Describing Imprecise Numbers, Quantities, Amounts, and Measurements in English 🧮🔢📊

There are two silos behind me.

دو سیلو پشت سرم هست.

This silo is 20 meters tall, give or take.

این سیلو 20 متر ارتفاع دارد، بده یا بگیر.

This silo is 30 meters tall, give or take.

این سیلو 30 متر ارتفاع دارد، بده یا بگیر.

You'll notice I'm using the English phrase give

متوجه خواهید شد که من از عبارت انگلیسی give

or take because I'm giving you an imprecise

or take استفاده می کنم زیرا

measurement of the height of the silo.

اندازه گیری دقیقی از ارتفاع سیلو به شما می دهم.

In English, when we are imprecise, when we

در زبان انگلیسی، وقتی نادقیق هستیم، وقتی

are talking about numbers or temperature or things

در مورد اعداد یا دما یا چیزهایی که

we can measure, we sometimes use phrases so

می توانیم اندازه گیری کنیم صحبت می کنیم، گاهی اوقات از عباراتی استفاده می کنیم تا

people know we are saying approximately.

مردم بدانند که ما تقریباً داریم می گوییم.

This silo might be a little taller or a little shorter

این سیلو ممکن است کمی بلندتر یا کمی کوتاهتر

than that, but I think it's 20 meters, give or take.

از آن باشد، اما فکر کنم 20 متر باشد، بده یا بگیر.

It's approximately 20 meters.

تقریبا 20 متر است.

So in this English lesson, I will teach you 10 phrases,

بنابراین در این درس انگلیسی، 10 عبارت،

10 phrases that you can use when you are talking about

10 عبارتی را به شما آموزش می‌دهم که می‌توانید در مورد

things you can measure or count in an imprecise way.

چیزهایی که می‌توانید به روشی نادقیق اندازه‌گیری یا شمارش کنید، از آنها استفاده کنید.

So you might have noticed that

پس شاید متوجه شده باشید که

I'm wearing a jacket today.

من امروز کت پوشیده ام.

You might have noticed that it's not

شاید متوجه شده باشید که

summer anymore here, it's definitely fall.

اینجا دیگر تابستان نیست، قطعا پاییز است.

If you were to ask me what the

اگر بخواهید از من بپرسید دما چقدر

temperature is, I might say something like this.

است، ممکن است چیزی شبیه به این بگویم.

I think it's just over 10 degrees Celsius.

فکر کنم کمی بیشتر از 10 درجه سانتیگراد باشد.

Or I might say, oh, I think it's just under

یا می‌توانم بگویم، اوه، فکر می‌کنم فقط زیر

10 degrees Celsius, because I don't know the exact temperature,

10 درجه سانتی‌گراد است، زیرا دمای دقیق آن را نمی‌دانم،

but I can make a pretty good guess.

اما می‌توانم حدس خوبی بزنم.

When I'm wearing a jacket and I'm

وقتی کاپشن می پوشم و

comfortable, it's usually just over 10 degrees

راحت هستم، معمولاً دمای آن کمی بیشتر از 10 درجه

Celsius or just under 10 degrees Celsius.

سانتیگراد یا کمی کمتر از 10 درجه سانتیگراد است.

So again, when we're talking about things like the

بنابراین، وقتی در مورد چیزهایی مانند

weather, the temperature, when we don't know the exact

آب و هوا، دما صحبت می کنیم، زمانی که دمای دقیق را نمی دانیم

temperature, you can use phrases like just over or

، می توانید از عباراتی مانند کمی بیشتر یا

just under to give your best guess.

کمتر استفاده کنید تا بهترین حدس خود را ارائه دهید.

So sometimes I'm home with the kids

بنابراین گاهی اوقات من با بچه ها در خانه هستم

and Jen's off doing some errands.

و جن در حال انجام برخی از وظایف است.

And sometimes the kids might say,

و گاهی بچه ها ممکن است بگویند

when will mom be home?

مامان کی به خانه می آید؟

And I will say, in about 10

و من می گویم، در حدود 10

minutes or in about an hour.

دقیقه یا در حدود یک ساعت.

