ASK - Basic Verbs - Learn English Grammar

Want to speak real English from your first lesson?

آیا می خواهید از اولین درس خود به زبان انگلیسی واقعی صحبت کنید؟

Sign up for your free lifetime account at EnglishClass101.com.

برای حساب مادام العمر رایگان خود در EnglishClass101.com ثبت نام کنید .

Ask not what you can do for your channel.

نپرسید چه کاری می توانید برای کانال خود انجام دهید.

Ask what your channel can do for you. What?

بپرسید کانال شما چه کاری می تواند برای شما انجام دهد. چی؟

Hi everybody, welcome back to Know Your Verbs.

سلام به همه، به دانستن افعال خود خوش آمدید.

My name is Alisha.

اسم من علیشاه است.

In this episode, we're going to talk about the verb, “ask.”

در این قسمت، ما در مورد فعل "پرسیدن" صحبت خواهیم کرد.

So, let's get started.

بنابراین، بیایید شروع کنیم.

The basic definition of the verb, “ask” is to make a request.

تعریف اصلی فعل "پرسیدن" درخواست کردن است.

Here are the conjugations, present tense, “ask, asks.”

در اینجا حروف صرف، زمان حال، "پرسیدن، می پرسد" هستند.

Past tense, “asked,” past participle, “asked,”

زمان گذشته، «پرسیده»، فعل ماضی، «پرسیده»،

continuous or progressive, “asking.”

استمرار یا پیشرونده، «پرسیدن».

Let's talk about some additional meanings of this verb.

بیایید در مورد معانی اضافی این فعل صحبت کنیم.

First is “to require.” Here are some examples.

اول "نیاز کردن" است. در اینجا چند نمونه آورده شده است.

“You're asking too much of us.”

"شما از ما خیلی طلب دارید."

“They asked a lot of him this year.”

امسال خیلی از او خواستند.»

So, in these example sentences, the verb, “asked” means

بنابراین، در این جملات مثال ، فعل "پرسیده" به معنای

to require or to require something from someone else.

درخواست یا درخواست چیزی از شخص دیگری است.

In the first sentence, “You're asking too much of us,”

در جمله اول، "شما بیش از حد از ما می خواهید"،

means you are requiring too much of us

به این معنی است که شما بیش از حد از

or you're requiring too much of something we are able to do.

ما نیاز دارید یا از چیزی که ما قادر به انجام آن هستیم نیاز دارید.

“Asking too much” shortens this expression.

"زیاد خواستن" این عبارت را کوتاه می کند.

So, it's not only require but like, requiring the capabilities

بنابراین، نه تنها نیاز است ، بلکه نیاز به قابلیت ها

or requiring something a person or a machine or an object is able to do.

یا نیاز به چیزی است که یک شخص یا یک ماشین یا یک شی قادر به انجام آن است.

So, “require,” yes, but also “require," plus, "capabilities.”

بنابراین، "نیازمند"، بله، اما همچنین "نیازمند"، به علاوه، "قابلیت ها".

>>In the second sentence, we see this as well.

>>در جمله دوم هم این را می بینیم.

So, the second sentence was “They asked a lot of him this year.”

بنابراین، جمله دوم این بود: «امسال از او خیلی خواستند».

They required a lot of him.

آنها به او نیاز زیادی داشتند.

We can't quite replace “require” for “asked” here

ما نمی‌توانیم در اینجا کاملاً «نیاز» را جایگزین «پرسیده» کنیم،

but the nuance here of “ask” is they required a lot of his capabilities

اما نکته ظریف در اینجا «پرسیدن» این است که آنها به بسیاری از قابلیت‌های او

or they required a lot of work from him this year.

نیاز دارند یا امسال به کار زیادی از او نیاز داشتند.

So, “asked” instead, condenses all of that.

بنابراین، در عوض، "پرسیده"، همه اینها را فشرده می کند.

Requiring him, requiring his work or his service, or something.

نیاز به او، نیاز به کار یا خدمت او، یا چیزی.

So, we condense all of that into one word, “asked” here.

بنابراین، ما همه آن‌ها را در یک کلمه خلاصه می‌کنیم که در اینجا «پرسیده شد».

The next meaning is “to set as a price.”

معنی بعدی «قرار دادن به عنوان قیمت» است.

Here are some examples,

در اینجا چند نمونه آورده شده است،

“The seller is asking $10,000 for the boat.”

"فروشنده 10000 دلار برای قایق می خواهد."

“She asked for $100 for her old laptop.”

او 100 دلار برای لپ‌تاپ قدیمی‌اش درخواست کرد.

