Free English Class! Topic: Describing Things You Like! 📺📚⚽ (Lesson Only)

Well hello and welcome to this English lesson about describing

خوب سلام و به این درس انگلیسی در مورد توصیف

things you like. As you go through life there are things

چیزهایی که دوست دارید خوش آمدید. همانطور که از زندگی عبور می کنید چیزهایی وجود دارد

that you like. There are things you like doing. And in English

که دوست دارید. کارهایی هست که دوست دارید انجام دهید. و در زبان

there's unique ways to describe different experiences. There's

انگلیسی روش های منحصر به فردی برای توصیف تجربیات مختلف وجود دارد.

unique ways to describe different things you do. In

روش های منحصر به فردی برای توصیف کارهای مختلفی که انجام می دهید وجود دارد. در

today's English lesson I'm going to talk about how to

درس انگلیسی امروز می خواهم در مورد چگونگی

describe a book that you liked reading. A movie, a TV show

توصیف کتابی صحبت کنم که دوست داشتید بخوانید. یک فیلم، یک برنامه تلویزیونی

that you like. Maybe a trip and we'll also look of course at

که شما دوست دارید. شاید یک سفر و البته به موسیقی هم نگاه کنیم

music. So in this I'll give you some unique phrases. This

. بنابراین در این چند عبارت منحصر به فرد را به شما می دهم . این

English lesson is a little different than what I've done

درس انگلیسی با آنچه در گذشته انجام داده ام کمی متفاوت

in the past. Instead of teaching just vocabulary words.

است. به جای آموزش فقط لغات واژگان.

I'll be teaching unique, cool, common, interesting phrases to

من عبارات منحصر به فرد، جالب، رایج و جالبی را برای

describe different things that you like. I had to stop myself

توصیف چیزهای مختلفی که دوست دارید آموزش می دهم. مجبور شدم

from describing things you don't like because I'll save

از توصیف چیزهایی که شما دوست ندارید جلوگیری کنم، زیرا

that for another lesson. So in this lesson we'll just look at

آن را برای یک درس دیگر ذخیره می کنم. بنابراین در این درس ما فقط به

things you like and how to them. For those of you that are

چیزهایی که دوست دارید و نحوه انجام آنها نگاه می کنیم. برای کسانی از شما که در

going to be taking an English test in the future. This will

آینده در آزمون زبان انگلیسی شرکت خواهید کرد. این

be a great lesson because often you need to describe something

یک درس عالی خواهد بود، زیرا اغلب لازم است کاری را

that you liked doing or something that you enjoyed. So

که دوست داشتید انجام دهید یا چیزی که از آن لذت می بردید، توصیف کنید. پس

let's get started with this lesson on describing things you

بیایید با این درس در مورد توصیف چیزهایی که

like. We're going to start with songs. So in this lesson I'm

دوست دارید شروع کنیم. ما با آهنگ ها شروع می کنیم . بنابراین در این درس

going to give you phrases that you can use to describe things

عباراتی را به شما می‌دهم که می‌توانید برای توصیف چیزهایی

you like. And I'm going to put them into a couple of different

که دوست دارید استفاده کنید. و من آنها را در چند دسته مختلف قرار خواهم داد

categories. A different categories actually. The first

. در واقع یک دسته بندی متفاوت دسته اول

category will be songs, songs and music. And the first phrase

آهنگ، آهنگ و موسیقی خواهد بود. و اولین عبارت

would be I like the beat. So sometimes you like a song

این است که آهنگ را دوست دارم. بنابراین گاهی اوقات شما یک آهنگ را دوست دارید

because the drummer and the bass guitarist if it's a rock

زیرا درامر و گیتاریست باس اگر

song. Um there they just create a really good beat. The song

آهنگ راک باشد. اوم، آنها فقط یک ضربان واقعا خوب ایجاد می کنند. آهنگی

you can hear the drums. It makes you want to maybe tap

که می توانید درام را بشنوید. این باعث می شود که بخواهید شاید

your foot or maybe just kind of clap a little bit. Maybe you

به پای خود ضربه بزنید یا شاید فقط کمی کف بزنید. شاید

like to clap along. These are the things old people do. Maybe

دوست داری کف بزنی اینها کارهایی است که افراد مسن انجام می دهند. شاید

it makes you want to dance a little bit but you would just

این باعث شود که کمی بخواهید برقصید، اما فقط

say I like the beat or this song has a good beat. Oh I like

می‌گویید من آهنگ را دوست دارم یا این آهنگ ضربان خوبی دارد. اوه من

this song. I like the beat. This song has a good beat. So I

این آهنگ را دوست دارم. من آهنگ را دوست دارم. این آهنگ آهنگ خوبی داره بنابراین من

tried to get a picture of a drummer and a bass guitarist

سعی کردم عکسی از یک درامر و یک گیتاریست بیس

obviously I'm talking about rock music but other types of

به دست بیاورم، بدیهی است که من در مورد موسیقی راک صحبت می کنم، اما سایر انواع

music as well you would be able to say I like the beat. You

موسیقی نیز شما می توانید بگویید که من آهنگ را دوست دارم.

might like the lyrics. You might enjoy a song because the

ممکن است متن آن را دوست داشته باشید. ممکن است از یک آهنگ لذت ببرید زیرا

lyrics are just really really meaningful. When I say lyrics I

متن آن واقعاً معنادار است. وقتی من شعر می گویم

mean words and you can say that as well. You could say oh this

منظورم کلمات است و شما هم می توانید آن را بگویید . می توان گفت اوه

is a great song. I like the lyrics. Or this is a great

این یک آهنگ عالی است. متن ترانه را دوست دارم یا این یک آهنگ عالی است

song. I like the words. And of course in English you can

. من کلمات را دوست دارم. و البته در انگلیسی شما

always replace like with love. If you want to emphasize it a

همیشه می توانید مانند را با عشق جایگزین کنید. اگر می خواهید کمی بیشتر بر آن تاکید کنید

little bit more. You could say oh I love the lyrics. This song

. می تونی بگی آه من عاشق شعر هستم این آهنگ

has great lyrics. I love the lyrics. Or you could say I love

متن عالی داره من عاشق شعر هستم. یا می توانید بگویید من

the words. This song is really meaningful to me. I love the

کلمات را دوست دارم. این آهنگ واقعا برام معنی داره من عاشق

words. You could also just express how the song makes you

کلمات هستم. شما همچنین می توانید احساسی را که آهنگ در شما ایجاد

feel. So a common way to describe a song would be to say

می کند را بیان کنید. بنابراین یک روش معمول برای توصیف یک آهنگ این است که بگوییم

it makes me feel good. Oh I like this song. It makes me

آن به من احساس خوبی می دهد. اوه من این آهنگ را دوست دارم. این

feel good. When this song comes on the radio. You could tell

احساس خوبی به من میدهد. وقتی این آهنگ روی رادیو میاد می توانید بگویید

I'm old. I still listen to the radio. When this song comes on

من پیر هستم. من هنوز رادیو گوش می کنم . وقتی این آهنگ

the radio it makes me feel good. You could also just say

در رادیو می آید حس خوبی به من دست می دهد. همچنین می توان گفت

this song gives me a good feeling. I enjoy this song. It

این آهنگ حس خوبی به من می دهد . من از این آهنگ لذت می برم.

