Free English Class! Topic: Describing Relationships 😠👫🏽💑 (Lesson Only)

Welcome to this English lesson about describing relationships.

به این درس انگلیسی در مورد توصیف روابط خوش آمدید.

Um there are many different types of relationships in the

امم انواع مختلفی از روابط در

world. This will not be a lesson about the types of

دنیا وجود دارد. این درسی در مورد انواع

relationships. Instead this will be a lesson where I'll

روابط نخواهد بود. در عوض این درسی خواهد بود که در آن

teach you how to describe relationships. If you watched

به شما یاد خواهم داد که چگونه روابط را توصیف کنید . اگر

the video earlier this week from Tuesday I did a lesson

ویدیو را در اوایل این هفته از سه شنبه تماشا کردید، درسی

about how to describe good and bad relationships. As I was

در مورد چگونگی توصیف روابط خوب و بد انجام دادم. همانطور که در

doing that lesson I realized that besides phrases describe

حال انجام آن درس بودم، متوجه شدم که علاوه بر عبارات،

relationships. There were a whole bunch of words, a whole

روابط را توصیف می کند. کلی کلمه بود،

bunch of adjectives. So in this English lesson I'll teach you

کلی صفت. بنابراین در این درس انگلیسی به شما یاد خواهم داد که

how to describe a whole lot of different relationships that

چگونه بسیاری از روابط مختلف را

you might be aware of. So one of the first ways you can

که ممکن است از آنها آگاه باشید، توصیف کنید. بنابراین یکی از اولین راه هایی که می

describe a relationship between people who really like each

توانید رابطه بین افرادی را که واقعاً همدیگر را دوست

other and have been together for a long time is to say that

دارند و مدت طولانی با هم بوده اند توصیف کنید این است که بگویید

they are close or that they have a close relationship. You

آنها صمیمی هستند یا رابطه نزدیکی دارند. می

can use it both ways. When I was young my cousins lived

توانید از هر دو طریق استفاده کنید. زمانی که من جوان بودم، پسرعموهایم

close to us but I was also close to my cousins in terms of

با ما نزدیک بودند، اما من هم از نظر رابطه با پسرعموهایم نزدیک بودم

our relationship. Every Saturday we played together.

. هر شنبه با هم بازی می کردیم.

They would come over my brothers and sisters and my

می آمدند بالای خواهر و برادرانم و

cousins would play. So we became very very close. Uh we

پسرعموهایم بازی می کردند. بنابراین ما بسیار صمیمی شدیم. اوه ما

had a good fun relationship. So when you say you are close to

رابطه خوبی داشتیم بنابراین وقتی می گویید به کسی نزدیک هستید به

someone it means you know them well. People will even say

این معنی است که او را خوب می شناسید . مردم حتی چنین

things like this in English. Are you close to your parents?

چیزهایی را به انگلیسی خواهند گفت. آیا شما به پدر و مادر خود نزدیک هستید؟

Um which means Not do you live close to them. It means do you

امم که به این معنی است که شما نزدیک آنها زندگی نمی کنید. یعنی

talk to them often? And do you share each other's lives. So

اغلب با آنها صحبت می کنید؟ و آیا شما زندگی یکدیگر را به اشتراک می گذارید؟ بنابراین

when you describe a relationship with the word

وقتی رابطه ای را با کلمه

close. You're describing a relationship between people who

نزدیک توصیف می کنید. شما در حال توصیف رابطه بین افرادی هستید که

talk a lot hang around with each other a lot and know each

زیاد حرف می زنند، زیاد با هم دور می شوند و یکدیگر را به خوبی می شناسند

other well. When we describe a relationship as a serious

. وقتی یک رابطه را یک

relationship. We're usually talking about a romantic

رابطه جدی توصیف می کنیم. ما معمولاً در مورد یک رابطه عاشقانه صحبت می کنیم

relationship. And usually one that's just started. So you it

. و معمولا یکی که تازه شروع شده است. بنابراین شما

might go something like this. Oh I hear your son is dating

ممکن است چیزی شبیه به این پیش برود. اوه من شنیدم پسرت با

someone. And then the person could say yes and it's it's a

کسی قرار میده و سپس فرد می تواند بگوید بله و این یک

serious relationship. That means there's the potential

رابطه جدی است. این به این معنی است که این امکان وجود دارد

that they'll keep dating for a long time and they might even

که آنها برای مدت طولانی با هم رابطه برقرار کنند و حتی ممکن

get married someday. So when two people are dating and you

است روزی ازدواج کنند. بنابراین وقتی دو نفر با هم قرار می گذارند و

describe the relationship as serious what you mean is that

شما این رابطه را جدی توصیف می کنید، منظور شما این است که

it might be for real and it might be for a long time. So

ممکن است واقعی باشد و ممکن است برای مدت طولانی باشد. بنابراین

sometimes people start dating in their teens early 20s and

گاهی اوقات افراد در اوایل دهه 20 سالگی شروع به قرار ملاقات می کنند و

their parents or other relatives might describe the

والدین یا سایر بستگان آنها ممکن است این

relationship as a serious relationship. Oh yeah she's in

رابطه را یک رابطه جدی توصیف کنند. اوه بله، او در

a serious relationship with a guy she met at They might get

یک رابطه جدی با پسری است که در آنها ملاقات کرد، ممکن است

married someday. As opposed to a brief relationship a brief

روزی ازدواج کنند. بر خلاف یک رابطه کوتاه، یک رابطه کوتاه

relationship would be maybe when someone goes on a date one

ممکن است زمانی باشد که کسی

or two times. This would also be used to describe a romantic

یکی دو بار قرار ملاقات بگذارد. این همچنین برای توصیف یک رابطه عاشقانه استفاده می شود

relationship. If someone goes on a date once or twice they

. اگر کسی یک یا دو بار قرار ملاقات بگذارد

might later say oh I had a brief relationship with Dan but

ممکن است بعداً بگوید اوه من یک رابطه کوتاه با دن داشتم اما

we only went out on two or three dates and we weren't very

ما فقط در دو یا سه قرار بیرون رفتیم و خیلی

compatible. It was just a brief relationship. So brief of

با هم سازگار نبودیم. فقط یک رابطه کوتاه بود . بنابراین مختصر

course is an English word to describe something that is

البته یک کلمه انگلیسی برای توصیف چیزی است که

short and we also use it to describe relationships. Uh

کوتاه است و ما همچنین از آن برای توصیف روابط استفاده می کنیم . اوه

uneasy. So we're getting into the bad kind of relationships.

ناآرام بنابراین ما وارد روابط بدی می شویم.