Alright, in both of these examples sentences,

بسیار خوب، در هر دوی این مثال‌ها،

“asked” shows the price of an item, the price a seller chooses for an item

«پرسیده» قیمت یک کالا ، قیمتی که فروشنده برای یک کالا انتخاب می‌کند

or the price the seller hopes to receive for an item.

یا قیمتی که فروشنده امیدوار است برای یک کالا دریافت کند را نشان می‌دهد.

It's the price that the seller has set for something.

این قیمتی است که فروشنده برای چیزی تعیین کرده است.

In the first example, we see “asking” in the progressive

در مثال اول ، "پرسیدن" را در زمان پیش رونده

or the continuous tense.

یا استمراری می بینیم.

“The seller is asking $10,000,”

"فروشنده 10000 دلار درخواست می کند"،

meaning the seller currently hopes to receive $10,000 for the boat.

به این معنی که فروشنده در حال حاضر امیدوار است 10000 دلار برای قایق دریافت کند.

So, if it's helpful, you can imagine the seller

بنابراین، اگر مفید باشد، می توانید تصور کنید که فروشنده

asking the buyer for this amount.

این مبلغ را از خریدار می خواهد.

The seller requesting this amount from the buyer for this amount.

فروشنده ای که این مبلغ را از خریدار برای این مبلغ درخواست می کند.

So, the seller is asking for $10,000 for the boat

بنابراین، فروشنده 10000 دلار برای قایق می‌خواهد،

but we removed the preposition “for,” “asking 10,000 dollars for the boat,”

اما ما حرف اضافه «برای» را حذف کردیم، «پرسیدن 10000 دلار برای قایق

is essentially requesting the seller for $10,000.

» اساساً از فروشنده برای 10000 دلار درخواست می‌کند.

So, “requesting the seller for,” is a long way of saying this expression.

بنابراین، "درخواست از فروشنده برای "، راه طولانی برای گفتن این عبارت است.

We can shorten this to “asking.”

می‌توانیم این را به «پرسیدن» خلاصه کنیم.

“The buyer is asking $10,000 for.”

خریدار 10000 دلار می خواهد.

In the second example sentence, we see,

در جمله مثال دوم، می بینیم،

“She asked for $100 for her old laptop.”

" او برای لپ تاپ قدیمی خود 100 دلار درخواست کرد."

So, in this example sentence, we do see the preposition “for.”

بنابراین، در این جمله مثال، ما حرف اضافه "برای" را می بینیم.

“She asked for $100 for her old laptop.”

او 100 دلار برای لپ‌تاپ قدیمی‌اش درخواست کرد.

We can include the preposition “for” but it is okay to drop it in these cases

می‌توانیم حرف اضافه «برای» را وارد کنیم، اما در مواردی

where it is clear that the meaning is a price for an item.

که واضح است که معنی قیمت یک کالا است، حذف آن اشکالی ندارد.

So, “she asked” is past tense.

بنابراین، "او پرسید" زمان گذشته است.

So, a past tense situation,

بنابراین، یک موقعیت در زمان گذشته،

“She wanted to receive $100 for her old laptop.”

"او می خواست 100 دلار برای لپ تاپ قدیمی خود دریافت کند."

Meaning, she asked for or she requested the buyer pay $100 for her old laptop.

به این معنی که او درخواست کرد یا از خریدار درخواست کرد که 100 دلار برای لپ تاپ قدیمی خود بپردازد.

So, “requested the buyer pay” is shortened to “asked for” in this case,

بنابراین، "درخواست خریدار پرداخت" در این مورد به "درخواست شده" کوتاه می شود،

so, we can use it with or without the “for” preposition.

بنابراین، می توانیم آن را با یا بدون حرف اضافه "برای" استفاده کنیم.

The next meaning is to call on for an answer.

معنای بعدی فراخوانی برای پاسخ است.

Here are some examples,

در اینجا چند نمونه آورده شده است،

“He asked his boss about the upcoming changes.”

"او از رئیس خود درباره تغییرات آینده پرسید."

“She asks her neighbors for help every year.”

او هر سال از همسایگانش کمک می خواهد.»

So, “to ask,” in these cases,

بنابراین، «پرسیدن»، در این موارد،

it's not quite a request in this case but rather we're looking for information.

در این مورد کاملاً یک درخواست نیست ، بلکه ما به دنبال اطلاعات هستیم.

We're looking for an answer.

ما به دنبال پاسخ هستیم

We have a question about something or we need some information

ما در مورد چیزی سوال داریم یا به اطلاعاتی نیاز

and so, we inquire for information.

