Free English Class! Topic: Moving 🚛📦🚚 (Lesson Only)

Well hello and welcome to this English lesson about moving.

سلام و به این درس انگلیسی در مورد جابجایی خوش آمدید.

People sometimes live in one place and then they move to

مردم گاهی در یک مکان زندگی می کنند و سپس به

another place. Sometimes they move because they have to start

مکان دیگری نقل مکان می کنند. گاهی اوقات به این دلیل نقل مکان می کنند که باید

a new job in a different city. Sometimes people move because

کار جدیدی را در شهر دیگری شروع کنند. گاهی اوقات افراد به

they need to go to school. There are a lot of reasons to

دلیل نیاز به رفتن به مدرسه نقل مکان می کنند. دلایل زیادی برای

move. Sometimes children move out of their parents' house.

حرکت وجود دارد. گاهی بچه ها از خانه والدین خود بیرون می روند.

But we certainly people certainly do move from time to

اما مطمئناً ما مردم مطمئناً هر از

time in their lives. Some people move more often than

گاهی در زندگی خود حرکت می کنیم. برخی افراد بیشتر از دیگران حرکت می

others. I have an uncle aunt who have moved 19 or 20 times

کنند. من یک عمه دارم که در طول زندگی 19 یا 20 بار جابه جا

in their life. Um personally I've only moved probably five

شده اند. من شخصاً فقط پنج

times in my life maybe six. I have not moved a lot. But

بار در زندگی ام شاید شش بار حرکت کرده ام. من زیاد حرکت نکرده ام. اما

moving is when you live somewhere and then you decide

جابه‌جایی زمانی است که در جایی زندگی می‌کنید و سپس

to take all of your things. You take everything you own and you

تصمیم می‌گیرید همه چیزهایتان را بردارید. شما هر چیزی را که دارید می برید و

go to a different place and then you start to live there.

به مکان دیگری می روید و سپس شروع به زندگی در آنجا می کنید.

That's my best explanation of what moving is. Um it is

این بهترین توضیح من از حرکت است. اوم این

something that is stressful. We talked about it I think in the

چیزی است که استرس زا است. فکر می کنم در

lesson about stressful things. Um but it can be very exciting.

درس درباره چیزهای استرس زا در مورد آن صحبت کردیم. امم اما می تواند بسیار هیجان انگیز باشد.

It can be exciting to decide that you want to live in a

این می تواند هیجان انگیز باشد که تصمیم بگیرید می خواهید در

different part of the country or you want to move to a

قسمت دیگری از کشور زندگی کنید یا می خواهید

different country entirely or you just want to live somewhere

کاملاً به کشور دیگری نقل مکان کنید یا فقط می خواهید

else for a time. So once again welcome to this English lesson

برای مدتی در جای دیگری زندگی کنید. بنابراین یک بار دیگر به این درس انگلیسی

about moving. So the first slide I have has two verbs on

در مورد جابجایی خوش آمدید. بنابراین اسلاید اولی که دارم دو فعل

it. The verb to move and the verb to move house. In Canada

دارد. فعل به حرکت و فعل به حرکت در خانه. در کانادا

and I think in the United States when you move we just

و من فکر می کنم در ایالات متحده زمانی که شما حرکت می کنید ما فقط

say move. When are you moving? I move in three weeks. Um in

می گوییم حرکت کنید. کی حرکت میکنی؟ سه هفته دیگه نقل مکان میکنم ام

the UK though in Britain when I watch British TV shows they

در بریتانیا، اما در بریتانیا وقتی برنامه های تلویزیونی بریتانیا را تماشا می کنم

often say move house. Um are can you come out do you want to

اغلب می گویند خانه را تغییر دهید. اوم، می‌توانی بیای بیرون، می‌خواهی

go out to eat this weekend? No I'm moving house or when are

این آخر هفته برای غذا خوردن بیرون بروی؟ نه من خانه را عوض می کنم یا چند هفته دیگر چه زمانی خانه را عوض می کنید

you moving house in a couple weeks. So just kind of ignore

. بنابراین

my explanation of the second phrase you'll have to look in

توضیح من در مورد عبارت دوم را نادیده بگیرید که باید در

your British English dictionary to get a good description. But

فرهنگ لغت انگلیسی انگلیسی خود جستجو کنید تا توضیحات خوبی به دست آورید. اما

in Canada we just say move. When are you moving? Or when

در کانادا فقط می گوییم حرکت کنید. کی حرکت میکنی؟ یا

did you move? Um or do you need help moving? Uh I'm going to

کی حرکت کردی؟ امم یا برای حرکت به کمک نیاز دارید؟ اوه من

move in three weeks. By the way I'm not moving. If you are

سه هفته دیگه میرم. اتفاقا من حرکت نمی کنم. اگر تعجب می کنید

wondering if this lesson is like a secret way for me to say

که آیا این درس مانند یک راه مخفی برای من است که بگویم

I'm moving I'm not moving. I'm not moving for a very long

من حرکت می کنم من حرکت نمی کنم. خیلی وقته حرکت نمیکنم

time. So we have two different phrasal verbs. To move in and

بنابراین ما دو فعل عبارتی متفاوت داریم. برای حرکت و

to move out. And obviously you can tell the difference. When

بیرون رفتن. و واضح است که شما می توانید تفاوت را تشخیص دهید.

you move in it means that you are entering a place to live

وقتی در آن جا نقل مکان می کنید به این معنی است که شما در حال ورود به مکانی برای زندگی در

there. Okay? So you could say to someone when are you moving

آنجا هستید. باشه؟ بنابراین می توانید به کسی بگویید که چه زمانی

in to your new apartment? Or you could say when's your

به آپارتمان جدید خود نقل مکان می کنید؟ یا می توانید بگویید تاریخ نقل مکان شما چه زمانی است

move-in date? Which is kind of how we refer to the day you

؟ به نوعی به روزی که شما به جایی نقل مکان می کنید اشاره می کنیم

move in somewhere. So that's the day that you would be

. بنابراین آن روزی است که شما

entering your new place. People can also move in with you.

وارد مکان جدید خود می شوید. مردم نیز می توانند با شما نقل مکان کنند.

Okay. When my son is done university he will move in with

باشه. وقتی پسرم دانشگاه را تمام کرد، دوباره پیش ما نقل مکان

us again. So that just simply means he's going to live here

می کند. پس این فقط به این معنی است که او دوباره اینجا زندگی می

again. And we have to move out which can be used the same way

کند. و ما باید از آن خارج شویم که می تواند به همان روش نیز مورد استفاده قرار

as well. When someone moves out means they leave a place. So

گیرد. وقتی کسی بیرون می‌رود یعنی جایی را ترک می‌کند. بنابراین

you could say when do you need to move out of your apartment?