makes me feel good or I enjoy this song. It gives me a good

حالم را خوب می کند یا از این آهنگ لذت می برم . حس خوبی بهم میده

feeling. There a lot of songs that I like because they just I

آهنگ های زیادی وجود دارد که من آنها را دوست دارم زیرا آنها فقط

don't know they make me smile. They it's like they lighten my

نمی دانم که باعث لبخند من می شوند. مثل اینکه کمی حالم را سبک می کنند

mood a little bit. Uh especially when I'm driving a

. مخصوصاً وقتی مسافت طولانی را رانندگی می کنم

long distance. It's good to have songs come on the radio

. خیلی خوب است که آهنگ هایی از رادیو پخش

that make me feel good. Sometimes there's a song that

می شود که حالم را خوب می کند. گاهی اوقات آهنگی وجود دارد که شما آن را

you like and you would describe it by saying it's easy to sing

دوست دارید و آن را با گفتن اینکه خواندن آن آسان است توصیف

along. When you have a song where you can clearly hear the

می کنید. وقتی آهنگی دارید که می توانید متن آن را به وضوح بشنوید

lyrics. And where the melody of the song is easy to remember.

. و جایی که ملودی آهنگ به راحتی قابل یادآوری است.

You might describe it as saying ah this is a great song. It's

شما ممکن است آن را اینگونه توصیف کنید که آه این یک آهنگ عالی است.

so easy to sing along. Remember in English sometimes we add the

آواز خواندن با آن بسیار آسان است. به یاد داشته باشید در زبان انگلیسی گاهی اوقات

word so to emphasize. This song is great. It's so easy to sing

برای تاکید کلمه so را اضافه می کنیم. این آهنگ عالیه هم آواز خواندن

along or it's easy to sing along. Often when you are a

خیلی آسان است یا هم آواز خواندن. اغلب وقتی

child or when you're a kid you will learn songs that are easy

کودک هستید یا زمانی که کودک هستید ، آهنگ هایی را یاد می گیرید که خواندن آنها آسان

to sing along. Um maybe your parents or a teacher will say

است. امم شاید پدر و مادرت یا معلمت بگویند

okay I'm going to teach you this song while I sing and play

باشه من این آهنگ رو بهت یاد میدم در حالی که من میخونم و گیتار میزنم

my guitar please sing along. So often for me I enjoy songs that

لطفا با هم بخون. بنابراین اغلب برای من از آهنگ هایی لذت می برم که

are easy to sing along to but only if I'm by myself. So if

به راحتی می توان آنها را خواند، اما فقط اگر تنها باشم. بنابراین اگر

I'm driving by myself and a song comes on that's easy to

من خودم رانندگی کنم و آهنگی بیاید، خواندن آن آسان

sing along to. Uh I will sing. But as I've mentioned Before I

است. اوه من آواز خواهم خواند اما همانطور که قبلاً هم اشاره

have trouble singing on key. Uh if you said sing a C sharp I I

کردم در خواندن کلید مشکل دارم. اوه اگر می گفتی یک C شارپ بخوان، من

can't do that. I don't know how to sing on key. You might also

نمی توانم این کار را انجام دهم. من بلد نیستم روی کلید بخوانم. همچنین ممکن است

say it's a great dance song. We talked about this a little bit

بگویید این یک آهنگ رقص عالی است.

when I talked about a song having a good beat. But you

وقتی در مورد آهنگی صحبت کردم که ضرب آهنگ خوبی دارد، کمی در این مورد صحبت کردیم. اما

might just say ah this is a great dance song. Or let's get

ممکن است فقط بگویید آه این یک آهنگ رقص عالی است. یا بیایید بریم

out on the dance floor. This is a great dance song. So a good

بیرون زمین رقص. این یک آهنگ رقص عالی است. بنابراین یک

dance song or great dance song will have a good beat. It will

آهنگ رقص خوب یا آهنگ رقص عالی ضربان خوبی خواهد داشت. این باعث می

make you want to move. This is as much dancing as I'm doing in

شود که شما بخواهید حرکت کنید. این همان رقصی است که من در ویدیو انجام می دهم

the video. Uh but it will make you want to get up and move. So

. اوه اما این باعث می شود که شما بخواهید بلند شوید و حرکت کنید. بنابراین

when you hear a song that just has a good beat and a fast beat

وقتی آهنگی را می شنوید که فقط یک بیت خوب و یک ضرب سریع دارد،

usually it's a song where you would say it's a great dance

معمولاً آهنگی است که می توانید بگویید یک آهنگ رقص عالی است

song. And then you might have songs that you would describe

. و سپس ممکن است آهنگ هایی داشته باشید که آنها را

by saying it brings back memories. So there are a lot of

با گفتن اینکه خاطرات را زنده می کند توصیف کنید. بنابراین آهنگ های زیادی وجود دارد

songs that when I hear them I really enjoy them because they

که وقتی آنها را می شنوم واقعاً از آنها لذت می برم زیرا آنها

bring back memories. When a song brings back memories. It

خاطرات را زنده می کنند. وقتی یک آهنگ خاطرات را زنده می کند.

