12 Phrasal Verbs You Can Use At Work: An English Lesson

In this English lesson, I'll teach you 12 phrasal verbs

در این درس انگلیسی، 12 فعل عبارتی را به شما آموزش می دهم

that you can use at work.

که می توانید در محل کار از آنها استفاده کنید.

The first phrasal verb that I want to teach you

اولین فعل عبارتی که می‌خواهم به شما یاد بدهم

that you can use at work is to run something by someone.

که می‌توانید در محل کار از آن استفاده کنید، اجرای چیزی توسط شخصی است.

Now, this does not involve running in any way.

در حال حاضر، این به هیچ وجه شامل دویدن نیست.

Instead, what this means is maybe you have an idea

در عوض، این به این معنی است که شاید شما ایده ای دارید

or you want to change how something is done at work.

یا می خواهید نحوه انجام کاری را در محل کار تغییر دهید.

But before you can use that idea, you need to get permission

اما قبل از اینکه بتوانید از این ایده استفاده کنید، باید

from your manager or your boss.

از مدیر یا رئیس خود اجازه بگیرید.

You need to run it by them.

شما باید آن را توسط آنها اجرا کنید.

So in English, when you run something by someone,

بنابراین در زبان انگلیسی، وقتی کاری را توسط شخصی اداره می‌کنید، به سراغ

you go to someone like your boss or manager

شخصی مانند رئیس یا مدیر خود می‌روید

and you explain your idea or you explain what you want to change.

و ایده خود را توضیح می‌دهید یا توضیح می‌دهید که چه چیزی را می‌خواهید تغییر دهید.

And then they say, Go ahead.

و بعد می گویند: برو جلو.

Sounds like a great idea.

ایده خوبی به نظر میرسد.

Or maybe they say, No bad idea.

یا شاید بگویند، ایده بدی نیست.

So to run something by someone is to explain a new idea

بنابراین، اجرای چیزی توسط شخصی به معنای توضیح ایده جدید

or a change you want to make to seek their permission.

یا تغییری است که می خواهید برای کسب اجازه از او ایجاد کنید.

The second phrasal verb that you can use at work is to look after something.

دومین فعل عبارتی که می توانید در محل کار استفاده کنید مراقبت از چیزی است.

At work there are little jobs and tasks that need to be done,

در محل کار، کارها و وظایف کمی وجود دارد که باید انجام شود،

and the person who looks after something is the person who does that actual work.

و شخصی که مراقب چیزی است، شخصی است که آن کار واقعی را انجام می دهد.

Sometimes at school we go on field trips.

گاهی اوقات در مدرسه به گردش علمی می رویم.

In order to go on a field trip someone needs to order a bus.

برای رفتن به یک سفر میدانی، کسی باید اتوبوس سفارش دهد.

Someone needs to call the bus company and say we need a bus

یک نفر باید با شرکت اتوبوسرانی تماس بگیرد و بگوید

next week Tuesday for 45 students.

سه شنبه هفته آینده برای 45 دانش آموز به اتوبوس نیاز داریم.

So in a meeting, someone might say, I'll look after that.

بنابراین در یک جلسه، ممکن است کسی بگوید، من از آن مراقبت خواهم کرد.

I will be the person who calls the bus company.

من کسی خواهم بود که با شرکت اتوبوسرانی تماس بگیرد .

I will do that small job or small task.

آن کار کوچک یا کار کوچک را انجام خواهم داد.

So in English, when you look after something, it means you're

بنابراین در زبان انگلیسی، زمانی که شما مراقب چیزی هستید، به این معنی است که شما

the person who's going to do that job.

فردی هستید که قرار است آن کار را انجام دهید.

So the third phrasal verb you can use at work is to fill in for someone.

بنابراین سومین فعل عبارتی که می توانید در محل کار استفاده کنید این است که برای کسی پر کنید.

When you fill in for someone, you do their job for them

وقتی جای شخصی را پر می‌کنید، کار او را برای او انجام می‌دهید،

because they can't make it to work that day, or maybe because they're sick.

زیرا نمی‌تواند آن روز به کارش برسد، یا شاید به این دلیل که بیمار است.

So maybe your boss comes to you and says, I know you have Saturday off,

پس شاید رئیست پیشت بیاید و بگوید، می‌دانم شنبه تعطیل داری،

but can you fill in for John on Saturday because he can't make it in for his shift?

اما آیا می‌توانی روز شنبه جای جان را پر کنی چون او نمی‌تواند به شیفتش برسد؟

At my job, sometimes the boss comes and says, Can you fill in for Fred today?

در محل کار من، گاهی اوقات رئیس می آید و می گوید، می توانید امروز جای فرد را پر کنید؟

He is at home sick.

او در خانه بیمار است.