می توانید بگویید چه زمانی باید از آپارتمان خود نقل مکان کنید؟

Uh what day do you need to leave? And you could say oh I

اوه چه روزی باید بری؟ و می توانید بگویید اوه من

need to move out in three weeks. Uh I need to move out on

باید سه هفته دیگر از خانه خارج شوم . اوه من باید در

April 17th or something like that. So and as well when you

17 آوریل نقل مکان کنم یا چیزی شبیه به آن. بنابراین و همچنین هنگامی که

live with other people they can move out as well. I could say

با افراد دیگر زندگی می کنید، آنها نیز می توانند از خانه خارج شوند. می توانم بگویم

oh my son is going to university in September. He's

اوه پسرم در سپتامبر به دانشگاه می رود.

going to move out at the end of August. So move in move out the

او در پایان ماه اوت از خانه خارج می شود . بنابراین حرکت کنید و از

two directions of moving. And we have something called moving

دو جهت حرکت خارج شوید. و ما چیزی به نام روز حرکت داریم

day. So a lot of times when people are planning to move. Uh

. بنابراین بسیاری از مواقع زمانی که مردم قصد حرکت دارند. اوه

they will refer to the day when they are going to move as

آنها به روزی که قرار است حرکت کنند به عنوان

moving day. Uh they'll say oh yeah moving day's in a couple

روز حرکت اطلاق خواهند کرد. اوه آنها می گویند اوه بله روز جابجایی تا چند

days for me. So I need to get ready. I need to pack my stuff.

روز دیگر برای من. پس باید آماده بشم باید وسایلم را جمع کنم

Or you might say oh you're moving. When's your moving day?

یا ممکن است بگویید اوه شما در حال حرکت هستید. روز حرکت شما کی است؟

And you would say oh my moving day is April whatever. April

و شما می گویید آه روز حرکت من، آوریل است.

17th. I'm just using that date randomly. But the day when you

17 آوریل. من فقط از آن تاریخ به طور تصادفی استفاده می کنم . اما روزی که شما

move is called moving day and people will often refer to that

حرکت می‌کنید، روز حرکت نامیده می‌شود و مردم اغلب

with that to name. They'll say you know when's your moving

برای نامگذاری به آن اشاره می‌کنند. آنها می گویند می دانید روز جابجایی شما چه زمانی است

day? Oh I'm my moving day is not for a few more weeks yet so

؟ اوه، من هنوز چند هفته بیشتر از روز حرکت من نیست تا

I can relax. In English we use the word stuff and we use the

بتوانم استراحت کنم. در انگلیسی ما از کلمه stuff استفاده می کنیم و از

word things a lot. In fact Jen and I were laughing the other

کلمه things زیاد استفاده می کنیم. در واقع من و جن آن

day because we were having a conversation and we used the

روز داشتیم می خندیدیم چون داشتیم با هم صحبت می کردیم و

word stuff so many times. It was making us laugh. But when

بارها از کلمه چیز استفاده می کردیم. داشت ما را می خنداند. اما وقتی

you move you take all your stuff. Okay? Before you move

حرکت می‌کنید، همه وسایلتان را برمی‌دارید . باشه؟ قبل از

you might need to pack all your stuff up. And you need to put

حرکت ممکن است لازم باشد همه وسایل خود را جمع کنید. و باید

all your stuff in a car or in a van. And then you need to drive

تمام وسایل خود را در ماشین یا ون قرار دهید. و سپس باید وسایل

your stuff across town or you need to drive to the next city.

خود را در سراسر شهر رانندگی کنید یا باید به شهر بعدی بروید.

Then you need to take all of your stuff out and put your

سپس باید تمام وسایل خود را بیرون بیاورید و وسایل خود را

stuff in the new place. This is a very useful English word, the

در مکان جدید قرار دهید. این یک کلمه انگلیسی بسیار مفید است،

word stuff. And we also use the word things. Like oh do you

کلمه stuff. و همچنین از کلمه چیزها استفاده می کنیم. مثل اوه، آیا شما

have a lot of things to when you move do you have to take a

چیزهای زیادی دارید که وقتی جابه جا می شوید، آیا باید

lot of things with you? Oh I need to get all my things ready

چیزهای زیادی را با خود ببرید؟ اوه من باید همه وسایلم را آماده

because I'm moving in a few days. So stuff and things. Just

کنم چون چند روز دیگر نقل مکان می کنم . بنابراین چیزها و چیزها.

very Yeah very useful English words to refer to all of the

فقط بله، کلمات انگلیسی بسیار مفید برای اشاره به همه

things that you own. All of the stuff that you owned. Boxes.

چیزهایی که شما دارید. همه چیزهایی که در اختیار شما بود. جعبه ها.

When you move you're going to need boxes. You're going to

وقتی حرکت می کنید به جعبه هایی نیاز خواهید داشت. شما به

need a lot of boxing. Sorry not boxing. Boxing is this. You

تعداد زیادی بوکس نیاز خواهید داشت. ببخشید که بوکس نمی کنم . بوکس اینه

don't need to do any boxing. You'll need a lot of boxes. Um

شما نیازی به انجام بوکس ندارید. شما به تعداد زیادی جعبه نیاز خواهید داشت. اوم،

but when you move you want to put your stuff in boxes. It

اما وقتی حرکت می کنید، می خواهید وسایل خود را در جعبه ها قرار دهید. این

just makes it more convenient. You want to put all of your

فقط آن را راحت تر می کند. شما می خواهید همه

things in boxes. So you might go to a store and ask if they

چیزهای خود را در جعبه قرار دهید. بنابراین ممکن است به یک فروشگاه بروید و بپرسید

have any old boxes. You can actually buy moving boxes.

که آیا جعبه های قدیمی دارند یا خیر. شما در واقع می توانید جعبه های متحرک بخرید.

Boxes that are made for moving. When you go to a company to

جعبه هایی که برای جابجایی ساخته شده اند. وقتی برای اجاره کامیون به یک شرکت می روید،

maybe rent a truck That company might also sell boxes and you

آن شرکت ممکن است جعبه هایی را نیز بفروشد و شما

can buy some boxes in order to put your stuff in boxes so that

می توانید جعبه هایی بخرید تا وسایل خود را در جعبه ها قرار دهید تا

you can move them. And you of course will want to sort

بتوانید آنها را جابجا کنید. و مطمئناً می خواهید

things. When you sort things in English it's not just when

چیزها را مرتب کنید. وقتی چیزها را به زبان انگلیسی مرتب می‌کنید، فقط زمانی

you're moving you sort things anytime you want things to be

که در حال جابجایی هستید، چیزها را مرتب نمی‌کنید هر زمان که بخواهید همه چیز

organized. But when moving day is approaching in the days

مرتب شود. اما زمانی که روز جابجایی در روزهای

leading up to your move-in date. You might want to sort

منتهی به تاریخ نقل مکان شما نزدیک می شود . شاید بخواهید

things. So you might want to get boxes and put all of your

چیزها را مرتب کنید. بنابراین ممکن است بخواهید جعبه هایی تهیه کنید و همه کتاب های خود را

