English Pronunciation: How to say words beginning in W + vowel

Hello.

سلام.

I'm Gill at engVid, and today we have a lesson on pronunciation which is connected with the

من Gill در engVid هستم، و امروز یک درس در مورد تلفظ داریم که با

letter "w", and how in some words, which are usually very short words, the "w" makes a

حرف "w" مرتبط است، و اینکه چگونه در برخی از کلمات، که معمولاً کلمات بسیار کوتاه هستند، "w"

difference to the vowel sound.

در صدای مصوت تفاوت ایجاد می کند.

Okay.

باشه.

So, it's worth knowing about these, and also to know that there are exceptions as well.

بنابراین، ارزش دانستن این موارد را دارد و همچنین بدانید که استثناهایی نیز وجود دارد.

So, some words this happens; other words it doesn't happen, so it helps to know which

بنابراین، برخی از کلمات این اتفاق می افتد. به عبارت دیگر این اتفاق نمی افتد، بنابراین کمک می کند که بدانیم

ones are which, which ones change the vowel sound and which ones don't change the vowel sound.

کدام یک، کدام یک صدای مصوت را تغییر می دهند و کدام یک صدای مصوت را تغییر نمی دهند.

Okay, so let's have a look at some examples.

خوب، پس بیایید به چند نمونه نگاهی بیندازیم.

So, these short words, they all have the same vowel sound, so: "bad", "dad", "had", "lad",

بنابراین، این کلمات کوتاه، همه آنها یک صدای مصوت دارند، بنابراین: "بد"، "بابا"، "داشت"، "پسر"،

"mad", "sad" have the "ah" vowel sound.

"دیوانه"، "غمگین" صدای مصوت "آه" دارند.

I'll explain the meanings of the words in a minute, but when you come to "w", it's not

من معانی کلمات را در یک دقیقه توضیح خواهم داد ، اما وقتی به "w" رسیدید، تلفظ نمی شود

pronounced: "wad"; it's pronounced "wod", so it's like an "o": "wo" sound.

: "wad"; آن را "wod" تلفظ می کنند، بنابراین مانند صدای "o": "wo" است.

"ah", "o".

"آه"، "او".

So, the "w" changes the vowel sound.

بنابراین، "w" صدای مصوت را تغییر می دهد.

Okay.

باشه.

So, let me just go over that again.

بنابراین، اجازه دهید دوباره آن را مرور کنم.

So, you probably know the word "bad".

بنابراین، احتمالاً کلمه "بد" را می دانید.

"Dad" is an informal name for a father.

«پدر» نامی غیر رسمی برای پدر است.

Your father, you might call them: "Dad" or "Daddy".

پدرت، ممکن است آنها را صدا کنی: "بابا" یا "بابا".

So: "bad", "dad".

بنابراین: "بد"، "بابا".

"Had" - past tense of "have".

"داشت" - زمان گذشته "داشتن".

"Lad" is another slightly informal word for a boy; a young boy or a young man.

"پسر" یکی دیگر از کلمات کمی غیر رسمی برای پسر است. یک پسر جوان یا یک مرد جوان.

A lad.

یک پسر بچه

"Mad" is if you're angry or if you're crazy; it can mean both.

"دیوانه" اگر عصبانی هستید یا دیوانه هستید. می تواند به معنای هر دو باشد.

"Mad" in two different ways.

"دیوانه" به دو صورت متفاوت.

And "sad" if you're feeling...

و "غمگین" اگر احساس می کنی...

If you're feeling sad, you're unhappy.

اگر احساس غمگینی می کنی، ناراضی هستی.

I'm sure you know that word.

من مطمئنم که شما این کلمه را می دانید.

Okay.

باشه.

Oh, and then this word: "wad" is a strange word, but it means a collection, usually of

اوه، و بعد این کلمه: "واد" کلمه عجیبی است، اما به معنای مجموعه ای است، معمولاً

either pieces of paper or maybe a piece of material in a lump.