When you're in an uneasy relationship it means that you

وقتی در یک رابطه ناآرام هستید به این معنی است که شما

and the person you're with don't get along. This would

و فردی که با او هستید به هم نمی خورید. این

also be used to describe a romantic relationship but also

همچنین برای توصیف یک رابطه عاشقانه استفاده می شود، اما

a relationship between family members or friends you could

همچنین رابطه بین اعضای خانواده یا دوستانی که می توانید

say I've been friends with him for a long time but it's not a

بگویید من مدت زیادی با او دوست بوده ام، اما

very nice relationship. It's an uneasy relationship right now

رابطه چندان خوبی نیست. در حال حاضر این یک رابطه ناآرام است

because he lost his job and He's just in a bad mood all the

زیرا او شغل خود را از دست داده است و او همیشه در حال بدی

time. So it's an uneasy relationship. So not enjoyable

است. بنابراین این یک رابطه ناآرام است . پس لذت بخش نبودن

would be a better way to describe that. We also have

راه بهتری برای توصیف آن خواهد بود. ما همچنین

another way to describe romantic relationships where

راه دیگری برای توصیف روابط عاشقانه داریم که در آن

people date for a while and then they break up. So this is

افراد برای مدتی قرار می گذارند و سپس از هم جدا می شوند. بنابراین این

another way to describe a romantic relationship. They

روش دیگری برای توصیف یک رابطه عاشقانه است.

date for a while and break up and then they date again and

مدتی قرار می گذارند و از هم جدا می شوند و بعد دوباره قرار

they break up and they date again and break up. We would

می گذارند و از هم جدا می شوند و دوباره قرار می گذارند و از هم جدا می شوند.

then say they're in an on again off again relationship. Uh I

سپس می گوییم که آنها در یک رابطه دوباره خاموش هستند. اوه من

had a friend long time ago who he dated a girl for three

خیلی وقت پیش دوستی داشتم که سه ماه با دختری قرار گذاشت

months and then they broke up. And then a month later they

و بعد از هم جدا شدند. و بعد یک ماه

started dating again and they dated for six months and then

دوباره شروع به قرار گذاشتن کردند و شش ماه با هم قرار گذاشتند و بعد از

they broke up. And then they dated for a month and broke up.

هم جدا شدند. و بعد یک ماه با هم قرار گذاشتند و از هم جدا شدند.

And they and it kept they did eventually get married and

و آنها و این باعث شد که در نهایت ازدواج کنند و

they're still married. But they had an on again off again

هنوز هم ازدواج کرده اند. اما آنها دوباره با هم

relationship. So they dated for a while and then they didn't.

رابطه داشتند. بنابراین مدتی با هم قرار گذاشتند و بعد نشدند.

Um it was kind of amusing actually. That's kind of a

اوم در واقع یه جورایی سرگرم کننده بود حدس می‌زنم این یک

funny way to describe it I guess. But we never knew when

روش خنده‌دار برای توصیف آن است . اما ما هرگز نفهمیدیم که آنها چه زمانی

they were or weren't dating. We also have the word are the term

قرار ملاقات داشتند یا نه. ما همچنین کلمه

long distance relationship. Uh so a long distance relationship

رابطه راه دور را داریم. اوه پس یک رابطه از راه دور

takes place between two people who are romantically involved.

بین دو نفر که عاشقانه درگیر هستند اتفاق می افتد.

So maybe they're dating but they live in different parts of

بنابراین شاید آنها در حال قرار ملاقات هستند اما در نقاط

the world or different parts of the country. Um far enough

مختلف جهان یا نقاط مختلف کشور زندگی می کنند. اوم به اندازه کافی

apart that you can't drive there easily in one day. So Jen

از هم فاصله دارند که نمی توانید به راحتی در یک روز آنجا رانندگی کنید. بنابراین

and I when we were in university I finished a year

من و جن زمانی که در دانشگاه بودیم یک سال

before Jen. And so for months we had a long distance

قبل از جن به پایان رسید. و به این ترتیب ماه ها رابطه ای طولانی با هم داشتیم

relationship. Jen and I would talk on the phone every couple

. من و جن هر دو شب با تلفن صحبت می کردیم

of nights. We were able to email each other. Um but

. توانستیم به یکدیگر ایمیل بزنیم. اوم اما

primarily we talked on the phone. Uh we had a long

در اصل تلفنی صحبت می کردیم . اوه ما یک

distance relationship. It it was not easy. Um when you have

رابطه از راه دور داشتیم. این آسان نبود. اوم

when you're dating someone who lives far away. It's not always

وقتی با کسی که دور زندگی می کند قرار ملاقات می گذارید. همیشه

fun. And I would drive to visit her every weekend almost. That

سرگرم کننده نیست. و تقریباً هر آخر هفته برای دیدن او رانندگی می کردم.

