Free English Class! Topic: Our Daily Routines! 🐕⏰🥙 (Lesson Only)

Well hello and welcome to this english lesson about Daily

سلام و به این درس انگلیسی در مورد

Routines. Daily routines are all of the things that most

روتین های روزانه خوش آمدید. کارهای روزمره همه چیزهایی هستند که اکثر

people do everyday on a regular basis. There are the things you

مردم هر روز به طور منظم انجام می دهند. کارهایی هستند که

do from the moment you wake up in the morning until you fall

از لحظه ای که صبح از خواب بیدار می شوید تا شب به خواب می روید

asleep at night. And we'll talk about those two things as well

. و ما در مورد این دو مورد صحبت خواهیم کرد و

as we go through this lesson. It's interesting that as you go

همچنین این درس را طی می کنیم. جالب است

through your week and as you go through each day there are

که وقتی هفته را پشت سر می گذارید و هر روز را پشت سر می گذارید، کارهایی وجود دارد

things that you just do repeatedly. Regularly. Things

که به طور مکرر انجام می دهید . به طور منظم. کارهایی

that you do all the time. Notice I used a number of

که همیشه انجام می دهید. توجه داشته باشید که من از چندین

different ways to describe actions that we just do over

روش مختلف برای توصیف اعمالی استفاده کردم که بارها

and over again as human beings. So daily routines are all of

و بارها به عنوان انسان انجام می دهیم. بنابراین روال روزانه

the things that you do on a regular basis. Pretty much

همه چیزهایی هستند که شما به طور منظم انجام می دهید. تقریباً

everyday of your life. The very first thing you do in the

هر روز زندگی شما. اولین کاری که صبح انجام می دهید این

morning is you wake up. When you are asleep and when you go

است که از خواب بیدار می شوید. زمانی که خواب هستید و زمانی که

from the process of sleeping to being awake. That is what I

از مرحله خواب به بیداری می روید. این چیزی است که من به آن

call waking up. What time did you up this morning. I woke up

بیدار شدن می گویم. امروز صبح ساعت چند بیدار شدی امروز صبح ساعت 630 از خواب بیدار شدم

at 630 this morning. So you're sleeping and then when you go

. بنابراین شما در حال خواب هستید و سپس زمانی که

from the state of sleep to being in a state of

از حالت خواب به حالت

wakefulness. Those are big words. We say that you wake up.

بیداری می روید. اینها کلمات بزرگی هستند . ما می گوییم که شما بیدار شوید.

I usually wake up around 6: 30. On the weekends I wake up

من معمولا حوالی ساعت 6:30 بیدار می شوم. آخر هفته ها

around seven o'clock. That's what time I usually wake up in

حدود ساعت هفت بیدار می شوم. معمولاً صبح ها همان ساعتی است که از خواب بیدار می شوم

the morning. But this is a little bit different. For me

. اما این کمی متفاوت است.

there's a difference between to get up and to get out of bed

برای من بین بلند شدن و بلند شدن از رختخواب

and to wake up. So I wake up but I don't always get up right

و بیدار شدن تفاوت وجود دارد. بنابراین من از خواب بیدار می شوم اما همیشه بلافاصله بیدار نمی

away. Sometimes I wake up and I'll just kind of lay there for

شوم. گاهی اوقات از خواب بیدار می شوم و فقط کمی آنجا دراز

a little bit and I'll think about all of the things I need

می کشم و به تمام کارهایی که باید

to do that day. Sometimes I'll wake up and I'll look at the

در آن روز انجام دهم فکر می کنم. گاهی از خواب بیدار می شوم و به

clock and I'll think to myself ah I'll get up in 5 minutes.

ساعت نگاه می کنم و با خودم فکر می کنم آه 5 دقیقه دیگر بیدار می شوم.

I'll just lay here and think for a little bit first. So to

من فقط اینجا دراز می کشم و اول کمی فکر می کنم. بنابراین

get up or to get out of bed that's the time where you go

برای بلند شدن یا بلند شدن از رختخواب این زمانی است که حداقل به نظر من

from being in bed to actually standing up at least in my

از در رختخواب بودن به ایستادن واقعی می‌رسی

opinion. Now English speak sometimes use these in a more

. در حال حاضر انگلیسی زبان گاهی اوقات از اینها به صورت کلی تر استفاده می

general way but for me I usually say oh I woke up at 630

کند، اما برای من معمولا می گویم آه، من در ساعت 630 از خواب بیدار

I got out of bed at 645 that does happen sometimes and then

شدم، در ساعت 645 از رختخواب بیرون آمدم که گاهی اوقات اتفاق می افتد و سپس

usually it's a good idea to make the bed to make the bed

معمولاً ایده خوبی است که تختخواب را مرتب کنید تا رختخواب به

this means you put all of the blankets back nice and smooth

این شکل درست شود. یعنی همه پتوها را خوب و صاف

maybe you fluff up the pillows a little bit but when you get

برمی‌گردانید، شاید بالش‌ها را کمی پف می‌کنید، اما وقتی

out of bed usually the first thing you do is you make the

از رختخواب بلند می‌شوید، معمولاً اولین کاری که انجام می‌دهید این است که

bed so instead of leaving all the blankets all crumpled up or

رختخواب را مرتب می‌کنید، به‌جای اینکه همه پتوها را مچاله یا مچاله کنید

in a pile. You kind of nicely pull them tight and you make

. یک کپه. شما به خوبی آنها را محکم می‌کشید و

the bed so that it looks and is ready for you to sleep in it

تخت را طوری مرتب می‌کنید که به نظر برسد و آماده باشد تا

later that day. One of the first things many people do in

بعداً آن روز در آن بخوابید. یکی از اولین کارهایی که بسیاری از افراد در صبح انجام می دهند

the morning is they use the bathroom or they go to the

این است که از دستشویی استفاده می کنند یا به

bathroom. So in the morning when I get up after I get out

دستشویی می روند. بنابراین صبح ها که بعد از بلند شدن

of bed and after I make my bed I usually use the bathroom. Now

از رختخواب بیدار می شوم و بعد از اینکه تختم را مرتب می کنم معمولاً از حمام استفاده می کنم. حالا

this does mean that I'm using the bathroom. I don't I'm not

این بدان معناست که من از حمام استفاده می کنم . من

going into any detail about what I'm doing in there but it

به جزئیات کاری که در آنجا انجام می دهم نمی پردازم، اما به این

does mean that I'm using the toilet. Okay? So I would say

معنی است که من از توالت استفاده می کنم . باشه؟ بنابراین می‌گویم

I'm going to go to the bathroom and then I'm going to go

که می‌روم حمام و سپس می‌روم

downstairs or I'm going to go use the bathroom. I'm going to

طبقه پایین یا می‌روم از حمام استفاده کنم. می روم

use the bathroom and then I'm going to go downstairs. So yes

از حمام استفاده می کنم و بعد می روم پایین. بنابراین بله،

in the morning a lot of people usually use the bathroom not

در صبح، بسیاری از مردم معمولاً از دستشویی استفاده می کنند، نه

always right away. But at some point in the morning you

همیشه فوراً. اما در برخی از ساعات صبح شما

probably have to use the bathroom. Especially if you had

احتمالا مجبور به استفاده از حمام هستید. به خصوص اگر

a lot to drink the night before when you get up in the morning

شب قبل، وقتی صبح از خواب بیدار

you might have to go to the bathroom or use the bathroom

می‌شوید، مقدار زیادی نوشیدنی می‌نوشیدید، ممکن است مجبور شوید به دستشویی بروید یا از حمام

right way. And then if you're really good and you follow a

درست استفاده کنید. و سپس اگر واقعاً خوب هستید و یک

good routine you might be able to exercise or to work out. So

روال خوب را دنبال می کنید، ممکن است بتوانید ورزش کنید یا ورزش کنید. بنابراین

exercise is a general term. So that could involve lifting

ورزش یک اصطلاح کلی است. بنابراین می تواند شامل

weights or running or doing anything that's good for your

وزنه برداری یا دویدن یا انجام هر کاری که برای بدن شما مفید است

body. But you might say after I get up in the morning I like to

باشد. اما ممکن است بگویید بعد از اینکه صبح از خواب بیدار شدم دوست دارم ورزش

work out. I like to go for a run. I like to go for a walk.

کنم. من دوست دارم برای دویدن بروم. من دوست دارم برم پیاده روی.