books in one box. And put all your clothes in another that I

در یک جعبه قرار دهید. و تمام لباس هایت را در لباس دیگری قرار بده که

I like this picture because there's a box that just says

من این عکس را دوست دارم زیرا جعبه ای وجود دارد که فقط

stuff. And you might want to put pillows in another box. And

چیزهایی را می گوید. و ممکن است بخواهید بالش ها را در جعبه دیگری قرار دهید. و به

that way you when you sort things you kind of put all the

این ترتیب وقتی چیزها را مرتب می‌کنید، همه

things that are the same together and then it's a lot

چیزهایی را که یکسان هستند کنار هم قرار می‌دهید و

easier to find later. Then once you move in when you're

بعداً پیدا کردن آن بسیار آسان‌تر می‌شود. سپس هنگامی که در حال

unpacking it's easier to find the things you need if you took

باز کردن بسته‌بندی هستید، پیدا کردن چیزهایی که نیاز دارید آسان‌تر می‌شود، اگر

some time to sort. We also have this English verb to go through

کمی برای مرتب‌سازی وقت صرف کنید. ما همچنین این فعل انگلیسی to go through

phrasal verb to go through. When you go through stuff it

phrasal verb to go through را داریم. وقتی مسائل را مرور می کنید،

means that you kind of let's say I had like a couple hundred

به این معنی است که شما به نوعی فرض کنید من حدود دو صد

books and I'm moving. I might want to go through my books.

کتاب داشتم و دارم حرکت می کنم. شاید بخواهم کتاب هایم را مرور کنم.

That means I'm going to look at each of them and decide which

این بدان معناست که من قصد دارم به هر یک از آنها نگاه کنم و تصمیم بگیرم که

ones I'm going to keep. Before I move I might want to go

کدام یک را نگه دارم. قبل از حرکت ممکن است بخواهم

through my clothing. Because there are things I don't wear

لباس هایم را بررسی کنم. چون چیزهایی هست که دیگر نمی پوشم

anymore. And it's probably a good idea to go through my

. و احتمالاً ایده خوبی است که لباس هایم را مرور کنم

clothes and say okay I'm going to keep this one. I'm

و بگویم باشه، این یکی را نگه می دارم.

going to get rid of this one. I'm going to keep this one. So

من از شر این یکی خلاص می شوم. من این یکی را نگه دارم. بنابراین

sorting is when you kind of organize things. When you go

مرتب سازی زمانی است که به نوعی چیزها را سازماندهی می کنید. وقتی

through your stuff. When you go through your You're kind of

از چیزهای خود عبور می کنید. وقتی از مسیر خود عبور می کنید به

sorting but you're kind of looking for the things you

نوعی مرتب می کنید اما به دنبال چیزهایی هستید که می

want to keep and the things that you don't want to keep.

خواهید نگه دارید و چیزهایی که نمی خواهید نگه دارید.

And then of course you need to box things up. You need to box

و البته پس از آن باید چیزها را در جعبه قرار دهید. شما باید

up all of your stuff. Um this is kind of an interesting verb.

تمام وسایل خود را جعبه کنید. ام، این یک نوع فعل جالب است.

You could say I need to put my stuff in boxes. But it's easier

می توانید بگویید من باید وسایلم را در جعبه ها قرار دهم. اما ساده تر است

to say I need to box up my stuff. Have you boxed up your

که بگویم باید وسایلم را جعبه کنم. آیا هنوز وسایل خود را بسته بندی کرده

stuff yet? When are you moving tomorrow? Have you boxed up

اید؟ فردا کی حرکت میکنی؟ آیا بسته بندی کرده اید آیا وسایل خود را بسته بندی

have you boxed up your stuff? No I haven't started. That

کرده اید؟ نه من شروع نکردم

would be bad by the way. If you are moving tomorrow I hope that

اتفاقاً این بد خواهد بود. اگر فردا حرکت می کنید،

you already have all of your stuff up. Hopefully you were

امیدوارم که از قبل همه وسایل خود را آماده کرده باشید. امیدوارم بتوانید همه

able to sort and go through all of your things and you were

چیزهایتان را مرتب کنید و مرور کنید و بتوانید چیزهایی را که با خود

able to box up what you're taking with you. To declutter.

می برید جمع آوری کنید. به هم ریختن.

So this is an interesting word. As you live somewhere you you

پس این کلمه جالبی است. همانطور که در جایی زندگی می کنید،

just have more and more things that you own. But you might not

فقط چیزهای بیشتری دارید که مالک آنها هستید. اما ممکن است

need all of them. In particular if Jen and I were to move we

به همه آنها نیاز نداشته باشید. به خصوص اگر من و جن جابه جا شویم

have a lot of mugs. So in order to declutter it means kind of

، ماگ های زیادی داریم. بنابراین به منظور شلوغ کردن به معنای

to sort through and get rid of things. So if I was to say oh

مرتب کردن و خلاص شدن از شر چیزها است. بنابراین اگر بخواهم

we need to declutter a bit. It means you have too many of

بگویم اوه باید کمی شلوغ شویم. این بدان معناست که شما

certain things and you want to get rid of them. A common thing

چیزهای خاصی دارید و می خواهید از شر آنها خلاص شوید. یک کار معمولی که در مورد

to do with extra stuff is to give it give it away. Give it

چیزهای اضافی انجام می شود این است که آن را به دست بدهید. آن را

to family or friends or donate it to a thrift store or a

به خانواده یا دوستان خود بدهید یا آن را به یک فروشگاه دستفروشی یا یک

charity that will be able to resell those items in order to

موسسه خیریه اهدا کنید تا بتواند آن اقلام را دوباره بفروشد تا

make a bit of money. So when you declutter it means you

کمی درآمد داشته باشد. بنابراین وقتی شلوغ می‌کنید به این معنی است

minimize the amount of stuff you have and it's just a good

که مقدار چیزهایی را که دارید به حداقل می‌رسانید و این کار خوبی

thing to do before you move. To give away. I kind of mentioned

است که قبل از حرکت انجام دهید. تقدیم کردن. من به نوعی به این اشاره کردم

this. One of the things that you might do is you might give

. یکی از کارهایی که ممکن است انجام دهید این است که ممکن است چیزهای زیادی را به شما هدیه

away a lot of stuff. I know the one time that Jen and I moved

دهید. می‌دانم زمانی که جن و من نقل مکان

we kind of went through our stuff and we gave away a few

کردیم، چیزهایمان را مرور کردیم و چند چیز را تقدیم کردیم

things. We gave some things to our neighbours. We gave some

. ما به همسایه هایمان چیزهایی دادیم.

things to my brothers and sisters. Um sometimes when

چیزهایی را به برادران و خواهرانم دادیم. امم گاهی اوقات

you're moving it's nice to give away things you don't need. Uh

وقتی در حال جابجایی هستید، هدیه دادن چیزهایی که نیاز ندارید خوب است. اوه

so that the move goes easier. There's less stuff to put in

تا حرکت راحت تر شود. چیزهای کمتری برای قرار دادن در

boxes. If you give away Some things before you move. And

جعبه وجود دارد. اگر قبل از حرکت برخی چیزها را به دیگران واگذار کنید. و

then I like these three verbs here. To chuck, to throw out,

سپس من این سه فعل را در اینجا دوست دارم. چك كردن، بيرون انداختن

to get rid of. So all of these mean to just simply throw

، خلاص شدن. بنابراین همه اینها به این معنی است که فقط

something in the recycling or throw something in the garbage.

