "M" because it's the Ming dynasty in China, so you get very valuable

"Ming" دارای "M" بزرگ است زیرا این سلسله مینگ در چین است، بنابراین شما قطعات بسیار ارزشمندی

pieces of pottery or porcelain.

از سفال یا چینی به دست می آورید.

A vase - you could have a Ming vase, for example; very valuable, very old.

یک گلدان - برای مثال می توانید یک گلدان مینگ داشته باشید. بسیار ارزشمند، بسیار قدیمی

So: "Ming".

بنابراین: "مینگ".

Okay.

باشه.

"King", I'm sure you know the word "king".

"شاه"، مطمئنم که شما کلمه "شاه" را می شناسید.

The king and the queen in countries where they have royalty.

پادشاه و ملکه در کشورهایی که دارای حق سلطنت هستند.

"King".

"پادشاه".

Ah, now this is a funny one.

آه، حالا این یکی خنده دار است.

"Bling" is a little bit sort of an informal, slang word.

"بلینگ" کمی یک کلمه غیررسمی و عامیانه است.

It refers to people who like to wear a lot of jewellery, lots of very noticeable, thick...

به افرادی اطلاق می شود که دوست دارند جواهرات زیادی بپوشند، بسیاری از جواهرات بسیار قابل توجه، ضخیم ...

A thick, gold necklace, lots of rings, big rings on their hands, on their fingers.

یک گردنبند طلایی ضخیم، تعداد زیادی حلقه، حلقه های بزرگ در دستان خود، روی انگشتانشان.

Just to show how much money they have, they buy lots of jewellery, and it's big and shiny,

فقط برای اینکه نشان دهند چقدر پول دارند، جواهرات زیادی می خرند، آن هم بزرگ و براق،

and that's called "bling".

و به این می گویند «بلینگ».

A lot of very noticeable jewellery is... is called "bling", to show off how much money

بسیاری از جواهرات بسیار قابل توجه است که ... "بلینگ" نامیده می شود، برای نشان دادن مقدار پولی

you have to spend on things like that.

که باید برای چیزهایی مانند آن خرج کنید.

So, that's quite a funny word.

بنابراین، این یک کلمه کاملا خنده دار است.

Okay.

باشه.

So, just to go on to the "ink", so: "sink".

بنابراین، فقط برای رفتن به "مرکب"، بنابراین: "غرق".

So, you still get the "in" sound in it, but you can then put the "k" on.

بنابراین، شما همچنان صدای "in" را در آن دریافت می کنید، اما سپس می توانید "k" را روی آن قرار دهید.

So, you might have: "sinking"; you might actually add "ing" to it.

بنابراین، ممکن است داشته باشید: "غرق شدن"; در واقع ممکن است "ing" را به آن اضافه کنید.

A lot of these, you could add "ing".

بسیاری از این ها، می توانید "ing" را اضافه کنید.

So, you can practice both in...

بنابراین، شما می توانید هر دو را در ...

In one word: "sink" and "sink"... "sinking", "sinking", so that's a good one for practicing

در یک کلمه: "غرق" و "غرق" ... "غرق شدن"، "غرق شدن"، بنابراین برای تمرین

both in one word.

هر دو در یک کلمه خوب است.

And: "thinking", "thinking".

و: «تفکر»، «تفکر».

Okay.

باشه.

"Sink", when you go under water, you sink; or if you throw a stone into the water, it's

«غرق»، وقتی زیر آب رفتی غرق می شوی; یا اگر سنگی را در آب بیندازید،

heavy so it sinks; it goes down to the bottom.

سنگین است، بنابراین فرو می‌رود. به پایین می رود.

"Thinking".

"فكر كردن".

Okay.

باشه.

A "rink" is where people skate on the ice; an ice rink.

"پیست" جایی است که مردم روی یخ اسکیت می کنند. یک پیست یخ

Ice-skating rink.

پیست اسکیت روی یخ.

Okay.

باشه.

Which is either circular or square, where you can go skating.

که یا دایره ای یا مربعی است، جایی که می توانید اسکیت کنید.

Okay.

باشه.