از تکه های کاغذ یا شاید یک تکه مواد در یک توده.

So, you might have a wad of money, for example.

بنابراین، برای مثال، ممکن است مقدار زیادی پول داشته باشید.

If you have some bank notes, paper money and you have a lot of them in your hand, so 20

اگر تعدادی اسکناس، پول کاغذی دارید و تعداد زیادی از آنها در دست دارید، بنابراین 20

or more and it's quite a thick...

یا بیشتر و کاملاً ضخیم است

You'd say: "It's a thick wad of money."

... می گویید: "این یک دسته پول است."

Or if you have some cloth in your hand, you could say: "That's a wad of cloth."

یا اگر مقداری پارچه در دست دارید، می توانید بگویید: "این یک پارچه است."

Okay.

باشه.

So, it's a strange word, but it's quite useful sometimes.

بنابراین، کلمه عجیبی است، اما گاهی اوقات کاملاً مفید است .

So...

پس...

Okay, so: "bad", "dad", "had", "lad", "mad", "sad", "wad".

باشه، پس: «بد»، «بابا»، «داشت»، «پسر»، «دیوانه»، «غمگین»، «واد».

Right.

درست.

So, next one, so this is the "ah" vowel sound: "ban", "can", "man", "ran", "tan", "van".

بنابراین، بعدی، بنابراین این صدای مصوت "آه" است: "بان"، "می تواند"، "مان"، "ران"، "تان"، "وان".

But when we come to this, it's: "wan", "wan".

اما وقتی به این می رسیم، این است: «وان»، «وان».

So, it's the same vowel sound as "wad"; "wad", "wan", "wan".

بنابراین، این همان صدای مصوت "واد" است. "واد"، "وان"، "وان".

So, I'll explain the meanings of the words as well.

بنابراین، من معانی کلمات را نیز توضیح خواهم داد .

"Ban" - when you ban something, you try to stop it happening.

"منع" - وقتی چیزی را ممنوع می کنید، سعی می کنید جلوی آن را بگیرید.

"Can", it's either I can do something or it's a metal can container for a drink or whatever;

«می‌توانم»، یا می‌توانم کاری انجام دهم یا ظرف قوطی فلزی برای نوشیدنی یا هر چیز دیگری.

a tin can for food or drink.

یک قوطی حلبی برای غذا یا نوشیدنی

"Man", I'm sure you know.

"مرد"، مطمئنم که می دانی.

"Ran" - the past tense of "run".

"ران" - زمان گذشته "دویدن".

"Tan".

"تن".

If you go on holiday and your skin gets browner...

اگه تعطیلات رفتی و پوستت قهوه ای شد...

My skin is very light-coloured.

پوستم خیلی روشنه.

If...

اگر ...

If I go somewhere hot and sunny and I get browner, a browner skin, that's called a "tan",

اگر من به جایی گرم و آفتابی بروم و قهوه ای تر شدم، پوست قهوه ای تر، به آن می گویند "برنزه"

a "sun tan".

، "برنزه آفتاب".

Okay.

باشه.

And a "van" - a vehicle that people drive; bigger than a car.

و یک "ون" - وسیله نقلیه ای که مردم رانندگی می کنند. بزرگتر از ماشین

A van.

ون.

So...

پس...

And then this one: "wan" is...

و بعد این یکی: «وان» است...

Means pale.

یعنی رنگ پریده.

So, again, if you think of pale skin, that's "wan".

بنابراین، دوباره، اگر به پوست رنگ پریده فکر می کنید، آن "وان" است.

If someone looks very pale and ill, they look wan.

اگر فردی بسیار رنگ پریده و بیمار به نظر برسد، ضعیف به نظر می رسد.

It suggests someone who's not really looking well because they're so pale.

این به کسی نشان می دهد که واقعاً ظاهر خوبی ندارد زیرا رنگ پریده است.

Okay.