چیزی را در بازیافت انداخته یا چیزی را در زباله بیندازید.

Although the last one to get rid of. You know that can also

اگرچه آخرین موردی که باید از شر آن خلاص شد. می دانید که این می تواند

mean to give to someone else. You know I'm going to get rid

به معنای بخشیدن به شخص دیگری نیز باشد. میدونی که من از شر ماشینم خلاص میشم

of my car. I'm going to give it to my brother. But the first

من میرم به برادرم. اما

two to chuck actually it's similar to throwing. So it's

دو مورد اولی که باید چاک کرد در واقع شبیه پرتاب است. بنابراین

the action of throwing something in the garbage or

این عمل پرتاب چیزی در زباله یا

recycling. Uh to chuck to throw out before you move. The more

بازیافت است. اوه به چاک برای پرتاب کردن قبل از حرکت. هر چه

stuff you can chuck the better. The more stuff you throw out

چیزهای بیشتری بتوانید بچکانید بهتر است. هر چه چیزهای بیشتری را

before your moving date is it's just really really helpful. Get

قبل از تاریخ نقل مکان بیرون بیاندازید، واقعاً مفید است. قبل از حرکت

rid of as many things as you can before you move. That's my

تا جایی که می توانید از شر بسیاری از چیزها خلاص شوید. این توصیه من است

recommendation if any of you are moving. To throw out your

اگر هر یک از شما در حال حرکت است. برای پرتاب کردن

back. I thought I would mention this one. Uh because this is

پشتت فکر کردم به این یکی اشاره کنم. اوه زیرا این

something that commonly happens when people move. People don't

چیزی است که معمولاً هنگام حرکت افراد اتفاق می افتد. مردم

heavy things everyday. But when you move you need to lift a lot

چیزهای سنگین را هر روز سنگین نمی کنند. اما زمانی که حرکت می کنید باید

of heavy things. This guy is wincing in pain because when

وسایل سنگین زیادی را بلند کنید. این مرد از درد می پیچد زیرا وقتی

you lift something heavy sometimes you throw out your

چیزی سنگین بلند می کنید گاهی اوقات پشت خود را بیرون می

back. This just means that you suddenly have a pain in your

اندازید. این فقط به این معنی است که معمولاً زمانی که چیزی سنگین را بلند می‌کنید، به طور ناگهانی در پشت خود احساس درد

back usually when you're lifting something heavy and

می‌کنید و

it's not very pleasant. So this is not directly related to

خیلی خوشایند نیست. بنابراین این ارتباط مستقیمی با

moving but certainly when people move the chance of

جابه‌جایی ندارد، اما مطمئناً وقتی افراد جابه‌جا می‌شوند، احتمال

throwing out your is higher because you have to lift

پرتاب کردن شما بیشتر است، زیرا باید

couches and refrigerators and other pieces of furniture and

کاناپه‌ها و یخچال‌ها و سایر وسایل مبلمان و

big boxes. Um the chance of you throwing out your back is

جعبه‌های بزرگ را بلند کنید. امم احتمال اینکه پشتت رو بیرون بیاری

pretty high. Okay so just the standard word for putting

خیلی زیاده بسیار خوب، پس فقط کلمه استاندارد برای

things in boxes and putting things in suitcases is to pack.

گذاشتن وسایل در جعبه و گذاشتن وسایل در چمدان، بسته بندی است.

When you are moving you need to pack your stuff. Okay. You need

وقتی در حال حرکت هستید باید وسایل خود را بسته بندی کنید. باشه. شما باید

to put everything in boxes. You need to put things in

همه چیز را در جعبه قرار دهید. شما باید وسایل را در

suitcases. You need to put things in bags. Whatever you

چمدان بگذارید. شما باید چیزها را در کیسه قرار دهید. هر چیزی که

are in order to move you need to put your stuff in there. You

هستید برای جابجایی باید وسایل خود را در آنجا قرار دهید.

need to pack. So generally we use this word as well when

باید بسته بندی کنی بنابراین به طور کلی هنگامی که

you're going on a trip. Before you go on a trip or on vacation

شما به سفر می روید از این کلمه نیز استفاده می کنیم. قبل از اینکه به سفر یا تعطیلات

you need to pack. Before you go before you move you also need

بروید باید چمدان خود را جمع کنید. قبل از حرکت قبل از حرکت، همچنین باید

to pack. And then you need to label things. We had a picture

چمدان خود را جمع کنید. و سپس باید به چیزها برچسب بزنید. قبلاً عکسی داشتیم

earlier where the boxes were labelled books and clothes and

که روی جعبه‌ها برچسب کتاب و لباس

those kinds of things. Um when you move it's just a really

و چیزهایی از این دست نوشته شده بود. اوم وقتی حرکت می‌کنید، فقط

good idea to label the boxes. Dishes from the kitchen, books,

ایده خوبی است که جعبه‌ها را برچسب بزنید. ظروف از آشپزخانه، کتاب،

bedroom, kitchen. So you either write on the box what's in the

اتاق خواب، آشپزخانه. بنابراین شما یا روی جعبه بنویسید که چه چیزی در

box. Or you write on the box what room the box needs to go

جعبه است. یا روی جعبه بنویسید که جعبه باید در چه اتاقی

into in the new place. This is a very cool thing to do. Or if

در جای جدید برود. این یک کار بسیار جالب است. یا اگر جای

you were me I would write both. I would write like dishes put

من بودی هر دو را می نوشتم. من می خواهم مانند ظروف

in kitchen or dishes kitchen. And then the if people are

در آشپزخانه یا ظروف آشپزخانه بنویسم. و سپس اگر مردم

helping you move they know where to put the box when they

به شما کمک می کنند حرکت کنید، وقتی به آنجا رسیدند می دانند جعبه را کجا

get there. You might even write fragile on the box. When you

بگذارند. حتی ممکن است روی جعبه شکننده بنویسید.

say something as fragile you it means that it can break easily.

وقتی چیزی را به عنوان شکننده می گویید به این معنی است که می تواند به راحتی شکسته شود.

