Let's Learn English! Topic: Prepositions of Place! 🌳🗳️🪑 (Lesson Only)

Well hello and welcome to this English lesson about

خوب سلام و به این درس انگلیسی در مورد

prepositions of place. You've probably watched a few English

حروف اضافه مکان خوش آمدید. احتمالاً چند

lessons on YouTube about prepositions of place. There

درس انگلیسی در مورد حروف اضافه مکان را در YouTube تماشا کرده اید.

are prepositions like in on at by those types of things. Those

حروف اضافه مانند in on در این نوع چیزها وجود دارد. آن

types of words. Um and in those lessons people usually try to

نوع کلمات ام و در آن درس ها معمولاً افراد سعی می کنند

explain when to use them. I've done a lesson on this myself.

توضیح دهند که چه زمانی از آنها استفاده کنند. من خودم یک درس در این مورد انجام داده ام.

Uh in this lesson though I've tried to pick some really

اما در این درس سعی کرده‌ام

common English phrases with those prepositions in them and

عبارات انگلیسی واقعاً رایجی را انتخاب کنم که آن حروف اضافه در آنها وجود دارد

some other ones so that you can see them in context with a

و عبارات دیگری را انتخاب کنم تا بتوانید آنها را در متن با یک

picture. So I'll be showing you pictures and then describing

تصویر ببینید. بنابراین من تصاویر را به شما نشان می دهم و سپس

that picture using a small phrase with the preposition of

آن تصویر را با استفاده از یک عبارت کوچک با حرف اضافه

place in it. So I think that should help if you have a

مکان در آن توصیف می کنم. بنابراین فکر می‌کنم اگر

visual reference and you have an English teacher explaining

مرجع تصویری دارید و یک معلم انگلیسی دارید که

it while showing you the visual reference. Maybe that will help

آن را توضیح می‌دهد در حالی که مرجع بصری را به شما نشان می‌دهد، باید کمک کند . شاید این به شما کمک

you remember some of these because I'll be honest

کند برخی از این موارد را به خاطر بسپارید زیرا صادقانه بگویم

prepositions of place in English are a little bit

حروف اضافه مکان در زبان انگلیسی کمی

confusing Um sometimes I don't even understand why we use the

گیج کننده است امم گاهی حتی نمی فهمم چرا از

preposition we do. But anyways welcome to this English lesson

حرف اضافه استفاده می کنیم. اما به هر حال به این درس انگلیسی

about prepositions of place. In a tree. So it's interesting

در مورد حروف اضافه مکان خوش آمدید. در یک درخت. بنابراین

when you talk about trees. If you look over here this monkey

وقتی در مورد درختان صحبت می کنید جالب است. اگر به اینجا نگاه کنید این

is in a tree. If we go back to this picture this owl is in a

میمون در درخت است. اگر به این تصویر برگردیم این جغد در

tree. This owl is on a branch though. So this monkey is in a

درخت است. گرچه این جغد روی شاخه است. پس این میمون در

tree. You sometimes will see birds in trees. Sometimes if

درخت است. گاهی اوقات پرندگان را در درختان خواهید دید. گاهی اگر

you think back to your childhood maybe you would climb

به دوران کودکی خود فکر کنید، شاید

a tree. I came home from work one day and as I walked under a

از درختی بالا بروید. یک روز از سر کار به خانه آمدم و وقتی زیر درختی راه می رفتم یکی

tree someone said hi to me and I realized one of my kids was

به من سلام کرد و متوجه شدم یکی از بچه هایم

in the tree. So we use the or we use the preposition in when

در درخت است. بنابراین وقتی در مورد درخت صحبت می کنیم از حرف اضافه یا در استفاده

we talk about trees but we have to be a little bit careful

می کنیم اما باید کمی مراقب باشیم

because on the next slide I'm going to use on a tree. So

زیرا در اسلاید بعدی قرار است روی درخت استفاده کنم. پس

these are blossoms. These blossoms are on the tree.

اینها شکوفه هستند. این شکوفه ها روی درخت هستند.

They're on a In the spring here the trees don't have leaves but

در بهار اینجا درختان برگ ندارند، اما

eventually the trees will have leaves on them. So you have to

در نهایت درختان بر روی خود برگ خواهند داشت. بنابراین

be careful when there is something like a monkey in the

باید مراقب باشید وقتی چیزی شبیه میمون در

tree we use in the tree. But when we talk about leaves and

درختی که ما در درخت استفاده می کنیم وجود دارد. اما وقتی در مورد برگ ها و

blossoms we then say on the tree. And then sometimes you

شکوفه ها صحبت می کنیم، روی درخت می گوییم . و گاهی اوقات

stand under a tree. So I like standing under a tree

زیر درخت می ایستی. بنابراین من دوست دارم زیر درخت بایستم،

especially when it's really really hot outside it's nice to

مخصوصاً وقتی بیرون واقعاً گرم است،

stand under a tree because there is shade under a tree. So

ایستادن زیر درخت خوب است زیرا زیر درخت سایه دارد. بنابراین

if it's a hot day and you want to cool off. So Sometimes

اگر یک روز گرم است و می خواهید خنک شوید. بنابراین گاهی یکی

someone will say hey let's go stand under a tree because it's

می گوید هی بیا زیر درخت بایستیم چون

hot. Let's go stand in the shade. So notice we stand under

گرم است. بیا بریم زیر سایه بایستیم بنابراین توجه کنید که ما زیر درخت ایستاده ایم

the tree. But you can also say that you are standing or

. اما می توانید بگویید که در سایه ایستاده یا

sitting in the shade. So we switch to the preposition in.

نشسته اید. بنابراین ما به حرف اضافه in تغییر می کنیم.

It's nice to stand in the shade. Uh it I've been standing

خوب است که در سایه بایستیم. اوه، من در

in the shade a lot this summer whenever I am needing a small

این تابستان هر زمان که به یک استراحت کوچک از کار در بیرون نیاز داشته باشم، زیاد در سایه ایستاده ام