So I might have to teach Fred's class as well as my own.

بنابراین ممکن است مجبور باشم در کلاس فرد نیز مانند کلاس خودم تدریس کنم.

It's a lot of extra work.

این خیلی کار اضافی است.

So in English, when you fill in for someone at work,

بنابراین در زبان انگلیسی، هنگامی که شما برای شخصی در محل کار خود را پر می کنید،

it means you're doing their job for them because they can't make it to work

به این معنی است که کار او را برای او انجام می دهید، زیرا او به دلایلی نمی تواند کار را انجام دهد

for some reason.

.

The fourth

چهارمین

phrasal verb that you can use at work is to reach out to someone.

فعل عبارتی که می توانید در محل کار استفاده کنید این است که با کسی تماس بگیرید.

And this simply means to contact someone.

و این به سادگی به معنای تماس با کسی است.

Maybe you need to phone them or text them or send them an email.

شاید لازم باشد با آنها تماس بگیرید یا برای آنها پیامک ارسال کنید یا برای آنها ایمیل بفرستید.

Maybe you work at a company that has offices in different parts of the world.

شاید شما در شرکتی کار می کنید که دفاتری در نقاط مختلف جهان دارد.

And during a meeting, someone says someone should tell

و در طی یک جلسه، شخصی می گوید که کسی باید این ایده جدید را به

the people in the office in France about this new idea.

افراد حاضر در دفتر در فرانسه بگوید .

And you could say, Oh, I'll reach out to them.

و می توانید بگویید، اوه، من با آنها تماس خواهم گرفت.

That means you will contact them.

یعنی با آنها تماس خواهید گرفت. با

You will give them a phone call.

آنها تماس تلفنی خواهید گرفت.

You will send them a text message or you will send them an email

شما یک پیام متنی برای آنها ارسال می کنید یا یک ایمیل برای آنها ارسال می کنید

and give them an update about some new idea that you were talking about.

و به آنها در مورد ایده جدیدی که در مورد آن صحبت می کردید به روز رسانی می کنید.

So in English, the phrasal verb to reach out to someone simply means

بنابراین در زبان انگلیسی، فعل عباراتی برای رسیدن به کسی به معنای

to contact them.

تماس با اوست.

The fifth phrasal verb you can use at work is to deal with something.

پنجمین فعل عبارتی که می توانید در محل کار استفاده کنید، مقابله با چیزی است.

When you deal with something,

وقتی با چیزی سروکار دارید، به این

it means you are going to fix something or solve a problem.

معنی است که می خواهید چیزی را اصلاح کنید یا مشکلی را حل کنید.

Maybe two employees are fighting.

شاید دو کارمند دعوا می کنند.

They're arguing with each other.

دارن با هم دعوا میکنن

You could go and deal with it.

شما می توانید بروید و با آن مقابله کنید. می

You could say, Hey, please calm down.

توانید بگویید، هی، لطفا آرام باشید.

Let's talk nicely to each other and get back to work.

بیایید با هم خوب صحبت کنیم و سر کار برگردیم.

Maybe a machine has broken on the factory floor and someone has to go fix it.

شاید ماشینی در کف کارخانه خراب شده باشد و کسی باید آن را تعمیر کند.

You could say, Oh, I'll go deal with it.

می توانید بگویید، اوه، من با آن برخورد خواهم کرد.

That means you're going to go.

یعنی قراره بری

You're going to figure out what the problem is

شما می خواهید بفهمید مشکل چیست

and you're going to solve it.

و آن را حل خواهید کرد.

So in English, when you use the phrasal verb to deal with something,

بنابراین در زبان انگلیسی، وقتی از فعل عبارتی برای مقابله با چیزی استفاده می‌کنید، به این

it means you're going to be the person that solves the problem or fixes it.

معنی است که شما شخصی هستید که مشکل را حل می‌کند یا آن را برطرف می‌کند.

The sixth phrasal verb you can use at work is to take on.

ششمین فعل عبارتی که می توانید در محل کار استفاده کنید، گرفتن است.

When you take on something, it means you agree to do it.

وقتی کاری را به عهده می گیرید به این معنی است که با انجام آن موافقت می کنید.

Sometimes people will call Jen and ask if she will provide flowers

گاهی اوقات مردم با جن تماس می گیرند و می پرسند که آیا او

for their wedding.

برای عروسی آنها گل تهیه می کند یا خیر.

Jen needs to decide if she has the time and if she has enough flowers

جن باید تصمیم بگیرد که آیا وقت دارد و آیا گل کافی

to take on that job.

برای انجام آن کار دارد یا خیر.

Maybe at your work someone has called and asked your company to build ten houses.

شاید در محل کار شما شخصی تماس گرفته باشد و از شرکت شما خواسته باشد که ده خانه بسازد.

