IELTS vocabulary: how to increase your active vocabulary

Hello everyone, this is Hong.

سلام به همه، این هانگ است.

Today I'm back with part two of the series, How to Improve Your English Vocabulary.

امروز با قسمت دوم مجموعه، چگونه واژگان انگلیسی خود را بهبود دهیم، برگشتم.

Remember the last time I shared with you how I improved my passive

آخرین باری را که با شما به اشتراک گذاشتم به یاد دارید که چگونه واژگان غیرفعال خود

vocabulary by using flashcards?

را با استفاده از فلش کارت بهبود دادم؟

Today I will talk about active vocabulary.

امروز در مورد واژگان فعال صحبت خواهم کرد.

If you missed the first part you can check the link below the description box.

اگر قسمت اول را از دست داده اید، می توانید لینک زیر کادر توضیحات را بررسی کنید.

Before we move on, don’t forget to check out the latest IELTS materials

قبل از حرکت، فراموش نکنید که آخرین مطالب آیلتس را

from weloveielts.org, and, of course, subscribe to this channel if you have not.

از weloveielts.org بررسی کنید، و البته اگر ندارید، در این کانال مشترک شوید.

Let’s review what we know about active vocabulary and passive vocabulary.

بیایید آنچه را که در مورد واژگان فعال و واژگان غیرفعال می دانیم مرور کنیم .

I’d best go with IELTS reading.

بهتر است با خواندن آیلتس ادامه دهم.

It mostly comes down to your passive vocabulary, which is the kind of vocabulary that you can

بیشتر به واژگان غیرفعال شما مربوط می شود، که نوعی واژگانی است که می

understand in receptive skills, listening and reading.

توانید در مهارت های دریافتی، گوش دادن و خواندن درک کنید.

On the other hand, active vocabulary is a portion, a passive vocabulary that you

از سوی دیگر، واژگان فعال بخشی است، واژگانی منفعل که

can use in productive skills, such as writing or speaking.

می‌توانید از آن در مهارت‌های تولیدی، مانند نوشتن یا صحبت کردن استفاده کنید.

When we use productive skills, speaking or writing, sometimes we find ourselves lost for words.

وقتی از مهارت‌های سازنده، صحبت کردن یا نوشتن استفاده می‌کنیم، گاهی اوقات خودمان را برای کلمات گم می‌کنیم.

We either don't know the word.

ما یا کلمه را نمی دانیم.

It's the guy with the big...

این مرد بزرگ است...

Or sometimes, even more annoyingly, we know what we mean, but we can't seem

یا گاهی اوقات، حتی آزاردهنده تر، می دانیم منظورمان چیست، اما به نظر نمی رسد

to find the word.

که کلمه را پیدا کنیم.

Apparently, only knowing the word is not enough.

ظاهرا فقط دانستن کلمه کافی نیست.

That’s why for active vocabulary I would suggest two tips.

به همین دلیل برای واژگان فعال من دو نکته را پیشنهاد می کنم.

Number one, learn vocabulary in context, which means that you should learn new words

شماره یک، واژگان را در متن یاد بگیرید، به این معنی که

when you are reading or listening to English.

هنگام خواندن یا گوش دادن به زبان انگلیسی باید کلمات جدید را یاد بگیرید.

This way you can see how a native speaker uses the word in real-life situations,

به این ترتیب می‌توانید ببینید که یک زبان مادری چگونه از کلمه در موقعیت‌های واقعی استفاده می‌کند،

because besides meaning, we also need to know things such as style,

زیرا علاوه بر معنی، برای استفاده از کلمه باید چیزهایی مانند سبک،

collocations or popularity in order to use the word.

ترکیب‌بندی یا محبوبیت را نیز بدانیم.

Number two, force yourself to use new words intentionally.

شماره دو، خود را مجبور کنید که عمداً از کلمات جدید استفاده کنید.

In other words, get out of your comfort zone and try using new words that you have never used before,

به عبارت دیگر، از منطقه راحتی خود خارج شوید و سعی کنید از کلمات جدیدی استفاده کنید که قبلاً هرگز استفاده نکرده اید،

so that you can avoid over common words such as very, thing, good or bad.

تا بتوانید از کلمات رایج مانند خیلی، چیز، خوب یا بد اجتناب کنید.

This way you can sharpen your expressions, make it more concise and precise.

به این ترتیب می توانید عبارات خود را واضح تر کنید، آن را مختصر و دقیق تر کنید.

Also, to show the examiner your range of vocabulary.

همچنین، برای نشان دادن دامنه واژگان خود به ممتحن.