break from working outside. I will often go and stand in the

. من اغلب می روم و در

shade and have a drink of water. That's that's a nice

سایه می ایستم و آب می نوشم . این یک

place to go in the shade. It's a nice place to read a book

مکان خوب برای رفتن در سایه است. برای خواندن کتاب هم جای خوبی است

too. This lady is reading a book in the shade. This cat is

. این خانم در سایه در حال خواندن کتاب است. این گربه

in a box. This is one of your basic usages. Whenever you have

در یک جعبه است. این یکی از کاربردهای اساسی شماست. هر زمان که ظرفی دارید که

a container we always use in. Last week I did a lesson about

ما همیشه از آن استفاده می کنیم. هفته گذشته درسی در مورد

storage. I think if I think quickly I put my recycling in

ذخیره سازی انجام دادم. فکر می کنم اگر سریع فکر کنم، بازیافتم را

the recycling bin. This cat is in a box. Sometimes we put We

در سطل بازیافت می گذارم. این گربه در یک جعبه است. گاهی اوقات ما می گذاریم ما

actually have milk crates and the milk comes in the crate. So

در واقع جعبه های شیر داریم و شیر در جعبه می آید. بنابراین،

whenever you have a container you almost always will use the

هر زمان که ظرفی دارید، تقریباً همیشه از حرف اضافه استفاده می‌کنید

preposition in. It just makes the most sense. Of course when

. مطمئناً وقتی

you have a book you will put the book on a shelf. But if you

کتاب دارید ، کتاب را در قفسه می گذارید. اما اگر

have a piece of furniture called a bookcase you will put

مبلمانی به نام قفسه کتاب دارید

the book in a bookcase. So here you can see the book is

، کتاب را در قفسه کتاب قرار می دهید. بنابراین در اینجا می توانید ببینید که این کتاب در

actually the reason we're using on is because the book is on

واقع دلیلی است که ما از آن استفاده می کنیم این است که کتاب

the shelf. I'm not supposed to use the word to define the word

در قفسه است. من قرار نیست از این کلمه برای تعریف کلمه استفاده کنم،

but these books are not under or beside. They're on the

اما این کتاب ها زیر یا کنار آن نیستند. آنها در

shelf. But if you have this piece of furniture if you have

قفسه هستند. اما اگر این تکه مبلمان را دارید اگر

a bookcase you would say these books are in the bookcase. If

یک قفسه کتاب دارید، می‌گویید این کتاب‌ها در قفسه کتاب هستند. اگر

Jen said to me where's the recipe book? I could say oh

جن به من گفت کتاب دستور پخت کجاست؟ می توانم بگویم

it's in the bookcase in the back room. I could also say

اوه در قفسه کتاب در اتاق عقب است. همچنین می توانم

it's on a shelf in the bookcase. So we can kind of

بگویم در قفسه ای در قفسه کتاب است. بنابراین ما می

combine them together. Hopefully I'm not making this

توانیم آنها را با هم ترکیب کنیم. امیدوارم این

lesson too confusing. And here you can see that these picture

درس را خیلی گیج کننده نسازم. و در اینجا می توانید ببینید که این

frames are on top of the bookcase. So you can put things

قاب عکس ها در بالای قفسه کتاب قرار دارند. بنابراین می توانید وسایل را

in a bookcase. You can put things on top of a bookcase.

در یک قفسه کتاب قرار دهید. می توانید وسایل را روی قفسه کتاب بگذارید.

You can also put them on. I don't know why we sometimes use

شما همچنین می توانید آنها را بپوشانید. نمی دانم چرا گاهی از

the phrase on top of. Um I think it's just sometimes in

این عبارت بالای سر استفاده می کنیم. ام من فکر می کنم گاهی اوقات در

English we like to use more words than necessary. I could

انگلیسی ما دوست داریم بیشتر از حد لازم از کلمات استفاده کنیم. می

say these picture frames are on the bookcase but I could also

توانم بگویم این قاب های عکس روی قفسه کتاب هستند اما می

say they are on top of the bookcase. I guess it's just a

توانم بگویم که بالای قفسه کتاب هستند. من حدس می زنم فقط

little more precise. A little more precise way to say it.

کمی دقیق تر است. یک روش کمی دقیق تر برای بیان آن.

When I get home from buying groceries. Sorry I have

وقتی از خرید مواد غذایی به خانه برمی گردم. ببخشید اینجا

something in my eye here. There we go. When I get home from

چیزی تو چشمم هست ما میرویم آنجا. وقتی از

buying groceries I put the groceries in the cupboard. The

خرید مواد غذایی به خانه می‌رسم، مواد غذایی را در کمد می‌گذارم.

cold things I put in the fridge or in the freezer. But I put

چیزای سردی که میذارم تو یخچال یا فریزر. اما

the groceries in the cupboard if they are things like boxes

اگر مواد غذایی مانند جعبه

or cans. If they don't need to go in the fridge and if they

یا قوطی باشد، در کمد می گذارم. اگر لازم نیست بروند یخچال و اگر

don't need to go in the freezer I will put them in the

لازم نیست در فریزر بروند آنها را در کمد می گذارم

cupboard. So notice I'm using in again because these are all

. بنابراین توجه کنید که من دوباره از in استفاده می‌کنم زیرا همه این

places where we store something and generally we will use the

مکان‌ها مکان‌هایی هستند که ما چیزی را ذخیره می‌کنیم و به طور کلی از

word in. When we talk about that. This girl is reading a

کلمه in استفاده می‌کنیم. وقتی در مورد آن صحبت می‌کنیم. این دختر در کنار رودخانه در حال خواندن

book by the river. Now sometimes people ask about the

کتاب است. حالا گاهی مردم در مورد

difference between by and beside. You could say that this

تفاوت بین کنار و کنار می پرسند. می توان گفت این

girl is reading beside the river. You could say that she's

دختر در کنار رودخانه در حال خواندن است. می توان گفت که او در

reading by the river. It simply means she's not in the river.

کنار رودخانه در حال مطالعه است. این به سادگی به این معنی است که او در رودخانه نیست.

And she's not far away from the river. She's close to the

و او از رودخانه دور نیست . او نزدیک

river. So we would say she's reading a book by the river. Or

رودخانه است بنابراین ما می گوییم او در حال خواندن یک کتاب در کنار رودخانه است. یا

she's reading a book beside the river. Um the other day I went

در کنار رودخانه در حال خواندن کتاب است. اوم روز پیش رفتم

kayaking. Um and then I went by the river to put my kayak in

کایاک سواری. اوم و بعد رفتم کنار رودخانه تا کایاکم را

the river and then I went and did a little bit of kayaking.

داخل رودخانه بگذارم و بعد رفتم و کمی کایاک سواری کردم.

So let's talk about stores for a bit. So first of all these

پس بیایید کمی در مورد فروشگاه ها صحبت کنیم. بنابراین اول از همه این

people are in the store. This person is at the store. And

افراد در فروشگاه هستند. این شخص در فروشگاه است. و

these shoes are from the store. And this is in front of the

این کفش ها از فروشگاه هستند. و این جلوی

store. So stores are interesting because if I say to

مغازه است. بنابراین فروشگاه ها جالب هستند زیرا اگر به

Jen I'm going to go to Walmart. Um I'll meet you in the store.

جن بگویم به والمارت می روم. اوم من شما را در فروشگاه ملاقات خواهم کرد.

That means I will be inside of the store doing some shopping.

این بدان معناست که من در داخل فروشگاه خواهم بود و خرید انجام می دهم.