باشه.

So: "ban", "can", "man", "ran", "tan", "van", "wan".

پس: «بان»، «کن»، «مرد»، «ران»، «تان»، «وان»، «وان».

So, the vowel sound changes.

بنابراین، صدای مصوت تغییر می کند.

Okay?

باشه؟

So, next one we've got: "bar".

بنابراین، مورد بعدی ما داریم: "نوار".

So, this is the "ah" sound.

بنابراین، این صدای "آه" است.

"Bar", "car", "far", "jar", "tar", but then we have "war".

«بار»، «ماشین»، «دور»، «جار»، «تار»، اما پس از آن «جنگ» داریم.

So, it's an "aw" sound.

بنابراین، این یک صدای "او" است.

Okay.

باشه.

So: "bar" is a...

پس: «بار»

Is a bar; a metal...

یک ... میله است; یک فلز...

Piece of metal...

تکه فلز...

A metal rod, or a bar in a cocktail bar or a pub, a wine bar.

یک میله فلزی، یا یک میله در یک کوکتل بار یا یک میخانه، یک بار شراب.

So, different meanings of that word: "bar".

پس معانی مختلف آن کلمه: «بار».

A "car" that you drive.

یک "ماشین" که شما رانندگی می کنید.

"Far" - a long way; distance.

"دور" - راه طولانی؛ فاصله

A "jar" is a container.

«کوزه» یک ظرف است.

"Tar" is...

"تار

It's short for "tarmac", which is the black stuff that is put on, on the road usually;

" مخفف "tarmac" است، که معمولاً در جاده ها روی آن قرار می گیرد.

a covering for the road.

پوششی برای جاده

The tar; black, sticky stuff that just dries and goes hard - that's tar.

تار؛ مواد سیاه و چسبناک که فقط خشک می شوند و سفت می شوند - این قیر است.

So, but "war", of course, sadly we all know what "war" means - conflict, fighting, battles,

بنابراین، اما "جنگ"، البته، متأسفانه همه ما می دانیم که "جنگ" به چه معناست - درگیری، جنگ، نبرد،

and so on.

و غیره.

So, we've got: "bar", "car", "far", "jar", "tar", "war".

بنابراین، ما داریم: "بار"، "ماشین"، "دور"، "جار"، "تار"، "جنگ".

Okay?

باشه؟

Next one.

بعدی.

So, we've got the "ah" sound again.

بنابراین، ما دوباره صدای "آه" را دریافت کردیم.

"Bat", "cat", "fat", "hat", "rat", "sat", but then we have "what", so it's "ah" again.

«خفاش»، «گربه»، «چاق»، «کلاه»، «موش»، «نشسته»، اما پس از آن «چه» داریم، پس دوباره «آه» است.

"What".

"چی".

We have the word: "What?" the question word.

ما این کلمه را داریم: "چی؟" کلمه سوال

"What?

"چی؟

What is that?

اون چیه؟

What are you doing?

چیکار میکنی؟

What?"

چی؟"

Or this spelling of "watt", which is a unit of electricity.

یا این املای «وات» که واحد برق است.

But they're spelt differently, but they sound the same, so that's the closest we have to

اما املای آنها متفاوت است، اما صدای آنها یکسان است، بنابراین نزدیکترین چیزی است که ما به

these words with the "w".

این کلمات با "w" داریم.

So, a "bat" is...

بنابراین، یک "خفاش" است...

Oh dear.

اوه عزیزم.

A little animal with wings that flies at night.

حیوان کوچک با بال که در شب پرواز می کند.

A bat, which people are a bit scared about.

خفاشی که مردم کمی از آن می ترسند.

But they...

اما آنها...

They hang upside down in caves or on trees, and I think they're...

آنها برعکس در غارها یا روی درختان آویزان می شوند و فکر می کنم

They're blind, but they use radar.

آنها... کور هستند، اما از رادار استفاده می کنند.