So if you have things like maybe you have like really

بنابراین اگر چیزهایی دارید مانند

expensive dishes or you have maybe little figurines or

ظروف واقعاً گران قیمت یا شاید مجسمه های کوچک یا

things that if you drop them they would break. You would put

چیزهایی دارید که اگر آنها را رها کنید شکسته می شوند.

them in a box you would probably put them in old

آنها را در یک جعبه قرار می دهید و احتمالاً آنها را در

newspapers so that they're cushioned a little bit. Uh and

روزنامه های قدیمی قرار می دهید تا کمی بالشتک شوند. اوه و

then you would write fragile on the box. I think some people

بعد شکننده روی جعبه می نوشتی. من فکر می کنم برخی افراد

say fragile. I should check the pronunciation. I say fragile. I

می گویند شکننده است. باید تلفظش رو چک کنم من می گویم شکننده است. باید بررسی کنم که

should check if other people say fragile. Maybe I'll ask

آیا دیگران می گویند شکننده است. شاید

Brent in the chat what he says. Fragile or fragile. Make sure

در چت از برنت بپرسم که او چه می گوید. شکننده یا شکننده.

you look up that pronunciation. Um depending on where you live.

حتماً آن تلفظ را جستجو کنید. بسته به جایی که زندگی میکنی

It might have a different pronunciation. Uh and it might

ممکن است تلفظ متفاوتی داشته باشد. اوه و حتی ممکن

even say this side up. You might have things where you

است این طرف را بگوید. ممکن است چیزهایی داشته باشید

don't want them to be upside down when they are being moved.

که نخواهید هنگام جابجایی آنها وارونه باشند.

So you pack them all nicely in a box. And then on the outside

بنابراین همه آنها را به خوبی در یک جعبه بسته بندی می کنید. و سپس در قسمت

you would put a sticker that says this side up. It means

بیرونی یک برچسب می‌زنید که این طرف را بالا می‌نویسد.

don't put this box upside down. Because there are things in

یعنی این جعبه را زیر و رو نکنید. زیرا در این جعبه چیزهایی وجود دارد

this box that must remain upright. You don't want them

که باید در حالت قائم باقی بمانند . شما آنها را وارونه نمی خواهید

upside down. They need to stay right side up or upright. Um I

. آنها باید سمت راست و یا راست بمانند. اوم من

can't think of anything right now but I'm sure there's some

در حال حاضر نمی توانم به چیزی فکر کنم، اما مطمئن هستم که چیزهایی وجود دارد

things that you don't want upside down and you would put a

که شما نمی خواهید وارونه شوند و یک

sticker on it like that. You might use packing tape. So

برچسب روی آن می گذارید. ممکن است از نوار بسته بندی استفاده کنید. بنابراین

packing tape is just a special kind of tape that's really good

نوار بسته بندی فقط نوع خاصی از نوار است که

for putting on boxes when you close them. It's a little bit

برای قرار دادن جعبه ها هنگام بستن آنها واقعاً خوب است. کمی

wider and it sometimes comes in a nice tape dispenser and you

پهن‌تر است و گاهی اوقات در یک نوار چسب خوب می‌آید و

can just put that on the top of your boxes really quickly and

می‌توانید آن را خیلی سریع

easily and it will hold your boxes shut very handy if you

و آسان روی جعبه‌هایتان قرار دهید و اگر می‌خواهید جعبه‌ها را با بسته‌بندی ببندید، جعبه‌هایتان را خیلی راحت نگه می‌دارد.

are moving to close the boxes with some packing tape. And

نوار. و

then storage. So interestingly enough in North America some

سپس ذخیره سازی. بنابراین به اندازه کافی جالب در آمریکای شمالی، برخی

people rent a storage locker or they rent space in a facility

افراد یک قفسه انبار اجاره می کنند یا فضایی را در یک مرکز دارای انبار اجاره می کنند

that has storage. Uh and then what they do is instead of

. اوه و سپس کاری که آنها انجام می دهند این است که به جای

moving everything to the new place they put some things in

انتقال همه چیز به مکان جدید، برخی چیزها را در

storage. Sometimes people will move overseas or they'll move

انبار قرار می دهند. گاهی اوقات افراد به خارج از کشور نقل مکان می کنند یا

to another country temporarily. I know that a friend of mine as

به طور موقت به کشور دیگری نقل مکان می کنند. می دانم که یکی از دوستانم به

a teacher he went to teach in Japan for nine months. And so

عنوان معلم برای تدریس به ژاپن به مدت نه ماه رفت. و بنابراین

he put a lot of his stuff in storage. So this is just a

او بسیاری از وسایل خود را در انبار گذاشت. بنابراین این فقط یک

storage locker. You can find and rent storage lockers in

قفسه ذخیره سازی است. شما می توانید کمدهای ذخیره سازی را در

most places. Um Most cities in Canada and the United States.

بیشتر مکان ها پیدا کرده و اجاره کنید. اوم اکثر شهرهای کانادا و ایالات متحده.

But sometimes when you move you have too much stuff and so you

اما گاهی اوقات وقتی جابه‌جا می‌شوید ، چیزهای زیادی دارید و بنابراین

need to put some stuff in storage. Um and that's how we

باید مقداری چیز را در انبار قرار دهید. اوم و اینطوری

say it. We just say put it in storage. Yeah I rented a

می گوییم. ما فقط می گوییم آن را در انبار قرار دهید. بله من یک

storage locker. I'm going to throw some of my things in

قفسه انبار اجاره کردم. من قصد دارم چند ماه از وسایلم را

storage while I go away for a few months. You might hire

در انبار بیاندازم. شما ممکن است

movers. I've never done this. I have enough family and friends

جابجایی ها را استخدام کنید. من هرگز این کار را نکرده ام من به اندازه کافی خانواده و دوستان

that when I moved I just asked a lot of people for help. But

دارم که وقتی نقل مکان کردم فقط از افراد زیادی کمک خواستم.

you might not know a lot of people. Or you might be moving

اما ممکن است شما افراد زیادی را نشناسید. یا ممکن است

on a day where it's not convenient for people to help

در روزی حرکت کنید که در آن کمک مردم برای

you. So you might need to hire movers. Movers are people whose

شما راحت نباشد. بنابراین ممکن است نیاز به استخدام جابجایی داشته باشید. جابجایی ها افرادی هستند که

job it is to help people move. You need to pay them obviously.

وظیفه آنها کمک به حرکت افراد است. بدیهی است که باید به آنها پول پرداخت کنید.

Uh but they will come to your house or apartment. They will

اوه اما آنها به خانه یا آپارتمان شما خواهند آمد.

take all of your stuff and they will put it in their moving van

آنها همه وسایل شما را می گیرند و آن را در ون در حال حرکت خود

and then they will unload it at the new place. So really good

می گذارند و سپس آن را در مکان جدید تخلیه می کنند. بنابراین واقعاً

idea to label your boxes. So the movers know where to put

ایده خوبی است که جعبه های خود را برچسب گذاری کنید. بنابراین جابجایی‌ها می‌دانند وقتی به مکانی می‌روند، وسایل را کجا قرار

things when they get to the place that you are moving into.

دهند .