When you use the word about in front of a

وقتی از کلمه about در مقابل یک

number, you are saying that it is a good guess.

عدد استفاده می کنید، می گویید که حدس خوبی است.

You're saying that it is an approximate number.

شما می گویید یک عدد تقریبی است.

I don't know exactly when Jen's going to be

من دقیقا نمی دانم جن قرار است کی به

home, but I have a pretty good idea.

خانه برود، اما یک ایده بسیار خوب دارم.

Usually I know what errands she's doing

معمولاً می دانم که او چه کارهایی را انجام می دهد

and how long that will take.

و چقدر طول می کشد.

So I'll answer with the word about.

بنابراین من با کلمه در مورد پاسخ خواهم داد.

She'll be home in about 10 minutes.

حدود 10 دقیقه دیگر به خانه می آید.

She'll be home in about an hour.

او حدود یک ساعت دیگر به خانه می آید.

So last weekend I got to go

بنابراین آخر هفته گذشته مجبور شدم

to Toronto to a YouTube event.

برای یک رویداد YouTube به تورنتو بروم.

I'll put a picture or two here for you to see.

من یکی دو عکس را اینجا می گذارم تا ببینید.

And when I got home, Jen

و وقتی به خانه رسیدم، جن

asked how many people were there?

پرسید چند نفر آنجا بودند؟

And I said, I think there

و من گفتم، فکر می کنم

were close to 200 people there.

نزدیک به 200 نفر آنجا بودند.

So when you go to an event where there's lots

بنابراین وقتی به رویدادی می روید که در آن افراد زیادی وجود دارد

of people, you don't necessarily count all the people.

، لزوماً همه افراد را حساب نمی کنید.

That would be silly.

این احمقانه خواهد بود.

But when you look around, you kind of get a

اما وقتی به اطراف نگاه می کنید، به نوعی

good idea as to how many people were there.

ایده خوبی در مورد اینکه چند نفر آنجا بودند به دست می آورید.

And I think from talking to people and

و من فکر می کنم از صحبت با مردم و

knowing how many people were invited, I think

دانستن اینکه چند نفر دعوت شده اند، فکر می کنم

there were close to 200 people.

نزدیک به 200 نفر بودند.

Now, let's say someone told me they invited 200

حالا، فرض کنید یک نفر به من گفت که 200 نفر را دعوت کرده است

people and there was obviously more than that.

و واضح است که بیشتر از اینها بوده است.

I would probably say, oh, I think

من احتمالاً می گویم، اوه، فکر می کنم

there were more than 200 people there.

بیش از 200 نفر آنجا بودند.

So when you say close to 200, it means you're

بنابراین وقتی می گویید نزدیک به 200، به این معنی است که

guessing that there were a little bit less than that.

حدس می زنید که مقدار کمی کمتر از آن بوده است.

If you say there were more than 200, you're

اگر می گویید بیش از 200 نفر بودند، به این

thinking there was probably a few more than that.

فکر می کنید که احتمالاً تعداد کمی بیشتر از آن بوده است.

So when you're talking in imprecise ways about the

بنابراین وقتی به روش‌های نادقیق درباره

amount of people at an event, you can say

تعداد افراد حاضر در یک رویداد صحبت می‌کنید، می‌توانید

close to or you can say more than.

نزدیک یا بیشتر از آن بگویید.

While I was at the YouTube event, Jen and one

وقتی در رویداد YouTube بودم، جن و یکی

of my kids went to the Royal Agricultural Winter Fair.

از بچه‌هایم به نمایشگاه زمستانی رویال کشاورزی رفتند.

And while they were there, they saw a dog show.

و در حالی که آنها آنجا بودند، نمایش سگ را دیدند.

And a question you could ask about a dog

و سوالی که می توانید در مورد نمایشگاه سگ بپرسید

show is how many dogs were in the show.

این است که چند سگ در این نمایشگاه حضور داشتند.

Now, Jen didn't count all of them, but she could respond

حالا، جن همه آنها را به حساب نمی آورد، اما می توانست

by saying there were 10 or so dogs in the show,

با گفتن 10 یا بیشتر سگ در نمایش

or there were 10 or more dogs in the show.