داریم و بنابراین برای کسب اطلاعات پرس و جو می کنیم.

I suppose you can think of it like making an information request in that way

فکر می‌کنم می‌توانید به آن مانند درخواست اطلاعات در آن راه فکر کنید،

but we're looking for some kind of answer.

اما ما به دنبال نوعی پاسخ هستیم.

We go to someone to get information, to get an answer about a question.

برای دریافت اطلاعات، برای دریافت پاسخ در مورد یک سوال، به سراغ شخصی می رویم.

In the first example,

در مثال اول،

“He asked his boss about the upcoming changes.”

"او از رئیس خود در مورد تغییرات آینده پرسید."

The information he wants is about these changes,

اطلاعاتی که او می خواهد در مورد این تغییرات است،

maybe at his company.

شاید در شرکت او.

So, “he asks” means he's looking for an answer.

بنابراین، "او می پرسد" به این معنی است که او به دنبال پاسخ است.

He asked his boss for information.

از رئیسش اطلاعات خواست.

He's looking for an answer about something.

او به دنبال پاسخی در مورد چیزی است.

In the second sentence,

در جمله دوم،

“She asks her neighbors for help every year,”

"او هر سال از همسایگانش کمک می خواهد"

means she's looking for answers.

به این معنی است که او به دنبال پاسخ است.

Some things she needs an answer to.

برخی چیزها او نیاز به پاسخ دارد.

She's looking for help.

او به دنبال کمک است.

She's looking for assistance, answers for some problem that she has.

او به دنبال کمک، پاسخ برای برخی از مشکلات او است.

So, she inquires about information, she's looking for information.

بنابراین، او در مورد اطلاعات می پرسد، او به دنبال اطلاعات است.

To get an answer to something

برای دریافت پاسخ به چیزی

like a problem or an issue you need to solve,

مانند یک مشکل یا مشکلی که باید حل کنید،

we can use "ask."

می‌توانیم از «پرسیدن» استفاده کنیم.

Next is “to invite.”

بعدی «دعوت کردن» است.

Here are some examples,

در اینجا چند نمونه آورده شده است،

“I asked some friends to come over this weekend.”

"از برخی از دوستان خواستم که این آخر هفته بیایند."

“Why don't you ask your co-workers to go out for a drink?”

"چرا از همکاران خود نمی خواهید برای نوشیدنی بیرون بروند؟"

So, in the first example sentence, we can replace “asked” in the past tense

بنابراین، در جمله مثال اول، می‌توان «پرسیده» را در زمان گذشته

with “invited” in past tense and the meaning stays the same.

با «دعوت کرد» در زمان گذشته جایگزین کرد و معنی ثابت می‌ماند.

“I invited some friends to come over this weekend.”

"من از چند دوست دعوت کردم تا آخر هفته بیایند." البته اگر

We can use “invite,” of course, if we want

بخواهیم می‌توانیم از «دعوت» استفاده کنیم،

but invite sounds slightly more formal than “ask.”

اما صداهای دعوت کردن کمی رسمی‌تر از «پرسیدن» است.

Instead of using the more formal “invite,” we can use the more casual “ask”

به‌جای استفاده از «دعوت» رسمی‌تر، می‌توانیم از «پرسش» معمولی‌تر استفاده کنیم

like, “I asked some people to come over this weekend,”

، مانند «از برخی افراد خواستم این آخر هفته بیایند»، که

sounds slightly less formal than “invited.”

کمی رسمی‌تر از «دعوت شده» به نظر می‌رسد.

In the second example sentence, the same thing is true.

در جمله مثال دوم نیز همین موضوع صادق است.

“Why don't you ask your co-workers to go out for a drink?”

"چرا از همکاران خود نمی خواهید برای نوشیدنی بیرون بروند؟"

We can replace “ask” here with “invite.”

می‌توانیم «پرسیدن» را در اینجا با «دعوت» جایگزین کنیم.

“Why don't you invite your co-workers out for a drink.”

"چرا همکارانت را برای نوشیدنی بیرون دعوت نمی کنی؟"

Again, “invite” sounds slightly more formal than “ask.”

باز هم، "دعوت کردن" کمی رسمی تر از "پرسیدن" به نظر می رسد.

So, “ask” sounds a little bit more casual so it sounds a little bit more natural

بنابراین، "پرسیدن" کمی معمولی تر به نظر می رسد بنابراین کمی طبیعی

and a little more friendly than the word “invite.”

تر و دوستانه تر از کلمه "دعوت کردن" به نظر می رسد.

Okay.

باشه.