If I say to Jen meet me at the store it kind of means I'll be

اگر به جن بگویم با من در فروشگاه ملاقات کن، به این معنی است

waiting in front of it or I'll be by the entrance of the

که جلوی آن منتظر می مانم یا در ورودی

store. I'll meet you at Walmart. I'll meet you at the

فروشگاه خواهم بود. من شما را در والمارت ملاقات خواهم کرد . من شما را در فروشگاه ملاقات خواهم کرد

store. Indefinitely means that you're in the store. And at

. نامحدود به این معنی است که شما در فروشگاه هستید. و در

definitely means that you're near the front of it in my

قطعاً به این معنی است که شما در ذهن من نزدیک به جلوی آن هستید

mind. Um when you buy something you buy it from the store. And

. اوم وقتی چیزی میخرید از فروشگاه میخرید. و

then when you wait for someone and you want to be precise you

بعد وقتی منتظر کسی هستید و می خواهید دقیق باشید،

say that you're going to be in front of the store. But let me

می گویید که جلوی مغازه خواهید بود. اما بگذارید

confuse you all for a minute. I could say where did you get

یک دقیقه همه شما را گیج کنم. می توانم بگویم

those shoes? Did you buy them online? No I bought them in a

آن کفش ها را از کجا آوردی؟ آیا آنها را آنلاین خریدید؟ نه من آنها را از یک

store. I bought them at a store. I bought them from a

فروشگاه خریدم. من آنها را از یک فروشگاه خریدم. من آنها را از یک

store. For some reason with stores it's very easy to use

فروشگاه خریدم. به دلایلی در فروشگاه ها استفاده از

different prepositions and most of them are correct. Okay? Um

حروف اضافه مختلف بسیار آسان است و اکثر آنها صحیح هستند. باشه؟ اوم کفشاتو از

where do you get your shoes? I get my shoes in a store. I get

کجا میاری؟ کفش هایم را از مغازه می گیرم.

my shoes from a store. I get my shoes at a store. All of those

کفش هایم را از مغازه می گیرم. کفش هایم را از مغازه می گیرم. همه

are correct. From an at sound the most to my ear but if you

اینها درست است. از صدایی که بیشتر به گوش من می رسد، اما اگر

used in it would be fine as well. I don't know why stores

از آن استفاده کنید نیز خوب می شود . من نمی دانم چرا فروشگاه

are unique in that way. Um but definitely these three you

ها از این نظر منحصر به فرد هستند. اوم، اما قطعاً

can't really go wrong if you use one of them. You know where

اگر از یکی از آنها استفاده کنید، نمی توانید اشتباه کنید. آیا می دانید

do you buy your cereal? I buy my cereal from the store. I buy

غلات خود را از کجا می خرید؟ من غلاتم را از فروشگاه می خرم.

my cereal at the store. I was in the store the other day and

من غلاتم را از فروشگاه می خرم. روز قبل در فروشگاه بودم و

I bought some some cereal when I was in the store. The cereal

زمانی که در فروشگاه بودم مقداری غلات خریدم . غلاتی

I bought in the store. Yeah I would use at and from when

که از فروشگاه خریدم. بله ، وقتی

talking about the things you bought. So I didn't confuse

در مورد چیزهایی که خریده‌اید صحبت می‌کنم، از آن استفاده می‌کنم. پس من

you. If I ever need to meet with you in a mall I would say

شما را گیج نکردم. اگر زمانی لازم باشد که با شما در یک مرکز خرید ملاقات کنم، می گویم

let's meet in front of the Walmart. So I would use this

بیایید در مقابل Walmart ملاقات کنیم. بنابراین من از این عبارت استفاده خواهم کرد

phrase. Now of course two last things and then we'll do some

. حالا البته دو مورد آخر و سپس ما چند سوال انجام می دهیم

questions. Uh when you go for a ride you go for a ride in the

. اوه وقتی میری سوار

car. Um I when you get into a car you get in the car. And

ماشین میشی. اوم من وقتی سوار ماشین می شوید سوار ماشین می شوید. و

whenever we talk about cars and vans we use in but when we talk

هر زمان که در مورد خودروها و ون ها صحبت می کنیم از آنها استفاده می کنیم اما وقتی در

about public transportation we use on. Okay so you're going to

مورد حمل و نقل عمومی صحبت می کنیم از آن استفاده می کنیم. خوب پس تو می خواهی با

go on a train you're going to go on a plane. Um there's a

قطار بروی و با هواپیما خواهی رفت. اوم

little bit of a distinction I'll give you. Um if you talk

یک کمی تمایز وجود دارد که من به شما می دهم. اوم اگر در

about how did you there you could say I got here in a car

مورد اینکه چطور به آنجا رفتید، می توانید بگویید من با ماشین

or I got here by car. If you someone asked how did you get

به اینجا رسیدم یا با ماشین به اینجا رسیدم. اگر از کسی بپرسید که چگونه به

here you could say oh I came on the train or I came by train.

اینجا رسیدید، می توانید بگویید اوه من با قطار آمدم یا با قطار آمدم.

So you can kind of use buy as well to talk about those two.

بنابراین می توانید از خرید نیز برای صحبت در مورد آن دو استفاده کنید.

Out of the box. So you put things in a box and then you

بیرون جعبه. بنابراین شما چیزها را در یک جعبه قرار می دهید و

later take things out of the box. So this is kind of an

بعداً چیزها را از جعبه خارج می کنید. بنابراین این یک نوع

action. You know he's taking the flowers out of the box.

عمل است. می دانی که او گل ها را از جعبه بیرون می آورد.

When you move when you unpack you take your things out of the

وقتی جابجا می‌شوید وقتی بسته‌بندی را باز می‌کنید، وسایلتان را از

boxes. So it's not exactly it's more describing the action than

جعبه‌ها بیرون می‌آورید. بنابراین این دقیقاً بیشتر توصیف کننده عمل نیست تا

where things are in this case. You know when you say the boy

جایی که چیزها در این مورد هستند. وقتی می گویید

is in the tree. Then we're talking about the location.

پسر در درخت است می دانید. سپس در مورد مکان صحبت می کنیم.

This is more an action. You take things out of the box. The

این بیشتر یک عمل است. شما چیزها را از جعبه بیرون می آورید.

reverse would be the phrasal verb. You put things in the

برعکس آن فعل عبارتی خواهد بود . شما چیزها را در

box. So earlier they put the flowers in the box. Now they're

جعبه قرار می دهید. بنابراین زودتر گل ها را در جعبه قرار دادند. حالا دارند

taking the flowers out of the box. So let's talk about next

گل ها را از جعبه بیرون می آورند. پس بیایید در مورد بعدی صحبت

to. So in this picture you see the two cars right here. These

کنیم. بنابراین در این تصویر شما دو خودرو را دقیقاً در اینجا مشاهده می کنید. این

cars are next to each other. The car with the yellow sun

ماشین ها در کنار هم هستند. خودروی با ضد آفتاب

protector is next to the other car with the red sun protector.