They can't see, but they use radar to find their way around.

آنها نمی توانند ببینند، اما از رادار برای یافتن راه خود استفاده می کنند.

So, bats.

پس خفاش ها

Or a "bat" can be something you play a sport with, like a cricket bat.

یا "خفاش" می تواند چیزی باشد که با آن ورزش می کنید، مانند خفاش کریکت.

Oh, have a look at my cricket lesson if it's available yet.

اوه، اگر هنوز در دسترس است، به درس کریکت من نگاهی بیندازید .

Okay?

باشه؟

So: "bat" can be a...

بنابراین: "خفاش" می تواند یک ...

Something you hit a ball with in a sport.

چیزی باشد که در ورزش با آن به توپ ضربه می زنید.

Okay.

باشه.

"Cat" - I'm sure you know what a cat is; little animal.

"گربه" - من مطمئن هستم که شما می دانید گربه چیست. حیوان کوچک

"Fat" - someone's who's got too much...

"چاق" - کسی که بیش از حد دریافت کرده است ...

They eat too much or they're not...

آنها بیش از حد می خورند یا نیستند ...

You know, they...

می دانید، آنها ...

They have a lot of excess fat.

آنها چربی اضافی زیادی دارند.

Okay.

باشه.

"Hat" that you put on your head.

«کلاهی» که بر سر می گذارید.

A "rat" is like a mouse, only bigger.

"موش" مانند موش است، فقط بزرگتر.

Not very nice.

خیلی قشنگ نیست

"Sat" - past tense of "sit": To sit down.

«سَت» - ماضی «نشستن»: نشستن.

He sat.

او نشسته.

And then I've explained these two.

و سپس این دو را توضیح دادم.

So: "bat", "cat", "fat", "hat", "rat", "sat", "what", "watt".

پس: «خفاش»، «گربه»، «چاق»، «کلاه»، «موش»، «نشسته»، «چه»، «وات».

Okay.

باشه.

And then this one, it's the "ah" sound again: "gas", "has", "jazz", "was".

و سپس این یکی، دوباره صدای "آه" است: "گاز"، "دارا"، "جاز"، "بود".

So, "aw" again.

بنابراین، "او" دوباره.

So, the "w" and the "or" sound go together quite a lot.

بنابراین، صدای "w" و "یا" بسیار با هم هستند.

We've got: "wad", "wan", "what", "was".

ما داریم: "واد"، "وان"، "چی"، "بود".

So: "gas" is...

پس: «گاز» است...

Gas, oh.

گاز، آه.

Some sort of not...

نوعی نه...

Not liquid or solid, but gas in the air.

نه مایع یا جامد، بلکه گاز موجود در هوا.

"Has" - the verb "to have"; he has, she has.

"دارا" - فعل "داشتن"؛ او دارد، او دارد.

"Jazz" - the style of music; a jazz band, jazz music.

"جاز" - سبک موسیقی؛ یک گروه جاز، موسیقی جاز.

"Was", past tense of "is", "to be"; it is, it was.

"بود"، زمان گذشته "است"، "بودن"؛ هست ، بود.

So: "gas", "has", "jazz", "was".

پس: «گاز»، «دارا»، «جاز»، «بود».

And then, finally, in this section: "cart", "dart", "part", "wart", so it's an "aw" again.

و سپس، در نهایت، در این بخش: "گاری"، "دارت"، "قسمت"، "زگیل"، پس دوباره یک "او" است.

It changes the vowel to a more circular, a more round shape.

این حروف صدادار را به شکل دایره ای تر و گردتر تغییر می دهد.

"Cart", so it's "r": "cart", "dart", "part", "wart".

«گاری»، پس «ر» است: «گاری»، «دارت»، «قسمت»، «زگیل».

So, let me just explain the words.

بنابراین، بگذارید فقط کلمات را توضیح دهم.

A "cart" usually is pulled by a horse or a donkey.