You need to decide if you have the time and the resources

شما باید تصمیم بگیرید که آیا زمان و منابع

and enough people to take on that project.

و افراد کافی برای انجام آن پروژه را دارید یا خیر.

So in English, when you take on something, it means that you agree to do it.

بنابراین در زبان انگلیسی، وقتی کاری را بر عهده می گیرید، به این معنی است که با انجام آن موافقت می کنید.

So let's do phrasal verbs number seven and eight together.

پس بیایید افعال عبارتی شماره هفت و هشت را با هم انجام دهیم.

They are to fall behind and to catch up.

آنها برای عقب افتادن و رسیدن به عقب هستند.

When you fall behind, it means you're not getting enough work done.

وقتی عقب افتادید، به این معنی است که به اندازه کافی کار انجام نمی دهید.

Maybe you need to have a job done by Friday and it's Thursday night

شاید لازم باشد تا روز جمعه کاری را انجام دهید و پنجشنبه شب است

and you realize you need

و متوجه می شوید که

two more days to finish it because you have started to fall behind.

دو روز دیگر نیاز دارید تا آن را تمام کنید زیرا شروع به عقب افتادن کرده اید.

Then you need to catch up.

سپس شما باید به عقب برگردید. رسیدن به

To catch up means to work longer hours or to work faster to get a job done.

عقب به معنای کارکردن ساعت های طولانی تر یا سریع تر کار کردن برای انجام کار است.

This happens to be at school sometimes.

این اتفاق گاهی اوقات در مدرسه رخ می دهد.

Sometimes I fall behind in my grading.

گاهی از نمره ام عقب می افتم.

I have a stack of tests that I need to grade,

من مجموعه ای از تست ها را دارم که باید آنها را نمره بدهم،

and then I need to stay up late to catch up

و سپس باید تا دیروقت بیدار بمانم تا به عقب برسم،

because I know that I need to get them done by the next day.

زیرا می دانم که باید آنها را تا روز بعد انجام دهم.

So when you fall behind, it means a job isn't going as fast

بنابراین وقتی عقب افتادید، به این معنی است که یک کار به آن سرعتی

as you wanted it to and you probably won't get it done on time.

که می‌خواهید پیش نمی‌رود و احتمالاً آن را به موقع انجام نمی‌دهید.

And to catch up means to work harder so that you do get something done on time.

و رسیدن به عقب به معنای تلاش بیشتر است تا کاری را به موقع انجام دهید.

The ninth phrasal verb that you can use at work is to wrap something up.

نهمین فعل عبارتی که می توانید در محل کار استفاده کنید این است که چیزی را بپیچید.

When you wrap something up, it doesn't mean you're putting wrapping paper on it

وقتی چیزی را می‌پیچید، به این معنا نیست که

like a Christmas present.

مانند یک هدیه کریسمس، کاغذ کادو روی آن می‌گذارید.

It means you're finishing something.

یعنی داری یه چیزی رو تموم میکنی

When I'm grading tests, when I get to the last test, I can wrap up my grading.

وقتی در حال نمره دادن به تست ها هستم، وقتی به آخرین آزمون رسیدم، می توانم نمره ام را جمع بندی کنم.

I'm done all of my grading.

من تمام نمره ام را تمام کردم.

When you're working on a project at work, when you get to the last two

وقتی روی یک پروژه در محل کار کار می کنید، وقتی به دو

or three things, it's fun to wrap it up by finishing those last things.

یا سه مورد آخر می رسید، پایان دادن به آن با تمام کردن آخرین چیزها سرگرم کننده است.

You'll hear me use this during my live English lessons as well.

می شنوید که در طول درس های انگلیسی زنده ام نیز از آن استفاده می کنم.

At the end I'll say, okay, I'm going to wrap this up.

در پایان می گویم، باشه، این را جمع بندی می کنم.

I'm going to answer one or two more questions

من قصد دارم به یکی دو سوال دیگر پاسخ دهم

and then we are going to hit the stop button.

و سپس دکمه توقف را می زنیم .

So when you wrap something up, it means that you're going to finish it.

بنابراین وقتی چیزی را می بندید، به این معنی است که آن را به پایان می رسانید.

The 10th phrasal verb that you can use at work is to slack off.

دهمین فعل عبارتی که می توانید در محل کار استفاده کنید، سست کردن است.

I do not like it when people slack off.

وقتی مردم سستی می کنند دوست ندارم.

If you slack off at work, it means you're not working hard

اگر در محل کار سست می شوید، به این معنی است که سخت کار نمی کنید

or you're not working at all.

یا اصلاً کار نمی کنید.

When I was younger, I used to work with someone who would slack off all the time.

وقتی جوان تر بودم، با کسی کار می کردم که همیشه سست می شد.