زرد در کنار خودروی دیگر با ضد آفتاب قرمز قرار دارد.

The car way on the other side is not close to these. But

راه ماشین آن طرف به اینها نزدیک نیست. اما

these cars are next to each other. The car on the right is

این ماشین ها در کنار هم هستند. ماشین سمت راست در

next to the other car on the left. So you can kind of see

کنار ماشین دیگر سمت چپ است. بنابراین می توانید به نوعی ببینید

that next two means right beside. I'm going to sit beside

که دو بعدی یعنی درست کنار. من می روم

you at the meeting. I'm going to sit next to you at the

در جلسه کنار شما بنشینم. من می روم در جلسه کنار شما بنشینم

meeting. In this case the car this is not my car. This car is

. در این مورد ماشین این ماشین من نیست. این ماشین

between the cars. So we have a row of cars and this car is

بین ماشین هاست. بنابراین ما یک ردیف ماشین داریم و این ماشین

between the other two cars. So sometimes people get a little

بین دو ماشین دیگر است. بنابراین گاهی اوقات مردم کمی

confused with between and among. So this car is between

با بین و بین گیج می شوند . بنابراین این ماشین بین

two other cars. This person is among the flowers. So notice

دو ماشین دیگر قرار دارد. این شخص در میان گل هاست. بنابراین توجه

here the cars are in a row. And this car is in the row and it

کنید اینجا ماشین ها در یک ردیف هستند. و این ماشین در ردیف

is between the other two cars. In this case There are flowers

و بین دو ماشین دیگر قرار دارد. در این مورد در

all around this girl. So this girl is among the flowers. So

اطراف این دختر گل وجود دارد. پس این دختر در میان گلهاست. بنابراین

if you were waiting in line you would have a you would be

اگر در صف منتظر بودید ،

between two people when you're in line. But if you're in a

زمانی که در صف هستید بین دو نفر خواهید بود. اما اگر در

crowd you are among other people because there's people

جمع هستید، در میان افراد دیگر هستید زیرا

all around you. So hopefully that makes sense. Between and

افرادی در اطراف شما هستند. بنابراین امیدوارم که منطقی باشد. بین و

among. Often if you go to a building the front of the

بین. اغلب اگر به ساختمانی بروید جلوی

building looks nice and you meet people in front of the

ساختمان زیبا به نظر می رسد و با مردم روبروی

building. You don't often meet people behind the building.

ساختمان ملاقات می کنید. شما اغلب با افرادی در پشت ساختمان ملاقات نمی کنید.

It's a little uglier and darker at and there's usually things

اینجا کمی زشت‌تر و تاریک‌تر است و معمولاً چیزهایی

like this garbage dumpster. But this is definitely behind the

مانند این سطل زباله وجود دارد. اما این قطعا پشت

building. Sometimes there's an alley behind a building. Um and

ساختمان است. گاهی پشت یک ساختمان کوچه ای هست. اوم و من

there's no real good reason to go behind a building I don't

فکر نمی کنم دلیل خوبی برای رفتن به پشت ساختمان وجود ندارد

think. I'm someone who usually stays in front of buildings. I

. من کسی هستم که معمولا جلوی ساختمان ها می مانم. من

it's not that dangerous behind buildings at night in a dark

پشت ساختمان ها در شب در یک

city is it? I don't think so. Sometimes when you go for a

شهر تاریک آنقدرها خطرناک نیست؟ من اینطور فکر نمی کنم. گاهی وقتی برای

trip you go on a plane and when you're on the plane you'll you

سفر می روید با هواپیما می روید و وقتی در هواپیما هستید

go above the clouds. I think we're all familiar with above.

بالای ابرها می روید. فکر می کنم همه ما با مطالب بالا آشنا هستیم.

So the simplest thing would be this key is on my hand. This

بنابراین ساده ترین چیز این است که این کلید در دست من است. این

key if it was floating would be above my hand. Okay so on means

کلید اگر شناور بود بالای دست من بود. خوب پس به این معنی

that it's actually you know placed there. Whereas above

است که در واقع شما می دانید در آنجا قرار گرفته اید. در حالی که بالا

means that there's some space between them. So it's my

به این معنی است که مقداری فاصله بین آنها وجود دارد. پس به هر حال این

tractor key by the way. Uh And we also have below the water.

کلید تراکتور من است. اوه و ما هم زیر آب داریم.

So you can go above the clouds in an airplane. You can go

بنابراین می توانید با هواپیما به بالای ابرها بروید. می توانید با

below the water in a submarine. So again below would mean that

زیردریایی به زیر آب بروید. بنابراین باز هم زیر به این معنی است که

you are underneath I guess. I guess a better word for it is

شما در زیر حدس می زنم. حدس می زنم کلمه بهتری برای آن

underwater in this case. So this is not technically part of

در این مورد زیر آب است. بنابراین این از نظر فنی بخشی

the lesson. But in English we don't often say I'm going to go

از درس نیست. اما در زبان انگلیسی ما اغلب نمی گوییم من می روم

swim below the water. We usually say I'm going to go

زیر آب شنا کنم. ما معمولاً می گوییم من می روم

swim underwater. The submarine goes below the water more

زیر آب شنا کنم. زیردریایی زیر آب می رود به

likely we would say the submarine goes underwater. It

احتمال زیاد ما می گوییم زیردریایی زیر آب می رود.

just sounds a bit better. Sometimes when you go to a

فقط کمی بهتر به نظر می رسد. گاهی اوقات وقتی به

restaurant or you go to see a movie you might sit near the

رستوران می روید یا برای دیدن فیلم می روید، ممکن است نزدیک در

exit and we talked about near a little bit earlier. Um near

خروجی بنشینید و کمی زودتر در مورد آن نزدیک صحبت کردیم . ام نزدیک

doesn't mean right beside or next to. It can be but it

به معنای درست کنار یا کنار آن نیست. می تواند باشد اما

usually means in the vicinity. Do you know that word vicinity?

