Weekly English Words with Alisha - Really Long Words

Hi, I’m remembering to introduce the series this week. My name is Alisha. Welcome back

سلام من یادم میاد این هفته سریال رو معرفی کنم. اسم من علیشاه است.

to Weekly Words. This week we're gonna talk about really long words that are actually

به Weekly Words خوش آمدید. این هفته در مورد کلمات بسیار طولانی که واقعاً استفاده می شوند صحبت خواهیم کرد

used. Okay, this is going to be interesting I think. Let's start.

. خوب، این به نظر من جالب خواهد بود . بیا شروع کنیم.

The first word is “photosynthesis.” “Photosynthesis” is an eighth-grade American science school

اولین کلمه "فتوسنتز" است. "فتوسنتز" یک کلمه مدرسه علوم پایه هشتم آمریکایی است

word... is an eighth-grade science word. This refers to “the process that plants use to

... یک کلمه علمی کلاس هشتم است. این به فرآیندی اشاره دارد که گیاهان برای

convert sunlight to oxygen.” The process of “photosynthesis” is vitally important

تبدیل نور خورشید به اکسیژن استفاده می کنند. فرآیند "فتوسنتز"

to the survival of humans. Right?

برای بقای انسان بسیار مهم است. درست؟

The next word is “imperturbable.” “Imperturbable” means someone who “can’t really get upset

کلمه بعدی "غیرقابل اغتشاش" است. "غیرقابل اغتشاش" به معنای کسی است که "واقعا نمی تواند ناراحت

or excited,” like it's hard to a change the emotions of a person. So you might say,

یا هیجان زده شود"، مثل اینکه تغییر دادن احساسات یک فرد دشوار است. بنابراین ممکن است بگویید:

“I have a friend who’s imperturbable. No matter what we do or what we say, he doesn't

"من دوستی دارم که آشفته نیست. مهم نیست ما چه می کنیم و چه می گوییم، او

get angry with us.”

با ما عصبانی نمی شود.»

Onward. The next is “counterintuitive.” “Counterintuitive” is a good word which

رو به جلو. مورد بعدی "غیر شهودی" است. "ضد شهودی" کلمه خوبی است که

means it's “the opposite of common sense.” So we talked about the word “intuitive”

به معنای "برعکس عقل سلیم" است. بنابراین در قسمت قبلی Weekly Words در مورد کلمه "شهودی" صحبت کردیم

in a previous episode of Weekly Words where “intuitive” means “able to sense something

که در آن "شهودی" به معنای "توانایی چیزی را حس کرد

or able to do something correctly without knowing... having to know much about it.”

یا قادر به انجام کاری به درستی بدون دانستن ... نیاز به دانستن چیزهای زیادی در مورد آن بود."

“Counterintuitive,” however, on the other hand, means not intuitive, or it seems like

با این حال، از سوی دیگر ، "غیر شهودی" به معنای غیر شهودی است، یا به نظر می رسد

something but just doesn't make much sense. It's not a common sense thing. So maybe, let's

چیزی است اما چندان معنی ندارد. این یک چیز عقل سلیم نیست. پس شاید، بیایید

see, something that doesn't seem to make very much sense to you. Maybe in your office building,

ببینیم، چیزی که به نظر می رسد برای شما چندان منطقی نیست. شاید برای مثال در ساختمان اداری خود

for example, you have to first push the door and then pull in order to open it. You might

ابتدا در را فشار دهید و سپس بکشید تا باز شود. ممکن است

say, “Uh, the way the doors work in this building is very counterintuitive.” It doesn't

بگویید: "اوه، نحوه کار درها در این ساختمان بسیار غیرمعمول است."

make much sense.

خیلی منطقی نیست

The next word is “presumptuously.” “Presumptuously” simply means “failing to observe the limits

کلمه بعدی "خودرو" است. «متکبرانه» به سادگی به معنای «عدم رعایت حدود

of what is permitted or appropriate.” Oh, this is a tough one to use in a sentence.

مجاز یا مناسب است». اوه، استفاده از این در یک جمله سخت است.

So anytime somebody does something that's just beyond the limits of what is considered

بنابراین، هر زمان که شخصی کاری انجام می دهد که فراتر از محدودیت های آن چیزی است که

normal in your culture, you can say that they're being “presumptuous” or acting “presumptuously.”

در فرهنگ شما عادی تلقی می شود، می توانید بگویید که او "خودخواهانه" یا "متکبرانه" عمل می کند.

So if, for example, a salesman comes to your door for some reason. But they enter the house

بنابراین اگر مثلاً فروشنده ای بنا به دلایلی به درب منزل شما بیاید. اما آنها وارد خانه می شوند

and sit down on your sofa, you might say, “The salesman presumptuously entered my

و روی مبل شما می نشینند، ممکن است بگویید: «فروشنده با گستاخی وارد خانه من شد

house and sat down on my sofa. I couldn't believe it.”

و روی مبل من نشست. باورم نمی شد.»

What? “Sphygmomanometer.” “Sphygmomanometer:” “an instrument for measuring blood pressure.”

چی؟ فشارسنج. فشارسنج: ابزاری برای اندازه گیری فشار خون.

This is a new one for me too. “Sphygmomanometer” is this word. Isn’t this called “Really

این برای من هم جدید است. فشارسنج این کلمه است. آیا این "

long words that are actually used”? I have only been familiar with this word in terms

کلمات واقعا طولانی که در واقع استفاده می شوند" نامیده نمی شود؟ من فقط از نظر فشار خون با این کلمه آشنا بودم

of the blood pressure cuff. When you go to the doctor and they need to check your blood

. وقتی به پزشک مراجعه می‌کنید و آنها باید فشار خون شما را بررسی

pressure, they’ll put this thing, this “sphygmomanometer,” on your arm, usually, and then they’ll kind

می‌کنند، معمولاً این "فشار سنج" را روی بازوی شما می‌گذارند و سپس آن را به

of pump it up and check your blood pressure. So it's a very technical word. The doctor

نوعی پمپ می‌کنند و فشار خون شما را بررسی می‌کنند. بنابراین یک کلمه بسیار فنی است. دکتر

might say to a nurse or to another doctor, “Can can you please get me the sphygmomanometer?

ممکن است به یک پرستار یا به پزشک دیگری بگوید: «می‌توانید لطفاً فشارسنج را به من بدهید؟

We need to check this patient's blood pressure.”

ما باید فشار خون این بیمار را بررسی کنیم.»

Wow. Okay, I learned a new word today. End! Those are all the long words that are actually

وای. خوب، امروز یک کلمه جدید یاد گرفتم. پایان! اینها همه کلمات طولانی هستند که در واقع

used sometimes. Give them a try. Work on your pronunciation for these. They're kind of interesting

گاهی اوقات استفاده می شوند. آنها را امتحان کنید. برای اینها روی تلفظ خود کار کنید. آنها به

ones I think. Thanks again for joining us for Weekly Words. I will see you next time.

نظر من چیزهای جالبی هستند. باز هم از اینکه برای Weekly Words به ما پیوستید متشکریم . دفعه بعد میبینمت

Bye-bye! Sphygmomanometer.

خداحافظ! فشارسنج.