Let me show you how I do it.

بگذارید به شما نشان دهم که چگونه این کار را انجام می دهم.

There’s a very simple exercise that I always do, called summarising, that has three steps.

یک تمرین بسیار ساده وجود دارد که من همیشه انجام می دهم، به نام خلاصه کردن، که سه مرحله دارد.

Step one, read or listen to content from native speakers.

مرحله اول، خواندن یا گوش دادن به مطالب از زبان مادری.

It can be from books, videos, podcasts, that have relatively new content.

این می تواند از کتاب ها، ویدیوها، پادکست ها باشد که محتوای نسبتاً جدیدی دارند.

Step two, check new words.

مرحله دوم، کلمات جدید را بررسی کنید.

Step three, summarise the content using the new words that you have just learnt by

مرحله سوم، با استفاده از کلمات جدیدی که به تازگی با

speaking or writing.

صحبت کردن یا نوشتن یاد گرفته اید، مطالب را خلاصه کنید.

This way you can force yourself to use new words and in context.

به این ترتیب می توانید خود را مجبور کنید که از کلمات جدید و در زمینه استفاده کنید.

Now, let's practise. I'm going to tell you a story.

حالا بیایید تمرین کنیم. من برای شما یک داستان تعریف می کنم.

What you need to do is to note down new words and later use those new words to summarise the story.

کاری که باید انجام دهید این است که کلمات جدید را یادداشت کنید و بعداً از آن کلمات جدید برای خلاصه کردن داستان استفاده کنید.

There once was a poor boy, who spent his days going door-to-door,

روزی پسر فقیری بود که روزهایش را خانه به خانه

selling newspapers to pay for school.

می‌رفت و برای خرج مدرسه روزنامه می‌فروخت.

One day, the poor boy was starving, so he decided to ask for food when

یک روز پسر بیچاره از گرسنگی مرده بود، پس تصمیم

he came to the next door.

گرفت وقتی به خانه همسایه آمد، غذا بخواهد.

The poor boy asked for food, but was turned down every time.

پسر فقیر غذا خواست، اما هر بار رد شد.

Until he reached the door of a girl.

تا اینکه به درب دختری رسید.

He asked for a glass of water, but seeing his poor state,

او یک لیوان آب خواست، اما دختر با دیدن حال بدش

the girl came back with a glass of milk.

با یک لیوان شیر برگشت.

The boy asked how much he owed her for the milk, but she refused payment.

پسر پرسید که چقدر بابت شیر ​​به او بدهکار است، اما او از پرداخت آن خودداری کرد.

Years later, the girl, who was now a grown woman, fell seriously ill.

سالها بعد، دختری که اکنون زنی بالغ شده بود، به شدت بیمار شد.

She went from doctor to doctor, but no one was able to cure her.

او از این دکتر به آن دکتر رفت، اما هیچ کس نتوانست او را درمان کند.

Finally, she went to the best doctor in town, and he spent months treating her, until she

سرانجام، او نزد بهترین دکتر شهر رفت و او ماه ها را صرف معالجه او کرد تا

was finally cured.

اینکه سرانجام درمان شد.

Despite her happiness, she was afraid she couldn't afford to pay the bill.

علیرغم خوشحالی، می ترسید که توان پرداخت صورت حساب را نداشته باشد.

When the hospital handed her the bill, it read, paid in full with a glass of milk.

وقتی بیمارستان صورتحساب را به او داد، در آن نوشته شد و با یک لیوان شیر به طور کامل پرداخت شد.

Now, let's pause the video and start summarising the story on your own.

حالا بیایید ویدیو را متوقف کنیم و خلاصه داستان را به تنهایی شروع کنیم.

This is my version.

این نسخه من است.

A poor boy went door-to-door looking for food because he was starving.

پسر فقیری به دلیل گرسنگی در به در دنبال غذا می گشت.

But he was turned down every time until he received a glass of milk from a girl.

اما هر بار او را رد می کردند تا اینکه یک لیوان شیر از دختری دریافت کرد.

Years later, the girl was seriously ill and was treated by that poor boy,

سالها بعد دختر به شدت مریض شد و توسط آن پسر بیچاره

who is now a famous doctor.

که اکنون پزشک معروفی است معالجه شد.

He paid all her hospital bills.

او تمام قبوض بیمارستان را پرداخت کرد.

Thank you very much for watching and don’t forget to subscribe to the channel.

از تماشای شما بسیار سپاسگزارم و فراموش نکنید که در کانال عضو شوید.

I will see you real soon. Bye.

من به زودی شما را واقعی خواهم دید. خدا حافظ.