معمولاً به معنای نزدیک است. آیا این کلمه مجاورت را می شناسید؟

So if I go shopping and if we meet Jen's sister we usually

بنابراین اگر به خرید بروم و اگر خواهر جن را ملاقات کنیم، معمولاً

try to park near each other. If we can we Park beside each

سعی می کنیم نزدیک یکدیگر پارک کنیم. اگر بتوانیم در کنار هم پارک

other and more precise we would say it's nice to park right

کنیم و دقیق تر بگوییم خوب است که درست

beside each other. But sometimes you can't. But you

کنار هم پارک کنیم. اما گاهی اوقات نمی توانید. اما شما

still park near each other. So maybe I'm in one row and my

هنوز نزدیک یکدیگر پارک می کنید. بنابراین شاید من در یک ردیف باشم و

sister-in-law's a couple cars down parked in another row but

خواهر شوهرم چند ماشین در ردیف دیگر پارک شده اند، اما

we're still fairly close. Close enough to able to talk. We

ما هنوز نسبتاً نزدیک هستیم. آنقدر نزدیک که بتوانید صحبت کنید.

would say that we are near each other. Sometimes you go to a

می گفتیم نزدیک هم هستیم .

restaurant and they give you a table near the door to the

گاهی به رستوران می روید و میزی نزدیک در

kitchen. And that's not very nice because then the servers

آشپزخانه به شما می دهند. و این خیلی خوب نیست زیرا

keep coming in and out and it's a little bit loud when that

سرورها مدام وارد و خارج می شوند و وقتی این اتفاق می افتد کمی بلند است

happens. So I'm going to talk about on the left and on the

. بنابراین من قصد دارم در مورد سمت چپ و

right. So we use on the left and on the right sometimes to

راست صحبت کنم. بنابراین گاهی اوقات از سمت چپ و راست برای

describe where something is. In this case I'm using driving. In

توصیف جایی که چیزی است استفاده می کنیم. در این مورد من از رانندگی استفاده می کنم. در

Canada we drive on the right. I think in Britain and in Japan

کانادا ما در سمت راست رانندگی می کنیم. فکر می کنم در بریتانیا و ژاپن

and in Australia they drive on the left. So we drive on the

و استرالیا در سمت چپ رانندگی می کنند. بنابراین ما در

right in Canada. On the left South Africa. Drive on the

سمت راست در کانادا رانندگی می کنیم. در سمت چپ آفریقای جنوبی. در سمت چپ رانندگی کنید

left. You can also use this to talk about where something is.

. شما همچنین می توانید از این برای صحبت در مورد جایی که چیزی است استفاده کنید.

If I said to Jen can you grab me a book off the shelf? And if

اگر به جن بگویم می‌توانی برایم کتابی از قفسه بگیری؟ و اگر

she said one I could say oh the one on the left so I'm

او یکی را می‌گفت، می‌توانم بگویم اوه آن سمت چپ، بنابراین من

directing her but if you want to be more precise we use to

او را هدایت می‌کنم، اما اگر می‌خواهید دقیق‌تر باشید،

the left and to the right so here I could say could you get

از چپ و راست استفاده می‌کنیم، بنابراین اینجا می‌توانم بگویم آیا می‌توانید

the orange book it's to the left of the red book so it's

کتاب نارنجی را دریافت کنید. سمت چپ کتاب قرمز،

the book immediately to the left you could say on the left

بنابراین کتاب بلافاصله در سمت چپ است که می‌توانید در سمت چپ بگویید،

but it's this sounds better to me can you get me the orange

اما این برای من

book it's to the right of the blue book also if I was

instructions to someone. I can say put the orange book on the

بهتر است. می توانم بگویم کتاب نارنجی را در

shelf to the left of the red book. Put the orange book on

قفسه سمت چپ کتاب قرمز قرار دهید . کتاب نارنجی را

the shelf to the right of the blue book. So that's that's how

در قفسه سمت راست کتاب آبی قرار دهید. بنابراین من این

I interpret these different ways of saying it. On the left

روش های مختلف گفتن را اینگونه تفسیر می کنم. در سمت چپ

and on the right are used more to describe where something is.

و در سمت راست بیشتر برای توصیف جایی که چیزی است استفاده می شود.

And to the left and to the right are used a lot when

و

you're telling someone to do something. Get me the book.

وقتی به کسی می‌گویید کاری انجام دهد، از چپ و راست بسیار استفاده می‌شود. کتاب رو برام بیار

It's to the left of the red book. I could say it's on the

سمت چپ کتاب قرمز است. می توانم بگویم

left. Now I would say the one that's to the left. The one

سمت چپ است. حالا من می گویم که سمت چپ است. اونی

that's to the right. You can't go wrong here though. If you

که سمت راسته هر چند اینجا نمی توانید اشتباه کنید. اگر

use on the left or on the right I think it's going to sound

از سمت چپ یا راست استفاده کنید، فکر می کنم خوب به نظر می رسد

okay. And I hope my explanation helped a bit and was it too

. و امیدوارم توضیحات من کمی کمک کرده باشد و خیلی

confusing. Hey sometimes kids play with toys and they play on

گیج کننده بوده باشد. هی گاهی بچه ها با اسباب بازی ها بازی می کنند و روی زمین بازی می کنند

the floor. So this is was one of my kids' favourite places to

. بنابراین این یکی از مکان های مورد علاقه بچه های من برای

play. They would often play on the floor. Um their toys would

بازی بود. آنها اغلب روی زمین بازی می کردند. امم اسباب بازی هایشان

sometimes be on the floor. Sometimes as I mentioned last

گاهی روی زمین بود. گاهی همانطور که هفته گذشته اشاره

week I think someone joked. Mode joked about stepping on a

کردم فکر می کنم کسی شوخی کرده است. مود با پا گذاشتن روی لگو شوخی کرد

Lego. Um my kids would leave their Lego which is a kind of

. اوم بچه‌های من لگوی خود را که نوعی

toy on the floor and then sometimes I would step on the

اسباب‌بازی است روی زمین می‌گذارند و گاهی اوقات

Lego if it was on the floor. So when we talk about the floor we

اگر لگو روی زمین بود پا می‌گذارم. بنابراین وقتی در مورد زمین صحبت

we use on interestingly enough though we also hang things on

می کنیم به اندازه کافی جالب از آن استفاده می کنیم، اگرچه چیزهایی را نیز به دیوار آویزان می

the wall and we can say that things are on the ceiling as

کنیم و می توانیم بگوییم که چیزها روی سقف

well. So on the floor makes sense. Because when we talk

نیز هستند. بنابراین روی زمین منطقی است. چون وقتی

about on if I take this camera lens I can put it on my hand.

صحبت می کنیم که آیا این لنز دوربین را بگیرم، می توانم آن را روی دستم بگذارم.