«گاری» معمولاً توسط اسب یا الاغ کشیده می شود.

It has wheels on it; a means of transport.

چرخ هایی روی آن قرار دارد. یک وسیله حمل و نقل

A cart.

یک گاری.

A "dart" is something you throw with a sharp point on it; a dart.

"دارت" چیزی است که با یک نوک تیز روی آن پرتاب می کنید. یک دارت

A "part".

جدا از هم".

If something is a part of something...

اگر چیزی جزئی از چیزی است...

This is part of the pen; it's one part, and that...

این جزء قلم است; این یک بخش است و آن...

This is another part.

این یک بخش دیگر است.

Okay.

باشه.

A "wart" is if you have a little lump on say, for example, your finger or on your face,

"زگیل" به این معناست که مثلاً روی انگشت یا روی صورت شما

a little lump of skin, that's called a wart and sometimes you have to have them removed

یک توده کوچک وجود داشته باشد، یک توده پوستی کوچک که به آن زگیل می گویند و گاهی اوقات مجبورید آنها را از بین ببرید

because they...

زیرا ...

They can cause problems.

می توانند باعث شوند. چالش ها و مسائل.

So, that's a wart.

بنابراین، این یک زگیل است.

"Cart", "dart", "part", "wart".

"گاری"، "دارت"، "قسمت"، "زگیل".

Okay.

باشه.

But then we have some words where it doesn't change.

اما پس از آن ما کلماتی داریم که در آنها تغییر نمی کند.

So, we've had one, two, three, four, five, six where they do change; and there are four

بنابراین، ما یک، دو، سه، چهار، پنج، شش را داشته ایم که آنها تغییر می کنند. و چهار مورد

here where they don't change.

در اینجا وجود دارد که آنها تغییر نمی کنند.

So: "fax", "max", "sax", "tax", "wax".

پس: «فکس»، «حداکثر»، «سکس»، «مالیات»، «موم».

No different.

تفاوتی ندارد.

So, "fax" - "facsimile" is the full word.

بنابراین، "فکس" - "فاکس" کلمه کامل است.

A fax machine where you can send something through the fax machine, and a piece of paper,

یک دستگاه فکس که در آن می توانید چیزی را از طریق دستگاه فکس و یک تکه کاغذ بفرستید

and it comes out at the other end.

و در انتهای دیگر آن بیرون می آید.

"Max" is an abbreviation for "maximum".

"Max" مخفف "حداکثر" است.

"Maximum" - it's often just used as "max" if...

"حداکثر" - اغلب فقط به عنوان "حداکثر" استفاده می شود اگر...

On a sign, for example, if there isn't space for the full word, you just get "max".

در یک علامت، برای مثال، اگر فضایی برای کلمه کامل وجود نداشته باشد، فقط "max" را دریافت می کنید.

Or it can be a man's name.

یا می تواند نام یک مرد باشد.

"Fax", "max"...

«فکس»، «مکس»...

"Sax" is another abbreviation for "saxophone".

«ساکس» مخفف دیگر «ساکسیفون» است.

"Saxophone" - a musical instrument often used in jazz.

"ساکسیفون" - یک ساز موسیقی که اغلب در جاز استفاده می شود .

Okay.

باشه.

Sax.

ساکس

"Tax" - unfortunately, a lot of us have to pay tax on our earnings and the money we get

"مالیات" - متأسفانه بسیاری از ما باید بر درآمد خود و پولی که به دست

paid, and we also have to pay tax when we buy things in shops.

می آوریم مالیات بپردازیم و همچنین هنگام خرید کالا در مغازه ها باید مالیات بپردازیم.

Often there's some sort of tax added.

اغلب نوعی مالیات اضافه می شود.

"Wax" - if you think of a candle, a candle is made of wax; the white stuff that the candle

"موم" - اگر به شمع فکر می کنید، شمع از موم ساخته شده است. مواد سفید رنگی که شمع از

is made of, then when you light the candle, the wax melts and you get the flame coming

آن درست شده است، سپس وقتی شمع را روشن می کنید ، موم ذوب می شود و شعله

up and it gradually burns down.