They will have a moving truck or a moving van depending on

آنها بسته به نوع وسیله نقلیه، یک کامیون متحرک یا یک ون در حال حرکت

what vehicle it is. You would use a different name. But the

خواهند داشت. شما از نام دیگری استفاده می کنید. اما

movers will come in a moving truck or moving van. They will

رانندگان با یک کامیون در حال حرکت یا ون در حال حرکت خواهند آمد. آنها

help you load all your things into the moving van and then of

به شما کمک می کنند همه وسایل خود را در ون در حال حرکت بارگیری کنید و

course help you unload them. So yeah a moving truck is simply a

البته به شما کمک می کنند آنها را تخلیه کنید. بنابراین بله، یک کامیون متحرک به سادگی

truck that's used by movers to help people move stuff. You can

کامیونی است که توسط جابجایی ها برای کمک به مردم برای جابجایی وسایل استفاده می شود. شما همچنین می توانید

also rent from places like U-Haul. You can rent a moving

از مکان هایی مانند U-Haul اجاره کنید. شما می توانید یک ون در حال حرکت

van or moving truck and use that to move and then you don't

یا کامیون متحرک کرایه کنید و از آن برای جابجایی استفاده کنید و پس از آن مجبور نیستید به جابجایی

have to pay the movers but you have to pay to rent the moving

ها پولی بپردازید، بلکه باید برای اجاره کامیون متحرک هزینه کنید

truck. And you might have something called moving

. و ممکن است چیزی به نام پتوهای متحرک داشته باشید

blankets. So moving blankets are really thick soft blankets

. بنابراین پتوهای متحرک واقعاً پتوهای نرم ضخیمی هستند

that you can put over things that you don't want damaged.

که می‌توانید روی چیزهایی که نمی‌خواهید آسیب ببینند بپوشانید.

But they're too big to put in boxes. So let's say you had a

اما آنها برای قرار دادن در جعبه ها خیلی بزرگ هستند . بنابراین بیایید بگوییم که شما یک

really nice table. Uh and you didn't want the table to get

میز واقعاً زیبا داشتید. اوه و شما نمی خواستید میز

scratched during the move. Uh it would be be a good idea to

در حین حرکت خراشیده شود. اوه ، ایده خوبی است که

use some moving blankets. So these are big soft blankets

از چند پتوی متحرک استفاده کنید. بنابراین اینها پتوهای نرم بزرگی هستند

that you could put over top of things. So that they don't get

که می توانید آنها را روی همه چیز قرار دهید. به طوری که در حین جابجایی

scratched or dented or damaged during the move. Things get dam

دچار خراش یا فرورفتگی یا آسیب نشوند . وقتی حرکت می‌کنید همه چیز

when you move it's just it's just going to happen and you

خراب می‌شود، فقط این اتفاق می‌افتد و

just have to kind of prepare yourself for the fact that when

فقط باید خودتان را برای این واقعیت آماده کنید

you get to where you're going a few things might have been

که وقتی به جایی که می‌روید ممکن است چند چیز

damaged on the way there but moving blankets certainly help

در راه آسیب دیده باشند، اما مطمئناً پتوهای جابجا شده‌اند. کمک

quite a bit to keep things from getting too damaged and you

زیادی به جلوگیری از آسیب دیدگی اشیا کنید و

might use what's called a dolly or a hand truck in my part of

ممکن است از چیزی به نام دالی یا کامیون دستی در منطقه من در

Canada we would call this a dolly it's a two wheel dolly

کانادا استفاده کنید، ما این را دالی می نامیم، دالی دو چرخ است

and it just makes it a lot easier to move things I highly

و جابجایی اشیا را بسیار آسان می کند. من به شدت

recommend if you move, even though I haven't hired movers

توصیه می کنم اگر اسباب کشی می کنید، حتی با وجود اینکه من قبلاً جابجایی

before, I would hire movers if you can afford it, and I would

استخدام نکرده ام، اگر توانایی مالی دارید، جابجایی را استخدام می کنم، و

certainly recommend that you have a dolly to help you move

مطمئناً توصیه می کنم که یک عروسک داشته باشید تا به شما کمک کند

heavier things, it's just way you, you won't throw out your

وسایل سنگین تر را جابجا کنید.

back, if you have a dolly, or you're less likely to throw out

اگر عروسک دارید، کمرتان را بیرون نمی اندازد، یا کمتر احتمال دارد کمرتان را

your back, but yeah, I would highly recommend, if you can do

بیرون بیاندازید، اما بله، من به شدت توصیه می کنم، اگر می توانید این کار را انجام دهید

it, make sure you have carts and dollies hand trucks if

، مطمئن شوید که گاری و کامیون دستی برای عروسک دارید.

that's the word you want to use and if you can hire movers hire

این کلمه ای است که می خواهید استفاده کنید و اگر می توانید جابجایی ها را استخدام کنید،

movers I know a few people who hired movers and they loved it

من چند نفر را می شناسم هو جابجایی ها را استخدام کرد و آن ها این کار را دوست داشتند،

because four people just came in and carried all their stuff

زیرا چهار نفر به تازگی وارد شدند و همه وسایل خود

out to a moving truck and then carried all their stuff into

را به یک کامیون در حال حرکت بردند و سپس همه وسایل خود را

the new house and they just thought it was the best

به خانه جدید بردند و آنها فقط فکر کردند که این بهترین

experience ever so I use this word I use the word to load

تجربه بوده است، بنابراین من از این کلمه استفاده می کنم. کلمه to load

anytime in English when you are putting things into a car or

anytime در انگلیسی وقتی وسایلی را در ماشین

putting things on a truck notice the difference there you

می‌گذارید یا وسایل را روی کامیون می‌گذارید متوجه تفاوت آن‌جا شوید

could say put things in a truck but I would probably say the

که می‌توانید بگویید چیزها را در کامیون بگذارید، اما من احتمالاً می‌گویم که

movers are going to load your things onto the truck. Uh you

جابجایی‌ها وسایل شما را روی کامیون بار می‌کنند. اوه شما

might load things into the car. This is the act of putting many

ممکن است چیزها را در ماشین بار کنید. این عمل قرار دادن بسیاری از

things into a vehicle. Okay. Before you go on a trip you'll

چیزها در یک وسیله نقلیه است. باشه. قبل از اینکه به سفر بروید،

load your car with all your stuff. When you move you'll

ماشین خود را با تمام وسایلتان بار می کنید . وقتی حرکت می کنید،

load all of your things onto a truck. Uh so that they can

همه وسایل خود را در یک کامیون بار می کنید. اوه تا بتوانند

bring it to the new place. So you'll notice this guy he has a

آن را به مکان جدید بیاورند. بنابراین شما متوجه خواهید شد که این مرد او یک

dolly too on the far side there. The orange thing. Um

عروسک نیز در سمت دور آنجا دارد. چیز نارنجی اوم

he's a smart person. And then I think those blue things in the

او آدم باهوشی است و بعد فکر می‌کنم آن چیزهای آبی رنگ

back of the truck it's a big stack of moving blankets. Uh

پشت کامیون یک دسته بزرگ از پتوهای متحرک است. اوه

and then you certainly want to find people to help if you can.