So talking about things being on the floor makes a lot of

بنابراین صحبت در مورد چیزهایی که روی زمین هستند بسیار

sense. But we do all hang pictures on the wall. If you

منطقی است. اما همه ما عکس ها را به دیوار آویزان می کنیم.

buy a poster of Justin Bieber you might hang it on the wall

اگر پوستری از جاستین بیبر بخرید، ممکن است آن را به

in your room. On the wall. In your room. Did you get that on

دیوار اتاق خود آویزان کنید. روی دیوار. در اتاق شما. آیا آن را

in? Um if you have some nice art you would hang it on the

وارد کردید؟ امم اگر هنر خوبی دارید آن را به دیوار آویزان می کنید

wall. And then this ceiling fan is on the ceiling. Um sometimes

. و سپس این پنکه سقفی روی سقف است. اوم

you have a hanging plant and you will put a hook on the

گاهی یک گیاه آویزان دارید و یک قلاب روی

ceiling so that you can have it hanging from the ceiling. So

سقف می گذارید تا بتوانید آن را از سقف آویزان کنید. پس

it's interesting how we do this right? Like the lights in this

جالب است که چگونه این کار را درست انجام دهیم ؟ مثل چراغ های این

room are not on the ceiling. They're actually lamps. But in

اتاق که روی سقف نیست. آنها در واقع لامپ هستند. اما

the kitchen we have a light on the ceiling. If something has a

در آشپزخانه ما یک چراغ روی سقف داریم. اگر چیزی

rope or chain we would then say it's hanging from the ceiling.

طناب یا زنجیر داشته باشد، می‌گوییم از سقف آویزان است.

Okay so that's kind of the difference between the two. And

خوب پس این تفاوت بین این دو است.

then of course if you go out to have fun you might talk to

و البته اگر برای تفریح ​​بیرون می روید، ممکن است با

someone at the party. If you go to a party you might say oh I

کسی در مهمانی صحبت کنید. اگر به یک مهمانی بروید ممکن است بگویید آه،

hope that I run into Joe at the party because I haven't seen

امیدوارم در مهمانی با جو برخورد کنم زیرا مدت زیادی است که او را ندیده ام

him for a long time. Or I talked to my cousin at the

. یا دیشب در مهمانی با پسر عمویم صحبت کردم

party last night. It was really nice to see her. I haven't seen

. دیدنش واقعا لذت بخش بود

her for a very long time. She was at the party. So let me

خیلی وقته ندیدمش او در مهمانی بود. بنابراین اجازه دهید

just use a few phrases here though. In a week or two going

فقط از چند عبارت در اینجا استفاده کنم. یکی دو هفته دیگر

to go to a party. And I hope when I'm at that party I have a

به مهمانی می رویم. و امیدوارم وقتی در آن مهمانی هستم به من

good time. So notice I'm going to go to the party when I'm at

خوش بگذرد. بنابراین توجه داشته باشید که وقتی در

that party I hope I have a good time. And I hope that there are

آن مهمانی هستم به مهمانی می روم امیدوارم اوقات خوبی داشته باشم. و امیدوارم

a lot of people at that party. It's not for my birthday by the

افراد زیادی در آن مهمانی حضور داشته باشند. اتفاقا برای تولد من

way. Which is a mysterious day sometime in July or August. And

نیست. که روزی مرموز در ماه جولای یا آگوست است.

I may or may not be turning 51 this year. Although I think I

و ممکن است امسال 51 ساله شوم یا نه . اگرچه فکر می کنم

mentioned last year that I turned fifty. So anyways maybe

سال گذشته اشاره کردم که پنجاه ساله شدم. بنابراین به هر حال شاید

you already know. Um but anyways hopefully I have a good

شما قبلاً می دانید. اوم اما به هر حال امیدوارم

time at the party. So at home and at work when you talk about

در مهمانی اوقات خوبی داشته باشم. بنابراین در خانه و محل کار، وقتی در مورد

where you are right now I'm at home I've been at home for a

جایی که الان هستید صحبت می کنید، من در خانه هستم،

couple weeks now. I haven't been at work for two weeks. Um

الان چند هفته است که در خانه هستم. دو هفته است که سر کار نیستم. اوم

when I am at work I'm very happy. I like the job that I

وقتی سر کار هستم خیلی خوشحالم من کاری را که انجام می دهم دوست

do. But I'm also very happy to be at home for a little while.

دارم. اما من هم خیلی خوشحالم که مدتی در خانه هستم.

It's very nice to have a bit of a break and to be at home. Now

خیلی خوب است که کمی استراحت کنیم و در خانه باشیم. در حال حاضر

interestingly we don't use at home when we're talking about

جالب است که ما در خانه زمانی که در مورد کار صحبت می کنیم استفاده

work though. So recently Many people weren't able to go to

نمی کنیم. بنابراین اخیراً بسیاری از مردم نمی‌توانستند سر

work so they needed to work from home. So we don't usually

کار بروند، بنابراین باید از خانه کار کنند . بنابراین ما معمولاً نمی

say I'm going to work at home. If you work yeah like during

گوییم که می روم در خانه کار کنم. اگر مثل زمان همه‌گیری کار می‌کنید، بله

the pandemic a lot of people would work from home. You can

، بسیاری از مردم از خانه کار می‌کنند. شما می توانید

say that you're going to work at home. But it's I think it's

بگویید که می خواهید در خانه کار کنید. اما من فکر می کنم از

more common to say from now. Like next Tuesday I'm going to

این به بعد گفتن آن رایج تر است. مثل سه شنبه آینده من می روم

work at home. No I would say I'm going to work from home.

در خانه کار کنم. نه من می گویم از خانه می روم سر کار.

When you say that you're going to work from home it implies

وقتی می گویید از خانه به کار

that you're not going to be going to work that day. So

می روید به این معنی است که آن روز به سر کار نخواهید رفت. بنابراین

you're going to work from home. A lot of students had to learn

شما می خواهید از خانه کار کنید. سال گذشته بسیاری از دانش آموزان مجبور بودند

from home last year. Um they had remote learning we called

از خانه یاد بگیرند. اوم آنها از راه دور یاد گرفتند که ما به آن زنگ زدیم

it and I had to work from home as well. When you talk about

و من هم مجبور شدم از خانه کار کنم . وقتی در مورد

countries we use in. I live in Canada. Um it's nice to live in

کشورهایی صحبت می کنید که ما در آنها استفاده می کنیم. من در کانادا زندگی می کنم . اوم، زندگی در

Canada. I'm sure if you live in France it's nice there as well.

کانادا خوب است. مطمئنم اگر در فرانسه زندگی می کنید آنجا هم خوب است.

I'm sure if you live in Japan it's great. I'm sure if you

مطمئنم اگر در ژاپن زندگی می کنید عالی است. مطمئنم اگر

live in the United States it's great. Um we use IN. Um it's

در ایالات متحده زندگی می کنید عالی است. اوه ما از IN استفاده می کنیم. اوم

really cold in Canada in the winter. And it's hot in Canada

در زمستان در کانادا واقعا سرد است . و در تابستان در کانادا گرم است

in the summer. So in is what we use with countries. Unless

. بنابراین، همان چیزی است که ما با کشورها استفاده می کنیم. مگر

you're travelling right? I'm going to go to Canada. Or I

اینکه در حال سفر هستید درست است؟ من قصد دارم به کانادا بروم. یا

came from Canada. So to and from are a little different.