was fun. You might have a stormy relationship. So a

جالب بود. ممکن است یک رابطه طوفانی داشته باشید. بنابراین یک

stormy relationship is a relationship where there is a

رابطه طوفانی رابطه ای است که در آن

lot of fighting. A lot of arguing. And again remember

دعوای زیادی وجود دارد. بحث و جدل زیاد و دوباره به یاد داشته باشید

when I use the word fighting to talk about relationships I mean

وقتی از کلمه دعوا برای صحبت در مورد روابط استفاده می کنم منظورم

arguing. In English when you say oh that couple's always

بحث و جدل است. به انگلیسی وقتی می گویید اوه این زوج همیشه

fighting. They have a stormy relationship. They're always

دعوا دارند. آنها رابطه طوفانی دارند. اونا همیشه

fighting. We mean arguing. We don't mean they're hitting each

دعوا میکنن منظور ما بحث است. منظور ما این نیست که همدیگر را می

other. So when you have you probably all know someone who

زنند. بنابراین وقتی دارید احتمالاً همه کسی را می شناسید

has a relationship. They might be married. They might be

که رابطه دارد. ممکنه ازدواج کرده باشن آنها ممکن است قرار ملاقات داشته باشند

dating. Um but it's a stormy relationship there is a lot of

. اوم، اما این یک رابطه طوفانی است و

arguing going on. Sometimes a relationship is described as

بحث های زیادی در جریان است. گاهی اوقات یک رابطه تیره و تار توصیف می شود

strained. Sometimes this can be between two people who are

. گاهی اوقات این می تواند بین دو نفر باشد که قرار

dating. This can be between parents and children. Sometimes

ملاقات دارند. این می تواند بین والدین و فرزندان باشد. گاهی اوقات

parents and teenage children will have a strained

والدین و فرزندان نوجوان روابط تیره ای

relationship. That means that the kid the teenager wants to

دارند. این بدان معناست که کودک نوجوان می خواهد

do things that the parents don't want them to do. They're

کارهایی را انجام دهد که والدین از آنها نمی خواهند. خیلی

disagreeing a lot. There will be some arguing but also there

با هم اختلاف دارند بحث و جدل وجود دارد، اما

might just be some behaviour that one person does that

ممکن است رفتاری نیز وجود داشته باشد که یک نفر انجام می دهد که

upsets the other person. Here's a good example. If a parent

باعث ناراحتی فرد دیگر شود. در اینجا یک مثال خوب است. اگر یکی از

says to a teenager you must be home every night at 11 PM. And

والدین به یک نوجوان بگوید باید هر شب ساعت 11 شب در خانه باشید. و

if the teenager always comes home later than that the

اگر نوجوان همیشه دیرتر به خانه بیاید،

relationship would become strained. There would be some

رابطه تیره می شود .

conflict in that relationship. So that's how we would describe

در آن رابطه تعارض وجود خواهد داشت. بنابراین ما آن را اینگونه توصیف می

that. A strained relationship. Problematic. This is a good

کنیم. یک رابطه متشنج مشکل ساز. این یک

English word to practice your pronunciation when a

کلمه انگلیسی خوب برای تمرین تلفظ در زمانی که یک

relationship is problematic. It means that there are problems

رابطه مشکل دارد است. یعنی مشکلاتی

that come from it. Now this is just a picture I found on the

از آن ناشی می شود. حالا این فقط یک عکس است که در

internet and I'm sure these are all great people. But I'm going

اینترنت پیدا کردم و مطمئن هستم که اینها همه افراد عالی هستند. اما من می

to use this as an example that maybe the parents of one of

خواهم از این به عنوان مثال استفاده کنم که شاید والدین یکی از

these guys doesn't like the friends that he's made. Uh the

این بچه ها دوستانی را که او پیدا کرده دوست ندارند. اوه

parent might Think it's a problematic relationship.

والدین ممکن است فکر کنند این یک رابطه مشکل ساز است.

Whenever one of these guys hangs out with the other three

هرگاه یکی از این افراد با سه نفر دیگر معاشرت

they get in trouble. There are a lot of problems. Maybe at

می کند، دچار مشکل می شوند. مشکلات زیادی وجود دارد. شاید در

school when these four are together the relationship is

مدرسه وقتی این چهار نفر با هم هستند رابطه

problematic. They convince each other to do bad things, to

مشکل ساز باشد. آنها یکدیگر را متقاعد می کنند که کارهای بد انجام دهند، چیزهایی را

steal things, or to always be late for class. Sometimes

دزدی کنند یا همیشه سر کلاس دیر بیایند. گاهی اوقات

teenagers will have a problematic relationship with

نوجوانان با

other teenagers which causes them to get in trouble a lot. I

سایر نوجوانان رابطه مشکل آفرینی می کنند که باعث می شود آنها دچار مشکلات زیادی شوند.

see this once in a while at work. Very little but it does

من این را هر چند وقت یک بار در محل کار می بینم. خیلی کم است اما

happen sometimes. Hey you might be in a long term relationship.

گاهی اوقات اتفاق می افتد. سلام ممکن است در یک رابطه طولانی مدت باشید.

This is another term for a romantic relationship. When

این یک اصطلاح دیگر برای رابطه عاشقانه است. وقتی

people date for a couple of weeks we call it a a brief

افراد برای چند هفته قرار می گذارند، آن را یک رابطه کوتاه می نامیم

relationship. The opposite would be a long term

. برعکس یک رابطه طولانی مدت

relationship. How long have you and Dan been dating? We've been

خواهد بود. شما و دن چه مدت با هم قرار گذاشتید؟ ما

dating for 12 months. We're in a long term relationship. So a

12 ماهه با هم قرار گذاشتیم. ما در یک رابطه طولانی مدت هستیم بنابراین یک

long term relationship is used to describe two people who have

رابطه طولانی مدت برای توصیف دو نفر استفاده می شود که

dated for quite a long time. You would say oh they're in a

برای مدت طولانی با هم قرار داشته اند. شما می گویید اوه آنها در یک

long term relationship. I wouldn't use this to describe

رابطه طولانی مدت هستند. من از این برای توصیف اینکه

like Jen and I are married you could say it's a long term

جن و من ازدواج کرده‌ایم استفاده نمی‌کنم، می‌توان گفت که این یک رابطه طولانی مدت است،

relationship but we would just say we're married. I usually

اما ما فقط می‌گوییم که ازدواج کرده‌ایم. من معمولاً

use long term to describe two people who've dated for you

از اصطلاح بلندمدت برای توصیف دو نفر استفاده می کنم که برای

know over a year for many many months a year or two or three.

شما در طول یک سال و برای چندین ماه در سال یا دو یا سه ماه قرار ملاقات داشته اند.

Um they're in a long term relationship. Sometimes we just

اوم آنها در یک رابطه طولانی مدت هستند . گاهی اوقات ما فقط

use the word broken to describe a relationship. You could use

از کلمه شکسته برای توصیف یک رابطه استفاده می کنیم. می توانید از

this to describe a friendship. You could use this to describe

این برای توصیف یک دوستی استفاده کنید. می توانید از این برای

a marriage. You could use this to describe two people who like

توصیف ازدواج استفاده کنید. می توانید از این برای توصیف دو نفر استفاده کنید که

each other romantically. You could say oh it's just a it's a

عاشقانه یکدیگر را دوست دارند. می توانید بگویید اوه، این فقط یک

broken relationship. They they they don't even really like

رابطه شکسته است. آنها حتی واقعاً

each other. Um or I don't get along with my sister anymore.

همدیگر را دوست ندارند. اوم یا من دیگه با خواهرم کنار نمیام.

It's kind of a broken relationship. Um or my parents

این یک نوع رابطه شکسته است . ام یا من

and I don't talk. It's kind of a broken Relationships. So when

و پدر و مادرم صحبت نمی کنیم. این یک نوع روابط شکسته است. بنابراین

a relationship gets to the point where people aren't

وقتی یک رابطه به نقطه ای می رسد که مردم دیگر با هم

communicating anymore. We would describe the relationship as

ارتباط برقرار نمی کنند. ما این رابطه را

broken. So not a nice kind of relationship to be in.

شکسته توصیف می کنیم. بنابراین رابطه خوبی نیست.