So I like to go for a walk. Interestingly in English. If I

بنابراین من دوست دارم پیاده روی کنم. جالبه به انگلیسی اگر

say I'm going to go walk or if I say I'm going to go for a

بگویم می‌روم پیاده‌روی می‌کنم یا اگر

walk when you say go for a walk it sounds more like exercise

بگویم می‌روم پیاده‌روی می‌کنم، وقتی می‌گویید پیاده‌روی کنید، بیشتر شبیه ورزش است،

okay I'm going to run to the store that sounds like you're

باشه، می‌روم به سمت فروشگاهی که شبیه شماست.

just going to run to the store because you want to get there

فقط می خواهید به فروشگاه بدوید زیرا می خواهید سریع به آنجا برسید،

fast but if you say I'm going to go for a run it usually

اما اگر بگویید می خواهم برای دویدن بروم، معمولاً

means exercise. So sometimes you can see this I'm trying to

به معنای ورزش است. بنابراین گاهی اوقات می توانید این را ببینید که من سعی می کنم

kind of go in order. Your daily routine might be in a slightly

به ترتیب پیش بروم. روال روزانه شما ممکن است کمی

different order and it might not include this one. But

متفاوت باشد و ممکن است شامل این برنامه نباشد. اما

usually in the morning after I get up and after I use the

معمولاً صبح ها بعد از بیدار شدن و بعد از استفاده از

washroom or use the bathroom. I like to exercise. I like to go

دستشویی یا استفاده از حمام. من ورزش کردن را دوست دارم. من دوست دارم

for a walk. Some people like to work out. They like to lift

برم پیاده روی. برخی افراد دوست دارند ورزش کنند. آنها وزنه زدن را دوست دارند

weights. Some people like to go for a run. And if you have a

. برخی از افراد دوست دارند برای دویدن بروند. و

dog if you have pets there's a few things you might do. You

اگر سگ دارید اگر حیوان خانگی دارید چند کار ممکن است انجام دهید.

might take the dog for a walk. Sometimes it's good to take the

ممکن است سگ را به پیاده روی ببرید. گاهی اوقات خوب است که

dog for a walk in the morning or to walk the dog. There's a

سگ را صبح به پیاده روی یا پیاده روی سگ ببرید.

couple ways of saying it in the morning. So I get up early

چند راه برای گفتن آن در صبح وجود دارد. بنابراین من زود بیدار می

because I need to take the dog for a walk. Or I need to take

شوم زیرا باید سگ را به پیاده روی ببرم. یا باید

my dog for a walk. Or I get up early because I need to walk my

سگم را به پیاده روی ببرم. یا من زود بیدار می شوم چون

dog or I need to walk the dog in the morning. So dogs need

باید سگم را پیاده بروم یا باید سگ را صبح پیاده کنم. بنابراین سگ ها نیز به

exercise too. This is how dogs get exercise. Their owners take

ورزش نیاز دارند. سگ ها اینگونه ورزش می کنند. صاحبان

the dog for a walk or they walk the dog. And if you have a cat

آنها سگ را به پیاده روی می برند یا سگ را پیاده می کنند. و اگر گربه

it's a little simpler. You might just let the cat out. You

دارید کمی ساده تر است. شما فقط می توانید گربه را رها کنید. می توانی

could say oh I'm going to go downstairs and have a cup of

بگویی اوه من می روم پایین و یک فنجان

coffee and I'm going to let the cat out. So you might have a

قهوه می خورم و گربه را بیرون می گذارم. بنابراین شما ممکن است یک

cat. The cat might sleep in the house at night. And in the

گربه داشته باشید. گربه ممکن است شب ها در خانه بخوابد. و در

morning you make a point of opening the little cat door or

صبح باید درب گربه کوچک را

opening the normal door to let the cat out. Maybe the cat

باز کنید یا درب معمولی را باز کنید تا گربه بیرون بیاید. شاید گربه

needs to explore the neighbourhood a little bit. So

باید کمی محله را کشف کند .

in the morning another thing you might do is you might let

بنابراین صبح، کار دیگری که ممکن است انجام دهید

the cat out. And then you might feed your pet. So you might

این است که گربه را رها کنید. و سپس ممکن است به حیوان خانگی خود غذا دهید. بنابراین ممکن

take your dog for a walk. And then you might feed your dog.

است سگ خود را به پیاده روی ببرید. و سپس ممکن است به سگ خود غذا دهید.

Or you might let your cat out. And when your cat scratches on

یا ممکن است گربه تان را بیرون بگذارید. و وقتی گربه‌تان

the door because they want to come back in you might then

در را می‌خراشد چون می‌خواهد برگردد، ممکن است به

feed your cat. You might feed your fish. You might feed a

گربه‌تان غذا بدهید. ممکن است به ماهی خود غذا بدهید. ممکن است به یک پرنده غذا بدهید

bird. Maybe you have a pet bird. But sometimes one of the

. شاید شما یک پرنده خانگی دارید . اما گاهی اوقات یکی از

things people do as their daily routine is they feed their cat

کارهایی که مردم به عنوان کارهای روزمره انجام می دهند این است که به گربه خود غذا می دهند

or they feed their dog. And then if you have kids or other

یا به سگ خود غذا می دهند. و سپس اگر بچه‌ها یا

people in the Sometimes you will wake up the kids. So I'm a

افراد دیگری در «گاهی‌ها» داشته باشید ، بچه‌ها را بیدار خواهید کرد. پس من یک

parent. I have children. Sometimes my children get up on

پدر و مادر هستم. من بچه دارم. گاهی بچه های من

their own. But sometimes I need to wake up the kids. Sometimes

خودشان بلند می شوند. اما گاهی لازم است بچه ها را بیدار کنم.

I need to knock on the doors of their bedrooms and say hey time

گاهی لازم است درهای اتاق خوابشان را بزنم و بگویم سلام

to get up. So depends on it depends on how old they are. My

وقت بلند شدن است. بنابراین بستگی به این دارد که آنها چند سال دارند.

kids are old enough now that they set their own alarms. They

بچه های من الان به اندازه کافی بزرگ شده اند که خودشان زنگ ساعت را تنظیم می کنند.

set an alarm clock. And so they usually get up themselves. But

ساعت زنگ دار تنظیم کردند. و بنابراین معمولاً خودشان بلند می شوند. اما

if one or two of isn't up. I sometimes need to wake up the

اگر یکی دو تا از آنها بالا نباشد. گاهی لازم است

kids. I need to go and make sure that they're awake so that

بچه ها را بیدار کنم. من باید بروم و مطمئن شوم که آنها بیدار هستند تا

they don't miss the bus and so that they can go to school. Um

اتوبوس را از دست ندهند و بتوانند به مدرسه بروند. اوم

maybe you have a roommate that you need to wake up sometimes.

شاید هم اتاقی دارید که گاهی اوقات باید بیدار شوید.

If you don't have kids that can happen too. And then you make

اگر بچه ندارید، ممکن است این اتفاق بیفتد. و بعد صبحانه درست میکنی

breakfast. So there's a difference between making

بنابراین بین درست کردن

breakfast and eating breakfast. In the morning after I have

صبحانه و خوردن صبحانه تفاوت وجود دارد. صبح بعد از

done some other things. I go to the kitchen to make breakfast.

انجام کارهای دیگر. به آشپزخانه می روم تا صبحانه درست کنم.