من از کانادا آمده ام. بنابراین به و از کمی متفاوت است.

They're very unique. But definitely it's good to wear a

آنها بسیار منحصر به فرد هستند. اما قطعا پوشیدن

coat in Canada in the winter. When you watch TV you see

کت در کانادا در زمستان خوب است. وقتی تلویزیون تماشا می کنید

things on TV. You know oh I saw that on TV the other day. I saw

چیزهایی را در تلویزیون می بینید. می دانید اوه من آن روز را در تلویزیون دیدم. من

that on the news. I was watching TV and on TV they said

این را در اخبار دیدم. داشتم تلویزیون نگاه می‌کردم و در تلویزیون

that the world is getting better. I I maybe that's hard

می‌گفتند دنیا دارد بهتر می‌شود. من شاید

to believe today but well you you could say oh I saw that

امروز باورش سخت باشد، اما خوب شما می توانید بگویید اوه من آن

actor on TV the other day. Matt Damon was on TV the other day.

بازیگر را روز قبل در تلویزیون دیدم. مت دیمون آن روز در تلویزیون بود.

I saw him he was being interviewed. I saw him on TV.

او را دیدم که در حال مصاحبه است. من او را در تلویزیون دیدم.

When you talk about a building and if the building has

زمانی که شما در مورد یک ساختمان صحبت می کنید و اگر ساختمان دارای

multiple floors we use on. So where is your apartment? My

چندین طبقه است ما از آن استفاده می کنیم. پس آپارتمان شما کجاست؟

apartment is on the third floor. Where is your apartment?

آپارتمان من در طبقه سوم است. آپارتمان شما کجاست؟

My apartment is on the sixth floor. Where is your office?

آپارتمان من در طبقه ششم است. دفتر شما کجاست؟

Our office is on the second floor. So we use on when

دفتر ما در طبقه دوم است. بنابراین زمانی که

talking about where something is in regards to a building. So

در مورد جایی که چیزی در رابطه با یک ساختمان است صحبت می کنیم، از آن استفاده می کنیم. بنابراین

it could be on the fifth floor or the sixth floor. Maybe it's

می تواند در طبقه پنجم یا طبقه ششم باشد. شاید

on the tenth floor. That's a little high for me. When I stay

طبقه دهم باشد. این برای من کمی بالاست. وقتی

in a hotel don't like staying really high up because I'm

در هتل می مانم خیلی دوست ندارم بلند بمانم چون

afraid of heights. By the way I'm going to do a video about

از ارتفاع می ترسم. به هر حال من به زودی یک ویدیو در مورد

fears soon so we'll see how that goes. I did one before but

ترس ها خواهم ساخت تا ببینیم که چگونه پیش می رود. قبلا یکی انجام دادم ولی

I'm going to do another one. This man is in the river. So we

یکی دیگه رو انجام میدم. این مرد در رودخانه است. بنابراین

talked earlier about a girl who was reading beside the river.

قبلاً در مورد دختری صحبت کردیم که در کنار رودخانه مشغول مطالعه بود.

She was reading a book by the river. This man is definitely

داشت کنار رودخانه کتاب می خواند . این مرد قطعا

in the river. When you go in a boat though you would say that

در رودخانه است. وقتی با قایق می روید، می گویید که

you're on the river. So when I go kayaking I go kayaking I

در رودخانه هستید. بنابراین وقتی کایاک سواری می‌کنم،

guess I could on the river but if I said in the river noone

حدس می‌زنم که می‌توانم روی رودخانه، اما اگر بگویم در رودخانه هیچ‌کس

would say that was a mistake. You go canoeing in a river you

نمی‌گوید که اشتباه بود. شما در یک

go canoeing on a river. You can use in and on when you're using

رودخانه قایق رانی می کنید، روی رودخانه قایق رانی می کنید. هنگام استفاده از قایق می توانید از داخل و خارج استفاده کنید

boats. Um but this guy's definitely in the river for

. اوم، اما این مرد مطمئناً در رودخانه

sure. If he was on the shore we would say he's fishing by the

است. اگر او در ساحل بود، می گفتیم که در حال ماهیگیری در

river. But he's definitely fishing in the river. So let's

کنار رودخانه است. اما او قطعا در رودخانه ماهیگیری می کند. پس

talk a little bit about in school and at school. If you

بیایید کمی در مورد مدرسه و مدرسه صحبت کنیم. اگر

learned to read you probably learned to read in school you

خواندن را یاد گرفته اید، احتمالاً خواندن را در مدرسه

probably learned to read at school. In those situations it

یاد گرفته اید، احتمالاً خواندن را در مدرسه یاد گرفته اید. در آن مواقع

means the same thing. Um you learn a lot of things in

به همین معناست. اوم تو مدرسه چیزهای زیادی

school. You learn a lot of things at school. Um one of the

یاد میگیری شما در مدرسه چیزهای زیادی یاد می گیرید . یکی از

reasons you go to school is so that you can learn new things.

دلایلی که شما به مدرسه می روید این است که بتوانید چیزهای جدیدی یاد بگیرید.

And then later you can say oh I learned about that in school. I

و بعداً می توانید بگویید اوه من در مدرسه در مورد آن یاد گرفتم. من

learned about that at school. But these students are in

در مدرسه در مورد آن یاد گرفتم. اما این دانش آموزان در

school. They're physically the building. The same way the cat

مدرسه هستند. آنها از نظر فیزیکی ساختمان هستند. همان طور که

was in the box. These kids are in school. So here we're

گربه در جعبه بود. این بچه ها در مدرسه هستند. بنابراین در اینجا ما در

talking about the things you learned. I learned how to add

مورد چیزهایی صحبت می کنیم که شما یاد گرفتید. من در مدرسه یاد گرفتم که چگونه

and subtract in school. I learned how to add and subtract

جمع و تفریق کنم. من در مدرسه یاد گرفتم که چگونه جمع و تفریق کنم

at school. Today I am in school. This boy is in school.

. امروز در مدرسه هستم. این پسر در مدرسه است.