Now, let's look at some other words we can add to “ask”

حال، بیایید به چند کلمه دیگر نگاه کنیم که می‌توانیم به «پرسیدن»

to make different meanings.

اضافه کنیم تا معانی مختلفی ایجاد کنیم.

First is, “Ask for it.”

اول این است که «آن را بخواهید».

This means, to behave in a way that invites punishment or retribution.

این به این معنی است که به گونه ای رفتار کنید که موجب مجازات یا قصاص شود.

So, “retribution” means-- it can refer to punishment

بنابراین، "قصاص" به این معنی است که می تواند به مجازات اشاره کند

or it can refer to a reward as well,

یا می تواند به پاداش نیز اشاره کند،

but in this case, it's more for a negative reaction.

اما در این مورد بیشتر برای واکنش منفی است.

Let's look at some examples,

بیایید به چند نمونه نگاه کنیم،

“The drunk guy in the bar is shouting at everyone.

«مرد مست در بار بر سر همه فریاد می‌زند.

He's really asking for it.”

او واقعاً آن را می‌خواهد.»

“Your boyfriend broke up with you?

"دوست پسرت از تو جدا شد؟

Well, you kind of asked for it. You never made time for him.”

خوب، شما به نوعی آن را خواستید. تو هیچ وقت برایش وقت نذاشتی.»

So, in these example sentences,

بنابراین، در این جملات مثال،

we see some behaviors that invite punishment

رفتارهایی را می بینیم که باعث

or that invite a negative outcome.

تنبیه یا نتیجه منفی می شود.

In the first example,

در مثال اول،

a drunk person in a bar is shouting at everybody

یک فرد مست در یک بار بر سر همه فریاد می‌زند،

so the speaker says, “He's really asking for it,”

بنابراین گوینده می‌گوید: «او واقعاً آن را می‌خواهد»،

meaning the drunk guy is inviting punishment,

به این معنی که مرد مست دعوت به تنبیه می‌کند،

is inviting a negative outcome because of his behavior.

به دلیل رفتارش نتیجه‌ای منفی را دعوت می‌کند.

“He's really asking for it.”

او واقعاً آن را می‌خواهد.»

We see that this is used in the progressive form,

ما می بینیم که این به شکل پیشرونده استفاده می شود،

“He's asking for it,” meaning that his current behavior,

"او آن را درخواست می کند"، به این معنی که رفتار فعلی او

the behavior he is showing now is inviting punishment

، رفتاری که اکنون نشان می دهد دعوت به تنبیه

or is inviting a negative outcome.

یا دعوت به یک نتیجه منفی است.

In the second sentence,

در جمله دوم،

where a speaker is probably having a conversation with someone,

جایی که یک گوینده احتمالاً با کسی صحبت می کند،

They say, “You broke up with your boyfriend.

می گویند: «از دوست پسرت جدا شدی.

Well, you kind of asked for it,” past tense,

خوب، شما به نوعی آن را درخواست کردید، " زمان گذشته

"because you didn't make time for him."

"، "چون برای او وقت نگذاشتید."

"You didn't make any time for him," shows that, perhaps, in the past,

"تو برای او وقت نذاشتی" نشان می دهد که شاید در گذشته

the listener did not behave in a way that invited a positive outcome,

، شنونده طوری رفتار نمی کرد که نتیجه مثبتی را به دنبال داشته باشد،

meaning you asked for your boyfriend to break up with you

به این معنی که از دوست پسرتان خواسته اید که از شما جدا شود

or you invited this negative outcome because of your actions.

یا این را دعوت کرده اید. نتیجه منفی به دلیل اعمال شما

You did not make time for your boyfriend,

شما برای دوست پسرتان وقت نگذارید

therefore, he broke up with you.

، بنابراین او از شما جدا شد.

So, you did not have the correct behavior.

پس رفتار درستی نداشتی.

You invited a negative outcome because of your actions.

شما به دلیل اعمال خود نتیجه منفی را دعوت کردید.

Okay, the next one is, “ask for trouble.”

بسیار خوب، مورد بعدی این است: "مشکل بخواهید".

This means to behave in a way that is likely to end in trouble.

این بدان معناست که به گونه ای رفتار کنید که احتمالاً به دردسر ختم شود.

This is very similar to “ask for it” but instead of just receiving punishment,

این بسیار شبیه به "درخواست آن" است، اما به جای دریافت تنبیه،

it could just be a troubling situation that results.

فقط می تواند یک وضعیت نگران کننده باشد که نتیجه آن باشد.

Let's look at some examples,

بیایید به چند نمونه نگاه کنیم،

“That kid is running around kicking his classmates.