I like to make breakfast usually fairly early in the

من دوست دارم صبحانه را معمولاً

morning. If I go for a walk I go for a walk without having

صبح زود درست کنم. اگر پیاده روی می کنم بدون اینکه صبحانه بخورم پیاده روی می کنم

eaten breakfast. There's a complex sentence for you. But

. یک جمله پیچیده برای شما وجود دارد. اما

when I get back I like to make breakfast. I usually fry some

وقتی برگشتم دوست دارم صبحانه درست کنم. من معمولاً مقداری تخم مرغ سرخ می کنم

eggs. I might have some toast. I might have some oatmeal. But

. شاید نان تست بخورم من ممکن است کمی بلغور جو دوسر بخورم. اما

it's nice to make breakfast. You could say cook breakfast. I

درست کردن صبحانه خوب است. می توان گفت صبحانه بپزید. من

like to cook breakfast. But in English we use the word make a

دوست دارم صبحانه درست کنم. اما در زبان انگلیسی

lot when we're talking about the kitchen. We'll say things

وقتی در مورد آشپزخانه صحبت می کنیم از کلمه make زیاد استفاده می کنیم . ما چیزهایی

like oh I'm going to make some toast. I'm going to make some

مانند اوه من قصد دارم یک نان تست درست کنم. من قصد دارم چند

eggs. Uh I'm going to make breakfast. I'm going to make

تخم مرغ درست کنم. اوه من برم صبحانه درست کنم قراره

waffles. And then of course what do you do after you make

وافل درست کنم و البته بعد از درست کردن

breakfast? You eat breakfast. I like to eat breakfast right

صبحانه چه می کنید؟ شما صبحانه می خورید من دوست دارم

away after I make it. I like my eggs hot. If I have toast I

بلافاصله بعد از درست کردن صبحانه بخورم. من تخم مرغم را داغ دوست دارم اگر نان تست داشته باشم،

like my toast hot as well. And you can also use the verb to

نان تست را داغ هم دوست دارم. و همچنین می توانید از فعل to

have. You can say oh I'm going to have breakfast. In a

have استفاده کنید. شما می توانید بگویید اوه من می روم صبحانه بخورم.

few minutes do you want me to make you an egg? I might say

چند دقیقه دیگه میخوای برات تخم مرغ درست کنم؟ شاید

that to Jen. Or Jen when are you going to have breakfast? Or

این را به جن بگویم. یا جن کی قراره صبحانه بخوری؟ یا

when are you going to eat breakfast? The sentences are

کی قراره صبحانه بخوری؟ جملات

completely interchangeable. But it simply means to sit down and

کاملاً قابل تعویض هستند. اما این به معنای ساده این است که بنشینید و

to eat the food that you made. And then after that I like to

غذایی را که درست کرده اید بخورید. و بعد از آن من دوست

have a shower. I like to take a shower. There's two ways to say

دارم دوش بگیرم. دوست دارم دوش بگیرم دو راه برای گفتن

it. You can even say I'm going to grab a shower. So we

آن وجود دارد. حتی می توانی بگویی که می روم دوش بگیرم. بنابراین ما

use the English verb to grab for a lot of weird things. You

از فعل انگلیسی برای گرفتن چیزهای عجیب و غریب استفاده می کنیم.

could even say oh I'm going to grab some breakfast then I'm

حتی می توانید بگویید اوه من می خواهم صبحانه بخورم و سپس

going to grab a shower. It's very informal though. Normally

دوش بگیرم. هر چند خیلی غیر رسمی است. معمولاً

I would say I'm going to have breakfast at seven. I'm going

می گویم ساعت هفت صبحانه می خورم.

to take a shower at 730 or I'm going to have a shower at 7

ساعت 730 دوش می گیرم یا 7

thirty. And of course a shower is water and use soap to clean

و 30 می روم. و البته دوش آب است و برای تمیز کردن خود از صابون استفاده

yourself. So that when you go to work that day you you smell

کنید. به طوری که وقتی آن روز سر کار می روید بوی

fresh and clean. Now if you like to have a bath or take a

تازگی و تمیزی به مشام می رسد. حالا اگر دوست دارید حمام کنید یا

bath it's the same verb. If you like to sit in the bath you

غسل کنید همان فعل است. اگر دوست دارید در حمام بنشینید،

could say oh I'm going to eat breakfast and then I'm going to

می توانید بگویید اوه من می روم صبحانه می خورم و بعد می روم

have a bath or I'm going to take a bath. And then there's a

حمام می کنم یا می روم حمام. و سپس یک

whole bunch of other things you do depending on who you are.

دسته کلی از کارهای دیگر وجود دارد که بسته به اینکه چه کسی هستید انجام می دهید.

You might put on makeup. You might brush your teeth. You

ممکن است آرایش کنید. ممکن است دندان های خود را مسواک بزنید.

might shave. You might comb your hair. You might brush your

ممکنه اصلاح کنی ممکن است موهایتان را شانه کنید. ممکن است موهایتان را برس

hair. By the way this this is a comb and this is a brush. So

بزنید. به هر حال این یک شانه است و این یک برس است. بنابراین

there are a lot of things you do usually right before you go

کارهای زیادی وجود دارد که معمولاً درست قبل از رفتن

to work or go to school if you leave the house. Um you might

به محل کار یا رفتن به مدرسه در صورت ترک خانه انجام می دهید. اوم ممکن است

comb your hair, brush your teeth. Um you might cut your

موهایتان را شانه کنید، دندان هایتان را مسواک بزنید. اوم ممکن است ناخن هایت را کوتاه

fingernails. Uh you might put on makeup etcetera etcetera.

کنی اوه شما ممکن است آرایش کنید و غیره.

That's why I put etcetera up here because there are many

به همین دلیل موارد دیگر را اینجا قرار دادم زیرا

things that you do at that time of the day. And then you get

کارهای زیادی وجود دارد که شما در آن زمان از روز انجام می دهید. و بعد

dressed. Um so in the morning after I'm after I've had a

لباس می پوشی اوم صبح بعد از اینکه

shower. I like to get dressed. So this morning as well I got

دوش گرفتم. من دوست دارم لباس بپوشم پس امروز صبح هم

dressed about half an hour ago. I put on this white shirt. I

حدود نیم ساعت پیش لباس پوشیدم. من این پیراهن سفید را پوشیدم.

put on my watch. I put on my wedding ring. So notice to get

ساعتم را گذاشتم. حلقه ازدواجم را زدم بنابراین توجه به

dressed is the general term. You get dressed in the morning.

لباس پوشیدن اصطلاح کلی است. صبح لباس می پوشی

But when you Talk about individual items you use the

اما وقتی در مورد موارد جداگانه صحبت می کنید، از

verb to put on. So I put on my shirt. I put on my pants. I put

فعل برای قرار دادن استفاده می کنید. پس پیراهنم را پوشیدم. شلوارم را پوشیدم.

on my socks. I put on my underwear first. I put on my

جوراب هایم را پوشیدم. اول لباس زیرم را پوشیدم. ساعتم را گذاشتم

watch. I put on my ring. And so now I am dressed. So that is

. حلقه ام را گذاشتم و حالا من لباس پوشیده ام. بنابراین این

definitely one of the things that you do when you talk about

قطعاً یکی از کارهایی است که وقتی در مورد

your daily routine. You get dressed. You put on your

کارهای روزمره خود صحبت می کنید انجام می دهید. تو لباس بپوش تو لباساتو

clothes. After you get dressed you will most likely make a

بپوش بعد از اینکه لباس پوشیدی به احتمال زیاد ناهار درست می کنی

lunch. I like to make a lunch everyday. I like to pack a

. من دوست دارم هر روز یک ناهار درست کنم . من دوست دارم هر روز یک ناهار را بسته بندی کنم

lunch everyday. These mean the same thing. Okay? So if I say

. اینها به همین معناست. باشه؟ بنابراین اگر

after I have a shower I go to the kitchen and I make a lunch.

بگویم بعد از دوش گرفتن به آشپزخانه می روم و ناهار درست می کنم.

Um or I go to the to the kitchen to pack a lunch. It

اوم یا من به آشپزخانه می روم تا ناهار را جمع کنم.

means I'm going to make a sandwich I might get a banana.

یعنی قراره ساندویچی درست کنم شاید یه موز بگیرم.

I might get some fruit or vegetables and put them in a

ممکن است مقداری میوه یا سبزی بگیرم و آنها را در یک

lunch bag and I will take them to work. Because I don't like

کیسه ناهار بگذارم و آنها را به محل کار ببرم. چون دوست

to buy lunch. I like to make a lunch. I like to pack a lunch.

ندارم ناهار بخرم. دوست دارم ناهار درست کنم. من دوست دارم یک ناهار را بسته بندی کنم.

Interesting thing with English. If it's lunch time you would

یه چیز جالب با انگلیسی اگر وقت ناهار باشد می

say I'm going to make lunch. But when you get a lunch ready

گویید من می روم ناهار درست کنم. اما وقتی

in the morning to take to work or to take to school you say

صبح ناهار را برای رفتن به محل کار یا مدرسه آماده می‌کنید،

you go you make a lunch or you pack a lunch. And then you need

می‌گویید که می‌روید یک ناهار درست می‌کنید یا یک ناهار را بسته‌بندی می‌کنید. و سپس باید

to grab your things. This is a general term. And I do use it

وسایل خود را بردارید. این یک اصطلاح کلی است. و من هر روز صبح از آن استفاده می کنم

every morning. Like I grab my phone. I grab my keys. I grab

. مثل اینکه گوشیم را برداشتم کلیدهایم را می گیرم

my wallet. Um I make sure that I put on my wedding ring and

کیف پولم را می گیرم. اوم، من مطمئن هستم که حلقه ازدواجم را می زنم و

put on my watch. But I grab my laptop. I grab my lunch because

ساعتم را می گذارم. اما لپ تاپم را می گیرم. ناهارم را می گیرم چون

I made my lunch earlier or I packed it. So I grab all of my

ناهار را زودتر درست کرده ام یا بسته بندی کرده ام. بنابراین تمام وسایلم را

things and then I get in my vehicle. And that's exactly how

برداشتم و سپس سوار وسیله نقلیه ام می شوم. و این دقیقاً همان طور است که

you would say it. Um I'm leaving in 5 minutes. I'm just

شما آن را می گویید. اوه من 5 دقیقه دیگه میرم من

going to grab my things and then I'm going out to the van.