و پس مطمئناً می خواهید افرادی را پیدا کنید که در صورت امکان به شما کمک کنند.

Uh all of the times that I have moved. I've had people help me.

آه همه دفعاتی که نقل مکان کرده ام. من از مردم خواسته ام که به من کمک کنند.

Usually brothers and sisters and friends. Um just people who

معمولا برادر و خواهر و دوستان. اوه فقط افرادی که

come and you can load their vehicle as well as load your

می آیند و شما می توانید وسیله نقلیه آنها را بارگیری کنید و همچنین وسیله نقلیه خود را بارگیری کنید

vehicle. Um I have helped a lot of people move as well. Uh

. اوم من به افراد زیادی کمک کرده ام که حرکت کنند. اوه

probably the most fun I had moving was a friend of mine and

احتمالاً لذت بخش ترین چیزی که من از جابجایی داشتم این بود که یکی از دوستانم و

his wife rented a U-Haul truck. They rented a moving truck. And

همسرش یک کامیون U-Haul کرایه کردند. آنها یک کامیون متحرک اجاره کردند. و

we moved all of the stuff from Toronto. Um so it was fun to

ما همه چیز را از تورنتو منتقل کردیم . خیلی جالب بود که

help them move. Me and a couple other friends helped them load

به آنها کمک کنم حرکت کنند. من و چند دوست دیگر به آنها کمک کردیم تا

everything onto a big truck. Lots of fun. Uh and then at the

همه چیز را در یک کامیون بزرگ بار کنند. خیلی سرگرم کننده است. اوه و سپس در

end of the day they bought us pizza. Which was really really

پایان روز برای ما پیتزا خریدند. که واقعا

fun. To lend a hand is simply another way to talk about

لذت بخش بود دراز کردن یک راه دیگر برای صحبت در مورد

helping. You might say hey I'm moving in 3 days. Can you lend

کمک است. ممکن است بگویید هی من 3 روز دیگر نقل مکان می کنم. آیا می توانید

a hand? Hey I'm moving in three days. Can you help? So both

دستی دراز کنید؟ سلام من سه روز دیگه حرکت میکنم آیا می توانی کمک کنی؟ بنابراین هر دو

simply mean to help someone. Uh when my friend moved like I

به معنای کمک به کسی هستند. اوه وقتی دوستم حرکت کرد، همانطور

meant earlier in the lesson. I was happy that I was able to

که در اوایل درس منظورم بود. خوشحال بودم که تونستم کمکم کنم

lend a hand. I was happy that I was able to help. Um so it's

. خوشحال بودم که تونستم کمک کنم.

kind of funny it's like you're letting them use your hands for

خیلی خنده دار است، مثل این است که به آنها اجازه می دهید از دستان شما

the day but obviously it just means to help. To unload we

برای روز استفاده کنند، اما واضح است که این فقط به معنای کمک است. برای تخلیه

talked about this a little bit. I mentioned that when you put

، کمی در این مورد صحبت کردیم. من اشاره کردم که وقتی

things in a vehicle you are loading the vehicle. When you

چیزها را در یک وسیله نقلیه قرار می دهید در حال بارگیری وسیله نقلیه هستید. وقتی

load a vehicle you put boxes in you put stuff in. Um and then

وسیله نقلیه ای را بارگیری می کنید، جعبه ها را داخل آن قرار می دهید

when you get to your new house or apartment you need to unload

the vehicle. So it simply means to take the things back out

. بنابراین به سادگی به این معنی است که چیزها را دوباره بیرون بیاورید

again. Um you unload and you bring the things into the

. اوم شما بار را تخلیه می کنید و وسایل را به

house. So when you leave your current house or apartment you

خانه می آورید. بنابراین وقتی خانه یا آپارتمان فعلی خود

will load a vehicle. When you get to your new house or

را ترک می کنید، یک وسیله نقلیه بارگیری می کنید. وقتی به خانه یا

apartment you will unload your vehicle. And when you you're in

آپارتمان جدید خود رسیدید، وسیله نقلیه خود را تخلیه خواهید کرد . و وقتی

the house you'll need to unpack. So we talked about

در خانه هستید باید بسته بندی را باز کنید. بنابراین ما در مورد

packing. Packing is when you put everything in boxes when

بسته بندی صحبت کردیم. بسته بندی زمانی است که وقتی به مکان جدید خود می رسید همه چیز را در جعبه ها

you get to your new place. You will need to unpack. People

قرار می دهید. شما باید بسته بندی را باز کنید.

don't often unpack the same day they move. This is what I've

مردم اغلب در همان روزی که نقل مکان می کنند، بسته بندی را باز نمی کنند. این چیزی است که من

noticed in terms of when I move and when I help other people

در مورد زمانی که حرکت می کنم و زمانی که به دیگران کمک می کنم تا

move. They usually move all their stuff. They unload all

حرکت کنند متوجه شده ام. آنها معمولا همه وسایل خود را جابجا می کنند. همه وسایلشان را تخلیه