بالا می آید و به تدریج می سوزد.

So, the wax burns down like that.

بنابراین، موم به همین ترتیب می سوزد.

People also have wax in their ears, and sometimes they can't hear properly because there's too

مردم همچنین در گوش خود موم دارند و گاهی اوقات به دلیل وجود موم زیاد در گوش، به درستی نمی شنوند

much wax in there.

.

Okay, so those are all the "ah" sound with no change.

خوب، پس همه آنها صدای "آه" بدون تغییر هستند.

Next one: "bag", "jag", "lag", "rag", "tag", "wag".

بعدی: "کیف"، "جنگ"، "لگ"، "راگ"، "تگ"، "وگ".

Just the "ah" sound again.

فقط صدای "آه" دوباره.

No change.

بدون تغییر.

So, a "bag" - something you put things in.

بنابراین، "کیف" - چیزی که چیزها را در آن قرار می دهید

A "jag" is another abbreviation.

. "جنگ" مخفف دیگری است.

There's a car called a Jaguar, which is named after an animal, a wild animal that runs fast.

ماشینی به نام جگوار وجود دارد که نام آن از یک حیوان گرفته شده است، حیوان وحشی که سریع می دود.

"Jaguar".

"جگوار".

So, there's a car called a Jaguar, but often people just call them a jag.

بنابراین، خودرویی به نام جگوار وجود دارد، اما اغلب مردم آن را جگ می نامند.

Jag.

جگ

"Have you seen my Jag?

"جنگ من را دیده ای؟

I've bought a new Jag.

من یک جگ جدید خریده ام.

Come and have a ride in it."

بیا و سوار آن شو."

So, that's a jag.

بنابراین، این یک جک است.

"Lag" is if you're a bit behind, you lag behind.

"لگ" این است که اگر کمی عقب باشید، عقب افتاده اید.

If someone's walking ahead quickly, you're trying to keep up with them, but they say...

اگر کسی به سرعت جلو می رود، شما سعی می کنید با او همراه باشید، اما آنها می گویند...

And they look around and they say: "Don't lag behind.

و به اطراف نگاه می کنند و می گویند: " عقب نمان

Catch me up.

. مرا بگیر.

Don't lag behind."

عقب نمان."

But if you can't walk as fast as them, then you're lagging behind them.

اما اگر نمی توانید به سرعت آنها راه بروید، پس از آنها عقب مانده اید.

Okay?

باشه؟

"Rag" is like this; a piece of cloth.

"راگ" اینگونه است؛ یک تکه پارچه

A rag that you clean something with.

پارچه ای که با آن چیزی را تمیز می کنید.

"Tag".

"برچسب".

Oo, one second.

اوه، یک ثانیه

This is a tag.

این یک برچسب است.

This is my YouTube tag for today, which because we're in one of their buildings, so that tag,

این تگ یوتیوب امروز من است، که چون ما در یکی از ساختمان های آنها هستیم، پس آن برچسب

you're supposed to wear it on your clothes, so that's a tag.

، قرار است آن را روی لباس های خود بپوشید، پس این یک برچسب است.

Okay.

باشه.

Tag.

برچسب بزنید.

And "wag".

و " تکان دادن "

So: "bag", "jag", "lag", "rag", "tag".

پس: «کیسه»، «جگ»، «لگ»، «راگ»، «تگ».

"Wag" - usually...

"وگ" - معمولا

If I do that with my finger, I'm wagging my finger.

... اگر با انگشتم این کار را انجام دهم، انگشتم را تکان می دهم.

And also when dogs are happy, they wag their tail.

و همچنین هنگامی که سگ ها خوشحال هستند، دم خود را تکان می دهند.

They wag their tail.

دمشان را تکان می دهند.