فقط می روم وسایلم را بردارم و سپس به سمت ون می روم.

You'll hear me say that to my children. Uh and then I head to

شما می شنوید که من این را به فرزندانم می گویم . اوه و بعد میرم سر

work or I go to work. You could use either of these. Both mean

کار یا میرم سر کار. می توانید از هر کدام از اینها استفاده کنید. هر دو به این معنی است

that you are basically going from your house or home to your

که شما اساساً از خانه یا خانه خود به

place of work. It might be school as well. But you might

محل کار خود می روید. شاید مدرسه هم باشه اما ممکن است

say I'm going to head to work. Jen might say to me what time

بگویید من می روم سر کار. جن ممکن است به من بگوید امروز چه ساعتی

are you going to head to work today? What time are you going

می روی سر کار؟ ساعت چند میخوای

to go to work? And I'll just say oh I'm going head to work.

بری سر کار؟ و من فقط می گویم اوه من می روم سر کار.

Today I'm going to head to work at ten. Um yesterday I headed

امروز ساعت ده میرم سر کار . اوم دیروز

to work at around eight in the morning. So when you head to

حدود هشت صبح به سر کار رفتم. بنابراین وقتی به سر

work or go to work it means the same thing. It means that you

کار می روید یا سر کار می روید به همین معنی است. یعنی شما

are basically leaving your house and going to work. And

در اصل خانه خود را ترک می کنید و می روید سر کار. و

maybe you need to go to school. I know some of you are still

شاید لازم باشد به مدرسه بروید. می دانم که برخی از شما هنوز

students. So it not everyone will be going to work everyday.

دانشجو هستید. بنابراین همه افراد هر روز سر کار نخواهند بود.

Some of you will go to school. In order to learn things. If

برخی از شما به مدرسه خواهید رفت. به منظور یادگیری چیزها. اگر

you're a parent you might need to drop the kids off. We also

پدر و مادر هستید، ممکن است لازم باشد بچه ها را رها کنید. ما همچنین

some Times say that you need to drop off the kids. Basically my

برخی از بارها می گویند که شما باید بچه ها را رها کنید. اصولا

kids go on a bus. My younger kids go on a bus. My older kids

بچه های من سوار اتوبوس می شوند. بچه های کوچکتر من سوار اتوبوس می شوند. بچه های بزرگترم

come to school with me. Um but if they need to be at school at

با من به مدرسه می آیند. امم، اما اگر آنها باید در یک زمان خاص در مدرسه باشند،

a certain time I might need to drop them off. So to drop off

ممکن است لازم باشد آنها را رها کنم. بنابراین رها

the kids means to bring your kids to school. Which by the

کردن بچه ها به معنای آوردن بچه ها به مدرسه است. که اتفاقا

way you could say that too. You could say I need to bring my

شما هم می توانید آن را بگویید. می توانید بگویید من باید

kids to school tomorrow morning. Or I need to drop the

فردا صبح بچه هایم را به مدرسه بیاورم . یا باید

kids off at school. It just means to give a ride. And then

بچه ها را در مدرسه رها کنم. این فقط به معنای سوار شدن است. و پس از آن

you might need to drive to work. Um maybe you drive by

ممکن است لازم باشد به سمت محل کار خود رانندگی کنید. اوم شاید خودت رانندگی

yourself. Maybe you carpool which is when you drive to work

کنی شاید زمانی که به سمت کار

with other people. You could also use carpool as a verb. You

با افراد دیگر رانندگی می کنید، کارپول می کنید. همچنین می توانید از carpool به عنوان فعل استفاده کنید. شما

can say I carpool to work. Which means that you go to work

می توانید بگویید که من به کارپول می روم. این بدان معناست که شما

with other people. Maybe to save money. Because gas is so

با افراد دیگر سر کار می روید. شاید برای صرفه جویی در پول. چون گاز

expensive right now. This might be required. Um in order to

الان خیلی گرونه این ممکن است مورد نیاز باشد. امم برای

have a balanced budget and not run out of money. You might

اینکه بودجه متعادلی داشته باشید و پولتان تمام نشود. شاید

need to drive to work with other people. Or you might take

لازم باشد برای کار با افراد دیگر رانندگی کنید. یا ممکن است

the bus. You might take the train. You might take the

سوار اتوبوس شوید. ممکن است سوار قطار شوید. ممکن است

subway. You might take the metro. We use the verb to take

سوار مترو شوید. ممکن است سوار مترو شوید. ما

in most of these situations. I take the bus to work. I take

در بیشتر این موقعیت ها از فعل گرفتن استفاده می کنیم. با اتوبوس می روم سر کار.

the train to work. I take the subway. I take the metro. Now

با قطار می روم سر کار. سوار مترو می شوم. سوار مترو می شوم. در حال حاضر

again a bus is definitely this vehicle here. A train is on a

دوباره یک اتوبوس قطعا این وسیله نقلیه اینجاست. یک قطار در

track with a whole bunch of cars and it's usually above

مسیری است که تعداد زیادی ماشین دارد و معمولاً بالای

ground. A subway is usually below ground. And a metro is

زمین است. مترو معمولاً زیر زمین است. و مترو

just another name for a subway. It really depends on the city

فقط نام دیگری برای مترو است. این واقعا به

you're in. Um I know in Toronto they have the go train. And

شهری که در آن هستید بستگی دارد. و

they have the subway. So there's two different ways to

مترو دارند. بنابراین دو راه متفاوت برای

travel. But instead of driving to work you might take the bus.

سفر وجود دارد. اما به جای رانندگی به محل کار، ممکن است سوار اتوبوس شوید.

You might take the train. You might take the subway. You

ممکن است سوار قطار شوید. ممکن است سوار مترو شوید.

might take the metro. And then you get to work. Um I find this

ممکن است سوار مترو شوید. و سپس به کار می پردازید. اوم، به نظر من

is a funny phrase though. Um you could say Bob what time do

این یک عبارت خنده دار است. اوم شما می توانید بگویید باب چه ساعتی به سر

you get to work? And I could say I like to get to work at 9

کار می روید؟ و می توانم بگویم دوست دارم ساعت 9

AM or I like to get to work at 10 thirty. But if you say to

صبح به سر کار بروم یا دوست دارم ساعت 10 و 30 به سر کار بروم . اما اگر به کسی بگویید

someone get to work it means you want them to start working.

دست به کار شوید به این معنی است که می خواهید کار را شروع کند.

Hopefully I didn't confuse you there. What I'm trying to talk

امیدوارم آنجا شما را گیج نکرده باشم. چیزی که من

about here is we use the phrase to get to work to arrive at

در اینجا می‌خواهم درباره آن صحبت کنم این است که از عبارت رسیدن به کار برای رسیدن به محل

work in the same way. Um Joe likes to get to work at 8 AM.

کار به همان روش استفاده می‌کنیم. ام جو دوست دارد ساعت 8 صبح به محل کار برود.

Joe likes to arrive at work at 8 AM. Both of those sentences

جو دوست دارد ساعت 8 صبح سر کار حاضر شود . بنابراین هر دوی این جملات

have thus Meaning. It just means the moment you actually

دارای معنی هستند. این فقط به معنای لحظه ای است که شما واقعاً

walk in the door at work. And then you need to say hi. It's

در محل کار وارد در می شوید. و سپس شما باید سلام کنید. این

just really nice. If you have co-workers after you get to

فقط واقعا خوب است. اگر بعد از رسیدن به محل کار، همکارانی

work after you arrive at work it's nice to say hi. It's nice

دارید، خوب است که سلام کنید. سلام خوب است

to say hello. How's it going? Pretty good how are you? I

. اوضاع چطوره؟ خیلی خوبه چطوری؟

think if you watched my video earlier this week you'll

فکر می‌کنم اگر ویدیوی من را در اوایل این هفته تماشا کنید، متوجه خواهید شد

realize that most of the simple greetings are the greetings we

که بیشتر احوالپرسی‌های ساده، احوالپرسی‌هایی هستند که ما

use. When I get to work I say hi. I say hello. I say how's it

استفاده می‌کنیم. وقتی به سر کار می رسم سلام می کنم . من سلام می کنم. میگم

going? I say how are you doing today? Um I say how are you?