I would be working really hard and they would just be sitting

من واقعاً سخت کار می‌کردم و

and drinking a coffee when they were supposed to be working.

وقتی قرار بود کار کنند، فقط می‌نشستند و قهوه می‌نوشیدند.

I do not like it when coworkers slack off.

وقتی همکاران سستی می کنند، دوست ندارم.

So in English, if you are at work and you see someone who's not working hard

بنابراین در زبان انگلیسی، اگر سر کار هستید و شخصی را می بینید که سخت کار نمی کند

or not working at all when they're supposed to be working,

یا اصلاً کار نمی کند زمانی که قرار است کار کند،

you would then say that they are slacking off.

می گویید که او در حال سستی است.

The 11th phrasal verb you can use at work is to follow through.

یازدهمین فعل عبارتی که می توانید در محل کار استفاده کنید، دنبال کردن است.

When you follow through with something, it means you do it from start to end.

وقتی کاری را دنبال می کنید، به این معنی است که آن را از ابتدا تا انتها انجام می دهید.

You are very diligent, you are hardworking,

شما بسیار کوشا هستید، سخت کوش هستید

and you do a good job from the beginning to the end.

و از ابتدا تا انتها کار خوبی انجام می دهید.

It's very important

when people order flowers from us that we follow through with the order.

زمانی که مردم به ما گل سفارش می دهند بسیار مهم است که سفارش را انجام دهیم.

That we take the order.

که ما سفارش را بگیریم.

We communicate well and we deliver all the flowers they wanted at the end.

ما به خوبی ارتباط برقرار می کنیم و تمام گل هایی که آنها می خواستند را در پایان تحویل می دهیم.

Jen has a very good reputation for being

جن به عنوان

someone who follows through with all her orders.

کسی که تمام دستوراتش را دنبال می کند، شهرت بسیار خوبی دارد.

She doesn't ever cancel orders or forget things in her orders.

او هرگز سفارشات را لغو نمی کند یا چیزهایی را در سفارشاتش فراموش نمی کند.

She's very, very diligent.

او بسیار بسیار سخت کوش است.

She's very good at following through.

او در پیگیری آن بسیار خوب است.

The 12th phrasal verb you can use at work is to point out,

دوازدهمین فعل عبارتی که می توانید در محل کار استفاده کنید، اشاره کردن است،

and this means to mention something or say something in a meeting or conversation.

و این به معنای ذکر چیزی یا گفتن چیزی در یک جلسه یا گفتگو است.

Maybe at your work you make boxes, and in a meeting

ممکن است در محل کار خود جعبه بسازید و در جلسه ای

someone says, we're going to produce twice as many boxes next month and sell more.

یکی بگوید ما قرار است ماه آینده دو برابر جعبه تولید کنیم و بیشتر بفروشیم.

You might point out that the box making machines are really old

ممکن است اشاره کنید که ماشین‌های جعبه‌سازی واقعا قدیمی هستند

and they might break more if the company decides to do that.

و اگر شرکت تصمیم به انجام این کار بگیرد، ممکن است بیشتر بشکنند.

Maybe someone says, we're going to start selling our boxes in another country.

شاید کسی بگوید، ما قرار است جعبه هایمان را در کشور دیگری بفروشیم.

And you might point out that that country has very strict import laws

و ممکن است اشاره کنید که آن کشور قوانین واردات بسیار سختگیرانه ای دارد

and it might be difficult to get the boxes to that country.

و ممکن است رساندن جعبه ها به آن کشور دشوار باشد.

So at work, if you point something out, it simply means that you say something

بنابراین در محل کار، اگر به چیزی اشاره می کنید، به سادگی به این معناست که چیزی می گویید

or you mention something in a conversation or in a meeting.

یا چیزی را در گفتگو یا جلسه ذکر می کنید.

Well, thank you so much for watching this English lesson about phrasal verbs

خوب، از تماشای این درس انگلیسی در مورد افعال عبارتی که

you can use at work.

می توانید در محل کار استفاده کنید بسیار سپاسگزارم.

I hope you learned a few new phrases that you can use in your next

امیدوارم چند عبارت جدید را یاد گرفته باشید که بتوانید در مکالمه بعدی انگلیسی خود از آنها استفاده کنید

English conversation.

.

If this is your first time here, don't forget to click that subscribe button.

اگر اولین باری است که اینجا هستید، فراموش نکنید که روی دکمه اشتراک کلیک کنید.

Give me a thumbs up.

به من یک شست بالا بده

Leave a comment below and if you have time,

کامنت زیر را بنویسید و اگر وقت دارید

why don't you stick around and watch another English lesson?

چرا نمی نشینید و یک درس انگلیسی دیگر را تماشا نمی کنید؟