Professional. Sometimes you have a relationship with people

حرفه ای. گاهی اوقات شما با مردم رابطه دارید

and it's just a professional relationship. At work I have

و این فقط یک رابطه حرفه ای است . در محل کار

professional relationships with my colleagues. Um you know

با همکارانم روابط حرفه ای دارم. اوم شما

people at work. They aren't your friends. They aren't your

افراد سرکار را می شناسید. آنها دوستان شما نیستند آنها

family but you still talk to them every day. You do have a

خانواده شما نیستند اما شما همچنان هر روز با آنها صحبت می کنید. شما یک

relationship and we would call it a professional relationship.

رابطه دارید و ما آن را یک رابطه حرفه ای می نامیم.

Um it nice to have a bunch of really good friendly

خیلی خوب است که یک دسته از همکاران بسیار خوب و دوستانه داریم

colleagues. People who you can talk to about your life. I do

. افرادی که می توانید با آنها در مورد زندگی خود صحبت کنید. من

talk to my colleagues about my life. We do talk about what we

با همکارانم در مورد زندگی ام صحبت می کنم . ما در مورد کارهایی که در آخر هفته انجام می دهیم صحبت می کنیم

do on the weekends. Um but again they're not my friends

. اوم اما باز هم آنها دوستان من نیستند

and they're not my family. So I would say they are people I

و خانواده من نیستند. بنابراین می‌توانم بگویم که آنها افرادی هستند که من

know in a professional capacity. Friendly. So the

در مقام حرفه‌ای می‌شناسم . دوستانه. بنابراین

basic way to describe a relationship that's just really

روش اصلی برای توصیف رابطه ای که واقعاً

nice. A relationship between friends is to say you have a

خوب است. رابطه بین دوستان این است که بگوییم شما یک

friendly relationship. Um it's nice to have a lot of friendly

رابطه دوستانه دارید. خیلی خوب است که

relationships in your life. It's nice to be able to chat

در زندگی خود روابط دوستانه زیادی دارید. خوب است که بتوانید

with people like these people are. They're just sitting under

با افرادی مانند این افراد چت کنید. آنها فقط زیر

a tree having a nice conversation. They're having a

یک درخت نشسته اند و با هم صحبت می کنند. آنها در حال

friendly conversation. They're friends. They're in a friendly

گفتگوی دوستانه هستند. آنها دوست هستند. آنها در یک رابطه دوستانه هستند

relationship. Probably the one of the best kinds of

. احتمالاً یکی از بهترین انواع

relationships is a friendly relationship. Romantic would be

روابط، رابطه دوستانه است .

a relationship between two people who really like each

رمانتیک رابطه بین دو نفر است که واقعاً یکدیگر را

other in a romantic way. That means that they would like to

به روشی عاشقانه دوست دارند. این بدان معنی است که آنها دوست

go on a few dates. They might eventually fall in love. Uh

دارند در چند قرار ملاقات بروند. آنها ممکن است در نهایت عاشق شوند. اوه

they could eventually develop a long term relationship. They

آنها در نهایت می توانند یک رابطه طولانی مدت ایجاد کنند.

might even get married someday. So when two people like each

حتی ممکن است روزی ازدواج کنند. پس وقتی دو نفر

other in a romantic way. When they find each other

همدیگر را عاشقانه دوست دارند. وقتی همدیگر را

attractive. When they like talking. When they like

جذاب می بینند. وقتی دوست دارند حرف بزنند. وقتی دوست دارند

spending time with each other. We say that they're in a

با هم وقت بگذرانند. ما می گوییم که آنها

romantic relationship after they've gone on one or two

پس از یک یا دو قرار ملاقات در یک رابطه

dates. Okay? So when Jen and I started dating at first it was

عاشقانه هستند. باشه؟ بنابراین زمانی که من و جن در ابتدا قرار گذاشتیم،

just one date then two dates and you could say we were in a

فقط یک قرار بود و سپس دو قرار و می توان گفت که ما در یک

romantic relationship. Healthy. So we describe relationships as

رابطه عاشقانه بودیم. سالم. بنابراین ما روابط را

healthy and unhealthy. These are very broad terms for

سالم و ناسالم توصیف می کنیم. اینها اصطلاحات بسیار گسترده ای برای

relationships. A healthy relationship is a relationship

روابط هستند. یک رابطه سالم رابطه

between 2 people. Um where they are very respectful of each

بین 2 نفر است. اوم که خیلی به هم احترام میذارن

other. Where they enjoy each other's company. Where they

جایی که از همراهی یکدیگر لذت می برند . جایی که

have good conversations about life. Where they maybe have fun

صحبت های خوبی درباره زندگی دارند. جایی که شاید

together. It's good when parents and kids have a healthy

با هم خوش بگذرانند. وقتی والدین و فرزندان رابطه سالمی

relationship. It's good when spouses have a healthy

داشته باشند خوب است. وقتی همسران رابطه سالمی

relationship. It's good to have healthy relationships in our

داشته باشند خوب است. داشتن روابط سالم در

lives. A healthy relationship is any relationship where after

زندگی خوب است. یک رابطه سالم به هر رابطه ای گفته می شود که پس از

spending time with that person you feel better. You're happier

گذراندن وقت با آن شخص، احساس بهتری داشته باشید. شما شادتر

and you're just life is better. So an unhealthy relationship

هستید و فقط زندگی بهتر است. بنابراین یک رابطه ناسالم

would be the opposite. In an unhealthy relationship two

برعکس خواهد بود. در یک رابطه ناسالم، دو

people aren't very nice to each other. There might be a lot of

نفر خیلی با هم خوب نیستند. ممکن است

arguing. People might call each other names. They might the

بحث و جدل زیاد باشد. افراد ممکن است یکدیگر را با نام صدا کنند. ممکن است رابطه آنها

relationship could just be very very bad in a lot of ways. We

از بسیاری جهات بسیار بسیار بد باشد. ما

would describe that as an unhealthy relationship. A good

آن را به عنوان یک رابطه ناسالم توصیف می کنیم. یک

example between a parent and a kid would be if a parent works

مثال خوب بین یک والدین و یک فرزند این است که والدین

80 hours a week. And let's say they're a single parent. If a

80 ساعت در هفته کار کنند. و بیایید بگوییم که آنها یک والد مجرد هستند.

if a single parent works 80 hours a week and a child comes

اگر یک والدین مجرد 80 ساعت در هفته کار کنند و کودکی به

home and there's noone home everyday they would start to

خانه بیاید و هر روز کسی در خانه نباشد،

have an unhealthy relationship right? It's good to spend time

رابطه ناسالمی برقرار می کند درست است؟ وقت گذرانی

with each other. Um you could even have the same situation

با یکدیگر خوب است. اوم شما حتی می توانید همین موقعیت را داشته باشید

where two people have a kid but those two people fight all the

که در آن دو نفر یک بچه دارند اما آن دو نفر همیشه با هم دعوا می

time. Then that would be an unhealthy relationship for the

کنند. در این صورت این یک رابطه ناسالم برای

people fighting but also an unhealthy relationship for the

افرادی که در حال دعوا هستند و همچنین یک رابطه ناسالم برای

child. So broad terms a healthy relationship. Everything's

کودک خواهد بود. بنابراین اصطلاحات گسترده یک رابطه سالم است .

happy and fun and good in an unhealthy relationship. A lot

در یک رابطه ناسالم همه چیز شاد و سرگرم کننده و خوب است .

of fighting. A lot of arguing. Um just not a good situation.