So, he's wagging his tail.

بنابراین، او دم خود را تکان می دهد.

So it's that sort of movement.

بنابراین این نوع حرکت است.

Okay.

باشه.

"Bag", "jag", "lag", "rag", "tag", "wag".

"کیسه"، "جنگ"، "لگ"، "راگ"، "تگ"، "وگ".

Next one: "bay", "day", "may", "pay", "say", "way".

بعدی: «بای»، «روز»، «می»، «پرداخت»، «بگو»، «راه».

So, most of these words are probably familiar to you, but "bay", it's either a type of tree

بنابراین، احتمالاً بیشتر این کلمات برای شما آشنا هستند، اما "خلیج" یا یک نوع درخت است

- a Bay tree or maybe a parking bay, which is a little space where you can park your

- یک درخت خلیج یا شاید یک پارکینگ، که فضای کوچکی است که می توانید ماشین خود را در آن پارک کنید

car.

.

It's called a bay.

به آن خلیج می گویند.

Also, on the coast at the seaside, you have a...

همچنین، در ساحل در کنار دریا، شما یک ...

If there's a little piece of sand by the sea, which might be sort of enclosed by some rocks

اگر یک تکه شن کوچک در کنار دریا وجود دارد، که ممکن است به نوعی توسط برخی از سنگ ها

behind it and it's a nice, little private beach, you could call that a bay as well.

در پشت آن محصور شده باشد و این یک ساحل خصوصی و زیبا است، می توانید آن را صدا کنید. یک خلیج نیز

"Day" - I'm sure you know that word.

"روز" - من مطمئن هستم که شما این کلمه را می دانید.

"May": May I?

«می»: ممکن است؟

May I sit down?

می توانم بنشینم؟

Or "May" is the name of the month.

یا «مه» نام ماه است.

Different uses for that word - may.

کاربردهای مختلف آن کلمه - ممکن است.

Or it could be something that grows; it's a particular type of plant or flower - may.

یا ممکن است چیزی باشد که رشد کند. این یک نوع گیاه یا گل خاص است - ممکن است.

"Pay" - pay money.

"پرداخت" - پرداخت پول.

"Say" - you're speaking; you say something.

"بگو" - شما صحبت می کنید. شما چیزی بگویید

And "way" is where you're going, the direction you're going.

و "راه" جایی است که می روید، مسیری که می روید.

"Do you know the way to the nearest bank?"

"آیا راه رسیدن به نزدیکترین بانک را می دانید؟"

something like that.

یه چیزی شبیه اون.

So: "bay", "day", "may", "pay", "say", "way".

پس: «بای»، «روز»، «می»، «پرداخت»، «بگو»، «راه».

No change of vowel sound.

عدم تغییر صدای مصوت

Then this one: "ball", "call", "fall", "hall", "tall", "wall".

سپس این یکی: "توپ"، "تماس"، "سقوط"، "تالار"، "قد بلند"، "دیوار".

No change in the vowel sound.

بدون تغییر در صدای مصوت

So, a "ball" - something that you use in sport.

بنابراین، یک "توپ" - چیزی که در ورزش استفاده می کنید.

You play with a ball.

شما با توپ بازی می کنید.

It might bounce on the ground up and down.

ممکن است روی زمین بالا و پایین بپرد.

Ball.

توپ.

To "call" - if you call someone on the phone or call to somebody; shout to someone.

برای "تماس" - اگر با کسی تلفنی تماس بگیرید یا با کسی تماس بگیرید. برای کسی فریاد بزن

"Fall" - if you fall down.

"سقوط" - اگر زمین بخورید.

"Hall" - a big room in a building.

"تالار" - یک اتاق بزرگ در یک ساختمان.

"Tall" - I'm not very tall.

"بلند" - من خیلی بلند نیستم.

Someone who's up here would be tall.

کسی که اینجاست قد بلندی دارد

High.

بالا.

Tall.

بلند قد.