چطوره؟ میگم امروز چطوری؟ اوم میگم چطوری؟

Those are all just very common. Probably how's it going? Uh

همه آنها بسیار رایج هستند. احتمالاً چطور است؟

according to the stats I kept. How's it going? It's probably

با توجه به آماری که نگه داشتم اوضاع چطوره؟ این احتمالاً

one of the most common ways to say hi. Hey how's it going?

یکی از رایج ترین راه ها برای سلام کردن است. هی چطوره؟

Pretty good. How are you? That's your standard English

خیلی خوب. چطور هستید؟ این سلام استاندارد انگلیسی شما

greeting at work. But when you get to work it's nice to say hi

در محل کار است. اما وقتی به سر کار می‌رسی، خوب است که به همه سلام کنی

to everyone. And then I've jumped forward of the day.

. و سپس من روز به جلو پریده ام.

Obviously you're going to do some work. But at a certain

معلومه که قراره یه کاری انجام بدی اما در یک

point in the day you're going to take a break or you're going

نقطه خاص از روز شما قرار است یک استراحت داشته باشید یا

to take a coffee break. So usually in a normal workplace

یک استراحت قهوه بگیرید. بنابراین معمولاً در یک محل کار معمولی

around 10 AM you'll have a 10 or 15 minute break. This is

حدود ساعت 10 صبح، 10 یا 15 دقیقه استراحت خواهید داشت. این

pretty standard in North America. You start work at

در آمریکای شمالی کاملاً استاندارد است . ساعت

seven or eight or 9. And midway through the morning you take a

هفت یا هشت یا 9 کار را شروع می‌کنید. و نیمه‌های صبح یک

coffee break or you take a break. We've called them coffee

استراحت قهوه یا استراحت می‌کنید . ما آنها را استراحت قهوه نامیده ایم

breaks but not everyone drinks coffee anymore. But it can

اما دیگر همه قهوه نمی نوشند. اما هنوز هم می

still be a common term. When I was a construct worker we would

تواند یک اصطلاح رایج باشد. زمانی که من یک کارگر ساختمانی بودم،

take a coffee break at 10 AM and at 2: 30 PM in the

ساعت 10 صبح و

afternoon. It was really nice. And then at a certain part of

14:30 بعد از ظهر یک استراحت قهوه می‌گرفتیم. واقعا قشنگ بود و سپس در قسمت خاصی

the day you're going to eat lunch or you're going to have

از روز ناهار می خورید یا ناهار می خورید

lunch. You can use both verbs again. Um at my work we

. می توانید دوباره از هر دو فعل استفاده کنید. اوم در محل کار من

actually eat lunch at 11 forty-five. We have lunch at

در واقع ناهار را ساعت 11 چهل و پنج می خوریم. ساعت 114-5 ناهار می

114-five. We have an early lunch at school at my work. Um

خوریم. ما یک ناهار زود در مدرسه در محل کارم می خوریم. اوم،

so if you are someone who likes to pack a lunch if you like to

پس اگر کسی هستید که دوست دارید یک ناهار را بسته بندی کنید، اگر دوست

make a lunch and you bring it to work at lunch time you will

دارید یک ناهار درست کنید و آن را سر وقت ناهار به محل کار بیاورید، ناهار می

eat lunch or you will have lunch. So both of those are

خورید یا ناهار می خورید . بنابراین هر دوی آنها

common very common verbs. If you were to ask someone you

افعال بسیار رایجی هستند. اگر بخواهید از کسی بپرسید

could say hey what time are you going to eat lunch today? Or

می توانید بگویید هی امروز چه ساعتی ناهار می خورید؟ یا

what time are you going to have lunch today? Um do you want to

امروز چه ساعتی قرار است ناهار بخورید؟ اوم میخوای

eat lunch together? Do you want to have lunch together? And

باهم ناهار بخوریم؟ میخوای با هم ناهار بخوریم؟ و

then here we are. We're at the end of the of the work day

سپس ما اینجا هستیم. ما در پایان روز کاری هستیم

already to finish work. At a certain point in your day maybe

تا کار را تمام کنیم. در یک نقطه خاص از روزتان، ممکن است

at four o'clock or five o'clock depending on where you work you

ساعت چهار یا پنج بعد از ظهر بسته به جایی که کار می

will finish It's really nice to finish work at the same time

کنید، تمام کنید. واقعاً خوب است که هر روز در یک ساعت مشخص کار را

every day. Um if someone said to you hey do you want to go

تمام کنید. اوم اگر یکی به شما می گفت هی می خواهید

out after work and if they didn't know when you were done

بعد از کار بیرون بروید و اگر نمی دانست

they might say what time do you finish work and you could say

چه زمانی کار شما تمام شده است می تواند بگوید چه ساعتی کار را تمام می کنید و شما می توانید بگویید

oh I finish work at four o'clock. Or I today I'm not

آه من ساعت چهار کار را تمام می کنم . یا من امروز قرار نیست

going to finish work until five. So basically this just

تا پنج کارم را تمام کنم . بنابراین اساساً این فقط

means the end of your work day. And then it's nice to say

به معنای پایان روز کاری شماست. و بعد از آن خداحافظی خوب است

goodbye. So when you get to work it's nice to say hello.

. بنابراین وقتی به سر کار می‌رسی، سلام کردن خوب است.

It's nice to say how's it going to people. But when you leave

خوب است که بگوییم اوضاع برای مردم چگونه است. اما وقتی

the workplace it's nice to say goodbye to your colleagues as

محل کار را ترک می کنید، خوب است که با همکاران خود نیز خداحافظی کنید

well. You might do this by saying see you tomorrow. That's

. ممکن است این کار را با گفتن اینکه فردا می بینمت انجام دهید. این

probably the most common way to say goodbye. You could say

احتمالاً رایج ترین راه برای خداحافظی است.