means that when you hear it you think of a time when you were a

یعنی وقتی آن را می شنوید به دوران

teenager. Or you think of a time when you were younger. Uh

نوجوانی فکر می کنید. یا به زمانی فکر می کنید که جوانتر بودید. اوه

or maybe you even think of a time a few years ago or just a

یا شاید حتی به زمانی فکر می کنید که چند سال پیش یا همین یک

month ago. But a song that brings back memories is usually

ماه پیش بود. اما آهنگی که خاطرات را زنده می کند معمولا

quite enjoyable to listen to. Um there's quite a songs from

شنیدن آن بسیار لذت بخش است. اوم آهنگ های زیادی از

the nineties and the early two thousands. That when I hear

دهه نود و اوایل دو هزار آهنگ وجود دارد. این که وقتی

them they bring back memories of my time at university or the

آنها را می شنوم، خاطراتی از دوران تحصیلم در دانشگاه یا

time when Jen and I were first married before we had kids. Um

زمانی که جن و من برای اولین بار قبل از بچه دار شدن با هم ازدواج کردیم، زنده می کنند. اوم

that was a time where we listened to a lot of music

، زمانی بود که ما موسیقی زیادی گوش می‌دادیم،

because I think we were just always doing things and having

زیرا فکر می‌کنم همیشه کارهایی انجام می‌دادیم و

lots of fun. Children are fun. I'm not saying the fun stopped

لذت زیادی می‌بردیم. بچه ها سرگرم کننده هستند. من نمی گویم

after we had kids. But there are certainly songs that bring

پس از بچه دار شدن ما سرگرمی متوقف شد. اما مطمئنا آهنگ هایی وجود دارند

back memories. It's relaxing. So you might have certain songs

که خاطرات را زنده می کنند. آرامش بخش است. بنابراین ممکن است آهنگ‌های خاصی داشته باشید

that you listen to because they just make you feel at peace.

که به آن‌ها گوش می‌دهید، زیرا آنها فقط به شما احساس آرامش می‌کنند.

They just calm you down. You might say oh I like that song.

آنها فقط شما را آرام می کنند. ممکن است بگویید اوه من آن آهنگ را دوست دارم.

It's so relaxing. Maybe you listen to classical music at

خیلی آرامش بخشه شاید شب ها به موسیقی کلاسیک گوش می دهید

night. Maybe that's the kind of music that you find very

. شاید این نوع موسیقی است که به نظر شما بسیار

relaxing. Uh and so you put on some classical music and you

آرامش بخش است. اوه و بنابراین، کمی موسیقی کلاسیک می گذارید و می

sit down and maybe you just think about your day and the

نشینید و شاید فقط به روز خود فکر می کنید و

music relaxes you. So you might describe the song by saying

موسیقی به شما آرامش می دهد. بنابراین می‌توانید آهنگ را با گفتن این که آهنگ

it's laxing. Then we also have a funny little phrase in

را آرام‌بخش توصیف کنید. سپس یک عبارت کوچک خنده دار به

English where we say it it has a catchy tune or you might say

زبان انگلیسی نیز داریم که می گوییم آهنگ جذابی دارد یا ممکن است بگویید

it is a catchy tune. You could use both. So you could say ah I

یک آهنگ جذاب است. شما می توانید از هر دو استفاده کنید. بنابراین می توانید بگویید آه

love this song. It's it has a catchy tune. That means that

من این آهنگ را دوست دارم. این یک آهنگ جذاب دارد.

when you hear it once or twice. Um it's easy to remember maybe

یعنی وقتی یکی دوبار می شنوید. امم، به خاطر سپردن شاید

the chorus. Or it's easy really quickly to sing along. It's

گروه کر آسان است. یا خیلی سریع هم آواز خواندن آسان است. این

just a song that's really well written really fun and

فقط یک آهنگ است که واقعاً خوب نوشته شده است ، واقعاً سرگرم کننده و

enjoyable. And you can remember and maybe whistle maybe You can

لذت بخش است. و شما می توانید به یاد بیاورید و شاید سوت بزنید. می توانید

whistle the tune later because it's catchy. It's very easy to

آهنگ را بعداً سوت بزنید زیرا جذاب است. به خاطر سپردن آن بسیار آسان است

remember. Books sometimes you read a book and you really

. کتاب گاهی اوقات شما یک کتاب می خوانید و

really like it. And you might be asked about the book.

واقعا آن را دوست دارید. و ممکن است در مورد کتاب از شما سوال شود.

Someone might say did you like the book? And you want to be

ممکن است یکی بگوید کتاب را دوست داشتید؟ و شما می خواهید

able to describe it. So we're going to look at positive ways

بتوانید آن را توصیف کنید. بنابراین ما به دنبال روش های مثبت

to describe a book. We're going to look at a few ways to

برای توصیف یک کتاب هستیم. ما به چند روش برای

describe books that you liked reading. So interestingly here

توصیف کتاب‌هایی که دوست داشتید بپردازیم . بنابراین جالب اینجاست

I'm going to either the present tense or the past tense. So

که من به زمان حال یا زمان گذشته می روم. بنابراین

when we talk about books you can you can use the present

وقتی در مورد کتاب صحبت می کنیم، می توانید از زمان حال استفاده کنید

tense. Even if you read it last month you can still say things

. حتی اگر ماه گذشته آن را خوانده باشید، باز هم می توانید چیزهایی

like oh it's a real page turner. Did you read the client

مانند اوه این یک صفحه ورق واقعی است بگویید . آیا مشتری را

by John Grisham? Yes it's a real page turner. You could

نوشته جان گریشام خواندید؟ بله این یک صفحه گردان واقعی است. شما

also flip to the past tense and say yeah it was a real page

همچنین می توانید به زمان گذشته تلنگر بزنید و بگویید بله این یک صفحه

turner. So again you probably have figured it out already.

واژگون واقعی بود. بنابراین دوباره احتمالاً قبلاً آن را فهمیده اید.

When you say a book is a real page turner. It means that it's

وقتی می گویید کتاب یک صفحه واژگون واقعی است. این بدان معناست که خواندن آن

so exciting and good to read that you you flip the pages

آنقدر هیجان انگیز و خوب است که به سرعت صفحات را ورق می زنید

really quickly. Like you read fast and if you think about it

. مثل اینکه سریع می خوانید و اگر به آن

like a cartoon and the person's just flipping pages really

مثل یک کارتون فکر می کنید و آن شخص واقعاً سریع صفحات را ورق می زند

really quickly. But certainly a way to describe a good book in

. اما مطمئناً راهی برای توصیف یک کتاب خوب به

English would be to say oh it's a real page turner. Um or again

زبان انگلیسی این است که بگوییم اوه یک صفحه واژگون واقعی است. اوم یا دوباره

in the past tense it was a real page turner. I did read the

در زمان گذشته یک صفحه واژگون واقعی بود. من

client. It was a real page turner. You could also say I

مشتری را خواندم این یک صفحه واژگون واقعی بود. شما همچنین می توانید بگویید من

couldn't put it down. Okay. So there are books that I read I

نمی توانم آن را زمین بگذارم. باشه. بنابراین کتاب‌هایی هستند که

read one or two chapters and it's just not that interesting.