«آن بچه دارد دور همکلاسی‌هایش لگد می‌زند.

He's just asking for trouble.”

او فقط دردسر می خواهد.»

“Trying to enter the country without a passport

تلاش برای ورود به کشور بدون

is just asking for trouble.”

پاسپورت فقط خواستار دردسر است.

So, in both of these sentences, we see “asking for trouble”

بنابراین، در هر دوی این جمله ها، می بینیم که از "مشکل خواستن

is used in the progressive tense.

" در زمان پیشرونده استفاده شده است.

So, doing some action is likely to result in a troubling situation in the future.

بنابراین، انجام برخی اقدامات به احتمال زیاد منجر به یک وضعیت نگران کننده در آینده می شود.

Perhaps it's not necessarily punishment but it's going to cause trouble.

شاید این لزوما تنبیه نباشد اما باعث دردسر شود.

It's going to cause a problem.

مشکل ایجاد میکنه

In the first example,

در مثال اول

a kid running around kicking his classmates is a bad behavior

، کودکی که به اطراف می دود و به همکلاسی هایش لگد می زند، رفتار بدی است

and it's going to invite trouble.

و باعث دردسر می شود.

In this case, it's probably going to be punishment

در این مورد ، احتمالاً مجازات خواهد بود،

but to say, "He's really asking for it,"

اما گفتن «او واقعاً آن را می‌خواهد»

might suggest something a little bit too violent,

ممکن است چیزی کمی بیش از حد خشونت آمیز را نشان دهد،

like to say, “He's really asking for it,”

مانند گفتن، «او واقعاً آن را می‌خواهد»،

sounds a little bit too much for a little kid.

کمی بیش از حد به نظر می‌رسد. یک بچه کوچولو

So, perhaps, “He's asking for trouble,”

بنابراین، شاید، "او در حال درخواست مشکل است"،

suggest that he's causing a troubling situation.

نشان می دهد که او باعث ایجاد یک وضعیت نگران کننده شده است.

The kid might not have severe strong punishment

ممکن است کودک در اثر اعمالش تنبیه شدیدی نداشته باشد،

as a result of his actions but he could end up in trouble

اما ممکن است به

because of his behavior.

دلیل رفتارش دچار مشکل شود.

In the second example,

در مثال دوم،

“Trying to enter the country without a passport

«تلاش برای ورود به کشور بدون

is just asking for trouble.”

پاسپورت، فقط درخواست مشکل است».

It doesn't necessarily mean that there will be a punishment

لزوماً به این معنی نیست که

for trying to enter the country.

برای تلاش برای ورود به کشور مجازاتی در نظر گرفته می شود.

While it might be likely that trouble does result

در حالی که ممکن است این احتمال وجود داشته باشد که مشکل به وجود بیاید

or that punishment does result,

یا تنبیه شود،

it's more general to say just asking for trouble.

اما کلی تر است که بگوییم فقط درخواست مشکل می شود.

So, this action trying to enter the country without a passport,

بنابراین، این اقدام تلاش برای ورود بدون پاسپورت به کشور،

this action is just asking for trouble,

این اقدام فقط خواستار دردسر است،

is inviting some troubling situation to occur.

باعث ایجاد شرایط ناراحت کننده ای می شود.

Okay, I hope that this video helps you level up your understanding

بسیار خوب، امیدوارم این ویدیو به شما کمک کند تا درک خود را

of the verb, “ask.”

از فعل "پرسیدن" ارتقا دهید.

If you have any questions or comments or if you know a different way

اگر سؤال یا نظری دارید یا اگر روش دیگری برای

of using the verb, “ask,”

استفاده از فعل "پرسیدن"

please let us know in the comment section below this video.

می شناسید، لطفاً در بخش نظرات زیر این ویدئو با ما در میان بگذارید.

If you liked the video, please make sure to give it a thumbs up,

اگر ویدیو را دوست داشتید، لطفاً حتماً آن را تأیید کنید،

subscribe to the channel and check us out at EnglishClass101.com

در کانال مشترک شوید و برای منابع بیشتر در EnglishClass101.com ما را بررسی کنید

for some more resources.

.

Thanks very much for watching this episode of Know Your Verbs

بابت تماشای این قسمت از افعال خودت خیلی

and I'll see you again next time.

ممنونم و دفعه بعد دوباره می بینمت.

Bye-bye.

خداحافظ.

Ask and you shall receive.

بخواهید و دریافت خواهید کرد.

Coffee?

قهوه؟

We've asked all the questions today, goodbye.

ما امروز همه سوالات را پرسیدیم، خداحافظ.