So, "rink".

بنابراین، "پیست بازی".

"Pink" - the colour.

"صورتی" - رنگ.

I've got pink on; that's a nice coincidence.

من صورتی به تن دارم. این یک اتفاق خوب است

"Pink".

"رنگ صورتی".

"Brink" means the edge of something.

«برینک» به معنای لبه چیزی است.

If you're on the edge of a... a pond or something, you're on the brink of the pond; the edge.

اگر در لبه یک... برکه یا چیزی هستید، در لبه برکه هستید. لبه.

"Brink".

"برینک".

"Wink" - when you close one eye like this, which is supposed to mean something to somebody.

"چشمک" - وقتی یک چشم را به این شکل می بندید، که قرار است برای کسی معنی داشته باشد.

If you're sharing a joke with somebody or a secret, you might wink at them.

اگر شوخی یا رازی را با کسی به اشتراک می گذارید، ممکن است به او چشمک بزنید.

So, "winking", "winking".

بنابراین، "چشمک"، "چشمک".

You can practice both in one word, there.

شما می توانید هر دو را در یک کلمه، در آنجا تمرین کنید.

"Mink" is a fur; very expensive fur.

"مینک" خز است. خز بسیار گران قیمت

So, you might have a fur coat, and the mink is a little animal which is bred specially

بنابراین، شما ممکن است یک کت خز داشته باشید، و راسو حیوان کوچکی است که مخصوصاً

for fur coats.

برای کت های خز پرورش داده می شود.

But it's not very acceptable nowadays; people don't like to see people wearing fur coats

اما امروزه چندان قابل قبول نیست. مردم دوست ندارند افرادی را ببینند که کتهای خز

which are animal... real animal furs, because... because of the way the animals are treated,

حیوانی می پوشند... خزهای واقعی حیوانات، زیرا... به دلیل نحوه رفتار با حیوانات،

just to produce fur for somebody to wear an expensive coat.

فقط برای تولید خز برای کسی که یک کت گران قیمت بپوشد.

A lot of people don't really approve of that now.

بسیاری از مردم در حال حاضر واقعاً آن را تأیید نمی کنند.

So, anyway, a mink coat is very expensive because of the...

بنابراین، به هر حال، یک کت راسو به دلیل

The cost of producing it.

... هزینه تولید آن بسیار گران است.

"Mink".

"مینک".

Okay.

باشه.

"Kink"... a "kink" is if you've got maybe a piece of...

"پیچیدگی"... یک "پیچیدگی" این است که شاید

A piece of wood or a piece of metal, but it's not straight; it has a kink in it.

یک تکه چوب یا یک تکه فلز داشته باشید، اما صاف نیست. یک پیچ خوردگی در آن دارد.

It's...

It's got something, a little bend in it or something.

این... چیزی دارد، کمی خم می شود یا چیزی.

And you may also have heard of a pop group from the 1960s called "The Kinks" with a capital

و همچنین ممکن است در مورد یک گروه پاپ از دهه 1960 به نام "The Kinks" با بزرگ

"K".

"K" شنیده باشید.

The Kinks, who were very popular, and they're still...

کینکس ها که خیلی محبوب بودند و هنوز هم هستند...

Their music is still popular now, really, with a lot of people.

موسیقی آنها هنوز هم محبوب است، واقعاً در بین افراد زیادی.

The Kinks.

کینکس ها

So, there's also the adjective: "kinky", which has a slightly different meaning.

بنابراین، صفت "پیچیده" نیز وجود دارد که معنای کمی متفاوت دارد.

You can have kinky boots, for example.

برای مثال می توانید چکمه های گره خورده داشته باشید.

If you have boots to wear which maybe are leather, they might be...

اگر چکمه هایی برای پوشیدن دارید که شاید چرمی هستند، ممکن است ...

Come up to your thighs, they look very interesting, interesting style - they're called "kinky

تا ران های خود بیایید، آنها بسیار جالب و سبک جالب به نظر می رسند - به آنها "چکمه های پیچ خورده" می گویند

boots".

.

Okay?