goodbye or you could say bye. Um but I think for me and this

می توانی خداحافظی کنی یا خداحافظی کنی. اما من فکر می کنم برای من و این

might be different in other places in the world. When I

ممکن است در جاهای دیگر دنیا متفاوت باشد. وقتی

leave work I almost always say see you tomorrow or if it's

کار را ترک می کنم تقریباً همیشه می گویم فردا می بینمت یا اگر

Friday I'll say see you Monday. Or have a good weekend like

جمعه باشد می گویم دوشنبه می بینمت. یا آخر هفته خوبی داشته باشید

later today on a Friday. I might say bye everyone. Have

مثل امروز جمعه. شاید بگم با همه خداحافظ

have a good weekend. I might say that as my way of saying

آخر هفته خوبی داشته باشید شاید بتوانم این را به عنوان روشی برای

goodbye to my colleagues. And then if you have kids you might

خداحافظی با همکارانم بگویم. و سپس اگر بچه دارید، ممکن است

need to pick up the kids. So if you are someone who earlier

لازم باشد بچه ها را بردارید. بنابراین اگر شما فردی هستید که قبلاً

used the phrase drop off the kids. If you had to drop the

از این عبارت استفاده کرده اید بچه ها را رها کنید. اگر مجبور شدید

kids off at school. Or if you had to drop off the kids at

بچه ها را در مدرسه رها کنید. یا اگر مجبور شدید بچه ها را در مدرسه رها کنید

school. Couple ways of saying it. You might need to pick up

. چند راه برای گفتن آن ممکن است لازم باشد

the kids at the same time. Or sorry at a later time. You

همزمان بچه ها را بردارید. یا بعدا متاسفم

might have to go and you might need to pick up the kids from

ممکن است مجبور شوید بروید و ممکن است لازم باشد بچه ها را از

school or from daycare or from wherever they are. And then if

مدرسه یا از مهدکودک یا از هر کجا که هستند ببرید. و

you have fun colleagues and if you have extra time you might

اگر با همکارانتان سرگرم هستید و اگر وقت اضافی دارید، ممکن است

go out after work. I don't do this very often. I do this

بعد از کار بیرون بروید. من این کار را زیاد انجام نمی دهم . من این کار را

maybe twice a year. Twice a year someone at work might say

شاید دو بار در سال انجام دهم. دو بار در سال یک نفر در محل کار ممکن است بگوید

hey Bob we're going to go out after work. We're going to have

هی باب ما بعد از کار می رویم بیرون. قرار است

beer and wings. Do you want to come with? And then some

آبجو و بال بخوریم. میخوای باهاش ​​بیای؟ و بعد از آن برخی از

colleagues and myself we might go out after work. To have a

همکاران و من ممکن است بعد از کار بیرون برویم. برای خوردن

little snack to have something to drink. Um I used to do this

یک میان وعده برای نوشیدن چیزی. اوم من وقتی کوچکتر بودم این کار

a lot more when I was younger. But I think when you get older

را خیلی بیشتر انجام می دادم. اما فکر می‌کنم وقتی بزرگتر

and you have kids and you have a lot of stuff to do a lot of

می‌شوی و بچه‌دار می‌شوی و کارهای زیادی برای انجام دادن کارهای زیادی داری

errands. Uh you don't do this as often. But younger people

. اوه شما این کار را اغلب انجام نمی دهید . اما افراد جوان

often will go out after work. Maybe once a month they'll say

اغلب بعد از کار بیرون می روند. شاید ماهی یک بار

hey we're going to go out and get some food. Do you want to

بگویند می رویم بیرون و غذا می گیریم. می خوای

come? And usually Bob the Canadian says no. I'm a boring

بیای؟ و معمولا باب کانادایی می گوید نه. من فکر می کنم یک همکار خسته کننده

colleague I think. I should go out after work with my

هستم. من باید بعد از کار بیشتر با همکارانم بیرون بروم

colleagues more often. Uh and then you go home. Uh plain and

. اوه و بعد تو برو خونه آه ساده و

simple. This is how you say it. Um okay I'm done work. I'm

ساده اینجوری میگی اوم باشه کارم تموم شد من

going to go home. Uh at the end of the work day when I finish

می روم به خانه. اوه در پایان روز کاری وقتی کارم تمام شد

work I go home. It's really nice to go home after a long

به خانه می روم. واقعاً خوب است که بعد از یک روز کاری طولانی به خانه بروید

day at work. So simply the opposite of going to work or

. بنابراین به سادگی برعکس رفتن به سر کار یا

heading to work is that you're going to go home. In fact you

رفتن به محل کار این است که شما به خانه می روید. در واقع

could say I'm going to head home. Okay. Um I might be on

می توانید بگویید من به خانه برمی گردم . باشه. اوم ممکن

the phone with Jen and I might say hey I just have a few

است با جن در تماس باشم و بگویم هی من فقط چند

things left to do at work and then I'm going to head home.

کار باقی مانده که باید در محل کار انجام دهم و سپس به خانه بروم.

Okay so I'll see you in 15 minutes. Or something like

باشه پس 15 دقیقه دیگه میبینمت یا چیزی شبیه به

that. So to go home at the end of the day the thing you do

آن. بنابراین برای رفتن به خانه در پایان روز کاری که شما انجام می دهید

when you are all done your work day. And then of course you

زمانی که شما تمام روز کاری خود را انجام دهید . و البته

might before you go home you might need to run errands. You

ممکن است قبل از اینکه به خانه بروید ممکن است نیاز داشته باشید کارهایی را انجام دهید.

might need to run some errands. So this is the act of doing all

ممکن است نیاز به انجام برخی کارها داشته باشید. بنابراین این عمل انجام تمام

the little things in life that you don't do everyday but you

کارهای کوچک در زندگی است که هر روز انجام نمی

do quite often. You need to get groceries. You need to get your

دهید اما اغلب انجام می دهید. باید مواد غذایی تهیه کنید. شما باید نامه خود را دریافت کنید

mail. You might need to pick up your laundry if it's at the if

. اگر لباس‌های شسته‌شده‌تان در خشک‌شویی است، ممکن است لازم باشد آن‌ها را بردارید

you if it's at the dry cleaner. I don't do that. I do my own

. من این کار را نمی کنم. من خودم در خانه شستن لباس هایم را انجام می دهم

laundry at home. Um you might need to pick your dog up. Maybe

. امم شاید لازم باشه سگت رو ببری شاید

you bring your to a place that takes care of it during the

شما خود را به مکانی بیاورید که در طول روز از آن مراقبت می کند

day. We don't do that but some people do. You might need to

. ما این کار را نمی کنیم، اما برخی از مردم انجام می دهند. شاید لازم باشد

just do a few errands. You might need to go to the bank.

فقط چند کار را انجام دهید. شاید لازم باشد به بانک بروید.

You might need to do all of the typical things that you might

ممکن است لازم باشد تمام کارهای معمولی را که ممکن

need to do throughout the week. So to get changed. When I get

است در طول هفته انجام دهید، انجام دهید. بنابراین برای تغییر. وقتی به

home I like to get changed. I wear a shirt with a collar to

خانه می روم دوست دارم عوض شوم. برای سرکار پیراهن یقه می پوشم

work. And I wear like dress pants they're called. I don't

. و من مثل شلوار لباسی که به آنها می گویند می پوشم. من

wear jeans to work. But in order to feel comfortable I

برای سر کار شلوار جین نمی پوشم. اما برای اینکه احساس راحتی کنم

like to just wear jeans and a T-shirt. So when I get home I

دوست دارم فقط شلوار جین و تی شرت بپوشم. بنابراین وقتی به خانه می روم

like to get changed. To get changed means to put different

دوست دارم عوض شوم. عوض شدن یعنی

clothes on. Um I think this is a very common thing for people.

پوشیدن لباس های مختلف. ام من فکر می کنم این یک چیز بسیار رایج برای مردم است.

Um people come home from work. Maybe they're wearing a tie or

اوه مردم از سر کار به خانه می آیند. شاید کراوات

a dress or a skirt. They're wearing some very formal

یا لباس یا دامن به تن دارند. آنها چند لباس بسیار رسمی

clothing. And when they get home in order to relax they

پوشیده اند. و وقتی برای استراحت به خانه می‌رسند،

like to get changed. So they just like to we say it this way

دوست دارند عوض شوند. بنابراین آنها فقط دوست دارند گاهی اوقات ما هم اینطور بگوییم

too sometimes. I just like to throw on jeans and a T-shirt.

. من فقط دوست دارم شلوار جین و تی شرت بپوشم.

Uh and sit on the couch and have a cup of tea. So this guy

اوه و روی مبل بنشین و یک فنجان چای بنوش. بنابراین این مردی

I imagine came home from work and decided wanted to get

که تصور می‌کنم از سر کار به خانه آمد و تصمیم گرفت که لباسش را

changed so he put on a T-shirt, a comfy shirt, and a pair of

عوض کند، بنابراین یک تی شرت، یک پیراهن راحت و یک

jeans. I like to make supper or I like to make dinner. Again I

شلوار جین پوشید. دوست دارم شام درست کنم یا شام درست کنم. باز هم من

use these words the same way. Um Jen and I usually make

از این کلمات به همین صورت استفاده می کنم. من و ام جن معمولا

dinner around four thirty. We like to make supper around 430

حدود ساعت چهار و نیم شام درست می کنیم. ما دوست داریم شام را حدود 430 درست کنیم

and then we like oh that's the wrong slide. This is the one.

و بعد دوست داریم اوه این اسلاید اشتباه است. این یکی است.

We like to eat dinner or eat supper around five or 530. So

ما دوست داریم شام بخوریم یا شام بخوریم حدود پنج یا 530.

to make supper means to cook supper. You could also say

بنابراین شام درست کردن به معنای پختن شام است. شما همچنین می توانید این را

that. Um but generally we use the word make because it's a

بگویید. اوم اما به طور کلی ما از کلمه make استفاده می کنیم زیرا

very general generally general It's a very general word. Um

این یک کلمه کلی است. اوم

usually everyday Jen will make supper around 430 or five. Um

معمولا هر روز جن در حدود ساعت 430 یا 5 شام درست می کند.

most days Jen makes supper in the winter. But in the summer

خیلی روزها جن در زمستان شام درست می کند . اما در تابستان

when Jen's busy on the farm I usually make supper. I'm

که جن در مزرعه مشغول است من معمولا شام درست می کنم. من

usually the one who makes dinner. Um but it's to prepare

معمولاً کسی هستم که شام ​​درست می کنم. اوم اما این برای آماده کردن

food. That's what that would mean. To and then sometimes you

غذا است. معنی آن همین است . به و سپس گاهی اوقات به شما

order take out or you get take out. So in Canada we would call

دستور می دهید که بیرون بیاورید یا دریافت می کنید. بنابراین در کانادا ما

this take out. Um we might even say you might order delivery.