And "wall" - the wall of a building that holds the building up.

و "دیوار" - دیوار ساختمانی که ساختمان را بالا نگه می دارد.

You put pictures up on the wall.

عکس ها را روی دیوار می گذارید.

So: "ball", "call", "fall", "hall", "tall", "wall".

پس: «توپ»، «صدا»، «سقوط»، «تالار»، «بلند»، «دیوار».

No difference.

فرقی نمی کنه.

And, finally: "talk", "walk".

و بالاخره: «حرف زدن»، «راه رفتن».

These two words in themselves are strange because you...

این دو کلمه به خودی خود عجیب هستند زیرا شما ...

You might think it should be pronounced: "talk" and "walk", but it's not.

ممکن است فکر کنید که باید تلفظ شود: "حرف زدن" و "راه رفتن" اما اینطور نیست.

It's a strange pronunciation because it doesn't follow the spelling, but: "talk" - it's a

تلفظ عجیبی است زیرا از املا پیروی نمی کند، اما: "تکلم" -

sort of "or", "or" sound, which is not suggested by the spelling at all, so you have to learn

نوعی صدای "یا"، "یا" است که اصلاً توسط املا پیشنهاد نمی شود، بنابراین باید این را یاد بگیرید

this.

.

"Talk", "walk".

"صحبت"، "راه رفتن".

So, there was a saying: "He talks the talk, but he doesn't walk the walk."

پس یک ضرب المثل بود: «حرف می‌زند، اما راه نمی‌رود».

Somebody who, you know, says they believe in something, like equality, but then he...

کسی که می‌دانید، می‌گوید به چیزی مانند برابری اعتقاد دارند، اما بعد او...

He talks the talk; he talks about equality between men and women or different age groups,

او صحبت می‌کند. او از برابری زن و مرد یا گروه‌های سنی مختلف

etc. but if he doesn't walk the walk-walking-then he doesn't really carry out what he says in

و غیره صحبت می‌کند، اما اگر پیاده‌روی نکند، در

practice.

عمل به آنچه می‌گوید عمل نمی‌کند.

He talks about it, but he doesn't do it.

او در مورد آن صحبت می کند، اما این کار را نمی کند.

He talks the talk, but he doesn't walk the walk.

او صحبت می کند، اما پیاده روی نمی کند .

But anyway, they...

اما به هر حال، آنها...

They are also there's no change in the vowel sound, there.

آنها همچنین هیچ تغییری در صدای مصوت وجود ندارد، وجود دارد.

"Talk", "walk".

"صحبت"، "راه رفتن".

So, I hope that's been a useful run-through to show how the pronunciation can change when

بنابراین، امیدوارم که این یک آزمایش مفید بوده باشد تا نشان دهد که چگونه تلفظ می تواند تغییر کند

there's a "w" in these short words, but there are a lot of exceptions to that, and it's

وقتی یک "w" در این کلمات کوتاه وجود دارد، اما استثناهای زیادی برای آن وجود دارد، و این

really just something you have to learn each one individually.

واقعا چیزی است که باید هر یک را یاد بگیرید. به طور جداگانه.

Okay.

باشه.

So, I hope also you may have learnt some new vocabulary as well while we've been doing

بنابراین، امیدوارم در حین انجام

this lesson.

این درس، واژگان جدیدی را نیز یاد گرفته باشید.

So, if you'd like to go to the website, www.engvid.com, there's a quiz there to test you on this.

بنابراین، اگر می‌خواهید به وب‌سایت www.engvid.com بروید ، یک مسابقه امتحانی در آنجا وجود دارد تا شما را در این مورد آزمایش کند.

Please subscribe to my channel if you've enjoyed the lesson.

اگر از این درس لذت بردید لطفا در کانال من عضو شوید.

And hope to see you again soon.

و امیدوارم به زودی دوباره شما را ببینم.

Okay.

باشه.

Bye for now.

فعلا خداحافظ.