باشه؟

And then "blink", it's like "wink", only usually you close both eyes and open them again - that's

و سپس "پلک زدن"، مانند "چشمک" است، فقط معمولاً هر دو چشم را می بندی و دوباره باز می کنی -

to blink.

یعنی پلک زدن.

So, you can say: "blinking", "blinking" like that, and practice both in one word.

بنابراین، می توانید بگویید: "چشمک زدن"، "چشمک زدن" به این صورت، و هر دو را در یک کلمه تمرین کنید.

Okay, so I hope that's helpful.

خوب، پس امیدوارم مفید باشد.

I know it's quite difficult to... to get used to the... producing the sound; you have to

می دانم که عادت کردن به تولید صدا بسیار دشوار است . شما باید

practice it, really, until you've got it.

آن را تمرین کنید، واقعا، تا زمانی که آن را بدست آورید.

So, it helps to have these words written down and have a list at home where you can just

بنابراین، نوشتن این کلمات و داشتن فهرستی در خانه کمک می‌کند تا

go through it and read them off maybe once a day or something just to get used to the

بتوانید آن‌ها را مرور کنید و شاید یک بار در روز آنها را بخوانید یا فقط برای عادت کردن به

sound.

صدا.

So, just to recap: "sing", "ing", "ing", it's like that in the throat.

بنابراین، فقط برای جمع بندی: "آواز"، "ing"، "ing"، آن را مانند آن در گلو.

"Sing", "singing", "singing".

"آواز"، "آواز"، "آواز".

So, don't make a "ga" or a "ka" at the end for that.

بنابراین، برای این کار یک «گا» یا «کا» در پایان نسازید .

And then these also have the "in" in them, but with a "k" sound.

و سپس اینها نیز "in" را در خود دارند، اما با صدای "ک".

"Sink", "sink".

"سینک"، "غرق".

And also there's the...

و همچنین

The stuff that you write with: "ink" that you put in your pen or that's already in the

... چیزهایی که با آن می نویسید: "جوهر" که در قلم خود قرار داده اید یا از قبل در

pen; the ink, ink.

قلم است. جوهر، جوهر

So, it's "in" in your throat with a "k" added, but no "k" for this one.

بنابراین، "in" در گلوی شما با یک "k" اضافه شده است، اما هیچ "k" برای این یکی وجود ندارد.

Okay, so maybe just to finish, I will read through these quickly without too much emphasis

خوب، پس شاید فقط برای تمام کردن، اینها را سریع و بدون تاکید

so that you can hear them in a sort of normal...

زیاد می خوانم تا بتوانید آنها را به نوعی عادی بشنوید...

At a normal speed.

با سرعت عادی.

Okay.

باشه.

Right, so here we go: "sing", "singing", "thing", "ring", "ringing", "ping", "pinging", "bring",

درست است، پس اینجا می رویم: "آواز"، "آواز خواندن"، "چیز"، "حلقه"، "زنگ"، "پینگ"، "پینگ"، "آوردن"،

"bringing", "wing", "Ming", "king", "bling".

"آوردن"، "بال"، "مینگ" ، "شاه"، "بلینگ".

Okay.

باشه.

"Sink", "sinking", "think", "thinking", "rink", "pink", "brink", "wink", "winking", "mink",

"غرق"، "فکر کردن"، "فکر کردن"، "پیست"، "صورتی"، "پرده"، "چشمک"، "چشمک"، "راسو"،

"kink", "blink", "blinking".

"چرخش"، "چشمک"، "چشمک زدن" ".

Okay, so I hope that's helpful.

خوب، پس امیدوارم مفید باشد.

So, please go to the website, www.engvid.com where there will be a quiz.

بنابراین، لطفاً به وب سایت www.engvid.com بروید که در آن یک مسابقه برگزار می شود.

And please subscribe to my channel if you've enjoyed this lesson.

و اگر از این درس لذت بردید لطفاً در کانال من عضو شوید .

And hope to see you again soon.

و امیدوارم به زودی دوباره شما را ببینم.

Okay.

باشه.

Thanks for watching.

ممنون از ملاحظه تان.

Bye.

خدا حافظ.