دعوای زیاد بحث و جدل زیاد امم فقط وضعیت خوبی نیست

And then eventually you might describe a relationship as a

و در نهایت ممکن است یک رابطه را به عنوان یک

failed relationship. So a failed relationship is usually

رابطه شکست خورده توصیف کنید. بنابراین یک رابطه شکست خورده

used to describe a romantic relationship that has ended.

معمولا برای توصیف یک رابطه عاشقانه که به پایان رسیده است استفاده می شود.

Okay so he was dating someone and now they're not dating

خوب پس او با کسی قرار ملاقات می گذاشت و حالا

anymore. It's kind of a failed relationship. They didn't get

دیگر قرار نمی گذارند. این یک نوع رابطه شکست خورده است . آنها با هم

along. They didn't connect. The relationship is over. It is a

کنار نمی آمدند. وصل نشدند رابطه تمام شده است. این یک

failed relationship. Um sometimes you'll hear someone

رابطه شکست خورده است. اوم گاهی می شنوید که یکی

say yeah you know he was married once and then he was in

می گوید بله می دانید که او یک بار ازدواج کرده بود و بعد از طلاقش در

a long term relationship after his divorce and then now he's

یک رابطه طولانی مدت بود و سپس اکنون

single again but he might date another person. You could say

دوباره مجرد است اما ممکن است با شخص دیگری قرار بگذارد. می توان گفت

he's had a series of failed relationships. So not nice to

که او یک سری روابط ناموفق داشته است. بنابراین

have a series of failed relationships. Unstable. So an

داشتن یک سری روابط ناموفق خوب نیست . ناپایدار. بنابراین یک

unstable relationship is a relationship where one or both

رابطه ناپایدار رابطه ای است که در آن یک یا هر دو

people maybe they drink too much alcohol. Maybe they do

نفر ممکن است بیش از حد الکل مصرف کنند. شاید آنها

drugs. Maybe the person is happy for a week. And then

مواد مخدر مصرف می کنند. شاید فرد برای یک هفته خوشحال باشد. و سپس

they're in a bad mood for a couple weeks. Like it's a

آنها برای چند هفته در روحیه بدی هستند . مثل

relationship where it's not healthy. It's not unhealthy. It

رابطه ای که سالم نیست. ناسالم نیست به

kind of bounces back and forth It's very hard for kids to be

نوعی به جلو و عقب می پرد . برای بچه ها خیلی سخت است که

in an unstable home. If there's an unstable relationship maybe

در یک خانه ناپایدار باشند. اگر یک رابطه ناپایدار وجود داشته باشد، ممکن است

their dad just disappears for a week or two and noone knows

پدرشان فقط برای یک یا دو هفته ناپدید شود و هیچ کس نمی

where he is and then he comes back and it acts like

داند کجاست و سپس او برمی گردد و انگار

everything's okay. We would describe that as unstable.

همه چیز اوکی است. ما آن را ناپایدار توصیف می کنیم.

Toxic. So we heard the word toxic in one of the questions.

سمی. بنابراین کلمه سمی را در یکی از سوالات شنیدیم.

A toxic relationship would be a relationship that is very

یک رابطه سمی رابطه ای است که بسیار

unhealthy. A relationship Where people call each other names.

ناسالم است. رابطه ای که در آن مردم یکدیگر را با نام صدا می کنند.

Where people are always saying mean things about the other

جایی که مردم همیشه چیزهای بدی در مورد طرف مقابل

person. A relationship where maybe one person makes the

می گویند. رابطه ای که شاید یک نفر باعث می شود

other person feel dumb. Or makes the other person feel

شخص دیگر احساس خنگی کند. یا باعث می شود طرف مقابل احساس

like they can't do anything right. It's a very unhealthy

کند نمی تواند کاری را درست انجام دهد . این یک

bad relationship. We would describe it as a toxic

رابطه بد بسیار ناسالم است. ما آن را به عنوان یک رابطه سمی توصیف می کنیم

relationship. This is a relatively new word. Okay.

. این یک کلمه نسبتا جدید است. باشه.

Toxic is usually described used to describe like stuff that's

سمی معمولاً برای توصیف مواردی

bad for people. Like if you live near a a factory they

که برای افراد مضر هستند توصیف می شود. مثلاً اگر در نزدیکی یک کارخانه زندگی می‌کنید،

might have toxic waste that comes out and we've started to

ممکن است زباله‌های سمی بیرون بیاید و ما قبلاً شروع به

use it to describe relationships already. So toxic

استفاده از آن برای توصیف روابط کرده‌ایم.

relationship. I'm glad we got back to a positive one. You

رابطه خیلی سمی خوشحالم که به وضعیت مثبت برگشتیم. شما

might be in a very loving relationship. Often times when

ممکن است در یک رابطه بسیار محبت آمیز باشید . اغلب اوقات زمانی که

a couple dates for a while and eventually they have a long

یک زوج برای مدتی با هم قرار می گذارند و در نهایت یک

term relationship eventually they might get married they

رابطه طولانی مدت دارند، در نهایت ممکن است ازدواج کنند،

might be in a very loving relationship. This means that

ممکن است در یک رابطه بسیار محبت آمیز باشند. این بدان معناست که

do nice things for each other. They spend time with each

کارهای خوبی برای یکدیگر انجام دهید. آنها وقت خود را با یکدیگر می گذرانند

other. Um they're kind to each other. They buy each other

. امم اونا با هم مهربونن هر از چند گاهی برای هم

gifts every once in a while. They help each other out. Um

هدیه می خرند. آنها به یکدیگر کمک می کنند. اوم، اگر بچه دار

they share the job of being parents if they have children.