می‌خوانم، یکی دو فصل خوانده‌ام و آنقدرها هم جالب نیست.

But there are books like The Alchemist which many of you

اما کتاب هایی مانند کیمیاگر وجود دارد که بسیاری از شما

recommended that I read. Uh a while ago I did a survey on

خواندن آنها را توصیه می کنید. چند وقت پیش من یک نظرسنجی در مورد

books people were reading. By the way this is by a Brazilian

کتاب هایی که مردم می خواندند انجام دادم. به هر حال این نوشته یک

author named Paolo Coelo. I think I'm pronouncing that

نویسنده برزیلی به نام پائولو کوئلو است. فکر می‌کنم این را درست بیان می‌کنم

right. It is a great book. So I couldn't put it down. It meant

. کتاب فوق العاده ای است. بنابراین نمی توانستم آن را زمین بگذارم. به این معنی بود

that if I had an hour to read I would usually read for more

که اگر یک ساعت برای خواندن داشتم، معمولاً بیش

than an hour because it was so Interesting and so fun to read.

از یک ساعت مطالعه می کردم زیرا خواندن آن بسیار جالب و سرگرم کننده بود.

So if you read a book that you just want to read all day long

بنابراین اگر کتابی را می‌خوانید که می‌خواهید در تمام طول روز بخوانید

and do nothing else you would describe it by saying I

و هیچ کار دیگری انجام نمی‌دهید ، آن را با گفتن

couldn't put it down. So that's kind of in the past. In the

نمی‌توانم آن را زمین بگذارم توصیف می‌کنید. پس این به نوعی در گذشته است. در

present you could just say oh I can't put it down. Um I'm

حال حاضر فقط می توانید بگویید اوه من نمی توانم آن را زمین بگذارم. اوم من

reading a book right now by Paolo Coelo and I can't put it

در حال حاضر کتابی از پائولو کوئلو می خوانم و نمی توانم آن

down. So that would be a way to describe a book that's really

را زمین بگذارم. بنابراین این راهی برای توصیف کتابی است که واقعاً

good. We also will say I read it cover to cover which is an

خوب است. ما همچنین خواهیم گفت که من آن را از روی جلد خواندم که

interesting way to describe a book because for me when I read

روشی جالب برای توصیف یک کتاب است زیرا برای من وقتی

a book I always read the whole book. There are no books where

کتابی را می خوانم همیشه کل کتاب را می خوانم. هیچ کتابی وجود ندارد که

I've read half the book and stopped reading it. I almost

من نیمی از کتاب را خوانده باشم و از خواندن آن دست بکشم. تقریبا

okay that's a lie. Bob the Canadian just lied to you.

خوبم که دروغه باب کانادایی فقط به شما دروغ گفت.

There are very few books that I haven't finished reading. But

تعداد بسیار کمی کتاب وجود دارد که خواندن آنها را تمام نکرده باشم. اما

you could say this. You could say oh I read The Martian by

شما می توانید این را بگویید. می توان گفت اوه من مریخی نوشته

Andy Weir. I read it cover to cover. It was a really really

اندی ویر را خواندم. سر تا سر آن را خواندم . واقعا

good book. By the way I do like this book if you are learning

کتاب خوبی بود به هر حال من این کتاب را دوست دارم اگر در حال یادگیری

English. I think it's a great book to read. It does have some

زبان انگلیسی هستید. به نظر من کتاب خوبی برای خواندن است. چند

swear words in it. You need to be aware of that. But I

کلمه فحش در آن وجود دارد. شما باید از آن آگاه باشید. اما

definitely I read it cover to cover. When someone says that

من قطعا آن را از جلد به جلد خواندم. وقتی کسی

about a book it's a very positive thing. It means that

در مورد یک کتاب چنین می گوید، یک چیز بسیار مثبت است. یعنی

it is a very good book. And then we have this phrase. I

کتاب خیلی خوبیه و سپس این عبارت را داریم. من

know this sounds kind of funny. It's a good book or it was a

می دانم که این به نظر خنده دار است. کتاب خوبی است یا کتاب خوبی بود

good book. You can use the present or past. Um it's kind of

. می توانید از حال یا گذشته استفاده کنید. اوم این

a funny thing isn't it? It's a good book. It's such a basic

یک چیز خنده دار است، اینطور نیست؟ کتاب خوبی است. این یک عبارت اساسی است

phrase. But it's very very common. Okay. If I was to say

. اما بسیار بسیار رایج است. باشه. اگر بخواهم بگویم

oh did you read the humans by Matt Hay? Yeah it's a good

اوه آیا انسان ها را نوشته مت هی خوانده ای؟ آره

book. Um oh I read it last week. It was a great book. It

کتاب خوبیه اوه اوه هفته پیش خوندمش کتاب خیلی خوبی بود.

was a good book. So we do just in a basic way talk about

کتاب خوبی بود. بنابراین ما فقط به روشی اساسی در مورد کتاب صحبت می کنیم

books. That's why there's a website called Good Reads dot I

. به همین دلیل است که یک وب‌سایت به نام Good Reads dot

don't know if you know about that but it's a website where

وجود دارد که نمی‌دانم شما در مورد آن چیزی می‌دانید یا نه، اما این وب‌سایتی است که

people say whether a book was good or not. So a basic

مردم می‌گویند آیا یک کتاب خوب بود یا نه. بنابراین یک

description but still very very common. And then we have I read

توصیف اولیه اما هنوز بسیار بسیار رایج است. و سپس ما

it in one sitting. So it there might be a book that's just so

آن را در یک جلسه خواندم. بنابراین ممکن است کتابی وجود داشته باشد که خواندن آن بسیار

fun and so amazing and so exciting to read that you sat

سرگرم کننده و شگفت انگیز و آنقدر هیجان انگیز باشد که

down and you read the whole book in one sitting. This is

بنشینید و کل کتاب را در یک جلسه بخوانید. این

rare. I did not do this with the Hobbit. The book is way too

نادر است. من این کار را با هابیت انجام ندادم . کتاب خیلی

thick. It's too long for that. But definitely a thinner book.

ضخیم است برای آن خیلی طولانی است. اما قطعا یک کتاب نازک تر.