their stuff. They put all their stuff in their house. Like they

می کنند. همه وسایلشان را در خانه شان می گذارند. مثل

put all the boxes in. And then they usually just get a few

اینکه همه جعبه‌ها را داخل آن می‌گذارند. و بعد معمولاً فقط چند

things out in the kitchen like some plates and then order

چیز را در آشپزخانه بیرون می‌آورند، مثل بشقاب‌ها و بعد پیتزا سفارش می‌دهند

pizza and then usually they set up their bed and then they

و بعد معمولاً تختشان را مرتب می‌کنند و بعد

sleep and then the next day they start to unpack

می‌خوابند و بعد روز بعد شروع به باز کردن

everything. Usually the next day is the day where they start

همه چیز می‌کنند. . معمولاً روز بعد روزی است که شروع

to take everything out of the boxes. And put it in the new

به بیرون آوردن همه چیز از جعبه می کنند. و آن را در

places where those things will go. And then we have this

مکان های جدیدی قرار دهید که آن چیزها در آنجا قرار خواهند گرفت. و سپس ما این

interesting phrasal verb to get settled. Or verb phrase I guess

فعل عبارتی جالب برای حل و فصل را داریم. یا عبارت فعل I guess

to get settled. Um sometimes it takes a while to get settled in

to get settled. امم گاهی اوقات طول می کشد تا در یک مکان جدید مستقر شوید

a new place. After you move the new place doesn't feel like

. بعد از اینکه مکان جدید را جابجا کردید،

home right away. It feels like you're in someone else's

بلافاصله احساس خانه نمی کند. به نظر می رسد در

apartment or someone else's house. It can take a while to

آپارتمان شخص دیگری یا خانه شخص دیگری هستید . ممکن است مدتی طول بکشد

get settled. When we talk about getting settled it means you

تا تسویه حساب شود. وقتی در مورد حل شدن صحبت می کنیم به این معنی است که

feel happy in your new place. It means you've put all of the

در مکان جدید خود احساس خوشبختی می کنید. این بدان معناست که شما همه

things in the right spots in your own place. Um so all of

چیز را در مکان های مناسب در جای خود قرار داده اید. اوم پس

the stuff is in the kitchen. All of the bathroom stuff is in

همه چیز در آشپزخانه است. تمام وسایل حمام

the bathroom. You've arranged the furniture in a way that is

در حمام است. شما مبلمان را طوری چیده اید که

pleasant for you. Uh when that's all done we would say

برای شما خوشایند باشد. اوه، وقتی همه چیز تمام شد، می‌گوییم

that you have you are able to get settled, okay? It can take

که شما می‌توانید به آرامش برسید، باشه؟ می

a few days or a few weeks or even a few months to to get

تواند چند روز یا چند هفته یا حتی چند ماه طول بکشد تا به

settled, to have that feeling like you are in a place you

آرامش برسید، تا این احساس را داشته باشید که در مکانی هستید

would call home. Hey just a few random things here too. It's

که آن را خانه می نامید. سلام فقط چند چیز تصادفی اینجا هم هست. کوچک کردن سایز

quite common for older people to downsize. So we didn't talk

برای افراد مسن بسیار رایج است . بنابراین ما

about this but one of the reasons people move is because

در این مورد صحبت نکردیم، اما یکی از دلایلی که مردم نقل مکان می کنند این است که

they're in a big house. Maybe they had four or five children

آنها در یک خانه بزرگ هستند. شاید چهار یا پنج فرزند

and they needed a big house. But all of the kids are now

داشتند و به یک خانه بزرگ نیاز داشتند. اما همه بچه ها اکنون

older and have moved out. And so the older couple might then

بزرگتر شده اند و از خانه نقل مکان کرده اند. و بنابراین ممکن است زوج مسن‌تر

downsize. When you downsize it means you sell a big house.

کوچک شوند. وقتی کوچک می کنید به این معنی است که یک خانه بزرگ می فروشید.

Because you don't need a big house anymore and you buy a

چون دیگر نیازی به خانه بزرگ ندارید و

smaller house or you move into an apartment. So I know that

خانه کوچکتر می خرید یا به آپارتمان نقل مکان می کنید. بنابراین می دانم که

it's quite common. My mom Years ago she said I think I'm going

کاملاً رایج است. مادرم سال‌ها پیش گفت فکر

to downsize. All of you have moved out. I'm going to sell my

می‌کنم سایزش را کم کنم. همه شما نقل مکان کرده اید. من خانه بزرگم را می فروشم

big house and buy a smaller house. So definitely a common

و خانه کوچکتری می خرم. بنابراین قطعاً یک

reason to move as well for older people is they simply

دلیل متداول برای جابه‌جایی افراد مسن این است که

want to downsize. They want to live somewhere that's a little

می‌خواهند سایزشان را کوچک‌تر کنند. آنها می خواهند در جایی زندگی کنند که کمی

smaller because they don't need lots of rooms. And we talked

کوچکتر باشد زیرا به اتاق های زیادی نیاز ندارند. و ما

about this earlier as well. Uh sometimes you need to relocate

قبلا در مورد این موضوع صحبت کردیم. اوه گاهی اوقات شما به دلیل کار نیاز به نقل مکان دارید

because of work. Um as mentioned someone mentioned

. همانطور که ذکر شد، شخصی اشاره کرد

that their bank manager or their dad was a bank manager

که مدیر بانک یا پدرشان مدیر بانک بوده

and moved every four years. So in that situation we would say

و هر چهار سال یک بار نقل مکان می‌کنند. بنابراین در آن شرایط می‌گوییم که

He needs to relocate every four years because of work. Or let's

او باید هر چهار سال یک‌بار به‌دلیل کارش جابه‌جا شود. یا

say your dad or mom needed to relocate and you're starting at

فرض کنید پدر یا مادر شما نیاز به نقل مکان داشتند و شما در مدرسه جدیدی شروع می کنید

a new school. Someone could say why'd you move here? You would

. یکی میتونه بگه چرا اینجا رفتی؟ شما می

say oh my mom we relocated here because of my mom's job or

گویید مامان من به خاطر شغل مادرم یا

because of my mom's work. And then I'm not sure why this is

به دلیل کار مادرم به اینجا نقل مکان کردیم. و سپس من مطمئن نیستم که چرا

the last slide. I guess because it has the word vital in it. Uh

این آخرین اسلاید است. حدس می زنم چون کلمه حیاتی را در خود دارد. اوه،

I should have put this earlier in the lesson in terms of the

من باید این را در اوایل درس از نظر

theme of the lesson but when you leave wherever you're

موضوع درس بیان می‌کردم، اما وقتی از هر کجا که

leaving once you load everything in the vehicle you

می‌روید، وقتی همه چیز را در وسیله نقلیه بار می‌کنید،

usually do a final walk through. So you take everything

معمولاً آخرین قدم زدن را انجام می‌دهید . بنابراین همه چیز

out of your apartment and you load it into a truck or car. Or

را از آپارتمان خود بیرون می آورید و آن را در کامیون یا ماشین بار می کنید. یا

you take everything out of your house. And then before you

همه چیز را از خانه بیرون می آورید . و سپس قبل از اینکه

drive away it's always a good idea to do a final walk

از آنجا دور شوید، همیشه ایده خوبی است که آخرین قدم زدن را انجام دهید

through. This means you go back into the place you're out of.

. این بدان معنی است که شما به مکانی که از آن خارج شده اید برمی گردید.

Uh and you just walk and just check to make sure you didn't

اوه و شما فقط راه می روید و فقط چک می کنید تا مطمئن شوید

forget anything. So you kind of look around to see oh did we

چیزی را فراموش نکرده اید. پس یه جورایی به اطراف نگاه میکنی تا ببینی آیا ما

forget a box? Did we forget something somewhere? You do a

یک جعبه را فراموش کردیم؟ آیا جایی چیزی را فراموش کرده ایم ؟ شما

final walk through. Um I actually do this as well when

آخرین قدم زدن را انجام می دهید. اوم من در واقع این کار را وقتی که

Jen and I leave a hotel. If Jen and I stay in a hotel when we

جن و من از هتل خارج می شویم نیز انجام می دهم. اگر من و جن در روزی که می‌رویم در هتل بمانیم

are the day we are leaving we pack all our stuff up. Uh and

، همه وسایلمان را جمع می‌کنیم. اوه و

then I usually just do a final walk through of the room. I

بعد من معمولاً آخرین قدم زدن در اتاق را انجام می دهم. من

just check to make sure that we haven't forgot anything. Um

فقط بررسی می کنم تا مطمئن شوم چیزی را فراموش نکرده ایم. اوم

it's not nice to forget stuff when you are leaving a place

خوب نیست وقتی می خواهید جایی را

for another place because then you have to go back and try to

به جای دیگری ترک کنید چیزهایی را فراموش کنید زیرا در این صورت باید برگردید و برای

get it.

بدست آوردن آن تلاش کنید.