این را می نامیم بیرون. اوم حتی ممکن است بگوییم که شما ممکن است تحویل سفارش دهید.

Which means you get a pizza delivered to your house.

این بدان معناست که شما یک پیتزا به خانه خود تحویل می گیرید.

Takeout is when you make a phone call Or you order online

بیرون‌بر زمانی است که تماس تلفنی برقرار می‌کنید یا آنلاین سفارش می‌دهید

and then you go to the restaurant and pick your food

و سپس به رستوران می‌روید و غذای خود

up in boxes. And then you take it home to eat it. So you might

را در جعبه‌ها می‌چینید. و سپس آن را به خانه می برید تا بخورید. بنابراین ممکن است

order take out or get take out. I think in Britain they call it

دستور خارج کردن یا برداشتن را بدهید. فکر می کنم در بریتانیا به آن

take away. Um but in Canada in my area at least we call it

می گویند take away. اوم، اما در کانادا، در منطقه من، حداقل ما آن

take out. Um sometimes Jen and I will order take out or we'll

را خارج کردن می نامیم. امم گاهی من و جن دستور می دهیم بیرون بیاوریم یا بیرون می

get take out and then we'll eat restaurant food at home. Uh we

آوریم و بعد در خانه غذای رستوران می خوریم. اوه ما قبلاً

talked about eating dinner and eating supper already so I'll

در مورد شام خوردن و شام خوردن صحبت کردیم، بنابراین من ادامه می

move on. Uh and then you need to do the dishes or you need to

دهم. اوه و بعد باید ظرف ها را بشورید یا باید

wash the dishes. Uh some people are lucky and they have a

ظرف ها را بشویید. اوه بعضی از افراد خوش شانس هستند و

dishwasher. I do not have a dishwasher. Uh so after supper

ماشین ظرفشویی دارند. من ماشین ظرفشویی ندارم. اوه پس هر شب بعد از شام

every night we do the dishes. So that means we put soap and

ما ظرف ها را می شستیم. پس یعنی ما آب و صابون را

water in the sink. Uh we put the dishes in and then we wash

در سینک قرار می دهیم. ظروف را می گذاریم و بعد می شوییم

and scrub them and rinse them and dry them. So after we eat

و می ساییم و آبکشی می کنیم و خشک می کنیم. بنابراین بعد از خوردن

supper we will do the dishes. A very common activity that many

شام، ظرف ها را می شستیم. یک فعالیت بسیار رایج که

do after they eat. You need to I think they call this the

بسیاری پس از خوردن غذا انجام می دهند. من فکر می کنم که آنها به این می گویند

washing up in Britain. Don't quote me on British English

شستشو در بریتانیا. با این حال از من در مورد انگلیسی بریتانیایی نقل قول

though. I'm just going by what I hear when I watch British

نکنید. وقتی تلویزیون بریتانیا را تماشا می‌کنم، فقط از چیزی که می‌شنوم استفاده می‌کنم

television. But we would say to do the dishes or to wash the

. اما می گوییم ظرف ها را بشوریم یا

dishes. So plates, cups, spoons, forks. Um and then to

ظرف ها را بشوییم. بنابراین بشقاب، فنجان، قاشق، چنگال. اوم و بعد برای

clean up the house. We don't do this every night. We actually

تمیز کردن خانه ما هر شب این کار را نمی کنیم. ما در واقع

do this more on the weekends. But usually we will sweep the

این کار را بیشتر در تعطیلات آخر هفته انجام می دهیم. اما معمولاً ما کف را جارو می کنیم

floor. When we do the dishes usually one person will sweep

. وقتی ظرف ها را می شستیم معمولاً یک نفر زمین را

the floor. And another person will wipe the table off or wipe

جارو می کند. و شخص دیگری میز را پاک می کند یا

off the table. On a Saturday though we will vacuum and we

از روی میز پاک می کند. هر چند روز شنبه جاروبرقی را می کشیم و

will do other types of cleaning. But often after

انواع دیگر نظافت را انجام می دهیم . اما اغلب بعد از

supper we will clean up the house. We will just tidy things

شام، خانه را تمیز می کنیم . ما فقط کمی چیزها را مرتب می

up a little bit. And then maybe you want to unwind. So this is

کنیم. و بعد شاید بخواهید آرام شوید. بنابراین این

an English verb that means to relax. So you might just sit in

یک فعل انگلیسی است که به معنای آرام کردن است. بنابراین ممکن است فقط روی

a chair and read a book. Uh you might just sit and chat for a

یک صندلی بنشینید و کتاب بخوانید. اوه شما ممکن است فقط کمی بنشینید و چت

little bit. But to unwind usually means to relax after

کنید. اما آرام شدن معمولاً به معنای استراحت پس از

work. Okay so after work after you've done some chores and

کار است. بسیار خوب، پس از پایان کار، پس از انجام برخی کارها و انجام

some errands when you finally sit down at the end of the day

برخی کارها، زمانی که بالاخره در پایان

you might sit down to unwind. Which just means to relax a

روز نشستید، ممکن است برای استراحت بنشینید. که فقط به معنای کمی آرامش است

little bit. Usually by six o'clock or 6 30 at night

. معمولاً تا ساعت شش یا 6 30 شب

especially in the I'm I'm able to just sit down and to unwind

به خصوص در من می توانم فقط بنشینم و

a little bit. I'm able to sit down and relax. It's a nice

کمی استراحت کنم. من می توانم بنشینم و استراحت کنم.

feeling. And you might sit down to watch the news. Maybe you're

حس خوبیه و ممکن است بنشینید و اخبار را تماشا کنید. شاید شما

someone who likes to watch the news. I used to watch the news

کسی باشید که دوست دارید اخبار را تماشا کنید . من زیاد اخبار می دیدم

a lot. I don't watch the news as much anymore. But this was

. من دیگه زیاد اخبار نگاه نمیکنم اما این

something that I used to do quite regularly after supper

کاری بود که من به طور منظم هر شب بعد از شام انجام می دادم

every night. And we still do a bit but I don't think as much

. و ما هنوز کمی انجام می دهیم، اما من به اندازه گذشته فکر

as we used to. Maybe you like to read book. Maybe that's one

نمی کنم. شاید دوست داری کتاب بخونی شاید این یکی

of the things you do to unwind. You take some time to sit and

از کارهایی باشد که برای آرام شدن انجام می دهید. شما برای نشستن و

read a book at night. Which of course I think you know what

خواندن کتاب در شب کمی وقت بگذارید. که البته فکر می کنم شما می دانید

reading a book is. Maybe you like to watch some TV. You

کتاب خواندن چیست. شاید دوست دارید کمی تلویزیون تماشا کنید.

might want to watch some Netflix. You might want to

ممکن است بخواهید مقداری نتفلیکس تماشا کنید . شاید بخواهید

watch some YouTube. All of those phrases are very common.

کمی یوتیوب تماشا کنید. همه آن عبارات بسیار رایج هستند.

Um sometimes I sit on my computer because I want to

اوم گاهی اوقات من روی رایانه خود می نشینم زیرا می خواهم

watch some YouTube videos or I want to watch Netflix or I

چند ویدیوی YouTube تماشا کنم یا می خواهم نتفلیکس را تماشا کنم یا می

want to watch another streaming service like Amazon Prime but

خواهم سرویس پخش دیگری مانند آمازون پرایم را تماشا کنم اما

sometimes you just want to watch TV or some TV to watch

گاهی اوقات شما فقط می خواهید تلویزیون یا تلویزیون تماشا کنید تا

Netflix or some Netflix or to watch YouTube videos or to

Netflix یا برخی از Netflix یا برخی از نتفلیکس را تماشا کنید. برای تماشای ویدیوهای YouTube یا

watch some YouTube videos. So hopefully you heard all those

تماشای برخی ویدیوهای YouTube. بنابراین امیدوارم که همه آن

variations there. And maybe you want to check social media.

تغییرات را در آنجا شنیده باشید. و شاید بخواهید رسانه های اجتماعی را بررسی کنید.

Maybe you really really enjoy grabbing your phone at night.

شاید واقعاً از گرفتن گوشی در شب واقعاً لذت ببرید.