Like if you read The Pearl by John Steinbeck. Um that's a

اگر مروارید نوشته جان اشتاین بک را خوانده اید، لایک کنید . اوم

fairly thin book. And it's really and you could sit and

کتاب نسبتا نازکی است. و این واقعاً است و شما می توانید بنشینید

read it in one sitting. Obviously if you say a book it

و آن را در یک جلسه بخوانید. بدیهی است که اگر بگویید کتابی

was so good I read it in one sitting it means it's a good

خیلی خوب بود من آن را در یک جلسه خواندم به این معنی است که کتاب خوبی

book because it was so exciting you could not stop reading it.

است زیرا آنقدر هیجان انگیز بود که نمی توانید خواندن آن را متوقف کنید.

Hey let's talk a little bit about movies and TV and how to

بیایید کمی در مورد فیلم ها و تلویزیون و نحوه

describe them in a positive way. We often watch movies in

توصیف آنها به شیوه ای مثبت صحبت کنیم. ما اغلب در خانه خود فیلم تماشا می

our house and we watch a lot of television as well. And so

کنیم و همچنین تلویزیون زیادی تماشا می کنیم . و

there are certain ways to describe movies and TV. And we

بنابراین راه های خاصی برای توصیف فیلم و تلویزیون وجود دارد. و ما

usually talk about what happens in the show or in the movie. So

معمولا در مورد اتفاقاتی که در نمایش یا فیلم می افتد صحبت می کنیم . پس

let's start with it's action packed. So again with movies

بیایید با اکشن آن شروع کنیم. بنابراین دوباره با فیلم ها

you can talk about it in the present or the past. So the

می توانید در مورد آن در حال یا گذشته صحبت کنید. بنابراین فیلم های

Fast and the Furious movies. They are action packed. You

سریع و خشن. آنها پر از عمل هستند. شما

would say this movie it was packed or it's action packed. I

می گویید این فیلم شلوغ بود یا اکشن. من

watch The Fast and the Furious. It's action packed. Action in a

The Fast and the Furious را تماشا می کنم. این عمل بسته بندی شده است. اکشن در یک

movie involves car chases or gunfights or anything that's

فیلم شامل تعقیب و گریز ماشین یا درگیری با اسلحه یا هر چیز

fast and exciting. Maybe someone's getting chased around

سریع و هیجان انگیز است. شاید کسی در

a city. So I would say the Fast and the Furious if I was to

یک شهر تعقیب شده باشد. بنابراین، اگر بخواهم آن را

describe it I would say it's action packed. When some when

توصیف کنم، سریع و خشن را می گویم، می گویم این فیلم پر از اکشن است. وقتی برخی وقتی

we describe something in English as being packed. It

چیزی را به زبان انگلیسی به عنوان بسته بندی توصیف می کنند.

means it's it's full of that thing. So this would basically

یعنی پر از آن چیز است. بنابراین این اساساً

mean the movie is full of action and I don't know if

به این معنی است که فیلم پر از اکشن است و من نمی دانم که آیا

you've watched these movies, they're definitely action

شما این فیلم ها را تماشا کرده اید یا خیر، مطمئناً آنها پر از اکشن هستند

packed, for sure. Now at the other end of the spectrum we

. اکنون در آن سوی طیف

have movies that are real tearjerkers. So any kind of

ما فیلم هایی داریم که اشک آور واقعی هستند. بنابراین هر نوع

movie that we would describe as a tearjerker is a movie that

فیلمی که ما آن را اشک آور توصیف کنیم، فیلمی است

would make you cry. Maybe it's a love story. Maybe it's a

که شما را به گریه می‌اندازد. شاید این یک داستان عاشقانه است. شاید

story of someone who's loses their pet and they find them

داستان شخصی باشد که حیوان خانگی خود را

back a year later. But anytime anytime a story causes you to

گم کرده و یک سال بعد او را پیدا می کند. اما هر زمان که یک داستان باعث می شود شما

almost cry we would say it's a tearjerker. The notebook is a

تقریبا گریه کنید، می گوییم اشک آور است. دفترچه یادداشت

bit of a tearjerker. I don't know if you've watched it. By

کمی اشک آور است. نمی دانم آن را تماشا کرده اید یا نه.

the way I think tear jerkers supposed to have a dash in it.

به هر حال، من فکر می کنم که اشک آورها باید یک خط تیره در آن داشته باشند.

You might want to check that before you use that. There

ممکن است بخواهید قبل از استفاده آن را بررسی کنید.

might be a small mistake there. I was on the edge of my seat.

ممکن است یک اشتباه کوچک در آنجا وجود داشته باشد. لبه صندلی ام بودم.

So whenever you watch a movie that's incredibly exciting. You

بنابراین هر زمان که فیلمی را تماشا می کنید که فوق العاده هیجان انگیز است. شما

would say I was on the edge of my seat. When I saw the movie

می گویید من لبه صندلی ام بودم. وقتی فیلم

Twister it's a movie about tornadoes and people chasing

Twister را دیدم فیلمی در مورد گردبادها و افرادی است که در حال تعقیب

tornadoes and it's just crazy and it has really good special

گردباد هستند و واقعاً دیوانه کننده است و جلوه های ویژه بسیار خوبی دارد

effects. I was on the edge of my seat. It doesn't mean you

. لبه صندلی ام بودم. این بدان معنا نیست که شما

actually sat on the edge of your seat. But it means you

در واقع روی لبه صندلی خود نشسته اید. اما به این معنی است

were the movie was so exciting that it's like you were instead

که فیلم آنقدر هیجان‌انگیز بود که انگار به جای اینکه به جای

of relaxing like instead of watching the movie you are more

تماشای فیلم آرام باشید،

like totally engaged and totally interested. I was on

بیشتر درگیر و کاملاً علاقه‌مند هستید.

the edge of my seat. So we use the word worthy sometimes. And

لبه صندلی ام بودم. بنابراین ما گاهی از کلمه شایسته استفاده می کنیم. و

with Netflix in particular because you can watch one show

مخصوصاً با نتفلیکس چون می‌توانید برنامه‌ها را یکی

after another you can binge watch shows. So when you binge

پس از دیگری تماشا کنید، می‌توانید برنامه‌ها را تماشا کنید. بنابراین زمانی که به تماشای افراطی می پردازید به

watch it means you sit down and watch like eight in a row or

این معنی است که شما می نشینید و مانند هشت نفر پشت سر هم یا

ten in a row. We sometimes a show is binge worthy if we

ده نفر پشت سر هم تماشا می کنید. ما گاهی اوقات یک نمایش ارزشمند است اگر

really like it. So I watched the Marvel series Loki last

واقعاً آن را دوست داشته باشیم. بنابراین من بهار گذشته سریال Loki مارول را تماشا کردم

spring and I would say it's binge worthy. It was really fun

و می‌توانم بگویم که ارزش پرخوری دارد. تماشای آن واقعا سرگرم کننده بود

to watch. I like those types of movies. It was very exciting.