شوند، شغل پدر و مادر بودن را به اشتراک می گذارند.

So a loving relationship is probably the ideal relationship

بنابراین

to have if you are married or get married or have a long term

اگر متاهل هستید یا ازدواج کرده اید یا یک رابطه طولانی مدت دارید، احتمالاً یک رابطه عاشقانه بهترین

relationship. Someone who is just very very loving. I And

رابطه است. کسی که فقط خیلی خیلی دوست داشتنی است. من و

now we're going to go negative again. A dysfunctional

حالا دوباره منفی می شویم . یک

relationship would be a relationship where People just

رابطه ناکارآمد رابطه‌ای است که در آن افراد فقط

I I don't want to I don't know how to say it exactly. I

من نمی‌خواهم و نمی‌دانم دقیقاً چگونه آن را بگویم. می

want to say when people don't behave in a normal way. So if

خواهم بگویم وقتی مردم عادی رفتار نمی کنند. بنابراین

you have a friend who always works late or goes places says

اگر دوستی دارید که همیشه دیر کار می‌کند یا به مکان‌هایی می‌رود، می‌گوید

they'll go somewhere with you and then doesn't show up. If

که با شما جایی می‌رود و بعد ظاهر نمی‌شود. اگر

you are dating someone who asks you out on a date and then

با کسی قرار ملاقات می گذارید که از شما می خواهد برای قرار ملاقات بگذاریم و

comes an hour late. If you Have a relationship where two people

سپس یک ساعت دیرتر می آید. اگر رابطه ای دارید که در آن دو نفر

are dating but one person still flirts with other people. Do

با هم قرار می گذارند اما یک نفر هنوز با افراد دیگر معاشقه می کند. آیا

you know what the word flirt means? So when two people are

می دانید کلمه لاس زدن به چه معناست؟ پس وقتی دو نفر

like each other romantically or are in love. If one of them

عاشقانه شبیه هم هستند یا عاشق هم هستند. اگر یکی از آنها

still like flirts with other people it means they're they're

همچنان دوست دارد با افراد دیگر معاشقه کند، به این معنی است که

not behaving in a nice way. All of those things would be

رفتار خوبی ندارند. همه آن چیزها ناکارآمد خواهند بود

dysfunctional. If someone uses a lot of alcohol or drugs in a

. اگر شخصی در یک رابطه زیاد از الکل یا مواد مخدر استفاده

relationship the relationship would be dysfunctional as well.

کند، رابطه نیز ناکارآمد خواهد بود.

So not a happy, healthy relationship.

بنابراین یک رابطه شاد و سالم نیست .

And meaningful. So people often like to have meaningful

و معنادار. بنابراین مردم اغلب دوست دارند روابط معناداری

relationships with people. Grandparents like to have a

با مردم داشته باشند. پدربزرگ ها و مادربزرگ ها دوست دارند

meaningful relationship with their grandkids. Parents like

با نوه هایشان رابطه معناداری داشته باشند. والدین

to have a meaningful relationship with their kids.

دوست دارند با فرزندان خود رابطه معناداری داشته باشند.

Um I like to have meaningful relationships with my friends.

ام من دوست دارم با دوستانم روابط معناداری داشته باشم.

This means that it's not just all fun. You talk about life.

این بدان معنی است که همه چیز فقط سرگرم کننده نیست. از زندگی حرف میزنی

You give each other advice. You help each other in a meaningful

شما به هم نصیحت میکنید شما در یک رابطه معنادار به یکدیگر کمک می کنید

relationship. It's nice when Yeah I just think like my

. خیلی خوبه وقتی آره من فقط مثل برادرم فکر

brother and I have a very meaningful relationship. Um my

میکنم و رابطه خیلی معناداری با هم داریم.

mom and I have a very meaningful relationship. I

من و مامانم رابطه خیلی معنی داری داریم.

don't just call my mom or visit my mom and tell jokes. We talk

من فقط به مادرم زنگ نمی زنم یا به مادرم سر نمی زنم و جوک نمی گویم. ما در

about how things are going. I ask my mom for advice. My mom

مورد اینکه اوضاع چگونه پیش می رود صحبت می کنیم. از مامانم راهنمایی میخوام مادرم

sometimes asks me for advice which that's new but I'm

گاهی از من راهنمایی می خواهد که جدید است، اما من

getting older so I guess I'm getting wiser maybe. Anyways

دارم بزرگتر می شوم، بنابراین حدس می زنم که شاید عاقل تر می شوم. به هر حال داشتن

meaningful relationships are very very nice to have. They

روابط معنی دار خیلی خوب است. آنها

can make life a lot easier. Because you can share kind of

می توانند زندگی را بسیار آسان تر کنند. زیرا می توانید

some of life's burdens with someone and get advice.

برخی از بارهای زندگی را با کسی تقسیم کنید و مشاوره بگیرید.

Supportive. A supportive relationship can be between an

حمایت کننده. یک رابطه حمایتی می تواند بین یک

adult child and their parent. It can be between friends. It

کودک بالغ و والدینش باشد. می تواند بین دوستان باشد. این

simply means someone who is really nice at giving you

فقط به معنای کسی است که واقعاً در مشاوره دادن به شما خوب است

advice. A nice supportive relationship. Someone you can

. یک رابطه حمایتی خوب کسی

call or talk to when something goes wrong. Um it's always nice

که وقتی مشکلی پیش آمد می توانید با او تماس بگیرید یا با او صحبت کنید . اوم، همیشه خوب

to be able to let's say You lost your job. You were fired.

است که بتوانی بگوییم شغلت را از دست دادی. اخراج شدی

It would be great if you had a friend or a parent you could

اگر دوست یا والدینی داشته باشید که می توانید

call who is very supportive. When you have a supportive

با آنها تماس بگیرید بسیار خوب خواهد بود. وقتی یک رابطه حمایتی دارید

relationship. It means they they they help you talk through

. این بدان معنی است که آنها به شما کمک می کنند تا در مورد

what happened to you and feel a little bit better about it.

آنچه برای شما اتفاق افتاده صحبت کنید و کمی در مورد آن احساس بهتری داشته باشید.