Like he's physically actually in the building. Uh when you're

مثل اینکه از نظر فیزیکی در ساختمان است. اوه وقتی در حال

driving you stop at the light. So when you see a traffic light

رانندگی هستید پشت چراغ می ایستید. بنابراین وقتی چراغ راهنمایی می

you stop at the light and you wait for the light to turn

بینید پشت چراغ می ایستید و منتظر سبز شدن چراغ هستید

green. I think the colours are the same in every country of

. من فکر می کنم رنگ ها در همه

the world. But definitely the other day I was in town and I

کشورهای جهان یکسان است. اما قطعاً روز گذشته در شهر بودم و

stopped at the light and the light was red forever. I'm

پشت چراغ توقف کردم و چراغ برای همیشه قرمز بود. من در آنجا اغراق می کنم

exaggerating there but I stopped at the light and it was

، اما در چراغ توقف کردم و

definitely a long wait when I stopped at the light. So let's

مطمئناً زمانی که در چراغ توقف کردم، انتظار طولانی بود . پس بیایید

talk about up the road down the road. So here's how this works.

در مورد مسیر پایین جاده صحبت کنیم . بنابراین در اینجا نحوه کار این است.

If the road is flat if there is no hill you can use either. If

اگر جاده صاف است اگر تپه ای وجود ندارد می توانید از هر دو استفاده کنید. اگر

someone stopped here and said do you know where Joe lives? I

کسی اینجا توقف کرد و گفت آیا می دانید جو کجا زندگی می کند؟

could say oh he lives up the road. Just drive up the road

می توانم بگویم اوه او در جاده زندگی می کند . فقط

another 5 minutes. I could also say Joe lives down the road.

5 دقیقه دیگر از جاده بالا بروید. همچنین می توانم بگویم که جو در این جاده زندگی می کند.

Just drive down the road another 5 minutes. So if the

فقط 5 دقیقه دیگر در جاده رانندگی کنید. بنابراین اگر

road is flat you can use up or down and it doesn't matter. If

جاده صاف است می توانید از بالا یا پایین استفاده کنید و فرقی نمی کند.

however the road is actually on a hill you would probably say

با این حال، اگر جاده واقعاً روی تپه است، احتمالاً می‌گویید

up the road to talk about up the hill and down the road talk

بالا جاده تا در مورد بالا تپه صحبت کنید و پایین جاده

about down the hill. Okay. So again if it's flat use either.

درباره پایین تپه صحبت کنید. باشه. بنابراین اگر مسطح است از آن استفاده کنید.

No one will blink an eye. That means noone will think you made

هیچ کس یک چشم بر هم نخواهد زد. این بدان معناست که هیچ کس فکر نخواهد کرد که شما

a mistake. So where does he live? Oh up the road five

اشتباه کرده اید. پس کجا زندگی می کند؟ اوه بالای جاده پنج

miles. Where does she live? Oh down the road six kilometres.

مایلی. او کجا زندگی می کند؟ آه پایین جاده شش کیلومتر.

But if you are on a mountain you would use up the road to

اما اگر در کوه هستید، از جاده برای

talk about going up and down to go down. Sometimes the doorbell

صحبت در مورد بالا و پایین رفتن برای پایین آمدن استفاده می کنید. گاهی اوقات

rings and someone is at the door. For us it is most often

زنگ در به صدا در می آید و کسی دم در است. برای ما

the person delivering something from Amazon. The doorbell goes

اغلب شخصی است که چیزی را از آمازون تحویل می دهد . زنگ در به صدا در می آید

and we'll say oh somebody's at the door. Who's at the door? Oh

و ما می گوییم اوه کسی دم در است. چه کسی دم در است؟ اوه

Oscar's barking. Someone is at the door. So when someone comes

اسکار پارس میکنه یک نفر دم در است. بنابراین وقتی شخصی

to your house or apartment and knocks or rings the doorbell we

به خانه یا آپارتمان شما می آید و زنگ در را می زند یا به صدا در می آورد،

say that they are at the door. And let's talk a little bit

می گوییم که او دم در است. و اجازه دهید کمی

about four dinner and at dinner. So tonight we are going

در مورد چهار شام و در شام صحبت کنیم. پس امشب

to have spaghetti for dinner. Yesterday we had hamburgers for

قراره شام ​​اسپاگتی بخوریم. دیروز برای

dinner. Two days ago we had fried zucchini. Do you know

شام همبرگر خوردیم. دو روز پیش کدو حلوایی سرخ کرده بودیم. آیا می

what zucchini is? With a pasta meat sauce for dinner. When you

دانید کدو سبز چیست؟ با سس گوشت پاستا برای شام. وقتی

talk about what you're eating we use four. What are you

در مورد چیزی که می خورید صحبت می کنید، از چهار استفاده می کنیم.

going to have for dinner tonight? Oh I think we're going

امشب شام چی میخوری؟ اوه من فکر

to have subs for dinner tonight. I think we're going to

می کنم امشب برای شام مشترک خواهیم داشت. فکر کنم

have pizza for dinner tonight. So You can also use this when

امشب برای شام پیتزا بخوریم. بنابراین وقتی می گویید می توانید شخصی را برای شام دعوت کنید، می توانید از این نیز استفاده کنید

you say you can invite someone over for dinner. Okay. So I'm

. باشه. بنابراین من می

going to invite my family over for dinner on my birthday. Or

خواهم خانواده ام را برای شام در روز تولدم دعوت کنم.

did I already do that? Maybe I already invited my family over

یا قبلاً این کار را انجام داده ام؟ شاید قبلاً خانواده ام را برای شام دعوت کرده بودم

for dinner. Maybe my birthday was last week. Who knows? It's

. شاید تولد من هفته پیش بود. چه کسی می داند؟ این

a mystery. Um but when you talk about the actual dining you say

یک راز است. اوم، اما وقتی در مورد غذای واقعی صحبت می

at dinner. We had a nice conversation at dinner last

کنید، می گویید در شام. دیشب سر شام با هم صحبت خوبی داشتیم

night. Um we are going to talk about a new business proposal

. اوم امشب در مورد یک پیشنهاد کاری جدید

at dinner tonight. Um I had a lovely time at dinner last time

در شام صحبت می کنیم. اوم دیشب در شام خیلی خوش گذشت

at last night. So we use four to talk about the meal or the

. بنابراین ما از چهار برای صحبت در مورد غذا یا

event like they're coming over for dinner or we're having

رویداد استفاده می کنیم، مثل اینکه آنها برای شام می آیند یا ما

spaghetti for dinner. But when we talk about things that

برای شام اسپاگتی می خوریم. اما وقتی در مورد چیزهایی که

happened while we were eating we use at. So we would say I

در حین غذا خوردن اتفاق افتاده صحبت می کنیم، از آن استفاده می کنیم. بنابراین می گوییم دیشب

had a nice time at dinner last night. Um Yeah what was my

در شام خوش گذشت . اوم آره یکی دیگه من چی بود

other one? It was really enjoyable at dinner last night.

؟ شام دیشب واقعا لذت بخش بود.

Yes I would say that. So anyways for dinner at dinner.

بله من این را می گویم. بنابراین به هر حال برای شام در هنگام شام.