. من این نوع فیلم ها را دوست دارم. خیلی هیجان انگیز بود.

It was a little bit action packed as well. But a different

این کمی اکشن نیز بود. اما یک

kind of action. Um but we would say it's binge worthy. So it's

نوع عمل متفاوت. اوم، اما ما می گوییم که ارزش پرخوری دارد. پس ارزش این را دارد

worthy of sitting down and watching more than one episode

که بنشینیم و بیش از یک قسمت

after another. Definitely Loki I thought was binge worthy for

بعد از دیگری ببینیم. قطعاً لوکی به نظرم مطمئناً ارزش پرخوری دارد

sure. It was a very fun series to watch. And sometimes we have

. خیلی سریال جالبی بود دیدن و گاهی اوقات ما

what's called a feel good movie. I don't know if you've

چیزی به نام فیلم احساس خوب داریم . نمی دانم

watched the movie Babe. It's an older movie. It's the story of

فیلم بیب را دیده اید یا نه. این یک فیلم قدیمی است. این داستان

a little pig who grows up on a farm and the farmer's really

یک خوک کوچک است که در مزرعه ای بزرگ می شود و کشاورز واقعاً

fun and the farmer sings a song at one point and it almost

سرگرم کننده است و کشاورز در یک نقطه آهنگی می خواند و

makes me cry but it's a movie where you are happy when you

تقریباً مرا به گریه می اندازد اما این فیلمی است که در آن هنگام تماشای آن خوشحال می شوید

are watching it. It's a movie where you just it's a feel good

. این یک فیلم است که در آن شما فقط یک فیلم احساس خوبی

movie. It literally means exactly what it says. It makes

است. به معنای واقعی کلمه دقیقاً همان چیزی است که می گوید.

you feel good. And in English we take that and we turn it

این احساس خوبی به تو می دهد. و در انگلیسی ما آن را می گیریم و آن را

into a descriptor or adjective for the movie and we say Babe

به توصیف یا صفت فیلم تبدیل می کنیم و می گوییم

is a feel good movie. Or you could say it was a feel good

Babe یک فیلم احساس خوبی است. یا می توان گفت فیلم حس خوبی بود

movie. Yeah I watched it all was a feel good movie. So it

. آره من تماشا کردم همه فیلم حس خوبی بود. پس

made you feel good. Just looking where I am here. You

حس خوبی بهت دست داد فقط نگاه میکنم اینجا کجا هستم

might just say that a TV show is hilarious. So if you've ever

ممکن است فقط بگویید که یک برنامه تلویزیونی خنده دار است. بنابراین، اگر تا

watched the office now mind you it's a it's a unique kind of

به حال دفتر را تماشا کرده باشید، اکنون به این فکر می کنید که این یک نوع طنز منحصر به فرد

humour. Um it might not be to your taste. But I thought the

است. امم ممکنه به سلیقه شما نباشه اما به نظر من

office was hilarious. Or I can say it's hilarious. The show is

دفتر خنده دار بود. یا می توانم بگویم خنده دار است. نمایش

just really really funny. So when you watch a TV show or

واقعا واقعا خنده دار است. بنابراین وقتی یک برنامه تلویزیونی یا فیلمی را تماشا می کنید

movie that's really funny you might say it's hilarious. I I

که واقعاً خنده دار است، ممکن است بگویید خنده دار است. من

still laugh when I watch this. I'm I I think sometimes though

هنوز وقتی اینو میبینم میخندم من فکر می کنم گاهی اوقات

some of the humour is getting a bit old. So I'm not sure

برخی از طنزها کمی قدیمی می شوند. بنابراین مطمئن نیستم که

younger people would find it hilarious. We use the word

جوان ترها آن را خنده دار بدانند.

worthy as well when a movie is just so well made. We think it

زمانی که یک فیلم به خوبی ساخته شده باشد، از کلمه ارزشمند نیز استفاده می کنیم. ما فکر می کنیم

might win an award. So the award show for movies is called

ممکن است جایزه ای برنده شود. بنابراین نمایش جایزه برای فیلم ها اسکار نامیده می شود

the Oscars. You can win a little statue of a man for

. شما می توانید یک مجسمه کوچک از یک مرد را برای

directing or acting or the music. But before the Oscars

کارگردانی یا بازیگری یا موسیقی ببرید. اما قبل از اینکه اسکار

happen there are movies where people would describe them by

اتفاق بیفتد، فیلم هایی وجود دارد که مردم آن ها را با

saying oh it's Oscar worthy. Oh he it was an Oscar worthy

گفتن آه، ارزش اسکار را توصیف می کنند. اوه او بازی شایسته اسکار

performance or that movie is Oscarworthy. This means that we

بود یا آن فیلم شایسته اسکار است. یعنی ما

think that movie is so good that it should win an award.

فکر می کنیم آن فیلم آنقدر خوب است که باید جایزه بگیرد.

And then we have must see. When you say a movie is a must see.

و سپس باید ببینیم. وقتی می گویید یک فیلم باید دید.

This is a little bit like the term feel good you can figure

این کمی شبیه اصطلاح احساس خوب

out what it means when you say it's a must see. It means that

است، وقتی می گویید باید ببینید، می توانید معنی آن را بفهمید .

you should go see it. When I saw Iron Man I said to my

یعنی باید بری ببینیش وقتی مرد آهنی را دیدم به برادرم گفتم

brother oh it's a great movie. It's a must see. That means

اوه این فیلم عالی است. باید دید.