Tight knit. So tight knit is used to describe any kind of

بافتنی تنگ. بنابراین بافتنی تنگ برای توصیف هر نوع

relationship where people really really like each other

رابطه ای استفاده می شود که در آن افراد واقعاً یکدیگر را دوست دارند

and do a lot of things together. So if you have a

و کارهای زیادی را با هم انجام می دهند. بنابراین اگر

tight knit family. It probably means you see your family a

خانواده ای تنگ بافتنی دارید. احتمالاً به این معنی است که شما خانواده خود را زیاد می بینید

lot. If you have a tight knit group of friends. It means you

. اگر گروه دوستان تنگ بافتنی دارید . یعنی

see each other a lot and you do a lot of things together. Um we

زیاد همدیگر را می بینید و کارهای زیادی را با هم انجام می دهید. اوم، ما

always hope that our kids will have a tight knit group of

همیشه امیدواریم که بچه های ما یک گروه دوستانه تنگ

friends around them. We hope that they will find some nice

در اطراف خود داشته باشند. امیدواریم دوستان خوبی پیدا

friends. Um and I would say that my Brothers and sisters

کنند. اوم و من می گوییم که من و برادرانم

and I we're a tight knit family. We talk regularly. Um

و خواهرانم یک خانواده تنومند هستیم . ما مرتب صحبت می کنیم. امم

using the internet. We don't see each other as often as we

از اینترنت استفاده میکنم ما مثل گذشته همدیگر

used to but we certainly talk almost daily. Um in a little

را نمی بینیم، اما مطمئناً تقریباً هر روز با هم صحبت می کنیم . اوم در یک

group chat we have my brothers and sisters and I. Tense. So

گپ گروهی کوچک، من و برادران و خواهرانم را داریم. تنش. بنابراین

this is simply another word for uneasy. Um you might have a

این به سادگی کلمه دیگری برای ناراحتی است. امم شما ممکن است

tense relationship with a friend where you just it's not

با یک دوست رابطه پرتنشی داشته باشید که در

so much arguing. It's more that you like different things and

آن زیاد دعوا نکنید. بیشتر این است که شما چیزهای مختلف را دوست دارید و

want to do different things and so maybe you fight a little

می خواهید کارهای متفاوتی انجام دهید و بنابراین شاید کمی دعوا

bit. You argue a little bit. Um Maybe a friend wants you to

کنید. شما کمی بحث می کنید. اوم شاید دوستی از شما بخواهد که بیشتر با او

hang out with them more but you don't have time and they get

معاشرت کنید اما شما وقت ندارید و او

annoyed with you because you don't spend time with them. You

از شما عصبانی می شود زیرا شما با آنها وقت نمی گذرانید.

could say that you have a tense relationship with them.

می توانید بگویید که رابطه پرتنشی با آنها دارید.

Sometimes you just have a solid relationship with a group of

گاهی اوقات شما فقط یک رابطه محکم با گروهی از

friends. This would be the same as saying that you have a tight

دوستان دارید. این همان چیزی است که بگوییم شما یک

knit group of friends. But when you have a group of friends

گروه دوستان تنگ بافتنی دارید. اما وقتی شما گروهی از دوستان دارید،

these guys these girls they look like they like hanging

این پسرها این دخترها به نظر می‌رسند که دوست

around together. They look like they are enjoying each other's

دارند با هم بگردند. به نظر می رسد که از همراهی یکدیگر لذت می برند

company. They probably have a solid relationship with each

. آنها احتمالاً رابطه محکمی با یکدیگر

other. They have a solid friendship. They can trust each

دارند. آنها یک دوستی محکم دارند . آنها می توانند به یکدیگر اعتماد کنند

other. They can tell each other things about their lives and

. آنها می توانند چیزهایی در مورد زندگی خود به یکدیگر بگویند و

know the other person isn't going to tell everyone else. Um

بدانند که طرف مقابل قرار نیست به دیگران بگوید. اوم

if they have a secret or something. So it's good to have

اگر رازی یا چیزی داشته باشند. بنابراین خوب است که

some solid relationships in life. And then here's a very

در زندگی روابط محکمی داشته باشید. و سپس در اینجا یک مورد بسیار

basic one. Just a happy relationship. When you have a

اساسی وجود دارد. فقط یک رابطه شاد وقتی یک

happy relationship you laugh a lot. You smile a lot. You enjoy

رابطه شاد دارید خیلی می خندید . خیلی لبخند میزنی از همراهی یکدیگر لذت می برید

each other's company. I've used that phrase a lot. It's a very

. من از این عبارت زیاد استفاده کرده ام. این یک

common phrase. Oh we really enjoy each other's company. So

عبارت بسیار رایج است. اوه ما واقعا از همراهی یکدیگر لذت می بریم. بنابراین

a happy relationship. Harmonious would mean that

یک رابطه شاد. هماهنگی به این معنی است که درگیری

there is not very much fighting. There isn't a lot of

زیادی وجود ندارد .

arguing. And again Remember when I say fighting I mean

بحث زیاد نیست و دوباره یادت میاد وقتی میگم دعوا یعنی

arguing okay? Um a harmonious relationship is just a nice

دعوا کردن خوبه؟ اوم یک رابطه هماهنگ فقط یک

peaceful relationship. It's nice to have harmonious

رابطه صلح آمیز خوب است. داشتن روابط هماهنگ

relationships in our lives. They help us feel better about

در زندگی ما خوب است. آن‌ها به ما کمک می‌کنند تا در

the day as we go through it. As opposed to tumultuous. Should I

طول روز احساس بهتری داشته باشیم. بر خلاف آشوب. آیا

say that word again? Tumultuous. A tumultuous

باید آن کلمه را دوباره بگویم؟ پر هیاهو. یک رابطه پر سر و صدا

relationship is one that does have a lot of arguing. It does

رابطه ای است که مشاجره های زیادی دارد.

have a lot of fighting. If you're in a tumultuous

دعوای زیادی داره اگر در یک رابطه پر سر و صدا هستید

relationship it's very stressful. It's not relaxing.

، بسیار استرس زا است. آرامش بخش نیست

It is not enjoyable to be in a relationship where one or both

در رابطه ای که یک یا هر دو

people get angry very easily. That would be a tumultuous

نفر خیلی راحت عصبانی می شوند لذتبخش نیست. این یک رابطه پر سر و صدا خواهد بود

relationship. Forgiving. So we are humans. We make mistakes.

. بخشنده. پس ما انسان هستیم. ما اشتباه می کنیم.