There's the verb grab again. Just going to grab my phone and

دوباره فعل گرفتن وجود دارد. فقط گوشیم را بگیرم و

check Instagram. I'm just going to grab my phone and

اینستاگرام را چک کنم. من فقط می خواهم گوشیم را بردارم و

check Facebook. We use the verb to check a lot. Uh when we're

فیس بوک را چک کنم. ما از فعل برای بررسی زیاد استفاده می کنیم. وقتی

talking about social media. You could also say that someone's

در مورد رسانه های اجتماعی صحبت می کنیم. همچنین می‌توانید بگویید که کسی

on social media a lot like ah he's you know if you're talking

در رسانه‌های اجتماعی بسیار شبیه آه

about teenagers oh she's on social media all the time.

اوست.

That's the same as you know looking at Instagram or

این همان چیزی است که می دانید با نگاه کردن به اینستاگرام یا

Facebook or one of the other main social medias apps. And

فیس بوک یا یکی از برنامه های اصلی رسانه های اجتماعی دیگر. و

then eventually you're going to say good night. So you might

سپس در نهایت می خواهید شب بخیر بگویید. بنابراین ممکن است

say good night to your kids. Um you might say good night to

به فرزندانتان شب بخیر بگویید. ممکن است به همسرتان شب بخیر بگویید

your spouse. You might say good night to someone on the phone.

. ممکن است تلفنی به کسی شب بخیر بگویید.

Maybe you phone your mom or dad every night to say good night.

شاید شما هر شب با مادر یا پدرتان تماس بگیرید تا شب بخیر بگویید.

Um but one of the one of the last things you do at the end

اما یکی از آخرین کارهایی که در

of the day is that you say good night to people. And then

پایان روز انجام می دهید این است که به مردم شب بخیر می گویید. و سپس

you're going to get ready for bed. So when you get ready for

شما برای خواب آماده می شوید . بنابراین وقتی برای

bed this involves maybe putting on pajamas. This involves maybe

رختخواب آماده می‌شوید، ممکن است لباس خواب بپوشید. این ممکن است شامل

doing things like you're going to use the bathroom or go to

انجام کارهایی مانند استفاده از حمام یا رفتن

the bathroom. Um it includes things like maybe you're going

به حمام باشد. اوم شامل مواردی مانند شاید قرار است

to brush your teeth. Um there's a variety of things that you do

دندان هایتان را مسواک بزنید. امم، کارهای مختلفی

to get ready for bed. I know because I'm old one of the

برای آماده شدن برای خواب انجام می دهید. می دانم چون پیر هستم یکی از

things I do is I take my medication. So I have to take a

کارهایی که انجام می دهم این است که داروهایم را مصرف می کنم. بنابراین باید

pill every day and I do that at night. It's part of it's one of

هر روز یک قرص بخورم و این کار را در شب انجام می دهم . این بخشی از یکی

the things I do when I'm getting ready for bed. Um so

از کارهایی است که وقتی برای رختخواب آماده می شوم انجام می دهم . اوم پس

when I am done when I'm going to go to bed. I usually get

وقتی کارم تمام شد وقتی می خواهم بخوابم. من معمولا

changed. Um so I'm not going to describe what I wear to bed.

عوض میشم اوم پس من نمی خواهم آنچه را که در رختخواب می پوشم توصیف کنم.

But I get ready for bed by getting changed. I brush my

اما من با تعویض لباس آماده می شوم. من مسواک می زنم

teeth. I usually take my pill. Uh I usually go the bathroom or

. من معمولا قرصم را مصرف می کنم. اوه من معمولاً به حمام می روم یا

use the bathroom. Those are all the things that I do when I am

از حمام استفاده می کنم. اینها همه کارهایی هستند که وقتی برای خواب آماده می شوم انجام می دهم

getting ready for bed. So one of the last things you do is

. بنابراین یکی از آخرین کارهایی که انجام می دهید این است

you get ready for bed. And then you get in bed. So you can say

که برای خواب آماده می شوید. و سپس به رختخواب می روید. بنابراین می توانید بگویید

you get in bed. You go to bed. You get into bed. All of those

که در رختخواب می روید. تو برو بخواب. تو میری تو تخت همه آنها

are equally common in English. Uh at the end of your day you

در زبان انگلیسی به یک اندازه رایج هستند. در پایان روز شما

might also by the way have a shower or take a shower at

ممکن است دوش بگیرید یا شب ها دوش بگیرید

night. It can depend on what kind of work you do during the

. این می تواند به نوع کاری که در طول

day. When I'm teaching I have a shower in the morning. In the

روز انجام می دهید بستگی داشته باشد. وقتی دارم تدریس می کنم صبح دوش می گیرم. در

summer when I'm not teaching and I work on the farm I have a

تابستان که تدریس نمی کنم و در مزرعه کار

shower before I go to bed. So it depends how dirty your work

می کنم قبل از خواب دوش می گیرم. بنابراین بستگی دارد که کار شما چقدر کثیف

is. When you work on a farm you get dirty. Your hands get

باشد. وقتی در مزرعه کار می کنید کثیف می شوید.

dirty. Your neck gets dirty. Your everything gets dirty

دستات کثیف میشه گردنت کثیف میشه همه چیز شما کثیف می شود

because you're working outside. So you might have a shower at

زیرا بیرون کار می کنید. بنابراین ممکن است

the end of the day. And then you're going to get in bed. Get

در پایان روز دوش بگیرید. و بعد می روی در رختخواب.

into bed. Go to bed. And then you need to set your alarm

برو تو رختخواب برو بخواب. و سپس باید

clock or you need to set your alarm. I still have an old

ساعت زنگ دار خود را تنظیم کنید یا باید زنگ ساعت خود را تنظیم کنید . من هنوز یک

fashioned alarm clock. Most people these days just set an

ساعت زنگ دار قدیمی دارم. اکثر مردم این روزها فقط

alarm on their phone. But you need to set your alarm or you

زنگ ساعت را روی تلفن خود تنظیم می کنند. اما باید

need to set your alarm clock. Um if you need to get up early

زنگ ساعت خود را تنظیم کنید یا باید ساعت زنگ دار خود را تنظیم کنید. امم اگر نیاز دارید

the next morning. Maybe you don't. Maybe it's the weekend

صبح روز بعد زود بیدار شوید. شاید شما این کار را نکنید. شاید آخر هفته

then you want to make sure that your alarm is not set. Because

است و می خواهید مطمئن شوید که زنگ ساعت شما تنظیم نشده است. چون

you the worst thing for me is when the alarm clock goes off

تو بدترین چیز برای من زمانی است که ساعت زنگ ساعت 630 صبح شنبه خاموش می شود

at 630 on a Saturday morning and I don't need to get up. But

و من نیازی به بلند شدن ندارم. اما

sometimes you need to set your alarm or you need to set your

گاهی اوقات لازم است زنگ ساعت خود را تنظیم کنید یا باید زنگ ساعت خود را تنظیم کنید

alarm. I don't know who gets up at 9 AM but that must be really

. من نمی دانم چه کسی ساعت 9 صبح بیدار می شود، اما باید واقعاً

nice. And then the very very last thing that you will do is

خوب باشد. و سپس آخرین کاری که انجام خواهید داد این است

you will fall asleep. We sometimes say go to sleep. Like

که به خواب خواهید رفت. گاهی می گوییم بخواب. مثل

I go to sleep at 10 PM or I didn't yeah I think fall asleep

اینکه ساعت 10 شب به خواب می روم یا نخوابیدم، فکر می کنم به خواب رفتن

is the actual act of going from being awake to being asleep or

عمل واقعی رفتن از بیداری به خواب

to sleeping. So I think the very very last thing that most

یا خوابیدن است. بنابراین من فکر می کنم آخرین کاری که اکثر

people do in day is they will fall asleep. And then hopefully

مردم در روز انجام می دهند این است که به خواب می روند. و سپس

you don't toss and turn. Uh hopefully you don't have

امیدوارم شما پرتاب و چرخش نکنید. اوه امیدوارم

nightmares or bad dreams. Hopefully after you fall asleep

کابوس یا رویاهای بد نبینید. امیدواریم بعد از اینکه به خواب

you just drift off and have beautiful dreams about awesome

می روید، از خود دور شوید و رویاهای زیبایی در مورد

things in life. That would be really cool. But definitely the

چیزهای عالی در زندگی ببینید. آن باید خیلی جالب باشد. اما قطعا

last thing you do in your day in your daily routine is to

آخرین کاری که در روز انجام می دهید این است که به

fall asleep.

خواب بروید.