that You should go and see it. Don't miss it. Um go to the

یعنی باید بری ببینیش آن را از دست ندهید. اوم به

theatre and watch it or maybe rent it when it comes out on a

تئاتر بروید و آن را تماشا کنید یا شاید وقتی روی

DVD. Certainly don't wait till it comes out on Netflix

دی وی دی منتشر شد آن را اجاره کنید. مطمئناً منتظر نمانید تا روزی در نتفلیکس منتشر شود

someday. It's a must see. So go to the theater. Buy a ticket

. باید دید. پس به تئاتر بروید. بلیط بخر

and go and see that movie. Sports. So when you describe

و برو اون فیلم رو ببین. ورزش ها. بنابراین وقتی

sports I'm mostly going to be describing actually watching a

ورزش را توصیف می‌کنید، من بیشتر در واقع تماشای یک

game. Not necessarily in person. It could also be on

بازی را توصیف می‌کنم. نه لزوما حضوری. همچنین می تواند در

television. But when you see a really really good game it's

تلویزیون باشد. اما وقتی یک بازی واقعاً خوب را می بینید،

fun to be able to describe it. So the first description would

جالب است که بتوانید آن را توصیف کنید. بنابراین اولین توصیف این خواهد

be this. It was a nail biter. So people sometimes bite their

بود. میخ خور بود بنابراین مردم گاهی

nails when they're nervous. We describe a game where the score

اوقات وقتی عصبی هستند ناخن های خود را می جوند. ما یک بازی را توصیف می کنیم که در آن

is really really close. Especially at the end of the

امتیاز واقعاً نزدیک است. به خصوص در پایان

game as a nail biter. It doesn't mean you're actually

بازی به عنوان یک ناخن گیر. این بدان معنا نیست که شما واقعاً

biting your nails because you're nervous. But when your

به دلیل عصبی بودن ناخن های خود را می جوید. اما زمانی که

team is winning by one point. And then the other team ties it

تیم شما با یک امتیاز برنده است. و سپس تیم دیگر آن را گره می

up. And then the other team is winning by one point and then

زند. و سپس تیم دیگر با یک امتیاز برنده می شود و سپس

your team ties it up. And when that continue we say it's a

تیم شما آن را مساوی می کند. و وقتی ادامه پیدا کرد، می گوییم که یک

real nail biter or it was a real nail biter. It was a game

ناخن جونده واقعی است یا یک ناخن جونده واقعی است. این یک بازی

where it was exciting to watch but you were also worried that

بود که تماشای آن هیجان‌انگیز بود، اما شما همچنین نگران بودید که

your team was going to lose the whole time because the score

تیم شما تمام مدت را ببازد زیرا

was so close. Uh you could also say it was a roller coaster. So

امتیاز بسیار نزدیک بود. اوه شما همچنین می توانید بگویید این یک ترن هوایی بود. بنابراین

maybe your team is winning at the beginning and then they're

ممکن است تیم شما در ابتدا برنده باشد و سپس

losing at half time and then they're winning towards the end

در نیمه وقت شکست بخورد و سپس تا پایان برنده شود

and then at the very end they lose. So you were happy and

و سپس در پایان بازنده شود. پس خوشحال بودی و

then sad and happy and then sad. We say it's like a roller

بعد غمگین و خوشحال و بعد غمگین. ما می گوییم مثل یک

coaster. A roller coaster is a ride at an amusement park.

ترن هوایی است. ترن هوایی یک سواری در یک پارک تفریحی است.

Where you sit in a little car on a track and it goes up and

جایی که در یک ماشین کوچک روی یک پیست می نشینید و بالا و

down. So you can see your emotions during the game go up

پایین می رود. بنابراین می توانید ببینید که احساسات خود در طول بازی بالا

and down and we describe the game by saying it was a roller

و پایین می رود و ما بازی را با گفتن یک

coaster. You might just say it was thrilling. Thrilling is a

ترن هوایی توصیف می کنیم. شاید فقط بگویید هیجان انگیز بود. هیجان یک

pretty common word when talking about a sports game. You would

کلمه بسیار رایج در هنگام صحبت در مورد یک بازی ورزشی است. شما می

say the that game was thrilling. That was an amazing

گویید آن بازی هیجان انگیز بود. این یک بازی شگفت انگیز بود

game. It was thrilling. I wanted to put this in as well

. هیجان انگیز بود من می خواستم این را نیز وارد

because I know it's a little bit difficult for English

کنم زیرا می دانم که گفتن آن برای زبان آموزان انگلیسی کمی

learners to say. So let me say it one more time. It was

دشوار است. پس بگذارید یک بار دیگر بگویم.

thrilling. It was thrilling. Let's talk a little bit about

هیجان انگیز بود هیجان انگیز بود بیایید کمی در مورد

trips and experiences. The next few phrases are phrases you

سفرها و تجربیات صحبت کنیم. چند عبارت بعدی عباراتی

don't use very often in life but they are very common after

هستند که اغلب در زندگی از آنها استفاده نمی کنید اما پس از

doing something amazing or going on an amazing trip. And I

انجام کاری شگفت انگیز یا رفتن به یک سفر شگفت انگیز بسیار رایج هستند. و قبلاً

talked about one of them earlier. It was a was a once in

در مورد یکی از آنها صحبت کردم. این یک تجربه یک بار

a lifetime experience. So there is probably a trip that you've

در زندگی بود. بنابراین احتمالاً سفری وجود دارد که

either done or that you are going to do and you'll probably

یا انجام داده اید یا قرار است انجام دهید و

only do it once in your life. I went to South Africa many years

احتمالاً فقط یک بار در زندگی خود آن را انجام خواهید داد. من سال ها

ago on a school trip and I would say it was a once in a

پیش در یک سفر مدرسه به آفریقای جنوبی رفتم و می توانم بگویم که این یک تجربه یک بار در

lifetime experience. That means I'm probably not going again.

زندگی بود. یعنی احتمالاً دیگر نمی روم.

It means that it was a very enjoyable trip. I just really

یعنی سفر بسیار لذت بخشی بود . من فقط

really liked it. It was beautiful to see the country of

واقعاً آن را دوست داشتم. دیدن کشور

South Africa. And if someone asked me hey did you have a

آفریقای جنوبی بسیار زیبا بود. و اگر کسی از من بپرسد که آیا

good trip? I would say oh it was once in a lifetime

سفر خوبی داشتی؟ من می گویم آه، این یک بار در زندگی

experience. So again not a phrase you use that often.

بود. بنابراین باز هم عبارتی نیست که شما اغلب استفاده می کنید.