Sometimes we say things that we don't really mean. Sometimes we

گاهی اوقات چیزهایی می گوییم که واقعاً منظورمان نیست. گاهی اوقات با هم

argue when we should instead be finding a solution. So it

بحث می کنیم که در عوض باید راه حلی پیدا کنیم. بنابراین

always is nice to have or to be in a forgiving relationship. A

همیشه داشتن یا بودن در یک رابطه بخشنده خوب است. یک

forgiving relationship is one where both people understand

رابطه بخشنده رابطه ای است که در آن هر دو نفر بفهمند

that everyone is human. And everyone makes mistakes and

که همه انسان هستند. و همه اشتباه می کنند و

people are able to forgive each other. So that means if you

مردم می توانند یکدیگر را ببخشند . پس این بدان معناست که اگر

something to me that hurts my feelings. I'm able to if you

چیزی به من داری که احساسات من را جریحه دار کند. من می توانم

then apologize and I forgive you that would be a nice

اگر عذرخواهی کنی و من تو را ببخشم ، این یک رابطه بخشنده خوب خواهد بود

forgiving relationship. The ability to say I'm sorry and

. توانایی گفتن متاسفم

the ability for the other person to say I forgive you.

و توانایی طرف مقابل برای گفتن تو را می بخشم.

Another simple one is just to be in a fun relationship. It's

یکی دیگر از موارد ساده این است که فقط در یک رابطه سرگرم کننده باشید.

it's just fun to be in a fun relationship. Maybe you have a

این فقط سرگرم کننده است که در یک رابطه سرگرم کننده باشید . شاید شما یک

group of friends that likes to go and do fun things all the

گروه از دوستان دارید که دوست دارند همیشه بروند و کارهای سرگرم کننده انجام دهند

time. You could just say oh we just it's just really fun

. شما فقط می توانید بگویید اوه ما فقط

relationship with these people. Um we enjoy other's company.

رابطه با این افراد واقعاً سرگرم کننده است. اوم ما از همراهی دیگران لذت می بریم.

I'm saying it again. We love doing things together and we

بازم دارم میگم ما عاشق انجام کارها با هم هستیم و

really enjoy being together. As opposed to boring. Uh a boring

واقعا از بودن در کنار هم لذت می بریم. برخلاف خسته کننده بودن. اوه یک

relationship is not fun. It's not a bad relationship. It just

رابطه خسته کننده سرگرم کننده نیست. رابطه بدی نیست فقط

isn't exciting. It isn't fun. Um it's a relationship where

هیجان انگیز نیست سرگرم کننده نیست اوم، این رابطه ای است که در آن

when you're with that person maybe you almost fall asleep

وقتی با آن شخص هستید، شاید تقریباً به خواب می روید،

because they tell really long boring stories where you aren't

زیرا او داستان های بسیار خسته کننده ای را تعریف می کند که در آن شما

that interested. So that would be a boring relationship. A

چندان علاقه ای ندارید. بنابراین این یک رابطه خسته کننده خواهد بود. یک

controlling relationship. So a controlling relationship is a

رابطه کنترلی بنابراین یک رابطه کنترل‌کننده رابطه‌ای است

relationship where one person tries to control what the other

که در آن یک نفر سعی می‌کند کاری را که

person does all the time. Uh two people who are married can

شخص دیگر انجام می‌دهد همیشه کنترل کند. اوه دو نفر که متاهل هستند ممکن است

one of them could be very controlling and you could say

یکی از آنها بسیار کنترل کننده باشد و می توان گفت

that that person's in a controlling relationship. This

که آن شخص در یک رابطه کنترل کننده است. این

can happen at work. Your boss can be very controlling. And so

می تواند در محل کار اتفاق بیفتد. رئیس شما می تواند بسیار کنترل کننده باشد. و بنابراین

you would just say ah it's just I don't get along with my boss.

شما فقط می گویید آه، فقط من با رئیسم کنار نمی آیم.

It's a very controlling relationship. He or she is

این یک رابطه بسیار کنترل کننده است . او

always telling me what to do. Even though I know to do my job

همیشه به من می گوید که چه کار کنم. حتی اگر می دانم که کارم را به خوبی انجام دهم

well or she's in a very controlling relationship right

یا او در

now with her boyfriend. Her boyfriend tells her what she

حال حاضر با دوست پسرش رابطه بسیار کنترلی دارد. دوست پسرش به او می گوید که چه کاری

can and can't do. He's very controlling. She's in a

می تواند انجام دهد و چه کاری نمی تواند انجام دهد. او بسیار کنترل کننده است. او در یک

controlling relationship. So not a positive thing at all a

رابطه کنترلی است. بنابراین یک رابطه کنترل کننده اصلاً چیز مثبتی نیست

controlling relationship. And then there's always flexible

. و سپس همیشه روابط انعطاف پذیر وجود

relationships. I always think that parents have to have a

دارد. من همیشه فکر می کنم که والدین باید

very flexible relationship with their kids. As kids grow up

رابطه بسیار انعطاف پذیری با فرزندان خود داشته باشند. همانطور که بچه ها بزرگ می شوند

parents need to make sure that they drive them where they need

والدین باید مطمئن شوند که آنها را به جایی که باید

to go. Parents need to be very flexible. They need to be

بروند هدایت کنند. والدین باید بسیار انعطاف پذیر باشند. آنها باید در

flexible with their time. They need to be flexible with their

زمان خود انعطاف پذیر باشند. آنها باید با دوستان خود انعطاف پذیر باشند

buddy. They need to be flexible in the sense that their kids

. آنها باید انعطاف پذیر باشند به این معنا که بچه هایشان

might want to do something that they don't enjoy but they

ممکن است بخواهند کاری انجام دهند که از آن لذت نمی برند، اما

should like if one of my kids want to play basketball. I

اگر یکی از بچه های من بخواهد بسکتبال بازی کند، باید دوست داشته باشند. من

don't know how to play basketball but I will be

بلد نیستم بسکتبال بازی کنم اما

flexible. We have a flexible relationship. I will drive that

انعطاف پذیر خواهم بود. ما یک رابطه انعطاف پذیر داریم . من آن

kid to basketball practice. So when I think parents and

بچه را به تمرین بسکتبال می برم. بنابراین وقتی فکر می کنم والدین و

grandparents are usually very flexible. My mom I have very

پدربزرگ ها و مادربزرگ ها معمولاً بسیار انعطاف پذیر هستند. مادرم من

flexible relationship with my mom. She is very flexible. If I

با مادرم رابطه بسیار انعطاف پذیری دارم . او بسیار انعطاف پذیر است. اگر

call and say can we stop by tomorrow and or here's a better

زنگ بزنم و بگویم می‌توانیم تا فردا توقف کنیم و یا اینجا یکی بهتر است

one. When my kids were younger they would sometimes go to her

. وقتی بچه های من کوچکتر بودند گاهی بعد از مدرسه به خانه او می رفتند

house after school. So she was very flexible. It was very

. بنابراین او بسیار انعطاف پذیر بود. خیلی خوب بود

nice.