یا 10 یا بیشتر سگ در نمایش پاسخ دهد.

So again, this is an imprecise way

بنابراین باز هم، این یک روش نادقیق

to give a number to someone.

برای دادن شماره به کسی است.

Jen didn't know exactly how many dogs were in the show, but

جن نمی‌دانست دقیقاً چند سگ در نمایشگاه حضور دارند، اما

she could answer by saying, oh, there were 10 or so dogs,

می‌توانست پاسخ دهد: اوه، 10 یا بیشتر سگ بودند

or there were 10 or more dogs in the dog show.

یا 10 سگ یا بیشتر در نمایشگاه سگ‌ها.

Another imprecise way of counting things is

یکی دیگر از راه های غیر دقیق شمارش چیزها این است که

to say more than you can count.

بیش از آنچه می توانید بشمارید بگویید.

There are seagulls flying around in the air behind me.

مرغ های دریایی پشت سرم در هوا در حال پرواز هستند.

I'm not sure if you can see them all,

مطمئن نیستم که می‌توانید همه آنها را ببینید یا نه،

but if you were to ask how many, I

اما اگر بخواهید چند نفر را بپرسید،

would probably say there's more than I can count.

احتمالاً می‌گویم بیشتر از آن چیزی است که بتوانم بشمارم.

If I was to take a good guess,

اگر بخواهم حدس بزنم،

I would say probably close to 100.

احتمالاً نزدیک به 100 می‌توانم بگویم.

But I would probably say, no, there

was just more than I could count.

You might be wondering why there's seagulls here

شاید تعجب کنید که چرا اینجا مرغ دریایی وجود دارد

when we don't live close to the sea.

در حالی که ما نزدیک به دریا زندگی نمی کنیم.

Well, seagulls love it when farmers work up soil.

خوب، مرغ‌های دریایی عاشق این هستند که کشاورزان روی خاک کار کنند. می

They come and they look for mice and worms to eat.

آیند دنبال موش و کرم می گردند که بخورند.

But right now, there's certainly more

اما در حال حاضر، مطمئناً تعداد

seagulls than I can count.

مرغ‌های دریایی بیشتر از آن چیزی است که بتوانم بشمارم.

When talking about imprecise numbers, you'll probably hear the

وقتی در مورد اعداد غیر دقیق صحبت می کنید، احتمالاً

word approximately and the word around a lot.

کلمه تقریباً و کلمه اطراف را زیاد می شنوید.

When I go to the grocery store, there's

وقتی به خواربارفروشی می روم،

approximately 50 cars in the parking lot.

تقریباً 50 ماشین در پارکینگ وجود دارد.

There's approximately 50 people in the store.

تقریباً 50 نفر در فروشگاه هستند.

There's around 50 cars in the parking lot

حدود 50 ماشین در پارکینگ

and there's around 50 people in the store.

و حدود 50 نفر در فروشگاه هستند.

Canadians don't carpool very well, I guess.

فکر می کنم کانادایی ها خیلی خوب کارپول نمی کنند.

But anyways, when you are giving an imprecise

اما به هر حال، زمانی که شما یک عدد نادقیق می دهید

number, that is probably the most common way.

، این احتمالا رایج ترین راه است.

If I go shopping at a busy time,

اگر در زمان شلوغی به خرید بروم،

there's approximately 100 cars in the parking lot.

تقریباً 100 ماشین در پارکینگ وجود دارد.

There's around 100 people in the store.

حدود 100 نفر در فروشگاه هستند.

When I go really early in the morning,

وقتی صبح خیلی زود می روم،

there's approximately five cars in the parking lot

تقریباً پنج ماشین در پارکینگ هستند

and there's around five people in the store.

و حدود پنج نفر در فروشگاه هستند.

That's the best time to go shopping.

بهترین زمان برای خرید است.

So two very common words to use when

بنابراین دو کلمه بسیار رایج برای استفاده در هنگام

giving an imprecise number, approximately, and around.

دادن یک عدد غیر دقیق، تقریبی و اطراف.

So Jen and I went to watch

بنابراین من و جن در

a few baseball games this summer.