Maybe just once in a lifetime. But a phrase used to describe

شاید فقط یک بار در زندگی. اما عبارتی که معمولاً برای توصیف

usually a trip but other things as well. Like if maybe you went

یک سفر استفاده می شود اما موارد دیگر را نیز توصیف می کند. مثل اینکه شاید

to a Beyonce concert. You might say oh it was a once in a

به کنسرت بیانسه رفته باشید. ممکن است بگویید آه، این یک تجربه یک بار در

lifetime experience. We bought we were in the tenth row. We

زندگی بود. ما خریدیم در ردیف دهم بودیم. ما

spent a lot of money on the tickets. It was an amazing

پول زیادی برای خرید بلیط کردیم. نمایش شگفت انگیزی بود

show. It was a once in a lifetime experience. You could

. این یک تجربه یک بار در زندگی بود. همچنین می

also say it was the thrill of a lifetime. Maybe you've jumped

توان گفت که این هیجان یک عمر بود. شاید شما

out of a plane with a parachute and it was very exciting and

با چتر نجات از هواپیما بیرون پریده باشید و بسیار هیجان انگیز بوده و

you had a lot of fun doing it. Uh maybe it was like your

از انجام آن لذت زیادی برده اید. اوه شاید مثل آدرنالین شما بود

adrenaline. You had an adrenaline rush. That means you

. آدرنالین شدید داشتی این بدان معناست که

your body physically reacts and you get excited. You could say

بدن شما از نظر فیزیکی واکنش نشان می دهد و هیجان زده می شوید. می توان گفت

it was the thrill of a lifetime. You could also say it

این هیجان یک عمر بود. همچنین می توان گفت که

was a thrill of a lifetime. You could switch the article there.

این یک زندگی هیجان انگیز بود. می توانید مقاله را در آنجا تغییر دهید.

But I would say it was the thrill of a lifetime. So

اما می توانم بگویم که این هیجان یک عمر بود. بنابراین

something that was super super exciting. It was a dream come

چیزی که فوق العاده هیجان انگیز بود. این یک رویا بود

true. So if I was able to go to the city of Paris and if I was

. بنابراین اگر می‌توانستم به شهر پاریس بروم و اگر

able to visit for a month I would probably describe it by

می‌توانستم به مدت یک ماه از آن بازدید کنم، احتمالاً آن را با

saying it was a dream come true. I went to Paris last

گفتن این که یک رویا به حقیقت پیوست توصیف می‌کردم. سال گذشته به پاریس رفتم

year. I stayed for a whole month. It was a dream come

. یک ماه تمام ماندم . این یک رویا بود

true. So all of us have dreams. Um when you sleep you have

. بنابراین همه ما رویاهایی داریم. اوم وقتی می خوابی

dreams but you can also have dreams about what you want to

رویاهایی می بینی اما می توانی در مورد کاری که می خواهی

do in life. Maybe you want to visit Canada. And if you

در زندگی انجام دهی نیز رویا ببینی. شاید بخواهید از کانادا دیدن کنید. و اگر

visited Canada when you went back home you could say ah it

وقتی به خانه برگشتید از کانادا دیدن کردید، می توانید بگویید آه،

was a dream come true. I saw an Falls. I saw the Rocky

این یک رویا بود که به حقیقت پیوست. من یک آبشار دیدم من کوه های راکی ​​را دیدم

Mountains. It was a dream come true. And again this isn't just

. این یک رویا بود . و دوباره این فقط

for trips. You could use it to describe an experience as well.

برای سفر نیست. می توانید از آن برای توصیف یک تجربه نیز استفاده کنید.

Maybe you had front row tickets to a Toronto Raptors game. And

شاید شما بلیط های ردیف اول بازی تورنتو رپتورز را داشتید. و

you saw a basketball game live. Um you could say oh it was a

شما یک بازی بسکتبال را به صورت زنده دیدید. اوم، می توان گفت اوه، این یک

dream come true. It's something I always wanted to do. It was a

رویا بود. این کاری است که همیشه دوست داشتم انجام دهم. این یک

dream come true. You could also say I had the time of my life.

رویا بود. شما همچنین می توانید بگویید من زمان زندگی ام را داشتم.

I have this picture here because I always thought it

من این عکس را اینجا دارم زیرا همیشه فکر می کردم که

would be fun to go to Times Square in New York a New Year's

رفتن به میدان تایمز در نیویورک در

Eve. I've never done it. But if I was able to do that I think

شب سال نو لذت بخش است. من هرگز آن را انجام نداده ام. اما اگر می‌توانستم این کار را انجام دهم، فکر

when I got home I would say to people you know what? It was

می‌کنم وقتی به خانه رسیدم به مردم بگویم که می‌دانید چیست؟ عالی بود

great. I had the time of my life. There was music. There

. من زمان زندگی ام را داشتم. موسیقی بود.

was dancing. There was there were fireworks. Um I had the

رقص بود. آتش بازی وجود داشت. اوم من

time of my life. So basically you're saying it was one of the

زمان زندگی ام را داشتم. بنابراین اساساً شما می گویید که این یکی از

most enjoyable things that you've done in your life. And

لذت بخش ترین کارهایی است که در زندگی خود انجام داده اید. و

we have the phrase it was a night to remember. So oddly I

ما این عبارت را داریم که شبی به یاد ماندنی بود. خیلی عجیب است

don't think we have the phrase it was a day to remember. We

که فکر نمی‌کنم این عبارت روزی برای یادآوری بود را داشته باشیم.

would probably just say the day was memorable. But we do have

ما احتمالا فقط می گوییم آن روز به یاد ماندنی بود. اما ما

the phrase it was a night to remember. A lot of times this

این عبارت را داریم که یک شب به یاد ماندنی بود. بسیاری از اوقات از

is used for like a wedding. A wedding celebration. So often

این برای مانند عروسی استفاده می شود. یک جشن عروسی بنابراین اغلب

in North America people get married in the afternoon. And

در آمریکای شمالی مردم بعد از ظهر ازدواج می کنند. و

they have a party later in the evening called a reception. And

بعد از ظهر یک مهمانی به نام پذیرایی دارند.

it's usually a enjoyable time for the bride and groom. And

و معمولا زمان لذت بخشی برای عروس و داماد است.

they might describe it later as saying ah it was a night to

و ممکن است بعداً آن را به این صورت توصیف کنند که آه، شبی برای به یاد ماندن بود

remember. It was just so beautiful. It was a night to

. فقط خیلی زیبا بود یک شب به

remember. Now again you can use this for other experiences as

یاد ماندنی بود. حالا دوباره می توانید از این برای تجربیات دیگر

well. Maybe you went to a really beautiful concert. And

نیز استفاده کنید. شاید شما به یک کنسرت واقعا زیبا رفتید. و

after the concert you can say ah you know it was a night to

بعد از کنسرت می‌توانید بگویید آه، می‌دانید که این یک شب به

remember. It was just really really beautiful. I really

یاد ماندنی بود. واقعا واقعا زیبا بود

really enjoyed myself.

واقعاً از خودم لذت بردم.