تابستان امسال برای تماشای چند بازی بیسبال رفتیم.

We went to watch the Toronto Blue Jays, and every

ما برای تماشای تورنتو بلو جیز رفتیم و هر

time we went, the stadium was pretty much full.

بار که می رفتیم، استادیوم تقریباً پر بود.

There were roughly 40,000 people there.

تقریباً 40000 نفر آنجا بودند.

The word roughly means that you

این کلمه تقریباً به این معنی است که شما

are giving an approximate number.

یک عدد تقریبی می دهید.

I didn't count all the people in the stadium and

من همه افراد حاضر در استادیوم را حساب نکردم و

I don't remember exactly how many people they said were

دقیقاً یادم نیست

there when they put it on the big display.

وقتی آن را روی نمایشگر بزرگ گذاشتند، گفتند چند نفر آنجا بودند.

So if I was to describe it to someone, I

بنابراین اگر بخواهم آن را برای کسی توصیف کنم،

would say, oh, there were roughly 40,000 people here.

می گویم، اوه، تقریباً 40000 نفر اینجا بودند.

So again, roughly a great word to

بنابراین باز هم، تقریباً یک کلمه عالی برای

use when you're giving an imprecise number.

استفاده در هنگام ارائه یک عدد غیر دقیق.

When I go to Blue Jays

وقتی به بازی های بلو جیز می روم

games, there's roughly 40,000 people there.

، تقریباً 40000 نفر در آنجا حضور دارند.

I think the stadium seats just under 40,000, but that

فکر می‌کنم استادیوم کمتر از 40000 صندلی دارد، اما این

would still be a good way to describe it.

هنوز هم روش خوبی برای توصیف آن است.

Roughly 40,000 people.

تقریبا 40000 نفر

So you probably have noticed that there are a lot

بنابراین احتمالاً متوجه شده اید که تعداد زیادی

of leaves on the ground around me and you might

برگ روی زمین در اطراف من وجود دارد و ممکن است

be wondering how many leaves are on the ground. And I.

تعجب کنید که چند برگ روی زمین وجود دارد. و من.

I don't really know.

واقعاً نمی دانم.

I would probably say somewhere around 3,000.

من احتمالا می گویم جایی حدود 3000.

That's a really imprecise guess, but that is the

این یک حدس واقعاً نادقیق است، اما این

phrase I would use somewhere around, hey, Bob, how

عبارتی است که من در جایی استفاده می‌کنم، هی، باب،

many leaves are on the ground behind you? I don't know.

چند برگ پشت سرت روی زمین است؟ من نمی دانم.

Somewhere around 3,000, maybe somewhere around 4,000.

یه جایی حدود 3000، شاید یه جایی حدود 4000.

I don't actually know.

من در واقع نمی دانم.

And then you might be wondering, hey, Bob, how

و سپس ممکن است تعجب کنید، هی، باب،

many leaves are still up in that tree?

چند برگ هنوز در آن درخت وجود دارد؟

And I would say, I don't know,

و من می‌گفتم، نمی‌دانم،

somewhere around 2000, somewhere around 5000.

جایی حدود 2000، جایی حدود 5000.

I actually don't know.

در واقع نمی‌دانم.

This is probably the most imprecise I

این احتمالاً نادقیق ترین چیزی است که

have been during this entire lesson.

در طول این درس انجام داده ام.

But anyways, thank you so much for

اما به هر حال، از

watching this lesson on how to describe

تماشای این درس در مورد نحوه توصیف

imprecise numbers, quantities, measurements and amounts.

اعداد، کمیت ها، اندازه گیری ها و مقادیر نادرست بسیار سپاسگزارم.

I hope you were able to learn some new English

امیدوارم توانسته باشید عبارات انگلیسی جدیدی را یاد بگیرید

phrases that you can use in your next English conversation.

که بتوانید در مکالمه بعدی انگلیسی خود از آنها استفاده کنید.

Thank you so much for watching.

از تماشای شما بسیار سپاسگزارم

Don't forget to leave a comment and have a great week.

نظر فراموش نشه و هفته خوبی داشته باشید.

Bye.

خداحافظ